#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
ای ماه خون گرفته عمو مضطرت شده
مثل تن علی دل من پرپرت شده
تا گرد و خاک بر سر جسمت بلند شد
گفتم خدا به خیر کند محشرت شده
رفته فرو تنت به دل خاک ها چرا
پا خورده ای مگر که زمین بسترت شده
چشمت زدند چشم پلیدان این سپاه
که لخته خون عذار رُخ انورت شده
داماد سنگ خوردهء من سر بلند کن
که نو عروس تو نگران خاطرت شده
پا بر زمین مکش که مرا میزنی زمین
بنگر مُقلّدم که چه با رهبرت شده
خوردی عسل ولی ز لبت چکّه میکند
از بسکه پُر ترک لب تو، ساغرت شده
ایکاش با زِره تو به میدان می آمدی
تا لِه نمیشدی چه به این پیکرت شده
چشمت به لب رسیده چه خاکی به سر کنم
چه دلخراش چهرهء خوش منظرت شده
گیسوی تو کنار تنت ریخته زمین
سر پنجه ها مگر که شکنجه گرت شده
مانند مادرم شده خُرد استخوان تو
این ارث کوچه سهم تو از کوثرت شده
تو درد میکشی و دلم تیر میکشد
دردِ جناق وا شده درد سرت شده
در زیر نعل ها بدنت قد کشیده است
مثل عموی خود شده ای باورت شده؟
مجتبی صمدی شهاب
@rozeh_1
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
چه کنم تا لبِ تو نالهی بابا نَکِشد
صبر کن صبر که اشکم به تماشا نَکِشد
نجمه دنبالِ تو از خمیه دوید اما حیف
تا زدی ناله عمو زود رسید اما حیف
سنگ برداشته اما به لبِ ماه زدند
ترسم این بود که چشمت بزنند ، آه زدند
در مسیرِ نَفَسَت چیست مزاحم شده است
قاسمی داشتم اما دو سه قاسم شده است
به یتیمیِ تواین قوم چه بَد خندیدند
همگی آنکه زد و آنکه نَزَد خندیدند
باد مویِ تو بهم ریخت مرا ریخت بِهَم
عطر و بویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
خواستی تا که بگویی به عمویت بابا
گفتگویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
نیزهای آمد و حسرت به دلم ماند که ماند
تا گلویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
دو سه اَبرو به رویِ اَبرویِ تو وا کردند
نعل رویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
دیر شد تا برسم بر سرِ اکبر کم شد
آمدم زود ولی باز تنت دَرهَم شد
سنگ بر رویِ تو خورد اَبرویِ من درد گرفت
تا به پهلوی تو زد پهلویِ من درد گرفت
همه گفتند که از کوچه سهیم است زدند
هرچه گفتیم یتیم است یتیم است زدند
تیغشان برتو نه بر سینهی پیغمبر خورد
دستِ من بود که با دیدنِ تو بر سر خورد
در تو دیدم حسنم را که دوباره میخواند
روضهی سیلیِ دستی که به نیلوفر خورد
ایستادم به رویِ پنجه پا اما حیف
دستش از رویِ سرم رد شد و بر مادر خورد
حسن لطفی
@rozeh_1
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
گیرم زره نیافتی عمه , کفن که هست
گیرم سپر نیافتی عمه , بدن که هست
گیرم سپاه مسخره کردند : بچه است
تیغم به خوبیه سر ازرق زدن که هست
غصه نخور عمو , سپرت میشوم خودم
ابن الحسین کشته شد ابن الحسن که هست
من جنگ میکنم , تو نفس تازه کن عمو
فرصت به قدر غارت یک پیروهن که هست
دیدند زاده ی حسنم من , که تاختند
از پشت این نقاب چگونه شناختند ؟
حمیدرضا محسنات
@rozeh_1
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
از تنم چند تن درست کنید
بی سر و بی بدن درست کنید
سنگ را بر تنم تراش دهید
تا عقیق یمن درست کنید
زرهای تن نکردهام تا خوب
از لباسم کفن درست کنید
از پرِ تیرهای چلهنشین
بر تنم پیرهن درست کنید
سیزده مرتبه مرا بُکشید
سیزده تا حسن درست کنید
آن قدر قد کشیدهام که نشد
کفنی قد من درست کنید
علی اکبر لطیفیان
@rozeh_1
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
دستت افتاده لب افتاده و سر افتاده
عمویت دیده تو را و ز کمر افتاده
همه با چکمه جنگی ز تنت رد شده اند
بس که امروز تنت بین گذر افتاده
پشت لبهای تو دیگر پسرم سبز شده
روی خشکی لبت خون جگر افتاده
چشمهای حسنی تو نه بسته ست نه باز
هرکسی دیده تورا یاد پدر افتاده
آستین پاره ی تو در بغلش خونی شد
حق بده تازه عروس تو اگر افتاده
باز انگار علی رفته احد برگشته
باز انگار روی فاطمه در افتاده
آسمانی شده ای که پر ماه است عمو
برویت سم فرسها چقدر افتاده
مشتری های تو با سنگ خریدند تورا
عسلت ریخته و شیشه دگر افتاده...
سید پوریا هاشمی
@rozeh_1
ا ﷽ ا
📜آیه مباهله بزرگترین فضیلت #امام_علی_علیه_السلام در کلام نورانی #امام_رضا_علیه_السلام! 👇
✅روزى مأمون به امام رضا(ع) گفت :
📋《أَخْبِرْنِی بِأَکْبَرِ فَضِیلَةٍ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع) یَدُلُّ عَلَیْهَا الْقُرْآنُ؟》
♦️بزرگترین فضیلت امیرالمؤمنین(ع) که قرآن هم بر آن دلالت داشته باشد، چیست؟
امام رضا(ع) فرمود :
📋《فَضِیلَةٌ فِی الْمُبَاهَلَةِ!》
♦️فضیلتی که در آیه مباهله به آن اشاره شده است که خداى عزّوجلّ فرموده است :
📋《فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ》
♦️پس هر که در این باره پس از دانشی که تو را (حاصل) آمده با تو محاجه کند، بگو بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم، سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.(آل عمران، ۶۱)
سپس امام رضا(ع) فرمود :
📋《دَعَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(ع) فَکَانَ نَفْسَهُ بِحُکْمِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ، فَقَدْ ثَبَتَ أَنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ تَعَالَى أَجَلَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ أَفْضَلَ، فَوَجَبَ أَنْ لَا یَکُونَ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِنْ نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) بِحُکْمِ اللَّهِ》
♦️در جریان مباهله، حضرت رسول اکرم(ص) امیرالمومنین علی(ع) را به حکم خداوند متعال به عنوان نفس خویش خواند.
پس در نتیجه ثابت شد احدی از خلق خدا، افضل و اجلّ از حضرت رسول اکرم(ص) نیست.
پس طبق آیه قرآن احدى از جهانيان به حکم خدا، افضل از نفس رسول اکرم(ص) نیست.(۱)
👤استاد طائب می گوید :
طبق آيه ی مباهله؛
📋《...قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ..》استفاده مي شود، كه امام علی(ع) جان پيامبراکرم(ص) است.
چون به تصريح دانشمندان، مراد از «انفسنا» امام علي(ع) ميباشد.
اين كه رسول اكرم(ص)، امام علی(ع) را جان خود خوانده، نه به اين معناست كه «علي(ع)» پيامبر(ص) است!
بلكه منظور اين است كه علي(ع) در فضائل، كمالات و مقامات همچون پيامبر(ص) مي باشد و در شجاعت، رشادت، شهامت، تقوا ، ايثار و خلاصه تمام كمالات و مقامات مانند حضرت رسول اکرم(ص) است.
نتيجه اين كه علی(ع) در مقامات و كمالات نازل منزله پيامبر(ص) و تالی تلو اوست.
با توجّه به اين مطلب اگر قرار باشد پس از پيامبر اكرم(ص) خليفه و جانشيني براي آن حضرت(ص) از سوي خداوند انتصاب شود،(طبق نظر شيعه)!
يا امّت اسلامي كسي را براي اين منظور انتخاب كنند(طبق نظر اهل سنت)!
آيا نبايد شخصي را انتخاب كنند كه مثل پيامبر، يا در مرحله بعد از آن حضرت(ص) باشد؟
بنابراين، از انطباق جمله «انفسنا» به شخص «علي بن ابيطالب(ع)» مي توان پلي به سوی ولايت و امامت زد و بدين وسيله ولايت را ثابت كرد.
📚منابع :
۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۱۰، ص۳۵۰
#مباهله
تکثیر عشق 💚 👈
@shoormahshar
@yaraliagham
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__روضه
بر زمین کوبید سم اما سوارش برنخاست
شیهه زد لیکن امیر کارزارش برنخاست
شعله ور شد در جنون خشم و بهت خود ولی
راکبش آن مهربان، آن غمگسارش برنخاست
پیکرش شد جنگلی از شاخسار نیزه آه!
جز گل زخم دمادم از بهارش برنخاست
لحظه ای آسود در خواب چمنزار بهشت
کرکس درد از تن گلگون خارش برنخاست
مثل یک ابر سپید اما سترون در افق
هیچ جز آهی ز جان دردبارش برنخاست
جوی رگ هایش تهی چون گشت زیر پای مرد
زانوان خم کرد و دیگر از کنارش برنخاست
شاعر : بهمن صالحی
امام حسین (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عبدالله_ابن_الحسن__ع__روضه
هیچ كس چون من به كار عشق مشتش وا نشد
هیچ جانبازی چو من در قتلگه شیدا نشد
دست هایم ضربه گیر تیغ ها شد هر طرف
هیچ دستی مثل دست من سپر این جا نشد
شیوه اعجاز دستم دشمنان را کور کرد
دست موسی هم نصیبش این ید و بیضا نشد
می کند دست و سرم از رهبرم دفع بلا
حیف چون سقا دو دستم هدیه بر زهرا نشد
تو به مقتل هم یتیمان را نوازش می کنی
هیچکس چون تو برای این دلم بابا نشد
ناله های غربتت شد قاتل جانم عمو
به که با زن ها اسیری رفتنم امضا نشد
تا قیامت ای عمو از عمه ام شرمنده ام
او حریف این سماجت های بی پروا نشد
چون که آهنگ اسیری را شنیدم در حرم
خواستم با عمه باشم ای عمو اما نشد
شاعر:محمود ژولیده
عبدالله ابن الحسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__نوحه
ای غریب کربلا خواهم به جای مادرت
من ببوسم حنجرت 2
مادرت کرده وصیت لحظه های آخرت
من ببوسم حنجرت 2
کهنه پیراهن چرا کردی به تن ای نورعین
ای گل زهرا حسین 2
می روی تنها شود دربین دشمن خواهرت
من ببوسم حنجرت 2
ای که با خود می بری جان همه اهل حرم
ای شه بی یاورم 2
من چه سازم بعدتو باناله های دخترت
من ببوسم حنجرت 2
باوداعت میکنی خونین دل اهل حرم
بین دو چشمان ترم 2
میروی آهسته رو تا من بنالم دربرت
من ببوسم حنجرت 2
قاسم ملکی قمی
امام حسین (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#طفلان_حضرت_زینب__س__روضه
دو گل آورده بُد از بوستانی با صفا زینب
که تقدیم امیر خود کند در کربلا زینب
دو شیر از بیشه ی شیران اولاد ابو طالب
به ایشان یاد داده رسم جنگ مرتضی زینب
دو گل آورده بُد از بوستانی با صفا زینب
که تقدیم امیر خود کند در کربلا زینب
دو شیر از بیشه ی شیران اولاد ابو طالب
به ایشان یاد داده رسم جنگ مرتضی زینب
کنار شاه دشت کربلا برد آن دو مه رو را
بزیر لب کلامی گفت با شرم وحیا زینب
برادر گرچه عبدالله زبیماری نشد همره
اگر رخست ندارد بهر تو گردد فدا زینب
برای جانسپاری پیش پایت ای گل نرگس
بیاورده همه داروندار خویش را زینب
سلیمان تحفه ی ناقابل موری تقبل کن
اگر خواهی شود ای ذوالکرم حاجت روا زینب
حسینش گفت: داغ اکبرم بس باشد ای خواهر
مسوزان بیش از این قلب مرا ای باوفا زینب
سکوتی کرد و راضی شد به پرپر گشتن گلها
قسم چون داد آن دور از وطن را بر خدا زینب
پس از چندی همه دیدند زیر تیغ نامردان
صدایی میرسد از کودکان مادر بیا زینب
بیا مادر نما شیر طهورت را حلال ما
که راضی گشت از جانبازی ما مصطفی زینب
حسین فاطمه آورد با خود نعش طفلان را
ولی بیرون نیامد از میان خیمه ها زینب
شاعر:مجید خضرایی
طفلان حضرت زینب (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#طفلان_حضرت_زینب__س__نوحه
برغم زینب تو پایان میدهی
تا به این دو اذن میدان میدهی
برتنم جان میدهی.میدهی
قلب زینب رامسوزان
میدهی آیاحسین جان
برگلانم اذن میدان یا اخا
این فدای اصغرت
آن فدای اکبرت
کن قبول ازخواهرخود
جان زهرا مادرت
ای برادرجان حسین
دست رد هرگزنزن براین دلم
باقبول هدیه ی ناقابلم
می کنی حل مشکلم.مشکلم
این دوگل باشد سپاهم
نذر تو ای تکیه گاهم
بی پناهی ای پناهم یا اخا
هردوچشمم زمزم است
سینه ی من پرغم است
ازخجالت سربه زیرم
هدیه های من کم است
ای برادرجان حسین
نزد زهرا سرفرازم میکنی
راحت ازسوزو گدازم میکنی
بی نیازم میکنی.میکنی
هردو به عشقت دچارند
بهرتو دل بی قرارند
در رهت جان می سپارند یا اخا
یا اخا دارم امید
میکنی رویم سفید
برسرم منت نهادی
تاشوم ام الشهید
ای برادرجان حسین
ابوذر رئیس میرزایی
طفلان حضرت زینب (س)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#طفلان_حضرت_زینب__س__زمزمه
برادر عزیزم، زینب شود فدایت
آوردم از مدینه، دو دسته گل برایت
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
خون جگر ز دیده، بر تو روانه کردم
گیسوی هر دو را خود با گریه، شانه کردم
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
وقت سفر سفارش نموده شوهر من
هدیه به حضرت تو گردد دو گوهر من
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
شکر خدا که امروز، مادر دو شهیدم
روز جزا، به نزد فاطمه، روسفیدم
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
عنایتی که امروز به چشم خود ببینم
بر سینهام نشیند، داغ دو نازنینم
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
از اوّل این دو تن، را پروردهام برایت
تا خون پاک هر دو ریزد، به خاک پایت
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
غلامرضا سازگار
طفلان حضرت زینب (س)
زمزمه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عبدالله_ابن_الحسن__ع__روضه
ز جانش چشمه چشمه خون به باغ باغبان میداد
پناه باغبان بود این گل سرخی که جان میداد
زمام جان به دست و با تمام کودکی هایش
بزرگی را نشان دوستان و دشمنان میداد
جهان بینی یک عالم به دست او دگرگون شد
که دست پرپرش درس مروت بر جهان میداد
به عطر کهنه پیراهن، چنان جان غزل پیچید
که با هر آه شعر تازه دست شاعران میداد
به دامان که بود این دست نیلی لحظه آخر
که اینگونه شمیم یاس و عطر ارغوان میداد
نشانی از تن در خاک و خون پیچیده پیدا نیست
دوباره غم گواه از یک مزار بی نشان میداد
فاطمه معصومی
عبدالله ابن الحسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عبدالله_ابن_الحسن__ع__روضه
ز جانش چشمه چشمه خون به باغ باغبان میداد
پناه باغبان بود این گل سرخی که جان میداد
زمام جان به دست و با تمام کودکی هایش
بزرگی را نشان دوستان و دشمنان میداد
جهان بینی یک عالم به دست او دگرگون شد
که دست پرپرش درس مروت بر جهان میداد
به عطر کهنه پیراهن، چنان جان غزل پیچید
که با هر آه شعر تازه دست شاعران میداد
به دامان که بود این دست نیلی لحظه آخر
که اینگونه شمیم یاس و عطر ارغوان میداد
نشانی از تن در خاک و خون پیچیده پیدا نیست
دوباره غم گواه از یک مزار بی نشان میداد
فاطمه معصومی
عبدالله ابن الحسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عبدالله_ابن_الحسن__ع__روضه
در دلش شوقی از شهادت داشت
قلبش از شور عشق آکنده ست
یازده سال دارد امّا او
در سپاه حسین فرمانده ست
تیر ها خورده است عبدالله
ولی از بوی سیب می گوید
صورت خاکی اش به اهل حرم
روضه هایی عجیب می گوید
«دست» او رفته است عیبی نیست
می دهد «پای» عشق «سر» را هم
از عمویش گرفته چون فُطرس
در دِلِ دشت بال و پر را هم
در عقیده شبیه قاسم بود
از غم چشم او غزل می ریخت
نعل اسبان کربلا گفتند
از لبانش کمی عسل می ریخت
دست هایی که سمت تابوتِ
پدرش نیزه و کمان برداشت
بر لب خشک سید الشهدا
آمد و چوب خیزران برداشت
عاشقی را میان این میدان
چه هنر مند گونه معنا کرد
عاقبت هم به آرزوش رسید
جان خود را فدای آقا کرد
علی اصغر یزدی
عبدالله ابن الحسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__نوحه
هلال خون، مه خون، ماه اشک، ماه عزاست
عزای کیست؟ گمانم عزای خون خداست
خمیده قامت گردون، شکسته پشت فلک
روانه خون دل از چشم آدم و حوّاست
پریده رنگ ز رخسار احمد و حیدر
شراره ی دل زهرا، صدای وا ولداست
سرشک دیده ی زهرا، روان زقلب افق
قدخمیده ی زینب، هلال ماه عزاست
قسم به جان حسین ای هلال خون برگرَد
که در تو زخم علمدار کربلا پیداست
بگو فرات نجوشد که آب تشنه لبان
در این طلیعه ی خون اشک دیده ی سقاست
بگو به لاله نروید که چند روز دگر
ورق ورق به روی خاک، لاله ی لیلاست
بگو به مهر نتابد که راس پاک حسین
فراز نیزه چو خورشید روز عاشوراست
زگوش دخترکی خون روان بود گویا
که گوشواره ی او یادگاری زهراست
حسین بود خدایی، خدا حسینی بود
از آن زمان که جهان وجود را آراست
سرشک دیده ی میثم هماره جاری باد
که اشک دائم او وقف سیدالشهداست
امام حسین (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__نوحه
هواي بهشت هواي حرم-کبوتر صحن و سراي حرم
کجا برم بجاي حرم - بگو که کجايي کجاي حرم
رخ تو نبينم بگو چه کنم
----
صفاي بهشت صفاي حرم - يه عمره نشستم به پاي حرم
گرفته دلم براي حرم - براي شب جمعه هاي حرم
به غم بنشستم بگو چه کنم
بي تو سرد سردم - بي تو خشک و زردم
بي تو پر از دردم - ميميرم
ماهي دور از دريا - مجنون دور از ليلا
بي تو بي کربلا - ميميرم
---
کبوتري از حريم تو ام - ز سينه زنان قديم تو ام
هميشه خوش از شميم تو ام - نمک گير دست کريم تو ام
ز عشق تو مستم بگو چه کنم
دلم همه دم به عشقت اسير - بميرم از اين عشق بگو که بمير
چطور نشدم ز داغ تو پير - اميري حسين و نعم الامير
گداي تو هستم بگو چه کنم
اشکهام مثل بارون - چشمام درياي خون
امشب زير بارون - ميميرم
عشق قلب زهرا - باتو قلبم شيدا
بي تو کمکم آقا - ميميرم
---
خداي کرم اميد دلم - به صاحب مشک و دودست قلم
چه غلغله اي چه ولوله اي - ببين که نشستم به زير علم
از اين همه مستي بگو چه کنم
امام حسین (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
بسم رب الفاطمه
بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را
از گلوی بغض هایم باز کردم گریه را
مثل یک مادر که فرزندش زدستش می رود
اقتدا کردم به او ابراز کردم گریه را
این سیاهی های هیئت چادر خاکی او است
با غم پنهانی اش همراز کردم گریه را
تا که از ذکر غریب مادر افتادم ز پا
با نگاه او پر پرواز کردم گریه را
سایه ای را بر سرم حس می کنم در روضه ها
در پناه فاطمه آغاز کردم گریه را
گفته اند , اذن دخول ماه غم یا فاطمه است
روزی اشک محرم های ما با فاطمه است
شال غم بر روی دوشم پیرهن مشکی به تن
آرزو دارم شود این جامه بر جسمم کفن
محتشم دم می دهد باز این چه شور و ماتم است
گویی آویزان شده از عرش کهنه پیرهن
تا که از خانه به قصد روضه بیرون می زنم
حیدر کرار می آید به استقبال من
فاطمه پایین مجلس مینشیند پیش در
می نشاند صدر مجلس گریه کن ها را حسن
خواهرش هم روضه می خواند برادر کاش کاش
وقت بوسه از گلو میرفت جانم از بدن
بوسه ای کردم گلویت را نبرد تیغ ها
غافل از اینکه تو آخر می شوی ذبح از قفا
موسی علیمرادی
#اشعار_ماه_محرم #اشعار_هیات #حسینیه_شعر #شعر_جانسوز_محرم #شعر_جدید_روضه
رزق عزا
باز هم رزق عزا را برسان ایمادر
شد محرم غم ما را برسان ایمادر
قابلیت بده، بر چشم گناهآلوده
اشک بر خونخدا را برسان ایمادر
دردما سینهزنان دوری از بزمعزاست
به عزادار دوا را برسان ایمادر
ای که در چای حسینیه شفا میریزی
دفع شر کرونا را برسان ایمادر
شباول وسطحلقه تو مظلوم بکش
آتش و سوز و نوا را برسان ایمادر
بوی پیراهنخونین حسینت آمد
پیرهن مشکی ما را برسان ایمادر
گریهکنهای حسینت همه حاجتمندند
اربعین، کرببلا را برسان ایمادر
وسط روضه که حرف از عطش مسلم شد
نالهی واپسرا را برسان ایمادر
امیر عظیمی
#اشعار_ماه_محرم
#امیر_عظیمی #حسینیه_شعر #شعر_جانسوز_محرم
مولای من
محرمی که نباشی در آن محرم نیست
بدون تو ضربان زمین منظم نیست
چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را
هزار سال بدون تو زندگی...کم نیست
خودت بخواه که دست از گناه بردارم
که عهدهای منِ روسیاه محکم نیست
هزار بار خودت را به ما نشان دادی
ولی چه فایده...چشمان ما که محرم نیست
خودم به چشم خودم دیده ام که در روضه
حلاوتی ست که در هیچ جای عالم نیست
حوائجم همه در بین روضه یادم رفت
غمت چه کرده...غم روزگار یادم نیست
بیا و روضه ی گودال را بخوان آقا
محرمی که نباشی در آن محرم نیست
احسان نرگسی
#احسان_نرگسی #اشعار_ماه_محرم #اشعار_محرم_1401
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
ماه روضه
چگونه شکر بگویم که زنده ماندم من
به ماه روضه تو خویش را رساندم من
چگونه شکر بگویم اجل امانم داد
که باز چشم تر من به بیرقت افتاد
چه قدر شور دلم زد به ماه غم نرسم
به زیرسایه این بیرق و علم نرسم
به شوق این دهه ی شور وماتمت آقا
تمام سال شمردم همه نفس ها را
چگونه شکر بگویم که باز گریانم
شبیه زلف پریشان تو پریشانم
تمام ترس من این بود با دلی حیران
شب رقیه نباشم میان گریه کنان
امان دهید خودم بین روضه میمیرم
شب ششم جگرم را به دست میگیرم
برای روضه هفتم چه نذرها کردم
که لای لای بخوانم به دور اوگردم
سپرده ام به دو دستم کند گریبان چاک
برای آن همه اکبر که اوفتاده به خاک
میان روضه سقا که جان به لب آید
شبیه دخترکان تو لطمه خواهم زد
به چشم گفته ام از اشک پر کند مشکی
مگر ز شرم نریزد دگر عمو اشکی
شب دهم نفسم را دگر نمی خواهم
برای شام عزایت سحر نمیخواهم
تمام حاجتم این است تا که ظهر دهم
جنازه ام برود روی دوش این مردم
همان زمان که سماوات بر زمین افتاد
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
میان خیل شغالان فتاد چون شیری
یکی به نیزه زد و دیگری به شمشیری
همه زدندو سپس شمر آمد و خنجر
نشست روی ورق های مصحف پرپر
برید سر زتنت با دوازده ضربه
جداشد اخر سرعرش از تن کعبه
موسی علیمرادی
#اشعار_ماه_محرم #اشعار_هیات #حسینیه_شعر #شعر_جانسوز_محرم #شعر_جدید_روضه
دور از تو آشوبه
هر روز من دور از تو آشوبه
هر روزِ من بی تو پر از درده
کاری بکن که پای لرزونم
به سمت خونه ی تو برگرده
با این که می دونم بدم آقا
ردم نکن، نکن ردم آقا
من زیرِ پرچمِ عزای تو
از بچگیم سینه زدم آقا
ای که امید ناامیدایی
ای که پناهِ بی پناهایی
رومو چرا از تو بپوشونم؟
ای که امام روسیاهایی
اون که نداره تو رو تو عالم
هیچوق(ت) سعادتمند نیست آقا
غیر از ضریح حضرتِ عباس
دستم به جایی بند نیست آقا
سربندمو، لباس مشکیمو
این پرچم سیاهو این شالو
من از دعای مادرت دارم
این رفت و آمدای هر سالو
برای این که نوکرت باشم
خوب می دونم که خیلی کم بودم
اما خدا شاهده این یک سال
هر لحظه دلتنگ حرم بودم
با چشمای خیس اومدم هیئت
که این روایت خیلی مشهوره؛
اشکی که توی روضه می باره
گناه آدما رو میشوره
با خنجر و شمشیر و سنگ و چوب
رو خاک دوره کردنت آقا
غریب گیرآوردنت آقا
غریب گیر آوردنت آقا
دیدی چجوری حقتو خوردن؟
با نیزه ها هجوم آوردن
حتی کفن نداری تو گودال
تو روز روشن سرتو بردن
شکر خدا که عاشقت هستم
شکر خدا که زندگیم وقف ِ
این در و دیوارای مشکی شد.
بهشت اینجاست زیر این سقفه.
میتراسادات دهقانی
#اشعار_ماه_محرم #اشعار_محرم_1401
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
جنت الحسین(ع)
از چشم گریه مانَد و از گریه عزتش
از جام باده مانَد و از باده لذتش
فرمود امام صادق ما روضه جنت است
دنیا جهنم است برو سمت جنتش
ما را حسین، بهر خودش انتخاب کرد
اینجا کسی نیامده الا به دعوتش
عرفان ناب چیست؟همین گریه بر حسین
صدسال فیض ریخته در نیم ساعتش!
تا زنده ای به هرنفسی یا حسین بگو
فردا میان قبر تو هستی و حسرتش
یک روز هم شبیه به حر میخرد مرا
بخشیده میشویم همه در نهایتش
انکس که کار کرد برای عزای او
حتی عبادت است دم استراحتش
صدبار قهر کردم و دنبالم آمده
ماندم دگر چکار کنم از خجالتش
خون حسین قاطی کرببلا شده
صد مرده زنده میشود از بوی تربتش
جان داشت و به خیمه او حمله ور شدند
فابک علی الحسین! شکستند حرمتش
سید پوریا هاشمی
#اشعار_ماه_محرم #اشعار_محرم_1401
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم