#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
پسری که پدرش بُرد به میدان اورا
کرد بر دست چو مه پاره نمایان اورا
مانده بودند که این نور هدایتگر چیست
چونکه دیدند دَمی پارهء قرآن اورا
کیست این طفل که خود آیتِ کُبریِ خداست
کرده سجده به دَرَش خیل بزرگان اورا
سرش امّا ز عطش بر سر شانه خَم بود
کاش آبی بدهد یک تن از آنان اورا
هر دری زد پدرش تا که به آبی برسد
بُرد زین رو وسط معرکه سُلطان اورا
کار شَه وای به منّت کِشی از قوم رسید
کاش لاقل برسد آب ز باران اورا
تا که گفت آب همه لشکریان خندیدند
گویی اصلا نشمردند مسلمان او را
وسط خُطبهء شه بود که یک تیر پرید
تیرِ وحشیِ سه سر بُرد به پایان اورا
تیرِ چرخیده شده بین گلو جا خوش کرد
خِیرش این بود فقط داد سه دندان اورا
با سه شعبه عَصبِ گردنش از کار اُفتاد
کُند شد دم به دم آن حالت لرزان اورا
مادرش در بر خیمه چِقَدَر دلخوش بود
که به طفلش پدرش هست نگهبان اورا
دو قدم سمت حرم رفت دوباره برگشت
همه دیدند گرفتار و پریشان اورا
بُرد در پشت حرم تا که نهانش سازد
تا که شاید کند از معرکه پنهان اورا
ولی انگار قرار است به نیزه برود
نیزه پیداش کند شام غریبان اورا
مجتبی صمدی شهاب
@rozeh_1
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
روی دستان پدر بیتابیِ ما را ببین
لااقل از آن بلندی رنگِ دریا را ببین
رازقِ دنیا به مشتی بی سر و پا رو زده
آب شد آب از خجالت؛ کار دنیا را ببین
این طرف خشکیده لبهای تمام بچهها
اسبهاشان نیز سیرابند، آنجا را ببین
تیر خوردی جای شیر و مادرت شرمنده شد
بدتر از حال دل من، حال بابا را ببین
خون حلقت جوهر و تیر سه شعبه شد قلم
ثبت شد داغت؛ بساطِ مُهر و امضا را ببین
میروی پیش کسی که هیچ کس او را ندید
جای ما هم محسنِ امّابیها را ببین
تا که دیدم روی نی رفتی به خود گفتم رباب
اصغرت شد مثل اکبر؛ قد و بالا را ببین
نیزهات را برد تا پیش عمویت نیزهدار
خواست سیرابت کند؛ چشمان سقا را ببین !
بر سرت دارند قیمت میگذارند آن طرف
پای خود ای رونق بازار !، دعوا را ببین
چشم خود را باز کن ای شیرخوار غیرتی
آه، ای مَردَم !؛ کنارم بی حیاها را ببین
رضا قاسمی
@rozeh_1
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
بر درِ خیمه نشسته است و خبر میگیرد
خبرت را زِ منِ سوخته پَر میگیرد
چه کنم خیمه روم یا نروم آه ، رباب
بیشتر صبر کند درد کمر میگیرد
دستِ من نیست اگر دست به پهلو دارم
دستِ او نیست اگر دست به سر میگیرد
کاش میشد نَفَسی... یا که تکانی بخوری
دارد از شرمِ حرم قلبِ پدر میگیرد
چار پایان همه خوردند بجای تو از آب
چقدر آب لبِ طفل مگر میگیرد؟
مادرت گفت برو لیک بپوشان او را
این سفیدیِ گلو زود نظر میگیرد
مادرت گفت برو رو مزن اما آقا
تو اگر رو بزنی هلهله سر میگیرد
هرطرف مینگرم تیرِ سهشعبه آنجاست
آه این تیر مگر جا چقدر میگیرد
تیرش آنقدر مهیب است به هرکس بخورد
میشود رد زِ گلو و به جگر میگیرد
بعدِ پیراهن من نوبتِ قنداقهی توست
حرمله دارد از آن دور خبر میگیرد
سرِ قبرِ تو زِ من پیرزنی میپرسد
سرِ نوزاد به سرنیزه مگر میگیرد؟
حسن لطفی
@rozeh_1
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
لرزه بر دست من و پیکر تو میلرزد
وسط معرکه دیدم سر تو می لرزد
خواستم از گلویت تیر کشم اما حیف
تیرهم در وسط حنجر تو می لرزد
شده آویخته بر پوست سر کوچک تو
گر ببیند سر تو، خواهر تو می لرزد
موقع دفنِ تنت، کار پدر مشگل شد
عمه ات گفت، هنوز اصغر تو می لرزد
مثل بسمل شده ای گرچه سرت گشته جدا
خاک میریزم و بینم پرِ تو میلرزد
کاشکی نیزه ی دشمن نکند پیدایت
نیزه در خاک رود، مادر تو میلرزد
محمود اسدی
@rozeh_1
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
به روی نی، بزند شانه باد موی تو را
و آفتاب عوض کرده رنگ و روی تو را
چقدر جای تو و گاهواره ات خالی ست
هنوز می دهد این خیمه گاه بوی تو را
رباب بعد تو هر شب به خواب می بیند
گرفته است هدف حرمله گلوی تو را
همان سه شعبه که بر حنجر تو زد بوسه
شکافت مشک و سر و دیده ی عموی تو را
قرار بود عصای حسین باشی تو
به باد داد ولی شمر آرزوی تو را
تو کیستی؟ که ملائک همه به قصد شفا
به چشم خویش بمالند خاک کوی تو را
احسان نرگسی رضاپور
@rozeh_1
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
در اصل، تیر قلب پدر را هدف گرفت
گرچه گلوی خشک پسر را هدف گرفت
مُنّو علی الغریب، جگرسوز شد گلم
آبش نداد بلکه جگر را هدف گرفت
دست حسین زیر گلوی علی نشست
تیری رسید، زیر و زِبَر را هدف گرفت
تیری که ظهر سینه خورشید را شکافت
در علقمه هلال قمر را هدف گرفت
سر درد داشت مادر غم پرورش، رباب
از آن زمان که حرمله سر را هدف گرفت
بعد از علی، سکینه دگر قدکمان شده
اینبار تیر، قدّ و کمر را هدف گرفت
اصغر چقدر مثل عمو محسنش شده،
آن روز در مدینه که در را هدف گرفت؟
تیر سه شعبه قصه ی ما را تمام کرد
در اصل تیر قلب پدر را هدف گرفت
محمدرضا نادعلیان
@rozeh_1
#کربلا
#امام_حسین_ع
اين دل تنگم عقده ها دارد
🔹🔹🔹🔹🔸🔸🔸🔸🔷
این دل تنگم عقده ها دارد
گوئیا میل کربلا دارد
پر کشد قلبم بهر دیدارش
در دیار خون ناله ها دارد
هردم کشم از دل نوا آه و وا ویلا
در ماتم خون خدا آه واویلا
🔹🔹🔹🔺🔺🔺🔺🔸🔸
قلب سوزانم ، ناله ها دارد
چشم گریانم اشکها دارد
این دلم یارب کربلا خواهد
چون حسین (ع ) نام دلربا دارد
هردم کشم از دل نوا آه و وا ویلا
در ماتم خون خدا آه واویلا
@roze_daftari
🔹🔹🔹🔺🔺🔺🔺🔸🔸
قلب من سوزد بر شهیدى که
فاطمه بهر او عزا دارد
مى رود بوسد، آن مزارى که
تربت پاک جان فزا دارد
هردم کشم از دل نوا آه و وا ویلا
در ماتم خون خدا آه واویلا
🔹🔹🔹🔺🔺🔺🔺🔸🔸
تربت پاک شاه مظلومان
بهر بیماران ، بس شفا دارد
پر زند این دل در هواى او
که شهیدان باوفا دارد
هردم کشم از دل نوا آه و وا ویلا
در ماتم خون خدا آه واویلا
🔹🔹🔹🔺🔺🔺🔺🔸🔸
بر ابوالفضلش دیده مى گرید
که دو دست از تن او جدا دارد
مى رود بیند قاسم نا شاد
دستها را از خون حنا دارد
هردم کشم از دل نوا آه و وا ویلا
در ماتم خون خدا آه واویلا
🔹🔹🔹🔺🔺🔺🔺🔸🔸
بر علی اصغراین دلم سوزد
کز دم پیکان ، ناله ها دارد
میرود بیند تا على اکبر
پیکرى پر خون ، از جفا دارد
هردم کشم از دل نوا آه و وا ویلا
در ماتم خون خدا آه واویلا
🔹🔹🔹🔺🔺🔺🔺🔸🔸
#روضه_دفتری
@roze_daftari
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عبدالله_ابن_الحسن__ع__نوحه
مگر من مرده ام دم از غربت مزن
منم سرباز تو منم ابن الحسن
ميکشم فريادي از گلو تا زمقتل بشنود عدو
ذبح تو بايد شوم عمو(2)
اي عمو جانم حسين
----
عمو رخست بده شوم قربان تو
به سهم خود شوم بلا گردان تو
تا به به تکليفم عدا کنم بين موج خون شنا کنم
نام بابا را صدا کنم(2)
اي عمو جانم حسين
----
در عاقوشت کنم به سقا اقتدا
شبيه دست او شود دستم جدا
من يتيمم اي پناه من سر دوشت تکيه گاه من
سينه تو قتلگاه من
اي عمو جانم حسين
عبدالله ابن الحسن (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#قاسم_ابن_الحسن__ع__شور
میره به میدون این یل نام آور
واسش نداره معنی صد تا لشکر
خون حسن چون توی رگهاشه پس
زیره قدم هاش میریزه خود و سر
جانانه می تازه ماشاالله
شیره پُر آوازه ماشاالله
قدرت داره یعنی یک لشکر رو
از پا می اندازه ماشاالله
بی خود و بی زره
بر دشمن غالبه
نحوه ی رزم او
به به به جالبه
شوخی نیست تو میدون
در افتادن باهاش
این پورِ علی اب
نِ ابی طالبه
بند دوم:
دشمن با ضربش اجل و می بینه
مصداق ضرب المثل و می بینه
قاسم لباس حسن و پوشیده
تاریخه که باز جمل و می بینه
پیروزه میدونه ماشاالله
بی ترسی میمونه ماشاالله
یل های دشمن با شمشیر او
افتادن وارونه ماشالله
جنگای تن به تن
رو قاسم می بره
نیرومند و قوی
مانند پدره
شوخی نیست تو میدون
در افتادن باهاش
تیغ و که میکِشه
ازرق رو می دره
بند سوم:
کم سن و ساله ولی جنم داره
رو شونه هاش چون عمو علم داره
نزدیک نمیشه با وجودش هیچ کس
از بس که غیرت روی حرم داره
طوفان بر پا کرده ماشاالله
انگاری صد مرده ماشاالله
دور میدونی که پُر از گُرگه
با جرات میگرده ماشاالله
شاگرد ساقی و
چیره و قاهره
روبروی عدو
پُر خشم و قادره
شوخی نیست تو میدون
در افتادن باهاش
کی میتونه که از
دست او در بره
علی علی بیگی
قاسم ابن الحسن (ع)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__شور
ز داغت ابر باران زا شده نام دو چشمانم
حسين سنگ تو برسينه زدن کار دو دستانم
شده کار لبان من فقط ذکر حسين جانم
سرم جانم فداي تو - شبم روزم براي تو
منو هواي کربلاي تو
جنت من - هيئت تو
شد گلم از - تربت تو
همه جا دولت تو - همه در حسرت تو
هيئت نوبت من - محشر نوبت تو
---
به عشقت اي شه بي سر به دنيا آمدم نوکر
مرا از شير گرفتن با غذاي روضه ي اصغر
رقيه کعبه روزم شب - منو دلو غم زينب
جان بر لب ساقيه تشنه لب
فوق حرم - کرببلا
مهد کرم - کرببلا
حجرم کرببلا - محشرم کرببلا
به خدا خسته شدم - ببرم کرببلا
امام حسین (ع)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__روضه
اينجا بهشت سرخ بدن هاي بي سر است
اينجا نگارخانه ي گل هاي پرپر است
اينجا منا و مشعر و بيت الحرام ماست
اينجا حريم قرب شهيدان داور است
اينجاست قتلگاه شهيدان راه حق
اينجا مزار قاسم و عباس و اكبر است
اينجا به جاي جامه ي احرام ما به تن
زخم هزار نيزه و شمشير و خنجر است
اينجا دو طفل زينبم افتد به روي خاك
اينجا به روي سينه ي من قبر اصغر است
اينجا براي پيكر صد چاك عاشقان
گرد و غبار كرب و بلا مشك و عنبر است
اينجا چو آفتاب سرم بر فراز ني
بر كودكان در به درم سايه گستر است
اينجا تنم به زير سم اسب، توتيا
اينجا سرم به دامن شمر ستمگر است
اينجا به جاي جاي گلوي بريده ام
گلبوسه هاي زينب و زهراي اطهر است
اينجا به ياد العطش كودكان من
هر صبح و شام ديده ي «ميثم»، زخون تر اس
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
امام حسین (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__روضه
مرا با تازيانه مي دواندن
به کامم زهر ماتم مي چشاندن
ز فرت خسته گي چون مي نشستم
مرا روي زمينها مي کشاندن
****
حضرت رقیه (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عبدالله_ابن_الحسن__ع__روضه
به گَرد پای من امروز لشگری نرسد
به اوج بال و پرم هیچ شهپری نرسد
سوار مرکب عشقم، رکاب یعنی چه؟
به این سواره، پیاده تکاوری نرسد
به خویش گفتم: از این پس تو را نمی بخشم
اگر ارادت تو داد دلبری نرسد
منم که رهبر میدان نوجوانانم
به این حضور حکیمانه رهبری نرسد
میان مقتل مظلوم، یاری اش کردم
به این مقام شریفم پیمبری نرسد
به هیبت غضب مجتبایی ام سوگند
سپاه کوفه به این رزم حیدری نرسد
مرا بلندی شمشیر «خصم» مانع نیست
به ضربه گیری دستم دلاوری نرسد
مرا ز هول قیامت دگر نترسانید
به این قیامت دشوار، محشری نرسد
کمان حرمله با گودی گلویم گفت:
به جز تو و علی اصغر به حنجری نرسد
سر مرا به روی سینه ی عمو کندند
مقام ذبح مرا در منا، سری نرسد
تمام صورت من زیر دست و پا له شد
به این کتاب زبان بسته دفتری نرسد
منم که با تنم اندازه کرده ام لطفت
به وسعت بدنم هیچ پیکری نرسد
به جان عمّه دعای عمو به گوشم گفت:
که دست غارت دشمن به معجری نرسد
منم که غوطه به دریای خون زدم، سر مست
چنین به گودی مقتل شناوری نرسد
شوند اهل یفین در بهشت مهمانم
به سفره خانه ی من طول کشوری نرسد
چراغ باغ جنان گوهر جمال من است
به پرتو افکنی ام هیچ اختری نرسد
ز عشق، سلطنت دهر، می رسد امّا
به طعم ملک ری ما، ستمگری نرسد.
شاعر:محمود ژولیده
عبدالله ابن الحسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#قاسم_ابن_الحسن__ع__نوحه
برگ برگي اي گل من پرپري
ياس نجمه گشته اي نيلوفري
پيکرت در بين خون زد بال بال
گرچه مي بينم تو بي بال و پري
اي برادر زاده ي مجروح من
روح من را با پريدن مي بري
آه ديدم سيزده برگ تنت
پاره پاره مثل پاره دفتري
استخانهايت صدايم کرده است
هم نواي مرکب اين لشگري
سم اسبان قد بلندت کرده است
از عمويت يک سر و گردن سري
هرچه با دقت نگاهت مي کنم
بيشتر چون روضه هاي مادري
قاسم ابن الحسن (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__نوحه
مستم ومدهوشم مست علمدارم
تو دلم آشوبه منکه بیقرارم
روز قیامت به این امیدوارم
رقیه رودارم۲
همه ی دنیامه
سه ساله ی اربابم
همیشه تو رویام
یااینکه تو خوابم
برای اومدن حرم
خیلی بیتابم
بی بی صدامو میشنوی
میخوام بگم حرف دلم رو
خدا سلامتی بده
مدافعان حرم رو(۲)
کلنا فداک سیدتی یا رقیه
سرسفره ی تو روزی میگیرم
یه روزی آخر برات میمیرم
فداتو جونم دختر امیرم
به دامت اسیرم۲
بی بی جان دلتنگم
آرزوم حریم تو
چشم امیدم باز
به دست کریم تو
همگی مجنون
عشق عظیم تو
دورم ولی از تو چشام
میخونی درد دلم رو
جارو کنم با موژه هام
یه روزی صحن حرم رو(۲)
کلنا فداک سیدتی یارقیه
عبدالحیدر
حضرت رقیه (س)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__مناجات
سوز همیشه ی جگرم باش یا حسین
من سینه می زنم سپرم باش یا حسین
در طول عمر جز تو پناهی نداشتم
مثل گذشته ها پدرم باش یا حسین
هر روز مادرم سر سجاده گفته است
خیلی مراقب پسرم باش یا حسین
ای نام تو بهانه ی شیرین زندگی
شور محرم و صفرم باش یا حسین
پایین پات سر بگذارم تو هم بیا
بالای جسم محتضرم باش یا حسین
جان مرا بگیر حوالی قتلگاه
این گونه اخرین خبرم باش یا حسین
دستم به دامنت نرسید این جهان اگر
باب الحسین منتظرم باش یا حسین
باشد قرار بعدی ما اربعین حرم
مهر قبولی گذرم باش یا حسین
شاعر:
سعید پاشازاده
امام حسین (ع)
مناجات
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#طفلان_حضرت_زینب__س__زمینه
برادر
غم چی داری تو قلبت
آوردم من هدیه هاتو
برادر
یه بغضی توی صداته
نبینم من گریه هاتو
بسه چرا دلگیری
بسه اگرچه سیری
بسه داری میمیری
عشق * زینب(س)
غم نخورکه مونده هنوزخواهرتو
چی دارم میبینم توی باورتو
بچه های زینب(س) میشن لشگرتو
--
برادر
توچشمای غرق آهم
براچندلحظه نگاکن
برادر
فدائی هاتو آودم
خودت اونا رو صداکن
تنها شدی میدونم
دردِ توئه تو جونم
از دل برات میخونم
عشق * زینب(س)
ای همه دلگرمیم نذار نا امید شم
پیش زهرامحشر میخوام روسفیدشم
آرزوم اینه که یه مادر شهید شم
--
برادر
تمومِ هستیِ زینب(س)
همین دوتا بچه هاشه
برادر
رسیده وقتش که حالا
به تو دِینِ من اداشه
میخوام بلاکش باشم
تو این کشاکش باشم
تو فکر خواهش باشم
عشق * زینب(س)
کلّ دارائیمو به دستت سپردم
پا به پات تو سختی منم غصه خوردم
تو غم عظمای توشاید که مردم
شاعر :
ابراهیمروشنروش-قم
طفلان حضرت زینب (س)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
زمزمه شب دوم
ورود کاروان به کربلا
اینجا کجاست اشکم شده جاری
خوب میدونم قصد سفر داری
وای از دلم این سرزمین بوی غمو جدایی میده
پنجاه و پنج ساله داداش کسی منوبی تو ندیده
یه حسی تودلم میگه وقت جدایی مون رسیده
حسین من 3 عزیز زهرا
اینجا غم و غصه فراوونه
قلبم تو این وادی پریشونه
بیا بریم از این دیار معجر دختر تو حیفه
حرمله اومده داداش گلوی اصغر تو حیفه
سرت میره بالای نی عزیز من سر تو حیفه
حسین من 3 عزیز زهرا
از وقتی باهم اومدیم اینجا
میاد صدای ناله ی زهرا
صدای مادرم میاد همش میگه غریب مادر
به حق مادرت بیا بریم مدینه ای برادر
خوب می دونم تو این دیار تورو میگیرن از من آخر
حسین من 3 عزیز زهرا
تویی تو این دنیا کس و کارم
مرگه برام جدایی از یارم
راضی نشو تنها بشم نزار امیدم ناامید شه
راضی نشو تو این دیار علیِ اصغرت شهید شه
راضی نشو شبیه مادر موی دخترت سفید شه
حسین من 3 عزیز زهرا
غم داره قلب مضطر خواهر
حالا تویی برابر خواهر
اما یه روز تو قتلگاه سری روی بدن نداری
غارت میشه انگشترت پیراهنی به تن نداری
وای از دل خواهر تو میبینه که کفن نداری
حسین من 3 عزیز زهرا
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
زمزمه شب نهم
از غربتت دلم شده بی تاب
شرمنده ام نشد بیارم آب
شرمنده ام آخر نشد آب و به خیمه برسونم
خدا می دونه چقدر برا رباب دل نگرونم
برو به فکر من نباش پاشو برو دردت به جونم
جانم حسین 3 جانم حسین جان
به خواهرت بگو که زارم من
از روی نی هواشو دارم من
شرمنده ام آخه نشد برای تو کاری کنم من
اونطور که باید واسه ی لشکر علمداری کنم من
جاداره واسه غربتت ازدیده خون جاری کنم من
جانم حسین 3 جانم حسین جان
اهل حرم منتظرن داداش
پاشو بریم فکر سکینه باش
چی میگذره به دخترم عباس من اگه نباشی
قول بده از رو نیزه ها مراقب رقیه باشی
الهی روی نیزه ها واسه همه مشکل گشاشی
عباس من3 یا ابوفاضل
ای سایه ی روی سرم پاشو
مَحرم نداره خواهرم پاشو
چطور دلت میاد داداش رقیه رو تنها بزاری
دلت میاد ناموس تو بین نامحرم جا بزاری
باور نمی کنم میخوای روی دل من پا بزاری
عباس من3 یا ابوفاضل
اینقدر روی خاکا نزن بازو
دستی که بودپناه زینب کو
افتادنت تو علقمه حسین تو آخر زمین زد
بشکنه اون دستی که بر سرت عمود آهنین زد
نمک به زخمای دل مادر تو ام البنین زد
عباس من3 یا ابوفاضل
تا که سرت باشه تو بزم می
باید که از پهلو بره رو نی
پاشیده شدفرق سرت ای تکیه گاه بی کسی هام
کارم تمومه بعد تو بعد از تو دنیا رو نمیخوام
آه ای پناه خیمه ها تو بودی امّیدِ به فردام
عباس من3 یا ابوفاضل
وای از من و وای از دل زارم
از خیمه های بی علمدارم
وای از حرم وای از دلم وای از غم غارت معجر
وای از من و از زینب و گودال و از هجوم لشکر
وای ازسرو طشت زرو وای ازاشاره سوی دختر
عباس من3 یا ابوفاضل
سقای من خدا نگهدارت
داری میری دسته علی یارت
برو ولی این و بدون برادرت تنها می مونه
تو رو می زارم و میرم ولی دلم اینجا می مونه
از داغ تو تا آخرین نفس قد من تا می مونه
عباس من3 یا ابوفاضل
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
زمزمه شب پنجم
عمه جونم رحمی به این دل کن
داره می بُره دستم و ول کن
عموی تنهامو ببین افتاده تو دریایی از خون
افتاده باصورت زمین لب تشنه باموی پریشون
گرگای صحرا رو ببین حلقه زدن دور عمو جون
عمو حسین 3 عمو حسینم
محشر شده به پا ته گودال
انگار شده غوغا ته گودال
اگر نرم پیش عمو دق می کنم میمیرم اینجا
عمه ببین که چند نفر ریختن سر یه مرد تنها
یکی با نیزه می زنه یکی با شمشیر یکی با پا
عمو حسین 3 عمو حسینم
مادربزرگم داره می بینه
با چکمه روی سینه می شینه
چرا کسی نمی گیره اونجا چشای مادرش رو
داره با پا می چرخونه تن شریف و اطهرش رو
ای وای من ای وای من میخوادجداکنه سرش رو
عمو حسین 3 عمو حسینم
دیگه نمیاد نفساش بالا
هی می ره از حال و میشه احیا
چرا کسی نمیشنوه صدای ضجه ی خدارو
بزاربرم سامون بدم این استخون شکسته ها رو
یه نیزه تو کمینه که بهم بریزه کربلارو
عمو حسین 3 عمو حسینم
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
زمزمه شب سوم 1
درد جدایی مون و حاشا کن
جون رقیه چشماتو وا کن
خودت میدونی بابایی که جون من بسته به جونت
بعدِتو روز خوش ندیداین دختر قامت کمونت
لُکنت زبون گرفته این دخترک شیرین زبونت
بابا حسین 3 بابا حسین جان
پا تا به سر کبوده این پیکر
یاسِت شده شبیه نیلوفر
میخوام ادب کنم ولی دیگه رمق نداره پاهام
دست خودم نیست باباجون نمی تونم بلندشم از جام
خیلی خرابه حال من دیگه امیدی نیست به فردام
بابا حسین 3 بابا حسین جان
از نیزه ها دیدی زمین خوردم
زیر کتک هزار دفعه مُردم
با اینکه حال من بده با اینکه غرق آه و دردم
بااینکه یک لحظه رُو من بدون غم به سرنکردم
اما دلم میخواد بابا تا صبح دُور سرت بگردم
بابا حسین 3 بابا حسین جان
فدا سرت که دخترت پیر شد
بعد از تو از این زندگی سیر شد
اصلا مهم نیست باباجون که از غمت قدم خمیده
فدا سرت اگر کسی موهای سوخته مو کشیده
فقط بهم بگو بابا کی سرتو اینطور بریده
بهمن عظیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
زمزمه شب هشتم
از کار این دلم گره وا کن
فکری به حال من تنها کن
رفتی ندیدی اکبرم که این دلم لبریز درده
یه بار نگفتی پسرم آخه بابات یه پیرمرده
بغض وداع آخرت دل منو بیچاره کرده
جانم علی 3 علی علی جان
انگار یکی خنجر به قلبم زد
وقتی صدای ناله هات اومد
جونم به لب اومدتا ازخیمه بیام تو دل میدون
خدا میدونه تا بیام کنار تو صدبار دادم جون
ای وای از اون لحظه ای که دیدم تنت رو غرق در خون
جانم علی 3 علی علی جان
پاشو ببین چطور خمیدم من
خیلی برات زحمت کشیدم من
رحمی بحال من کن ویه باردیگه چشماتووا کن
رحمی بحال من کن و یه بار دیگه منو صدا کن
عصایِ پیریِ بابا پاشو منو از غم رها کن
جانم علی 3 علی علی جان
بُهتَم زده میون این وادی
هرجا رو می بینم تو افتادی!
پاشو ببین اهل حرم همه شدن سینه زن تو
حالا بگو، چیکار کنم، با ریخت و پاشِ بدنِ تو؟
دونه دونه، روی عبـا، میچینم اعضایِ تنِتو
جانم علی 3 علی علی جان
تسبیح پاره پاره ام پاشو
کرده غمت بیچاره ام پاشو
پاشو بگو چیکار کنم اینجا با خنده های لشکر
تیکه به تیکه پیکرت پاشیده تو صحرا سراسر
اکبر بودی، اما حالا، شدی هزارتا علی اصغر
جانم علی 3 علی علی جان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#زمزمه_ایام_مسلمیه
شرمنده ام آواره تون کردم
خانوم ببخش غم دارتون کردم
شرمنده ام باعث شدم دل بیقرار پیکرش شی
دل بیقرار بوسه و خشکی زیر حنجرش شی
دلواپس پیراهن و دلواپس انگشترش شی
کوفه میا کوفه میا کوفه میا عزیز زهرا
حالا که خنجر رو سرم دارم
چند جمله حرف با دخترم دارم
حمیده جان معجر تو فدای معجر رقیه
خمیده شو ولی نذار خمیده شه پر رقیه
خدا نکرده کم نشه یه مویی از سر رقیه
کوفه میا کوفه میا کوفه میا عزیز زهرا
لبریزه از نامحرمه کوفه
خورجین خریدن مردم کوفه
توصیه کن محکم کنن بند تموم معجرارو
توصیه کن که وا کنن خلخال پای دخترارو
نقشه کشیدن کوفیا غارت کنن گوشواره ها رو
✍#محمد_جواد_پرچمي
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
زمزمه شب دهم
آروم قلب بی قرار من
داداش بیا بشین کنار من
بغضی که تو نگاهته سنگینی می کنه تو سینم
به فکر من نباش داداش اگر که زارم و حزینم
که مادرم گفته بهم فردا چه چیزایی می بینم
مظلوم حسین 3 جان
برام عذاب آوره این دنیا
وقتی نباشی پیش من مولا
خدا نیاره لحظه ای رو که بخوام از تو جداشم
تموم آرزوم اینه منم به راه تو فداشم
به من بگو آخه داداش چجوری بی تو زنده باشم
مظلوم حسین 3 جان
مثل همیشه تو کنارم باش
بی تو می میره زینبت داداش
طاقت ندارم ببینم کسی نشسته روی سینه
طاقت ندارم ببینم خنجر کهنه در کمینه
طاقت ندارم بشنوم ناله ی بانوی مدینه
مظلوم حسین 3 جان
دلشوره های قلبم و کم کن
فکری به حال اینهمه غم کن
چطور باید اشک غمو تو چشمای زهرا ببینم
سخته برام سر تو رو به روی نیزه ها ببینم
سخت تر ازون اینه که جسمت و به زیرپا ببینم
مظلوم حسین 3 جان
بهمن عظیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
زمزمه شب ششم
توی دلم یه دنیا غم ریخته
مثل علی تنم به هم ریخته
نیزه یه کاری کرده که دیگه شدم از زندگی سیر
بیا عمو تا بگذره این لحظه ی سخت و نفسگیر
چیزی نمونده از تنم از بس که خوردم تیر و شمشیر
عمو حسین3 عمو حسینم
انقده زخمیه تنم ای وای
مثل ضریحه بدنم ای وای
سنگایی که به من زدن صورت من رو داده آزار
زیر سم مرکب شده قامت من مثل علمدار
به فکر عمه زینبم اگر میبینی که شدم زار
عمو حسین3 عمو حسینم
شرحِ بلاهـای عظیـمِ من
معنی شد از وضعیتِ این تن
جای سم اسب و ببین به روی این لبهای خونی
پهلوم شکسته و دارم از مادر تو چندین نشونی
شکر خدا که عاقبت فدای تو شد این جوونی
عمو حسین3 عمو حسینم
گرفته پهلوهام بوی نیزه
ماه عسل میرم روی نیزه
بیا و غصه ی منو به شادی و خنده بدل کن
اینبار عمو، جایِ پدر، این تازه دامادو بغل کن
با بوسه هات، مرگِ منو، مصداقِ اَحلیٰ مِنْ عَسَل کن
عمو حسین3 عمو حسینم
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
زمزمه عصر عاشورا
تَنگ غروب آرزوهامه
اشک غریبی توی چشمامه
دل زمین و آسمون از غصه ی دلم شکسته
خنجر به دست داره میره تو قتلگاه کسی که پسته
ای وای من ای وای من باچکمه روسینت نشسته
جانم حسین 3 جانم حسین جان
دلخوری از شاه نجف داره
گیسوی یارم و به کف داره
برات بمیرم ای حسین چقد غریب گیرِت آوُردن
تن شریف و زخمی تو به تیر و نیزه ها سپُردن
عبا و عمامه و پیرهنت رو دزدیدن و بُردن
جانم حسین 3 جانم حسین جان
روی بلندی نفسام تنده
می بُره اما خنجرش کنده
ضربه نزن ای بی حیا بیچاره کردی مادرش رو
زودتر بِبُر ای نانجیب پاشیدی از هم حنجرش رو
بزار که راحت جون بده هی برنگردون پیکرش رو
جانم حسین 3 جانم حسین جان
شد خواهر تو خونجگر ای وای
چندین نفر به یک نفر ای وای
تو قتلگاه همراه تو با گریه مادر تو افتاد
تا افتادی روی زمین تو خیمه دختر تو افتاد
دیدم یکی با خنجرش به جون پیکر تو افتاد
جانم حسین 3 جانم حسین جان
پیش نگاه مادرت زهرا
سر رو بُریدن از قفا اینجا
من مُردمو زنده شدم دیدم که دستو پا زدی تو
با نیزه تو پهلوت زدن مادرتو صدا زدی تو
تا که شنیدی نالمو همونجا ناله ها زدی تو
جانم حسین 3 جانم حسین جان
تو قتلگاه به پا شده جنجال
خیلی شلوغه تو دل گودال
تو ازدحام قتلگاه عبای پیغمبر رو بردن
تا اومدم ببوسمت دیدم بریدن سر و بردن
کاش بمیرم کنار تو که هستی خواهر و بردن
جانم حسین 3 جانم حسین جان
اون یادگار مادر و بُردن
بالای نیزه ها سر و بُردن
تا اومدم ببوسمت دیدم که سر نداری داداش
برات بمیره خواهرت که بال و پر نداری داداش
داری میری ازحال این خسته خبرنداری داداش
جانم حسین 3 جانم حسین جان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
زمزمه وداع
غرق به خونه بدنت داداش
چیزی نمونده از تنت داداش
عمامه و پیراهن و انگشت و انگشتر و بُردن
گهواره و گوشواره و النگو و معجر و بُردن
جلو چشای دخترت به روی نیزه سر و بُردن
سالار زینب یاحسین 2 جان
ببین غریبه خواهرت پاشو
سوخته موهای دخترت پاشو
چجوری آرومش کنم بهونه ی تو رو میگیره
ترسم اینه دختر تو از غصه دق کنه بمیره
توان نمونده به تنم دلم به درد و غم اسیره
سالار زینب یاحسین 2 جان
پاشو داداش دلم پر از درده
رقیه دنبال تو می گرده
همش میگه بابام کجاست چرا منو بغل نکردش
پاشو حسین خودت بزار مرهم رو قلب پُره دردش
تنگه دلش برای تو داره می لرزه دست سردش
سالار زینب یاحسین 2 جان
به زور تازیانه ها آخر
از تو جدام کردن گل پرپر
ای بی کفن برادرم پاشو ببین لبریز آهم
پاشو به عباست بگو ببینه اینجا بی پناهم
پاشو ببین چیزی ازم نمونده دیگه غیر آهم
سالار زینب یاحسین 2 جان
غوغا شده تو کربلا پاشو
آتیش زدن به خیمه ها پاشو
ای غیرتی پاشو ببین آتیش به خیمه ها رسیده
دامن دختر بچه ها سوخته ببین ای سر بریده
پاشو ببین برادرم که قامت زینب خمیده
سالار زینب یاحسین 2 جان
ای یار من خدانگهدارت
سالار من خدانگهدارت
منی که از اول عمر بی تو سفر نکرده بودم
پاشو ببین دارم میرم ازینجا با تن کبودم
میرم ولی تو قتلگاه می مونه هستی و وجودم
سالار زینب یاحسین 2 جان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
زمزمه شب سوم
حضرت رقیه(علیها سلام الله)
بالا نمیاد نفسم بابا
کنج خرابه بی کسم بابا
تو این شبای بی کسی بعد از تو من تنهاترینم سخته برام سر تو رو خونی رو دامنم ببینم
بغض نبودنت بابا سنگینی می کنه تو سینم
من الذی ایتمنی بابا حسین بابا حسینم
خوش اومدی یار سفر کرده
دوری تو چشامو تر کرده
حالا که اومدی بزار بهت بگم درد دلامو
حالا که اومدی بزار بهت نشون بدم پاهامو
چشماتو واکن باباجون ببین کبودی چشمامو
من الذی ایتمنی بابا حسین بابا حسینم
کسی ندید عذابی که دیدم
اون مجلس شرابی که دیدم
تو بزم می مگه بابا به دخترت امون میدادن
جلو چشای عمه ها سکینه رو نشون میدادن
اگر نبود خواهر تو اهل و عیالت جون میدادن
من الذی ایتمنی بابا حسین بابا حسینم
شام بلا و طعنه و آزار
عمه کجا و کوچه و بازار
تو شهر شام شد باباجون حراج روسری و خلخال
آخه میخوان چیکاراونا چادری که شده لگد مال
خدامی دونه چنددفعه زیر لگدمن رفتم از حال
من الذی ایتمنی بابا حسین بابا حسینم
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم