#ورود_کاروان_به_کربلا
لحظۀ پر زدن ما به نظر نزدیک است
راه عرش از دل صحرا چقَدَر نزدیک است
در دل خیمه بیایید همه جمع شوید
همه را سیر ببینم که سفر نزدیک است
مادرم زودتر از ما زده خیمه اینجا
چقَدَر بوی گل یاس پدر نزدیک است
@hosenih
تا سری هست به سجده بگذارید امروز
لحظۀ بال درآوردن سر نزدیک است
تا توانید به ششماهۀ من بوسه زنید
بوسه های لب یک تیر سه پر نزدیک است
گریه ای کرد و غریبانه به زینب فرمود:
دخترم پیش تو باشد که خطر نزدیک است
گفت آسوده بخوابید همین شبها را
وقت بیداری شب تا به سحر نزدیک است
@hosenih
گریه کرد و به علمدار اشاره فرمود:
که فدای تو شوم درد کمر نزدیک است
بر سر و روی یتیمان حسن دست کشید
گفت قاسم که: عمو مرگ مگر نزدیک است؟
قد و بالای جوانش جگرش را سوزاند
ای خدا صبر بده داغ پسر نزدیک است
شاعر: #مجتبی_شکریان_همدانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
حسین آمد و حق را به کربلا آورد
برای نالهی نی، غم به نینوا آورد
همین که قطره اشکش به خاک ها افتاد
به خاک غم زدهی کربلا شفا آورد
برای آن که نشیند به تخت، خواهرِ شاه
به روی شانه علمدار عرش را آورد
نسیم بر سر گیسوی شیر خواره که خورد
به کار بستهی عالم گره گشا آورد
@hosenih
زمان بعثت شبه پیمبرش بود و
حسین اکبر خود را به این حرا آورد
مُرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی، او به جا آورد
نبود شأن و مقام تو ذبح اسماعیل
حسین آمد و حجت به انبیا آورد
تمام دخترکان را یکی یکی با ناز
امیر علقمه از عرش کبریا آورد
رقیه تا قدمش روی خاک ننشیند
عمو به چشم خوداو را چو طوطیا آورد
**
حبیبه ای که ملک سرمه از رهش می برد
نپرس خار مغیلان سرش چه ها آرود
زکوچه ای که در آن بی هوا زدن شد باب
عدو همان روشش را به کربلا آورد
یکی به پهلوی اکبر یکی به دیدهی ماه
چنین بلا به سر هر دو بی هوا آورد
@hosenih
حسین داشت ز طفل و تلظی اش می گفت
که حرمله سخنش را به انتها آورد
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
چنین سه شعبه فلک را به خاک ها آورد
ز بس که پیکر او پاره پاره شد بر خاک
نسیم عطر تنش را جدا جدا آورد
تنی نماند دگر تا کفن نگه دارد
نداشت چاره که سجاد بوریا آورد
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
مسلم و مسعود و عبدالله و جندب آمده
کربلا ! حر و حبیب و جون و شوذب آمده
شمع و هفتاد و دو تا پروانه ی دلسوخته
آفتابی در حصار ماه و کوکب آمده
منبری نذر عقیله در حرم برپا شده
اهل کوفه! باز هم استاد مکتب آمده
@hosenih
کربلا تا کوفه را دیگر قرق باید کنند
عصمت الله عمه ی سادات زینب آمده
تک تک اصحاب گرم نوکری زینب اند
هاشمیون حافظان روسری زینب اند
در میان گور می لرزد ابوسفیان به خود
نسل فتنه طعمه ی روشنگری زینب اند
ذوالفقار در نیامش بر کسی پوشیده نیست
در تحیر از شکوه حیدری زینب اند
با دم کوبنده ی تکبیر غوغایی شده
کربلا با زینب کبری تماشایی شده
شد قیامت این صدای نفخ صور محشر است
محشرِ امروز اذان های علی اکبر است
عطر و بوی مجتبی دارد مصلای حرم
کربلا مبهوت و حیران حسن های حرم
در میان خیمه با عمه تبانی می کند
دختری شیرین زبان شیرین زبانی میکند
مشک ها پر میشود با دست آب ور از اب
خاطر اسوده سکینه خاطر آسوده رباب
گرم بازی با علی اصغر تمام بچه ها
دست پخت ام کلثوم است شام بچه ها
تا رقیه خواب می آید به چشم اطهرش
میشود دست عمو جان بالش زیر سرش
برقرار است امنیت در چادر ناموس دین
معجری دارد به سر بنت امیرالمومنین
تحت بیرق نجمه های خیمه در آسایش اند
با وجود حضرت عباس در آرامش اند
صاعقه اما زمین را رنگ ماتم می زند
جمع اهل بیت را یکباره بر هم می زند
نزد خود می خواند آقا ریگ های داغ را
پر کند انا الیه الراجعون آفاق را
گیرم آقا سر به راهش کرد ابن سعد را
وا کند از سر چگونه قاتلین بعد را
روضه مکشوف است پس دیگر چه جای گفتن است؟
دور تا دور خیام او سپاه دشمن است
باغ سبزی پای هر نامه نشانش داده اند
کربلا اصلا کجای آن شبیه گلشن است
یک دل سیر از فرات آبی ننوشیده حسین
شمر بی انصاف در فکر شریعه بستن است
از نگاه خواهرش سنگین ترین روضه ها
روضه ی سخت وداع و روضه ی دل کندن است
عرض اندامی کند بین تمام تیغ ها
خنجری که تشنه ی بوسه به پشت گردن است
@hosenih
از همین امروز تقسیم غنیمت می کنند
بین خولی و سنان دعوا سر پیراهن است
از منا تا نینوا چشم حریص ساربان
داد میزد هر قدم انگشترش مال من است
گریه هم دارد غمش زیرا که بعد از کربلا
قافله سالار زینب زاده ی ذی الجوشن است
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
رسید بالاخره قافله کنار فرات..
سلامتی حسین و قبیله اش صلوات!
رباب آمده با اصغرش خوش آمده است
رقیه آمده با اکبرش خوش آمده است
@hosenih
چقدر خوب که جمع بزرگ ها جمع است
تمام قافله پروانه، عمه هم شمع است
به بنده ها برسان جلوه ی رب آمده است
خبر کنید زنان را که زینب امده است
چه با شکوه میآید ز محملش پایین
سر تمامی مردان مقابلش پایین
حجاب دختر حیدر هزار پرده ی نور
ز قد و قامت این زن نگاه عالم دور
رکاب دار ابالفضل و پرده دار حسین
شکوه این زن ابالفضل و اقتدار حسین
چرا کسی نمیآید سلامشان بکند
سلامشان بکند احترامشان بکند
بزرگ بانوی این قافله پریشان است
خدا بخیر کند خیره بر بیابان است
گمان کنم خبرِ سر براش آوردند
خبر ز غارت معجر براش آوردند
رسانده اند خبر را که ای صبور حرم
شکسته میشود این سمت ها غرور حرم
اگر چه آمده ای با دوصدجلال اینجا
به عصر روز دهم میروی ز حال اینجا
همان زمان که حسینت میان گودال است
همان زمان که تنش زیر چکمه پامال است
همان زمان که همه درمیان آشوبند
به بوسه گاه نبی نیزه نیزه میکوبند
@hosenih
لباس کهنه او از تنش جدا شده است
به روی جسم شریفش برو بیا شده است
کبود میشود از تازیانه پیکر تو
سری به نیزه بلند است در برابر تو
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
بلای جون هرچی دختره دشت
چقد خاکش مغیلان پروره دشت
شریعه تا فرات از داغ عباس
هنوزم هر دو تا چشمش تره دشت
رسیدن کاروانِ اشک و ماتم
پر از غم شد دل ماه محرم
حسین جان! چشم از انگشتر تو
الهی ساربون برداره کم کم
از این غم شیعه جا داره بمیره
تموم عمرش و ماتم بگیره
بگو بابای این آقا که کشتن
هنوز انگشترش دست فقیره
غمات پایان ندارن...آه زینب
دو چشمت خون میبارن...آه زینب
ابالفضل و که زانوش شد رکابت
به زانو در میارن...آه زینب
غروب کربلا زینب اسیره
جهان باید از این ماتم بمیره
ابالفضل و علی اکبر که رفتن
رکاب محملش رو کی میگیره
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
@dobeity_robaey
مناجات با امام زمان عج
شب اول محرم
سبک یا مولا دلم تنگ اومده
💚🌴💚🌴💚
محرم اومد بازم نیومدی آقا۲
تاکی بنالم دورت بگردم ای آقا
یامهدی دلم تنگ اومده ۲
شیشه دلم یا مولا زیر سنگ اومده
یا مهدی اباصالح بیا۴
میباره چشمام طاقت ندارم ای خدا۲
دنبالت کجا باید بگردم ای مولا
میدونی اسیر دردمو۲
دل عاشقم رو آقا به نامت کردمو
یا مهدی اباصالح بیا۴
جان مادرت یه شب برام دعایی کن۲
اربعین منو آقا تو کربلایی کن۲
میدونی دلم حرم میخاد۲
کربلا نرم آقا جون مگه دلت میاد؟
شاعر مریم صالحی مرزیجرانی
💚🌴💚🌴💚
بانوای مداح اهل بیت ع🎧
#کربلایی_سلطانی🎤🙏
نوحه سبک هرشب میخونم با شور و نوا
✍به قلم مداح و شاعر اهل بیت، مریم صالحی مرزیجرانی
💚🍃🌹🍃💚
سرت سلامت یا اباصالح اومده ماه محرم۲
مشکی میپوشم برای جدت شریکم توغصه وغم
قربون غمو غصه ها ی تو من بشم عزیز زهرا ۲
الهی امسال سال فرج شما باشه ایشالا
یامهدی العجل مولا۴
سینه میزنم روضه میخونم نیت فرج ایشالا ۲
آقا مون میاد اربعین باهم کربلا میریم ایشالا
به دلم برات شده محرم میبینم دیگه آقامو۲
نذرفرجت میکنم آقا همه اشک و گریه هامو
یا مهدی العجل مولا۴
خدایا دیگه بسه این همه بلا و مصیبت آخه ۲
رحمی کن ببخش باقی غیبت آخر الزمونه آخه
تورابه حق زینب کبری به حق أبی عبدالله ۲
نجاتمون بده ازین بلا آقامون بیاد ایشالا
یامهدی العجل مولا۴
اللهم عجل لولیک الفرج
شعر از مریم صالحی مرزیجرانی
💚🍃🌹🍃💚
بانوای
مداح اهل بیت ع🎧
#کربلایی_سلطانی🎤👌
مناجات با امام زمان عج
سبک دشتی
✍به قلم مریم صالحی مرزیجرانی
💚🍃🕊🕊🍃💚
بسوز ای دل که مهدی داغدار است۲
دوچشمانش مثل ابر بهار است
شب اشک وشب سوزوگداز است۲
که مولا درتب راز ونیاز است
بخوان روضه واسه جدغریبت۲
به قربان دل بی صبر وشکیبت
میان خیمه ات ماتم گرفتی
عزاداری و امشب غم گرفتی
صدای نوحه ی غم داره میاد
آخ بنال ای دل بنال ای دادوبیداد
دلم تنگ ودلم تنگ ودلم تنگ
زمونه با دلم داره سر جنگ
چهل روز خون دل خوردم خدایا۲
حسین جان نام تو بردم به هر جا
به عالم گفته ام مظلوم حسین جان۲
غریبی تورا مظلوم حسین جان
چهل شب گریه کردم ازغم تو۲
که جان بر لب شدم ازماتم تو
امون ازبی کسی ای دادوبیداد
به دادم کی رسی ای دادو بیداد
سه غم آمد به جانم هرسه یکبار
غریبی واسیری وغم یار
غریبی واسیری چاره داره
غم یارو غم یارو غم یار
یابن الحسن ۳
دخیل بند قنداقه ی خونی شدم امشب
علی اصغر مرادم بده امشب
لالایی میخونم شاید بخوابی
جگرگوشه ی مظلوم ربابی
هرجای مجلس نشستی،هرحاجتی داری امشب به پرقنداقه علی اصغر دخیل ببندید بخدا علی اصغر باب الحوائجه بادستای کوچولوش گره های بزرگی روباز میکنه،آی جوون دارا،آی مریض دارا آی گرفتارا هر حاجتی داری بلند صدابزن بگو
یاباب الحوائج ۳
💚🍃🕊🕊🍃💚
بانوای
مداح اهل بیت ع 🎧
#کربلایی_سلطانی🎤🙏
مزد عزای حسینی
از برکت وجودِ شما دَم گرفته ایم
اذن عزا و روضه و ماتم گرفته ایم
ما دخل و خرج و رزقِ تمامی سال را
از گریه های ماه محرم گرفته ایم
ما را زآفتاب قیامت هراس نیست
تا سر به زیر سایه ی پرچم گرفته ایم
ما مرده را به ذکر شما زنده می کنیم
این معجزه ز سوره ی مریم گرفته ایم
اقرار میکنم که ز دربار فیضتان
بی عرضه بوده ایم اگر کم گرفته ایم
این روزها که روضه خون و عطش به پاست
مثل هوایِ ابری عالم گرفته ایم
راه ورود عمه ی سادات بوده است
سقف ورود هیئت اگرخَم گرفته ایم
✍منکلام:کربلایی محسن امیری نقدم
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
داغ حسین
محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسين
گريست ابر خزان هم به باغ و راغ حسين
هزار و سيصد و اندی گذشت سال و هنوز
چو لاله بر دل خونين شيعه داغ حسين
به هر چمن که بتازد سموم باد خزان
زمانه ياد کند از خزان باغ حسين
هنوز ساقی عطشان کربلا گويی
کنار علقمه افتاده با اياغ حسين
اگر چراغ حسينی به خيمه شد خاموش
منوّر است مساجد به چلچراغ حسين
خدا به ناف خلدش دماغ جان پُر داشت
که بوی خون نکند رخنه در دماغ حسين
فراغ از دو جهان داشت با فروغ خدای
خدای را چه فروغی است در فراغ حسين
يزيد کو که ببيند به ناله قافله ها
گرفته از همه سوی جهان سراغ حسين
✍منکلام:مرحوم استاد سید محمدحسین بهجت تبریزی
متخلص به شهریار
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
سبک: #شور
متن: #با_چشم_تر
برای: #حضرت_مسلم_ع
از: #رضا_نصابی #عباس_زاده
✨💫✨💫✨💫✨
بند:1
با چشم تر
می برم اسم تو لحظه ی آخر
حال و روز من شده گریه آور
دلشوره دارم من واسه ی اصغر
وفا نبود
تو دل کوفی شرم و حیا نبود
جای سفیر تو که اینجا نبود
یه نفر کنار من حتی نبود
خدا خدا خدا
رسیده کجا این ماجرا
شدم اسیر غم و بلا
خدا خدا
چرا چرا چرا
نامه نوشتم بیا بیا
تاوقت هست برگرد نیا نیا
آقا آقا
دلواپسم حسین
دلواپس حنجر توام
دلواپس خواهر توام
دلواپس دختر توام
(حسین حسین حسین
غریب آقا ای حسین حسین)*
📎📎📎📎
بند:2
می بینی که
سفیرت دیگه از این دنیا برید
کارش به تنهایی و غربت کشید
به داد به مسلمت هیچ کس نرسید
پر رونقه
بازار آهنگرا برگرد نیا
عوض شده باورا برگرد نیا
رحمی کن به دخترا برگرد نیا
یا سید الغریب
شدم به اسیری مبتلا
شدم گرفتار غصه ها.
آقا آقا
یا سید الغریب
به خاطر خواهرت نیا
به خاطره اصغرت نیا
آقا آقا
دلواپسم حسین
دلواپس لحظه های تو
دلواپس غصه های تو
دلوا پس گریه های تو
حسین حسین. حسین
غریب آقام ای حسین. حسین.
علي اكبرم
باید از هر سر این دشت علی بردارم
هر کجا می روم آخر علی اکبر دارم
چند باری وسط راه زمین گیر شدم
چون که باید ز تو هر نقطه کمی بردارم
بعد عباس تو بودی همه جا تکیه گهم
بعد عباس تو بودی همه جا سردارم
تو که بودی همه جا پیش خودم میگفتم
شکر امروز که من اینهمه لشکر دارم
وقت جمع بدنت شمر جلو آمد و گفت
که من از پیکر او چند برابر دارم
راستی عمه که آمد همه میخندیدند
زجر میگفت که من نقشه ی معجر دارم
پسرم بعد تو عمه نگران است ببین
چون به همراه خودم این همه دختر دارم
احمد شاکری
#احمد_شاكري #اشعار_ماه_محرم #شعر_جانسوز_محرم