eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
دوای درد عالم یا حسین است شفای روح آدم یا حسین است به لوح آفرینش با خط نور نوشته اسم اعظم یا حسین  است اگر باشد تمام عمر یک‌دم همان یک‌دم مرا، دم یا حسین است اگر بر مرده جان بخشد عجب نیست دم عیسی بن مریم یا حسین است پس از ذکر خداوند تعالی ز هر ذکری مقدّم یا حسین است نجات اهل محشر، روز محشر خموشی جهنم یا حسین است به یاد آن لب عطشان هماره صدای آب زمزم یا حسین است نوار قلب کل سینه‌زن‌ها نفس‌های محرّم یا حسین است درون سینه آهم یا ابالفضل به صورت نقش اشکم یا حسین است نسیم نینوا، پیک شهادت صدای کربلا هم یا حسین است کتاب "نخل میثم" را بخوانید تمام نخل میثم یا حسین است استاد حاج غلامرضا سازگار @marsiyeeh
بگیر بالِ مرا باز در هوای خودت مرا بِبَر به کنارت،به کربلایِ خودت من آشنایِ توام خانه زادِ مادرتان نصیب در به درت کن شبی دعایِ خودت نفس بزن که مذابم کنی در این شب‌ها نفس بده که بسوزم فقط برایِ خودت دلم کتیبه‌یِ اشعار محتشم شده است بزن به سینه‌ام آتش،به روضه‌هایِ خودت ببین که نذرِ درِ زینبیه‌ات شده‌ام بکش به دیده‌ام از گرد و خاک پایِ خودت از آن زمان که مرا نوکرت خدا خوانده نشسته بر جگرم داغِ بوریای خودت وصیتم شده آقا!مرا کفن نکنند مگر به پیرهن مشکی عزای خودت حسن لطفی @marsiyeeh
با وجود این همه رسوایی و خودخواهی ام هم کنارم ماندی و هم می کنی همراهی ام با خودم گفتم من آلوده را رد می کنی ذوالکرم بودی و دیدم واقعا می خواهی ام رحمت موصوله ات حتی به من هم می رسد با وجود این همه کم کاری و کوتاهی ام هر چه می گردم فقط حب تو پیدا می شود بین اشعار و نماز و روزه و مداحی ام گر به قول اهل غفلت روضه ها گمراهی است تا خود محشر به دنبال همین گمراهی ام مادرت با خط زیبای خودش روز ازل سر در این سینه ام حک کرده "ثاراللهی ام" هر کسی در درگهت منصوب بر کاری شده من سگ عباس، در دربار شاهنشاهی ام با توکل بر خدا و با دعای مادرت اربعین، سوی حرم پای پیاده راهی ام در روایت آمده ماهی برایت گریه کرد پس بدون اشک هایم پست تر از ماهی ام من چه می فهمم چه آمد بر سرت در علقمه؟! در بساط روضه ات در اوج نا آگاهی ام محمدجواد شیرازی @marsiyeeh
آنقدر ناله زدم تا که پناهم دادی بی‌رمق بودم و تو قدرت آهم دادی کور بودم که مرا روضه‌تان داد شفا با همین اشک چه نوری به نگاهم دادی همه‌جا رفتم و خوردم به در بسته حسین فقط آخر که رسیدم به تو راهم دادی خیر دنیای منی آخرتم هم با توست به همه خیر رساندی و به ما هم دادی من زمین خورده‌ام اما تو بلندم کردی روی خوش باز به این روی سیاهم دادی آنقدر پیش خدا دست تو باز است حسین لب اگر باز کنم هر چه بخواهم دادی مجتبی شکریان @marsiyeeh
به بی‌آبرو اعتنا می‌کنند همان‌ها که مس را طلا می‌کنند زمین‌گیر را آسمان می‌دهند و با باخته خوب تا می‌کنند گنه‌کار شرمنده را می‌خرند سرسفره‌ی خود گدا می‌کنند اگرچه دعاگویشان نیستیم ولی باز ما را دعا می‌کنند مریض گناهی خجالت نکش بیایی به اینجا دوا می‌کنند به یمن کمیل و به یمن علی مرا با خدا آشنا می‌کنند چه آسان به بند خدا می‌کشند چه آسان ز دنیا جدا می‌کنند شب جمعه از لطف ری جمع را همه راهی کربلا می‌کنند خودش دید زینب که سرنیزه‌ها تن شاه را جابجا می‌کنند سیدپوریا هاشمی @marsiyeeh
از دست مهربان شما هر که نان گرفت بالای دست حاتم طایی مکان گرفت عرض نیاز پیش کریمان درست نیست باید همیشه دست به روی دهان گرفت در روضه‌ی تو دعوت‌مان کرده مادرت شکر خدا که فاطمه تحویل‌مان گرفت دیشب سه‌دفعه نام مسیحایی تورا بر مرده‌ای دمیدم و دیدم که جان گرفت با ذکر و نغمه فاطمه خوشحال می‌شود باید که نام حضرت‌تان را زبان گرفت تو زنده بودی و دم گودال قتلگاه از دست شمر رخت تنت را سنان گرفت با دست خالی از ته گودال برنگشت انگشتر عقیق تو را ساربان گرفت قرآن نخوان که من نگران لب توام مست است و باز دست خودش خیزران گرفت رضا قربانی @marsiyeeh
آبروی ماست گریه آبروداریم ما با لباس مشکی‌ات عمریست خو داریم ما با طهارت‌بودن از ارکان مجنون‌بودنست حرف لیلا می‌شود هرجا وضو داریم ما چشم ما بی‌اشک بی‌خیراست بی‌خیرش نکن که فقط از دار دنیا دو سبو داریم ما حرف ما در روضه‌ها با اشک گفته می‌شود در میان گریه با هم گفتگو داریم ما دامن‌آلوده شدیم اما تو پاکش می‌کنی روسیاه از غفلتیم اما رفو داریم ما حضرت عباس حامی عزاداران توست چه هراس از طعنه‌ها وقتی عمو داریم ما هرکسی دل را به‌دستت داد از مردم برید تا که دریا هست کی سودای جو داریم ما؟ خوب و بد ما به حسینیه پناه آورده‌ایم خوب و بد از پرچم تو رنگ و بو داریم ما آرزوی کربلا بر پیرها که عیب نیست کربلایی نیستیم و آرزو داریم ما شهر با یک یاحسین ما معطر می‌شود هرکجا نام تو باشد های و هو داریم ما لحظه‌های آب‌خوردن هم به فکر روضه‌ایم بغض خشکیِ لب و بغض گلو داریم ما در غمت آیات قرآن روضه‌خوانی می‌کند آب دریا و بیابان روضه‌خوانی می‌کند سیدپوریا هاشمی @marsiyeeh
آقا سلام خواهرتان روبراه نیست دور از تو کار هر شب او غیر آه نیست می خواست تا به طوس بیاید ولی نشد ور نه رفیق بی کسی ات نیمه راه نیست وقتی به قم رسید خرابه نشین نشد آسوده باش خواهر تو بی پناه نیست یک مرد هم نیامده نزدیک محملش شب را به آفتاب که اذن نگاه نیست اذنم بده به طعنه بگویم به شامیان در قم محب فاطمه بودن گناه نیست دروازه را که دید به یاد رباب گفت در شهر شام هیچ کسی سر به راه نیست زینب کجا و محمل بی سایبان کجا بال و پر رقیه کجا ریسمان کجا زهر فراغ خورد ولی دست و پا نزد معصومه ات بجز تو کسی را صدا نزد مسموم شد ولی به هوای زیارتت با اهل خویش حرفی ازین ماجرا نزد میخواست تا شهیده شود مثل مادرش هرچند تازیانه به او بی حیا نزد از کوچه ای گذشت که نامحرمی نداشت اطراف او کسی سخن نابجا نزد آقا اجازه؟! فاطمه ی تو زمین نخورد اینجا کسی به ساحت او پشت پا نزد اصلا به جان فاطمه سوگند یارضا اورا کسی برای رضای خدا نزد اذنم بده به طعنه بگویم مدینه را قم ،امن بود، فاطمه را بی هوا نزد این کوچه ها کجا؟! غم آن کوچه ها کجا زهرا کجا و سیلی آن بی حیا کجا مجید تال @rozeh_1
قم شام نبود تا که در آن دشنام دهد کسى به مهمان قم شام نبود ، تا که از سنگ گردد رخ میهمان ز خون رنگ قم کوفه نبود تا که خواهر بیند سر نى ، سر برادر ... حاشا که قم این جفا پذیرد مهمان به خرابه جاى گیرد ... بستند به گرد میهمان صف قم با صلوات و - شام با کف ... قم مهمان را عزیز خوانند کى دخت و را کنیز خوانند؟ ... «میثم» همه عمر آن چه را گفت در مدح و مصیبت شما گفت استاد غلامرضا سازگار @rozeh_1
ای سایه ی بالا سرِ خواهر برادر ای جانِ از جانِ خودم بهتر برادر خواهر همان احساس مادر بر برادر دارم برایت می شوم مادر برادر ای سوره چشمی بر منِ آیه بیانداز یعنی نگاهی هم به همسایه بیانداز یک بارِ دیگر بر سرم سایه بیانداز بر خواهرانش سایه دارد هر برادر چیزی به غیر از چشم تر دارم ندارم از گوشه ی زندان خبر دارم ندارم اصلاً نمی دانم پدر دارم ندارم دیدم کمالاتِ پدر را در برادر از جانب زُلفت صبایی می فرستی؟ با التماس من دعایی می فرستی؟ دارالشِفای من دوایی می فرستی؟ افتاده ام در گوشه ی بستر برادر! اینجامسیرِ کوچه هاخوب است خوب است وقتی نگاهِ مردها خوب است خوب است حالا که احوالِ رضا خوب است خوب است از بس فنا گردیده ام من در برادر در کوچه ها با حالِ بیمارم نبردند وقتی رسیدم، سمتِ بازارم نبردند این معجری را که سرم دارم نبردند اینجا چه شأنی دارد این معجر برادر ای کاش مرغی را کسی بی پَر نبیند جسمِ برادر را کسی بی سر نبیند هر کس ببیند کاش که خواهر نبیند افتاده روی تلِ خاکستر برادر نه تو جسارت دیده ای نه من جسارت نه تو اسارت دیده ای نه من اسارت نه تو به غارت رفته ای نه من به غارت پس ما دو تا قربانِ آن خواهر برادر با نیزه ای تا شاه را از حال بردند یک یک تماماً رو سوی اموال بردند هر آنچه را که بود در گودال بردند تسبیح، عبا، عمامه، انگشتر برادر علی اکبر لطیفیان @rozeh_1
قدمت روی چشم بی بی جان چه صفایی به خاک ما دادی به گدایان وادی سلمان با حضور خودت بها دادی چند روز است در تکاپویم تا که از جانب ات خبر برسد لحظه ها را شمرده ایم همه تا زمان وصال سر برسد سر ما خاک راه ناقه ی تو می شود میهمان ما بشوی یک شبی را ز لطف ، مهمانِ سفره ی آب و نان ما بشوی گرچه ما بی بضاعتیم ولی سینه چاکان حیدریم همه از گدایان و از کنیزانیم مست موسی بن جعفریم همه هرکسی مشک با خود آورده تا که سیراب آبتان بکند آری لال گردد اگر کسی اینجا غیر بی بی خطابتان بکند گرچه دور تو ازدحام شده چه جوان و چه پیر آمده اند چشم ها لحظه ای نخورد به تو مردها سر به زیر آمده اند خبری نیست از دف و از ساز حال این شهر حال جنگ که نیست پشت بامی اگر شلوغ شده خبری از هجوم سنگ که نیست بهترین جای شهر منزل توست دور تا دور خانه سادات اند نه به ویرانه می برند تو را و نه همسایه هات الوات اند تو به شهر غریبه آمدی و گل نثار تو شد ولی زینب... غیرت مردهای این وادی پاسدار تو شد ولی زینب... صورتش را به دست میپوشاند تا از این داغ با خبر نشوند این حرامی که آمده اند اینجا خیره هستند ، خیره تر نشوند سیدپوریا هاشمی @rozeh_1
ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺳﻼ‌ﻣﯽ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ جان بی تو به لب آمده، ﺍﯼ ﭘﺎﺭۀ ﺟﺎﻧﻢ دلگیرم ازین شهر و روا ، نیست بمانم ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﯾﻌﻘﻮﺏ  ﺍﮔﺮﺟﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺣﺎﻻ‌ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺭﺿﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ...  ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﭘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺳﻔﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﻗﻢ ﻫﻢ ﻧﻈﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﻤﺎﻥ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻢ ﯾﮏ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻣﺤﺮﻡ ﺑه ﺨﺪﺍ ﻫﺴﺖ ﺳﭙﺎﻫﻢ! ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩّﻩ ﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﺮﺳﺪ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺗﺎ ﻃﻮﺱ، ﻏﻢ ﻣﺎﺳﺖ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎ ﻋﺮﺍﻕ ﻋﺠﻢ ﻣﺎﺳﺖ ﺣﺎﻻ‌ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﭘﺪﺭﻡ، ﻗﻢ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺳﺖ... حاشا ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ﺩﻟﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﻡ ﺣﺎﻻ‌ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺮﺳﻢ ﯾﺎﮐﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺍﺳﯿﺮﻡ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﺮﻩ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻫﻖ ﻫﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﺑﺮ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﯼ ﺑﺮﮒ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ...  ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻗﻢ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﺭﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺴﻤﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻣﻌﺼﻮﻣۀ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ نامحرم اگر هست در این کوچه غمی نیست اینجا زدن فاطمه ها حرف کمی نیست ﺑﯿﻦ ﻧﻈﺮ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻭ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﻦ ﺍﺛﺮ ﻫﻠﻬﻠﻪ ﺑﺎ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﺑﯿﻦ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ از مردم نامرد در اینجا اثری نیست در شهر قم از ضربۀ سیلی خبری نیست مجید تال @rozeh_1
این تجـلّیِ زینـبِ کـبراست کوثرِ بی نظیرِ کشورِ ماست سایه یِ لطفِ او رویِ سرِ ماست حـرمِ او حـریمِ مادرِ ماست حضرتِ ذَالحجابِ وَ العِصمَه اِشفِعِی یا کریمه فیِ الجَنـّه دختر وُ خواهرِ ولی هستی ذکـرِ نادِ عـلی عـلی هستی تو سَراپا سَیَنجَـلی هستی در حرم وَحیِ مُنزَلی هستی علّتِ قطـره هایِ بارانی دردهایِ نگفته می دانی گـرچـه مانند عمّـه اَت زینب سوختی بینِ بستَرت در تب دیده ای با دو چشمِ خود یک شب؟؟ که بِتازد به پیکـری مـَرکب دیده ای رویِ نیزه سَر؟! هرگز دامن وُ مویِ شعله وَر؟! هرگز گوشواره...شکسته دیدی؟! نَه کودکی دست بسته دیدی؟! نَه پایِ زخمی وُ خسته دیدی؟! نَه تَنِ در خون نشسته دیدی؟! نَه پیش زینب به زُلف چَنگ زدند به سـرِ رویِ نیـزه سنگ زدند به غم وُ اشکِ عمّه خندیدند پایِ سر پایِ نیزه رقـصیدند چه بساطی به دور سَر چیدند هـمگی مِیْ زدند وُ پاشیدند .... به سَر وُ صـورتِ نگارِ ما ندبه خوان قلبِ بی قرارِ ما حسین ایمانی @rozeh_1
ا ﷽ ا 💎ثمرات سجده شکر 🔻امام صادق عليه‌السلام: سَجدةُ الشُكرِ واجِبَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ تُتِمُّ بِها صَلاتَكَ و َتُرضى بِها رَبَّكَ وَ تُعجِبُ المَلائِكَةَ مِنكَ...؛ ❇️ بر هر مسلمانى واجب است، با آن نمازت را كامل و پروردگارت را خشنود می‌سازى و فرشتگان را به شگفتى می‌آورى. 📚 من‌لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۹۷۹ ‌ ‌ •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ درخیــالم بال و پر وا می کنــم تا جمکران می شود در چشم خیسم باز پیدا جمکران نور سبـــز پنــج  گنبــد می دهد آرامشــــم با حضــور مهــدی  زهـراست زیبـا جمکران "العجل مولایَ" از هرصحن می آیدبه گوش می شــود غرق دعـا و شـور و آوا جمکران می نوازد جـان و دل را نغمهٔ "یابن الحسن" حال ما را می شـود محـوِ تماشــا جمکران یک نفــر آورده با خـود کـودکــی بیمــار را تـا کنـــد بیمـــاری او را  مـــداوا ، جمکران یک نفر دارد توســـل می کند با اشک و آه شاهـــد این التماس و بغــض گویاجمکران هـر که شـد درمانده از کار طبیـبان میشود راهـیِ قــم سمتِ درمـانگـاه آقــا ، جمکران دوست دارم تا ابد باشم در این سِیرِ خیال تا دهد جا در میـانِ خـویش، ما را جمکران باز شـد  روز سه شنبه کـاش گردد قسمتم یک سفـر در اوج این دلتنگی ام تا جمکران      شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۲/۲۰ سه شنبه های امام زمانی @majmaozakerine نوحه مجمع الذاکرین
مدح حضرت ابوالفضل علیه السلام سر می‌نهم امشب به کف پای ابوالفضل تا مست شوم از می مینای ابوالفضل با ذکر ابوالفضل زند غیرت ما موج شور است و شرف سرّ الفبای ابوالفضل قاموس شرف را زدم آن روز تورّق تا بلکه کنم حلّ معمّای ابوالفضل عباس: ادب عشق وفا غیرت و مردی دریایی از اینها شده معنای ابوالفضل گفتند قمر، قرص قمر گشت خجالت خورشید بود ذرۀ سیمای ابوالفضل حیران شده بر قامت او سرو دل‌آرا جانم به فدای قد رعنای ابوالفضل حیدر که خودش بازوی خیبرشکنی داشت بوسه زده بر دست توانای ابوالفضل سرلشکر و سرهنگ زیاد است به عالم اما نشود هیچ کس همتای ابوالفضل در کرب‌وبلا داد به او شاه علم را چون زیبد علم بر قد و بالای ابوالفضل در عرصه به هر کس که نظر با غضب افکند افتاد ز وحشت به قدمهای ابوالفضل «إنّی أنا العباس» که می‌گفت به میدان می‌گشت عیان هیبت عظمای ابوالفضل در خاتمۀ جنگ بسی کشته که دیدند خورده‌ست به طومارشان امضای ابوالفضل ✍منکلام:کربلایی علیرضا حضرتی
توسل به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در چهره ی خود نور خدا دارد ابولفضل سرلوحه ای از عشق ولا دارد ابولفضل از نور رخش گشته فروزان رخ هستی بنگر به جمالش چه صفا دارد ابولفضل خود ساقی لب تشنه عشق است و ولیکن در جام لبش٬آب بقا دارد ابولفضل وی همچو علی٬عاشق ذکر است و عبادت بر لب همه دم حمد و ثنا دارد ابولفضل اسطوره ی غیرت بود و کان شجاعت چون موهبت شیرخدا دارد ابولفضل از موهبتش در عجب است عالم هستی آسان نتوان گفت چه ها دارد ابولفضل خاک کف پایش شده تاج سر عالم راس دو جهان در کف پا دارد ابولفضل برگو به مریضی که جوابش بنمودند بر هر مرضی راه شفا دارد ابولفضل ای شیعه بزن چنگ توسل به وجودش بر اهل ولا٬فضل و عطا دارد ابولفضل یک عمر(فتا)بر در وی کرده گدایی لطفی ز ازل بر شعرا دارد ابولفضل ✍منکلام:استاد حاج حسین فرهادی مراغه ای ‍
مداحی_آنلاین_توی_هفت_آسمون_محمود.mp3
3.6M
احساسی 🍃توی هفت آسمون یاحسینِ ولی 🍃آقامون میگه یا حسنِ بن علی @azizamhosen @yaraliagham
. @majmaozakerine اي منجي رهاييِ دين خدا بيا جبران دردهاي دل هل اتا بيا اي آخرين سلاله ي مظلوم اهل بيت آقا تو را به آبروي مصطفي بيا از چاههاي كوفه چه داري خبر ؟ بگو! اي باخبر ز درد دل مرتضي بيا ام الائمه النُّجَبا منتظر تُراست اي آشناي مصحف زهرا بيا بيا از غربت غريب مدينه بگو بما اي باخبر ز سرّ دل مجتبي بيا سنگين ترين مصيبت تو داغ كربلاست اي منتقم به خامس آل کسا بيا احياگر صحيفه ي سجاديه تويي اي شرح حال واقعه ي نينوا بيا بي تو دم از وصيت باقر نمي زنيم اي ميزبان روضه ي صحن منا بيا شيخ الائمه گفت: كه خدمتگذار توست اي مقتداي صادق آل عبا بيا باب الحوائجي كه دخيل تو بسته است از چاه خواند ، يوسف زهرا تو را بيا تو نور چشم عالم آل محمدي سوگند بر پيمبر و جان رضا بيا از كودكي جواد الائمه به ياد توست آقا! قسم به گريه ي ابن الرضا بيا تبعيدگاه هادي دين يك بهانه ماند ديگر تو بر نجات امام الهدي بيا حاجت به غير تو حسن عسگري نداشت اي مانده از قديم ز بابا جدا بيا سرداب سامرا ز سحر تا سحر به سوز سر داده اين صلا به صباح و مساء بيا عالم ز جور و ظلم پر است اي امير عدل اي ضامن حقيقي عهد و وفا بيا آقا قسم به درد اسيري عمه ات با ذوالفقار حضرت مولای ما بيا ‌............................................................
تا که دل را آه سینه راهی قم می‌کند با نگاهی بر ضریحت دست و پا گم می‌کند آه چون از دل برآید کار آتش می‌کند بی‌محابا رخنه‌ای در جان هیزم می‌کند آن ضریحی که بود گرم طوافش جبرییل حضرت حق قبله‌ی حاجات مردم می‌کند هرکه دارد عقده در دل یاد قبری گمشده هر سه‌شنبه در حریمت نذر گندم می‌کند با سلامی نم‌نم اشک از دو دیده می‌چکد کاسه‌ی خالی ما لبریز از خم می‌کند نیمه‌شبها در حرم تا صحن‌گردی می‌کنم ناگهان دل یاد قبله‌گاه هفتم می‌کند لفظ خواهر گوییا مانوس گشته با بلا خون زینب در رگان تو تلاطم می‌کند کس ندیده تا به حالا خواهری گیسوپریش جستجوی یار زیر نیزه و سم می‌کند با وجودی که حدود مقتلش را دیده بود باز هم جسم عزیز مادرش گم می‌کند
رسیده ام به نفس هایِ آخرم دیگر که دست هایِ خزان کرده پرپرم دیگر میان سینه یِ خود قلب پرپری دارم نه سایه یِ پدری نه برادری دارم دو چشمِ من به در اما کسی نمی آید برایِ دیدنم آیا کسی نمی آید؟ نشد که حرف دلم را به آشنا گویم به رویِ بستر مرگم رضا رضا گویم اگر فراق برادر شکست خواهر را ولی به نیزه ندیدم سَرِ برادر را تمامِ زمزمه ام زینب است در دَمِ مرگ که دوخت سویِ عزیزش نگاه آخر را دوباره روضه به پا کرده ام در این خانه دوباره می شنوم گریه هایِ مادر را سرِ پدر به نِی و عمه در هجومِ سنگ کسی نبود بگیرد دو چشمِ دختر را میان بزم شراب و کنارِ نامحرم چو دید چشمِ ستمگر لبانِ پَرپر را به پیشِ چشمِ یتیمان شرر به جان می زد بر آن لبانِ ترک خورده خیزران می زد
سلام خواهـر قـرآن، سلام دختـر دین سلام مــادر عصمت، سـلالۀ «یاسین» سلام دختر«طاها» و نور و طور سلام سلام ای گهـرِ هفت بحــر نـور، سـلام تـو وارث شـرف و احتــرام فـاطمــه‌ای تو دختِ موسـیِ کاظـم تمام فاطمه‌ای عجیب نیست کـه بابا به تو سلام کند و یـــا امـــام رضـــا در بــرت قیــام کند تــو پـاره‌ای ز تـن پــاک احمــدی، بانو تــو مـــادرِ قـــمِ آل محمّـــدی، بـانـــو حریـم تـو حــرمِ یــازده اــمام هُداست مــزار گمشــدۀ فاطمـه در آن پیداست تـو شـو نکــرده بـرای تـمام خلق، امی تـو زینبِ دگــرِ فاطمـه، بـه شهر قمی بـه حُـرمت حَـرَمت انبیـــا قیـــام کننـد زیـــارتِ حــــرمِ یـــازده امـــام کننـــد تـو چـون امــام رضــا دُرّ هفـت دریایــی بــه اش آل محمــد همیشـه زهــرایی سزد که اهل سماوات،خاک پات شوند خوش آمدی به قم ای اهل قم،فدات شوند خوش آمدی بـه دیار قـم عمـه سادات قـدم قدم به قدومت ز اهـل، قم صلوات به این مقام و این شوکت و این اجلال سـزد امــام رضـــا آیــدت بـه استقبـال عجـب نبـــود اگـــر بـــود از ره تجلیـل ز مــامِ ناقـــۀ تـــو روی دوشِ جبــرائیل عجب نبــود کــه آن روز از فــراز فلک، به خـاک‌ بوسیَت آینـد، فـوج فـوجِ ملک عجب نبـود کـه گوینـد اهل قم، یکسر که گشته حضرت صــدّیقه وارد محشر عجب نه اهـل قـم ار افتخـار می‌کردند به جـای شـاخۀ گل، سر نثار می‌کردند زنان شهـر قـم از هـر طرف، مقـابل تو ز روی بـام فشاندنـد گـل به محمل تو ز نـاقـه‌ات همگـی احتــرام مـی‌کردند نهاده دست به سینه،سلام می‌کردند به احترام تو قم شاخه شاخه گل آورد جنـایت و ستـم شـــام را تـلافی کـرد به محفلِ تو فشاندند اشک،جای گلاب زدند نالـه که زینب کجــا و بـزم شراب؟ به هــر قـدم صلـواتت نثـــار می‌کردند تو را به خانـۀ «موسی‌ بن‌خزرج» آوردند به بند ناقۀ تو، دسته دسته چنگ زدند ولی به محمل زینب ز بـام، سنگ زدند قسم به عـزّت تو، ای به مقدمِ تو درود که جـای عمــۀ ســادات در خرابـه نبود به سوی عمۀ تو شامیـان چو رو کردند به جای گل،سرِ نی،هیجده سر آوردند به اجـر ایـن‌ همه ارضِ ادب، کرامت کن به روز حشر،تو از اهل قم، شفاعت کن
با همین چشم های خود دیدم، زیر باران بی امان بانو! درحرم قطره قطره می افتاد آسمان روی آسمان بانو صورتم قطره قطره حس کرده ست چادرت خیس می شوداما به خدا گریه های من گاهی دست من نیست مهربان بانو گم شده خاطرات کودکی ام گریه گریه در ازدحام حرم باز هم آمدم که گم بشوم من همان کودکم همان، بانو باز هم مثل کودکی هر سو می دوم در رواق تو در تو دفترم دشت و واژه ها آهو...گفتم آهو و ناگهان بانو... شاعری در قطار قم - مشهد چای می خوردو زیر لب می گفت: شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران بانو شعر از دست واژه ها خسته است بغض راه گلوم را بسته است بغض یعنی که حرف هایم را از نگاهم خودت بخوان بانو این غزل گریه ها که می بینی آنِ شعر است، شعر آیینی زنده ام با همین جهان بینی، ای جهان من ای جهان بانو کوچه در کوچه قم دیار من است شهر ایل من و تبار من است زادگاه من و مزار من است، مرگ یک روز بی گمان... 🖋برقعی
🌹 🌹 🎤مداح :حاج حنیف طاهری 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را نگاهی باز می گیرد سر راه نگاهم را کدام آغوش بین خویش جا داده است ماهم را که برگردانده امشب سوی دیگر قبله گاهم را من امشب حاجی این قبله این قبله نما هستم من امشب بنده ی مولایِ سُرِّ من رَاَی هستم درون سینه ام انگار شور دیگری دارم به لطف ساقی امشب در سبویم کوثری دارم به دستی زلف یار و دست دیگر ساغری دارم شرابی ناب از انگورهای عسکری دارم من امشب عشق را تکرار در تکرار می خوانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم وزیده از پگاهِ شهر پیغمبر نسیمی که رسیده سال هایی قبل همراه شمیمی که تمام شهر را پُر کرد آن فیضِ عظیمی که خبر داده است باز از جلوه ی دست کریمی که همان خُلق و همان خو در جمالش منجلی باشد که مثلِ آن حسن، آرام جان این علی باشد نگاهت چون مسیحایی ست که بر مرده ها جان است که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است و یا ابری ست که در آسمان هم حکم باران است بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی ؟ رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت کعبه ی آمال، قبرت قبله ی امید گدایان هرکجا هستید، امشب هرچه می خواهید دخیل عشق بندید از همان جا بر درِ خورشید اگر که سائل شهر مدینه مجتبی دارد کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد. می آیی و برای مهدی ات دلداده می سازی هزاران عاشق در دام عشق افتاده می سازی ز اشک دیده ی چشم انتظاران جاده می سازی برای امر غیبت شیعه را آماده می سازی میان پرده، اسرار خدا را بی صدا گفتی برای شیعیانت افضل الاعمال را گفتی تو آن معنای پروازی که بی تو هیچ بالی نیست زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست به جز درد فراق مهدی ات آقا ملالی نیست یقیناً جای فرزند تو در این بزم خالی نیست دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقا جان دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقا جان اجازه می دهی امشب تو را ابن الرضا گویم صفای مرقد شش گوشه ات را کربلا گویم غریب سامرا ، از غربت یک آشنا گویم برایت قصه ی یک مادر و یک کوچه را گویم از آن ابری که زیر ظلمتش پوشاند ماهش را از آن مادر که بین کوچه ها گم کرد راهش را محمد بیابانی @ewwmajmamolodi
🌹 🌹 🎤مداح :حاج محمد رضا طاهری 🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙 ای که رُخت از خدا کرده حکایت گری هست برازنده ات رهبری و سروری چهرهء ماهِ تو را ماه بُود مشتری من نزدم هیچ وقت غیر دَرِ تو دری جلوه گهِ ساحتِ حضرت پیغمبری سیدنا اَلدَّخیل، یا حسن العسکری نور دل فاطمه آینه ی بوتراب پیش تو زانو زند صبح و غروب آفتاب بر دل بی تابِ ما بیشتر از این بتاب هر چه که دادم سلام از تو گرفتم جواب بر همه دلها مقیم از همه عالم سری سیدنا اَلدَّخیل، یا حَسَنِ العسکری زنده و جاوید شد تا ابد آثار تو کرده به دلها اثر نرمیِ گفتار تو مهدیِ صاحب زمان دلبر و دلدار تو تا به ابد کعبه سوخت در تبِ دیدار تو سعی و صفا مروه ای کعبه منا مشعری سیدنا اَلدَّخیل، یا حَسَنِ العسکری در همه ی آسمان تو قمرت مهدی است تاجِ سرِ عالمی تاجِ سرت مهدی است باعث فخرت شده که ثمرت مهدی است تو پدرت هادی و تو پسرت مهدی است فاطمه کوثر شما آیه ای از کوثری سیدنا اَلدَّخیل، یا حَسَنِ العسکری هم حرمت دلرباست هم حرمت با صفاست یک حرمِ ساده نیست جلوه گر کبریاست معتقدم تا ابد قبله ی دل سامراست زائر تو در حرم زائر عرش خداست تو پسر فاطمه تو پسر حیدری سیدنا اَلدَّخیل، یا حَسَنِ العسکری شاعر : @ewwmajmamolodi
. ای به شهرری مزارت.. ویژۀ میلاد حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام ای به شهرری مزارت رشک جنات النعیم آیت عظمایِ حق نَجلُ الحسن عبدالعظیم آفتاب فاطمه چشم و چراغ اهل بیت منشأ فضل و کرامت صاحب لطف عمیم هم شریف ابن شریف ابن شریف ابن شریف هم کریم ابن کریم ابن کریم ابن کریم قبلۀ دل کعبۀ اهل ولایی نی عجب گر زند بیت الحرامت بوسه بر خاک حریم در پی احیای دل کار مسیحا می کند بامدادی گر وزد از تربت پاکت نسیم زائر قبر تو یعنی زائر قبر حسین خادم کوی تو یعنی خادم حجر و حطیم شهر ری تا متکی بر آستان قدس تواست تا قیامت نیستش از فتنۀ بیگانه بیم نی عجب گر سائل درگاهت از احسان کند دامن طفل یتیمی را پر از در یتیم چارمین نجل کریم اهلبیتی میتوان هشت جنت را ببخشایی به شیطان رجیم لاله سر آورد از شعلۀ سبزش برون باد اگر خاکِ حریمت را بَرد سویِ جحیم شاهراه زائرت اناهدیناه السبیل چل چراغ تربتت شمع صراط المستقیم کشور ایران سپهری کش تو عیسای مسیح شهر ری چون طور سینا و تو موسای کلیم بر مشام جان هد در هر نفس عطر حسین هر کجا آرد نسیم از تربت پاکت شمیم اینکه من امروز می گردم به دور تربتت مرغ جانم زائر کوی تو بوده از قدیم دست من گر کوته است از مرقد پاک حسین یافتم از تربتت اینجا همان فوز عظیم هر که در این سرزمین بر خاک تو صورت نهاد در ثواب زائران کربلا گردد سهیم خورده از اول «میثم» گره بر مرقدت وصل اجداد تو خواهد از خداوند کریم یا حضرت عبدالعظیم .. دستِ منو دامانِ تو فقرِ منو احسانِ تو دردِ منو درمانِ تو .. یا حضرت عبدالعظیم .. 🎤 @ewwmajmamolodi .👇
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ درخیــالم بال و پر وا می کنــم تا جمکران می شود در چشم خیسم باز پیدا جمکران نور سبـــز پنــج  گنبــد می دهد آرامشــــم با حضــور مهــدی  زهـراست زیبـا جمکران "العجل مولایَ" از هرصحن می آیدبه گوش می شــود غرق دعـا و شـور و آوا جمکران می نوازد جـان و دل را نغمهٔ "یابن الحسن" حال ما را می شـود محـوِ تماشــا جمکران یک نفــر آورده با خـود کـودکــی بیمــار را تـا کنـــد بیمـــاری او را  مـــداوا ، جمکران یک نفر دارد توســـل می کند با اشک و آه شاهـــد این التماس و بغــض گویاجمکران هـر که شـد درمانده از کار طبیـبان میشود راهـیِ قــم سمتِ درمـانگـاه آقــا ، جمکران دوست دارم تا ابد باشم در این سِیرِ خیال تا دهد جا در میـانِ خـویش، ما را جمکران باز شـد  روز سه شنبه کـاش گردد قسمتم یک سفـر در اوج این دلتنگی ام تا جمکران      شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۲/۲۰ سه شنبه های امام زمانی @majmaozakerine نوحه مجمع الذاکرین
11562.mp3
1.34M
👌💐 ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅ شب میلاد امامی مهربونه بانی امشب خود صاحب الزمونه)2 ای رفیق یه جوری نوکری کن آقا اسمتو تو لیست زائراش بخونه شب مجنون و شب لیلا شده سور و ساتی تو دلا بر پا شده یه علی بازم صاحب حسن شد دوباره امشب علی بابا شده)2) أنت المولای یا حسن العسکری) فخرم اینه برات میکنم نوکری)2 (عشق تو تو قلب من بی حد و مرزه عشق تو به کل این دنیا می ارزه)2 حسنی صورت و سیرتی آقاجون چجوری ببینمت دلم نلرزه حرمت مثل حرم کربلاست ضریح شیش گوش توی عالم دو تاست یه دونه ش ماله حرم حسین و یه دونه ش سهم حرم سامراست)2 ) أنت المولای یا حسن العسکری) فخرم اینه برات میکنم نوکری)2 (فدای گنبدی که طلایی رنگه خیلی این دلم برا صحن تو تنگه)2 ثواب امشب، تقدیم کسی که برا دفاع صحن تومیجنگه بخدا دنیا میبینه اون روزی میرسه اخر شیعه بر پیروزی حرمت میشه پره از زائرو) خالیه جای تقوی و نوروزی) أنت المولای یا حسن العسکری) فخرم اینه برات میکنم نوکری)2 @ewwmajmamolodi