eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
125 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه به دنبال او از قفا می‌رود به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگـر سـر بـرای خدا می‌برد؟ صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون ناله زینب است «طرماح» یک لحظه محمل مران! خدا را که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نالۀ یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ چشم انتظار به هر محملی نغمۀ «یارب» است شما هم چو مرغ شب ای ناقه‌ها بنـالیـد بـا زینـب ای ناقـه‌ها شب است و بیابان پر از ولوله مدینه دعا کن به این قافله همانا به شوق وصال خدا گرفتند از دیگران فاصله خدا رحم آرد به حال رباب که بر کف گرفته کمان حرمله پدر را ببرّند لب تشنه سر پسر را ببندند در سلسله شرار جگر شمع محمل شده نـوای جـرس آتش دل شده مدینه دعا کن برای حسین که خالی بوَد در تو جای حسین مدینه مدینه دگر نشنوی دل شب صدای دعای حسین مدینه به اهل مدینه بگو که فرداست روز عزای حسین خدایت دهد صبر ام‌البنین که عباس گردد فدای حسین دلش یاد رخسار پیغمبر است نگاهش به روی علی‌اکبر است مدینه دعا کن که این انجمن بیایند بار دگر در وطن از آن بیم دارم که دخت علی ز شش یوسف آرد یکی پیرهن از آن بیم دارم که رأس حسین لب تشنه گردد جدا از بدن از آن بیم دارم که پرپر شود چو گل پیکر قاسم‌بن‌حسن الهــی بــه دنبــال ایــن کاروان بوَد روز و شب اشک «میثم» روان استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel
مدینه! امامت کجا می‌رود؟  سفر کرده سوی خدا می‌رود دلِ شب، غریبانه تنها حسین  نهان از همه چشم‌ها می‌رود مدینه! چـه آرامی و ساکـتی  امـام غریبت کجا می‌رود؟ مدینه! زعباس و ا کبر بپرس  اگر می‌رود شب، چرا می‌رود؟ مدیـنه! تماشا کن ایـن قافـله  چه عاشق سوی کربلا می‌رود  اگر جان بـه بزم بـلا می‌برد  علی‌اصغرش را کجا می‌برد؟  فضا محو تاب و تب زینب است  گمانم که وقت نمـاز شب است همه هـاشمیات، مشغـول ذکر  بیابان پر از نغمۀ «یا رب» است «طرِمّاح»! محمل به سرعت مران  که بانوی این کاروان زینب است همه کودکـان را هم امشب مـدام  غریبانـه ذکر خدا بـر لب است حسین است چون ماه و اطراف او  فروزنـده هفتـاد و دو کوکب است  بیابـان! بـزن نـاله‌ای دلـنشین  که دخت علی گشته محمل نشین  عجب کاروانی، خـدا یـارشان  اجل آیـد از ره بـه دیدارشان متـاعِ همه گشته خونِ گلـو  خداونـد عالم خریـدارشان شود حجّشان با شهادت شروع  اسارت بـود آخرِ کـارشان گواهی دهم در کنـار فرات  بوَد آبشان خون رخسارشان  چو اینان عزیـزان پیغمبرند  مبادا کنی ای فلک خوارشان   قضا را چه امری مقدر شده؟  کـه سقّا پـریشانِ اصغر شده  در این کاروان کودکی شیرخوار  بـه دامـان مادر کشد انتـظار که روزی در آغوش گرم پدر  کند تشنه لب، جان خود را نثار بپاشد پدر خون او را به عرش  کند هدیـه بـر ذات پروردگار در آغوش خون خدا پر زند  بـه دامان زهرا بگیرد قرار به بابا بگوید که با دست خویش  سپر کن به تیر و به خاکش سپار بـه سقا بگویید آبش دهـد  ز خون دو بازو، گلابش دهد به زینب بگویید: با سوز و آه  بوَد کعبه‌ات گودی قتـلگاه بـه اکبر بـگویید: بـابا کنـد  چگونه به زخم جبینت نگاه؟ بـه زهرا بگویید: از کعب نی  شود پیکر دخترانـت سیـاه به قاسم بگویید: خون سرت  خضابِ رُخَت می شود بی‌گناه  به طفلان بگویید: در زیر خاک  بیاریـد از تـرس دشمن پناه به "میثم" بگویید اشک روان  فرستد بـه دنبال این کاروان استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel
حضرت عشق در پناه خدا بسلامت برو سفر آقا آمدیم از برای بدرقه ات همه ایل ما فدای شما راهی شهر مکه ای خیر است حجتان بی خطر بدون بلا دختران تو یک به یک مریم پسران تو یک به یک عیسی قاسم آورده با خودش نجمه اکبر آورده با خودش لیلا همه سیراب مشک آب عمو همه مدیون غیرت سقا چه حیایی چه عصمتی دارد جان فدای سه ساله ات آقا میفرستی رباب را مروه شیرخواره میاوری به منا خواهرت را خودت سوارش کن محملش را درست کن اینجا ذره ای خاکی است چادر او گریه اصلا برای چه حالا؟! نکند رفته ای به روز دهم نکند رفته ای به کرببلا در شلوغی مفرط گودال تشنه ای ذبح میشود تنها بدنش زیر نیزه ها مانده سرش اما به دامن زهرا پیش چشم حسین یک لشگر میرود سمت خیمه ی زن ها گوشواره زگوش می افتد چند خلخال میرود یغما وای از قتل عام آل رسول وای از داغ روز عاشورا سید پوریا هاشمی @deabel
از خاک تا به خاک تربت فرق دارد جنات هم جنت به جنت فرق دارد ما سعیمان این است این شبها نمیریم در مسلک عاشق ریاضت فرق دارد پایی که مشهد میرود رفته مدینه هرچند به ظاهر مسافت فرق دارد هرروز مبعوث نماز صبح صحنیم پبش رضا صور قیامت فرق دارد یک‌ غار کوچک عرش را جاداده در خود با چشم باطن وسع و وسعت فرق دارد وقتی وظیفه گفتن از اوصاف مولاست پس مطمئنا این نبوت فرق دارد یا ایها المزمل از جا زود برخیز حرف از علی شد باز آقا زود برخیز چهل سال رفت و نوبت پیغمبری شد حالا در این ام القری چه محشری شد خواندی به محض این‌ بسم رب زهرا فورا لبت از ذکر کوثر کوثری شد قرآن بخوان که دوره غربت تمام است قرآن بخوان دوران مرگ کافری شد هر آیه شأنی از علی را داشت باخود یعنی که قرآن هم از اول حیدری شد از آن زمانی که سرت بر پای مولاست تاج سر شیعه عجب تاج سری شد از عالم زر پیشمرگت بود آقا از عالم زر کار حیدر حیدری شد پرواز یعنی یاعلی و یا محمد اعجاز یعنی یاعلی و یا محمد راحت برو راحت بیا هرجا علی هست اصلا چرا احساس غربت تا علی هست فورا برو بتخانه را ویران سرا کن حالا که روی شانه ات آقا علی هست بفرست از مکه بیاید تا مدینه باشد خیالت جمع از زهرا! علی هست.. سنگ جنون خوردی ازین و آن اگرچه.. مجنون تویی در رتبه لیلا علی هست در دره گیر افتاده ای آرام هستی یاران‌ اگرچه رفته اند اما علی هست خورشید را هم‌ چند ساعت جابجا کرد مث تو سکاندار این دنیا علی هست خورشید شد حتی به شب تابید حیدر راحت میان بسترت خوابید حیدر اینروزها اشکی روان داری دوباره چشم تر و قدی کمان داری دوباره مستوره ها در بین هر محمل نشستند دلشوره ی یک کاروان داری دوباره مانند آن بعضی که‌ زینب در گلو داشت بغض گلویی بی کران داری دوباره اکبر کنار دست زینب ایستاده حسرت به این تازه جوان داری دوباره روبنده ها برروی صورت ها نشسته روضه برای دختران داری دوباره سقا به روی دوش مشکش را گرفته داغ قد این پهلوان داری دوباره داغی به یاد ازدحام کوچه بازار... از خنده و زخم زبان داری دوباره آقا دگر باغ و بهارت رفتنی شد آرامش این روزگارت‌ رفتنی شد سید پوریا هاشمی @deabel
پنهان ز خواهر می کنی چشم ترت را شاید ندیدی اشک های خواهرت را بار سفر بستی مدینه شعله ور شد در یاد دارم آن نگاه آخرت را ام البنین روی سرت قرآن گرفته تا پر کند یکبار جای مادرت را گریه طبیعی بود هنگامی که بردی نوزاد چندین روزه ات را همسرت را اما نفهمیدم چرا آهی کشیدی وقتی نظر کردی قد آب آورت را فقدان پیغمبر دوباره می شد احساس وقتی که می بردی علی اکبرت را یا که بگو آوردن خلخال ممنوع یا که درآور گوشوار دخترت را از چشم های عمهء سادات پیداست آماده کرده بوسه های حنجرت را من آرزو دارم فقط زینب نبیند روزی سر و موی پر از خاکسترت را مهدی مقیمی @deabel
230 _خروج امام حسین علیه السلام از مدینه به سمت مکه اجل چون سایه ای دور و برش بود و شمشیر بلا روی سرش بود شبانه از مدینه رفت بیرون شبانه رفتن ارث مادرش بود @deabel
وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می کرد وقتی که می رفتند پشت پای آن ها چشمان جبرائیل حتی گریه می کرد پائین پای ناقه مریم گریه می کرد دورِ سر گهواره عیسی گریه می کرد این است آن داغ عظیمی که برایش حتّی میان تشت یحیی گریه می کرد این است زینب بانویی که زیر پایش زانوی لرزه دار سقا گریه می کرد بوسید اکبر دست های مادرش را در زیر چادر، ام لیلا گریه می کرد بر روی دامن مادری در گوش طفلش آهسته تا می گفت لالا گریه می کرد یک کاروانِ گریه شد وقتی رقیه با گفتن بابا، بابا گریه می کرد در زیر پای محمل مستوره ی عشق منزل به منزل ریگ صحرا گریه می کرد وقتی که می رفتند عالم سینه می زد وقتی که می رفتند دنیا گریه می کرد علی اکبر لطیفیان @deabel
از زادگاه خویش کجا میروی حسین این راه امن نیست چرا میروی حسین با حاجیان کعبه که عهدی نداشتی سوی کدام شهر و بلا میروی حسین آیا که داده وعده‌ی مهمان نوازی ات با خانواده مستِ صفا میروی حسین در روز روشن از که کنایه شنیده ای کاین نیمه شب بدون صدا میروی حسین از مژده ی سفر همه شادند کودکان  مرغان به زیر پر چو قطا میروی حسین گویا دل از مدینه ی جدت بریده ای خود را سپرده ای به خدا، میروی حسین بدرود ای عزیز،  خدا باد همرهت با اشک و، آه و، سوز و،  نوا، میروی حسین استاد کلامی زنجانی @deabel
پنهان ز خواهر می کنی چشم ترت را شاید ندیدی اشک های خواهرت را بار سفر بستی مدینه شعله ور شد در یاد دارم آن نگاه آخرت را ام البنین روی سرت قرآن گرفته تا پر کند یکبار جای مادرت را گریه طبیعی بود هنگامی که بردی نوزاد چندین روزه ات را همسرت را اما نفهمیدم چرا آهی کشیدی وقتی نظر کردی قد آب آورت را فقدان پیغمبر دوباره می شد احساس وقتی که می بردی علی اکبرت را یا که بگو آوردن خلخال ممنوع یا که درآور گوشوار دخترت را از چشم های عمهء سادات پیداست آماده کرده بوسه های حنجرت را من آرزو دارم فقط زینب نبیند روزی سر و موی پر از خاکسترت را مهدی مقیمی @deabel
جدايي از مدينه باورم شد حرم غمخانة صاحب حرم شد همه حجاج زهرا بار بستند به اين رفتن دل عالم شكستند به ناقه مادري‌ و شير خواري شود آمادة اُشْتُر سواري تمام مشك ها پُر آب باشد كمي آرام ، اصغر خواب باشد كناري باغبان سرگرم لاله كند بابا كُشي نازِ سه ساله كناري نجمه مست روي قاسم زند شانه سر گيسوي قاسم تماشا مي كند با قلب شيدا قد و بالاي اكبر ، اُمِّ ليلا ولي يك سو همه تصوير اين شب شده وقت پريشاني زينب سر او بر سر دوش حسين است پناه او در آغوش حسين است شده ذكر لبش با چشم گريان عزيزم بي تو مي ميرم حسين جان نمام آرزوهايم تو هستي منم مجنون و ليلايم تو هستي همه شب روي سجاده نشينم الهي اي حسين داغت نبينم تمامي امانت هاي مادر ميان بسته پيچيدم برادر (( جواب سيد الشهدا )) دلم را آب كردي گريه كم كن مرا بي تاب كردي گريه كم كن شده وقت سفر اي نور ديده نشين بالاي محمل اي رشيده محارم دور محمل بي قرارت ابوفاضل بود چشم انتظارت يل ام البنين زانو گرفته علي اكبر به پاي ناقه رفته به روي معجر تو حرز بستم خودم تا آخرش پاي تو هستم همه رفتند اما غرق احساس پيامي آمد از مادر به عباس زمان حرفهاي آخرين شد وصيت خواني ام البنين شد صدا زد مي روي اي نور عينم ولي جان تو و جانِ حسينم برو اما بدان شير نبردي مبادا بي حسينم باز گردي بيا تا خوب من رويت ببوسم بلندي هاي ابرويت ببوسم به خلوت بوسه هايم درس دارد حيا كردم ، حسين مادر ندارد قاسم نعمتی @deabel
💠 حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه به مکه ✍ پس از مرگ معاویه (۱۵ رجب ۶۰ق) و شروع حاکمیت فرزندش یزید، حاکم مدینه تلاش کرد از امام حسین(ع) برای یزید بیعت بگیرد. امام حسین(ع) برای گریز از بیعت، بنابر نقل مشهور در ۲۸ رجب سال ۶۰ق، به همراه ۸۴ نفر از اهل بیت و یارانش، مدینه را به قصد مکه ترک کرد. ✅ در این سفر به جز محمد بن حنفیه؛ بیشتر خویشاوندان امام حسین(ع) از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادرزاده‌های آن حضرت(ع)، ایشان را همراهی می‌کردند. علاوه بر بنی هاشم، بیست و یک نفر از یاران امام حسین(ع) نیز با ایشان در این سفر همراه شدند. ✅ در وصیتنامه‌ای که امام(ع) برای برادرش محمد حنفیه نوشته است، آمده است: 🌷 إنّی لَم اَخْرج أشِراً و لا بَطِراً و لا مُفْسداً و لا ظالماً وَ إنّما خرجْتُ لِطلب الإصلاح فی اُمّة جدّی اُریدُ أنْ آمُرَ بالمعروف و أنْهی عن المنکر و اسیرَ بِسیرة جدّی و سیرةِ أبی علی بن أبی طالب. 🌹من از روی ناسپاسی و زیاده خواهی و برای فساد و ستمگری، حرکت نکردم؛ بلکه اصلاح امّت جدّم را می‌جویم. می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدّم و پدرم علی بن ابی طالب(ع) رفتار کنم.... ✅ امام حسین(ع) با همراهانش از مدینه خارج شد و راه اصلی مکه را پیش گرفت و در میان راه مکه، با عبدالله بن مطیع برخورد کرد. او از مقصد امام پرسید. امام فرمود: «اکنون آهنگ مکه دارم. چون آنجا برسم، از خداوند متعال برای پس از آن، طلب خیر خواهم کرد». عبدالله امام را از مردم کوفه برحذر داشت و از ایشان خواست در مکه باقی بماند. ✅ امام حسین(ع) بعد از پنج روز، در سوم شعبان سال ۶۰ق به مکه رسید و با استقبال گرم مردم مکه و حاجیان بیت الله الحرام روبرو شد. ----------------------- ۱.ابن‌اعثم، الفتوح، ج۵، ص۲۱؛ ۲.مقتل‌الحسین، ص۱۸۸-۱۸۹. ۳.مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۳۴. ۴.صدوق، امالی، ص۱۵۲-۱۵۳.
‍ . ‍ میلاد حضرت ولی عصر امام زمان عج سبک تیتراژ اخبار سراسری .. چراغونی کنید خیابونا رو .. اومده به دنیا ماهِ زمانه میلادِ آقامون صاحب زمانه صفا اومد امشب به محفلِ ما زِ نورِ رویِ او روشن جهانه عاشقِ بیقرار. که هستی چشم انتظار بَرا اَمرِ فرج. دستاتو بالا بیار یا وَجیهاً عندالله مُنتقمِ آلُ الله مژده از عالم بالا رسیده چنین مه پاره ای کسی ندیده خانهء عسکری شد نورباران منجیِ عالم است این نورِ دیده مستِ مستِ مستم برسرِ رات نشستم کن نگاهی بمن دیوونهء توهستم یا وجیها عندالله منتقم آل الله انتظار فرج اصلِ عبادت دعا کن تا بِشِه بما عنایت حجة بن الحسن شد متولّد الهی بِشنَویم امشب صدایت شبِ رؤیائیه شبِ تماشائیه شبِ عشق و شوره. توْ دِلا غوغائیه یا وجیها عندالله منتقم آل الله پُراز عدل و دادِ عصرِ ظهورش دجّال و سفیانی،دشمنِ نورِش پیمبر قدرِ مهدی شو میدونه اللهُمَ عجّل علی ظهوره غم و غربال کن کف بزن و حال کن بگو یا مهدی و زهرا رو خوشحال کن یا وجیها عندالله. منتقم آل الله وقتِ شادیِّ وُ وقتِ جنونه آخه مولِدِ صاحب الزّمونه بیاین امشب فقط به عشق مولا با کف و جیغ و سوت بتّرِکونیم شب میلادِ یار سر به سرِ غم نزار جونِ هرچی مَرده دستاتو بالا بیار یا وجیها عندالله. منتقم آل الله چراغونی کنید خیابونا رو آب و جارو کنید صحنِ دِلارو برای شادیِ مادرِ حضرت ببَر از تَهِ دل اسمِ آقا رو بگو صاحب زمان اَلْعجلُ اَلاَمان خدا تعجیل کنه ظهورِ آقای ما یا وجیها عندالله منتقم آل الله جَوونِ عسکری نورِ دوعینه امیدِ آخرِ آقام حسینه با رَجعت شاد میشه دلِ ائمّه خاتمُ الْاوصیا صاحب زمانه خُلقاً و منطقاً شبیهِ پیغمبره نامُ اَلقابِشَم همنامِ پیغمبره یا وجیها عندالله. منتقم آل الله کوریِ چشمِ حضّارِ سقیفه بساطِ مَحفلِ شادی ردیفه یه چیزی کم داره حیفه نگیری لعنِ بر سعود و آل خلیفه خدا وهّابی رو الهی لعنت کنه بعد از اون دسته جمع مدینه قسمت کنه یا وجیها عندالله. منتقم آل الله نوکرای آقا بیاین بشینید شادیِ هیئتی هارو ببینید نیمه شب به بعد هم احیا بگیرید مزدِ نوکریها تونو بگیرید شبِ میلاد شد غم توْ دلم آب شد رحمتِ خاصِ حق شاملِ ایران شد یا وجیها عندالله منتقم آل الله کیکِ تولّدُ وسط بزارید دورِ اون با شادی گل بنشانید نرجس و عسکری ببین چه شادن نوکرا حاجتارو رو بزارید وعدهء حق رسید امامِ آخر رسید نوکرای حضرت اصلِ شفاعت رسید یا وجیها عندالله منتقم آل الله ❤️❤️ زمین و آسمون زبون گرفته تو فصل بهارون بارون گرفته تیتر روزنامه های قم نوشته خدا جشنی تو جمکرون گرفته شیعه سربلنده راه غم و می بنده با دعای فرج گل میگه و می خنده غم و غربال کن کف بزن و حال کن بگو یا مهدی و زهرا رو خوشحال کن یا مهدی یا مهدی. 💖💖💖💖💖 طاق نصرت زنید خیابونا رو آب و جارو کنید صحن دلا رو شب شب شادی و جشن و سروره ببوسید دست عاشقای آقا کس بی کس اومد تو نفسام حس اومد تا سحر بیدارم نو گل نرگس اومد غم و غربال کن کف بزن و حال کن بگو یا مهدی و زهرا رو خوشحال کن یا مهدی یا مهدی