eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شیرین تر از شکر که بر لب می نشیند بر روی لب یا رب و یا رب می نشیند الحمدلله بر لبان دائم الذکر اسماء حسنایش مرتب می نشیند توحید را باید بیاموزد به خوبی هر دانش آموزی به مکتب می نشیند باب الحسن باب الی الله است بی شک طالب برای درک مطلب می نشیند تنها به شوق فتح بابی سالک شهر پشت در این خانه هر شب می نشیند عبدم همان عبدی که با دستی به سینه در نزد مولایش مودب می نشیند اِنّی اُحِبُّک های من از دل بر آمد پس خوب بر جان مخاطب می نشیند وقت توسل نام آقایم به جای اوراد و اذکار مجرب می نشیند پس می نویسم " یا الهی" را "حسن جان" اِنّی تَوَسَلتُ بِکُم مولا حسن جان @hosenih قال نبی المؤتمن اهلا و سهلا قال امام الممتحن اهلا و سهلا گرم خوش امد گویی ات هستند اقا فرمود زهرا سوما اهلا و سهلا  جمع  کسا با تو یقینا جمع تر شد ای چارمین پنج تن اهلا و سهلا عین الرسولی و به عشق تو بلند است اوایی از سوی قرن اهلا و سهلا کعبه نشسته در سر راهت بخواند دوم علی بت شکن اهلا و سهلا زهرا بپوشاند تو را و دم بگیرد با دکمه های پیرهن اهلا و سهلا هم حیدر و هم فاطمه هم مصطفایی جمع همه در یک بدن اهلا و سهلا شیرینی عمر بتول و مرتضایی ای خسرو شیرین دهن اهلا و سهلا یک زن تمام کفر مطلق بود دیروز ای خار چشم بیوه زن اهلا و سهلا اوازه ات پیچیده در جان طبیعت سر میدهد مرغ چمن اهلا و سهلا از محضرت دارم تمنایی ولیکن پیش از شروع هر سخن اهلا و سهلا من رعیتی هستم که اربابم رسیده  ای حضرت ارباب من اهلا و سهلا از عالم زر عاشق روی تو هستم ای حضرت عشق کهن اهلا و سهلا روزی می ایی دیدن قربانی خود پس مینویسم بر کفن اهلا و سهلا لبهای من از ذکر تو سیری ندارد یا نور عینی یاحسن اهلا و سهلا اهلا و سهلا یابن زهرا یابن حیدر اهلا و سهلا مجتبی یا سبط الاکبر @hosenih با نور تو نور سحر از سکه افتاد تا آمدی شمس و قمر از سکه افتاد افتاده بود از سکه یوسف بعد حیدر تو آمدی و بیشتر از سکه افتاد وقتی که هستی قبله ی سیار عالم پس کعبه حق دارد اگر از سکه افتاد بوسیدن روی تو احلی من عسل بود شیرین زبان پیشت شکر از سکه افتاد بیش از طلا خاک قدمهایت می ارزد با گرد راهت سیم و زر از سکه افتاد بس بود اگر تنها تو بودی مرد خلقت بعد از هبوط تو بشر از سکه افتاد سر هم اگر نذرت کنم بی آبرویی ست ای سرورم اینگونه سر از سکه افتاد جز قبر خاکی تو من جایی ندارم در چشم من کوه و کمر از سکه افتاد خیلی حسن آمد به دنیا بعد تو لیک حسن تو اقاجان مگر از سکه افتاد ؟ بین تمامی حسن ها شاهکاری ای مجتبای حیدری همتا نداری @hosenih روح زلال شبنمستان مدینه خورده گره با نبض تو جان مدینه انوار تو دنیای ما را کرده روشن ممنونتیم ای ماه تابان مدینه دیگر فراز ماذنه بر خود نبیند مثل تو داوود خوش الحان مدینه خدمتگزاران تو اهل اسمانند جبرییل و میکائیل دربان مدینه روی کرم روی سخاوت استوار است در سایه ی مهر تو بنیان مدینه بعد از امیرالمومنین سوی تو باشد چشمان پر اشک یتیمان مدینه در شهر عمری خانه ات را میشناسند بیت الکرامت بیت الاحسان مدینه از ابروی خویش حتی ابرویی دادی به مسکین پریشان مدینه دیروز در دولت سرایت سائلی بود امروز شد یکباره سلطان مدینه از برکتت هرشب تنور شهر گرم است عطر تو را دارد فقط نان مدینه پی میبرد دل کندن از خاکت چه سخت است هر کس که شد یک دفعه مهمان مدینه ما را شهید تربت پاکت نوشتند پس جان ما بادا به قربان مدینه قطعا خبرهای خوشی دارد به دنبال بیداری فردای وجدان مدینه  جای قلم تیغ دو دم باید بگوید در شرحی از ان روی پنهان مدینه روزی رسد بر گوش وراث سقیفه امواج فریاد خروشان مدینه صبح فرج ال خلیفه تار و مار است با ضربه شصتی از گروهان مدینه باشد قرار منتقم با فاطمیون  بعد از ظهورش دور میدان مدینه پر میشود از دودمان لات و عزی سلول به سلول زندان مدینه نام علی و بچه هایش را گذاریم بر هر ورودی اتوبان مدینه عالم رسد بر خانه ی زهرا اطهر وقت عبور از هر خیابان مدینه دنیا به جز اولاد زهرا شهروندی فردا نمی بیند در استان مدینه شیرین کند مانند سوهان قم اینبار کام جهان را طعم سوهان مدینه از طرح ایوان نجف الگو بگیریم در نقشه ی احداث ایوان مدینه پر میشود صحن بقیع از عطر مهدی این است فردای درخشان مدینه چشم انتظار انتقامی آتشینیم صبح فرج ای کاش باشیم و ببینیم..‌. ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باید فقط نشست فقط با کریم‌ها تاکه شوی شبی تو هم از یا کریم‌ها بی وقت هم اگر بروی راه می‌دهند دارند لحظه لحظه کرم‌ها کریم‌ها بد می‌کنیم گرچه ، ولی رد نمی‌کنند یک طورِ دیگرند خدایا کریم‌ها دیدیم صبح و شام که هرگز نداشتند در بیتِ خویش سفره‌ی بی ما کریم‌ها وقتی درِ تمامیِ این شهر بسته است بستند خانه را همه الا کریم‌ها حیران سفره‌دارِ کریمم که تا ابد حیران او شدند سرا پا کریم‌ها   حیدر شده‌است جلوه‌ی زهراییِ حسن باید فقط نوشت از آقاییِ حسن @hosenih دادند روزِ قبل عطایای بیشتر دارند روزِ بعد گداهای بیشتر مهلت نمی‌دهند که حرفی اَدا شود دادند قبلِ عرضِ تمنای بیشتر   هرچه گدا رسید در این خانه جا گرفت این خانه دارد از دو جهان جای بیشتر از خویش می‌زنند برای گدایِ خوایش دارند از این قبلیه تقاضای بیشتر این خانواده هرچه شنیدند ناسزا کردند جای طعنه دعاهای بیشتر هرقدر در کمالِ حسن فکر می‌کنیم هی می‌شویم غرقِ معمای بیشتر شد قبله‌ام قبیله‌ی دریایی حسن باید فقط نوشت از آقایی حسن @hosenih وقتی که چشمهات کمانگیر می‌شوند اهل نفاق با تو زمین گیر می‌شوند دیدند گرد ناقه‌ی فتنه که با حسن کابوس‌هایشان همه تعبیر می‌شوند فریاد می‌زنند سپاه جمل : امان تا که اسیر جذبه ی  تکبیر می‌شوند رَم می‌کنند هر طرفی این وحوش‌ها وقتی شکارِ هیبت این شیر می‌شوند یک ضربه میزنی و دوصد زَهره می‌دری انگار ضربه‌های تو تکثیر می‌شوند در کربلا شبیه حسن جلوه می‌کنند نسل حسن که صاحب شمشیر می‌شوند جانم فدایِ ضربه‌ی مولاییِ حسن باید فقط نوشت از آقایی حسن @hosenih وقت شکست پشت ستم‌ها یکی یکی خَم می‌شوند قامت غم‌ها یکی یکی یک روز می‌رسد که مدینه برای ماست تا که بنا شوند حرم‌ها یکی یکی باید کبوترانِ رضا را بیاوریم تا پر زنند گرد عَلَم‌ها یکی یکی باید برای صبح ظهورش امید داشت چون جمع می‌شوند قدم‌ها یکی یکی آنروز بر ضریح طلاکوب نقره کوب جانم‌حسن زنند قلم‌ها یکی یکی قربان رجعتی که بیایند پیشِ ما از هفت قبله اهل کرم‌ها یکی یکی جانم فدای روز پذیرایی حسن باید فقط نوشت از آقایی حسن @hosenih ابری رسید و ماه تو را ناپدید کرد داغی رسید و سروِ تو را مثل بید کرد الماس ریزه‌ها جگرت را بهم زدند اما تو را مصیبت کوچه شهید کرد حرفی بزن به موی سفیدت قسم بگو با روزِ تو چه سایه‌ی دستی پلید کرد « یارب نصیب هیچ غریبی دگر مکن دستی که گیسوانِ حسن را سفید کرد با صد امید حامی مادر شدم ولی آن نانجیب امید مرا ناامید کرد آه ای حسین‌جان بفدای لبت که زهر با من نکرد آنچه که باتو یزید کرد باید گریست از غمِ تنهایی حسن باید فقط  نوشت از آقایی حسن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 همراه نسیم کز جنــان می آید عطر علوی به باغ جان می آید با آمــدن کــریم آل یـاسین بانگ از آسمان می آید شاعر: @hosenih
🌷 آمده آنکه شاهِ ذوالمِنَن است به همه گفته ام که عشق من است بنویسید دیگر از امروز کنیهٔ مرتضی «اباالحسن»است شاعر: @hosenih
سنگی که به راه اوست زر می‌گردد از نور زبرجدش قمر می‌گردد مسکین برود به خانه اش بی تردید از محضر او کریم بر می‌گردد شاعر: @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نیمه ی ماه خدا ماه به دنیا آمد اولین گل پسر حیدر و زهرا آمد غرق لبخندو چه آرام در آغوش نبی... چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی... @hosenih صف به صف فوج ملائک همه در حال نزول شادمان است دل حیدر و زهرا و رسول نام نیکوش حسن جلوه ی رحمان و رحیم من غلام بن غلام، اوست کریم ابن کریم کرم و جود و سخا ،مات کرامات حسن همه عالم شده مبهوت کمالات حسن مادرش فاطمه و باب گرامیش علی سبط اکبر نوه ی پاک و گرامی نبی @hosenih قلم از مدح و ثنای تو شده سرگردان بنویسد زکدامین کرمت آقا جان... سفره دار کرم ای باب نجات و برکات بر گل خنده و بر مقدم پاکت صلوات... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ باز هم نیمه ماه رمضان آمده است پسر ارشد حیدر به جهان آمده است @hosenih چقَدَر خانه مولا شده پر رفت آمد سیدِ اهلِ جنان ؛ خنده کنان آمده است کوری چشم حسودان و همه خیره سران به تماشای حسن ؛ پیر و جوان آمده است متلاشی شود این عالم امکان بی او بار دیگر به جهان امن و امان آمده است هر کجا بوده سخن از کرم و جود و وفا ذکر زیبای حسن جان به زبان آمده است بارها زندگی اش را به یتیمان بخشید تا سر سفره ی شان گندم و نان آمده است دم عیسای مسیح معجزه کوچک او به دل مرده ی ما مونس جان آمده است ** به یقین تا به ابد غرق عذاب است آنکه بهر تشییع تو با تیر و کمان آمده است @hosenih لحظه گفتن ِلایومَ کیومک ؛ دیدی بهر غارت ز تنش ؛ شمر و سنان آمده است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به وقتش تا توانسته گران خورده گران خورده به وقتش رایگان رایگان رایگان خورده به وقتش بردنی ها را به نرخ اسمان برده به وقتش خوردنی ها را به  نرخ این دکان خورده تن مرد و زن و پیر و جوان زخم است از تیغش چقدر امروز خون از این قماش بی زبان خورده مترس از  آنکه بازویی ندارد بحر نان خوردن بترس از آنکه یک عمری به  نرخ روز نان خورده امان از خنده های پوچ و توخالی و پوشالی از ان ترسو که بر بازوش مهر قهرمان خورده امان از دشمن دانا امان از دوست نادان همانکه وقت خوردن گوشت را با استخوان خورده خدایا کم کن از ما  شر بختک های جاهل را که هر چه خورده اسلام از همین نا عاقلان خورده شاعر: @hosenih
🌷 تابیدن انوار جَلی دیدن داشت روئیدن حُسنِ ازلی دیدن داشت آن لحظه که فاطمه به طفلش خندید لبخند محمد و علی دیدن داشت شاعر: @hosenih
برگرفته از این بنده ی خسته را صمیمانه ببخش سوگند به آیات حکیمانه ببخش با ناله ی باالحسن ، الهی العفو یا ربّ کریم من ، کریمانه ببخش شاعر: @hosenih
تو آگاهی که قلبی زار دارم پناهم ده که با تو کار دارم چگونه از تو من شاکر نباشم همین بس فرصتِ دیدار دارم دلم قرص است روزِ بی کسی ها کنارم لااقل یک یار دارم تمامِ اشتباه و غفلتم را خودم بر درگهت اقرار دارم الهی بارم از ره توشه خالیست تو میدانی گنه بسیار دارم من اکنون آمدم با روسیاهی عرق از شرم بر رخسار دارم نه اشکِ بوثمالی و نه از خود نمازِ جعفرِ طیار دارم نه آن حالِ دعای با خلوص و نه آن شورِ کمیلی وار دارم وجودم شد اسیرِ دستِ شیطان که قلبی خسته و بیمار دارم خدایا شرمسارم از خطایم ز بس که زشتیِ کردار دارم ندانستم که با کوهِ گناهم که از خود بین تو دیوار دارم مرا از درگهت مولا مرانی مگر غیرِ تو من غمخوار دارم الهی با چه رویی من بگویم که من با تو همیشه کار دارم به هستی گوشه ی چشمی بیفکن که در دل مِهر هشت و چار دارم! @deabel
اوّل تو را سرشته و انسان درست کرد شرحِ تو را نوشته و قرآن درست کرد بعداً گِلِ اضافیتان را اِفاضه کرد تا از منِ خراب مسلمان درست کرد می خواست رحمتش همه جا را بغل کند با اشک های چشمِ تو باران درست کرد باید برای بندگیِ سجده هایمان  یک مسجدی به نامِ حسن جان درست کرد بالم اگر به درد پریدن نمی خورد یک سایبان که می شود از آن درست کرد من زنده یِ نسیمِ مسیحا دَمِ تواَم آدم اگر شدم به خدا آدمِ تواَم تو ابتدای نسلِ طهورای کوثری تو رودخانه یِ زهرای اطهری باید علی و فاطمه ای ظرف هم شوند تا اینکه آفریده شود چون تو گوهری کار خداست این که پیمبر پسر نداشت وقتی توئی نیاز ندارد به دیگری نسل مطهر نبوی، نسل دختری ست با این حساب تو حسن اِبن پیمبری گفتند زاده یِ اسداللّه غالبی صبح جمل که شد همه دیدند حیدری می خواستند پیش همه کوچکت کنند کوریِ چشمِ عایشه ها از همه سَری یک روز اشک و گریه برای تو میکند.... ...با شصت روز اشکِ حسینی برابری ای ارشدِ تمام پسرهای فاطمه ای اولین حسینِ سحر های فاطمه ای آسمان تر از همه بالا تر از همه ای بی کران تر از همه دریا تر از همه تو زودتر به دامنِ زهرا نشسته ای پس این توئی تو ،بچه یِ زهرا تر از همه ما از تو هیچ وقت نفرما ندیده ایم  ای جمله یِ همیشه بفرما تر از همه ما سالهاست رهگذر کوچه یِ توایم مانند یک فقیر سرِکوچه یِ توایم مهتاب چشمهای تو خورشید پرور است هرکس که طالعش حسنی نیست کافر است اصلاً نیاز نیست قیامت به پا کنی یک قاسمی خدا به تو داده که محشر است اصلاً شما نیاز نداری به معرکه  وقتی لبِ سکوتِ تو شمشیرِ حیدر است  قسمت نبود تا که ببینند مردمان بازوی تو ادامه یِ فَتّاح خیبر است فردا مَلَک به نام تو تکبیر می زند صاحب زمان به جای تو شمشیر می زند امشب اگر نگات هوای قَرَن کند امّید می رود که نگاهی به من کند زیبنده است بال و پرِ صد فرشته را زهرا ببافد و تنِ تو پیرهن کند کُشتی بگیر پیش همه با برادرت شاید کسی بیاید و جانم حسن کند بهتر همان که در به در هر گذر شود بالی که روی بامِ تو فکر چَمن کند این یا کریم مثل همه قصد کرده است.... ...بر روی گنبدی که نداری وطن کند بعد از تو ای امیرِ کفن پاره ها کسی لازم نکرده است تنم را کفن کند /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇 @deabel