#حضرت_زینب
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
عکس امشب که خوش احوال تو را می بینم
عصر فردا ته گودال تو را می بینم
آمدم تا که دلی سیر کنارت باشم
شانه بر مو بزنی، آینه دارت باشم
چقدَر پیر شدی!؟ از حسنم پیر تری!
از من خسته به والله! زمین گیر تری!
مادرم بود که آگاه ز تقدیرم کرد
من اگر پیر شدم، پیری تو پیرم کرد
عصر فردا به دل مضطر من رحمی کن
ته گودال به چشم تر من رحمی کن
من ببینم که تو بی پیرهَنی می میرم
تکیه بر نیزه ی غربت بزنی، می میرم
آه از سینه ی پر خون بکِشی می میرم
از دهان نیزه ای بیرون بکشی، می میرم
سر گودال من از هول و ولا خواهم مرد
زود تر از تو در این کرب و بلا خواهم مرد
پنجه ی کینه به مویت برسد من چه کنم!؟
نیزه ای زیر گلویت برسد من چه کنم!
بوسه ی فاطمه بر حنجر تو می بینم
خنجری کُند به پشت سر تو می بینم
بین گودال و حرم، عطر فروشم فردا
تن عریان تو را با چه بپوشم فردا!؟
چادرم هست، ولی همسفرم شک دارم!
تا دم عصر بماند به سرم، شک دارم!
مُردم از غم، بروم فکر اسیری باشم
قبل از آن، فکر مهیّای حصیری باشم
وحید قاسمی
@rozeh_1
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عبدالله_ابن_الحسن__ع__روضه
عمه جان ول کن من از اصغر که بهتر نیستم
عمه با قاسم مگر اصلا برادر نیستم ؟
سن و سالم را نبین از قد و قامت هم نپرس
پهلوانم من ، مگر از نسل حیدر نیستم ؟
هی فقط امروز چسبیدی به من از صبح زود
دستهایم را رها کن من که دختر نیستم
تو به فکر بچه ها ، زن ها ، به فکر خیمه باش
من بزرگم ، لااقل کمتر ز اصغر نیستم
ناله هل من معین دارد کبابم می کند
من مگر عمه ز سربازان لشکر نیستم ؟
گیرم این مردم همه دشمن، کسی هم نشوند
مه جان دارد صدایم می کند ، کر نیستم
یک عمو مانده برایم در تمام زندگی
دیگر اصلا فکر دست و بازو و سر نیستم
دارد آنجا عمه جان هی نیزه بالا می رود
حیف عمه ، قتلگه من پیش مادر نیستم
آسمان دارد صدایم می کند این الحبیب؟!
من اگر بالم نسوزد که کبوتر نیستم
عبدالله ابن الحسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#طفلان_حضرت_زینب__س__روضه
گرچه از داغ جوان تا شده ای ما هستیم
و که گفته است که تنها شده ای ما هستیم
تو چرا بار دگر پا شده ای ما هستیم
ما نمردیم مهیا شده ای ما هستیم
رخصت دیدن تو فرصت ما شد اما
نوبتی هم که بود نوبت ما شد آقا
به درخیمه ما نیز هرازگاه بیا
با دل ماسه نفرراه بیا راه بیا
چشمهامان پر حرف است که کوتاه بیا
تو بیا با قدمت گرچه با اکراه بیا
تا ببینی که به تیغ و زره آراسته اند
تند بادند که در معرکه برخاستند
باز میدان ز تو جنبش طوفان با من
تخت از آن توو پیش تو جولان با من
شاه پیمانه ز تو عهد به پیمان با من
ذره ای غم به دلت راه مده جان با من
آمدم گرم کنم گوشه بازارت را
تا نگاهی بکنی این سر بدهکارت را
به کفم خيرعمل خيرعمل آوردم
دو شکر قند دو شهد و دو عسل آوردم
من از این دشت شقایق دوبغل آوردم
دو سلحشور ز صفین و جمل آوردم
تیغ دارند و پی تو به صلایی رفتند
شیرهایم به پدر نه که به دایی رفتند
دست رد گر بزنی دست ز دامان نکشم
دست از این خیمه رسد از سر پیمان نکشم
بعد از این شانه به گیسوی پریشان نکشم
تیغ می گیرم و پا از دل میدان نکشم
به تو سوگند که یک دشت به هم می ریزم
چشم تا کار کند تیغ و علم می ریزم
دختر مادرم و جان پس در خواهم داد
او پسر داده و من هم دو پسر خواهم داد
جگرش سوخت اگر من دو جگرخواهم داد
ميخ اگر خوردبه تن تن به تبر خواهم داد
چادرش را به کمر بست اگر می بندم
دلِ تو مادریُ روضه ی او سوگندم
قنفذ از راه از آن لحظه که آمد می زد
تازه میکرد نفس را و مجدد می زد
وای از دست مغیره چقدر بد می زد
جای هر کس که در آن روز نمی زد می زد
مادرم ناله بجز آه علی جان نکشید
دست او خرد شد و دست زدامان نکشید
وای اگر خواهر تو حیدر کرار شود
حرمم صاحب یک نه دو علمدار شود
لشگری پا و سر و دست تلنبار شود
بچه شیر خودش شير جگردارشود
در دلم خون تو با صبرحسن می جوشد
خون زهراست که در رگ رگ من می جوشد
وقت اوج دو كبوتر دوبرادر شده بود
نيزه و تير تبرهادوبرابرشده بود
خيمه اي سد دوچشم تر مادر شده بود
ضربه هاشان چه مكرر چه مكرر شده بود
روي پيشاني زينب دوسه تاچين افتاد
تا كه از نيزه سر اين دو به پايين افتاد
شاعر : حسن لطفی
طفلان حضرت زینب (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عبدالله_ابن_الحسن__ع__روضه
رها کنید مرا زین خیام تا بروم
دو بال خویش گشوده سوی خدا بروم
عموی من که به چنگال خصم افتاده
دگر چه جای سوال است من کجا بروم
ببین که سایه ی قاتل به صورتش افتاد
هجوم برده سرش را کند جدا بروم
مرا به راه عمو نذر کرده بابایم
برای انکه کنم نذر او ادا بروم
میان هر رگ من خون دست عباس است
به عشق آنکه شوم مثل او فدا بروم
تمام ترس من از بعد عصر عاشوراست
که در میان اسیران زکربلا بروم
من و نگاه به روی کبود ناموسم
همان خوش است که بر روی نیزه ها بروم
عبدالله ابن الحسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__نوحه
حسینم ای شهید تشنه لب ، کنار قبرت اومده زینب
میخوام که جونم و بگیره رب ، بالا سر تو
نپرس تو حال و روزم و داداش
گواه حال زینبه اشکاش
دیگه توون نمونده تو پاهاش ، بالا سر تو
کدوم سر و کدوم تن و پیکر
تو بودی و هجوم یک لشگر
غارت شد انگشت و هم انگشتر
برات بمیرم ، برات بمیرم
***
یادم نمیره لحظه آخر ، همون دمی که اومدش مادر
جلوی چشمای بابام حیدر ، با کینه میزد
رمق نداشت صدای محزونت
دیگه به لب رسیده بود جونت
گرفته بود محاسن خونت ، با کینه می زد
شد آسمون کبود و خونین رنگ
برای غارت تنت شد جنگ
دفن شدی با نیزه و تیر و سنگ
برات بمیرم ، برات بمیرم
شاعر : منصور عرب
امام حسین (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__شور
گفتم بابامو میخام ولی یه سر برام آوردن
جلو چشای عمه زینب بابا النگوهامو بردن
گفتم بابامو میخام محکم به صورتم سیلی زد
جلوی دخترای شامی با مشت و پا بهم خیلی زد
امان از دل عمه مادر بود برای من
چقد تو مسیر شام کتک خورد به جای من
ببین بابا زخمیه لاله ی گوشم
ببین بابا لباس پاره میپوشم
زجر حرومی اومد کشید موهامو از پشت سر
گوشواره هامو از گوشم کند شدم شبیه یه گل،پرپر
تنم شده غرق درد سنان بی حیایه نامرد
تویه هوای سرد صحرا با تازیونه من رو میزد
نبودی که ببینی توی کوچه ها رفتم
میون اون شلوغی زیر دست و پا رفتم
چشت روشن بزم حرامم بردن
چشت روشن تو ازدهامم بردن
بقلم:
حسین محبی
حضرت رقیه (س)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__روضه
تو نبودی که ببینی چه ستمهایی شد
ناگهان دشمن تو بر سرمان ریخت پدر
بعد گودال حرم بود و حرامی بابا
از سر و صورتمان معجرمان ریخت پدر
یک حرامی ز پسِ خیمه نشان از سر، داد
لشگری را به سر اصغرمان ریخت پدر
بعدِ تو دشمن بد ذاتِ خدا بارانی
از غُل و سلسله بر پیکرمان ریخت پدر
هر زمانی به خدا دست عدو بالا رفت
زَهرۀ عمّه، دلِ مادرمان ریخت پدر
پشت دروازه شام از همه سو میدیدیم
چقدر سنگ به دور و برمان ریخت پدر
همه دیدند که خون نه، عرق شرم هنوز
از سرِ نیزۀ آب آورمان ریخت پدر
وای از آن لحظه که هی بر سر و روی تو شراب
پیش چشمان پر از گوهرمان ریخت پدر
مجتبی تاجیک ( ساده )
حضرت رقیه (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__زمینه
آرامه جانه من،روح و روانه من
بر نوکرت کن عنایت دمی مولا
من خادمت هستم،گرچه بدوپستم
شده حاجته قلبه من آقا کربلا
افضل الاذکار،ماهه شبه تار،اربابه عالم یاحسین
سیدالعطشان،ای روح قرآن،خرابه حالم یاحسین
(اللهی العفو)2بحقه مولاناالحسین
* * *
"بنددوم"
دلواپسم آقا،من بی کسم آقا
عمریه چشمام به راهه فرج مانده
ای حضرت دلبر،ای نائب الحیدر
مادر به گوشم دعای فرج خوانده
بسه صبوری،این هجرودوری،همه امیدم مهدی
آقاکجایی،چقدر جدایی،صبح سپیدم مهدی
(العجل آقا)3مهدی
* * *
سربازه اسلامیم،پیوسته میخوانیم
مدافعانه حرم،پیروه عشقیم
در حفظ ولایت،همواره باغیرت
ما حافظه دو حرمهای دمشقیم
عبده حسینیم،به شوروشینیم،کرببلامون تو جبهه هاست
عشقه اسارت،بعدش شهادت،محسن حججی الگوی ماست
(آه وواویلا)2بازم جاموندم ازشهدا
* * *
"بندچهارم"
چون میثم تمار،میریم به سره دار
سرمیدهیم دررهت،باشوق وبیتابی
ذکره مدامه ما،برلب شعاره ما
لعن علی داعش وصعود و وهابی
پابنده احساس،مریده عباس،مثاله سقای علقمه
جون میدم آخر،با بدنه بی سر،روی پلاکم یافاطمه
(عشقه شهادت)3برا حسین
* * *
شاعر:الیاس محمدشاهی
اجرا:کربلایی حامدرضوانی
امام حسین (ع)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__نوحه
کاروان حاجیان آمدند در نینوا
بعد حج نزد خدا می کنند جان را فدا
زینبا گوید حسین اینجا کجاست؟
بی گمان اینجا همان کرب و بلاست؟
کربلا یا کربلا (4)
بوسه زد مولا حسین بر زمین و خاکِ عشق
ناله و گریان شدش کار اهلِ پاکِ عشق
گفت و آری این همان غوغا سراست
تا ابد خاکش به عالم کیمیاست
کربلا یا کربلا (4)
اندرین دشت بلا اصغری پرپرشود
جان فدای دین خود حضرت اکبر شود
می شود عباس آب آور شهید
محشری دیگر شود اینجا پدید
کربلا یا کربلا (4)
کودک ناز حسین سدّ سیلی می شود
هم ز گوش و هم ز رو هر دو نیلی می شود
صد امان از غصّه ی اهل حرم
وارد کرب و بلا شد دلبرم
کربلا یا کربلا (4)
امام حسین (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__شور
بدون عشقت کارم تمومه
نفس کشيدن بي تو حرومه
بعد يه عمري گدايي شب جمعه ام يادم نميره
هردلي شد کربلايي عاقبت از غمت مي ميره
--
سينه زني که فاطمه دوسش داره
خراب عشقه
مي دونه روضه اربابش حسين
کتاب عشقه
کتابي که تو هر صفحش
هزارتا قصه داره
***
امام حسین (ع)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عبدالله_ابن_الحسن__ع__روضه
گرچه قدم کوچک است و بار ندارد
بیشتر از یازده بهار ندارد
عشق تو با سن و سال کار ندارد
سر کشی عشق من مهار ندارد
هرکه شد از عشق مست عبد حسین است
هرکسی عبدلله است عبد حسین است
من که پسر خوانده ی سرای عمویم
ماحصل زحمت دعای عمویم
دست چه باشد کنم فدای عمویم
دار و ندارم همه برای عموم
در سر ما فرق ، بین دست و جگر نیست
مرد خدا نیست آنکه مرد خطر نیست
حضرت عزوجل که ترس ندارد
کوه وقار از کوتل که ترس ندارد
طفل حسن از جدل که ترس ندارد
بچه ی شیر جمل که ترس ندارد
وای اگر نیزه ای به دست بگیرم
زیر و زبر میکنم به عشق امیرم
از سر شوق است اگر که بی کفنم من
مرد بی دفاع عمو حسین منم من
طفل حسن زاده نه خودم حسنم من
عمه مهیای جنگ تن به تنم من
یک تنه پس میزنم به لشکر کوفه
عمه سپاهت منم برابر کوفه
حال که در خیمه های او پسری نیست
از علی اکبرش دگر خبری نیست
ماندن من در حرم چنان هنری نیست
دست ضعیفم که هست اگر سپری نیست
دست من از جنس دست مادر آقاست
ارث قدیمی ما ز کوچه ی زهراست
جان که نباشد حرم چه فایده دارد
بعد عمو پیکرم چه فایده دارد
از همه کوچکترم چه فایده دارد
حبس شدن در حرم چه فایده دارد
عمه یسار و یمین چقدر شلوغ است
دور عمو را ببین چقدر شلوغ است
زانوی من خم شد آن سوار که افتاد
از روی مرکب بی اختیار که افتاد
با طرف راست یک کنار که افتاد
بر روی شمشیر و سنگ و خار که افتاد
عمه ببین نیزه را به مشت گرفتند
موی عموی مرا ز پشت گرفتند
عمه بس است این همه تپیده شدن ها
ضربه ی شمشیر ها شنیده شدن ها
زیر لگدهای چکمه دیده شدن ها
این طرف و آنطرف کشیده شدن ها
دیر شد عمه بیا و مرا رها کن
عمه برو در میان خیمه دعا کن
آمد و آن تیرهای جدا شده را دید
روی تنش زخمهای وا شده را دید
دور سرش چند مرد پاش ده را دید
در بدنش نیزه های تا شده را دید
یابن خبیثه چرا به سینه نشستی
روی حسینیه ی مدینه نشستی
عبدالله ابن الحسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ا﷽ ا
عزیزم حسین❤️❤️❤️
عزیز فقط شمایی ❤️
عزیز هر آنچه است که، رنگ و بوی شما بدهد❤️
عشق فقط شمایی❤️
هستی و وجود فقط شمایی❤️
روح و ریحان فقط غم شماست❤️
#ادمین
عزیزم حسین❤️
عزیزم حسین❤️
عزیزم حسین❤️
@shoormahshar
یه عالمه گریه ۳.mp3
6.98M
ا﷽ ا
تا خوب نشه زخمات ،دست برنمی دارم
اما مگر ،زخمهای تو ای حسین عزیزم ، یکی و دو تا و سه تا بود
جسمی که سر ندارد
بدنی که اربا اربا شد
پیکری که زیر سم اسبان و سواران ماند
مگر التیام می یابد 💚❤️🖤
لباس کهنه چه حاجت
چه سود تیماری
تنی نماند جامه پوشند یا کفنش..
🎤#نریمان_پناهی
#ادمین
عزیزم حسین❤️
عزیزم حسین❤️
عزیزم حسین❤️
@shoormahshar
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
#زیارت_اربعین
خورد در عالم ذر تا نظر ما به حسین
سجده کردیم که شد گرم سر ما به حسین
فاطمه دست کشیدست به چشم تر ما
گره خوردست اگر چشم تر ما به حسین
یک شب آمد پی ما گفت شما مال منید!
دیگر افتاد از آن شب گذر ما به حسین
@hosenih
دل ما وادی امنش شده، فاخلع نعلیک!
بخدا سوخته مردم جگر ما به حسین
صد برابر شده این وسع کم ما به حسن
سود خالص شده حتی ضرر ما به حسین
چهارده قبله خدا خلق نموده اما..
انس دارد نفس بیشتر ما به حسین
پدری کرده برای همه نوکرهایش
بدهی داشت از اول پدر ما به حسین
گریه کردیم و جراحات تنش بهتر شد
جلوه کردست در عالم هنر ما به حسین
@hosenih
درحسینیه همه زائر ارباب شدیم
وصل شد تا که دل یک نفر ما به حسین
کاش در موقع تلقین گدا سر برسد
آن زمانیکه رسیده خبر ما به حسین
اربعین باز میایم حرم ان شالله
منتهی میشود آخر سفر ما به حسین
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#جناب_حبیب_بن_مظاهر_ع
#زبان_حال
#میلاد_حسنی
▶️
این نامهای که از تو به دستم رسیده است
آتش به بند بند وجودم کشیده است
پرسید همسرم چه شده منقلب شدی؟
آقا مگر چه گفته که رنگت پریده است
@hosenih
در نامه ات چه آه بلندی کشیدهای
تیرِ «مِن الغریب» امانم بریده است
من که نمردهام دم از این بی کسی مزن
این تیغ گرچه کهنه ولی آبدیده است
گر شد قدم کمان نه برای کهولت است
آقا به احترام تو پشتم خمیده است
@hosenih
میخواست جز تو وا نشود دیده اش به غیر
این پیر اگر که ابروی خود را نچیده است
ای مسلم ابن عوسجه! فکر حنا مباش
مولا نوشته بار حنایم رسیده است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
دنبال او شب تار صیاد رفته باشد
یک زخم بر دو گونه یک چشم نیم بسته
از زجر یادگاری یک دنده شکسته
نامحرمی که با خود دیشب سر تو را داشت
وقتی به گوش من زد انگشتر تو را داشت
طفلی که خنده میزد بر این لباس پاره
او گوشوار من داشت من زخم گوشواره
من خار میکشیدم با ناخنی شکسته
او با گل سر من گیسوی خویش بسته
وقتی که شعله افتاد از بام روی معجر
نگذاشت ساربان تا بردارم آتش از سر
من باز ماندم از درد از فرط ناتوانی
او رفت و پیش پایم انداخت تکه نانی
من سخت باز کردم انگشت کوچکم را
او رفت و بین دستش دیدم عروسکم را
دیشب که خواب رفتم یک بار بی عمویم
زنجیر دست و پایم پیچید بر گلویم
از کوفه آمدی و سنگ صبور داری
رنگ محاسنت زرد بوی تنور داری
ای سر بیا که مُردم از دختران شامی
از خنده های کوفی از خنده های شامی
ای کاش پای حلقت میمُرد دختر تو
آری هنوز گرم است رگ های حنجر تو
🖋حسن لطفي
@marsieha
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#امام_زمان_عج_و_محرم
#مهدی_مقیمی
▶️
شال و پیراهن و بیرق همگی آماده
چاییِ روضه کند کار هزاران باده
زنده ماندیم ببینیم که انشاالله
باز ارباب به ما رزقِ محرم داده
باز هم روضه گرفتیم و عقیده داریم
مادرش با کمرِ خم دمِ در اِستاده
@hosenih
باز هم مثل همه روز قیامت کرده
مهدیِ فاطمه با گریه سرِ سجاده
من شنیدم ز جلوی نظرش میگذرد
همه روز آنچه که در کرببلا رخ داده
مثلاً اینکه به سر می زند عمه زینب
مثلاً اینکه به زانوست سرِ شهزاده
@hosenih
لااقل کاش که می شد که نبیند هر روز
که سرِ طفل رباب از روی نی افتاده
دم بگیرید که زهرا کمی آرام شود
با همین ذکرِ " حسین جانمِ " خیلی ساده
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
#شب_اول
#مجتبی_روشن_روان
▶️
چگونه شکر بگویم؟ که زنده ماندم و دیدم
رسیده نوبت گریه دمیده ماه محرم
چگونه شکر بگویم؟ که زیر سایه ی پرچم
کنار حضرت زهرا نشانده اند مراهم!
چگونه شکر بگویم؟ چگونه شکر بگویم؟
دوباره گرم گلوی بریده است گلویم!
@hosenih
چگونه شکر بگویم که بنده... نوکرتانم؟
همیشه طالب فیض عظیمِ محضرتانم
تمام سال گدای کنار معبرتانم
غلام لطف لطیفِ نگاه مادرتانم
ستاره های هدایت، موالیان کرامت!
من و هراس قیامت، شما و لطف و عنایت
شما... ولیّ خدا، من شکسته ی غمتانم
شما دلیلِ شفا، من مریض یک دمتانم
شما نسیم صفا، من غبار مقدمتانم
شما امیر وفا، من اسیر پرچمتانم
ز دست عشق شما که زدید شعله به جانم
چرا غزل ننویسم؟ چرا ترانه نخوانم؟
درست مثل قناری، قناریِ لبتانم
شبیه ماه، گرفتار خلوت شبتانم
همیشه مشتری روضه های پُر تبتانم
چه میشود که ببینم شبی مقرّبتانم؟
همان که اول خلقت اساسنامه نوشته
مرا به راه ولایت دریده جامه نوشته
من و نگاه شما و پناه صحن و سراتان
چگونه شکر کنم که شدم مدیحه سراتان؟
شکسته باد سری که زمین نخورده به پاتان
فرشته های خدایی مقیم بزم عزاتان
به شوق بارش رحمت، غریق زمزمه هستم
دخیل بزم عزای عزیز فاطمه هستم
@hosenih
عزای هستی عالم عزای عشق مجسّم!
عزای کشته ی تشنه عزای صاحب زمزم
عزای یک سر بر نی عزای یک تن درهم
بخوان که جان بسپارم ز داغ وارث آدم
"سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خداکند که نباشد سر برادر زینب"
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_به_ماه_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#قاسم_نعمتی
▶️
ادب نموده و شکر خدا کنیم همه
به گریه حق نمک را ادا کنیم همه
به شکرِ اینکه رسیدیم بر عزاى حسین
به گریه محشر کبرى به پا کنیم همه
@hosenih
همه حسینیه ها تحت قبه ی یار است
رسیده وقت اجابت؛ دعا کنیم همه
به نام ؛ یک یک مارا صدا زده زهرا
به اذن او ؛ پسرش را صدا کنیم همه
دوباره فاطمه در عرش مو پریشان شد
ز سینه عقده ی یک ساله وا کنیم همه
حسین کشته ی اشک و ما طبیب حسین
به اشک؛ زخم تن او دوا کنیم همه
خدا به عشق حسینش گناه ما بخشید
ازین به بعد ز آقا حیا کنیم همه
قسم به عشق؛ محرم ؛بهار مُردن ماست
تمام زندگى خود فدا کنیم همه
حلال تیغ هلال است خون سینه زنان
حرام باد که چون و چرا کنیم همه
قسم به نام خمینى و غیرت شهدا
در این مسیر ؛ به او اقتدا کنیم همه
به یک سلام ازین راه دور بر ارباب
دل شکسته ی خود کربلا کنیم همه
@hosenih
تنى بدون کفن روى خاک صحرا بود
همیشه گریه بر آن بوریا کنیم همه
سلام بر بدن بی سری که عریان شد
دوباره فاطمه در عرش موپریشان شد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_به_ماه_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#موسی_علیمرادی
▶️
چگونه شکر بگویم که زنده ماندم من
به ماه روضه ی تو خویش را رساندم من
چگونه شکر بگویم اجل امانم داد
که باز چشم تر من به بیرقت افتاد
@hosenih
چه قدر شور دلم زد به ماه غم نرسم
به زیرسایه این بیرق و علم نرسم
به شوق این دهه ی شور وماتمت آقا
تمام سال شمردم همه نفس ها را
چگونه شکر بگویم که باز گریانم
شبیه زلف پریشان تو پریشانم
تمام ترس من این بود با دلی حیران
شب رقیه نباشم میان گریه کنان
امان دهید خودم بین روضه میمیرم
شب ششم جگرم را به دست میگیرم
برای روضه هفتم چه نذرها کردم
که لای لای بخوانم به دور او گردم
سپرده ام به دو دستم کند گریبان چاک
برای آن همه اکبر که اوفتاده به خاک
میان روضه سقا که جان به لب آید
شبیه دخترکان تو لطمه خواهم زد
به چشم گفته ام از اشک پر کند مشکی
مگر ز شرم نریزد دگر عمو اشکی
شب دهم نفسم را دگر نمی خواهم
برای شام عزایت سحر نمیخواهم
تمام حاجتم این است تا که ظهر دهم
جنازه ام برود روی دوش این مردم
همان زمان که سماوات بر زمین افتاد
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
میان خیل شغالان فتاد چون شیری
یکی به نیزه زد و دیگری به شمشیری
@hosenih
همه زدندو سپس شمر آمد و خنجر
نشست روی ورق های مصحف پرپر
برید سر زتنت با دوازده ضربه
جداشد آخر سر عرش از تن کعبه
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#سیاه_پوشان
#ورود_به_ماه_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را
از گلوی بغض هایم باز کردم گریه را
مثل یک مادر که فرزندش زدستش می رود
اقتدا کردم به او ابراز کردم گریه را
این سیاهی های هیئت چادر خاکی او است
با غم پنهانی اش همراز کردم گریه را
تا که از ذکر غریب مادر افتادم ز پا
با نگاه او پر پرواز کردم گریه را
سایه ای را بر سرم حس می کنم در روضه ها
در پناه فاطمه آغاز کردم گریه را
گفته اند، اذن دخول ماه غم یا فاطمه است
روزی اشک محرم های ما با فاطمه است
@hosenih
شال غم بر روی دوشم پیرهن مشکی به تن
آرزو دارم شود این جامه بر جسمم کفن
محتشم دم می دهد باز این چه شور و ماتم است
گویی آویزان شده از عرش کهنه پیرهن
تا که از خانه به قصد روضه بیرون می زنم
حیدر کرار می آید به استقبال من
فاطمه پایین مجلس مینشیند پیش در
می نشاند صدر مجلس گریه کن ها را حسن
خواهرش هم روضه می خواند برادر کاش کاش
وقت بوسه از گلو میرفت جانم از بدن
بوسه ای کردم گلویت را نَبرّد تیغ ها
غافل از اینکه تو آخر می شوی ذبح از قفا
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
ماییم و باز حال و هوای محرمت
دنبال کار هیأت و دنبال پرچمت
دلتنگ عطر ناب ترین فصل ماتمت
تسبیح ماست زمزمه و نوحه و دمت
با هر محرم تو نفس ها عوض شدند
در پای منبر تو چه کس ها عوض شدند
از هرچه بگذریم از این غم نمی شود
از روضه ی حسین و محرم نمی شود
مهر تو لحظه ای ز دلم کم نمی شود
آدم بدون عشق که آدم نمی شود
در من دوباره عاشقی آغاز کرده ای
صد پنجره به روی دلم باز کرده ای
@hosenih
این اشک ها برای تو تقوا برای ما
دنیای ما فدای تو فردا برای ما
بی تو نداشت جاذبه دنیا برای ما
این روضه هاست مثل مسیحا برای ما
ما را رفیق روضه ات آقا حساب کن
بر چشمه چشمه اشک دل ما حساب کن
من زنده ام که گریه کنم پای روضه ات
در من که مست می شوم از چای روضه ات
حتی بهشت پر نکند جای روضه ات
جبریل پای ثابت شبهای روضه ات
دنیا بدون کرببلا دیدنی که نیست
خاکی به غیر خاک تو بوسیدنی که نیست
***
حس میکنم که حال دلم حال دیگری ست
چون روزهای خاطره انگیز نوکری ست
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#طفلان_زینب
هجران گرفته دور و برم را برای چه ؟
خون می کنی دو چشم ترم را برای چه ؟
وقتی قرار نیست کبوتر کنی مرا
بخشیده اند بال و پرم را برای چه ؟
گر نیستی غریب ، مگو پس انا الغریب
صد پاره می کنی جگرم را برای چه ؟
دارد سرت برای چه آماده می شود
پس آفریده اند سرم را برای چه ؟
زحمت کشیده ام که چنین قد کشیده اند
بر باد می دهی ثمرم را برای چه ؟
من التماس می کنم و تفره می روی
شاید عوض کنی نظرم را برای چه ؟
از مثل تو کریم توقع نداشتم
اصلا گذاشتند کرم را برای چه ؟
باشد نمی روند ولی جان من ! بگو
آورده ام دو تا پسرم را برای چه ؟
🖋علی اکبر لطیفیان
@marsieha
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
روی من و تو حضرت زهرا حساب کرد
مارا برای بزم عزا انتخاب کرد
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
نام حسین بار دگر انقلاب کرد
@hosenih
دلشوره داشتم که نبینم محرمش
یکسال این فراق دلم را عذاب کرد
توبه شکسته ها همه گویند یاحسین
«ربُّ الحسین» هرچه دعا مستجاب کرد
از کودکی حسینیه دار محرممیم
این روسیاه را خودش عالیجناب کرد
هرکس که ذره ذره به پای حسین سوخت
اورا خدا به وصل خودش کامیاب کرد
گریه غبار سینه ی من داده شستشو
این قلب خاک خورده چنان دُرّ ناب کرد
تفسیر دستگیریه او از رسول ترک
کار هزار منبرو صد ها کتاب کرد
سینه برهنه ها همه از نسل عابس اند
او کربلا طریقهٔ این وصل ؛ باب کرد
هرکس شنید ناله ی« حی علی العزا»
تا خویش را به روضه رسانَد شتاب کرد
@hosenih
آید به گوش ناله ی محزون فاطمه
مادر به نام یک یک مارا خطاب کرد
ماه محرم آمد و پیچید بوی سیب
صلی علی الحسین و صلی علی الغریب
شاعر: #قاسم_نعمتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e