eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بــه ســر مى پــرورانــم مــن هــواى حـضـرت باقر بـه دل بـاشـد مـرا شـوق لـقــاى حـضــرت بــاقــر ز عشقش جان من بر لب رسيده ، كَس نمى داند كه نبود چـــاره ســاز من سواى حـــضــرت بــاقــر چــنـان بـگـرفته صـيت عـلميش آفــاق را يـك سـر كه پـيـچـيـده در ايـن عـالم صـداى حـضـرت بــاقـــر پـيـمـبـر گـفـت بـا جـابر، كـه خـواهى ديـد بـاقـر را سـلام از مـن رسـان آن گـه بــراى حضـرت بــاقــر سؤ الاتــى كـه از وى كــرد دانـشـمـنـد نـصــرانى جـوابـش را شـنـيـد از گـفـتـه هاى حـضـرت بـاقــر مسلمان گشت راهب،ناگهان در مـحضـر آن شـه مـنــــوّر شـد دل او از ولاى حــضـــرت بـــاقــر بـه رسـتـاخـيز گـر خواهى نجات از گرمى محشر بـــرو در ســايــه ظــلّ همــاى حـضـرت بـاقــر جـلال و شــأن قـــدر آن امــام پــاك بـــازان را نمى دانــد كــسى غـيــر از خــداى حـضـرت بــاقر اشعار از شاعر محترم : آقاى رضائى . امام باقر (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 مي‌سوزم از زهرِ جفا يارب به فريادم برس تنها ببين افتاده‌ام در کنجِ حجره بي‌نفس کي مي‌شود از غصه آزادم کني من ديدن مادر کمي شادم کني يا سَيدي مَولايَ يابن الفاطمه (4) اين خاک غربت مي‌شود خاک مدينه خاک غم از بس کشيدم اي خدا محنّت ز کينه دم به دم فصل وصال و فصل وصلت آمده مادر به اين شهرِ اشک و غربت آمده يا سَيدي مَولايَ يابن الفاطمه (4) سر مي‌گذارم من به زانوي يگانه يارِ خود مي‌گريم از بهرِ حسن تازه جوانِ زارِ خود تنهاي تنها مانده‌اي اي بي‌کسم من هم زماني بهرِ ياري مي‌رسم يا سَيدي مَولايَ يابن الفاطمه (4) امام هادی (ع) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بود دل عاشق و شیدای باقر نباشد در جهان همتای باقر همیشه نام او ورد زبانم به سر دارد دلم سودای باقر نوای عشق و آزادی به عالم طنین می افکند از نای باقر شب میلاد مسعودش بپا شد بزن بوسه به خاک پای باقر بگو میلاد او باشد مبارک فدای چهره ی زیبای باقر چنان شادان نموده مادرش را ز جان زد بوسه بر لبهای باقر گرفت اندر بغل قنداقهٔ او به دل دارد غم فردای باقر بگفتا مقدمش باشد مبارک عجب خندان بود سیمای باقر چراغ علم و ایمان روشن از او فتاده بر جهان آوای باقر ز نام پاک او این واژه پیداست شکافنده بود معنای باقر که یعنی علم عالم را شکافد شوی گر راهی دنیای باقر هر آنکس تشنهٔ علم جهان است شود سیراب از دریای باقر بخواه «فرهاد» امشب عیدیانه ز جدّ اطهر و والای باقر امام باقر (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 روقلب من نمونده واهمه آخه منم گداتو فاطمه دلم برای خانواده ی تو همیشه خادمه (3) یه عمره بر ، آل تو نوکرم از وقت کودکی مجنون حیدرم از بهر عشق تو ممنون مادرم(۲) باتو همیشه هستمو خدارو دارم نمیشه پاییزی دلم ، با تو بهارم(۲) منم گدای آل فاطمه...... محبتت کمال سائله قلبی که اونو داره کامله هرکسی نیس گدای خونه تو فقیرو جاهله (۳) من از ازل ، هست شما شدم با مهر تو ببین حاجت روا شدم من هم کبوتر عرش خدا شدم(۲) هرکسی که تو رو داره غمی نداره حق شفاعت ٍ توی محشرو داره منم گدای آل فاطمه..... با مهر تو بهشت تو قلب ماس با تو هدایتیم به راه راس تا زنده ایم راه ومسیرما ز دشمنت جداس(3) همیشه هس رو لب براعتم هر چند که رو سیاه و بی لیاقتم با بغض دشمنت من با سعادتم(2) برازیارتت چقدر چشم انتظارم حرم نداری فاطمه،چه بی قرارم منم گدای آل فاطمه..... (منم همیشه کلب فاطمه) علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) حضرت زهرا (س) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 تو سینه می تپه با یاد تو دلم شرر زده غمت آقا به حاصلم حرمت دست کم نداره از بقیع غربت از صحن تو میباره بی صدا ٢ دل شیعه جریحه داره تا ابد به یاد غربت بقیع و سامرا امشب طنین غمها توی دلا می پیچه گویا صدای زهرا تو سامرا می پیچه مظلوم امام هادی ۴ **** می سوزه سینه از مصیبتای تو تو مجلس شراب نبوده جای تو توی بزم شراب با چشمای پر اشک آقا با قلب خون شده از غصه ها شاید اومد به یادت اونجا روضه لب قرآن ناطق و تشت طلا تو مجلس حرامی زینب با حال مضطر با سوز و ناله میگفت قرآن بخون برادر مظلوم امام هادی ۴ **** شاعر : امیر حسین سالاروند امام هادی (ع) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دوباره بوي بقيع و مدينه مي آيد دوباره زمزمه غم ز سينه مي آيد دوباره مرغ دلم سر به زير پر برده که سوز ناله به سوداي چشم تر برده نشسته گوشه اندوه و ناله سر داده ز سوز ناله ام البنين خبر داده منم که سايه نشين و جود مولايم کنيز خانه غم ؛ خاک پاي زهرايم منم که خانـــه به دوش غــم علي هستم منم که همقدم محنت ولي هستم منم که شاهد زخم شکسته ابرويم انيس گريه به ياس شکسته پهلويم منم که در همه جا در تب حسن بودم منم که شاهد خون لب حسن بودم منم که جلوه حق را به عين مي ديددم خداي را به جمال حسين مي ديددم منم که بوده دلم صبح و شام با زينب منم ميان همه ؛ هم کلام با زينب منم که سوگ گلستان و باغبان دارم به سينه زخم غم کربلائيان دارم منم که ظهر عطش را نمي برم از ياد چهار لاله بي سر ز من به خاک افتاد منم که مادر عشق و اميد و احساسم فداي يک سر موي حسين عباسم حضرت ام البنین (س) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دیگر بساط گریه ی مادر تمام شد آن انتظار لحظه ی آخر تمام شد بعد از هجوم آن همه مزدور ناگهان دربی شکست و سوره ی کوثرتمام شد حیدر پیام غربت خود راچنین نوشت امشب بیا کمک که ابوذر تمام شد مولا زمان دفن غریبانه دم گرفت دیگر حدیث وقصه ی این در تمام شد همسایه ای دوباره به عنوان طعنه گفت آن گریه های فاطمه بهتر تمام شد بعد از زمان لحظه تشییع مجتبی از ره رسید وگفت که خواهرتمام شد تنگ غروب حضرت مادر به سمت عرش تابوت رفت و حضرت حیدر تمام شد *** درقتلگاه حضرت زهرا نشسته بود خنجررسید ومصرع آخر تمام شد شاعر : مجید قاسمی حضرت زهرا (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دلم گرفته از زمونه و حزینه تمومه آرزوی زندگیم همینه هیچکسی مادرش رو رو زمین نبینه 2 نبینی افتاده رو خاک * شبیه من نشی هلاک نبینی که، تو کوچه ها، یکی به مادرت کنه جسارت/ نتونی کاری بکنی، آب میشی توی کوچه از خجالت/ سیلی به روی مادرت ، بزنه ولی بهش نرسه زورت/ دلت میخواد، بمیری چون، میشکنه اونجا شیشه ی غرورت/ دستم تو دستِ مادرم بود در میونِ کوچه ها… یهو سره راهمونو گرفت یه مَردِ بی حیا… یه جوری زد به مادرم که با صورت خورد به زمین… با چشمای خودم دیدم مادرمو زد بی هوا… 2 کوچه و جسارت ، حسن و خجالت زخم دل نمک خورد ، مادرم کتک خورد ((( ای وای مادرم ، ای وای مادرم ))) ا------------------------------------------------ا خاطره ی کوچه منو بدجوری آزُرد مُردم تا دیدم مادرم روی زمین خورد یه جوری زد گفتم همونجا مادرم مُرد 2 از شدتِ اون ضربِ دست * ابروی مادرم شکست تو کوچه ها، با مادرم، داشتم می اومدم یهو یه نامرد/ قباله ی، فدک رو از، مادر گرفت و پاره پاره میکرد/ یه سیلی زد، به مادرم، هر دفعه که یادم میاد می میرم/ از خجالت، مُردم آخه، نتونستم که جلوشو بگیرم/ دست عدو سنگین بود و شد روی مادرم کبود… چادره مادر خاکی شد روی زمین افتاده بود… گمون کنم شکست آخه خورد به دیوار بدجور سرش… خودم دیدم خون میچکید از گوشه های معجرش…2 سیلی زد به مادر ، شد تو کوچه پرپر روی خاک نشسته ، گوشواره اش شکسته ((( ای وای مادرم ، ای وای مادرم ))) مجید خانی حضرت زهرا (س) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
در سماوات صحبت زهراست حرف ها از نجابت زهراست عرشْ تسبیح عشق در دستش سخت مشغول مدحت زهراست "هل اتی" با تمام آیاتش سفره ای از کرامت زهراست کلمات معطّرش از نور  عرشْ محو فصاحت زهراست @hosenih ما ز نهج البلاغه می فهمیم  که علی با بلاغت زهراست آبْ مِهر محبتِ او شد  عرش یک تکّه خلعت زهراست طعم لبخندهای پیغمبر همه اش با ملاحت زهراست ماه با آن جمال و زیبایی  محو رخسار و طلعت زهراست ماه دور مدینه می چرخد متوسل به حضرت زهراست جبرئیلی نهان شده در او شرق تا غرب هیبت زهراست خلق عالم به خلقت احمد خلقت او به خلقت زهراست وَ پیمبر که اشرف الناس است  عاشق یک زیارت زهراست او به دنبال ماه کامل بود کار هر روزه رؤیت زهراست زور بازوی حیدر از او بود ذوالفقارش عنایت زهراست ضربه های علی چو گل می کرد همه اش از محبت زهراست کوچه های مدینه می دیدند که علی در حمایت زهراست وَ علی با تمام اعجازش متحیّر ز غیرت زهراست فاطمه شد سپر برای علی وَ شهادت اطاعت زهراست در حقیقت امامت مولا متبرّک به بیعت زهراست شیعه در اعتکاف او بوده ست شیعه در ظلّ ساحت زهراست شیعه ارثی ز مادرش برده ست به نخ چادرش قسم خورده ست بر سر خصم تیغ می بارد ازعلی دست بر نمی دارد شیعه یعنی چراغ بیداری شیعه لبریز از وفاداری_ @hosenih او ز نهج البلاغه می بیند استخوانی که در گلو مانده ست ماجرا ماجرای تلخی بود خطبه هایی که پیش رو مانده ست اونخواهد گذاشت دیگر بار استخوان بر گلو اثر بکند حکم اگر آن جناب فرماید لب اگر این عزیز تر بکند.. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e فاطی
بهانه تو گرفتم تويى بهانه من شميم نام تو جارى به هر ترانه من ظهور نور تو را دارم آرزو امشب فروغ چشم منى و چراغ خانه من @hosenih ببين كه ناز تو را مى كشم، بمان! بانو! به قدر لحظه اى آخر در آشيانه من بمان براى حسين و حسن تسلا باش براى خاطر زينب، بمان يگانه من هنوز در دل آن كوچه سار مى لرزد شبيه عرش معلا دوباره شانه من تويى بهانه چشمان ابرى حيدر تويى دليل همه گريه شبانه من غريب رفتى و مانده ست در شب كوچت فشار زخم تو بر زخم تازيانه من به جز على نشناسد كسى تو را زهرا تويى تو ليلة الاسرار بى نشانه من @hosenih هميشه زخم فدك تازه مى شود آرى هميشه ياد تو باشد در آشيانه من به احترام تو خواندم نماز شعله ورى حقيقت است كه آتش گرفته خانه من؟! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e فاطی
درون سینه ام ز داغ او فقط غم است و بس بدون عشق فاطمه جهان جهنم است و بس @hosenih تمام دلخوشی ما در این دو روز بی وفا همین دو قطره اشک زیر رقص پرچم است و بس ملک اسیر روی او بشر فقیر کوی او تبسمش دلیل خلق کل عالم است و بس به بانوان پاکدل به هرچه زن که خلق شد بگو فقط فرشته علی مکرمه ست و بس چه شد میان کوچه گم نمود راه خانه را همانکه محرم دل رسول خاتم است و بس تلاش کرد رو بگیرد از علی ولی نشد تمام روضه در همین دو خط مجسم است و بس @hosenih خدا کند که عاقبت به خیر فاطمه شویم نگاه او به درد کل خلق مرهم است و بس شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میرسد هرشب صدای گریه از... زیر سقف وسر پناهی سوخته ماه را میبینم و حالم وخیم... میشود با یاد ماهی سوخته بعد تو هرشب نسیمی خسته ام میچکم در عمق چاهی سوخته بعد تو هر روز زانو در بغل خیره می مانم به راهی سوخته رفتی و از تو برایم یادگار مانده یک چادر سیاهی سوخته می وزد در خانه ام عطر پر مرغ عشق بی گناهی سوخته میخ دارد خودنمایی میکند در میان قتلگاهی سوخته ای ملیکه پادشاهت آمده در دل شب با سپاهی سوخته رفتی و باور کن از عمر علی مانده یک چندین صباحی سوخته احسان کرباسی @rozeh_1
بر غم پیدا و بر درد نهانم گریه کن بر مصیبت های من آرام جانم گریه کن حرف دارد بر من و بر گریه ام همسایه ام بر من و بر غربت اشک روانم گریه کن عمر با هم بودن ما کمتر از ده سال بود در بهار زندگی مان بر خزانم گریه کن با تو گرچه بسته ام لب از سخن گفتن علی باش با زبان گریه هم زبانم گریه کن کودکانم در نیامدن هنوز از آب و گل آه بر بی مادری کودکانم گریه کن میخ در پهلو شکست از من ولی گشتم کمان زیر بار غصه، بر قد کمانم گریه کن وقت غسل من که ناغافل تو دستت می خورد بر کبودی های نقش بازوانم گریه کن می شوی دلتنگ من، من می شوم دلتنگ تو شب به شب بیا به قبر بی نشانم گریه کن رسول رشیدی راد @rozeh_1
میخ داغ و سینه زهرای من ای وای من سیلی و انسیه الحورای من ای وای من خانه و کاشانه و شمع و گل و پروانه نه سوخت در آتش همه دنیای من ای وای من آیه های کوثرم افتاده زیر دست و پا لرزه افتاده به دست و پای من ای وای من ابر سیلی هر دو روی روی یارم را گرفت تار شد خورشید مه‌سیمای من ای وای من در شکست و پشت در این غصه پشتم را شکست خورد با صورت زمین طوبای(زهرای) من ای وای من کشتن یک زن ، چهل نامرد میخواهد مگر؟! داد از بی رحمی اعدای من ای وای من کینه از من داشتند و همسرم را میزدند فاطمه افتاد از پا ، پای من ای وای من بشکند دست مغیره دست یارم را شکست پیش چشم زینب کبرای من ای وای من میکشد این غم مرا آخر که شد کاشانه ام قتلگاه همسر تنهای من ای وای من فاطمه با دیدن تابوت وقتی خنده زد رفت دیگر خنده از لبهای من ای وای من بعد زهرا این من و این میخ و این دیوار و در وای من ای وای من ای وای من ای وای من عبدالحسین میرزایی @rozeh_1
معرفت نفس عرفانی و حقیقی یک فرآیند سلوکی است که انسان در نهایت به حقیقت عجز و فقر و نیستی خود را شهود میکند هر چند حقیقت فقر در هر ممکنی موجود منتهی گناهان؛عقاید باطل؛ سوء اخلاق تعلقات و ... حجاب شده با زدودن این امور و طی مراحل خاص کم کم آن حقیقت زلال و ناب فنا ظاهر می شود و ظهور اکبر رخ می‌دهد و انسان به حقیقت میداند که: تو هیچ و دنیا هیچ و دلت پیچ ای هیچ مپیچ،پیچ(دل)بر هیچ😂 در مقام تفکیک معرفت نفس بنا بر تحقیق آن هفت نوع به دست می آید که در تفصیل باید فرقها و حیطه ها و مرزها را جست. آنچه مهم است نباید با کشف و خواب و ..خود را مشغول کرد این مسائل مثل نقل و نبات ریخته فقر و فنا است که مشتری کمی دارد شان شهادت، فوز زیارت
بعد احمد حرمت دین خدا پامال شد دین جدا، ایمان جدا، قرآن جدا پامال شد بیت وحی آتش گرفت و دست مولا بسته شد آیهء تطهیر زیر دست و پا پامال شد ای تمام انبیا خاک عزا بر سر کنید در حریم وحی، ناموس خدا پامال شد گیرم آنکه جرم زهرا بود یاریّ علی! محسن ششماهه اش دیگر چرا پامال شد!؟ کشت یک ضرب لگد یک سوّم سادات را خون این سادات تا روز جزا پامال شد "میثم" آن روزی که ناموس الهی را زدند کل قرآن در زمین کربلا پامال شد استاد حاج غلامرضا سازگار @rozeh_1
گفتی صدف شکست، بگو گوهرش چه شد!؟ گفتی که باغ سوخت، گل پرپرش چه شد!؟ از باغبـان وحــی بپــرسید دوستــان! با بـرگ نـازک گـل نیلوفـرش چه شد؟ قـرآن آیـه‌آیـۀ مـــولا ز دسـت رفــت پس آیۀ جـدا شـده از کوثرش چه شد!؟ زهرا کـه در پـس در آتـش گرفتـه بود یاللعجب! به روی ز گل بهترش چه شد!؟ تا ابرهای تار رخ ماه او گرفت افتاد آسمان به زمین، اخترش چه شد!؟ پـاسخ بـده مدینه! بگو نیمه‌هـای شب قبری که می‌گرفت علی در برش چه شد؟ استاد حاج غلامرضا سازگار @rozeh_1
شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمی‌اُفتد تبِ من کَم شده اما تبِ بانو نمی اُفتد غرورم را شکسته خنده‌ی نامحرمی یارَب چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمی‌اُفتد @hosenih جماعت داشت می‌آمد دلم لرزید می‌گفتم که بیخود راهِ نامردی به ما این سو نمی‌اُفتد کِشیدم قَد به رویِ پایم و آن لحظه فهمیدم که حتی ردِ بادِ سیلی اش بر گونه می‌اُفتد نشد حائِل کند دستش  گرفته بود چادر را که وقتی دست حائِل شد کسی با رو نمی‌اُفتد به رویِ شانه‌ام دستی و دستی داشت بر دیوار به خود گفتم خیالت تخت باشد او نمی‌اُفتد سیاهی رفت چشمانش  سیاهی رفت چشمانم وَگَرنه مادری در کوچه بر زانو نمی‌اُفتد @hosenih میانِ خاک می‌گردیم و می‌گویم چه ضربی داشت خدایا گوشواره اینقَدَر آنسو نمی‌اُفتد دو ماهی هست کابوس است خواب هر شَبَم ، گیرم تبِ من خوب شد اما تبِ بانو نمی‌اُفتد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای دیده ابری باش حُسن دیده گریانی ست مولا پی وصل است و بنده باز هجرانیست اصلا شده باخود بگویی من کجا هستم او حاضر است و غیبت ما سخت طولانیست @hosenih نان حلالی جور کن تعارف به مولا کن اورا نخوان بر خانه ات تا سفره ظلمانیست ما دور خود گشتیم اما دور آقا نه مشغول نفس خود شدن ختمش به حیرانیست ازدرد هجرانی که ماداریم معلوم است تنها دوای گریه کنها گریه درمانیست پاشو سوار کشتی اش شو باز جا دارد با نوح تو همراه شو دریا که طوفانیست ** @hosenih مادر بسوزد بچه هایش نیز میسوزند مادر پریشان است و حال ما پریشانیست طوری طلب میکرد مرگش را که فهمیدیم زهرا دراین شهرنمک نشناس زندانیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سوختم از هجر، آهم را بخر حسرت عمر تباهم را بخر گرچه در عصیان مرا هم دیده ای لااقل شرم نگاهم را بخر گیرِ گرگِ نفسِ خود افتاده ام التماس قعر چاهم را بخر @hosenih تو کمک کن پا شوم... خوردم زمین! بار سنگین گناهم را بخر آنهمه سرمایه ام آتش گرفت باقی انبار کاهم را بخر نامهء اعمال من را پاره کن باز هم روی سیاهم را بخر دیر شد سهمیهء شش گوشه ام شور و شوق بارگاهم را بخر @hosenih خواهشاً با مادرت زهرا بگو این رفیق نیمه راهم را بخر جان حیدر که دو دستش بسته شد هر دو دست بی پناهم را بخر فاطمه در کوچه ها افتاده بود کُشته ما را داغ بازوی کبود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نشسته ام که بگریم برای مادرمان برای درد و بلایی که آمده سرمان @hosenih نشسته ام که بگریم برای روی کبود به زخم های نشسته به قلب کوثرمان خدا کند که بسوزد همیشه در آتش هرآنکه شعله نشانده به جان دلبرمان به اشک های علی و به خط جبرائیل دو صفحه روضه نوشتند بین دفترمان زنی مجلله و محترم به روی زمین میان کوچه فتاده است در برابرمان @hosenih نوشته اند که در بین لشکر افتاده اگر چنین شده باشد که خاک بر سرمان شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گشت تاریک در این کوچه جهان من و تو شد أسفناک‌ترین روضه از آنِ من و تو دست طوفان به بهارِ رخ تو بُرد هجوم منتهی شد اثر او به خزان من و تو @hosenih نرود تا ابد از یاد من آن لحظه که او بی‌هوا آمد و افتاد به جان من و تو یک زن و کودک مظلوم، طرف مرد نبود قدرت دست عرب داد نشان من و تو من روی خاک نشستم تو به خاک افتادی ضربه‌ها بس که گرفتند توان من و تو زیر سنگینی این بار جهان کم آورد شاهد گفته‌ی من قد کمان من و تو تندتر راه بیا خانه‌ی‌مان نزدیک است حتم دارم شده بابا نگران من و تو @hosenih تو فقط چهره بپوشان و خیالت راحت بو نبرده کسی از راز میان من و تو پدرم می‌شکند گر که بفهمد چیزی این دلیلی شده و بسته دهان من و تو شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بی تاب حیدریم و پریشان فاطمه غم می خوریم با غم طفلان فاطمه مثل کویر تشنه ی باران ندیده ایم چشم انتظار رحمت باران فاطمه @hosenih او جلوه ی تمام قَدِ نور خالق است خورشید و ماه آینه داران فاطمه روح الامین سه مرتبه در روز می شود با باقی ملائکه مهمان فاطمه قربانِ آن رسول خدایی که می رود هر صبح و ظهر و شام به قربان فاطمه از برکت ارادت سلمان به مادر است این خاک پاک اگر شده ایران فاطمه طبق حدیث قُدسی "لولاک"..،در ازل ما را خدا نوشته مسلمان فاطمه "ما بچه ها ی مادر پهلو شکسته ایم"* نانی نخورده ایم به جز نانِ فاطمه فضه برای مادرمان کار می کند... زن های ما کنیزِ کنیزان فاطمه تسبیحِ "فاطمه" همه ایمانِ "مرتضی" تسبیحِ "مرتضی" همه ایمانِ "فاطمه" گرچه تمام هستیِ "هستی" از آن اوست "هستی" مرتضی شده از آن فاطمه در اصل گریه بر غم مولا نموده است هر گریه کن اگر شده گریان فاطمه ▪ ▪ زانوی غم بغل نکن ای شاه لو کَشَف قدری بخند حیدر من..،جانِ فاطمه @hosenih پهلوی من شکسته ولی دردم این شده دردت زیاد تر شده..،درمان فاطمه از بس که گریه کرده لبش خشک شد حسین قربان تشنه کامیِ عطشان فاطمه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ظلمت آمد به خانه ی خورشید کفر محض آمده است و شرک پلید کینه دارد ز سوره ی توحید می رسد با هزار و یک تهدید   آمده آفتاب را ببرد جهل،  ام الکتاب را ببرد منتظر بود تا ولی آید    پشت در بی معطلی آید حضرت مرتضی علی آید از علی پاسخ بلی آید ناگهان نقشه اش بر آب شد و... پیش چشم همه خراب شد و... @hosenih زنی انگار پشت در آمد شیرزن در دل خطر آمد با همان داغ بر جگر آمد سوگوار از غم پدر آمد پشت در زد صدا چه می خواهید از من و مرتضی چه می خواهید مرتضی اصل هر کلام من است علی اسلام من سلام من است این فدایی شدن مرام من است چون علی رهبر و امام من است من علی را ، علی مرا دارد شده تنها ولی مرا دارد سایه ی مرتضی است روی سرم با همین حال زار، پشت درم  از غم حیدر است شعله ورم به فدای علی من و پسرم از علی یک نفس نمیگذریم من و محسن برای او سپریم ناگهان آتش آمد و در سوخت برگ های گلی معطر سوخت شعله بسیار شد مکرر سوخت کودکی داد زد که مادر سوخت    در خانه که شعله ور می شد میخ هم داشت سرخ تر می شد بی حیا زد لگد که در افتاد بر دل انبیا شرر افتاد از دل آسمان قمر افتاد ثمر از شاخه ی شجر افتاد تا زمین خورد پشت در زهرا ناگهان زد صدا: که فضه بیا @hosenih ظلم و بیداد بیش از حد شد مادر افتاد و عاقبت بد شد آنچه در خانه اش نباید...شد در که افتاد صد نفر رد شد   مجتبی ناله از جگر می زد وسط معرکه به سر می زد ستم بی حساب آوردند کینه از بوتراب آوردند حمله بر آن جناب آوردند عده ای هم طناب آوردند کعبه روی زمین کشیده شد و... ناله فاطمه شنیده شد و ... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e