eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
دوباره مستی من بی حد و عدد شده است مسیر شوق مرا آسمان بلد شده است ز بنده های خدا دور، چشم بد شده است شکوفه های بهشتی، سبد سبد شده است دوباره عید رسیده، زمان دیدار است دلم خوش است به اسمی که قاب دیوار است میان میکده ها غصه استحاله شده دوباره غورهء نارس هزار ساله شده سبو و می به لب مست ها حواله شده چه کوثری است که در کاسه و پیاله شده رسیدنم درِ میخانه بی معطّلیَ است شراب، خنده ء زهرا و خندهء علیَ است @hosenih ستاره نیست در افلاک! ریسه بندان است قشنگ تر ز قمر، ماهِ نیمه شعبان است عروس فاطمه خوش باش، قولِ قرآن است همین پسر که نمک دارد و نمکدان است... رسیده نورِ دو دنیای ما همه بشود همیشه تاج سر آقای ما همه بشود چه محشری شده والشمس و الضحا شدنت مبارک است تجلّیِ ربنّا شدنت شروع غیبت تو نه، بی انتها شدنت امام حاضرِ سردابِ سامرا شدنت مدار چرخش این زندگی است، حرکت تو رسیده روزی عمرم فقط به برکت تو قناتِ خشک شدم! پس کجایی اقیانوس جهنم است برایم بهشتِ بی طاووس حرم همیشه به یاد تو می روم پابوس توکربلا، تو نجف، مکه و مدینه و طوس ضریح چشم تَرِ عاشقان پُر از گره است گدای سامره ات بیقرار تذکره است چه خوب میشود از تو به ما امان برسد نشانِ خیمه ات ای یارِ بی نشان برسد جواب نامه ام از چاه جمکران برسد قرار بود ظهورت به دادمان برسد چه قرن ها که شروع و تمام شد بی تو چه لقمه ها که حلال و حرام شد بی تو رها شدیم! بیا در حصارمان بکشی شبیه شیخ مفیدت به کارمان بکشی دوباره دست به چشمان تارمان بکشی از این مجالس عصیان کنارمان بکشی از اشتباه زیادِ همه نرنجیدی همیشه دردسرت داده ایم و بخشیدی اگرچه جشنِ تو جای گله گذاری نیست درون سینهء من قلب بیقراری نیست ز دوری تو مرا اشک های جاری نیست بهار آمده اما دلم بهاری نیست نیامدی و خودم را دگر نمی بخشم فراق را ز خودم بیشتر نمی بخشم @hosenih گدای صاف و صمیمی سابقت نشدم رفیق بی کلک و خوب و صادقت نشدم خجالت از تو کشیدم که لایقت نشدم تو عاشقم شدی اما من عاشقت نشدم قرارِ آخرِ هفته همیشه یادم رفت من آبروی ترا هم به باد دادم رفت فدای تو بشوم که پر از غم و دردی دروغ گفتن من را به رو نیاوردی در این زمانهء نامردها، خودت مردی همیشه بارِ گناه مرا سبک کردی میان عشق من و تو اگر مغالطه شد مرا خرید علی و حسین واسطه شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می‌نویسیم که دلدار بخواند ما را کاشکی نامه‌رسانی برساند ما را چه بگوییم که اعدام صدا آزاد است می‌نویسیم، قلم منتقم فریاد است بسم‌ربّ‌الْقلم؛ ای آیه‌ی موعود سلام! از لبِ تشنه‌لبان می‌چکد «ای رود سلام!» اگر از حال دل بی‌خبران جویایی اگر از بغضِ نگاهِ نگران جویایی ... @hosenih غصه‌ای نیست، به جز غربتِ جان‌فرسایت نیست غم؛ جز غمِ هجرانِ جوان‌فرسایت چشم‌مان کور شد از بسکه ندیدیم تو را گوش‌مان کر شده از بس نشنیدیم تو را دل‌مان گوشه‌ای از بی‌خبری‌ها پوسید لب‌مان نامِ تو را جای قدومت بوسید چه بگوییم، نگفته همه را می‌دانی نامه‌ای را که نوشته نشده می‌خوانی الغرض؛ بی سپری در دلِ دشمن سخت است تکیه بر دوستیِ باد سپردن سخت است گرگ‌های دِهِ ما میش، نه؛ چوپان شده‌اند دُزدهامان جلوی قافله پنهان شده‌اند آنکه اجدادِ تو را تا به پیمبر کشته روضه در روضه خودش را سرِ منبر کشته لشکرِ بی‌خبران از خبرت می‌گویند دشمنانِ پدرت؛ از پدرت می‌گویند گرچه خود دشمن عَدل‌اند، ولی می‌گویند عمروعاصان سخن از عدلِ علی می‌گویند شمرکیشانِ زمان دورِ سرت می‌گردند کوفیان؛ دور و برِ نامه‌برت می‌گردند جمعه‌ی وصل، در آوار زمان پیر شده روز موعود بیا؛ آمدنت دیر شده کاش تا خیمه‌‌ی سبزت قدمی پل بزنیم پیش چشمان ترت حرفِ تغزّل بزنیم ... پادشاها! چقدَر دردِ نداری سخت است بین آبادی خود؛ بی کس و کاری سخت است اشک، شد دانه‌ی تسبیح و زمین را پُر کرد با چنین سیلِ غمی لحظه‌شماری سخت است وسط لشکری از دشمنِ باران دیده ابر باشی ولی از ترس، نباری سخت است از سرِ «منتظِرآبادِ ظهورت» بروی دل به صحرای غریبی بسپاری سخت است در زمینی که به عشقت شده نرگس‌کاری مثلِ هر جمعه؛ گُلِ اشک بکاری سخت است @hosenih گوشه‌ی شهرِ چراغان شده از میلادت سر به دیوار غریبی بگذاری سخت است گر چه حرف از تو دروغی‌ست، که در تکرار است بینِ ما بی عملان مردِ عمل بسیار است جاده‌ی چشمِ نگاهِ نگران مرطوب است یوسف از راه بیا؛ شهر پر از یعقوب است جانِ «عَجّل فَرج»؛ ای روح دعا منتظریم «منتَظَر» با دلِ‌مان راه بیا منتظریم! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در یا رب! به حق حضرت حجت مرا ببخش راهم بده به کوی محبت، مرا ببخش سر تا به پا گناهم و محتاج مغفرت شرمنده ام ز لحظه ی غفلت، مرا ببخش @hosenih یا رب! کسی بجز تو به دادم نمی رسد از آنِ توست جود و کرامت، مرا ببخش از تو ندیده ایم بجز بخشش و کرم در من نبوده غیر جسارت، مرا ببخش یا رب! کنون که نیمه ی شعبان رسیده است لطفی نما به خاطر حضرت مرا ببخش امشب شبِ زیارت ارباب عالم است با گریه های حال زیارت مرا ببخش بعد از نماز، سجده ی شکرم حسینی است اصلا بیا به خاطر تربت مرا ببخش @hosenih در طول هفته، بخشش اگر شاملم نشد شبهای جمعه گوشه ی هیئت مرا ببخش شبهای جمعه غمزده ی حاج قاسمم جا مانده ام ز فیض شهادت مرا ببخش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مناجات در شب آنکه آلوده است و پست منم آنکه با دست خالی است منم آنکه زد توبه را شکست منم آنکه با هرکسی نشست منم آنکه حس دعا گرفته تویی باز دست مرا گرفته تویی قیل و قال مرا که می دانی زخم بال مرا که می دانی اشتغال مرا که می دانی شرح حال مرا که می دانی آنکه حال ترا گرفته منم شب عیدی عزا گرفته منم ما نشستیم، راه مان بدهی که فرار از گناه مان بدهی گذر از اشتباه مان بدهی خودت اینجا پناه مان بدهی بعد این سالهای بوالهوسی غیرتو پیش مان نمانده کسی @hosenih وای از دست ما مسلمان ها بد شکستیم عهد و پیمان ها درد داریم نیمه شعبان ها خیمه ات مانده در بیابان ها کم شدیم آه! بیشتر نشدیم سیصد وسیزه نفر نشدیم کار من شد خطای پنهانی عاشق کوچه و خیابانی خانه ام رفته رو به ویرانی دفترم را نگو نمیخوانی ناخلف بوده ام که خسته شدی پدرم بودی و شکسته شدی وای اگر بر گناه، خط نکشی قلمت را روی غلط نکشی ناله با فاطمه فقط نکشی آبروی مرا وسط نکشی بین بیراهه ها سبویم ریخت به ابالفضل آبرویم ریخت تو بگو باز آن گدایم کو شب احیاست، روضه هایم کو درد آورده ام، دوایم کو مُردم از هجر، کربلایم کو گریه های امانی ام پهن است سفرهء روضه خوانی ام پهن است @hosenih "ناله آه آه می آید از دل قتلگاه می آید خون ز حلقوم شاه می آید زنی از خیمه گاه می آید تا که پیش جنایت دگران بشود لشکر امام زمان وای! یاران باوفا چه کمند همهء یاس ها کمان و خمند زینب و شمر روبروی همند آه! غارتگران چه بد قدمند سر معجر بزن بزن شد وای عمه مشغول سوختن شد وای" دختری که شریف و محترم است داد زد عمه معجرم سرم است این چنین روضه ارث مادرم است دامنم بین آتش حرم است چون شکسته تمام بال و پرت سوخت موی سرم فدای سرت © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مناجات در شب در پاسخ لطف و کرم کاری نکردم دستی کشیدی بر سرم؛ کاری نکردم @hosenih آقا حلالم کن که دائم بر دل تو جز اینکه دادم درد و غم کاری نکردم از اعتقاداتم به تو یکریز گفتم اما برای باورم کاری نکردم گاهی نگفتم از تو و از ترس اینکه خلوت شود دور و برم کاری نکردم باید ادب میکردم او را تا بیایی بر نفْس ِ خود غیر از ستم، کاری نکردم آقا نه تنها محض تعجیلِ ظهورت حتی برای محشرم کاری نکردم دادی براتم را دعاگوی تو باشم دیدی برایت در حرم کاری نکردم؟! شرمنده ام! حتی زمانی که به یادت میسوخت قلب مضطرم کاری نکردم @hosenih شد نیمهٔ شعبان و آقاجان برایِ برگشتنت امسال هم کاری نکردم! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می‌نویسیم که دلدار بخواند ما را کاشکی نامه‌رسانی برساند ما را چه بگوییم که اعدام صدا آزاد است می‌نویسیم، قلم منتقم فریاد است بسم‌ربّ‌الْقلم؛ ای آیه‌ی موعود سلام! از لبِ تشنه‌لبان می‌چکد «ای رود سلام!» اگر از حال دل بی‌خبران جویایی اگر از بغضِ نگاهِ نگران جویایی ... غصه‌ای نیست، به جز غربتِ جان‌فرسایت نیست غم؛ جز غمِ هجرانِ جوان‌فرسایت چشم‌مان کور شد از بسکه ندیدیم تو را گوش‌مان کر شده از بس نشنیدیم تو را دل‌مان گوشه‌ای از بی‌خبری‌ها پوسید لب‌مان نامِ تو را جای قدومت بوسید چه بگوییم، نگفته همه را می‌دانی نامه‌ای را که نوشته نشده می‌خوانی الغرض؛ بی سپری در دلِ دشمن سخت است تکیه بر دوستیِ باد سپردن سخت است گرگ‌های دِهِ ما میش، نه؛ چوپان شده‌اند دُزدهامان جلوی قافله پنهان شده‌اند آنکه اجدادِ تو را تا به پیمبر کشته روضه در روضه خودش را سرِ منبر کشته لشکرِ بی‌خبران از خبرت می‌گویند دشمنانِ پدرت؛ از پدرت می‌گویند گرچه خود دشمن عَدل‌اند، ولی می‌گویند عمروعاصان سخن از عدلِ علی می‌گویند شمرکیشانِ زمان دورِ سرت می‌گردند کوفیان؛ دور و برِ نامه‌برت می‌گردند جمعه‌ی وصل، در آوار زمان پیر شده روز موعود بیا؛ آمدنت دیر شده کاش تا خیمه‌‌ی سبزت قدمی پل بزنیم پیش چشمان ترت حرفِ تغزّل بزنیم ... پادشاها! چقدَر دردِ نداری سخت است بین آبادی خود؛ بی کس و کاری سخت است اشک، شد دانه‌ی تسبیح و زمین را پُر کرد با چنین سیلِ غمی لحظه‌شماری سخت است وسط لشکری از دشمنِ باران دیده ابر باشی ولی از ترس، نباری سخت است از سرِ «منتظِرآبادِ ظهورت» بروی دل به صحرای غریبی بسپاری سخت است در زمینی که به عشقت شده نرگس‌کاری مثلِ هر جمعه؛ گُلِ اشک بکاری سخت است گوشه‌ی شهرِ چراغان شده از میلادت سر به دیوار غریبی بگذاری سخت است گر چه حرف از تو دروغی‌ست، که در تکرار است بینِ ما بی عملان مردِ عمل بسیار است جاده‌ی چشمِ نگاهِ نگران مرطوب است یوسف از راه بیا؛ شهر پر از یعقوب است جانِ «عَجّل فَرج»؛ ای روح دعا منتظریم «منتَظَر» با دلِ‌مان راه بیا منتظریم! شاعر:
علیه‌السلام 🔹بیا امام مهربون🔹 اون روزی که سحرش میای غروبشم چه غروبیه وقتی میاد اسم تو می‌گم دنیا هنوز جای خوبیه به خاطر تو ابرا، بارون می‌بارن و گل‌ها زیبایی دارن و شب‌ها، غرق ستاره‌ن یا اباصالح با وجود تو دنیا زیبایی داره و امید معنایی داره و عالم فردایی داره یا اباصالح بیا ذخیرۀ خدا توی زمین و آسمون بیا امام مهربون یا صاحب الزمون «یا حُجَّةَ الأرضِ و السَّما بِیُمنِکَ رُزِقَ الوَری» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتی بیای تازه اولِ محبت و بندگی می‌شه دنیامونو می‌سازی با عشق زندگیا زندگی می‌شه به خاطر تو پروانه پر می‌گیره و گل می‌ده خاک تیره و دنیا بی‌تو می‌میره یا اباصالح به وجود تو خورشید لبخند می‌زنه و صبح دنیا روشنه و صحرا گل‌پیرهنه یا اباصالح دل ما رو آشتی بده با خدای رنگین کمون بیا امام مهربون یا صاحب الزمون «یا حُجَّةَ الأرضِ و السَّما بِیُمنِکَ رُزِقَ الوَری» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو دستای دل عالمو به دستای آسمون می‌دی تو شیوهٔ مهربونی رو به قلبای ما نشون می‌دی اگه تو بخوای مردم همزبون می‌شن و اهل آسمون می‌شن و با هم مهربون می‌شن یا اباصالح اگه تو بیای دل‌ها یک‌صدا می‌شه و فردا واسه ما می‌شه و عالم کربلا می‌شه یا اباصالح دل همه به دستته تویی امام قلبمون بیا امام مهربون یا صاحب الزمون «یا حُجَّةَ الأرضِ و السَّما بِیُمنِکَ رُزِقَ الوَری» شاعر و نغمه‌پرداز:
دوباره مستی من بی حد و عدد شده است مسیر شوق مرا آسمان بلد شده است ز بنده های خدا دور، چشم بد شده است شکوفه های بهشتی، سبد سبد شده است دوباره عید رسیده، زمان دیدار است دلم خوش است به اسمی که قاب دیوار است میان میکده ها غصه استحاله شده دوباره غورهء نارس هزار ساله شده سبو و می به لب مست ها حواله شده چه کوثری است که در کاسه و پیاله شده رسیدنم درِ میخانه بی معطّلیَ است شراب، خنده ء زهرا و خندهء علیَ است ستاره نیست در افلاک! ریسه بندان است قشنگ تر ز قمر، ماهِ نیمه شعبان است عروس فاطمه خوش باش، قولِ قرآن است همین پسر که نمک دارد و نمکدان است... رسیده نورِ دو دنیای ما همه بشود همیشه تاج سر آقای ما همه بشود چه محشری شده والشمس و الضحا شدنت مبارک است تجلّیِ ربنّا شدنت شروع غیبت تو نه، بی انتها شدنت امام حاضرِ سردابِ سامرا شدنت مدار چرخش این زندگی است، حرکت تو رسیده روزی عمرم فقط به برکت تو قناتِ خشک شدم! پس کجایی اقیانوس جهنم است برایم بهشتِ بی طاووس حرم همیشه به یاد تو می روم پابوس توکربلا، تو نجف، مکه و مدینه و طوس ضریح چشم تَرِ عاشقان پُر از گره است گدای سامره ات بیقرار تذکره است چه خوب میشود از تو به ما امان برسد نشانِ خیمه ات ای یارِ بی نشان برسد جواب نامه ام از چاه جمکران برسد قرار بود ظهورت به دادمان برسد چه قرن ها که شروع و تمام شد بی تو چه لقمه ها که حلال و حرام شد بی تو رها شدیم! بیا در حصارمان بکشی شبیه شیخ مفیدت به کارمان بکشی دوباره دست به چشمان تارمان بکشی از این مجالس عصیان کنارمان بکشی از اشتباه زیادِ همه نرنجیدی همیشه دردسرت داده ایم و بخشیدی اگرچه جشنِ تو جای گله گذاری نیست درون سینهء من قلب بیقراری نیست ز دوری تو مرا اشک های جاری نیست بهار آمده اما دلم بهاری نیست نیامدی و خودم را دگر نمی بخشم فراق را ز خودم بیشتر نمی بخشم گدای صاف و صمیمی سابقت نشدم رفیق بی کلک و خوب و صادقت نشدم خجالت از تو کشیدم که لایقت نشدم تو عاشقم شدی اما من عاشقت نشدم قرارِ آخرِ هفته همیشه یادم رفت من آبروی ترا هم به باد دادم رفت فدای تو بشوم که پر از غم و دردی دروغ گفتن من را به رو نیاوردی در این زمانهء نامردها، خودت مردی همیشه بارِ گناه مرا سبک کردی میان عشق من و تو اگر مغالطه شد مرا خرید علی و حسین واسطه شد شاعر:
من کی‌ام قلب وجودم، من کی‌ام جان جهانم من کی‌ام نور عیانم من کی‌ام سرّ نهانم   من کی‌ام کهف حصینم من کی‌ام مهد امانم من کی‌ام مولای خلقت در زمین و آسمانم   من کی‌ام فرمانروای ملک حیّ لا مکانم من کی‌ام فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم   من کی‌ام من آسمانی مصلح خلق زمینم من کی‌ام من دست تقدیر خدا در آستینم   من کی‌ام من وارث پیغمبر و قرآن و دینم من کی‌ام سر تا قدم مولا امیرالمؤمنینم   من کی‌ام من آخرین تیر الهی در کمانم من کی‌ام فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم   من کی‌ام من آفتاب یازده خورشید نورم من کی‌ام من مصحفم، توراتم، انجیلم، زبورم   من کی‌ام من مظهر عفو خداوند غفورم من کی‌ام من آن کلیم استم که عالم گشته طورم   من یگانه مصلح عالم امام انس و جانم من کی‌ام فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم   ماه شعبان خنده زن بر آفتاب منظر من بوسه‌گاه جدّه‌ام زهرا جبین مادر من   سیزده معصوم را روح و روان در پیکر من جان به قرآن می‌دهد لعل لب جان پرور من   نقش جاء الحقّ به بازویم شهادت بر زبانم من کی‌ام فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم   پیشتر از آنکه کامم تر شود از شیر مادر داشتم بر آسمان معراج چون جدّم پیمبر   بر لبم گردید جاری آیۀ قرآن چو حیدر بر همه مستضعفین دادم نوید فتح را سر   با گل لبخند، بابا بوسه می‌زد بر دهانم من کی‌ام فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم   من به چشم شیعیانم جلوۀ الله و نورم من میان دوستانم، گر چه پندارند دورم   ملک هستی بحر موّاجی بود از شوق و شورم دوستان آماده، نزدیک است ایّام ظهورم   می‌رسد دیگر به پایان انتظار شیعیانم من کی‌ام فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم   گر چه چون یوسف به چاه غیبت کبری اسیرم هر کجا باشم به کلّ عالم خلقت امیرم   غیبتم را هست سرّی نزد دادار قدیرم تا در اقطاع زمین با دوستانم انس گیرم   گه به سهله گه به کوفه گه به قم گه جمکرانم من کی‌ام فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم   من همان خون خدا هستم که در جوش و خروشم بانگ هل من ناصر جدّم بود دائم به گوشم   پرچم سرخ حسین بن علی باشد به دوشم پر شود از عدل این عالم به عزم سخت کوشم   چون پیمبر گلّۀ صحرای هستی را شبانم من کی‌ام فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم   جامۀ ختم رسل پوشیده بر قدّ رسایم ذوالفقار مرتضی در پنجۀ مشکل گشایم   چارده خورشید پیدا در جمال دلربایم می‌رسد از کعبه بر گوش همه عالم صدایم   جمع می‌گردند در یک لحظه گردم دوستانم من کی‌ام فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم   می‌رسد روزی که با عدلم اروپا را بگیرم وز پی احیای قرآن کلّ دنیا را بگیرم   پنجۀ قهر افکنم حلقوم اعدا را بگیرم داد حیدر، داد محسن، داد زهرا را بگیرم   داد ثاراللّهیان را از یزیدی‌ها ستانم من کی‌ام فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم   منتظر باشید مهدیّون به امیّد وصالم می‌رسد روزی که گیرم پرده از ماه جمالم   من امید مصطفی من آرزوی قلب آلم من شما را آبرویم، عزّتم، قدرم، جلالم   من به میثم شهد وصل خویشتن را می‌چشانم من کی‌ام فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم 🔸شاعر: _______________________
هرچه که داریم از اعتبار کریم است شُکرِ خدا کارِ ما کنارِ کریم است هرچه به ما می‌دهند از اول خلقت محض گُلِ روی روزگارِ کریم است روزی ما شُکرِ حق به دست کسی نیست تا که در این خانه سفره‌دار  کریم است ما نه فقط  جبرئیل  هم سرِ هر صبح منتظرِ سیبِ آبدار کریم است گر لبِ ما سرخ شد از خونِ جگر نیست روزی ما شاخه‌ی انارِ کریم است تا جگری سوخت از آن سرمه کشیدیم سرمه‌ی عشاق ، شعله‌ی زارِ کریم است جلوه نما بنگرم جمالِ علی را تا که ببینم علی و آلِ علی را @hosenih وارث قدوسی قداست زهرا صاحب سجاده‌ی سیادت زهرا ثانیه‌ها جمعه‌ها زمان طلوع است تکیه به کعبه بزن به  ساعت زهرا قسمتِ پیر و جوان ما که نگردید کاش شود دیدن تو قسمت زهرا دیده‌ی دلدادگان به فتح تو مانده است تا برسد دست ما به تربت زهرا زُلف بر افشان که پنج آینه بینیم محشر کبری نما قیامت زهرا خانه‌ی عشاق را که سیل غمت برد بر سر ما مانده لیک منتِ  زهرا عاشقی ما تویی جمال محمد عشق محمد بس است و آل محمد @hosenih غیرتِ حیدر تبارِ فاطمه برگرد  ختم کن این انتظارِ فاطمه ، برگرد صبح ظهور تو روز گرم تقاص است بارِ دگر بر مزارِ فاطمه برگرد لشکر تو لشکرِ علی و حسین است حضرتِ دُل دُل سوارِ فاطمه برگرد یک طرفت اکبر است و یک طرف عباس با دو دمِ ذوالفقارِ فاطمه برگرد میمنه و میسره‌ها باز بپاشند با دو یلِ تیغدارِ فاطمه برگرد زود بیا و جگر شیعه خنک کن ای همه ، دارو ندار فاطمه برگرد پیش تو باید که دید قامت عباس بر سر دوش تو هست رایت عباس @hosenih راه تو جمع شهادت است و شهود است راه خدایی است که آغوش گشوده است لطف تو آری کرامت حسنین  است خشم تو باری عذاب قوم ثمود است  راه تو روشن تر از طلألؤِ خورشید  وسعتِ تابیدن تو مُلکِ وجود است عین قعود است یأس و ماندن و تردید راه سلیمانیِ تو عین صعود است سایه‌ی تو بر سر است اگر که نوشتیم سُست تر از تار عنکبوت یهود است وقت ظهور تو نه که قبل ظهورت  زیرقدم‌های شیعه آل‌سعود است منتظر تیغ تو ست دولتِ پَستان تا حَسنستان بسازی از عربستان @hosenih معنی اسلام اگر چه صلح و سلام است  آی که در بطنِ انتظار قیام است منتظر اهلِ دیار بی رمقی نیست منتظران را دو چشم خفته حرام است  منتظر اهل دعا و عشق و تبسم  تیغه‌ی شمشیر تیز بین نیام است منتظران خط سرخ قبل ظهورند امرِ ولی هرچه هست ختم کلام است منتظر اهل بصیرت است و به گوشش صحبت آتش به اختیار امام است  باید از این انتظار یاد بگیریم  راه کدامین ره است و چاه کدام است راه فقط راه عشق  راه حسین است وعده‌ی ما با تو خیمه‌گاه حسین است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e