eitaa logo
کانال ولایتمداران بدون مرز بپیوندید ...
186 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
5 فایل
خداوندرحمن و رحیم است،اهل مهرورزی مهربانیِ همیشگی است.او اَعمال مِهرمندانه بندگان رامحبوب ومقبول،وافعال قَهرورزانه ایشان رامطرود ومغبون دانسته است.همواره بایداز حقوق کسانی که رفتار وگفتارخوب دارندویا اشتهاربخوبی دارند،دفاع کرد.چه در پشت سر وچه در پیش رو.
مشاهده در ایتا
دانلود
❣️ که در اردن اتفاق افتاد ... 🌼🍃مردی وفات کرد و زن جوان و فرزندش که شیر خواره بود را ترک گفت ... عموی پسر شیرخواره آمد و به زن گفت که حاضر است برای بزرگ کردن برادر زاده کمک نماید و با پول بجامانده از برادرش کار کند تا آینده او فراهم شود .. 🌼🍃مادر قبول کرد و وکالت را به او سپرد . عمو دارایی برادر زاده را گرفت و برای کار به آمریکا رفت ، به خواست خداوند کار خوبی نسیبش شد و با زنی آمریکایی ازدواج کرد و صاحب خانواده و فرزند شد ... 🌼🍃زنش نیز او را در چگونگی استثمار مال و دارایی اش یاری نمود و بنگاه معاملاتی فروش ماشین به راه انداختند .. او هرگز از مالی که بدست می آورد چیزی برای زن و فرزند برادرش نمی فرستاد .. آنها صاحب میلیاردها ثروت شدند . اما بیوه زن جوان و فرزندش در فقر بسر می بردند ، خداوند آنها را با مال حلال هرچند کم کرامت داده بود و پسر با تربیت و تعلیم بر اساس دین پرورده شد و به سن جوانی رسید .. 🌼🍃عمو بعد از سالها به کشورش برگشت ....و زمینی بزرگ خرید و ویلایی عظیم بنا کرد در منطقه ای به نام ام اذنیه . سپس شرکت تجاری بزرگ ماشین را راه انداخت که در اردن نظیر نداشت . برادر زاده اش که اکنون جوانی شده بود نزد او رفت و مال پدرش را از او درخواست کرد ، اما عمو سرباز زد و‌گفت که چیزی از پدراو در نزدش نیست و او را از ویلایش بیرون کرد و تهدید کرد که دیگر پا به آنجا نگذارد . جوان با دلی شکسته نزد مادرش برگشت و‌چیزی نصیبش نشد . 🌼🍃عمو ویلای خود را با انواع وسایل گرانبها آراسته نمود ..سپس از خانواده ی خود خواست که به اردن بیایند .. روز موعود فرارسید و خانواده اش با هواپیما به اردن آمدند و او با ماشین به استقبالشان رفت ... 🌼🍃عمو خوشحال به فرودگاه رفت و آنها را سوار ماشین جدید و‌گرانبهایش نمود . اما در راه بازگشت به ویلا خداوند دیگر فرصتی به او نداد و تصادف کرد و همگی جان باختند ...در آن حادثه دلخراش هیچ یک زنده نماند .. 🌼🍃و اینگونه تقدیر خداوند صفحه عدالت را گشود و تنها وارث عمو همان برادرزاده تشخیص داده شد و مال به صاحب اصلی خود رسید مالی که سالها تصاحب شده بود و انسانی متکبر و قدرت طلب وسیله ای برای تامین آینده آن یتیم شد . ❣️ و بین خداوند ودعای مظلوم هیچ حجابی نیست .... ❣️«و خداوند تو فراموشکار نیست ...» ‎‌‌
هدایت شده از منتظران نور
*☝🏻💔* *مــردی ۹ دخــتر داشت. وقتی همــسرش به طـفــل دهم بــاردار شـد، او را به شـفاخانه برد. در راه، با خشـم به او گـفت:* *"اگر این کودک هم دختـر باشد، جدایی ما حتمی است!"* *زمــان تــولد فــرا رســید. کمی بعـد از شفــاخانه بــا او تـماس گرفــتند و گفتــند:* *"تبــریک می‌گوییم، همسرتــان پسر به دنیا آورده اســت!"* *مـــرد از خــوشحالی همچـون بــرق به شـفاخانه دوید تا نوزاد پـــسرش را ببینــد. امــا وقتی نــوزاد را دیـد، خــوشحالی در چـهره‌اش جـای خود را به نـاراحتی داد. پــسر کــوتاه‌قـد و معیــوب بود. 😟* *او که نــاراض و خشــمگین شده بــود، به دکتـــر گفــت:* *"مــن یک پسر سالم می‌خواســتم، نه این کودک معیوب که مایه درد‌سـر است!"* *دکتــر بــا تبسمــی آرام نگاهی به او کــرد و گفــت:* *"اگر این نوزاد یک دختر زیـبا و سالم می‌بـود، آیا خوشحال می‌شــدی؟"* *مـــرد گــفت:* *"بله، البته خوشحال می‌شدم."* *دکــتر کمی مکث کـرد و ســپس گفــت:* *"تبــریک می‌گویم! زیرا آنــچه در دســت داریــد از همــسر شما نیــست. همــسر شما دختــر به دنیا آورده اســت."* *سپس دکتـــر آیــاتی از سوره مبارکــه شوریٰ را تــلاوت کرد: (لِلَّٰهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ يَهَبُ لِمَن يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَن يَشَاءُ الذُّكُورَ)* *"فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن خــداوند است. هر که را بخواهد دختــر می‌بخشد و هر که را بخواهد پسر."* *مـــرد با شـنیدن این سخنـان، چشـمانش پــر از اشک شــد و نـگاهش را به زمین دوخت. در دل گفــت:* *"چــقدر نادان بــودم که قدر نعــمت‌های خداوند را نــدانستم. هر فرزند هدیه‌ای از جانب پروردگار است."* *و چــقدر زیبــا اســت که همــه‌ی ما شــکرگزار نعــمت‌های بی‌پایان الهــی باشیـم؛ چه دختــر و چه پــسر، همــه نعـمت‌اند و امانــت خداونــد در زنــدگی ما.*