داریوش ریزوندی متولد سال1336 پس از اخذ دیپلم در لباس مقدس معلمی به تعلیم و تربیت پرداخت.با شروع انقلاب فعالانه نقش ارزنده ای در هدایت راهپیمایی ها و حرکتهای ضد رژیم مردم اسلام آباد غرب ایفا نمود. شهید ریزوندی از روحیه ی آزادی و جوانمردی و حق طلبی برخوردار بود. علاقه وافری به کشتی داشت و در این زمینه عناوین قهرمانی کشوری در سالهای55و 56در جام تختی و در سال 57 مسابقه خانه جوانان را کسب نمود.
با پیروزی انقلاب از جمله بنیان گذاران اصلی کمیته، سپاه، بسیج و جهاد سازندگی در اسلام آباد غرب بود. شهید ضربات کاری بر پیکر ضد انقلاب در کرند غرب وارد کرد طوری که دشمن برای سر او جایزه تعیین کرد. پس از مدتی در کمین ضد انقلاب به اسارت در آمد اما در حین انتقال توسط رزمندگان اسلام آباد غرب آزاد گردید.
شهید ریزوندی فرمانده ای لایق و توانا و مورد علاقه رزمندگان بود. در شب عملیات مسلم بن عقیل(ع) در حالی که فرماندهی گردان مالک اشتر تیپ محمد رسول الله (ص) را بر عهده داشت، نیروهای تحت امرش را جمع کرد و همانند سرورش حسین بن علی(ع) برای آنان سخن گفت و آنان را برای شرکت در عملیات مخیر آماده کرد. و بالاخره در عملیات مسلم بن عقیل(ع9 در تاریخ10/07/1361 به مقام شهادت نائل شد.
فرازی از وصیت نامه شهید ریزوندی:
احساس می کنم ولی بیانش نمی توان کرد. ای همه چیز،به یادت هستم. بیادم باش که بی تو هیچ و پوچ خواهم بود.خدایا سپاسم را بپذیر،خدایا بهترین لذت های دنیایی و آخرت را به من عطا کن و آن را لذت بهترین که می دهی در عبادت کردن تو قرار ده.خدایا،تو جانم دادی و جانم خواهی گرفت،مرا در آن صراطی گذار که هیچگاه در لحظه ی جان دادن غفلت نخورم.خدایا به من نعمت ها دادی که نه قدرش دانستم و نه لیاقتش.سپس مرا زبانی ده که تو را بهتر درک کنم و حافظه ای که همیشه بهتر در نظر گیرم و ذهنی ده که تو را دائم در ذهنم بگیرم و به من بینایی ده که تو را همیشه بهتر ببینم به من حسی ده که تو را همیشه احساس کنم. خدایا هر چه بخواهم کم است و هر چه بگویم کافی نیست و هر چه بشنوم ناقص و هر چه از تو بخواهم و تو بدهی لازم و هر چه درک کنم ناکامل و هر چه حس کنم محسوس و هر چه ببینم نامعلوم،پس خدایا آنی به من عطا کن که با داشتنش تو را بهتر در ک کنم.
@azkarkhetasham
🌸🍃
#زندگی_به_سبک_شهدا
بهمان گفت:
من تندتر میرم ،شما پشت سر من بیاین
تعجب کرده بودیم؛ سابقه نداشت بیشتر از صد کیلومتر سرعت بگیرد.
غروب نشده رسیدیم گیلان غرب جلوی مسجدی ایستاد ما هم پشت سرش که نماز خواندیم سریع آمدیم بیرون داشتیم تند تند پوتین هامان را می بستیم که زود راه بیفتیم
گفت:
کجا با این عجله؟ می خواستیم به نماز جماعت برسیم که رسیدیم..
#شهیدمهدی_باکری
🌸🍃
@azkarkhetasham
#شهیدانه
#کر_لال بود, با دست یه #قبر کشید کنار قبر پسرعمو شهیدش,بعد به خودش اشاره کرد!
#خندیدیم. گفتیم تو کجا, #شهادت کجا.
کربلای ۸ شهید شد.
تو #وصیتنامه اش نوشته بود:
یک عمر هر چی میخواستم به مردم #محبت کنم فکر کردند من آدم نیستم و مسخره ام کردند😔
یک عمر هر چی #جدی گفتم شوخی گرفتند
یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم...
اما بدانید #آقایم با من حرف زد...
#شهید_عبدالمطلب_اکبری
🌹نثار شادی ارواح شهدا و سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان صلوات🌹
@azkarkhetasham
بنام یگانه خالق هستی
#سلام_دوستان
روز جمعه شما بخیر و خوشی
✅حضرت امام عسکری (ع) :
کسی در آخرالزمان از هلاکت و نابودی نجات پیدا نمی کند ، مگر این که خداوند او را به دعا برای تعجیل فرج و ظهور موفق بگرداند....
📕 بحار الانوار، ج 102، ص 112
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
@azkarkhetasham
#وصیت_شهید
منتظر ظهور آقا نماز اول وقت میخواند
به سوی نماز می شتابد
دوست داریم شهید شویم؟
با نماز قضا کسی شهید نمی شود
با نماز دیر وقت کسی به درجه شهادت نمی رسد...
#شهیدعلی_عابدینی
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
@azkarkhetasham
#سیره_شهدا
در قم طلبه بود. با شهید میثمی ، هم حجره بودند.
مصطفی یک عاشق واقعی بود. سه شنبه ها با دوستانش با پای پیاده عازم جمکران بود.
وقتی مریض شد ، برادرش به دیدنش آمد. وسایلش را جمع کرد تا به اصفهان برگردند.
یک کیسه لباسهای کارگری داشت. از دوستش پرسید:
این ها چیست؟
گفت: مصطفی روزهای آخر هفته در کارخانه گچ ، کار میکند و مزد آن را به آیت الله قدوسی میدهد تا به شهریه طلبه های متاهل اضافه کنند....
#شهیدمصطفی_ردانی_پور
📕 مصطفی
اثر نشر هادی
🌹 یاد کنید شهدا را با ذکر صلوات🌹
@azkarkhetasham
#خاطرات_شهدا
شب عملیات طریق القدس قبل از حرکت به طرف خط بعد از نماز ، حاج آقا ترابی خواستند قدری صحبت کنند.
حاج آقا بعد از بسمالله یکی دو بار گفتند:
یاحسین ... یا حسین .....
در این موقع بود که عاشقان حسین تاب نیاوردند و با گریه بلند مولایشان ، حسین(ع) ، را صدا زدند.
به خدا قسم تاکنون عشق به امام حسین(ع) را از شهیدانی که چند ساعت بیشتر به شهادتشان نمانده است ندیده بودم.
خدایا ، به عزتت قسم عشق به امام حسین و اولاد طاهرینش را در عمق جان این ملتِ به پاخاسته وارد کن.
آن قدر صدای گریه بلند بود که جان هر دلسوختهای را میسوزاند...
@azkarkhetasham
#روایت
خودش میگفت : دوشب هست خواب میبینم تکفیری ها روی سینه ام نشستند تا سرم رو از بدنم جدا کنند...
منم فریاد میزدم ،امام حسین(ع) آمدند و گفتند:
نترس درد نداره عزیز من سرت رو جدا میکنند اما دردی حس نخواهی کرد چون فرشتگان از هر طرف تورا در بر خواهند گرفت .
چند روز بعد توی عملیات زخمی شد و داعشی ها اسیرش کردند.
همانطور که توی خواب دیده بود سر از تنش جدا کردند
او 17 سال بیشتر نداشت😔
♡شهید ذوالفقار حسن عزالدین♡
🌸هدیه به همه شهدا صلوات🌸
@azkarkhetasham
زندگینامه☝️
سجاد در نوزدهم بهمن ماه سال 1370 در محله ی خانی آبادنو تهران، دیده به جهان گشود. نام پدرش محمد بود.
بعد از اتمام سربازی، وارد سپاه شد. او بسیار علاقه مند به برنامه های بسیج و مسجد بود.
در تاریخ بیستم شهریور 1395 برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) برای دومین بار به سوریه اعزام شد و نهایتا بعد از گذشت 18 روز، در روز چهارشنبه هفتم مهر ماه سال 1395 به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد و روح بلندش در جوار حق آرام گرفت.
مزار پاکش در بهشت زهرا(س) تهران قرار دارد
@azkarkhetasham