eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
از کرخه تا شام
علیرضا شبها توی سوریه نمازشب میخوند . اولین نفری بود که بلندمیشد اذان میگفت و نماز جماعت برگزارمیکرد ... استادقرآنمون بود و شبا میگفت : بیایین سورهٔ ذاریات بخونیم. بررسی کردم دیدم امام صادق(ع) فرمودند هرکس سورهٔ ذاریات را قرائت نماید چراغی درخشان موجب نورانیت او در قبرمیشود. نزدیک یک هفته بود که سوریه بودیم. موقع ناهار و شام که می شد علیرضا غیبش می زد. بهش گفتیم: مشکوک میزنی علیرضا، کجا میری؟ گفت: وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین، من میرم به فاطمه و ریحانه ( دختر شش ساله و هشت ماهه اش ) زنگ میزنم... @azkarkhetasham
☀️ صبح آن دیده بخیر است که نگاهش به جمال رخ دلدار منور گردد . . . @azkarkhetasham ایامتون بخیر و صبح_تان_شهدائی
📎 کلام شهید سعی ڪنید ڪه هـر روز به چهـارده معصوم سـلام دهید و بخصوص هر روز به حضـرت مهـدی (عج) بیشتر اظهار ارادت نمایید، هر صبـح دعـای اللهم کن لویک را در قنوت دعای دست نمـاز صبح بخوانید و یا بعد از نماز صبح بخوانید و در فرصتهای مختلف به آن حضرت سـلام بدهید و بگو السلام علیک یا صاحب الزمان (عج). 🌷شهید ‌عبدالمهدی مغفوری @azkarkhetasham
اینجا عرش است یا فرش !؟ تو گويی ملائک نشسته‌اند و تلاوت می‌کنند آیات الهی را ... @azkarkhetasham
خاطرات_شهدا توی خط مقدم هر وقت بیکار می شد ، برای کنکور می خواند ! خبر قبولیش توی رشته ی پزشکی دانشگاه تهران ، وقتی به خانواده اش رسید که ، وحید رضا شهید شده بود... شهیدوحیدرضا_احتشامی شهدا_شرمنده_ایم -------------------------- @azkarkhetasham
روزی که صدام توسط خلبانان ایرانی تحقیر شد صدام حسین برای تحقیر خلبانان ارتش ایران در تلوزیون عراق اعلام کرد به هر جوجه کلاغ ایرانی که بتواند به ۵۰ مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد تنها ۱۵۰ دقیقه پس از مصاحبه ی صدام شهید عباس دوران شهید علیرضا یاسینی و سرهنگ کیومرث حیدریان نیروگاه بصره را بمباران کردند ۲۶ آوریل روز جهانی خلبان بر تیزپروازان ایران‌زمین مبارک باد @azkarkhetasham
تلنگر باور کن شهید دوستت دارد همین که بر مزارشان ایستاده ای ، یعنی تو را به حضور طلبیده اند همین که اشک هایت روان میشود ، یعنی نگاهت میکنند همین که دست میگذاری بر مزارشان ، یعنی دستت را گرفته اند همین که سبک میشوی از ناگفته های غمبارت ، یعنی وجودت را خوانده اند همین که قول مردانه میدهی ، یعنی تو را به همرزمی قبول کرده اند باور کن ،شهید دوستت دارد  که میان این شلوغی های دنیا هنوز گوشه ی خلوتی برای دیدار نگاه معنویشان داری... اللهم الرزقنی توفیق شهادت فی سبیلک شهدا_شرمنده_ایم @azkarkhetasham
به روایت همسر: یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم: «منصور جان، مگه جا قحطیه که می‌آی می‌ایستی وسط بچه‌ها نماز؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.» تسبیح را برداشت و همان طور که می‌چرخاندش، گفت : « این کار فلسفه داره. من جلوی این‌ها نماز می‌ایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن. مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و این‌ها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً به‌شان بگم بیایین نماز بخونین !؟ » قرآن هم که می‌خواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضان ها بعد از سحر کنار بچه‌ها می نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن می‌خواند. همه دورش جمع می‌شدیم. من هم قرآن دستم می گرفتم و خط به خط با او می خواندم. اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. می‌گفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم. @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
با موتور برای خرید انگشتر نامزدی (نشان) به میدان خراسان رفتیم که همان شد حلقه ازدواجم بعد از آن هم به حرم شاه‌عبدالعظیم رفتیم تا زندگی‌مان سروسامان بگیرد. از آنجا محمد یک انگشتر دُرِ نجف خرید. این هم شد حلقه ازدواج محمد. دوست نداشت جشن عروسی برگزار کنیم دلایل خودش را هم داشت که از نظر من دلایل بدی نبود هرچند رضایت محمد هم برایم شرط بود. یادم هست همان روزی که مستاجر خانه را خالی کرد، شبانه برای نظافت و سروسامان دادن به خانه آمدیم. آنقدر ذوق شروع زندگی را داشتیم که به سرعت وسایلمان را چیدیم و خیلی زود برای سفر آماده شدیم. چون جشن نگرفتیم، ولخرجی کردیم و سفرمان به مشهد هوایی بود آن‌هم 2 هفته! با اینکار حسابی ریخت‌و‌پاش کرده بودیم! (هردومان می‌خندیم)... محمد وقتی در سپاه استخدام شد آن چنان عاشق این شغل مقدس بود که بنا به گفته برخی همکارانش هنگام خواب نیز با همان لباس مقدس به خواب می رفت و علت این کار خود را نیز چنین بیان می داشت: من با نذر و نیازهای فراوانی توانسته ام به این شغل مقدس وارد شوم، از آن می ترسم که هنگام خواب عزرائیل جانم را بستاند و این لباس مقدس بر تنم نباشد. به روایت همسربزرگوارشهید @azkarkhetasham
‍ ‍ ‍ 🕯🖤همراهان گرامی، امروز پنجشنبه است، جهت شادی ارواح طیبه شهدا، شهدای کربلا، اسرای نینوا، شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی شهدای مدافع حرم و جهت شادی ارواح درگذشتگان اعضاء محترم کانال، بد وارث و بی وارث مومنین و صالحان ، فاتحه ای قرائت کنیم. @azkarkhetasham