از کرخه تا شام
#روایٺــ_عِـشق ✒️
بعد از ازدواجمان💍 مدام از دوستان #شهیدش میگفت. فرزندم حدود ۳ ماه پس از شهادت🌷 پدرش #بدنیا_آمد. میثم میگفت: پسرم باید طوری تربیت شود که #شهید شود..شجاعت #همسرم را برای فرزندم تعریف میکنم. میثم خیلی شجاع بود. در #خانطومان چهار نفر از تکفیریها👹 محاصرهاش میکنند، آن قدر #شجاع بود که سه نفرشان👤 را به درک واصل میکند و یک نفر از ترس فرار🏃 میکند..پنج سال از زندگی مشترکمان💞 نگذشت که #شهید شد. ولی خیلی چیزها از همسرم آموختم.
#شهید_میثم_علیجانی 🌷
#سالروز_شهادت
@azkarkhetasham
میثم در خانه خیلی خوشاخلاق و شوخطبع بود. به پدر و مادرش احترام میکرد. همیشه میگفت دست پدر و مادر را باید بوسید. این کارش را افتخار میدانست. برای آینده پسرم خیلی حرف داشت. میگفت چطور تربیتش کنیم که شهید شود. پنج سال از زندگی مشترکمان نگذشت که شهید شد. ولی خیلی چیزها از همسرم آموختم.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_میثم_علیجانی🌷
#سالروز_ولادت
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#رسم_خوبان
خانواده ما مذهبی هستند. میثم از همان کودکی نماز میخواند. از هفت سالگی روزه میگرفت. هیچ وقت موسیقی حرام گوش نمیداد. ما در عروسیهایمان هم موسیقی حرام نداریم. میثم عاشق مسجد بود. ذاتاً بچه خوبی بود. تکتیرانداز بود و از دوستانش شنیدم خیلی شجاعت داشت. رفتارش طوری بود که همکارانش میدانستند شهید میشود. طوری زندگی میکرد که انگار سالها زندگی میکند و باز طوری زندگی میکرد که انگار فردا میخواهد شهید شود. میگفت دعا کنید شهید شوم. خیلی کار میکرد. به کار کشاورزی علاقه داشت. بعد از شهادتش متوجه شدم فعالیت و کار زیادش به خاطر کمک به خانوادههای بیبضاعت بود.
به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_میثم_علیجانی
#سالروز_شهادت
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#خاطرات_شهدا
بار آخر به شهید گفتم من باردارم الان نرو. گفت میروم و زود برمیگردم. برای به دنیا آمدن بچه میآیم. خیالم را جمع میکرد و نمیگذاشت نگران شوم. میثم هر وقت عکس دوستان شهیدش را که در خانطومان به شهادت رسیدند میدید، خیلی بیتابی میکرد.
سعی داشت جلوی من گریه نکند ولی من متوجه بودم. از همدورهایهای میثم، شهید مدافع حرم محمد تقی سالخورده و شهید مبارزه با گروهک تروریستی پژاک شهید محمد منتظر قائم بودند که علاقه زیادی به این شهدا داشت.
از وقتی از خانطومان برگشت برای شهید سالخورده بیتاب بود. برای رفتن میثم به مأموریتهایش مخالفت نمیکردم. همیشه ته دلم راضی بود. هرچند برای یک خانم دوری از تکیهگاه زندگیاش سخت است. ولی خب همه مشکلات را تحمل میکردم واعتراض نمیکردم.
دلتنگش میشدم اما میثم میدانست ته دلم رضایت دارم. سوریه رفته بود خواب دیدم از ناحیه گردن مجروح شده است. بعداً خبر مجروحیتش را آوردند. سالروز تولدش یعنی جانباز شد و هیچ گاه پیش من حرف از رفتن و شهید شدن نمیزد. همیشه میگفت برمیگردم. با شناختی که از دین داشت علاقهمند بود برای دفاع از اسلام برود. دفاع از دین برایش مرز نداشت. اولین باری که به سوریه اعزام شد خیلی خوشحال بود. میگفت حضرت زینب(س) اسممان را جزو مدافعان حرمش ثبت کرد. هرچند در سوریه شهید نشد، ولی عاقبت شهادت را برای خودش خرید.
به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_میثم_علیجانی
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۶۶/۱/۲۱ بابلسر ؛ مازندران
شهادت : ۱۳۹۶/۴/۱۹ نوار مرزی شمالغرب کشور
@azkarkhetasham