همسر شهید:
🌷شب عید نوروز بود و هنوز کلی کار در خانه مانده بود.
عصر بود که پویا از خانه بیرون رفت.
🌷 نمی دانستم کجا می رود اما خواستم زود برگردد.
ساعت 12 شب به خانه برگشت.
🌷 بعد از شهادتش بود که فهمیدم آن شب بسته ها و اقلامی را بر در خانه ی مستمندان و فقرای شهر برده، تا آنان هم با دلی شاد سال جدید را آغاز کنند.
#شهید_پویا_ایزدی🌷
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#روایٺــ_عِـشق
همسرم از همان اول ازدواج پیشنهاد داد، که هر وقت دلخوری از من داری و نمیتوانی ابراز کنی، برایم بنویسخودش هم همین کار را میکرد.
عادت داشت قبل از خواب همه ی مسائل روز را حل کند. خیلی وقتها شبها برایم مینوشت که امروز بخاطر فلان مسئله از من دلخور شدی، منو ببخش من منظوری نداشتم
آخرش هم یه جمله عاشقانه مینوشت
گاهی من کاغذ را که میخواندم، میگفتم: کدام مسئله را میگی؟؟ من اصلا یادم نمیاد... یعنی آن مسئله اصلا من را درگیر نکرده بود، ولی پویا مراقب بود که نکند من دلخور شده باشم.
#شهید_پویا_ایزدی
#سالروز_شهادت
@azkarkhetasham