😔🍃
#دل_میــنویـسد
گاهے اوقات نہ ميتوان نوشت
نہ ميتوان تفڪر ڪرد براے نوشتن
#بغض راهے براے نوشتن نذاشتہ است
دايره لغات هر لحظہ #تنگ_تر ميشود
اے #شهيدان با شما هستم...
من #گنهكارى ڪہ تمام عمر از شما و خاطرات ناب شما گفتم و نوشتم و ديدم و شنيدم
اے دليل #گريہ_هاے نيمہ شبم
چرا نگاه پاڪتان را از من برداشتہ ايد؟؟!
مگر زنده بہ حيات عند رب نيستيد؟؟
ڪو ؟؟؟؟ ڪجاست ؟؟؟
همت،آوينے،چمران،برونسے،خليلے،دهقان
اے شهدا با شما هستم صدايم را ميشنويد يا نہ ؟؟؟
انقدر غرق در #گناه گشتہ ام ڪہ حتے صدايم بہ شما شهدا نميرسد...
آه از اين همہ #غفلت و گناه
.
#درد_نوشت :
مرا در اين #زندان نگذاريد تنها
گناهم چيست؟؟
پايم بود در خاڪ ...
اے چشمان پرگناهم
خون ببار ڪہ اين #فتنہ ڪار توست
دورےِ من و شهدا ڪار چشم گناهڪار من است
چشم من مدتے است ڪہ شهيدان را نميبيند
#خون شهيدان را نميبيند
ڪہ هر روز در سلامت ڪامل از روےِ آن رد ميشوم
#گاهے_نگاهے ....
#شعر_نوشت :
شهادت #آسمان را نردبان بود
چرا برداشتند اين #نردبان را
چرا #بستند راه آسمان را
#دلنوشته_
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🔰 #هادی_دلها
🌸شعله های #فتنه سال ۸۸ زبانه کشیده بود.
🌼هادی به همراه #همسفر_شهدا_سيد_علیرضا_مصطفوی جلوی #دانشگاه رفتند. جمعيت شان كم نبود.
🌺در جلوی #دانشگاه پارچه سياهی بود و تصاوير كشته های خيالی فتنه گران روي آن نصب شده بود.
🍀هادي و سيد از موتور پياده شدند. جرات مي خواست كسي به طرف آنها برود. اما آنها حركت كردند و خودشان را به مقابل تصاوير رساندند.
يكباره تمام عكس ها را كنده و پارچه سياه را نيز برداشتند.
🔴👈قبل از اينكه جمعيت فتنه گر بخواهد كاری بكند، سريع از مقابل آنها دور شدند. آن شب #بی_بی_سی اين صحنه را نشان داد.
🌷 #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
@azkarkhetasham