#یاد_اسارت
♦️زیر شنی های تانک♦️
🔶وقتی اسیر شدم عراقی ها
چشم هایم را بستند مرا روی
تانک نشاندند و حرکت کردیم
چند لحظه بعد چشم هایم را
باز کردند یکی از عراقیها سرم
را به جلو خم کرد تا اجساد
شهدا را که زیر زنجیرهای تانک
له می شدند، ببینم طاقتم تمام
شد توان نگاه کردن نداشتم به
نظر می رسید بعضی ازکسانی
که زیر زنجیرتانک میروند هنوز
زندهاندحالم از آن همه دنائت و
خباثت بهم خورد اگر کمی جلو
می رفتم زیر تانک می افتادم و
مجبور نبودم که شاهد جنایت
عراقیها باشم ناگهان خودم را
جلوکشیدم سربازعراقی متوجه
شدو پایش رازیرگلویم گذاشت.
🔶آزاده حسین محمدخانی
@azkarkhetasham