از کرخه تا شام
ای پر گشوده به آسمـان عشـق تو رفتـه ای ... امـا ردّ پای تـو بر رود زمان جاری است ... #شهید_حسن_ع
🔺🔺🔺
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
🍂در مسائل سیاسی داخلی و بینالمللی به جایگاه ولایتفقیه و رهبری عزیز توجه فرمانید و نسبت به آن بیتفاوت نباشید و بدانید که عامل بقای نظام و کشور در این سالها پس از امام راحل و ایثار شهدای عزیز، فقط و فقط شخص امام خامنهای (دامت برکاته) میباشد. همیشه افراد کوتهفکر داخلی، لیبرالها، افراد به اصلاح روشنفکر که از اسلام ناب محمدی (ص) کینه به دل دارند سعی در تضعیف جایگاه ولایتفقیه دارند.🍂
#شهید_حسن_عشوری🌷
📎سالروز شهادت
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#رسـم_خـوبان
💠او #کودکان سوری را در آغوش میگرفت،❣ دست و صورت آنها را میشست و #موهایشان را شانه میکرد،👌 یکی از آرزوهای شهید برای این بچههای #جنگزده این بوده که برایشان اسباب بازی 🎁بخرد تا غبار جنگ را از چهرههای پاک و معصوم 😇آنها برای مدت کوتاهی نیز که شده بزدایدو لبخند را برلبان آنها بنشاند☺️. آنها میگفتند؛ جشن تولد #شهید را نیز به دلیل علاقه وی به کودکان👶 در یک #پرورشگاه برگزار کردیم تا آنها به این بهانه شاد شوند..😍
✍راوی:دوستشهید
#شهیدحسینعلی_پورابراهیمی
#سالروز_شهادت
💠 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🌱🕊 #خواب_شهید 🕊🌱
رفتہ بودم مناطق سیل زده برای ڪمڪ .
از شدت خستگی چشمهام گرم شد .
دیدم در تاریڪی شب روحالله داره ڪمڪ مےڪنہ .
با تعجب گفتم : روحالله خودتی اینجا چیڪار مےڪنی⁉️
گفت : اومدم ڪمڪ .
گفتم : حالا چرا الان ؟ الان ڪه دیگہ شب شده .
گفت : ما وقتایی ڪمڪ مےڪنیم ڪه شما نمےبینید .
مےدونستم شهید شده . ازش پرسیدم : روحالله اونور چہ خبره ؟
نگاهم ڪرد و گفت : همهی خبرها همین جاست ... اتفاقای خوبے قراره بیفتہ . تا سال ۱۴۰۰ انقدر ظهور #امام_زمان نزدیڪ مےشه ڪه دیگہ نمےگید چند سال دیگہ امام زمان میاد ، مےگید چند ساعت دیگه امام زمان میاد . 💓🌹
از خواب پریدم . از حرفهای ڪه بینمون رد و بدل شده بود خیلی حس خوبی داشتم .
این رویا را بگذارید ڪنار صحبتهای اخیر مقام معظم رهبری «نفسهای آخر دشمنی دشمن است»👌
«بہ زودی مراڪز هستهای و موشڪی حڪومت سعودی بہ دست مجاهدان اسلامی خواهد افتاد»
🌹 سحر نزدیڪ است...
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🍃🌹🍃🌹🍃🌹
شب عمليات خيبر بود. داشتيم بچهها را براي رفتن به خط آماده ميكرديم. حاجي هم دور بچهها ميگشت و پا به پاي ما كار ميكرد.درگيري شروع شده بود. آتش عراقيها روي منطقه بود. هر چي ميگفتيم «حاجي! شما برگردين عقب يا حداقل برين توي سنگر.» مگر راضي ميشد؟ از آن طرف، شلوغي منطقه بود و از اين طرف، دلنگراني ما براي حاجي.
🌸
دور تا دورش حلقه زده بودند. اينجوري يك سنگر درست كرده بودند براي او. حالا خيال همه راحتتر بود. وقتي فهميد بچهها براي حفظ او چه نقشهاي كشيدهاند، بالاخره تسليم شد. چند متر آنطرفتر، چند تا نفربر بود. رفت پشت آنها.🌷
#شهیدحاج_محمدابراهیم_همت
@azkarkhetasham