#بربال_سخن
ما در قبال تمام ڪسانی ڪه راه ڪج مےروند مسئولیم و حق نداریم با آنها تند برخورد ڪنیم..!
از ڪجا معلوم ڪه ما در انحراف آنها نقش نداشتهباشیم..؟!
#سردارشهید_محمدابراهیم_همت🌷
@azkarkhetasham
#روایٺــ_عِـشق ✒️
💠عبدالصالح تنها یک آرزو در دنیا داشت و برای آن بسیار تلاش میکرد. قبل از عقد به من گفت: دعایی دارن که حتما وقت عقد آن را برایم بخواه.
💠وقتی برای عقد رفتیم ، با فاصله از هم نشستیم. آن لحظات تمام دغدغه ام این بود که با این فاصله چطور به او بگویم چه دعایی داشت؟
💠حتما او هم نمی توانست با صدای بلند خواسته اش را بگوید . تا لحظاتی دیگر خطبه جاری میشد و من از خواستهٔ صالح بی خبر بودم ! نمی دانستم چه کنم.
💠در همین اثنی ، خواهر آقا صالح، جلو آمد و یک دستمال کاغذی تا شده به من داد و گفت این را داداش فرستاد. دستمال را باز کردم و روی دستمال برایم دعایش را نوشته بود: «دعا کن من #شهید شوم»
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_عبدالصالح_زارع🌷
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#خاطرات_شهدا🔥
#همسران_شهدا🥀
یک روز توی اتاق دراز کشید و چفیه
ای را روی صورتش قرار داد.
گفت : فرض کن من شهید شدم ، توام اومدی بالای سرم ، میخواهم ببینم عکس العملت چیه ؟
گفتم : محمدآقا ! بازم از این حرفا زدی؟
خیلی اصرار کرد .
پیش خودم گفتم : دلش را نشکنم.
اومدم بالای سرش ، چفیه را کنار زدم.
دست روی محاسنش کشیدم و گفتم : محمد عزیزم ! شهادتت مبارک بالاخره به آرزویت رسیدی !
وقتی این جمله رو به زبان آوردم خیلی خوشحال شد
این خاطره دوباره تکرار شد.
آنروزی که جنازه شهید را آوردند، وقتی وارد سردخانه شدم ، چند لحظه بعد خودم رو با شهید توی سردخانه تنها دیدم ، رفتم بالای سرش و به صورتش نگاه کردم و به یاد آن روزی افتادم
که محمد آقا خواست عکس العمل من را بعد از شهادت اش ببیند
همان جمله ای که آن روز گفتم را تکرار کردم محمد عزیزم ! شهادتت مبارک ، بالاخره به آرزویت رسیدی .
#راوی:همسرشهید🌸
#شهید_محمد_منتظرقائم
#عاشقانه_شهدا✨♥️
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#ستارههای_زینبی
🌹بسیار شوخ طبع بود و بالطبع، این شوخ طبعی را در هم خانه داشت. درست است زمان زیادی در خانه نبود ولی حضورش در خانه کیفیت خوبی داشت. بسیار اهل بازی کردن با بچه ها بود.
🌹دخترمان فاطمه وابستگی زیادی به پدرش داشت و زمانی که همسرم به شهادت رسید، 9 ساله بود. در عین حال اگر اشتباه بچه را می دید به راحتی از آن نمی گذشت. مثلا یکبار بچه ها چیزی از پدرشان خواستند اما ایشان قبول نکرد و با اینکه خودش هم ناراحت بود ولی این کار را به صلاح بچه ها می دانست. محبتش به بچه ها باعث نمی شد از خطاهای آنان به راحتی بگذرد و این ویژگی های خوب اخلاقیاش بود.
🌹خصوصیت دیگرش دل بزرگ و صاف و ساده اش بود. همکارانش می گویند نماز اول وقتش را به هیچ عنوان ترک نمی کرد. سر نماز حالت خاصی داشت، در قنوت دستش را طوری بالا می آرود که به شوخی می گفتم همه چیز را برای خودتان می خواهید، می گفت خدا فرموده همه چیز را از من بخواهید.
🌹روی بیت المال خیلی حساس بود. مدتی در محل کار مسئول خرید شده بود جالب اینجاست برای خرید وسایل سر کار همه تلاشش را می کرد که کمترین پول بیت المال را خرج کند اما برای وسایل منزل اینطور حساس نبود.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_الیاس_چگینی🌷
#سالروز_شهادت
@azkarkhetasham