#داستان #تاریخ
ابوذر غفاری(۳)
حضرت صادق عليه السّلام فرمود:
مردى پيش أبى ذر آمد و گفت:
اى ابا ذر چگونه است كه ما مرگ را بد (و ناخوش) داريم؟
گفت:
زيرا شما دنيا را آباد كردهايد و آخرت را ويران ساختهايد و خوش نداريد كه از (خانۀ) آبادان بمنزل ويران رويد.
(آن مرد) از او پرسيد:
ورود ما را بر خداوند چگونه بينى؟
گفت: اما نيكوكاران شما مانند مسافرى است كه بخاندان خود وارد شود، و اما بدكرداران (و گنهكاران) شما چون بندۀ گريخته ايست كه نزد آقايش بازگردانند،
گفت: حال ما را نزد خداوند چگونه بينى؟ گفت: كردارتان را بر قرآن عرضه كنيد (و بوسيلۀ آن سنجش كنيد) خداوند (در قرآن) فرمايد:«همانا نيكان در نعمتها هستند، و همانا گنهكاران در دوزخند»(سورۀ انفطار آيه ۱۳ - ۱۴)
حضرت فرمود: پس آن مرد گفت: پس رحمت خدا كجاست؟ فرمود در رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است (يعنى بايد مستحق رحمت باشد تا باو برسد).
عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَبِي ذَرٍّ فَقَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ مَا لَنَا نَكْرَهُ اَلْمَوْتَ فَقَالَ لِأَنَّكُمْ عَمَرْتُمُ اَلدُّنْيَا وَ أَخْرَبْتُمُ اَلْآخِرَةَ فَتَكْرَهُونَ أَنْ تُنْقَلُوا مِنْ عُمْرَانٍ إِلَى خَرَابٍ فَقَالَ لَهُ فَكَيْفَ تَرَى قُدُومَنَا عَلَى اَللَّهِ فَقَالَ أَمَّا اَلْمُحْسِنُ مِنْكُمْ فَكَالْغَائِبِ يَقْدَمُ عَلَى أَهْلِهِ وَ أَمَّا اَلْمُسِيءُ مِنْكُمْ فَكَالْآبِقِ يَرِدُ عَلَى مَوْلاَهُ قَالَ فَكَيْفَ تَرَى حَالَنَا عِنْدَ اَللَّهِ قَالَ اِعْرِضُوا أَعْمَالَكُمْ عَلَى اَلْكِتَابِ إِنَّ اَللَّهَ يَقُولُ: «إِنَّ اَلْأَبْرٰارَ لَفِي نَعِيمٍ `وَ إِنَّ اَلْفُجّٰارَ لَفِي جَحِيمٍ » قَالَ فَقَالَ اَلرَّجُلُ فَأَيْنَ رَحْمَةُ اَللَّهِ قَالَ رَحْمَةُ اَللَّهِ «قَرِيبٌ مِنَ اَلْمُحْسِنِينَ»
الکافی ج۲ ص ۴۵۸
#حکایت_داستان
#روایت_داستانی
#داستان
ابوذر غفاری(۴)
روایت دارد روزی جناب ابوذر غفاری خدمت رسول خدا رسید و ایشان را مشغول صحبت با دِحْیَه کلبی دید؛ از این رو، از آنان فاصله گرفت که مبادا دِحْیَه حرفی خصوصی محضر رسول خدا(صلواتاللهعلیهوآله) داشته باشد.
در واقع، این فرد که رسول خدا با او صحبت میکرد دحیه نبود، بلکه جبرائیل امین بود بهصورت دِحْیَه کلبی.
جبرائیل عرض کرد یا رسولالله اگر ابوذر غفاری به ما سلام میداد، ما جواب او را میگفتیم.
یا رسولالله، ابوذر غفاری دعایی دارد که او را در آسمانها مشهور کرده، از او بخواه آن دعا را برایت بخواند. بالاخره، جبرائیل امین به ظاهر در صورت دِحْیَه کلبی رفت و جناب ابوذر نزدیک آمد. پیامبر پرسید: ابوذر،چرا نزدیک نیامدی؟
عرض کرد: یا رسولالله! شما را با دِحْیَه کلبی مشغول صحبت یافتم، نخواستم مزاحم شوم.
پیامبر رحمت فرمود او جبرائیل بود نه دِحیَه و میگفت:
اگر ابوذر به ما سلام میداد، ما نیز جواب میگفتیم. او میگفت: تو دعایی میخوانی که تو را در آسمانها مشهور کرده است. ابوذر آن دعا را برای آن حضرت خواند:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْأَمْنَ وَ الْإِیمَانَ بِکَ وَ التَّصْدِیقَ بِنَبِیِّکَ وَ الْعَافِیَهَ مِنْ جَمِیعِ الْبَلَاءِ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَهِ وَ الْغِنَی عَنْ شِرَارِ النَّاسِ»،
بار خدایا ! از تو امان و ایمان به خودت را درخواست میکنم، توفیق تصدیق و دنبالهروی از پیامبرت را آرزومندم. عافیت از جمیع بلایای دنیوی و اخروی را از پیشگاهت طلب میکنم. روحیه شکر و سپاسگزاری از عنایاتت را خواهانم. پروردگارا! مرا از مردم بد و آزاررسان بینیاز کن. ابوذر برای از دست دادن توفیق مکالمه با جبرئیل به قدری پشیمان شد که چند روز نتوانست از منزل بیرون بیاید.
کافي ج ۲، ص ۵۸۷
عنوان باب: الجزء الثاني كِتَابُ اَلدُّعَاءِ بَابُ دَعَوَاتٍ مُوجَزَاتٍ لِجَمِيعِ اَلْحَوَائِجِ لِلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ.
#داستان
ابوذر غفاری (۵)
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
«عثمان دو غلام خود را با دویست دینار پیش ابوذر فرستاد و به آنان گفت: به او بگویید که عثمان به تو درود فرستاد و گفت: این دویست دینار را هر جا نیاز داری، صرف کن. ابوذر پرسید: آیا برای مسلمان دیگری نیز چنین چیزی فرستاده است؟ گفتند: نه. گفت: من هم یکی از مسلمانان! گفتند: او میگوید که این مال شخصی خود من است، و به خدا سوگند که هیچ با مال حرامی آمیخته نشده و جز حلال چیزی برایت نفرستادم! ابوذر گفت: مرا به آن نیازی نیست؛ زیرا امروز را در حالی آغاز کردم که بینیازترین مردمانم! گفتند: خدا خیرت دهد! ما در خانه تو چیزی که به کار آید نمیبینیم، نه کم و نه زیاد. گفت: چرا! زیر این پارچه، گرده نان جوی است که چند روز است به حال خود باقی مانده است. من با این دینارها چه کار کنم؟! نه، به خدا سوگند نمیگیرم، تا خداوند متعال بداند که روی هیچ کم و زیادی حساب باز نکردهام؛ بلکه با ولایت علی بن ابیطالب (علیهالسلام) و عترتش که راهنمایان و هدایتشدگاناند و به حق هدایت میکنند و به آن میپیوندند، بینیاز و توانگرم».
نکته: در برخی منابع این تکه هم اضافه شده است که :
آن دو نفر گفتند ای اباذر این پول را بپذير که پذیرفتن تو باعث آزادی ماست!
عثمان به ما گفته اگر بتوانید این پول را به ابوذر بقبولانید شما را آزاد میکنم!
اباذر گفت: عجب... آیا شما نمیدانید که با گرفتن این پول من به بردگی عثمان در می آیم...
"وَ قَدْ أَصْبَحْتُ يَوْمِي هَذَا وَ أَنَا مِنْ أَغْنَى اَلنَّاسِ...."
بحار الأنوار ج ۲۲، ص ۳۹۸
رجال کشی ج۱ ص۱۹۹
17.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️توان هوایی و پدافندی ایران؛ اسرائیل جسارت نکند!
🔹برخی رسانههای مدعی شدند که آمریکا درباره توان هوایی و پدافندی ایران به صهیونیستها هشدار داده است.
اما ایران از چه توانی برخوردار است که آمریکا آن را به اسرائیل گوشزد کرده است؟
🔹در این ویدئو ببینید
یکی از مواردی که مورد توجه هخامنشیان قرار گرفت و برای حفظ و ثبات کشور بر آن پای فشردند، تکیه بر اقتصاد و تولیدات داخلی بود. گزارشهای محدودی که از این دوره و به واسطه تاریخنگاران رومی و یونانی به دست ما رسیده است، نشان میدهد که هخامنشیان نسبت به ورود کالاهای یونانی به کشور و بهویژه میوههای تولید همسایه غربی حساسیت داشتند.
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نسبت پادشاهان ایرانی با هم