eitaa logo
کانال رسمی مدح و مرثيه اهلبیت عصمت و طهارت...
267 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
# ارسالی از سعادتی قم المقدس # ز نینوای تو رفتم چو نی، نوا کردم چنان که بادیه‌ها را چو نینوا کردم به هر کجا که نشستم گریستم ز غمت به هر طرف که دویدم تو را صدا کردم ز خارهای مغیلان بپرس کز داغت چقدر اشک فشاندم، چه ناله‌ها کردم طواف پیکر بی‌سر به زیر خنجرها زیارت سرِ بی‌تن به نیزه‌ها کردم نتیجه دادن خونت به عهدهٔ من بود که صبر کردم و بر عهد خود وفا کردم تو خواستی به نماز شبت دعا گویم تو را به جان تو در هر نفس دعا کردم به نیزه، خواندنِ قرآنِ تو رُبود دلم اگرچه سوختم از غم ولی صفا کردم به دست بسته بسی تازیانه خوردم تا طناب ظلم ز دست سکینه وا کردم... ✍مرحوم 💠کانال رسمی مدح و مرثیه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام 🦋🦋🦋🦋🦋 ┏━━━ 🍃🍂━━━┓ eitaa.com/azo9zl ┗━━━ 🍂🍃━━━┛
#﷼ از سعادتی قم المقدس ## درون حجره‌ی غربت، خدا خدا می‌کرد کسی که عقده‌ی دل را به مرگ وا می‌کرد شراره را نتوان با شراره کرد خموش به غیر زهر، که او را ز غم رها می‌کرد؟! رضا که هر نفسی داشت درد تازه‌تری به زهر شعله برانگیز، مرحبا می‌کرد نماز عید چه آورد بر سرش؟ که مدام مثال فاطمه بر مرگ خود دعا می‌کرد نیافت ساحل امنی به غیر موج خطر میان لجّه‌ی غم، هرچه دست و پا می‌کرد چه جای زهر هلال؟ که بر شهادت او غم مصاحبت قاتل، اکتفا می‌کرد غریب و تشنه و تنها، بدن کبود از زهر فتاده بود و به اجدادش اقتدا می‌کرد چو شخص مار گزیده، به خویش می‌پیچید چه زهر بوده و با جان او چها می‌کرد! به هر نگاه که می‌بست و می‌گشود از درد جواد، نور دل خویش را صدا می‌کرد حدیث غربتش این بس که پای تابوتش دویده قاتل و گریان، رضا رضا می‌کرد خوشا شبی که "مؤيد" به یاد غربت او به اشک و زمزمه‌ی خود، عزا به پا می‌کرد ✍مرحوم 💠کانال رسمی مدح و مرثیه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام 🦋🦋🦋🦋🦋 ┏━━━ 🍃🍂━━━┓ eitaa.com/azo9zl ┗━━━ 🍂🍃━━━┛
## از سعادتی قم المقدس ## وقت مرگ است؛ کجایی؟ پسرم! منتظرم تا در این لحظه بیایی به سرم، منتظرم زهر، بار سفر آخرتم را بسته است تا نگاه تو شود همسفرم، منتظرم مادرم آمده و منتظر رفتن من تا جوادم تو بیایی به برم، منتظرم آتش هجر تو از زهر، جگر سوزتر است تا بیایی بنشانی شررم، منتظرم ماه من! حجره‌ی تاریکِ مرا روشن کن در رهت خونْ جگرم، دیده ترم، منتظرم گل من! تا که تو را بوسم و بسپارم جان بر لبم آمده جان؛ محتضرم، منتظرم خویشتن را برسان تا نرسیده اجلم تا کنی جلوه‌ای اندر نظرم، منتظرم تا بیایی و گذاری سر من در دامن که من آسوده ز جان در گذرم، منتظرم زودتر هرچه بیایی، کنی آسوده‌ترم پا سوی قبله، نظر سوی درم، منتظرم ✍مرحوم 💠کانال رسمی مدح و مرثیه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام 🦋🦋🦋🦋🦋 ┏━━━ 🍃🍂━━━┓ eitaa.com/azo9zl ┗━━━ 🍂🍃━━━┛
#﷼ از سعادتی قم المقدس ## درون حجره‌ی غربت، خدا خدا می‌کرد کسی که عقده‌ی دل را به مرگ وا می‌کرد شراره را نتوان با شراره کرد خموش به غیر زهر، که او را ز غم رها می‌کرد؟! رضا که هر نفسی داشت درد تازه‌تری به زهر شعله برانگیز، مرحبا می‌کرد نماز عید چه آورد بر سرش؟ که مدام مثال فاطمه بر مرگ خود دعا می‌کرد نیافت ساحل امنی به غیر موج خطر میان لجّه‌ی غم، هرچه دست و پا می‌کرد چه جای زهر هلال؟ که بر شهادت او غم مصاحبت قاتل، اکتفا می‌کرد غریب و تشنه و تنها، بدن کبود از زهر فتاده بود و به اجدادش اقتدا می‌کرد چو شخص مار گزیده، به خویش می‌پیچید چه زهر بوده و با جان او چها می‌کرد! به هر نگاه که می‌بست و می‌گشود از درد جواد، نور دل خویش را صدا می‌کرد حدیث غربتش این بس که پای تابوتش دویده قاتل و گریان، رضا رضا می‌کرد خوشا شبی که "مؤيد" به یاد غربت او به اشک و زمزمه‌ی خود، عزا به پا می‌کرد ✍مرحوم 💠کانال رسمی مدح و مرثیه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام 🦋🦋🦋🦋🦋 ┏━━━ 🍃🍂━━━┓ eitaa.com/azo9zl ┗━━━ 🍂🍃━━━┛
## از سعادتی قم المقدس ## وقت مرگ است؛ کجایی؟ پسرم! منتظرم تا در این لحظه بیایی به سرم، منتظرم زهر، بار سفر آخرتم را بسته است تا نگاه تو شود همسفرم، منتظرم مادرم آمده و منتظر رفتن من تا جوادم تو بیایی به برم، منتظرم آتش هجر تو از زهر، جگر سوزتر است تا بیایی بنشانی شررم، منتظرم ماه من! حجره‌ی تاریکِ مرا روشن کن در رهت خونْ جگرم، دیده ترم، منتظرم گل من! تا که تو را بوسم و بسپارم جان بر لبم آمده جان؛ محتضرم، منتظرم خویشتن را برسان تا نرسیده اجلم تا کنی جلوه‌ای اندر نظرم، منتظرم تا بیایی و گذاری سر من در دامن که من آسوده ز جان در گذرم، منتظرم زودتر هرچه بیایی، کنی آسوده‌ترم پا سوی قبله، نظر سوی درم، منتظرم ✍مرحوم 💠کانال رسمی مدح و مرثیه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام 🦋🦋🦋🦋🦋 ┏━━━ 🍃🍂━━━┓ eitaa.com/azo9zl ┗━━━ 🍂🍃━━━┛
از سعادتی قم المقدس ## باز دل شکسته‌ام نوای دیگر آورد پردۀ بهتری زند، نغمۀ خوش‌تر آورد لئالی کلام را ز طبع من بر آورد مگر ثنای عسکری، حجّت داور آورد که آگه از مقام او، کسی به جز اله نیست نسیم درک و عقل را در این حریم راه نیست عبد خدا که داده حق، خدایی از عبادتش بسته شده به طوق جان سلسلۀ ارادتش رام شده وحوش هم، به درگه سیادتش حقیقت غدیر خم، جلوه گر از ولادتش ولادتش به هشتم ربیع ثانی آمده جهان پیر را از این مژده، جوانی آمده به سامرا نظر کن و جلوۀ ذوالکرام بین قِران مهر و ماه را در این خجسته شام بین باب امام عصر را فراز دست مام بین دهم اما را به بر یازدهم امام بین چشم علی منوّر از جمال ماه پاره‌اش فاطمه کو؟ که بنگرد، بر حسن دوباره‌اش نور ولایتش به رخ ردای خلقتش به بر لوای عصمتش به کف تاج شفاعتش به سر بر همه هستی‌اش نظر در همه عالمش گذر اما هادی‌اش پدر حضرت مهدی اش پسر خلایقند چاکرش، ملائکند عسکرش هیچ کسی نمی‌رود به نا امیدی از درش رسالت پیمبران تکیه زده به دوش او درس هدایت بشر زمزمۀ سروش او وضع جهان و چشم او راز نهان و گوش او حصار ظلم ظالمان شکسته از خروش او به دوره‌ای که معتمد کرد فزون نفاق را به هم درید سعی او پردۀ اختناق را بهشت علم پرورد آب و هوای گلشنش اهل کمال، خوشه چین، ز گوشه‌های خرمنش حکیم مانده از سخن، به وقت درس گفتنش امام عصر تربیت، یافته روی دامنش نهال عصمتی چنان بر آورد چنین ثمر درود ما بر آن پدر سلام ما بر این پسر سلالۀ پیمبر و مبشّر پیام حق که دیده بس شکنجه تا زنده شود مرام حق مبیّن اصول دین مفسّر کلام حق داده به دست مهدی‌اش رسالت قیام حق که بعد من امام بر جوامع بشر تویی مهدی منتقم تویی امام منتظر تویی رفت یکی ز شیعیان به پیشگاه حضرتش برای حاجتی ولی اذن نداد خجلتش امام را ببین که چون داشت خبر ز ذلّتش نخوانده گفت پاسخش نگفته داد حاجتش ز یک اشاره از کف امام کامیاب شد به قدر احتیاج او خاک طلای ناب شد ای جلوات کبریا جلوه گر از جمال تو کتاب تفسیر تو خود آیتی از کمال تو من که ز پا نشسته ام به درگه جلال تو امید رحمتم بود، ز لطف بی‌زوال تو «مؤیّدم» گدای تو بر آستان مهدی‌ات امید آن که خوانی ام ز دوستان مهدی‌ات ✍مرحوم
از سعادتی قم المقدس ## اى آفتاب مهرِ تو روشنگرِ وجود در پیشگاهِ حکمِ تو ذرات، در سجود اى میر عسکرى لقب، اى فاطمى نسب آن را که نیست مهر تو، از زندگى چه سود؟ علمت محیط، بر همه ذراتِ کائنات فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود تاریخ تابناکِ حیاتت، گر اندک است بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو زنگار کفر از دل نصرانیان زُدود این افتخار گشته نصیبت که از شرف در خانه‌ی تو مُصلحِ کُل دیده برگشود اى قبله‌ی مراد که در "بِرکَةُ السَّباع" شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود قربان دیده‌اى که به بزم تو فاش دید جاى قدوم عیسىٖ و موسىٖ و شیث و هود قرآنِ ناطقى تو و قرآن پاک را الحق مفسّرى ز تو شایسته‌‌تر نبود دشمن بدین کلام ستاید تو را که نیست... در روزگار، چون تو به فضل و کمال و جود _شادى به نزد مردم غمدیده نارواست_ جان‌ها فداى لعل لبت کاین سخن سرود مدح شما، ز عهده ی مردم بُرون بُوَد اى خاندان پاک! که یزدانتان ستود از نعمت ولاى شما خاندانِ وحى منّت نهاد بر همگان، خالقِ وَدود... ✍ مرحوم
هرکس به جهان سر بسپارد به جواد کار دو جهان وا بگذارد به جواد از ساحت ثامن الحجج فیض برد از بس‌که رضا علاقه دارد به جواد ✍مرحوم
ای دوست به درگهت مراد آوردم از دست ستم‌ها به تو داد آوردم نام تو جواد است و خدای تو جواد امید به لطف دو جواد آوردم ✍مرحوم