بـعـد از کــ🚩ـــربلا چـه گذشـت 1⃣
#ارسالی از سعادتی قم المقدس ##
#قسمت_اول
#بـعـداز_کـــــربلاچـه_گذشـت
شام غریبان کربلا نخستین شب عزای خاندان پیامبر پس از شهادت سیدالشهداء علیهالسلام است...
چه شبی بود آن شب و چه حالی داشت دختر امیرالمؤمنین علیهالسلام
شب یازدهم شبی است که سر مطهر امام حسین علیهالسلام در تنور منزل خولی بود در حالی که نورانیت آن سر فضا را روشن نموده بود.
❶ حرکت اسرا از کربلا
عمر سعد ملعون روز یازدهم تا وقت ظهر در کربلا ماند و بر کشتگان خود نماز گذارد و آنان را به خاک سپرد.
وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران پیامبر ﷺ را بر شتران بیجهاز سوار کردند.
و امام سجاد علیهالسلام را نیز با غل و زنجیر بر شتر سوار کردند.
هنگامی که آنان را از قتلگاه عبور دادند و نظر بانوان بر جسم مبارک امام حسین علیهالسلام افتاد، لطمهها بر صورت زدند و صدا به ندبه برداشتند...[1]
❷ تشکیل مجلس ابن زیادن
روز یازدهم عمر سعد به کوفه آمد.
ابن زیاد اِذن عمومی داد تا مردم در مجلس حاضر شوند.
سپس سر مطهر امام حسین علیهالسلام را نزد او گذاشتند و او نگاه میکرد و تبسم مینمود و با چوبی که در دست داشت جسارت مینمود.[2]
❸ حرکت اهل بیت امام حسین علیهالسلام به سوی کوفه
عصر روز یازدهم اهل بیت علیهم السلام را با حالت اسارت به طرف کوفه بردند.
نزدیک غروب حرکت کردند و شبانه به کوفه رسیدند.
لذا آن بزرگواران داغدیده را تا صبح پشت دروازههای کوفه نگه داشتند.
هنگام صبح عمر سعد ملعون از کوفه خارج شد و بسان فرماندهای که از فتوحات خویش خوشحال است همراه اسراء وارد کوفه شد.[3]
✍ منابع:
[1] مقتل الحسین علیهالسلام، صفحه۲۰۳
تاریخ طبری، جلد۴، صفحه۳۴۸
[2] ارشاد شیخ مفید ،جلد۲، صفحه۱۱۴
در کربلا چه گذشت، شیخ عباس قمی
اعلام الوری جلد۱، صفحه۴۷۱
[3] تذکرةالشهداء، صفحه ۴۴۵،۴۴۷
علیاکبر علیهالسلام "مقرّم" صفحه۹۴
💠کانال رسمی مدح و مرثیه
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
🦋🦋🦋🦋🦋
┏━━━ 🍃🍂━━━┓
eitaa.com/azo9zl
┗━━━ 🍂🍃━━━┛
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژه شهادت #امام_رضا علیه السلام
#ارسالی از سعادتی قم المقدس ##
●━━━━━━───────
درد و درمان ما امام رضاست
راحت جان ما امام رضاست
ما غلامان حضرتش هستیم
شاه و سلطان ما امام رضاست
گر چه سلمان او نشد باشیم
عشق و ایمان ما امام رضاست
جانِ نوکر چه قابلی دارد
جان و جانان ما امام رضاست
آیه آیه کلام او نور است
روح قران ما امام رضاست
جان ایران ماست معصومه
قلبِ ایران ما امام رضاست
قول داده به جانِ ما برسد
مرگِ آسان ما امام رضاست
کاش آن لحظه ها رضا برسد
وقت مردن به داد ما برسد
بندگی بی بلا نمی چسبد
عاشقی بی خدا نمی چسبد
نیمه شب بی دعا و ذکر نماز
نیمه شب بی بکاء نمیچسبد
به همان مهربانیش بخدا
زندگی بی رضا نمی چسبد
این شلوغی خودش صفا دارد
حرمش بی گدا نمی چسبد
یاد داده خودش به ابن شبیب
گریه بی کربلا نمی چسبد
روزیم کن بلا کشیدن را
با رضا تا خدا رسیدن را
*امروز صدای ناله خواهر میاد. امروز اگه بی بی کسی رو بفرسته بگه برید ببینید کجا مجلس برا برادرم گرفتند اسمشون رو بنویسید..*
تو کریم کریمها هستی ماه ما از قدیم ها هستی
نه به فکرِ کبوتران تنها یاد این یاکریمها هستی
تو امام و رئوف دنیایی
تو امام رحیمها هستی
راه دادی به راه گم کرده
تو به فکر رجیم ها هستی
ما یتیم آل طاهاییم
تو که یار یتیمها هستی
دست ما را بگیر آقا جان
تو کریم کریمها هستی
در جوار شما چه غم داریم
دین و دنیا کنار هم داریم
ما کنار تو دلخوشیم آقا
با تو ای مهربان چه کم داریم
سر این سفره میهمان توایم
بابی از برکت و کرم داریم
سمت بابُ الجواد می آییم
قدی از احترام خم داریم
پدر و مادرم فدای شما
ای امامم سرم فدای شما
ای کرامت نمی ز بارانت
می رسد رزق کربلا از تو
کاش درد مرا دوا بدهی
توشه ام را تو کربلا بدهی
*بذارید روضه ام رو از حضرت معصومه بگم از دل خواهرش بگم.. آخه این خواهر خیلی علاقه به برادر داره این خواهر شیدای امام رضاست.
از مدینه حرکت کرد گفت برم خراسان دلم برا برادرم تنگ شده، امام رضا رو ببینم اما قم بیمار شد، موفق به دیدن امام رضا نشد. حسرت دیدن امام رضا به دلش موند امام رضا اومد بدن این خواهر رو دفن کرد..بی بی جان خوب بود نرسیدی خراسان اگه امروز خراسان بودید طاقت نداشتی ببینی بدن برادرت میان حجره ی در بسته ..هی به خودش میپیچد میگه جگرم پسرم ..*
فاطمه ی قم سرت سلامت باد
برادرت وسط کوچه ها زمین افتاد
*اونقدر این زهر کاری بود حضرت تا از خونه ی مامون بیرون اومد دیگه نتونست رو پاهاش بایسته هی مینشست و بلند میشد نوشتند پنجاه بار تا خونه نشست و بلند شد. عبا رو به سرش کشیده بود غریب بود کسی رو نداشت. نه خواهری، نه مادری، نه فرزندی ،اباصلت میگه زیر بغلهای حضرت رو گرفتم ،حضرت رو وارد حجره کردم فرمود: اباصلت درها رو ببند. گفتم آقا ملاقات شما میان...فرمود: من یه ملاقاتی دارم اونم از مدینه میاد.فرمود: اباصلت فرشهای کف حجره رو جمع کن
آقا! فرشها رو برای چی جمع کنم!؟فرمود: میخوام مثل جد غریبم حسین جان بدم *
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
💠کانال رسمی مدح و مرثیه
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
🦋🦋🦋🦋🦋
┏━━━ 🍃🍂━━━┓
eitaa.com/azo9zl
┗━━━ 🍂🍃━━━┛
|⇦•توموسایی....
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژه شهادت باب الحوائج امامموسی بن جعفر علیه السلام علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تو موسایی اگر حتی نیندازی عصا را هم
به زندان رفتی و گردن گرفتی جرم ما را هم
تو، در بندی ولیکن اختیار دهر را داری
به دست بسته ات داده خدا ارض و سما را هم
تو که دست جوان مست را در کوچه میگیری
*تا آقا رو دید روشو برگردوند به سمت دیگه
خجالت کشید..حضرت فرمود: در هر حالی روتو از ما بر نگردون..*
تو که دست جوان مست را در کوچه می گیری
توقع می رود آقا بگیری دست ما را
در این دنیا که تشخیص مسیر زندگی سخت است
خدا را شکر افتاده به دست آشنا راهم
بابا مگه هر کسی میتونه تو مسیر این خانواده باشه اصلاً مگر دلی میتونه عاشق موسی بن جعفر باشه باید مادر خوب تربیتت کرده باشه.. باید یه عمر سفرههای موسی بن جعفر و تو خونت دیده باشی
هر موقع گرفتار میشد میگفت سریع سفره موسی بن جعفر بنداز آقا زود گره مو باز کن*
دعاهایی که بالا رفته از دست شما رفته و این یعنی که میگیری شما دست دعا را هم
شفا را غالباً از سفره ات بردن مادرها که تحت الامر نان سفره ات کردی شفا را
*چه خبره امشب تو حرم موسی بن جعفر
آی اونایی که گرفتاریهای خودتون رو
دارین حتی روتون نمیشه به عزیزترین کستون هم بگید امشب به آقاتون موسی بن جعفر بگید..*
زن بدکاره را صبوح و قدوس تو عابد کرد
مسلمان میکنی با دست بسته بی حیا را هم
*گفت برم سر بزنم، ببینم این زن بد کاره تونسته حضرتو آزار روحی بده. اومد نگاه کرد دید آقا رو به قبله رو خاکا افتاده هی صدا میزنه "صبوح قدوس رب الملائکة و الروح" دیدم این زن بدکاره هم پشت سر حضرت رو خاکا افتاده هی می گه العفو العفو العفو.. برا شما کار نشد نداره آقا جان درسته آلودهام درسته خطاکارم اما یه عمری سر سفره ی جد شما بودم آقاجون*
غریبه چهارده سال است که کت بسته میخوانی
نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را عشا را هم
*نه فقط تو غل و زنجیر نماز میخوند نانجیب گاهی وقتا با تازیانه سر نمازم آقارو میزد.. آقای شجاعی رحمت الله علیه میگفت: اومد هارون الرشیده ملعون در عالم رویا ظاهراً رسول خدا رو دید حضرت فرمود: چرا انقدر داری پسر ما را اذیت وآزار میکنی؟ زندان بان و گفت اومد سندی بن شاهک یهودی لعنت خدا بر اینها که نسلشون الان دارن ظلم میکنند. گفت چیکار داری میکنی؟ خیلی داری پسر فاطمه رو اذیت و آزار میکنه.. این فکر کرد حضرت از تو زندان یکیو فرستاده رفته شکایت کرده تو راه که میومد گفت می دونم باهات چیکار بکنم. شکایت منو میکنی.. ایشون میگفت حضرت مشغول نماز بود اینقدر براتون بگم نماز آقا بدون رکوع بود ..*
چه بیرحمانه زندانبان شکسته در دل
زندان
به مانند غرورم استخوان پا را هم
"السّلامُ علی الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُيُودِ" این واژه ی مرضوض و کلمه مرضوض رو دو جای دیگه هم به کار بردن یکی برای مادر سادات اون موقعی که نانجیب با افتخار نوشت وقتی صدا نفس کشیدناشو می شنیدم چنان با لگد به در زدم صدای شکسته شدن استخوانهای پهلو میومد..یه جای دیگه هم نوشتن یه عده با افتخار اومدن تو مجلس عبیدالله ملعون با افتخار گفتن"نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ"
ما بودیم اسبامونو نعل تازه زدیم استخوانهای سینه ی حسین کوبیده شد..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
💠کانال رسمی مدح و مرثیه
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
🦋🦋🦋🦋🦋
┏━━━ 🍃🍂━━━┓
eitaa.com/azo9zl
┗━━━ 🍂🍃━━━┛