#ارسالی از سعادتی قم المقدس #
نهال تازهرسی گفت با درختی خشڪ؛
ڪه از چه روی، تورا هیچ برگ و باری نیست؟
چرا بدین صفت از آفتاب سوختهای
مگر به طرفِ چمن، آب و آبیاری نیست؟
شڪوفههای من از روشنی چو خورشیدند
به برگ و شاخهٔ من، ذرّهٔ غباری نیست
چرا ندوخت قبای تو، درزی نوروز؟
چرا به گوشِ تو، از ژاله گوشواری نیست؟
شدی خمیده و بیبرگ و بار و دم نزدی
به زیرِ بار جفا، چون تو بردباری نیست
تورا چه شد ڪه رفیقی و دوستاری نیست
جواب داد ڪه؛ یاران، رفیقِ نیم رَهند
به روزِ حادثه، غیر از شڪیب، یاری نیست
تو قدرِ خُرمیِ نوبهارِ عُمر بدان
خزانِ گلشنِ ما را دگر بهاری نیست
از آن به سوختنِ ما دلت نمیسوزد
ڪهازاین سموم، هنوزت بهجان شراری نیست
ز من به طرْفِ چمن سالها شڪوفه شڪفت
ز دهر، دیگرم امسال انتظاری نیست
بسی به ڪارگهِ چرخِ پیر بُردم رنج
گهِ شڪستگی آگه شدم ڪه ڪاری نیست
تو نیز همچون من آخر شڪسته خواهی شد
حصاریان قضا را رهِ فراری نیست
هر آنچه میڪند ایام میڪند با ما
به دستِ هیچڪس ایدوست اختیاری نیست
به روزگارِ جوانی، خوش است ڪوشیدن
چرا ڪه خوشتر ازاین، وقت و روزگاری نیست
ڪدام غنچه ڪه خونش بهدل نمیجوشد؟
ڪدام گل ڪه گرفتارِ طعنِ خاری نیست؟
ڪدام شاخه ڪه دستِ حوادثش نشڪست؟
ڪدام باغ ڪه یڪروز شورهزاری نیست؟
ڪدام قصرِ دلافروز و پایهٔ محڪم
ڪه پیشِ باد قضا خاڪِ رهگذاری نیست
اگر سفینهٔ ما، ساحلِ نجات ندید
عجب مدار، ڪه این بحر را ڪناری نیست
👤 #پروین_اعتصامی
💠کانال رسمی مدح و مرثیه
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
🦋🦋🦋🦋🦋
┏━━━ 🍃🍂━━━┓
eitaa.com/azo9zl
┗━━━ 🍂🍃━━━┛