eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
212 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
101 ویدیو
22 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
9.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 اولین فیلم از لحظه شروع عملیات سپاه پاسداران ایران بر علیه اسراییل از پایگاه نبی اکرم (ص) ┄┅═☫ ☫═┅┄
هدایت شده از محمدرضا قاسمیان
--«((به نام خداوند شعر و ادب))»-- جلسه‌ی هفتگی انجمن شعر و ادب 🌸 با حضور شاعران، فرهیختگان، هنرمندان، فرهنگیان، دانش‌آموزان و سایر برادران و خواهران علاقمند 📚موضوع: ۱- حمله موشکی _ پهبادی ایران به اسرائیل ۲- روز ارتش (دفاع از میهن، انقلاب، دلاوری‌ها، حماسه آفرینی‌ها، شهدا، آرمان‌ها و...) ۳- آزاد 🕓 زمان: دوشنبه ۱۴۰۳/۰۱/۲۷ ساعت ۱۶/۳۰ (۴/۳۰ بعد از ظهر) 🕍 مکان: اداره‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان بشرویه (انتهای بلوار جهاد) 📚 انجمن شعر و ادب بدیع بشرویه
عاشق میهن _ محمد رضا قاسمیان .mp3
2.71M
عاشق میهن خویشیم و چه دلباخته‌ایم! که سر از پای، در این بادیه، نشناخته‌ایم ما که در حفظ وطن متحد و همدستیم آنچنانیم که گویی همه تک یاخته‌ایم گوی با دشمن دون چپ نگری چوُن به وطن؟ پیش پا تا نگری، ما سرت انداخته‌ایم! با تلاویو بگویید مکن فکر خطا! همچو شمشیر که صیقل شده و آخته‌ایم این نه موشک، که بوَد صاعقه‌ی خشم خدا شرزه شیریم که بر دیو و ددان تاخته‌ایم مرد دوران دفاعیم که هنگام نبرد همچو مختار سر از اهرمن انداخته‌ام ای سرافرازترین کشور عالم!ایران! بر بلندای افق، پرچمت افراخته‌ایم به شهیدان! که مطیعیم، به فرمان ولی ما در این کوره طلا گشته و بُگْداخته‌ایم می‌رسد حضرت مهدی(عج) و به سربازی او ملتی پاک‌ سرشتیم، که خود ساخته‌ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آی ای رهگذر! مراقب باش! این نه قالی، که بر تنم، جان است تار و پودش سرشته‌ام از عشق سرزمینی که نامش ایران است
این نه جغرافیا! نه تاریخ است! خاک نه! گوهر است و گوهر خیز مهد علم و هنر بوَد ایران باشد از عشق و عاشقان، لبریز
پابه‌پای همیم هر لحظه دست هم را به مِهر می‌گیریم تب کند گر برایمان یاری ما برایش بدان که می‌میریم
ماه گشتی، به آسمان رفتی عید شد لحظه‌ای تو را دیدیم بر زمین لحظه‌ای نهادی پا ابر گشتیم و باز باریدیم
شرمساریم و با نقاب، اما ماه زیبای بی‌نقابی تو دائماً جاری و زلالی تو ما همه تشنه‌ایم و آبی تو
خسته و دلشکسته و تنها ما به قصد نگاه، می‌آییم می‌شود خود پناه ما باشی!؟ از سفر بی‌پناه می‌آییم
آه! مادر! چقدر محتاجم! یک دعا کن برای من مادر! تا بربزم به پای تو عمرم تا کنم جان فدای این کشور
گفته بودی که باز می‌گردی رفتی و برنگشتی و شد دیر چشم بر راه و منتظر هستم تا بیایی اگر چه با تأخیر