eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
207 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
98 ویدیو
21 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
چون کبوتر در دلم، هر دم رهاتر می‌شوی در هوای پر زدن از من جداتر می‌شوی من به عشقت مبتلا هستم ولی می‌بینمت از من عاشق تو هر دم، مبتلاتر می‌شوی روز من را شب مکن با بی‌محلی‌های خود از من دلبسته چوُن بی‌اعتناتر می‌شوی!؟ شهره‌ی خوبان عالم در وفاداری تویی باز با این حال، دائم باوفاتر می‌شوی نیستم بیگانه اما وَه! چه ذوقی می‌کنم! آشنای من! چو با من، آشناتر می‌شوی عشق‌بازی می‌کنم وقتی که من با نام تو خاک را زر می‌کنی و کیمیاتر می‌شوی وَه! عجب لبخند می‌آید به لب‌های گلت این چنین در گلشن جان، باصفاتر می‌شوی من کویر تشنه‌ای هستم، تو دریای کرَم معدن جود و سخایی، با سخاتر می‌شوی!؟ ۱۴۰۳/۰۸/۲۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بود امیدم در گلستان مثل گل‌ها وا شوم عاشقانه خم به پیش آن قد رعنا شوم آرزویم بود ای گل! سیر بینم روی تو پیش گلزار رُخت چون بلبل شیدا شوم عطر و بویت پر کند وقتی فضای باغ را عاشق و دلداده‌ی آن نرگس شهلا شوم دوزخی‌ها آمدند آتش به گلزارم زدند کاش! می‌مردم، نمی‌شد شاهد آنجا شوم ای همه هستی طفیل هستی‌ات! یا فاطمه(س)! من فدای هستی‌ات، ای یار بی‌همتا! شوم پشت در افتاده بودی، می‌شنیدم ناله‌ات کاش! می‌شد مانع آن فرقه‌ی اعدا شوم دست‌هایم بسته بود و ریسمان در گردنم تا که سدّ راه آن یاغی بی‌پروا شوم کاش! برگردد، بگیرد انتقام از قاتلان تا به کی چشم انتظار یوسف زهرا شوم!؟ ۱۴۰۳/۰۸/۲۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در زمین و آسمان اشک و آه و زمزمه است چون عزای فاطمه(س) است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خسته‌ام، خسته؛ بیایید و به دارم بزنید خطّ بطلان به دل لیل و نهارم بزنید مثل پاییز بیفتید به جان چمنم چنگ بر دامن سر سبز بهارم بزنید گر چه خورده‌ست دلم، زخم جفاکاری‌تان نمکی باز به زخم دل زارم بزنید تا که از حلق شما شعله کشد آتش طعن دم‌به‌دم، نیش، چنان عقرب و مارم بزنید هیزمی تر به شما داده‌ام آیا که چنین شعله‌ها بر جگر و ایل و تبارم بزنید!؟ می‌شوم بر سرتان، صاعقه‌ی خشم، مباد! ماه را بر سر بام شب تارم بزنید میزبان سرتان، سنگ اجل باد، اگر از سر راه عزیزم، به کنارم بزنید ۱۴۰۳/۰۸/۲۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا