#نکات_سلامتی 🍎
📚کمک به درمان کیست سینه:
✍ یکی ازمشکلاتی که خانم ها را اذیت می کند و سبب متحمل شدن هزینه های زیاد درمان می شود کیست سینه می باشد که متاسفانه به خاطر سبک زندگی نا دُرُست و تغذیه ای نا مناسب ایجادمی شود .
✍ از نظرطب سنتی برای پیشگیری ازبزرگ شدن کیست ونیزکمک به درمان آن، مصرف تباشیرصدفی با آب و رازیانه است .
👈 موادلازم برای یک روز: پودرتباشیرصدفی 20گرم، پودر رازیانه 2قاشق غذاخوری، آب جوش2لیوان .
✍ رازیانه ها را با دو لیوان آب مخلوط کنید و آنقدر بگذارید بجوشد تا یک لیوانش تبخیر شود و بعداز سرد شدن تباشیر رابه آن اضافه کنید و میل نماییدوتانتیجه کامل هر روزتکرارکنید .
〰〰〰〰〰〰〰〰
📚مطالب آموزنده:
👈 درمان شل شدگی پوست
بعد از کاهش وزن :
📖✍ دو ماده ی کلاژن و الاستین، خاصیت الاستیکی پوست را حفظ می کنند .
کلاژن یکی از فراوانترین پروتئین های ترمیم کننده بدن است، اگر به اندازه ی کافی دریافت نشود، پوست دچار چین و چروک می گردد و شل می شود، لذا وجود پروتئین در برنامه غذایی یک ضرورت محسوب می شود .
✍ معمولاً با کاهش وزن سریع، لایه های چربی پوست از بین می رود و پوست نمی تواند خود را با شرایط جدید وفق دهد، به این ترتیب نمی تواند به درستی خود را بکشد تاحالت نرمال ایجادگردد .
✍ سلول های پوست به طور مکرر خود را بازسازی می کنند و با از بین رفتن سلول های قسمت بیرونی پوست ( اپیدرم )، سلول های زیر پوست، جای آن ها را می گیرند
.
❌ معمولاً کسانی که برنامه غذایی آن ها کمبود کربوهیدرات و پروتئین دارد دچار این مشکل می شوند .
✍ با یک سری کارها می توانید جلوی این مشکل را بگیرید .
👈 نکته ی اول و مهم این است که از رژیم هایی که سریعاً وزن شما را کاهش می دهند، دوری کنید .
👈 نکته ی دوم این که پوست شدیداً خاصیت الاستیکی دارد، به این معنی که به عنوان مثال، پوست خانم های باردار توانایی منبسط و منقبض شدن دارد و بعد از زایمان به حالت اول خود برمی گردد .
👈 کاهش وزن بایدزیرنظرپزشک وطبق نظراو انجام شودتا شُل شدگی وافتادگی پوست وهمچنین مشکل اعصاب وزخم معده و... ایجادنشود،
〰〰〰〰〰〰〰〰
📚رفع بی خوابی:
👈 دمنوش بابونه .
👈 روغن بادام شیرین .
👈 دمنوش بهارنارنج .
👈 عرق بهارنارنج .
👈 آب پرتقال .
👈 شیرگرم .
👈 ماست .
👈 دوغ .
👈 فلفل قرمز .
👈 دمنوش آویشن .
👈 چای کوهی .
👈 زعفران .
👈 دمنوش سنبل الطیب .
👈 عناب .
👈 تخم گشنیز .
👈 گریب فورت .
👈 کاهو .
👈 تخم کاهو .
👈 چکاندن اسانس اسطوخودوس درچشم .
کانال فروش محصولات طب اسلامی 👇✅✅✅🌻🌻🌻
https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4
با نظارت خانم حبیبه🌸
#داستان_زندگی 🌸🍃
گلی
به نام خدا
سلام دوستان عزیزم
تصمیم گرفتم داستان زندگی گلی خانم رو براتون روایت کنم
همین اول کار بگم که گلی خانم خیلی ماجرا ها داشتن و زجرها کشیدن تو زندگی که شاید برای بعضی ها غمگین باشه پس لطفا لطفا لطفا حساس ها نخونن
چند تا نکته هست که بهتره قبل از گذاشتن داستان بهشون اشاره کنم
1. گلی خانم دختر عموی مادرم هستن و الان هم در قید حیات... منتها خیلی پیر شدن
2. این داستان واقعیست... من خودم چند بار ایشون رو دیدم، اما کل ماجرای زندگیش رو از زبون بقیه شنیدم پس ممکنه یه قسمت هایی این وسط حذف شده باشه یا تعبیرات شخصی توش دخیل باشه، اما اصل ماجرا تماما واقعیته
3. همه اسم هایی که بکار میبرم ساختگی هستن غیر از اسم خود گلی
4. نصف بیشتر این ماجرا در روستایی تقریبا دور افتاده و کم امکانات که محل تولد گلی خانم بوده اتفاق افتاده
5. شروع این ماجرا، یعنی سنین نوجوانی گلی خانم حدودا اوایل دهه چهل اتفاق افتاده
چشم های گلی سبز بود، درست برعکس سه برادر بزرگترش که چشمان درشت و مشکی داشتند، گلی هم خیلی ریز جثه بود، هم بور،چشمهای سبز روشنش زیر چتری از مژگان طلایی، خیلی رویایی بود...
بعد از سه تا پسر آمده بود و حسابی سوگلی و عزیز کرده، همه دوستش داشتند
روزها از پی هم می گذشت و گلی مقابل چشم پدر و مادرش قد میکشید، علاقه برادر ها به خواهر کوچکتر هر روز بیشتر میشد و گلی هر روز بیشتر زیر چتر حمایت برادر ها میرفت، حتی با آمدن دختر دوم خانواده، شکوفه، گلی هنوز نور دیده پدر و مادر و برادر ها بود
خواستگار ها از پی هم جواب رد میشنیدند، چون دختر زیبا و مغرور روستا تن به ازدواج نمیداد وهر پسری را لایق همسری نمی دید
زندگی بر وفق مراد می گذشت و آنها خانواده ای 7 نفره، بی حاشیه، بسیار شاد و خرم بودند.
تا اینکه یک روز سرد زمستانی برادر بزرگتر از خانه بیرون رفت و دیگر هرگز بر نگشت! هیچکس نمیداست در آن سرمای استخوان سوز چه بلایی سر پسر ارشد خانواده آمد... بعضی ها می گفتند شاید طعمه گرگ شده بعضی هم می گفتند گرفتار بهمن شده... هرچه که بود او دیگر هرگز پیدایش نشد
با ناپدید شدن برادر، خانه رنگ ماتم به خود گرفت، دیگر هیچکس نمیخندید، هیچکس حال و حوصله نداشت، چشمهای سبز براق گلی دیگر نمیدرخشید
تحمل آن خانه بدون برادر، بدون روحیه ی شاد و سرزنده گذشته برای همه، بخصوص گلی خیلی سخت بود، شاید بخاطر همین هم به اولین خواستگارش جواب مثبت داد. برادر ها خیلی سعی کردند گلی را منصرف کنند، چون خواستگار متعلق به یک روستای خیلی دور تر بود و همه میدانستند ازدواج گلی یعنی خداحافظی با گلی... شاید بعد از وصلت با این طایفه ثروتمند گلی فقط سالی یکبار میتوانست مهمان خانه پدری شود، و همه اعضای خانه حتی مردم روستا، بخصوص دوست صمیمی گلی، افسانه، از فکر دوری گلی در عذاب بودند
اما انگار گلی تصمیمش را گرفته بود
شاید هم فقط بخاطر دور شدن از جو ماتم زده از فراق برادر میخواست به یک روستای بسیار دور بعنوان عروس برود
همه چیز خیلی زود پیش میرفت، چون گلی و خانواده اش برای هیچ رسم و رسوماتی سخت نمی گرفتند و فقط دوست داشتند همه چیز زودتر تمام شود
نظرعلی جوان خوب و برازنده ای بود خانواده خوب و ثروتمندی داشت، یک برادر کوچکتر از خودش هم داشت به اسم نورعلی که درهمان مراسمات خواستگاری عاشق و شیفته ی افسانه، دوست صمیمی و رفیق گرمابه و گلستان گلی شده بود و مدام زیر گوش برادر میخواند که بعد از ازدواج تو با گلی من هم افسانه را میگیرم اینجور زن هیچکداممان تنها نمی شوند
کم کم خبر ازدواج گلی و نظرعلی مثل باد توی ده پیچید، حسادت دخترهای هم و سال شروع شد! همه دوست داشتند جای گلی باشند که با همچین طایفه با اصل و نصب و نجیبی وصلت کنند، اما خود گلی انگار بی حس بود... یخ بود... اگر کس دیگری هم بجای نظرعلی بود برای گلی فرقی نمیکرد او فقط میخواست ازدواج کند تا وارد قسمت جدیدی از زندگی بشود... هیج شور و اشتیاقی نداشت
فقط هر روز با افسانه سر چشمه میرفتند و با هم ریز ریز گریه میکردند
نورعلی همان موقع ها پیغام پسغام هایی به افسانه داده بود و اورا از عشق آتشینش مطلع کرده بود، افسانه هم بدش نمی آمد، اینجور هم یک شوهر خوب میکرد، هم از گلی جدا نمی شد
طایفه نظرعلی رسم داشتند مراسم عقد و عروسی را یکجا بگیرند، یعنی لباس عروس تن دختر بکنند، یک عقد بخوانند و عروس را بردارند ببرند... به خانواده گلی هم گفته بودند از شما جهیزیه نمی خواهیم، نظرعلی خودش هم خانه دارد هم سه اشتر اثاث
همه در تدارک مراسم بودند
افسانه لحظه ای از گلی جدا نمی شد و تنها دلخوشی گلی هم شده بود رویای جاری شدن با افسانه...
#ادامه_دارد....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا ❤️🍃
سلام به همگی❤️
در جواب دخترخانمی ک ۲۹ سالشون هست و مجردن عزیزم از ته دلم برات دعا کردم خوشبخت باشی و لطفا به چیزایی ک میگم توجه کن و انجام بده حتی اگه از نظرت بی نتیجه باشه... منم ی دخترم و میفهمم چی میگی
اول اینکه برای تغییر شرایط و خوشحال بودنت باید تلاش کنی . مهمترین چیز : خودتو دوست داشته باش❤️ حتی اگه از ظاهر الانت راضی نیستی به خودت برس
بزار موهات بلند شه مدلشون بده تو کلیپا یاد بگیر ماسک مو بزن
برا ریزش تجربه خودم:چندین سال بود ریزش مو داشتم و هیچ چیزی اثر بخش نبود انواع قرصای مکمل و ... ازمایشم دادم مشکلی نداشت . در حال کچلی بودم ک ینفر بهم پیشنهاد داد قرص بیوتین بخورم منم استفاده کردم و موهام روز به روز در حال پرپشت شدنه. تو هم حتمااا استفاده کن ضرری نداره ویتامین های گروه B هست و برای سلامتی پوست مو ناخنه.
برای پوستت ماسک خونگی درست کن بزن تو اینترنت سرچ کن یاد بگیر هر چند روز یبار بزن صورتت (نکته مهم : همزمان از چن تا ماسک استفاده نکن ❌ یه نوع ماسکو اتخاب کن یکی دوماه استفاده کن نتیجه گرفتی ادامه بده ) موهای بدن و صورتت و تمیز کن همیشه تو خونه بیرون و .. عطر بزن . ارایش ملایم بکن ولی بدون کرم پودر که صورتت خراب نشه
اگه ابروت کم پشته درمان داره مژه نداری همینطور دماغت بزرگه میشه عمل کرد هر چیزی راه حلی داره
سعی کن بری باشگاه و خوش هیکل کنی خودتو . از تونر و سرم های صورت استفاده کن . لباسای خونگی و بیرونی خوشکل و رنگ های شاد بپوش . نمازتو بخون قران بخون هر روز با صدا تو خونه اذان و قران بخون اگه نتونستی صوتش رو پخش کن
اتاقتو دیزاین کن. کیک خونگی و غذا درست کن .این نکات به ظاهر ساده باعث میشه خودتو دوست داشته باشی و اعتماد بنفس بگیری.
هر وقت به خودت اهمیت دادی و عاشق خودت شدی به نظر بقیه هم میای
طبع سرد :اگه زود سردت میشه .پوست سفید . رگ ها زیاد معلوم نیست . چشم درشت . بینی کوچک
طبع گرم :پوست تیره . رگ های برجسته . بد گرما بودن . چشم کوچک بینی بزرگ
راجب ازدواج :سعی کن تو اجتماع بری
و هر وقت خودتو دوست داشتی تصمیم به ازدواج بگیر
چله زیارت عاشورا ایت الله حق شناس خیلی عالیه
برای کیست و اینچیزا : به هیچ وجه از نوار بهداشتی استفاده نکن
ببخشید زیاد شد . تو تازه اول جوونیته امید داشته باش به همه خواسته هات میرسی💚🥰😍
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
23.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ارسالی_اعضا ❤️🍃
سلام خدمت همه اعضای گروه ومدیریت محترم برای ایجاداین گروه
من معصومه هستم..خواستم بگم امروزچهارشنبه۲۳اسفندماه برابر۲رمضان خدمت آقامون علی بن موسی الرضا(ع) مشرف شدم برای اون خواهرمون که خواستن نائب الزیاره شون باشم حرم امام رضا(ع)...
خواهرم،سه روزپیش پیامتون دریافت کردم ازهمون لحظه تلاش داشتم خودمو به حرم برسونم امامثل اینکه آقامیخواستن امروز که روز زیارتی شون هست زیارت قسمتتون بشه🤲
امروزکه به جای شمازیارت کردم یکی ازدلچسب ترین زیارتهاقسمتم شد...
ازطرف شماضریح آقاروبوسیدم وزیارت
مخصوص امام رضا(ع)وامین الله وزیارت جامعه کبیره خوندم...
انشااله خداقبول کنه وحاجتتون بگیرین والهی هرچه زودترآقاشماروبطلبه..🤲این هم فیلم زیارت امروز که موقع خداحافظی ازحرم آقامون با نوای نقاره همنواشدیم...👇
لطفا برای منم دعاکن..وبرای فرج مولامون هم صلوات..
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
حکم روزه مستحبی در صورت قصد یا تردید در انجام مبطلات
پرسش : اگر فردی در روزه مستحبی قصد خوردن نماید، حکم روزهی او چیست؟
پاسخ :در روزه مستحب اگر قصد کند یکى از مبطلات روزه را انجام دهد یا مردّد شود که بهجا آورد یا نه چنانچه بهجا نیاورد و دوباره نیّت کند روزهاش صحیح است، هرچند نزدیک غروب آفتاب باشد.
حکم انصراف از روزه درصورتیکه شب نیت کند و تا عصر فردا خواب باشد
پرسش :چنانچه فردی شب نیت نماید که فردا روزه بگیرد اما تا بعدازظهر خواب بماند، آیا میتواند از روزهی خود انصراف بدهد و آن را باطل نماید؟
پاسخ :درصورتیکه شب نیت کرده است و بعدازظهر از خواب بیدار شده نمیتواند از ادامه روزه منصرف شود مگر درصورتیکه روزه برایش ضرر داشته باشد.
نیت روزه نذری در یومالشک
پرسش :اگر کسی در یوم شک نیت روزهی نذری و هم روزهی پیشواز رمضان نماید، آیا این کار صحیح است؟
پاسخ :در فرض سؤال، میتواند نیت نذر کند، اگر بعد معلوم شود رمضان بوده روزه رمضان محسوب میشود.
حکم نیت عمدی روزهی روز دوم کردن در روز اول رمضان
پرسش :چنانچه فردی بداند مثلاً امروز روز اول ماه رمضان است و عمداً نیت دوم ماه را بکند، روزه او چه حکمی دارد؟
پاسخ :اشکالی ندارد و روزه صحیح است.
وظیفهی شخصی که نمیداند روزهی قضا را به چه نیت گرفته است
پرسش : اگر فردی روزهی قضا گرفته باشد اما نمیداند به نیت خودش بوده یا به نیت شخص دیگری، وظیفهی او چیست؟
پاسخ :فعلاً به نیت روزهی خودش محسوب کند و بنابر احتیاط واجب قضای آن را هم بجا آورد.
نیت روزه از شب قبل و انجام سهوی مبطل در آن روز
پرسش :اگر عصر یا شب بگوید فردا روزه میگیرم و روز بعد فراموش کند و صبحانه بخورد یا مبطل دیگری انجام دهد و بعد یادش بیاید حکم روزههای او نسبت به روزه قضا و استیجاری و نذر معین و غیر معین چیست؟
پاسخ :
روزه در موارد مذکور صحیح نیست.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا ❤️🍃
سلام خدمت حبیبه خانم گل 🌺 ی دنیا ممنون بابت این کار خدا پسندانه شما ان شاء الله خیر دو دنیا نصیب قلب مهربونتون 🤲من اگه خدا بخواد و امام هشتم بطلبه عید برم پابوسش از خواهرای مشهدی عزیزم میخوام که بهم بگن کجا برم برای خرید لباس با قیمت مناسب چون برا دخترام خرید نکردم گذاشتم ب امید خدا اونجا براشون خرید کنم ویرای خودم 🌺ممنونم از لطفتون ❤️
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همه دوستان خواهشا اگه دکتر طب سنتی حاذق تو شهر اصفهان میشناسید که کارش خوب باشه بهم معرفی کنید دعا گوتون هستم🌹
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمتتون ممنونم از ادمین عزیزم و همچنین هم گروهی های گرامی که گره های مردم رو باز میکنید واقعا اجرتون با حضرت زهراو همنشینش بشید در بهشت انشاالله 🙏🙏❤️میخواستم ببینم دکترگوش خیلیی خوب تو مشهد سراغ دارید بنده خدایی سرپرست خانواده هست ولی گوشش مشکل پیدا کرده چند دکتر رفتن خوب نشدن دنبال یک دکتر حاذق و خوب میگردن و نون آور خانوادش هست ولی مشکل گوشش دردسرساز شده ممنون میشم این حاجت این بنده خدارو روا سازید،اگر که واقعا تو مشهد اطلاع نداشتید هرجا که میدونید حتما خوب هست ورفتن پیشش ارزش داره راه دور بره اونم لطف کنید با آدرس و شماره تلفنش 🌹ببخشید طولانی شد
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمتتون عزیزان انشاالله که همگی حاجتروا و بخیربشید
خداخیرتون بده یه راهنمایی بفرماییدبنده خدایی که دستش هم تنگ هست با مقدارهزینه ای که داره دوست داره چای ایرانی خوب که تو شمال هست بیاره و
بفروشه کسی از عزیزان هست که بشناسه وبه ما معرفی کنه که چای اصل بفروشه وازش بخره ممنون میشم انشاالله شماروهم خدای مهربون یاری کنه🙏🌹
شمارمونومیدیم به ادمین عزیز
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام . خداروشکر برای گروه خوبتون. من پنج سال پیش لیزر گوشه ی چشمم کرد به خاطر خط چشم. متاسفانه جای لیزر سفید شد و پوست چشمم سفید . پیش دکتر رفتم .گفت این کار من نیست. پیش چشم پزشک رفتم و اون پوست سفید شده رو برداشت . حالا بعد از چهارسال دوباره برگشته . نمیدونم چیکار کنم . استرس خیلی خیلی بدی دارم . کسی تا حالا چنین وضعیتی داشته؟ اگه بوده چطوری درمانش کرده؟
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت همگی من یه مشکل حاد دارم امیدوارم دوستان عزیزبتونن وتاجایی امکان داره کمکم کنن شوهرمن چندسال اعتیادداشت الان۵ماهه ترک کرده اما رو آورده به مشروب.بادوسه تارفیق مجردش میره پی خوردن اصلابفکرزن وبچه وزندگی نیست وقتیم میاداینقدرمسته که یامنوکتک میزنه وفحش رکیک میده یابچه هاروبیخودی میزنه خسته شدم تاحالاسه بارمیخواستم برم شاکیش بشم اما چشمم به بچه هام میفته دلم میسوزه اصلا روحیه ندارن بچه هام بخاطرکارای باباشون.خونه هیچکس نمیرم چون ابروریزی میکنه کسی خونم میادهمش دعامیکنم تاشوهرم نیومده زودبره بخداخیلی خسته ام نه شب اسایش دارم نه روز سرکارم نمیره همش ازصبح میره بارفیقاش تاشب فقط عرق میخوره.توروامام حسین هرکی هرراهکاری دعایی ذکری برادورکردنش ازرفیقاش ومشروب داره کمکم کنه راهکاربراسرکاررفتنش براسربراه شدنش دق کردم.اجرتون باسیدالشهدا
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام خدمت حبیبه خانم گل 🌺 ی دنیا ممنون بابت این کار خدا پسندانه شما ان شاء الله خی
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
خانمی که سرش چرب هست باید داخل شامپوش سرکه بریزه یا سرش رو با صابون بشوره داخل حمام
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
اون خانم باردار شوهرت خیلی ادم مزخرفیه اخه شما زن باردار تواین شرایط ازتون انتظار رابطه داره ادم کلی تغییر هورمونی وجسمی داره ,برای کک و مک باید قبل غذا وبعد غذا یه مقدار کم نمک بخوری ,موهاتم زینک ومولتی ویتامین با نظر پزشک بخوری یا بذاری بعد زایمان بری دکتر پوست ومو
خدا بحق سیدالشهدا همه ی مریض ها رو شفا بده برای همه شون دم اذان صبح دعا کردم ,یا صاحب الزمان ادرکنا
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام ازهمه اعضای گروه که ازتجربیاتشون استفاده کردم وازحبیبه خانم که این گروه رامدیریت می کنن تشکرویژه دارم انشالله هممون عاقبت بخیرشیم مشکل من پسرخواهرم که 33سال داره ازبچگی خیلی خوبوباصبروازنظرهوش توهمه کارها زبانزدبودتاجای یه مدت موتوراختراع کردکه بدون بنزین حرکت می کردولی الان 3سال که خیلی. نسبت به همه بدبین شده نه باکسی حرف می زنه نه ازتوخونه بیرون میره همش تواتاق درش بسته فقط موقع خیلی گرسنه بشه اونم به اندازه کم یه چیزی می خوره دوباره میره تواتاقش درم می بنده خواهرم ازغصه داره دق می کنه منم دست کمی ازخواهرم ندارم چندبارهم بزوربردییم پیش دکترولی داروش نمی خوره حیرون شدییم توراخداهرکی راهکاری داره بگه یه عالمه مدرک فنی داره روز به روزهم لاغرترمیشه براش دعاکنیدیه جوانی جلوخونوادش داره نابودمیشه ممنون عذرخواهی می کنم که یه غصه دیگه براتون درست کردم به امیدظهورامام زمان هممون نجات پیداکنیم
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
پاسخ🌷کسانی که میخان همسرشون به حرفشون کنن آیه ۴۱ سوره هود رو بخونن وخواستشون رو ابراز کنن🌺برای رزق وروزی سوره یاسین رو هروز بخونید من خودم هروز بعدنماز ظهر میخونم
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام در مورد خانمی که گفته بودن دهان پسرشون بو میده و دوست ندارن وارد جمعی بشن به خاطر بوی بد دهانشون من خودم همینطوری بودم ولی توی یه برنامه تلوزیونی دیدم که گفتن از عطاری زاج سفید تهیه کنید بعد به اندازه یه نخود داخل نصف لیوان آب جوش سرد شده بندازید تا حل بشه بعد دهانشون رو با اون آب قلقله کنن و بعد آب دهان رو بیرون بریزن آبو قورت ندن روزی چند بار انجام بدن من خودم با این روش دیگه دهنم بو نمیده ولی اینم بگم تا وقتی انجام میدی دهنت بو نمیده
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام درجواب خانمی که دختر ده ساله شون هر روز خون دماغ میشه باید بگم منم یه دختر دارم الان هجده سالشه اونم درست از یکسالگی همیشه خون دماغ میشد دفعه اول خیلی هول کرده بودم با گریه در حالیکه خون از دماغش میومد بردمش دکتر ' بهم گفت نگران نباش مخاط بینی بچه خشکه آب و هوای اینحا هم خشکه باعث میشه بچه خون دماغ بشه سعی کن هر شب داخل بینی بچه رو با پماد ویتامین آ چرب کنی اونوقت میبینی که چقدر خون دماغش کمتر میشه و هروقت خون دماغ شد یه تیکه یخ بزار روی بینیش به مدت دو سه دقیقه بلافاصله بند میاد بعد از یه سنی به بعد دیگه کلا تموم میشه برا دختر من تقریبا دو سه سالیه قطع شده اصلا نگران نباش عزیزم خیلی از بچه ها اینجورین
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
همچنين جناب مولوى نقل فرمود جوان خوش سيماى شانزده ساله اى به نام آقاى زبيرى در مدرسه پايين پا مشهدمقدس - كه حالا از بين رفته است نزد شيخ قنبر توسلى مى آمد، اين جوان زاهد عابد غالبا روزه بود جز عيد فطر و قربان .
خيلى به زيارت حضرت حجت - عجل اللّه تعالى فرجه - و زيارت اصحاب كهف علاقمند بود براى رسيدن به مقصد زحمات زيادى را متحمل مى شد از آن جمله گويد چهل شبانه روز غذا نمى خوردم مگر به وقت افطار آن هم به اندازه كف دست آرد نخود مى كوبيدم و مى خوردم ، غذايم همين بود از صفات نيك او اين بود اگر پول مختصرى به دستش مى رسيد آن را به فقرا مى داد از يتيمها دلجويى مى كرد كچلها را حمام مى برد ومواظبت مى كرد.
او را پس از سه چهار سال در كربلا ملاقات كردم ، لطف الهى بود كه در ابتداى ورودش به نجف اشرف از پدرم سراغ گرفت و منزل پدرم ميرزا على اكبر قندهارى نزد مسجد طوسى بود، آقاى زبيرى را در آنجا ملاقات كردم و قضيه خود را چنين تعريف كرد:
خداى را شكر كه به مراد خودم رسيدم پيش از آنكه به ملاقات اصحاب كهف يا جزيره خضراء بروم با مادرم از مشهدمقدس به مقصد عراق حركت كردم ، مدت نُه روز پياده در راه بوديم تا به منظريه مرز عراق رسيدم آنجا ما را گرفتند و هفده روز در منظريه محبوس بوديم ، مى گفتيم ما فقير هستيم ، زاهديم ، مشهد بوديم و به كربلا مى رويم ولى از ما نپذيرفتند.
به امام زمان (عج ) متوسل شديم ، مى ديديم نگهبانان كارهاى ناشايست مى كنند، فحشاء و منكر از آنان سرمى زد، قلبمان كدر مى شد، گاهگاهى نان و خرما كه به ما مى دادند از روى اضطرار از ايشان مى گرفتيم .
روزى كه توسلم زيادتر و گريه ام بيشتر شد يكمرتبه ديدم ماشينى آمد پيش در ايستاد، سيدى خيلى نورانى كه نورش نتق مى كشيد جلب توجهم نمود، به كاركنها نگاه كردم ديدم همه حالت بهت و فروتنى برايشان پيدا شده است .
آن آقاى نورانى صدايمان زد فرمود بياييد اينجا، نزدش رفتم فرمود شما چه مى كنيد؟ من عرض كردم اينك هفده روز است من و مادرم اينجا محبوس هستيم و مى خواهيم كربلا برويم .
فرمود برو مادرت را هم بياور ميان ماشين بنشينيد، مادرم را آوردم اول جا نبود ولى جاى دو نفر پيدا شد، بوى خوشى ساطع بود، كاركنها را نگاه مى كردم هيچكدام ياراى سخن گفتن نداشتند.
به اندازه ده دقيقه اى از حركت ماشين نگذشته بود كه خود را نزد كاروانسراى فرمانفرما در كاظمين ديديم .
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش
ساعت 7:30
#واقعی 😔
دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود!
زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود
به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه
زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد.
خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم...
عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش!
شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟
زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم...
بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد.
اما در عین ناباوری ....👇🔞
https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85
چه صبری داری خدا😭👆