#داستان_زندگی🌸🍃 سمانه داخل جعبه رو باز کردم یه پاکت روش بود : یه تومار بود . همش هم تکراری از حرفای دیشبش بود . میگفت یا عاشق نمیشه یا اگرم شد اساسی میشه . میگفت نمیتونه واسه ی من جایگزین بیارُ بدون من با یکی دیگه سر کنه .... خلاصه حرفایی بود که  هر عاشقی دوس داره عشقش بهش بزنه ُ انصافاْ صبحم ُ ساخت. داخل جعبه رو باز کردن یه گل رز نقره بود . خیلی خوشگل بود  بشاش ٬ شاداب کارم رو شروع کردم به خودم قول دادم که تنهاش نذارم . ظهر وقت ناهار رفتم پیش مامان ٬بنده خدا هنوز کار داشت ُ همین زحمتاش رو که میدیدم قلبم آتیش میگرفت :  رفتم کمکش هی مامان غر میزد برم اونور کسی منو نبینه ! اهمیت ندادم ُ تی به دست شدم گفتم وقت ناهار ِ کمکت میکنم زود تموم شه با هم ناهار بخوریم. داشتم تی میکشیدم که مجید جلوم سبز شد ! یه نگاهی بهم انداخت ُ گفت شما چرا ؟! بی اهمیت گفتم کار من تموم شده وقت ِناهار شد گفتم مامان زود کارش تموم بشه چند دقه بعد مجید با یکی از خدمه های دیگه اومد ُگفت ایشون اومدن کارای ِ اینجا رو تموم کنن ُ از منو مامان خواست بریم ناهار !! مامان کلی خجالت کشید ُهمش از اون خدمه هه که دوستش بود عذرخواهی میکرد عصر مشغول کارم بودم که آرش بهم  زنگ زد و حرف زدیم . باز دنیامون شیرین شده بود. باز من همون شادابی گذشته مو داشتم . ازش تشکر کردم به خاطر اون رز نقره  مجید اومد پیشم . ازم معذرت خواست که نمیتونه کار مامان رو جابه جا کنه ! گفت تو فکرشه کار مامان رو جابه جا کنه ُ فعلاْ با پدرش سر این تصمیم درگیرند ! گفتم هر چه صلاحه همون کارو بکنه ! بدم میومد دقیقه به دقیقه میومد بالای سرم به بهونه های مختلف یه روز آرش بهم زنگ زد گفت قراره با یه سری از دانشجوهاش یه صبح تا بعدازظهر برن یه مکان تاریخی که هم جنبه تفریحی داره هم تحقیقی ! ازم خواست منم همراهیش کنم . من که از خدا خواسته :) به مامان بابا گفتم اونا حرفی نداشتن اما مامان میگفت میترسم ! میترسید باز بخوره تو ذوقم ُ میگفت  تا خونوادش راضی نشن اینقد امیدوار نباشم  گفتم مادر  ِمن مهم آرش ِ! اون پام سفت وایساده ُمنم پاش وایمیسم ! مامان از اینکه اینقدر روزا با روحیه شدم ُشاداب ٬شاد بود ُ به جمله ی امید به خدا بسنده کرد. درخواست مرخصی دادم ُمجید این پا اون پا کرد ُ ازم دلیل خواست . لزومی نمیدیدم که واسش توضیح بدم . گفتم یه کاری واسم پیش اومده !! با بی میلی قبول کرد. فرداش با آرش ُ یکی از همکاراش و چند تا از دانشجوهاش راهی شدیم . اونروز یکی از بهترینننننن روزای عمرم بود :)))) آرش ماجرای من رو واسه همکارش گفته بود ولی به دانشجوهاش گفته بود که نامزدشم :) میدونید نگاهای ِحسرت آمیز بعضی از دانشجوهای دخترش رو میدیدم قنده بدجوری تو دلم آب میشد . با دخترای گروه دوست شده بودم ُ همشون بهم تبریک میگفتن . سر به سر آرش میذاشتن ُمیگفتن حتمنی باید به جشن عروسیمون دعوتشون کنیم . اکثراْ میگفتن بهم میایمُ بعضیاشون میگفتن من از آرش سرترم آی منم کلی با این حرف سرخوش میشدم  دوس داشتن ماجرای آشناییمون رو بدونن و هزارتا سوالای دیگه ! کلی گشتیم ُ موقع ناهار رفتیم یه رستوران . من و آرش وهمکارش رو یه میز بودیم. همکارش یه آقای چهل و خرده ای سال بود .واسمون آرزوی خوشبختی کرد ُگفت فقط سعی کنیم با رضایت دوطرف خونواده زندگیمون رو شروع کنیم. میگفت جلوی آرش میگم ! پاش به زندگی نرسیده خامی درمیاره ! به هیچ عنوان نمیتونه بدون رضایت پدرمادرش بیاد جلو ! میگفت جفتمون یه ذره وجدانمون رو بذاریم وسط ُ به خونواده آرش حق بدیم جبهه بگیرن گفتم : حرف شما درست .. اما حقی ندارن بهمون توهین کنن ! منم توقع همیچن برخوردی البته نه به این غلظت (!) رو داشتم اما گفتم اول به امیدِ خدا بعدش با منطقمون بتونیم راضیشون کنیم ! اما خونواده آرش بی منطقتر و بی وجدانتر از اونی هستن که فکر میکردم !! آرش دوس داشت این بحث زود تموم شه خندید ُگفت منم سیب زمینی َم این وسط !!! همکارش گفت : من نمیگم کار خونواده آرش درست بوده اما مخالفتشون بی مورد نیست !! میدونید گرفته شدم. با ناراحتی گفتم : استاد شما هم معتقدید که کبوتر با کبوتر باز با باز ... میدنید مشکل اینجاس که عقل و دل باهم رفیق نیستن ! وقتی دلم میاد وسط عقلم از کار میوفته ُفقط به صدای دله گوش میدم نه به هشدار عقلم !!! متاسفانه قسمت من این بود که عاشق مردی بشم که نباید میشدم... گفت: منظورمو نگرفتید! نه کار شما اشتباه ِنه مخالفت خونواده ی آرش ! با درایت میتونید همه مسئله و مشکلات رو از پیش پا بردارید نه با لج ُلجبازی ... اونروز اگه این حرفا یه ذره واسم تلخ بود اما در کل خیلی بهم خوش گذشت ! اونقدر با دانشجو دخترا رفیق شده بودم که اونا میگفتن آرش تو دانشگاه چقدر سرودست شکسته داره ُ با خنده اضافه میکردن اگه گوش تا گوش بپچه که نامزد کرده چقدر آمار سکته میره بالا :) #ادامه_دارد....

#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام وقت بخیر عزیزم من یه خانم ۳۵ ساله هستم که ۴تا بچه دارم و شوهرم ناراحتی عصاب داره به هیچ عنوان دکتر نمیره خیلی زود عصبی می شه پرخاشگر اصلا تو خونه بچه هام نمی تونن بلند حرف بزنن حتی بچه ها کتک می زنه لطفا راهنمایی کنید دم نوش و دارو های طب سنتی چی بهش بدم ببخشید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ خواهرم الان حدود ۱ماه و نیمه که زخم شقاق خیلی بدی گرفته و انواع دکتر رفته حتی دکتر سنتی هم رفتیم گفتن حجامت انجام بده و دارو گیاهی دادن مصرف کنه ولی هیچ فرقی نکرد هم بهش گفتن داخل مقعد زخم شده و پماد دادن مصرف میکنه ولی بعد هر دستشویی از شدت زخم و سوزش فقط گریه میکنه و به خودش میپیچه راه حلی هست که زخم اش زودتر خوب بشه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان عزیز. راستش وقتی دیدم اینجا بدون اینکه همو بشناسیم چقدر دلسوزانه جواب همدیگر رو میدین تصمیم گرفتم برا مشکلم از شما راهنمایی بگیرم. من بخاطرتخمدان پلی کستیک و مشکلات که داشتم برا بارداریم باید قرص میخوردم که خدا یهو به من سه قلو ببخشید بارداری وحشتناک و زایمان بدی رو تجربه کردم. که بچه هام هرسه دوماه زیر دستگاه بودن. الان شکر خدا هرسه سلامتن و من صاحب سه تا دخترم. مشکلم اینه که بعد از این بارداری و این چندساله که بچه ها صفر تا صد کارهاشون باخودم بوده منو خیلی ضعیف کرده در حدی که هرکی منو مبینه میگه چقدر کوچیک شدی! مثل کسای که به سن سالمندی میرسن و استخوان هاشون تحلیل میره و جمع تر میشن من اینطوری شدم چه راه حلی دارین برابهبود وضعیت من لطفاً دریغ نکنید دوستتون دارم. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ باسلام خدمت همه دوستان وحبیبه جون دستتون دردنکنه خیلی زحمت میکشید گلم سوال من اینه که پسرمن بیست وهفت سالشه لاغره میخوام چاق بشه البته درست غذا هم نمیخوره میگه اشتها ندارم وگرنه اگه غذا بخوره که زودچاق میشه چندوقت پیش یه پودری از عطاری گرفتم دادم بخوره اشتهاش داشت خوب میشد ولی دیگه نخوردگفت معدم اذیت میشه کلیه ام دردگرفته البته ازاقوام چندنفر گرفتن استفاده کردن همه راضی هستن یعنی هرچقدرخواستن چاق بشن مصرف کردن بعدش نخوردن وزنشون ثابت مونده حالا میخوام کسی ازعزیزای دل راهی میدونه ودارویی میشناسه که بدون اینکه متوجه بشه بهش بخورونم که یکم چاق بشه ممنونم ببخشیدطولانی شد لطف میکنید پاسخ بدید اسمم باشه نیلوفر ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ادمین عزیز پیامم اورژانسیه دوستان چن ماهیه ک پرنوشی دارم(زیاد اب میخورم) و پر ادراری دارم . تقریبا هر ۱۵ دقیقا یبار دستشوییم میگیره 🥺 بعضی وقتاش چن قطره بیشتر نمیاد از رو توالت ک بلند میشم میبینم باز احساس دفع دارم واقعا دیگه خسته شدم🤕 مشکلم چیه ؟ اگر میدونید راهنماییم کنین ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ببخشین بچه ای که چرخش لگن دارد و پاش رو کمی کج میزاره دکتر گفته عمل بشه اما نمیخوام عمل کنم .‌ برای درست شدنش چه تمریناتی میتونم انجام بدم آیا درست میشه ؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام میشه راهنمایی کنید..یه کاردرمنزل میخوام که مطمئن باشه ..من کرج هستم فرقی نداره کار برای تهران باشه یاقزوین یااطراف اینها..ممنون میشم راهنمایی کنید.. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام تو گروه ندیدم این مطلب راجع بهش کسی گفته باشه👈 من پسرم ۱۶ سالشه ،از بچگی تنبلی چشم داشت ک خوب شد ولی عینک باید بزنه ک نمیزنه،الان چند وقته دقت میکنم درگیر تیک عصبی شده،مدام پلک میزنه همراه با جمع کردن بینیش..... تو اینترنت زدم گفتن باید نوار مغز گرفته بشه،خیلی ترسیدم، اصلا میترسم ببرم دکتر چیزی بگه من واقعا طاقتشو ندارم،تو رو خدا هر کی اطلاعاتی داره یا این مشکلو داشته منو راهنمایی کنه،خیلی از سوالاتم رو ک ادمین محترم لطف کردن داخل گروه گذاشتن بی جواب موند ولی تو رو خدا جواب این سوالمو بدید.مشکل از چشمای پسرم یا اعصاب.؟😭 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام‌خدمت‌حبیبه‌خانم‌عزیز‌دوستان‌ببخشید‌درمانی‌اگربرای‌آرتروززانودارید‌ممنون‌میشم‌بگید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خانما برای عمل لیزیک تو شیراز دکتر خوب میشناسید معرفی کنید بهم البته میخام بیمارستان دولتی عمل کنم وکسی تا حالا عمل لیزیک انجام داده راضی بوده آیا عوارض ندارد ممنون از راهنماییتون فقط اگه دکتر میشناسید آدرس و شماره تلفن رو هم اگه دارید بذارید ممنون❤️❤️❤️ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ میخواستم از دوستان کمک بخوام من مرتب زخم رحم وعفونت قارچی میگیرم هر چقدر دکتر میرم برای مدتی خوبه دیگه خسته شدم دوستان عزیزم بیزحمت راهنمایی بفرمایید قربونتون برم #ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#احکام_دین ☀️🍃 افراد مستثنا از حکم وجوب غسل میّت🌸🍃 پرسش :چه کسانی از حکم وجوب غسل میّت مستثنا می‌باشند؟ پاسخ :غسل دادن میّت مسلمان و کفن کردن واجب است ولى دو گروه از این حکم مستثنا هستند: اوّل: «شهیدان راه خدا» یعنى کسانى که در میدان جهاد درراه اسلام، همراه پیامبر (صلی‌الله علیه وآله) یا امام معصوم (علیه‌السلام) یا نایب خاصی او کشته‌شده‌اند، همچنین کسانى که در حال غیبت امام زمان (ارواحنا فداه) براى دفاع در برابر دشمنان اسلام کشته می‌شوند، خواه مرد باشند، یا زن، بزرگ باشند و یا کودک، در این‌گونه موارد غسل و کفن و حنوط واجب نیست، بلکه باید آن‌ها را به اهمان لباس‌هایشان بعد از خواندن نماز دفن کنند. دوّم: کسانى که قتل آن‌ها به‌عنوان قصاص یا حدّ شرعى واجب شده است و حاکم شرع به آن‌ها دستور می‌دهد مراسم غسل میّت را خودشان در حال حیات انجام دهند و سه غسل را طبق رساله عملیّه به‌جا آورده، سپس دو قسمت از قسمت‌های سه‌گانه کفن را یعنى لنگ و پیراهن را می‌پوشند و مانند میّت حنوط می‌کنند و بعد از کشته شدن، قطعه سوم را بر آن‌ها می‌پوشانند و نماز بر آن‌ها خوانده و به همان حال دفنشان می‌کنند و لازم نیست خون را از بدن و کفن آن‌ها بشویند، حتّى اگر براثر ترس وحشت خود را نجس کنند، تکرار غسل لازم نیست. وجوب غسل و کفنِ کسی که در میدان جنگ به شهادت نرسد🌸🍃 پرسش :آیا کسانی که در خارج از میدان جنگ به شهادت می‌رسند مانند شهید در معرکه از وجوب غسل و کفن مستثنا می‌باشند؟ پاسخ :این حکم فقط شامل کسانى است که در میدان جنگ کشته‌شده باشند، یعنى پیش از آن‌که مسلمانان به او برسند جان داده است، امّا اگر به او برسند و زنده باشد، یا به‌صورت مجروح او را از میدان جنگ خارج سازند و در بیمارستان یا غیر آن از دنیا برود، گرچه ثواب شهیدان را دارد ولى باید غسل و کفن شوند. حدّ معرکه در جنگ‌های امروزی🌸🍃 پرسش :با توجه به وسعت میدان نبرد در جنگ‌های امروزی، حدّ معرکه را بیان فرمایید؟ پاسخ :در جنگ‌های امروز که میدان‌های جنگ وسعت دارد و گاه کیلومترها یا فرسخ‌ها مسافت را در برمی‌گیرد و گلوله‏هاى دشمن و مانند آن تا مسافت زیادى مى‏رسد، تمام این صحنه که مرکز تجمّع سربازان است میدان جنگ محسوب می‌شود، ولى اگر دشمن به‌وسیله بمباران افرادى را دور از جبهه‏هاى جنگ به قتل برساند (حکم عدم وجوب غسل و کفن) در مورد آن‌ها جارى نیست. تکلیف نسبت به شهید برهنه🌸🍃 پرسش :چنانچه شهید برهنه باشد تکلیف چه می‌باشد؟ پاسخ :هرگاه به هر علّتى شهید برهنه شده باشد باید او را کفن کنند و بدون غسل دفن نمایند. تعریف شهید ازنظر اسلام🌸🍃 پرسش :اگر پرسنل نیروی‌های مسلّح در درگیرى با اشرار یا قاچاقچیان کشته شوند حکم فقهی شهید را دارند؟ پاسخ :ازنظر دین اسلام شهید بر دو قسم است، یکى شهید به معناى خاص؛ یعنى کسى که در معرکه جنگ کشته شود البتّه درگیرى ۲ یا ۳ نفر از اشرار مثلاً با ۲ یا ۳ نفر از نیروى انتظامى صدق جنگ بر آن نمى‏شود ولى اگر دو گروه قابل‌توجه باهم درگیر شوند و جنگ کوچکى رخ دهد این مصداق معرکه جنگ، است و حتى در معرکه جنگ، خط اوّل و دوم فرقى ندارد و اگر کسى به خاطر اصابت بمب یا امثال آن در پشت سر کشته شد همین‌که در محدوده جنگ باشد کفایت مى‏کند و صدق معرکه مى‏کند؛ اما شهید به معناى عام یعنى هر کس که در حال انجام‌وظیفه کشته شود که این نوع شهادت احکام خاص شهید مثل عدم لزوم غسل و کفن و امثال آن را ندارد اگرچه شهید حساب می‌شود و اجر شهید را دارند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#یک_نکته_از_هزاران 🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ علامه امينى از روز اول كه به نجف آمدند تصميم گرفتند، بر اين كه نسبت به وجوه شرعيه و سهم امام (ع ) و يا ساير وجوهات دخالت نكرده و از آن راه امرار معاش نكنند. مى فرمودند: من هنگامى كه به نجف آمدم يك مقدارى پول داشتم ، بعدا تمام شد و در نجف رسم بود افرادى كه از هر شهرى مى آمدند، اسامى آنها به وسيله نماينده آن شهر يادداشت مى شد تا اگر پولى از آن شهر براى آقا فرستاده شد، بين طلاب آن شهر تقسيم گردد. اين آقا آمد پيش من و به من گفت : من اسم شما را نوشتم و شما از ماه آينده اين قدر از من حقوق مى گيريد. ولى شما بايستى از يكى از اين مراجع اجازه بگيريد كه به اين مرحله رسيده ايد كه مى توانيد صرف وجوهات نماييد. من از اين موضوع خيلى ناراحت شدم و به حرم مطهر اميرالمؤ منين (ع ) مشرف شدم و عرض نمودم : يا على ، من آمده ام در جوار شما و درس ‍ مى خوانم ، مرا به اين و آن محتاج مكن . اگر مى توانى مرا بپذيرى و قبول كنى و تاءمين نمايى ، من هم مى مانم و شما را خدمت مى كنم . ايشان مى فرمودند: از آن لحظه تا هنگام بازگشت از نجف ، حقوق شرعيه و وجوهات از كسى نگرفتم بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ آية الله گلپايگانى براى تكميل تحصيلات و بهره مندى از محضر علماى نجف راهى عراق گرديد و از محضر ميرزاى نايينى ، سيد ابوالحسن اصفهانى ، آقا ضياء الدين عراقى و شيخ محمد حسين غروى اصفهانى بهره ها برد. در همين سفر بود كه شبى در عالم رؤ يا، آقا به حضور با كرامت حضرت على (ع ) مشرف شده و مورد لطف آن حضرت قرار گرفتند، ايشان خود فرموده اند: شبى در خواب ديدم داخل ضريح مطهر در برابر مرقد مبارك اميرالمؤ منين (ع ) ايستاده ام ، آقا يك فنجان عسل به من عطا فرموده و گفتند: اين براى تو است ، مقدارى از آن را خوردم و بقيه را نگه داشتم ، حضرت فرمودند: چرا بقيه آن را نمى خورى ؟ گفتم باقى مانده را براى زعيم شيعه آية الله سيد ابوالحسن اصفهانى گذاشتم . فرمودند: ما به او عسل عطا كرديم و اين فنجان به شما اختصاص دارد، از خواب بيدار شدم . مرحوم آية الله جاج شيخ على مشكات اصفهانى كه هم حجره اى معظم له بودند، در جمعى اظهار داشتند: زمانى كه ماجراى اين رؤ يا را از زبان آية الله گلپايگانى شنيدم ، به حرم مطهر مولاى متقيان على (ع ) مشرف گشته و ضريح را گرفتم و گفتم : آقا به ميهمان من داديد، سهمى هم به من بدهيد. شبى در عالم رؤ يا ديدم ، قنديلى از سقف جدا شد و جلو پايم افتاد، به من گفتند: آن را بردار. هر چه سعى كردم موفق نشدم آن را از جايش تكان بدهم . از خواب دريافتم كه لياقت و صلاحيت مرجعيت شيعيان از جانب خداوند به ايشان عطا شده است . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

🔴 سلام اعضای محترم صادقانه میگم درایتا کانال زیاده اما یافتن کانال ارزشمند خیلی سخته لینک یکی از مفیدترین کانالهای ایتا که خیلی به خدا نزدیک است رو آوردم حتما عضو بشید https://eitaa.com/joinchat/3007447200C28ffc29b4d پیشنهاد ویژه..😍☝️☝️ ☝️

#پاسخ_اعضا ❤️🍃 با سلام عرص ادب به ادمین عزیزم حبییه خانم من چند وقت هست عوض کانال خوب شما شدم ودرد دل های خواهرای خوبمرا می خدنم وبرای تکتکشون دعا می می کنم وممنون از شما ومیشه از نزرات خودم که تجربه کردم رابرای خواهرهای عزیزم بگم ممنون از شما ان شاهالله که لاقبت بخیر بشید التماس دعا 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام به مدیر گروه و همگروهی های خوبم واسه اون خانمی که گفتن تند تند ادرارشون میگیره یک آزمایش قند بدین ممکنه دیابت گرفته باشین پیشنهاد مادر عزیزی که ازدواج دوم داشتند و پسر نوجوانش را در شهر دیگر تنها گذاشته و به شهر مربوط به محل کار همسر دومش نقل مکان کرده ،به نظر من اون پسر جوان شدیدا به شما نیاز دارند و بهتر است که چندسالی همراه پسرتان باشید تا بزرگتروعاقلتر شود 🙏 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام خدمت دوستان عزیزم من تک دخترم 30سالمه مجردم سمت ما 30سال سنم بالای ممنون میشم برام دعا کنید یه خواستگار خوب گیرم بیاد برم سرخونه زندگیم بخدا قبل 30سالگیم فکر به ازدواج نکرده بودم خدایش خسته شدم همه چی تکراری شده برام، نه خاله دارم نه عمه، خواهر هم ندارم بخدا وقتی پیام هاتون میخوانم حس خوبی بهم دس میده ♥♥دوستون دارم دعام کنید به زودی خوشبخت بشم دلم به شما عزیزان دلم خوشه😘😘میبوسمتون 💋💋 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام اون خانمی که گفتن فک شون در رفته برین دانشکده پزشکی شهرتون اونجا براتون جامیندازن ما چند سال پیش یکی از نزدیکان این مشکل براش پیش اومد رفت دانشکده دندانپزشکی شیراز اونجا همه نوع متخصص دارند براش جا انداختن وبعد یه مدت سیم پیچ بود خوب شد 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام وقت بخیر جواب اون خانمی که گفتن سرشون میخاره وهیچ جوره خوب نمیشه به احتمال زیاد از روماتیسم باشه چون منم روماتیسم دارم وسرم خیلی میخاره درحدی که میخارونم زخم میشه خون میاد البته ازکبد چرب هم میتونه باشه 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام وقتتون به خیر اون خانمی که گفتن پریودی طول می کشه موقعی که پاک هستن رازیانه دم کنن بخورن محشره 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 اون خانمی هم که گفتن مشکل در رفتگی فک دارن با اقای مجید ثابتی خیلی راحت و خیلی جزی هزینه برطرف میشه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

برای درمان فرشته ای به نام حلما حلما فرزند سوم از خانواده که پدر کارگر است ومستاجر متأسفانه بیماری نارسایی کبدی دارد ونیاز به پیوند کبد دارد هزینه های درمانی کودک بسیار زیاد است که از توان پدر خارج است ما را برای درمان حلما ودیگر نیازمندان یاری کنید به نام گروه جهادی حضرت رقیه ۵۸۹۲ ۱۰۷۰ ۴۵۷۴ ۴۰۳۷ https://eitaa.com/joinchat/2936603128Ca32816fa63

🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره #طارق ❤️ جزء #سی🍃 صفحه ی ۵۹۱🌼 @azsargozashteha

2863643.mp3

🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره #طارق ❤️ جزء #سی🍃 صفحه ی ۵۹۱🌼 @azsargozashteha