#احکام_دین ☀️🍃
گروه اول ارث🌸🍃
پرسش :طبقه اول از طبقات سه گانه ارث چه کسانی هستند؟
پاسخ :طبقه اول ارث شامل پدر و مادر و اولاد میّت است و با نبودن اولاد، اولاد اولاد او هرچه پایین روند. (البته هر کدام از آنان که به میّت نزدیکتر است) و تا یک نفر از این گروه باشد گروه دوم ارث نمىبرند
تقسیم ارث با وجود فقط یک نفر از گروه اول 🌸🍃
پرسش :اگر فقط یک نفر از گروه اول موجود باشد ارث چگونه تقسیم می شود؟
پاسخ :هرگاه وارث میّت فقط یک نفر از گروه اوّل باشد (مثلًا پدر یا مادر، یا یک پسر یا یک دختر) تمام مال میّت به او مىرسد
تقسیم ارث اگر ورثه فقط چند دختر یا فقط چند پسر باشند☀️🍃
پرسش :اگر فقط چند پسر یا فقط چند دختر درگروه اول موجود باشد ارث چگونه تقسیم می شود؟
پاسخ :اگر ورثه میت، فقط چند پسر یا فقط چند دختر باشند، اموال میت بطور مساوى میان آنها قسمت مىشود.
تقسیم ارث اگر ورثه فقط چند دختر و چند پسر باشند☀️🍃
پرسش : اگر چند پسر و چند دختر از گروه اول موجود باشد ارث چگونه تقسیم می گردد؟
پاسخ :اگر ورثه میت، فقط دختر و پسرهای او باشند مال را طورى قسمت مىکنند که هر پسر دو برابر دختر ارث ببرد.
تقسیم ارث اگر ورثه فقط پدر و مادر باشند ☀️🍃
پرسش :اگر فقط پدر و مادر از گروه اول ارث موجود باشد ارث چگونه تقسیم می شود؟
پاسخ : هرگاه وارث میّت فقط پدر و مادر او باشند، مال سه قسمت مىشود دو قسمت آن را پدر و یک قسمت آن را مادر مىبرد؛ مگر اینکه میّت دو برادر، یا چهار خواهر، یا یک برادر و دو خواهر داشته باشد که همه آنها پدر و مادرى باشند یا پدرى فقط (یعنى پدر آنان با پدر میّت یکى باشد) مادر شش یک مال را مىبرد و بقیّه به پدر مىرسد. (دراصطلاح فقهی به «دو برادر، یا چهار خواهر، یا یک برادر و دو خواهر» حاجب می گویند)
حاجب بودن برادرانی که مرتکب قتل شده اند از سهم الارث مادر ☀️🍃
پرسش :اگر چند برادر، برادر دیگر خود را به قتل رسانده باشند، حاجب از ارث مادر متوفى هستند؟
پاسخ :در فرض سوال حاجب هستند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام وخدا قوت خدمت بانو جان حبیبه خانما برا رزق وروزی زندگیتون چه نماز ودعاهایی که واقعا جواب داده میخونین ممنون اجرتون با مهدی زهرا س 🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام لطفاً منو هم راهنماییم کنید برای بار سومه پیام میدم. من از بچگی لکنت زبان داشتم و احساس میکنم وقتی دهانم بسته ست زبونم میلرزه ۲۷سالمه
لطفاً راهنمایی کنید چیکار کنم خوب شم نمیتونم تو جمع حرف بزنم قلبم تندتند میزنه اسمم شکیبا
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت خواهرای گلم
میشه بگید چطور شکرگذاری کنم
یا چطور شکرگزاری بنویسم تا به خواسته م برسم
لطف کنید واضح توضیح بدید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت ادمین محترم و همه اعضا گروه من زمان مجردیم پریود نامنظمی داشتم از وقتی ازدواج کردم قرص Ld مصرف کردم که تقریبا منظم شد اما دیدم خونریزیم هر ماه داره کمتر میشه الان دوماه مصرفشو گذاشتم کنار ماه پیش با سه روز تاخیر پریود شدم و الانم ۱۵ روز میگذره نشدم هیچ علایمی هم از بارداری نیس دوبارم بی بی چکم منفی بوده خواهش میکنم اگه تجربشو دارین کمکم کنید ممنون🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عزیزان امیدوارم زندگی به کامتون باشه.سوال من اورژانسی بزاریدتوگروه ممنون میشم
چون فرصت زیادی ندارم وبایدواریزانجام بدم
شماکلینیک باروری میلادنوردرتهران روکسی بشناسه ونتیجه گرفته باشه جهت تعیین جنسیت؟؟؟
مشاوره انجام میدن وداروو تغییر سبک.میشه اعتماد کردوهزینه کرد
قسمتون نمیدم خوب نیس ولی خواهش میکنم از راهنمایی دریغ نکنید
فرصت زیادی ندارم برای فکرکردن🌻🌻🙏🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام ب دوستان عزیز ،خواهر مجردی دارم ۳۰ ساله هستند ک کیست و عفونت اداری دارن رفتن دکتر قرص پروژسترون دادن اگر دوستان درمانی بلد هستید لطفا راهنمایی کنید ممنون .
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
میخواستم بگم من پوستم خیلی خشکه وقاعدتادورچشم وپیشونی واطراف لبم خیلی چروک داره
قبلاچندباری بوتاکس کردم ولی یکسال هست تصمیم گرفتم نرم بوتاکس علیرغم ماسکها وروغنهای گیاهی آبرسانی که براپوستم همیشه استفاده کردم هیچ نتیجه ای ندیدم وچون طبعم هم گرم هست وقتی روغن زیتون ونارکیل و... به پوستم میزنم تازه صورتم ملتهب میشه. جدیداچروکهای بالای لبم بیشترشده وخیلی رواعصابمه بخصوص وقتی صحبت میکنم بیشتربه چشم می یاد ازبس همه ی راههاراامتحان کردم وبه نتیجه نرسیدم... خسته شدم
میخواستم اکه کسی راهکارموثری داداره بهم بگه. چندجامشاوره رفتم میگن چارش تزریق ژله😔ولی اصلاحاضرنیستم تن به اینکاربدم. هم برای ضررهاش وهم برای شکلی که به لبم میده.
اگه کسی راهکاری بهم بده که واقعاواقااموثرباشه.. یک عمر دعاگوی اوهستم. 🙏🌹
،رضمن قبلا دودوره کرم صمیم و الان هم آربیاناگه اینقدرتلویزیون تبلیخ میکنه استفاده کردم ولی اصلااین چروکهابخصوص بالای لبم ازتانمی افتن😒
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام من دستم خواب میره رفتم دکتر گفته گرفتگی عصب داری باید عمل کنی می خواستم ببینم کسی راهکاری داره به منم بگه ممنون
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت حبیبه خانم و اعضای گروه من ۳۴ سالمه احساس میکنم چروک صورتم نسبت به سنم خیلی زیاده موقعی که میخندم بغلای چشمم بغل بینیم میفته بعد جاش میمونه خیلی اعصابم خورد میشه اعتماد بنفسم و از دست میدم چند بار هم بوتاکس رفتم ولی نمیشه تا چهار ماه نشده میره اثرش حالا کرم ضد چروک هم میزنم ولی زیاد فرق نمیکنه اگه میشه دوستان راهنمایی کنند ممنونم از همتون
#ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_پاسخ 👇💜
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام وخدا قوت خدمت بانو جان حبیبه خانما برا رزق وروزی زندگیتون چه نماز ودعاهایی که
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام خدمت مادربزرگی که بچه رو اون حالت دیده. عزیزم شاید بچه عفونت و خارش داره که اینطوری با خودش ور میره این بعد رو هم در نظر بگیرید
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام عزیزی که اسهال و استفراغ گرفتی در کنار مصرف داروه. از کته و ماست هم استفاده کن. سبزیجات و میوه به خاطر فیبرش نخور. برگ درخت به رو دم کن چنبار و در هر وعده در حد یک استکان بخور. خودم تجربشو داشتم عالیه.
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام به حبیبه خانم و ادمین عزیز خواهشا این پیام منو زودتربزارین برای اون خانمی که وسواس داره کانال وسواس فقهی خانم بیگدلی در اینا و سروش رو عضو بشن خیلی خیلی کمکشون میکنه خواهر من یه مدت وسواس خیلی بدی گرفته بود که هیچ کاری نمی تونست بکنه ولی وقتی عضو این کانال شدو توصیه هاشونو انجام داد واقعا واقعا عالی شد برگشته به قبلش خیلی خوبن حتما با اونها در تماس باشیدبا مشاورهای که میدن صد در صد خوب میشین
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام دوست عزیزی که شوهرت تهدیدت کرده منم شوهردوستم خیانت میکرد وهیچ جورنمیتونست تابت کنه . ازآخر جی پی اس و شنود گرفت توماشینش قایم کرد دیگه از برنامه هاش خبر داشت سر به زنگا رفت بالا سرشون توخونه خودش مچشون گرفت. اما متاسفانه اینا چون تنها رفته بودن ومامورها دیر رسیدن زنیکه فرار کرد.اما خداروشکر شوهرشدیگه آدم شد
اما شما با برنامه جلو برو مچشو یکجوری بگیر که نتونه قسر دربره وکارش با قانون بیافته. اگه کسی داری بسپار برات انجام بده وحتما قبل هرعملی همه جوانب بسنجد. سکوت کار اشتباهیه فردا همون بچه نمیگه دستت درد نکنه ومیره وتو میمونی وجونی که الکی گذشت.یکبار جدی تصمیم بگیر بعدش مملکت اینقدر الکی نیس که اون یکی یکی خانواده شمارو بکشه. تو موقعیتی مچشو بگیر که سرش بره بالای دار وراحت شی از دستش فقط حواست باشه مدارک وشاهد همه چی داشته باشی
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام در جواب دوست عزیزی که پسر 13سالشون به شستشو مقاومت میکنن عزیزم منم همینطورم به خاطر خشکی پوستشونه منم از ناخن گرفتن بدم میاد ولی مجبورم میگیرم واقعا حس بدیه کاملا درکشون میکنم.
باید لباسا و رختخوابشون نرم و لطیف باشه. باید مرتب از مرطوب کننده استفاده کنن.
انشاءالله بهترباشن
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
با عرض سلام
خدمت اون خانمی که گفتن متولد 56هستند و دستاشون درد میکنه میخواستم بگم منم همین درد رو داشتم خیلی خیلی اذیت بودم رفتم دکتر بهم گفتن چسبندگی عصب داری و راهی جز عمل نیست. اولش از عمل میترسیدم خیلی طب سوزنی و طب سنتی رفتم چندین سال درد کشیدم در نهایت چندماه پیش عمل کردم خداروشکر خیلی خوب شدم.
ولی شما الان امکانش رو ندارین برین دکتر! سنگینی بر ندارین، کار سنگین انجام ندین خیلی بشور و بساب نکنین و حتما هرشب با روغن سیاهدونه و بادام تلخ دستاتون رو چرب کنین و ماساژ بدین قرص ویتامین ب1 300هرشب بخورین
انشاءالله بهتر باشین
به امید روزی که همه ی بانوان سرزمینم شاد و سلامت باشن
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام
در مورد دوستانی از دست پسرای نوجوونشون شاکی بودن
زمونه خیلی بد شده بچها حرف شنوی ندارن و واقعا راههای اشتباهی رو انتخاب میکنن
پرخاشگر شدن و خیلی سخته کنار اومدن باهاشون
بنظر من باید بیشتر بهشون محبت کنیم و در جواب پرخاشگریشون آرامش داشته باشیم و مقابله به مثل نکنیم
در هر صورت ما نباید لج و لجبازی کنیم باهاشون
نظارت روی دوستاشون داشته باشیم و اگه قراره یکی از دوستاشون مورد تاییدمون نباشن یه شخص مورد تایید رو جایگزین کنیم
سوره حمد رو برای رضای خدا و اهل و هدایت همه جوونها زیاد بخونیم
آیه الکرسی و اللهم اجعلنی فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من ترید رو بخونید و بسپریدشون بخدا
الهی که خدا خودش از هر فتنه و بلا و راه نادرست حفظشون کنه
واقعا خیلی سخته
خدایا خودت کمکمون کن
خدایا آنی و کمتر از آنی ما و عزیزانمون رو به خودمون وا مگذار
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
عالم معاصر، آخوند ملا محمود عراقي (ره )، فرمود: مـن در اوايـل جـوانـي ، در بروجرد در مدرسه شاهزاده ، مشغول تحصيل علم بودم
هواي آن شهر مـعتدل است و در ايام نوروز باغات و اراضي آن سبز و خرم مي شود وآثار زمستان و برف و سرماي هـوا از بـين مي رود ولي دو فرسخ از شهر كه به سمت اراك برويم بلكه كمتر از دو فرسخ ، زمستان غالبا تا اول خرداد ثابت و برقراراست .
اوايـل فـروردين چون هوا را معتدل ديدم و درسها هم به خاطر رسومات نوروزتعطيل بود، با خود گـفـتـم قـبـر امـامزاده سهل بن علي (ع ) را كه در روستاي آستانه است ، زيارت كنم .
(آستانه از روسـتـاهـاي كزاز است و كزاز از بخشهاي اراك مي باشدو اين امامزاده در هشت فرسخي بروجرد واقع شده است .
) جمعي از طلاب هم بعد از اطلاع از قصد من ، همراه من شدند و با لباس و كفشي كه مناسب هواي بـروجـرد بـود پـيـاده بـيرون آمديم و تا پايه گردنه ، كه تقريبا در يك فرسخي شهر واقع است راه پيموديم .
در مـيـان گـردنـه بـرف ديـده مي شد، ولي به خاطر آن كه در كوهستان تا ايام تابستان هم برف مي ماند، اعتنايي نكرديم .
وقتي از گردنه بالا رفتيم ، صحرا را هم پر از برف ديديم ، ولي چون جاده كـوبـيده بود و آفتاب مي تابيد و تا رسيدن به مقصد بيش از شش فرسخ باقي نمانده بود، براه خود ادامـه داديـم .
بـا خـود حـسـاب كرديم كه دو فرسخ ديگررا در آن روز مي رويم و شب را كه شب چـهـارشـنـبـه بود، در يكي از روستاهاي بين راه مي خوابيم .
فقط يك نفر از همراهان از همان جا بـرگـشـت .
عصر به روستايي رسيديم و در آن جا توقف كرديم و شب را همان جا خوابيديم .
صبح وقـتـي بـرخـاستيم ، ديديم برف باريده و راه را بسته و مخفي نموده است .
با وجود اين وقتي نماز خوانديم وآفتاب طلوع كرد، آماده رفتن شديم .
صـاحـب مـنزل مطلع شد و ممانعت نمود و گفت : جاده اي نيست كه از آن برويد و اين برف تازه ، همه راهها را بسته است .
گفتيم : باكي نيست ، زيرا هوا خوب است و روستاها به يكديگر متصل هستند ومي توانيم راه را پيدا كنيم ، لذا اعتنايي نكرده و براه افتاديم .
آن روز را هم با سختي تمام رفتيم .
عـصـر وارد روسـتـايي شديم كه از آن جا تا مقصد، تقريبا كمتر از دو فرسخ مسافت بود.
شب را در خانه شخصي از خوبان ، به نام حاجي مراد خوابيديم .
صبح وقتي برخاستيم هوا به شدت سرد شده و برف هم بيشتر از شب گذشته باريده بود، اما ابري ديده نمي شد.
نـمـاز صبح را خوانديم و چون مقصد نزديك و شب آينده ، شب جمعه و مناسب بازيارت و عبادت بود و در وقت خروج ، هدف ما درك زيارت اين شب بود، بازبراه افتاديم ، به اين حساب كه بين ما و مـقـصد روستايي است كه متعلق به بعضي ازبستگان من مي باشد، اگر هم نتوانستيم به امامزاده بـرسـيـم ، مـي توانيم در آن روستاتوقف كنيم و من صله رحم كنم .
وقتي صاحب منزل قصد ما را فـهـمـيـد، مـا را از حركت باز داشت و گفت : احتمال از بين رفتن شما وجود دارد، بنابراين جايز نيست برويد.
گـفـتـيـم : از ايـن جا تا روستاي بستگان ما مسافت چنداني نيست و بيشتر از يك گردنه فاصله نـداريم و هواي آن طرف هم كه مثل اين طرف نيست ، بنابراين فقط يك فرسخ از راه برفي است و در يك فرسخ راه هم ترس از بين رفتن نمي باشد.
بـه هـر حال از او اصرار و از ما انكار و بالاخره وقتي اصرار كردن را بي فايده ديد، گفت :پس كمي صبر كنيد تا برگردم .
اين را گفت و رفت و در اتاق را بست .
وقـتي رفت ، به يكديگر گفتيم مصلحت در اين است كه تا نيامده برخيزيم و برويم ،زيرا اگر بيايد باز هم ممانعت مي كند، لذا برخاستيم تا خارج شويم ، اما ديديم در بسته است .
فهميديم كه آن مرد مـؤمـن بـراي آن كـه از رفتن ما جلوگيري كند، حيله اي بكاربرده و در را بسته است ، لذا مجبور شديم همان جا بنشينيم .
در همين لحظات طفلي راميان ايوان ديديم كه كاسه اي در دست دارد و مي خواهد از كوزه اي كه آن جا بود، آب ببرد به او گفتيم : در را باز كن .
او هـم بـي خبر از موضوع در را باز كرد.
به سرعت بيرون آمديم و براه افتاديم .
بعد ازآن كه از اتاق و حياط، كه بالاي تلي قرار داشت ، خارج شديم ، صاحب منزل ، كه براي انداختن برف بالاي بام رفته بود، ما را ديد و صدا زد: آقايان عزيز، نرويد كه تلف مي شويد.
بيچاره هر قدر اصرار كرد كه حالا كجا مي رويد؟ فايده اي نداشت و ما اعتنانمي كرديم .
وقـتـي اصـرار را بـي فايده ديد، دويد و صدا زد راه بسته و ناپيدا است و شروع به نشان دادن مسير نـمـود كه از فلان مكان و فلان طرف برويد و تا جايي كه صدايش مي رسيد،راهنمايي مي كرد و ما راه مي رفتيم .
مـسـافتي كه از آن روستا دور شديم ، راه را كه كاملا بسته بود، نيافتيم و بيخود مي رفتيم .
#ادامه_دارد....
#ادامه
.
گاه تا كـمر يا سينه به گودالهايي كه برف آنها را هموار كرده بود فرو مي رفتيم و گاه مي افتاديم و بدتر از هـمـه آن كـه ، رشته قنات آبي در آن جا بود كه برف و بوران اثرچاههاي آن را بسته بود و ترس افـتـادن در آن چـاهـهـا را هـم داشـتـيـم .
بـعلاوه آن كه ، راه نامشخص و برف هم غالبا از زانوها مي گذشت كفش و لباس هم مناسب با هواي تابستان بود.
گاهي بعضي از رفقا چنان در برف فرو مـي رفـتـند كه نمي توانستند خارج بشوند، مگر اين كه بقيه او را بيرون بكشند.
با وجود اين حالت چون هوا آفتابي وروشن بود، مي رفتيم .
در بين راه ، ناگاه ابرها به يكديگر پيوسته و هوا تاريك شد، بـرف و بـوران هم شروع شد و سر تا پاي ما را خيس نمود، اعضاي بدنمان ، از وزيدن بادهاي سرد و وجـود بـرف و بـوران از كار افتاد، به همين جهت همگي از زندگي خودنااميد شديم و به هلاكت خـود يـقـين پيدا كرديم .
با پيش آمدن اين حالت انابه و استغفاركرده و شروع به وصيت كردن به همديگر نموديم .
بعد از وصيتها و آمادگي براي مردن ، من گفتم : نبايد از فضل و كرم خداوند مايوس شدما بزرگ و ملجا و پناهي داريم كه در هر حال و زماني قدرت ياري و كمك ما را دارد،بهتر آن است كه به او استغاثه كنيم .
دوستان گفتند: اين شخصي كه مي گويي ، كيست ؟ گـفـتـم : امـام عـصـر و صـاحـب امر، حضرت قائم عجل اللّه تعالي فرجه الشريف را مي گويم .
تا ايـن سـخن را از من شنيدند، همگي به گريه افتادند و ضجه زدند و صداها را به واغوثاه وادركنا يا صاحب الزمان ، بلند نمودند.
ناگاه باد، آرام و ابرها پراكنده و آفتاب ظاهر شد.
وقتي اين وضع را ديديم بسيارخوشحال و مسرور شـديـم ، اما همين كه اطراف را نگاه كرديم ، ديديم در چهار طرف غير از كوه و تپه چيزي مشاهده نـمي شود و آن راهي كه بايد مي رفتيم ، مشخص نبود.
از ترس آن كه اگر برويم شايد راه را اشتباه كنيم و طعمه درندگان شويم ، متحيرمانديم .
در هـمـيـن حـال ناگهان ديديم كه از طرف مقابل بر بالاي بلندي ، شخصي پياده ظاهر شدو به طرف ما آمد.
همه خوشحال شده و به يكديگر گفتيم : اين همان گردنه اي است كه بين ما و منزل باقي مانده است و اين شخص هم از آن جا مي آيد.
او بـه طرف ما و ما به سمت او روانه شديم تا آن كه به يكديگر رسيديم .
شخصي بود به لباس مردم آن نواحي كه ما تصور كرديم از اهالي آن جا است و از او راه راپرسيديم .
گـفـت : راه همين است كه من آمدم و با دست اشاره به آن جايي كه اول ديده شد، نمود وگفت : آن هم اول گردنه است .
بعد از اين صحبتها از ما گذشت و رفت .
ما هم از محل عبور و جاي پاي او رفتيم تا به اول گردنه رسيديم و نفس راحتي كشيديم ، اما اثر قدم او را از آن مكان به بعد نديديم ، با آن كه از زمان ديدن او و رسيدن ما به آن جا، هواكاملا صاف و آفتاب نمايان و برف تازه اي غير از بـرف قـبـلي نباريده بود و عبور از ميان گردنه هم بدون آن كه قدم در برف اثر كند، ممكن نبود.
ضمن اين كه از بلندي ، تمام آن صحرا نمايان بود، و ما هر چه نگاه كرديم آن شخص را در آن بيابان هموار نديديم .
تمام همراهان از اين موضوع تعجب كردند! هر قدر در اطراف نظر انداختيم كه شايدجاي پايي پيدا كـنـيم ، ديده نشد.
حتي از بالاي گردنه تا ورود به روستاي خودمان كه نزديك به نيم فرسخ بود، همت را بر آن گماشتيم كه اثر پايي پيدا كنيم ، ولي با كمال تعجب پيدا نكرديم و نديديم .
پس از ورود به آن روستا پرسيديم : امروز اين جا و اين طرف گردنه ، برف تازه باريده ؟ گـفـتند: نه ، بلكه از اول روز تا به حال هوا همين طور صاف و آفتاب نمايان بوده است ،جز آن كه شب گذشته برف كمي باريد.
از ديـدن ايـن امـور غـيـر طبيعي و آن اجابت و دستگيري بعد از استغاثه ما، براي من وبلكه همه هـمراهان هيچ شكي در اين كه آن شخص ، آقا و مولا حضرت ولي عصرارواحنافداه ، يا آن كه مامور خاصي از آن درگاه بوده است ، نماند
كمال الدين ج ، ص 110، س 3.
🍀مرکز درمان دیابت کشور🍀
✅درمان کامل دیابت توسط دارو های کاملا گیاهیvip
✅ احیای دوباره پانکراس (لوزالمعده)
طی دوره درمان
✅کنار گذاشتن دارو های شیمیایی
✅پاکسازی کامل عوارض دارو های شیمیایی از بدن
✅درمان زیر نظر پزشک متخصص
لینک کانال 👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2433155868Cee0651d8dc
🔘 دختری که بخاطر یک خواب مسلمان و محجبه شد 🧕
👉 https://eitaa.com/joinchat/191299814C29f6e97256
🔘 همچنین مطالب زیر در اینجا سنجاق شده 👇
💠 ثواب بردن تا قیامت با یک عمل
💠 مهمترین علت گرفتاری در برزخ
💠 گفتگوی جالب استاد پناهیان با جوانی که مرگش قطعی بود!!
💠 چگونه خواب اموات را ببینیم
💠 دو عمل راحت با پاداش سنگین
💠 راهکار #استاد_عالی برای یاد دائمی امام زمان
💠 چرا #امام_محمد_باقر برای ۴۰ سالگی، تذکر دادند
💠 راه تشرف محضر #امام_زمان عج
💠 رفتار عجیب #امام_رضا علیه السلام با مرد مهمان
👉 https://eitaa.com/joinchat/191299814C29f6e97256
#دعا_درمانی 🌱
افزایش رزق و روزی فراوان در
شب چهارشنبه🌸🍃
این عمل عجیب و ساده را بعضی
معتقدند شکی در استجابت آن
نیست و روزی فراوان در همان
روزهای هفته خواهد رسید و آن
این است :
که در شب چهارشنبه سه لقمه
غذا را با پیاز بخورد و بر هر لقمه
قبل از خوردن بگوید :
« اللهُمَّ الْعَنَ الاَعْداءَ وَ الْعَنْ
مَرْحَبَ الْخَیْبَریِّ »
توضیح :
مَرْحَبْ پهلوان یهودیان قلعه خیبر بود
که بدست مبارک حضرت علی ع به
درک واصل شد و قلعه خیبر فتح شد.
منابع : تحفة الرضویة صفحه ۵۲ و ۵۳
زیارت عاشورا شاه کلید رفع
مشکلات است 🌸🍃
امام صادق (ع) به صفوان میفرماید
«زیارت عاشورا را بخوان و از آن
مواظبت کن؛ به درستی که من چند
خیر را برای خواننده آن تضمین میکنم،
نخست زیارتش قبول شود، دوم سعی
و کوشش وی شکور باشد، سوم
حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند
بزرگ برآورده شود و نا امید از درگاهش
برنگردد، زیرا خداوند وعده خود را خلاف
نمیکند».
منابع: بحارالانوار - جلد 98 - ص 300
امام صادق (ع) به صفوان میفرماید:
«هر گاه حاجتی پیدا کردی، این
زیارت را بخوان که برآورده میشود».