eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
169.4هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام خسته نباشید بنده همسرم هفده سال فوت کردن دوتا دختر دارم که اولی 28,سال هست و
پاسخ اعضا 🌙🌺 سلام مادر بزرگواری که گفتند فرزندشون خیلی کم خواب هست. به طب سنتی مراجعه کنند. ممکنه از صفرای زیاد یا سودای زیاد باشه. ان شالله درمان دارد. ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خواهری ک گفتید همسرتون بیش از اندازه ب خونواده خودش مخصوصا خواهرش توجه میکنه بله اولویت اول مرد باید همسرو فرزندانش باشه ولی شما ک میگی برای شمام ک چیزی کم نمیذاره راستش همسر منم همینطور بود من اینقد حرص میخوردم چون تو روزای سختم ک من محتاج یه لقمه نون بودم و گرسنه شب سرمو میذاشتم رو بالش در حالی ک باردار هم بودم اصلا ب مهم توجه نمیکرد و نسبت بهم بسیارسنگدل و بیرحم بود ولی من با حرص خوردن فقطخودمو نابود میکردم و همسرم بااینکه دلایل منو ته دلش قبول داشت ولی مادرش بودو بهم میگف تو ب مادرم بی احترامی میکنی و ازم زده شده بود من با مرور کارهای مادرهمسرم داشتم روانی میشدم تااینکه یه روز خدارو خیلی صدا کردم و گفتم کمکم کن خدای مهربان دلم نرم کرد الان بعضی وقتا خودمم بهش میرسم ن اینکه دائم دم دستش باشم تا دم دستی بشم نه ولی خوب کمکش میکنم و خودم هر چن وقت بهمسرم میگم بره ب مادرش سر بزنه چون با خدا معامله کردم ک بدی بد و خوبی اگر بی منت باشه ب خوب برمیگرده خواهر عمردست خداست اگر خدای ناکرده برای پدرو مادر همسرتون اتفاقی بیوفته تاابد از دل همسرت بیرون نمیره و از چشمش میوفتی و اینکه خودمون بچه داریم و روز پیری برای همست پس خودتو قانع کن وگرنه با این فکرو خیالات خودتو نابود میکنی ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خسته نباشید من چندتا تجربه داشتم میخام دراختیار دوستان بگذارم برای بیماری هموروئید شقاق بهترین چیز عسل ..ترمیم کننده هست باید روی زخم مالیده شود..برای کسانی ک عفونت گوش..رحم....دارند عنبر نسا عالی هست عنبر نسا فقط مثل سیگار روشن بشه تا آخر دود میکنه نیازی به زغال ..نداره ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام عزیزان.برای خواهری که سینوزیت دارند،عزیزم بخور تخم گشنیز بدید خیلی عالیه. ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام ادمین عزیز ممنون از زحماتی که میکشید وهمچین از هم گروهی های عزیزم تشکر که جواب سوالات را میدن حتما حتما این پیام منو بگذارید🙏🙏🙏🙏.اون خانمی که گفتم شوهرشون اعتیاد داره وبهشون بی توجه هی می‌کنه و مجبور ب خودارضایی شده .باید بگم که خدا ب دادتون برسه الان میگی گاهی این کار رو میکنم ولی بعد میشه هفته ای چند بار.روزی دو یا سه بار....این بیماری خود..از سرطان هم بدتره من خودم مبتلا ب این بیماری کثیف هستم اصلا لذتی توش نیست وقتی فکرم شدید درگیرمیشد وهیچ رابطه ای بین خودمو وشوهرم نبود مجبور بودم ی جوری خودم را مثلاً آروم کنم ولی بعدش حتی ب خودکشی فکر میکردم چه حال بدی .ناشکری نباشه ولی ب خدا میگم خدا کاش سرطان داشتم ولی مبتلا ب این بیماری نبودم چون می‌دونم بیماریه از روی خوشی نیست از اضطراب تنش وبیماری روحی روانیه .باید ی اراده آهنین داشته باشی با کوچکترین چیزی تحریک میشی .هرطورشده خودت را نجات بده نزار کار ب جاهای باریک بکشه تنها نمون تو چشای هیچ مردی نگاه نکن بدون کی وچه موقع های تحریک میشی مثلاً بعداز پرویدی بیشتر تحریک میشی سریع اگه فکر گناه آمد سرت سعی کن از اون محل بری وخودتو سرگرم چیزی کن نماز نجات دهنده ست بگذر از من بنده روسیاه که ب خاطر این گناه نمیتونم به خدای عزیزم نزدیک بشم .ب شوهرت بیشتر محبت کن شاید بهتر بشه .من الان بهتر از قبل شدم چون همسرم ترک کرد .خدا باعث بانی کسی که منو ب درد مبتلا کرد نیامرزه یه ادم لعنتی رو که باحرفاش منو براین حالو روز انداخت اگه دوست داشتید داستان مو بگذارم... ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 باورهای غلط لاغرسازی با سرکه سیب+ مضرات ترشیجات ✅ با حضور دکتر عسگرفراشاه در مورد باور اشتباه حذف چربی با مصرف سرکه سیب صحبت می کنیم. ⛔️مصرف ترشیجات : کلا برای افرادضعف عصبی و یا مثانه و یا زخم گوارش و یا باردار و ایام پریودی بسیارمضراست ‌
🌱 سالها قبل ، در اتاق كار خود نشسته بودم كه مرد روحاني خوش چهره‌اي وارد شد. از چين‌هاي عميق پيشاني‌اش پيدا بود كه مردي دنيا ديده و سرد و گرم روزگار چشيده‌است. سر و وضع نسبتاً مرتبي داشت و پنجاه ساله به نظر مي‌رسيد و رفتار متين او انسان را به احترام وامي داشت. پس از سلام و احوال پرسي، گفت: شنيده‌ام كه روحاني زاده‌ايد و اصيل و درد آشنا. كتابي نوشته‌ام كه اگر مجوز چاپ آن را صادر كنيد براي هيمشه ممنون شما خواهم بود. نگاهي به كتاب‌هايي كه در روي ميز كارم بر روي هم انباشته شده بود، انداختم و گفتم: ملاحظه مي‌كنيد، اين كتاب‌ها به ترتيب در انتظار نوبت نشسته‌اند تا پس از رسيدگي به دست چاپ سپرده شوند و مؤلفان آنها همه، همين تقاضاي شما را دارند. شغل اصلي من دبيري است و با حفظ سمت آموزشي، اين وظيفه سنگين اداري را نيز به من محول كرده‌اند تا در ساعات فراغت به بررسي كتاب بپردازم! و طبيعي است كه كار به روز نباشد. جانا! چه كند يك دل با اين همه دلبر؟! اگر شما به جاي من بوديد چه مي‌كرديد؟! با لحن پدرانه‌اي گفت: فرزندم! فكر نمي‌كنم در تشخيص خود اشتباه كرده باشم، شما اهل درديد و درد مرا خوب مي‌فهميد! اين كتاب، ماجراي تلفني است كه من به خدا زده‌ام! و فكر مي‌كنم كه مطالعه آن براي عموم مردم خصوصاً جوانان جوانان مفيد باشد. بركاتي كه اين تلفن به همراه داشته، نه تنها زندگي من بلكه زندگي صدها نفر را تا به امروز دگرگون ساخته است. اگر من به جاي شما بودم نگاه گذرايي به مطالب كتاب مي‌انداختم و اجازه چاپ آن را صادر مي‌كردم! آن روز، حدود هفت سال از آشنايي من با عزيز نادرالوجودي چون آقاي مجتهدي مي‌گذشت و طبعاً تشنه شنیدن مطالبي از اين دست بودم، خصوصاً كه سفارش اكيد آن مرد خدا را هميشه به خاطر سپرده بودم كه: « فرصت‌ها را نبايد از دست داد.» گفتم: نيازي به بررسي كتاب نيست! دوست دارم فهرست ‌وار مطالب كتاب را از زبان شما بشنوم. گفت: اسم كتاب را: « عبرت‌انگيز» گذاشته‌ام به خاطر عبرت‌هاي بسياري كه از آن مي‌توان گرفت. اين كتاب دو بخش دارد، بخش اول آن درباره تلفني است كه به خدا زده‌ام! و بخش دوم آن مربوط به بركات بي‌شماري مي‌شود كه اين تلفن به همراه داشته. بعد آمار مفصلي را ارايه كرد كه تا آن روز توفيق انجام چه خدماتي را خداوند نصيب او كرده است؛ از قبيل: احداث چند باب دارالايتام، دبستان ، دبيرستان، مسجد و ... و گفت: آمار اين خدمات به تفكيك سال، دقيقاً در اين كتاب آمده است. از توفيق بزرگي كه خداوند سبحان نصيب اين روحاني خدوم كرده بود، دچار حيرت شده بودم و از او خواستم ماجراي تلفن خود را به خدا برايم بازگو كند، و او در حالي كه اشك در چشمانش حلقه زده بود، گفت: طلبه جواني بودم كه در زمان مرجعيت آيت الله بروجردي از اراك به قم آمدم، و با آنكه بيش از 25 سال نداشتم بايستي هزينه يك خانواده 5 نفري را تأمين مي‌كردم، و شهريه ناچيزي كه هر ماه از حوزه مي‌گرفتم، پاسخگوي اجاره و هزينه‌هاي زندگي‌ام نبود، و با آنكه همسرم با فقر و نداري من مي‌ساخت ولي اغلب ناچار مي‌شدم براي امرار معاش از اين و آن قرض كنم. دو سه سال به اين روال گذشت و كار من به جايي رسيد كه به تمامي كسبه محله گذرخان از نانوا گرفته تا بقال و قصاب بدهكار شده بودم و شرم مي‌كردم كه براي تهيه مايحتاج زندگي به آنها مراجعه كنم. در اين شرايط دشوار و كمرشكن، صاحبخانه نيز با اصرار، اجاره‌هاي عقب افتاده را يك جا از من طلب مي‌كرد و بار آخر كه به سراغم آمد، گفت: اگر تا دور روز ديگر بدهي خود را پرداخت نكني، اثاثيه‌ات را از خانه بيرون مي‌ريزم و خانه‌ام را به مستأجري مي‌دهم كه توان پرداخت اين مال الجاره را داشته باشد! ديگر كارد به استخوانم رسيده بود، سحرگاه از خانه بيرون زدم. بايستي خود را گم و گور مي‌كردم! زيرا ديگر تحمل آن همه سختي را نداشتم و نمي‌توانستم به چشمان بي‌فروغ فرزندانم نگاه كنم، و نگاه طلبكارانه كسبه محل را ناديده بگيرم، و از همه بدتر شاهد لحظه‌اي باشم كه اثاثيه مرا از خانه بيرون مي‌ريزند! از محله گذرخان كه بيرون آمدم، چششم به گنبد و گلدسته حرم مطهر حضرت معصومه عليها‌السلام افتاد، بي اختيار دلم شكست و قطرات اشك بر گونه‌ام نشست، و با زبان بي زباني، ناگفته‌هاي دلم را براي آن بانوي بزرگوار گفتم. نماز صبح را در حرم بي‌بي خواندم، و از صحن بيرون آمدم: چند اتوبوس در كنار «سه راه موزه» سرگرم پركردن مسافر بودند. دلم از غصه پر بود و جيبم خالي! بسيار كاويدم و سرانجام يك اسكناس 50 ريالي را در گوشه جيب بغلم پيدا كردم! سوار اتوبوسي شدم كه به تهران مي‌رفت و قرار بود مسافرهاي خود را در ميدان شوش پياده كند. ....
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
❤️🍃 شوهرم عاشق موهای بلنده اما من موهام کم پشت بود و رشد نداشت هرچی می‌گفت امتحان میکردم چقد خرج کردم امااااااا با یه چیز خیلی ساده که تو خونه همه هست موهام تو یکماه رشد عجیب و پر شد خدا خیرش بده تو این کانال دیدم https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 انقدر موهام ناز شده 😍
🌻🍃 با سلام خدمت اعضای محترم گروه من جز گروه هستم و مشکلات دوستان رو می خونم راه حل تا حالا ندادم ولی شبیه مشکلم رو جایی ندیدم . خانمی هستم 44 ساله شوهر اولم فوت شدن وقتی 22سالم بود یک دختر 7ساله و یک پسر 2ساله بعد از 2سال با آقایی ازدواج کردم که خانم اولش بچه دار نشده بود و برا بچه با من ازدواج کرد البته برا خانم اولش هم یک بچه آورده بود از نوزادی و اون بچه موقع ازدواج با من 3سالش بود این آقا تا شب عقد به من در مورد زن دار بودنش و بچه حرفی نزد و بعد از اومدن مادرش بهش گفته بود که باید بگی زن دارم و بچه و اومد به من گفت ولی دیگه دو ماه از ارتباط من با ایشون گذشته بود و فامیل و دوست همه متوجه حضور آقا بودن من قبول کردم و گفتن اون خانم مشکل عقلی داره کاری به کار من ندارم خونشون هم تو شهر ما نیست و من دوهفته یک بار میرم و براشون به خاطر اون بچه خرجی میبرم و سر میزنم و میام ومن بعد از 8ماه فهمیدم خونشون در شهر ما هست و بیشتر از اون چیزی که گفته می ره و میاد و به من دروغ می گفت که فلان جا و یا جلسه یا........ من رو ایشون حساس بودم دست خودم نبود و من هم ازاین آقا الان دو تا دختر دارم این آقا با بچه های من خیلی خوب بود بیشتر پیش ما بود و خیلی بچه دوست خدا شاهده که بزرگ کردن دختران همه جوره باهام بود البته من دخترم رو شوهر دادم و پسرم هم ازدواج کرد دوسال پیش واین آقا هم دختر که برای خانم آورده بودن ازدواج کردن البته بگم شوهرم در تمام این سالها با وجود دوتا دختر که براشون آوردم همچنان اون دختر عزیز و عزیز کرده شوهرم بودن همه جوره تا اون دختر هم ازدواج کردن و همسرم اصلا از اون خونه و خانمشون به من چیزی نمی گفتن تا من اتفاقی که به شهر مادرشون رفته بودم از طریق فامیلشون متوجه شدم . بگذریم برا این دختر همه کاری کردن البته نگفته نمونه برا دختر من هم برا ازدواجشون پدری کردن تا یک مرتبه ورق این آقا عوض شد اصلا نمی دونم چی شد شروع کردن بهانه گرفتن و تهمت زدن به من با کی رابطه داشتی با کی ..... در صورتی که من خانمی هستم مقید به اخلاق و دینم هستم اهل نماز روزه حجاب کامل می توانم بگم حتی بدون آستین چه و جوراب در جمع شوهر خواهرها ی خودم و ایشون حاضر نشدم البته با یک خانم جوان میگن صیغه شده نمی دونم و من باردارم شدم ولی ازبس حرص و جوش خوردم سقط شد و در زایشگاه من رو بستری کرد و با خانم صیغه‌ای رفت کربلا نگم چه به سرم اومد از 7روز که نبود امضا بده برم برای کورتاژ و من بعد از مرخصی شدن رفتم در خونه زن اولش فکر کردم با اون رفته ومن بعد از18 سال با خانم اولش روبه رو شدم و تقریبا 9ساعتی پیش خانمش بودم به تلفن آقا مون با موبایل خانمش زنگ زدم و بهش گفتم باهاش حرف بزن توی همه این سالها بهم دروغ گفته بود دیدم چه عاشقانه با هاش حرف میزنه زندگیش رو مرتب کرده بود و دو سال پیش دختر اون خانم تو دوران عقد بود گفت همسرم بهش گفته بود بیا ولی به خاطر دامادش که همسرم کارش رو در شهر جنوبی درست کرده بوده و در شرکت نفت مشغول هست نرفته بگذریم که خیلی از حقایق و نگفته ها ی. همسرم برام رو شد حالا من رو ترک کرده همش چسبیده به زن اولش البته رابطه زناشویی اون خانم گفت که 5ساله با شوهرم نداره ولی شوهرم می گفت 18ساله که با تو بودم باهاش رابطه ندارم البته بگم شوهرم در این 13سال هم که من همسرش نبودم 4تا،5تا صیغه کرده بوده و همسرم بسیار گرم مزاج هستن می توانم بگم توی این 18سال من 5بار سقط داشتم حالا مدعی هست تو به من محل نمی گذاشتی با کسی رابطه داشتی شکایت دادگاه کرده ولی به هیچ نتیجه ای نرسیده تا ماه رمضون به خدا قسم روزه بودم و دختر 10سالم هم روزه بودن اومدن از امنیت اخلاقی گوشی های تلفنم که ی گوشی قدیمی سامسونگ که نت بوده و خراب ازم گرفتن که من پیج مبتذل دارم گفتم اشکالی ندارد.... .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
34.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ▫️سلام بر جان‌هایی که فدای ایران شدند... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌷 🌷 ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام خسته نباشید بنده همسرم هفده سال فوت کردن دوتا دختر دارم که اولی 28,سال هست و
پاسخ اعضا 🌙🌺 سلام و وقت بخیر خدمت ادمین محترم درجواب خانمی که گفتن دخترشون انگل گرفته ولی بعد از خوردن داروها همچنان لاغره برای اینکه اضافه وزنش بالا بره از لاغری هم دربیاد تو اینترنت سرچ کنید عطاری حکاک-اهواز بگیرند (همه جا امکان ارسال دارند) برا دخترشون استفاده کنه و اینکه از عطاری بپرسه که چه طور استفاده کنه بهش میگن. دختر خودم خیلی لاغربود و به شدت ضعیف زمانی که این دارو رو استفاده کرد وزنش از۳۴ کیلو شد ۶۲کیلو در شیش الی هشت ماه دقیق یادم نیست. زمانی که این دارو را سفارش دادم عطاری بهم گفت که زمان نهار وشام یه قاشق مرباخوری بده دخترت بخوره.البته اینم بگم که این دارو 1-2-3-4 دور هست ممکنه دور ۱و۲ رو دخترتون خورد دیگه نیاز به اون دوتای دیگه نباشه ولی اگه خیلی لاغربیش از اندازه مثل دختر خودم هر چهار تارو باید بخوره(واینم اضافه کنم که به هیچ وجه چه در حال استفاده ازاین دارو چه بعد از تموم کردنش استرس نداشته باشه عصبی نشه سرهرچیز بیخودو کوچکی چون دوباره لاغر و ضعیف میشه اونوقت باید دوباره براش ازین دارو بگیرید البته خیلی بهتره زمانی که این دارو رو میخوره باشگاه بره ورزش کنه که وزنش پابرجا بمونه)اینم شماره تماس عطاری حکاک-اهواز:09166023074 ولی بازهم سرچ کنید یه موقع شماره عوض نشده باشه.التماس دعا🌹 ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام وقتتون قشنگ جواب خانمی که گفتن سر گیجه داره من اینطور بودم گاهی احساس میکردم روی زمین نیستم ومعلق تو هواهستم رفتم دکتر ویتامین ب۱ ۳۰۰ بهم داد عالی بود عالی ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خانمی که گفتن پریودیشون بعد زایمان به نامنظمه وزیاد وقتی بدن ضعیف میشه خونریزی زیادمیشه قرصهای ویتامین بخورید ومغزیجات استفاده کنن وکمی خودشونو تقویت کنن ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خانمی که گفتن مهمون میاد سروصدا میشه خوب ارتباطتونو قطع کنید چهار قل زیاد بخونید ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خانمی که فرمودن صبح موقع بیدار شدن اذیت میشن ازسردی زیادبدنه چیزایی با طبع گرم بخورن درست میشه ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خداروشکر تو این همه داستان زندگی یکی عاشقانه خوشبخت شد برات خوشحالم از صمیم قلبم خوشحالم پریناز خانم ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خانمی که سوال کردن موقع سیکل قاعدگی سر درد دارن آب زیاد بخورن یا اگه امکان داره براشون سرم بزنن ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خانمی که گفتن ۲ماه خونریزی دارن جعفری رو بپزن کامل که پخت آبشو تلقیح کنن ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃 سلام خانمی که سینوزیت دارن بخور زرد چوبه بدید عالیه یا اینکه خاکشیرو بکوبید(آسیاب نه)شب ی قاشق بریزید روی پارچه نخی بعد کمی گرمش کنید روی کتری یا سماور بعد بذارید روی پیشونیتون خیلی سوز میزنه شب بعد خاکشیر جدید بریزید روی پارچه تا یک هفته بسیاربسیار بسیار عالیه ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
های . ✅درمان اورژانسی فشار خون 🔻ماساژ بین شست و انگشت اشاره 🔻سوزن یا تیغ ریز زدن به نوک انگشتان دست و آمدن چند قطره خون 🔺جویدن ۲۱ عدد سیاه دانه 🔺خوردن یک قاشق سرکه انگور طبیعی 🔺و در صورت لزوم، حجامت عام ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 نازنین سرش درد میکرد نمیتونست تکون بده چشماشو ب زور باز کرد که ای کاش باز نمیکرد
🌸🍃 نازنین بچه ها خونه زن عموم جوریه ک دوتا زن عمو هام تو یه خونه بودن وقتی گریه میکردم زن عموم میفهمه صدا میاد تو حیاط پسر عموم ی اناربم میده و تهدید ک ساکت شو تا پیتزا بت بدم و هرچی خواسی و این چیزا  اما اون زن عموم تو حیاط میفهمه یکمشو و میبینه گریه کردم همون موقع تا ما میریم زنگ میزنه به  مامانم میگه و مامانم از من تو خونه پرسید منم واقعیتو گفتم ک اذیت شدم  پدرم برخورد کرد اما نزاشتن مامانش بفهمه و از اون روز من متنفر بودم ازش و دیگه کمتر میدیدمش ولی بگم کمبود محبت هنوز باهام بود و من گریه های شبانه داشتم با دوستامم زیاد حرف نمیزدم اما روزا شاد بودم شبا غمگین گاهی مدام دعوا داشتیم شبا ارزو مرگ میکردم منی که یه بچه ۱۰ ۱۱ ساله بودم و هروقت اعتراض میکردم خانوادم میگفتن تو همه چی داری کلاس ششم بودم از کمبود محبت دلم میخواس با یکی حرف بزنم تا این که با ی نفر اشنا شدم اسمش اریا بود خلاصه که با اریا حرف میزدم و چت می‌کردیم اون ۵ سال ازم بزرگتر بود منم گوشی نداشتم با سختی حرف میزدیم تو کوچه همو از دور میدیدیم اما اصلا بهم دست نمیزدیم یا از نزدیک حرف نمیزدیم فقط دوست بودیم  خیلی بهش وابسته شده بودم اونم کمکم بود مث ی داداش حس میکردم عاشقم و این چیزا ی روز بعد از ظهر توی ماه رمضان نشسته بودم تو کوچه اریا هم بود باهم چت میکردیم عکس ی گردنبند داد واسم اسمم روش بود گف ک این قشنگه نازی ؟چی دوست داری برات بخرم قلبم بوم بوم میکرد من و اریا این حرفارو نداشتیم من ی دختر کله خر تخس بودم اهل شیطنت غمامم تو خودم بود محبتمم با محمد بود و تمام. بهش گفتم اسم منو درست ببر گف ن اینطوری خاص تر و قشنگ تره ی حس عجیبی داشتم ولی اون زمان نمیشد هنوز بهش گفت عشق یا دوست داشتن فقط تعجب بود ک داشتم محبت میدیدم  اذان دادن خدافزی کردیم قدم زنان با دختر عمم میرفتیم به سمت مسجد ک اریا از کنارم رد شد ی نامه انداخت بازش کردم نوشته بود سلام نازیچیه من ببخشید ک بهت میگم نازیچیه من اما یه چنوقته همش خوابتو میبینم از جلو چشمم کنار نمیری اگ یکی سمتت بیاد میخوام بکشمش و این چیزا اولین بار بود اینارو میدیدم من با محبت بی گانه بودم من خودم بودم و خودم  ازم خواسته بود فکر کنم بهش جواب بدم اما اگ دوستش نداشتم همون دوست معمولی بمونیم براهم نمیدونستم چی کار کنم سر در گم بودم اما چون دل شکسته بودم خام حرفاش شدم نخواستم دلشو بشکنم منم براش نوشتم و قبول کردم از اون روز بیشتر هوامو داشت و...  زیاد راجبش نمیگم چون دوست ندارم بهش فک کنم خلاصه که چندماهی گذشت  تو یکی از روزهای برگ ریزان پاییز یکیاز دوستام به اسم شهلا گفت بگو برامون نهار ساندویج بیاره اگ دوستت داره و خودش بهم ی گوشی نوکیا داد منم زنگش زدم تا صدامو فهمید گفت جانم و مثل همه امر هام این یکی رو هم اطلاعت کرد بعدش برامون ساندویچ اورد اخر کار نشد ازش تشکر کنم ب دوستم گفتم تشکر کنه اما شمارش مونده بود و از اون شب اریا بین من و شهلا تقسیم شده بود نازنین بچه بود اما با اون سن از دروغ متنفر بود چند بار چتای اریا با شهلا رو تو گوشی شهلا دیده بود اما اریا مدام میگفت اشتباهه و این حرفا چتای شهلا و اریا مناسب سنشون نبود نازنین تعجب میکرد که یک بار هم با اریا راجب این چیزا صحبت نکرده اما شهلا با کمال پر رویی باهاش حرف زده بود ی شب بالاخره نازنین حرف زد و گفت ک من این پیامارو دیدم و شمارع هم مال توعه جای انکار نداره اریا گفت دروغه من اگ تن یکیو بخوام اون تویی اگ قراره کسی کنارم باشه اون تویی تو لب غنچه ای منی و این حرفا اما نازنین وقتی دید اریا انقد حیارو کنار گذاشته و دروغ میگه یکی از همون روزا بدون خدافزی رفت و اریا رو داد به رفیقش شهلا چون دیگه لایق خودش نمیدونست البته خیلی ب شهلا گوشزد کرد ک ببین منی ک عشق اولش بودمو راحت بیخیال شد تو خودتو بازیچش نکن اما شهلا گوش بدهکار نبود و اریارو میخواست نازنین تو ظاهر پر قدرت بود اما دلش داغون. شروع کرده بود به خودزنی حتی تو مدرسه از شدت گریه لباش خشک خشک شده بودن روزا وقتی میخندید ترک میخوردن و خون میومدن اما خودشو شاد نشون میداد اون زمان کلاس هفتم بود ی بچه درس خون با معدل ۱۹ و ۷۸  اما این بچه درس خون عادت کرده بود به تیغ زدن حتی گاهی چون یه ادم کثیف بهش گفته بود لب غنچه ای روی لباش تیغ سردو میکشید و خون گرم جاری میشد شبای پر درد ولی روزای شاد چ مسخره انقد ک هیجکس حتی خانوادش نفهمید چقد افسردگی داره مرداد ماه بود رفتن مشهد دقیقا مثل امسال با دل شکسته پیش اقا ناله کرد گفت یا ضامن اهو تو شاهد بودی چقد سختی کشیدم خوشحالم ک فهمیدم ادمم اشتباهه اما نا امیدم نکن معجزه کن تو زندگیم وقتی اومد شهرشون دختر خالش زنگش زد نازنین تو که خیلی استعداد داری بیا اینجا کلاس بازیگری .. .... ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🍎 ✅درمان‌کیست‌تخمدان برمبنای طب سنتی كساني كه كيست تخمدان دارد بايد نكاتي را رعايت كنند. ⛔️1- چربي با ترانس بالا نخورند مثل خامه ،سرشير،كيك خامه اي ، سرخ كردني ،تفت دادني ، روغن جامد 💊بهترين روغن براي اين افراد روغن زيتون است كه يك قاشق با ناهار و يك قاشق با شام ميل كنند. 2- اسانس هاي شيمياي نوشابه هاي گازدار ،اب ميوه هاي شيميايي 3- كافئين زياد ، قهوه ، چايپر رنگ و مانده ،شكلات ،كاكائو و نسكافه هم ايجادكيست ميكندو هم لجن صفراوي را ايجادمي كند و قرص هاي بارداري هم باعث ايجاد سنگ صفرا مي شود . 4- اگر اضافه وزن دارند و پر خوري و بد خوري دارند بايد آن را درمان كنند . 5-كم تحركي ،كه باعث ايجاد كيست مي شود ، تجمع پروتئين در مفصل زانو مي شود . مورد ديگر فست فود و غذاهاي صنعتي است كه در طول زمان ايجاد كيست تخمدان مكند. موارد كه براي اين افراد مناسب است : درمان هاي مختلف طبيعي: 1- مصرف كل اسطوخودوس: يك قاشق چايخوري را در يك استكان آب جوش ريخته صبح ميل كنند. 2- خوردن هفت برگ كاسني و يا يك قاشق مربا خوري پودر كاسني و يا يك استكان عرق كاسني بدون اسانس. 3- يك حجامت خاص :روز شنبه از دو ران و وسط ران روز دوشنبه بالاتر از وسط رن و روز پنج شنبه از مهره آخر كمري و فقط يكبار اين حجامت را انجام دهند. خوردن كاسني را تا وقتي ادامه دهند كه كيست از بين برود و زماني كه خانم باردار شد ديگر لازم نيست درمان را ادامه دهد .مورد ديگر عسل همراه با آب ليمو ترش تازه است كه در درمان كيست تخمدان استفاده می شود * ــ🌺🍃┅═ঊঈ 🌺﷽🌺ঊঈ═┅╮ ‍ ☯ ها🌱 : مواد لازم:مقدار يكسان از بهارنارنج، به ليمو، سنبل الطيب و بادرنجبويه طرز تهيه:يك قاشق غذاخوري از مخلوط فوق + دو ليوان آب جوش، مدتي دم بكشد. : مواد لازم:مقدار يكسان پونه،رزماري،كاكوتي و نعناع طرز تهيه: دو قاشق غذاخوري از مخلوط خرد شده فوق+ دو ليوان آب جوش، به مدت ٣٠دقيقه دم بكشد. : خواص: براي تسكين دردهاي دوران قاعدگي خانم ها بسيار مفيد است. طرز تهيه:يك قاشق غذاخوري چوب دارچين خرد شده+يك بند انگشت زنجبيل يا يك قاشق چاي خوري پودر آن+سه ليوان آب جوش، ٣٠دقيقه دم بكشد. : مواد لازم:مقدار يكسان از چاي كوهي و كاكوتي طرز تهيه:يك قاشق غذاخوري از مخلوط فوق+دو ليوان آب جوش، با شعله غير مستقيم مدتي دم بكشد. : مواد لازم:٣٠گرم گل بابونه، ١٥گرم رازيانه و ١٠گرم زيره سياه طرز تهيه:يك قاشق مرباخوري از مخلوط خرد شده فوق+يك ليوان آب حوش، به مدت ١٠دقيقه دم بكشد.روزي دو فنجان همراه با عسل ميل شود. : خواص:سرشار از مواد مغذي نيروبخش، افزايش ميل جنسي و هوش،مقوي بدن مواد لازم: مقدار يكسان هل، دارچين،زنجبيل، ميخك و جين سينگ طرز تهيه:يك قاشق غذاخوري از مخلوط خرد شده+ دو ليوان آب جوش،٣٠دقيقه روي حرارت ملايم دم بكشد. : مواد لازم:زرشك آبي،ليموعماني و سنبل الطيب طرز تهيه:دو قاشق غذاخوري زرشك +دو ليموعماني+يك قاشق غذاخوري سنبل الطيب+چهار ليوان آب جوش، بعد از يك جوش خوردن، به مدت ٢٠دقيقه آن را با حرارت ملايم دم كنيد. منبع:كتاب انواع دم نوش ها و خواص آنها ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پاسخ به برخی شبهات عاشورا بخصوص بررسی تشنگی در کربلا ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#یک_نکته_از_هزاران 🌱 سالها قبل ، در اتاق كار خود نشسته بودم كه مرد روحاني خوش چهره‌اي وارد شد. از
🌱 ادامه همين جاست! از ماشين پياده شدم، ساعتي از طلوع آفتاب مي‌گذشت. بايد به كجا مي‌رفتم؟ پاسخي براي اين سؤال نداشتم! مغازه‌ها يكي پس از ديگري باز مي‌شد، و من در ميانه آنها به آدم آواره‌اي مي‌ماندم كه جايي براي رفتن ندارد، ولي سعي مي‌كند تا كسي پي به رازش نبرد! ناگهان به خاطرم خطور كرد كه برادرم مي‌گفت در خيابان شمالي منتهي به اين ميدان، نمايشگاه فرش دارد، و تابلوي بزرگي به چند رنگ سردر نمايشگاه او را زينت داده است. تصميم گرفتم كه از او ديدن كنم، هر چند او تمايلي به ديدن من نداشت. محل كارش را پيدا كردم، نمايشگاهي بود چهار در و بسيار بزرگ، پيدا بود كه تازه درها را باز كرده، و يادش رفته كه در ماشين بنز خود را ببندد، و شايد عازم محلي بود و مي‌خواست از مغازه چيزي بردارد! وارد نمايشگاه شدم و سلام كردم. همين كه نگاهش به من افتاد به طعنه گفت: عليكم! امروز آفتاب از كجا سرزده كه ياد فقيران كرده‌اي؟! شما كجا؟ اينجا كجا؟ مي‌داني چند سال است كه همديگر را نديده‌ايم؟ ولي نه، تو تقصيري نداري! آدم عاقل كه قم را نمي‌گذارد به تهران بيايد! هر چه باشد شما در قم برو و بيايي داريد، حق داريد ! باشد ما هم خدايي داريم! گفت: اگر كاري نداري، همين جا باش! من بايد تا بازار بروم و برگردم، يك ساعت بيشتر طول نمي‌كشد! شاگردم امروز مرخصي گرفته، وقتي كه برگشتم بيشتر با هم صحبت مي‌كنيم! او رفت و من ماندم و آن نمايشگاه بزرگ كه از قاليچه‌هاي ابريشمي گرانبها انباشته شده بود . ديدن آن همه مال و منال، بغضي شد و راه گلويم را گرفت! رو به آسمان كردم و گفتم: آ خدا! ما هر دو بنده توايم و هر دو برادر هم، و اين تويي كه روزي ما را مقدر مي‌كني. او در نهايت آسايش است و توانگري، و من كه جواني خود را صرف آموختن علوم ديني كرده‌ام، لحظه‌اي نيست كه با فقر و تنگدستي دست و پنجه نرم نكنم! تو را به عزت‌ات و جلال ربوبي‌ات كه بيش از اين شرمسار اين و آنم مگردان، و از مال دنيا چنان بي نيازم كن كه پناه بندگان نيازمند تو باشم كه براي مرد، دردي بدتر از تنگدستي نيست كه: من لا معاش له، لا معاد له. در اين اثنا نگاهم به تلفن روي ميز برادرم افتاد كه انگار مرا صدا مي‌زند! و حسي غريب از درون بهمن نهيب مي‌زد كه گوشي را بردار و با خدا دو سه كلمه‌اي درد دل كن! گوشي را برداشتم، چشمان خود را بستم، و پشت سر هم چند شماره را گرفتم، صدايي در گوشي تلفن پيچيد كه: الو! بفرماييد! چرا حرف نمي‌زنيد؟ الو! الو! از كاري كه كرده بودم، پشيمان شدم، خواستم گوشي را قطع كنم، كه شنيدم صدايي ملتمسانه مي‌گفت: تو را به آنكه مي‌پرستي، تماس خود را با ما قطع نكن! ما منتظر تلفن شما بوديم! و به كمك شما احتياج داريم! لطفاً نشاني خود را بگو و ما را از اين انتظار بيرون بيار! مگر نمي‌خواستي با خدا درد دل كني؟ ناخواسته نشاني مغازه برادرم را دادم و بعد، از كاري كه كرده بودم به قدري پشيمان شدم كه از مغازه بيرون زدم و به انتظار آمدن برادرم نشستم! با خودم مي‌گفتم: كه خود كرده را تدبير نيست! بايد تاوان اين گستاخي خود را بدهي. آخر كدام آدم عاقلي تا به حال تلفني با خدا تماس گرفته است؟ اين چه اشتباه بزرگي بود كه امروز مرتكب شدي؟ از يك روحاني واقعي اين كار بعيد است! از اينها گذشته، كسي كه گوشي را برداشته بود از كجا مي‌دانست كه من مي‌خواستم با خدا درد دل كنم؟ ثانياً چرا التماس مي‌كرد كه گوشي را قطع نكنم؟ و... اينها سئوالاتي بود كه مرتباً در ذهن من نقش مي‌بست، ولي پاسخي براي آنها نداشتم! ناگهان سواري مدل بالايي جلوي نمايشگاه توقف كرد، و راننده آن با لباس فرم نوار دوزي شده با عجله از ماشين بيرون پريد و در عقب سواري را با احترام باز كرد، و چند لحظه بعد پيرمرد موقري بيرون آمد. از وضع لباس فاستوني اطو كرده و كلاه فرنگي و عصاي دسته استخواني او پيدا بود كه از طبقه مرفه و اشراف است. پس از آنكه راننده با نشان دادن تابلوي مغازه به او اطمينان داد كه آدرس را درست آمده است، پيرمرد از جلو و او از عقب با گام‌هاي شمرده به طرف مغازه حركت كردند. در آن لحظات با سر درگمي عجيبي دست به گريبان بودم و نمي‌دانستم چه بايد بكنم؟ آنها داخل مغازه شدند، و من در كنار در ورودي ايستادم. . پيرمرد همين كه چشمش به من افتاد، گفت: اين مغازه از شماست؟! گفتم: نه! تشريف داشته باشيد، صاحب مغازه تا دقايقي ديگر خواهدآمد! از لحن پيرمرد و شيوه صبحت كردن او فهميدم كه همان كسي است كه گوشي را برداشت و با من صحبت كرد! در آن لحظه خدا خدا مي‌كردم كه مبادا در اين حال براردم برسد و از ماجراي تلفن مطلع شود و بهانه تازه‌اي براي تحقير كردن من به دست او بيفتد!
پيرمرد كه از پريشاني حال من به واقعيت امر پي برده بود، با مهرباني پرسيد: شما نبوديد كه حدود نيم ساعت پيش به خانه ما زنگ زديد؟! صداي شما براي من كاملاً آشناست! خواستم عذري بياورم، و از مزاحمتي كه ناخواسته براي او فراهم آورده بودم، پوزش بطلب ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#حرف_اعضا 🌻🍃 با سلام خدمت اعضای محترم گروه من جز گروه هستم و مشکلات دوستان رو می خونم راه حل تا ح
🌸🍃 ادامه بعد 4ماه گوشیم رو دادن و گفتن چیزی نبوده می خواهی برو شکایت کن ولی این کار رو نکردم شوهرم جوری شده که دخترهام هر دو شکل خودش هستن دختر اولم بیشتر شبیه بودن ولی دختر دوم هم بیشتر به قول خانواده ی خودش شبیه خواهرش هست میگه از من نیست میگم بریم آزمایش بده میگه باشه ولی این کار رو نکرده در دادگاه که رفتم به قاضی گفتم نامه بده برا پزشک قانونی من شک به خودم ندارم گفت خانم این آقا فیلمش هست ذره ای اگر شک داشت خود پدر باید بره تقاضای آزمایش بده و این کار رو می کرد مطمین هست بچه از خودش هست می خواد از شما جدا بشه این رو میگه همش میگه تو به من خیانت کردی تو با زندگی بچه ها بازی کردی بچه هات رو بی پدر کردی البته من سر زندگیم هستم البته خونه شوهر اولم هنوز زندگی میکنم و توی این چند سال برای من یک آپارتمان کوچک با کمک خودم خریدم والانم اون رو فروختم و برا پسرم در شهر عروسم خونه گرفتم خواهش میکنم بگید با این آقا چه کار کنم هنوز دوستش دارم و یک تار موش رو به دنیا نمی دم البته این آقا 5ماه کلا من و بچه ها رو رها کردن الان قبل از اربعین اومدن با من و بچه ها ما رو یک مسافرت یک روزه بردن و برامون خرید خونه هم انجام دادن و الان 15روزه رفته اهواز دخترشون هم که گفتم شوهر داد الان به خاطر کار شوهرش اهواز هست این ده ماه که دخترشون عروسی کرده بیشتر با خانم اولش اهواز رفته و الان 3 ساله که دامادش اهواز کار می‌کنه من و بچه هام رو اهواز نبرده البته خواهرها و برادرش هم ساکن اهواز هستن و ارتباط من رو با خانواده ی خودش به طور کامل قطع کرده بهش میگم اهواز رو قرق کرده برا اون دختر و مادرش بگم توی این 18ساله بیشتر با من بود ولی به خودش هم میگفتم او زنش و دخترش براش خیلی عزیز بودن و همش به من میگه بیا طلاق توافقی بگیر اینم بگم من بعد از یک سال با این آقا محضری شدم و 300,سکه شرط ضمن عقد کردم اگر بخواهد طلاقم بده باید بهم بده لذا توی این شرط مونده ومن هم 40سکه مهریه ام بوده به صورت محضری به ایشون بخشیدم حالا من چه کار کنم بهش گفتم توافقم سر این باشه که دخترات رو ببری میگه باشه و این کار رو نمی کنه بگم این آقا من رو خیلی دوست داشت خانواده اش میگن برادرمون عاشق تو بود نمی دونم با زندگیم چه کار کردن خانم اولش می‌گفت خواهر شوهرم رفته اون جا گریه کرده بهش گفته ما رو حلال کن نمی دونم این رفتارشان چه مفهومی داشته شوهرم بیشتر اوقات با ما بود ولی اون ها رو رها نکرده بود به طوری که من که دختر اولم هم زاییده بودم شب 7زایمانم حالم هم بد بود مادر و خواهرش هم اینجا بودن ولی نوبت خانم اولش بود که باید می رفت شب اون جا رفت و رو گذاشت و رفت به خدا تا صبح از تب سوختم بچه نم داد یک دستم به بچه و همه هم خوابیده بودن . این یک نمونه ولی الان من و دوتا دخترانش رو رها کرده تو رو خدا اگر روان پزشک در گروه هست با وکیل بهم کمک کنند نمی دونم شوهرم پارانویید هست خودش قبول ندارن الان که مباد خونه من با محبت راهش رفتار میکنم پاهاش رو ماساژ میدم ولی فایده نداره 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💡 پوست شفاف به این روش👇 🔖 از مصرف غذاهای طبع گرم و خشک و سرد و خشک پرهیز کنید ⬅️ خصوصا ادویه‌های تند و سرخ‌کردنی و فسفود زیاد 🔖 روزانه نیم ساعت ورزش کنید ⬅️ مثلا توی منزل درجا بزنید🙂 🔖 شب‌ها قبل از خواب 5 دقیقه بخور بابونه و جعفری برای سر و صورت انجام دهید😍 🔖 همراه با ناهار و شام 2 ق رب انار شیرین مصرف کنید 🔖 روزی 5 عدد برگه زردآلو یا قیسی طبیعی مصرف کنید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام خسته نباشید بنده همسرم هفده سال فوت کردن دوتا دختر دارم که اولی 28,سال هست و
پاسخ اعضا 🌙🌺 ‌ سلام و ادب روی سخنم با دختر 17 ساله ای است که گفته افسردگی حاد داره گل قشنگم از نوشته تون پیداست دختر باهوشی هستی عزیز دلم صبور باش خداوند در قران میفرماید لقد خلقنا الانسان فی کبد یعنی اینکه انسان رو درسختیها افریدیم زندگی سرتا سر سختی و امتحانه اگه از همین الان بخواهی این فکرا رو بکنی نمیشه وقتی تنهایی بگو خدایا شکرت اینطوری بخدا نزدیکتری و قطعا خداوندبهتر از دوستان نا باب هست من خودم روابط عمومیم خیلی بالاست هر کس میبیندم دوست داره باهام دوست بشه غریبه و اشنا هم نداره میگویند وقتی منو مبینند انرژی میگیرنداما خودم خیلی از تو جمع بودن خوشم نمیاد به هر حال همیشه به مغزم دستور میدم در هر شرایطی من شاد و راضیم شما هم همین کارو بکن من دعا میخونم شما کتاب بخون گلم اصلا نا امید نباش عزیزم ان شاء الله دنبا خوب میشه منم دریا 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام مامان ادرین 35 ساله با دوتا پسر بزرگ خدا حفظتون کنه برا ارامش و سلامتیه شما دوست عزیزم دعا میکنم امید وارم زندگیتون به شیرینی زندگیه بانو فاطمه زهرا و علی مرتضی باشه من قیافه ظاهریتونو ندیدم ولی از اخلاصتون پیداست سیرت زیبایی دارید مراقب قشنگیاتون باشید کمکم میخواهید ان شاء الله عروس بیارید و شاد باشید خانم گلم باید خدمتتون عرض کنم یه خانم دکتری برام تعریف میکرد میگفت وقتی دانشجو بودم در باره مردهای خائن تحقیق میکردم اینقدر امار بالا بود که شوکه شدم رهاش کردم پس خیانت مردارو بیخیال شوید اصلا از این بابت اعصاب خودتون رو خرد نکنید خودشون خسته میشوند ول میکنند مادر شوهرم همیشه میخوند هر کس میشه دو زنه خدا به مغزش میزنه این یه واقعیته مردان استوار با اعتقاد با صلابت هیچ وقت دنبال کثافت کاری نمیروند بهتر هست شما یه رشته هنری رو که دوست دارید اموزش ببینید و مشغول شوید مطالعه کنید قران تلاوت کنید سطح علم واگاهیه خودتون رو افزایش بدهد وقتی از لحاظروحی شخصیت برجسته ای پیدا کردید و به خودتون متکی بودید اون میاد طرفتون و سعی می کند توجهتون رو جلب کنه دیدم که میگم به امید داشتن بانوانی و خود باور در کشورم دریا ابی است 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام خواهر گلی که 35 سالتونه دوتا بچه کوچیک داری و به شدت بیما ری خواستم خدمتتون عرض کنم لا تقنطوا من رحمت الله از رحمت و عطوفت خداوندی نا امید نباشید من شمارو درک میکنم خودم در عرض یکسال و نیم دوتا بچه از دست دادم فشارم پایین بود از9 بالاتر نمیومد اصلا نمیتونستم رو پاهام بایستم شوهرم غذایی چیزی از بیرون میگرفت با بچه هام میخوردند یکمش رو هم برامن میگذاشتند یکسال تو یه اتاق تاریک خوابیده بودم منتظر مرگ بود م بعداز یکسال دیدم نمردم گفتم باید فکری بکنم صبح که شوهرم میخاست برود سر کار منو میبرد تو فلکه سر کوچمون پیاده میکرد اونجا فواره هاش قشنگ بود گلاش قشنگ بود ساعتی اونجا مینشستم بعداروم اروم میومدم خونه کم کم متوجه شدم دارم بهتر میشوم ادامه دادم تا دو ماهحالا دیگه اینقدری بهتر شده بودم که دلم میخواست یه غذا بپزم خلاصه خودم شدم دکتر خودم مراقب خودم بودم چون هر وقت میبردندم دکتر دارو میدادند به من بدنم خونریزی میکرد میگفتند بدنت به دارو واکنش نشون میدهد منم همه رو قطع کردم نشستم پا خیاطی باور کنید لباس رو کامل واونه دوخته بودم ولی دست از تلاش بر نداشتم چادر دوختم یه طرفش 20 سانت کوتاهتر از اونطرفش بود ومن ادامه دادم بعد از 6 ماه شدم یه ادم دیگه الان که دارم این متن رو برای شما مینگارم افسوس میخورم که چقدر اشتباه کردم که اینهمه الکی غصه خوردم گلم شما اشتباه منو تکرار نکن و خودت رو سرزنش نکن شما به خاطر حمایت از خواهرتون به وظیفه انسانیه خودت عمل کرده ای اصلا هم ناراحت نباش منم دریای متلاطم 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام گلم برای اون بچه که رفلاکس داره وشیر رو برمیگردونه لطفا شیر کمتر بهش بدهید اخه معده بچه. به اندازه مشتش هست وقتی زیاد شیر بهش بدهید برمی گردونه یه خانم دکتر متخصص اطفال میگفت یه کوچولو پودر اویشن دم کنید از یه پارچه تمیز رد کنید به اندازه یه قاشق چایخوری بهش بدهید بخوره یه رو سری نازک به شکمش ببند ید چون کولر و پنکه کار میکنه بچه قولنج میکنه دریا ارامه ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ سلام وخسته نباشید بخدمت ادمین عزیز گروه،وهمگروهیهای عزیز،خواهری که گفته بودن رگ سیاتیک ۴ماه اذیتشون میکنه،عزیزم دایی منم چندسال پیش دردسیاتیک داشتن یکسال هرکسی هرجاآدرس دکتر،طب سنتی گفتن رفتن فایده ای نداشت تااینکه تهران رفتن پیش دکترمحمدرضاآریانی اگه اشتباه نکنم آمپول تزریق کردن خداروشکرخوب شدن شماهم بریدپیش این دکتران شاءالله که خوب میشید،منم کسالت دارم پسرم براش یه مشکلی پیش اومده دعاکنیدان شاءالله گره ازکارهممون بازباشه براسلامتی آقاامام زمان عج الله ی صلوات هدیه کنید
🌻 سلام و وقتتون ب خیر برای اون خانمی ک گفتن بچه کوچک دارن و آشپزخونش سوسک داره این پودر هست کارش عالیه بو هم نداره ، بعد هم اصلا من سوسک مرده هم ندیدم فک کنم شور باشه وقتی میخورن میرن داخل آبزو حموم و دستشویی یا هر آبرویی ک باشه دیگه بر نمیگردن🤣 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 حکم دادن بخشی از وام به دیگری🌸🍃 پرسش :به من وامی پیشنهاد شد که برای دادن ان قسمتی از آن را کسی که می خواهد وام را برای من درست کند میگیرد آیا گرفتن این وام جایز است ؟ همچنین بخشی از آن را می توانم به ضامن بدهم؟ پاسخ :وام باید در همان مصرفی که طبق عقود شرعیه تعیین شده است صرف گردد ولی میتوانید از پول دیگری به او بدهید. حکم مصرف وام خرید کالا یا منزل بابت قرض در این امور🌸🍃 پرسش :آیا می توان وام کالا یا خرید خانه یا ساخت خانه را برای قرضی که بابت این امور شده است مصرف نمود؟ پاسخ :۱و۲- جایز نیست. مصرف کمک هزینه حج برای موارد دیگر🌸🍃 پرسش :کمک هزینه حج و عمره و امثال آن را می توان در راه دیگر هزینه کرد؟ پاسخ :کمک هزینه حج و عمره و کربلا و امثال آن را می توان در هر راهی خرج نمود. وظیفه موسسات مالی در صورت تغییر مورد مصرف وام 🌸🍃 پرسش :این تعاونى در راستاى اهداف خود، که کمک به اقشار آسیب پذیر و شرکت در کارهاى عمرانى و اقتصادى است، اقدام به پرداخت وام جعاله جهت تعمیر یا خرید خانه، و وام فروش اقساطى جهت معاملات مى نماید. در صورت آگاهى از تغییر مورد مصرف وام (به هر علّتى،) وظیفه این تعاونى چیست؟ آیا باید قرارداد قبلى فسخ و براساس موضوع جدید قرارداد منعقد شود، یا به دلیل گذشت زمان مسؤولیّتى متوجّه این تعاونى نبوده، و سود دریافتى از محلّ عقد قرارداد اوّلیّه بلا اشکال است؟ پاسخ :باید قرارداد را فسخ کنید، و قرارداد جدیدى منعقد سازید. و گرنه، سودى که مى گیرید ربا است. مصرف وام برخلاف قرارداد 🌸🍃 پرسش :افرادى از بانکهاى جمهورى اسلامى وام دریافت کرده، و به علّت ناآگاهى از حکم شرعى، آن را در غیر مورد قرارداد مصرف نموده اند. مثلا وام کشاورزى دریافت کرده، ولى صرف خرید ماشین سوارى نموده اند. لطفاً حکم شرعى آن را بیان فرمایید؟ پاسخ :صرف مبلغ وام برخلاف آنچه در قرارداد بر آن توافق شده جایز نیست. و چنانچه تخلّف شود وام مذکور صحیح نیست، و مبلغ اضافه ای که مى پردازد حکم ربا دارد. ساخت حسینیه با وام ساخت مسجد 🌸🍃 پرسش :ساخت حسینیه با وامی که دولت برای ساخت مسجد داده است جایز است؟ پاسخ :در صورتی که وام برای مسجد بوده نمی توان حسینیه ساخت. تصرف در اموال خریداری شده با وام عقود شرعیه 🌸🍃 پرسش :شخصی وام را در غیر مورد خود مصرف کرده است و با قسمتی از آن نیز لباس خریده است . نماز خواندن با این لباس چه حکمی دارد؟ پاسخ :فعلا تصرفات شما در آن جایز است ولی اصل کار از ابتدا کار صحیحی نبوده است. سپرده گذاری یا پس انداز مبلغ وام 🌸🍃 پرسش :آیا مى‏شود وام را گرفت و به عنوان سپرده در بانک پس انداز کرد و از سود آن، اقساط وام را پرداخت؟ پاسخ :بانک ها غالبا در ضمن عقود شرعیه تسهیلاتى را مى‏دهند، پس باید در همان کار مصرف شود و پس‏انداز نشود تا سودى که به بانک مى‏پردازد ربا نباشد مانند وام خرید خودرو که باید خودرو خریدارى شود. در مورد وامهاى قرض‏الحسنه که سود نمى‏گیرند، هدف این وام‏ها براى رفع حوائج و مقاصد ضرورى و نیازهاى افراد نیازمند است (وام مشروط است) و براى سرمایه‏گذارى نمى‏دهند و نمى‏توان از این شرط تخلف کرد. تذکر: چنانچه بخواهند پول را در همان مورد مصرف کنند ولى تا زمان مصرف در بانک بگذارند اشکال ندارد؛ ولى پول باید حتما در همان کار مصرف شود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
پيرمرد كه از پريشاني حال من به واقعيت امر پي برده بود، با مهرباني پرسيد: شما نبوديد كه حدود نيم ساعت
🌱 ادامه ولي با درنگي كه از خود نشان دادم، پيرمرد آنچه را بايد بفهمد، فهميد. جلو آمد و در آغوشم گرفت و گفت: خدا را شكر كه گمشده « بانو» را پيدا كردم! و بعد به راننده خود تشر زد كه چرا ايستاده‌آي و ما را تماشا مي‌كني؟! آقا را راهنمايي كن! بايد زودتر خود را به « بانو» برسانيم! هرچه از رفتن خودداري كردم، اصرار پيرمرد بيشتر مي‌شد و در همين اثنا برادرم از راه رسيد و ديد كه آن مرد اشرافي با چه اصراري به من مي‌خواهد كه براي چند ساعتي مهمان او باشم و من استنكاف مي‌كنم! سرانجام تصميم گرفتم خود را به دست سرنوشت بسپارم و پيش از آنكه برادرم از ماجراي تلفن آگاه شود، به همراه پيرمرد بروم! فراموش نمي‌كنم هنگامي كه مي‌خواستم سوار ماشين شوم و آن پيرمرد موقر به احترام من شخصاً در عقب سواري مدل بالاي خود را باز كرده بود، برادرم كه در عالم خيال حتي تصور نمي‌كرد كه برادر طلبه او از چنان موقعيتي برخوردار باشد به هنگام خداحافظي در بيخ گوشم گفت: حالا مي‌فهمم كه چرا ما را تحويل نمي‌گرفتي! كاش خدا تمام ثروت مرا مي‌گرفت و در عوض يك مريد پر و پا قرصي مثل اين پير مرد اشرافي نصيب من مي‌كرد! اين خدا بود كه آبروي مرا خريد و ان قدر مرا در چشم برادرم بزرگ جلوه داد كه حالا به موقعيت من حسرت مي‌خورد و از من مي‌خواست زير بال او را هم بگيرم! ماشين سواري با سرعت از خيابان‌ها مي‌گذشت ولي من ابداً حركتي احساس نمي‌كردم! انگار سوار كشتي شده‌ام و امواج كوه‌پيكر دريا ما را آرام آرام به پيش مي‌برد! اتوبوس از رده خارج امروز صبح كجا، و اين سواري بنز مدل بالاي خوش ركاب كجا؟! واقعاً انسان در كار خدا در مي‌ماند و در برابر عظمت او با تمام وجود احساس كوچكي و ناچيزي مي‌كند. از پيچ شميران هم گذشتيم، و راننده پس از عبور از يك خيابان طولاني و مشجر، سواري را به سمت خانه ويلايي بسيار بزرگي كه دو نگهبان د رسمت راست و چپ در ورودي آن با لباس فرم ايستاده بودند، هدايت كرد. نگهبانان به محض ديدن سواري، در ورودي را باز كرده و دست خود را به رسم سلام بالا بردند، و پير مرد با اشاره دست به احترام آنان پاسخ گفت و با نواختن عصا به شانه راننده از او خواست تا به حركت خود ادامه دهد و توقف نكند! از خيابان نسبتاً عريضي كه باغچه‌هاي زيبا و گلكاري شده در دو طرف آن خود نمايي مي‌كردند گذشتيم. ساختمان با شكوهي كه توسط پرچين‌هاي سرسبز از سايه قسمت‌ها مجزا شده بود و در وسط محوطه‌اي چمن‌كاري شده قرار داشت. ما پس از پياده شدن از ماشين با راهنمايي آن پير مرد از پله‌هايي كه دايره وارد ساختمان را احاطه كرده بود، بالا رفتيم و از در شمالي وارد ساختمان شديم. تماشاي سرسرايي بسيار بزرگ و مجلل، با چلچراغ‌هاي نفيس، و فرش‌هاي عتيقه و... براي من و امثال من اين پيام را به همراه داشت كه آدمي موجودي است طبعاً سيري ناپذير و آزمند! كه هر چه از خداي خود بيشتر دور مي‌شود، به مال و منال دنيا بيشتر دل مي‌بندد و سرانجام از سراب عطش‌خيز دنيا در نهايت ناكامي و عطشناكي به وادي برزخ كوچ مي‌كند در حالي كه جز كفني از مال دنيا به همراه ندارد و بايد پاسخگوي وزر و وبالي باشد كه بر دوش او سنگيني مي‌كند! به خاطر دارم كه در آن لحظات، از فرط حيرت قادر به سخن گفتن نبودم، و آرزو مي‌كردم كه اين نمايشنامه هر چه زودتر به پايان برسد! پير مرد كه دقايقي پيش مرا تنها گذاشته بود به اتفاق خانمي كه سعي مي‌كرد با كمك خدمتكار مخصوص خود سر و روي خود را با چادر بپوشاند! وارد سرسرا شد. آن خانم، همين كه به چند قدمي من رسيد، با ديدن من فريادي كشيد و از حال رفت! خدمتكاران دويدند و آب قند و گلاب آوردند دقايقي بعد كه خانم حال طبيعي خود را پيدا كرد، رو به پيرمرد كرد و گفت: به روح پدرم قسم همين آقا را با همين شكل و شمايل ديشب در خواب به من نشان دادند! كسي كه بايد اين گره كور را از كلاف سر در گم زندگي من باز كند همين آقا است! به پيرمرد گفتم: آيا وقت آن نرسيده كه ماجراي خود را براي من بگوييد و مرا از اين همه دلهره و حيرت بيرون بياوريد؟! گفت: اين خانم، همسر من هستند. پدرشان كه از خاندان سرشناس قاجار بود، سال گذشته عمر خود را به شما داد و هنگام مرگ به همسرم كه تنها فرزند او بود، وصيتي كرد كه بايد از زبان خود او بشنويد. همسر او كه سعي مي‌كرد آرامش خود را حفظ كند، گفت: پدرم در دقايق واپسين عمر گفت: تو تنها وارث مني و تمام ثروت كلان من از اين پس متعلق به تو خواهد بود، من در اين لحظات آخر در قبال مال و منال هنگفتي كه براي تو مي‌گذارم، از تو فقط يك تقاضا دارم و بايد به من قول بدهي كه در اولين فرصت تقاضاي مرا برآورده سازي. ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش ساعت 7:30 😔 دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود! زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد. خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم... عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش! شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟ زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم... بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد. اما در عین ناباوری ....👇🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf چه صبری داری خدا😭👆
❤️🍃 شوهرم عاشق موهای بلنده اما من موهام کم پشت بود و رشد نداشت هرچی می‌گفت امتحان میکردم چقد خرج کردم امااااااا با یه چیز خیلی ساده که تو خونه همه هست موهام تو یکماه رشد عجیب و پر شد خدا خیرش بده تو این کانال دیدم https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 انقدر موهام ناز شده 😍
📢 هر روز بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه صد و پانزده قرآن کریم سوره مبارکه المائدة ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
Quran-page-115.mp3
2.18M
📢 هر روز بخوانیم 🔹 صفحه صد و پانزده قرآن کریم، سوره مبارکه المائدة با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
🌱 ✴️ هر ڪس با ایمان آیـہ اول سورہ مبارڪـہ انعام را در صبح و شام هفت بار با نیت خالص و توجـہ بـہ خدا و معنے آن بخواند و هر بار دست بر بدن خود ڪشد از جمیع آفات و علل و امراض ایمن شود 🌿💞 الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِم يَعْدِلُونَ 💞🌿 📚خواص آیات قرآن ڪریم ص 53 و 54 🌿🌺🌿 این ختم را رو باید هر روز صبح انجام بدید به این طریق که در سوره یس هفت مبین قرار داده شده و هر مبین برای یکی از روزهای هفته هست:   در روز شنبه از اول یس تا مبین اول بخوانید ( از آیه اول تا آیه 12) در روز یک شنبه از اول یس تا مبین دوم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 17 ) در روز دوشنبه از اول یس تا مبین سوم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 24 ) در روز سه شنبه از اول یس تا مبین چهارم بخوانید ( از آیه اول تا ایه 47 ) در وز چهاشنبه از اول یس تا مبین پنجم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 60 ) در روز پنج شنبه از اول یس تا مبین ششم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 69 ) در روز جمعه از اول یس تا مبین هفتم بخوانید ( از آیه اول تا آیه 77 )   📓 داروخانه معنوی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ 🗓 ۱۰ شهریور | سنبله ۱۴۰۳ 🗓 ۲۶ صفر ۱۴۴۶ 🗓 31 اوت 2024 ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗞 وقایع مهم شیعه: 🔹تکمیل سپاه اسامة، 11ه-ق ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام ▪️4 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ▪️9 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام ▪️12 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️13 روز تا عید غدیر ثانی، آغاز امامت امام زمان عج ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه : یا رَبِّ الْعالَمِین "ای پروردگار جهانیان" ❇️ این که مربوط به روز است به نام رسول خدا صل الله و علیه و آله و سلم می‌باشد، روایت شده است که هر کس این ذکر را بخواند می شود و در این روز حضرت رسول الله (صل الله و علیه و آله و سلم) خوانده شود. ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 📚 شب : طبق آیه ی ۲۷ سوره می‌باشد. ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ ✅ برای و دادن روز مناسبی است. ✅ برای و روز مناسبی است. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ✅ برای روز مناسبی است‌. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌. ⛔️ امشب برای خوب نیست. ⛔️ برای رفتن روز مناسبی نیست. 🔰 زمان :از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🔹امروز روز خوبی است. 🔹امروز برای شروع کارها روز خوبی است. 🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد. ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🔸کسی که امروز گم شود، خیلی زود پیدا میشود. ان شاء الله. 🔸قرض دادن و قرض گرفتن خوب باشد. 🔸برگزاری مجالس عروسی و جاری ساختن صیغه ی عقد خوب نیست. 🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔸خرید و فروش و تجارت،خوب است ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔹صدقه دادن خوب است. ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🔸 حجامت وفصد(فصد=رگ زنی)، در این روز باعث دفع صفرا است. 🔸 امروز،سر تراشیدن، خوب است. 🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در 《 دل 》 است. 👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🔸مسیر رجال الغیب میان شرق و جنوب میباشد. بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید. چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب : و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ ☜ صبح 04:08 اذان ظهر 12:05 ☜ مغرب 18:51 طلوع آفتاب 05:36 ☜ آفتاب 18:33 نیمه شب 00:21 ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ ❤️ ❤️ برای این ختم ابتدا روز جمعه غسل کند و دو رکعت نماز حاجت بجای آورد و به نیت مطلوب صلوات فرستد و شروع کند به خواندن آن. تا هفت روز، ( روزی ۲۴۶ مرتبه سوره توحید را بخواند ) و هر روز در خاتمه، آخرین سوره را اینچنین بخواند: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ قُل هُوَ اللهُ احَدُ (یاجَبرَئیلُ) اللهُ الصَّمَدُ (یامیکائیلُ) لَم یَلِد وَ لَم یُولَد (یااسرافیلُ) وَلَم یَکُن لَهُ کُفُواً احَدٌ (یادَردائیلُ اجیبُونی وَلَیِّن قَلبَ فُلانِ بنِ فُلانِ (نام مطلوب) لی وَ سَخَّرهُ بِحَقِ کُن فَیَکُونُ)  و روز آخر ۲۴۹ بار که جمعا ۱۷۲۵ بار شود. ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی عمود ۱۶:۳۶ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود. ⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
13.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به یاد شهید جمهور، شهید آیت الله رئیسی در هفته دولت❤️ 🔹بدون تعارف با همسر شهید، خانم علم الهدی؛ ناگفته هایی از زندگی شهید رییسی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 سلام لطفا سوالمو بزارید الان پیام خانمی که خونه داییش بوده رو خوندم ...شرایط سختی داشته.. و اینکه خیلی کنجکاو شدم بدونم چرا خونه داییش مجبور بوده اونهمه کار کنه؟؟ مامان باباش کجا بودن؟؟ واقعا صبحا بدون صبحانه میرفته مدرسه؟؟ مطمئنم خیلیای دیگه ک سرگذشت ایشونو خوندن کنجکاون قبل و بعدشو بدونن. واسه همین یه‌پیشنهاد دارم واسه ایشون شما گفتید که نمیدونید درد دلتونو به کی بگید چون ب برادرتون ک گفتید گفته فکر گذشته چیزی رو درست نمیکنه حق با برادرتونه...نباید در گذشته زندگی کرد البته من خودمم مث شما درد کشیدم و هنوز تو گذشته زندگی میکنم و قلبم فشرده میشه ولی دارم سعی میکنم گذشته رفتنو کنسل کنم چون جز حال خرابی و انرژی منفی چیزی نداره پیشنهادم اینه براتون: اگه دلتون میخاد درد دل کنید و احساس خفگی دارید اینطور که نوشتید ما رو کنجکاو کردید و خیلی دلمون میخواد درمورد زندگیتون تا اونجا که خودتون دوست دارید بگید ، بدونیم حتما که نباید رمانای چرت و الکی رو بخونیم اگه دوست دارید زندگی و درد دلتونو به صورت بخش بخش واسه ادمین اینجا بفرستید تا روزانه بزاره کانال هم ما یه زندگی واقعی رو میخونیم و خیلیا شاید درس بگیرن هم شما شاید سبک بشید اگه اینکارو کردید و سبک شدید دیگه گذشته رو بیخیال بشید اگرم دوست نداشتید بنویسید ،بازم یه بار واسه همیشه به گذشته فکر کن و ببین این درد باعث‌شده چه چیزایی بفهمی...چقد بقیه رو درک کنی...از همون دردات استفاده کن و باعث کمک و حال خوب واسه بقیه بشو مثلا تو درد بی مادری کشیدی و رنج سربار بودن داشتی...به یه کاری فکر کن که تو به خواست خدا ،وسیله و باعث بشی که خیلی از بچه ها یا ادما این حس تلخ رو تجربه نکنن بگرد و اینجور ادما رو پیدا کن و حامیشون بشو...حامی معنوی یه گروه کم کم تشکیل بده و بخاطر رنجایی که کشیدی باعث حال خوب بقیه شو تا همین حال خوب مرهم بشه رو زخمای قلبت کمک مردمی جمع کن از اهالی محل و به کارای خیر که بپرداز برو بهزیستیا و چون اونا رو خوب درک میکنی براشون کتاب بخر ببر ..حامیشون باش انقد کار خوب بکن تا همین حسای خوب مرهم قلبت بشه و دیگه به گذشته برنگردی شاید رسالت تو در دنیا همین باشه و اینکه واسه بچه دار شدن هم یه امام زاده هست تو کربلا یا یکی دیگه از شهرای عراق..فک کنم همون کربلا باشه بنام امام زاده محمد فک کنم...حالا خودت بزن گوگل، میگن حاجت بچه میده...فقط باید یه چیزی هم نذر کنی...بعضیا گوسفند نذرمیکنن ،،شما چیز اسونترم میتونید نذر کنید..برید کربلا یا ازراه دور متوسل بشید یا نذر حضرت علی اصغر کنید، مثلا نیت کنید بچه دار شدید روز شهادت حضرت علی اصغر شیر خشک نذری بدید یا پوشک یا اسباب بازی یا به شهدا متوسل بشید ولی واسه حال خوبت حتما دنبال کارای خیر برو تا کسانی و بچه هایی که الان مثل خودت دارن حس اضافی بودن و درک نشدن بهشون میده رو تجربه میکنن ، با کمک تو به ارامش و حس خوب برسن...خیلیا تک نفره از کار خیر معنوی شروع کردن و بعد با کمکهای مردمی افراد بیشتری رو پوشش دادن شما هم خوب فکر کن ببین این دردا باعث شده چه درسی بگیری...درسته خیلی سخته کنار اومدن با گذشته ، ولی واسه خال خوب خودت دیگه به گذشته بها نده یکی از حمله های شیطان حمله ازپشت سره...میدونی یعنی چی؟؟؟ یعنی دقیقا تو رو میبره به گذشته و افسرده ات میکنه... بیا وقتی به گذشته فکر میکنیم حواسمون ب حمله شیطان باشه و افسارمونو زیاد دستش ندیم درضمن تو برنامه زندگی پس از زندگی میگفتن ما زندگیمونو شرایطونو همه چیو خودمون انتخاب میکنیم من خودمم شرایطم سخت و ناامید کننده اس ولی تا کی خود خوری کنیم؟؟ خب حتما خودمون انتخاب کردیم بدلایلی که نمیدونیم الان...پس حتما قراره به یه حقیقتی برسیم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽