eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
164.8هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_دهم باورم نمیشد یه مادر انقد وقیح باشه ، بدون توجه بهش رفتم تو اتاق و زدم زیر گریه ، حالم بد ب
از اتاق بیرون اومدم و گفتم خجالت نمیکشید؟ اینا چیه تو بالشت من گذاشتید ؟ مادر احمد اولش خودشو به اون راه زد و بعدش شروع کرد به داد و بیداد که واسه چی اینا رو باز کردی اینا واسه رزق و روزی بچه هام بوده .. زدم زیر خنده و گفتم رزق و روزی ؟ عروست میخواد صبحونه بچه هاشو از پول بابای من بده اونوقت شما از رزق و روزی میگی؟ چجور آدمایی هستید شماها ؟ من احمق واسه چی زن پسر تو شدم آخه ؟ مادرش اومد منو تو اتاق انداخت و گفت خاک بر سرت کنن زنیکه مادر بالاسرت نبوده که تربیتت کنه دیگه حقته منم مثل مادربزرگت كتكت بزنم ولی بشین اینجا تا شوهرت بیاد و تکلیفتو مشخص کنه... صدای زن داداش احمد میومد که میگفت دختره چه زبونم درآورده حالا خونه مستقلم میخواد ؟ بعدشم داد زد خاله اگر فردا اینا تاکسی نخرن و کار نکنن من دیگه تو این خونه نمیمونم به خدا خسته شدم . باورم نمیشد آدمایی تو دنیا باشن که انقد وقیحانه حرف بزنن ... مثل مار زخمی یه گوشه نشسته بودم منتظر تا سر و کله احمد پیدا بشه با خودم براش خط و نشون میکشیدم که به حسابش میرسم... ظهر احمد نیومد و منم گشنه بودم، صداشون میومد که سفره رو پهن کردن و ناهار خوردن ولی منو صدا نزده بودن ، یکم که رد شد خواهر کوچیکه احمد که اسمش آرزو بود صدام زد و گفت زن داداش بیا ناهار بخور که مادرش گفت ناهار چی ؟ بزار شوهرش بیاد تکلیفشو مشخص کنه بعد کاه و يونجه بریزه تو خندق بلاش... خیر سرم تازه عروس بودم و الان باید پاگشام میکردن ولی دو روز بعد عروسی وضعیتم این بود، نشستم یه گوشه و یه دل سیر گریه کردم . دست بردم سمت گوشیم تا به بابام پیام بدم ولی ترسیدم جواب پیاممو نده ، گفتم جهنم الضرر بهش زنگ میزنم و میگم بابا غلط کردم .. دستم رفت سمت دکمه تماس تا وقتی بخواد بوق بخوره هزار بار مردم و زنده شدم ولی گوشیش خاموش بود ... گوشیو محکم پرت کردم به دیوار طوری که وقتی افتاد رو زمین چند تیکه شده بود، مادرش اومد تو اتاق و گوشی رو که دید گفت واه پناه برخدا تو دیوونه هم که هستی انگاری ؟ تیکه های گوشی رو از رو زمین برداشت و رفت ، تا عصر که احمد بیاد داشتم از ضعف میمردم صداشو که شنیدم پاشدم خودمو آماده کردم که حسابی از خجالتش دربیام ، همین که اومد تو خونه داد زد هدی کو؟؟ اومد تو اتاق و گفت واسه چی الکی گفتی هفتاد میلیون پول تو حسابته؟ میخواستی با سی میلیون بقیش چه گهی بخوری ؟؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
💚 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
🧡 زهرا000: سلام ،ممنون از کانال خوبتون منم یه مشکلی داشتم گفتم براتون بگم ،،ما چهارتا خواهر بودیم که دوتا خواهر بزرگم ومن از بچگی قالی میبافتیم وقالی رو پدرم میبرد می‌فروخت منو خواهر بزرگم (که الان به رحمت خدا رفتن😭)درس میخوندیم وپدرم هیچ وقت به ما پولی نمیداد میگفت خرج تحصیل تون میدم ولی خواهر دومی چون درس نمیخوند همیشه پول می‌گرفت می‌رفت طلا می‌خرید خواهر کوچیکه هم که لوس خونه بود هیچ کاری نمیکرد بعد از اینکه خواهرم فوت کرد ماهم دیگه قالی نبافتیم من رفتم سر کار خواهر دومی هم ازدواج کرد بعد هم من ازدواج کردم ولی چون پدرم همسر منو دوست نداشت نه به من جهیزیه داد نه سیسمونی خودم همه رو جور کردم در حالیکه واسه اون دوتا خواهر زمین فروخت جهیزیه داد بعد پدرم به من گفت دو جریب زمین بهت میدم بخاطر اینکه برات کاری نکردم ولی هفته پیش که میخواست سند زمین بنامم بزنه من رفتم قولنامه بنویسم دیدم پدرم عین همون دو جریب به خواهرام هم داده وبراشون امضا کرده بود ووقتی برادرم اعتراض کرد چرا به اون دوتا هم زمین دادی پدرم گفت این زمین بخاطر اینکه قالی میبافتن من برمیداشتم خرج میکردم ،،حالا حرف من اینه که اگه بخاطر اونه آخه خواهر دومی که وقتی ازدواج کرد انقد طلا داشت که باهاش خونه و ماشین خرید خواهر کوچیکه هم که اصلا قالی نبافت ،،من احساس میکنم چون پدرم با ازدواج من مخالف بود برا جهیزیه نمی‌خواد چیزی به من بدد و همیشه شوهر خواهر کوچیکمو تو سر شوهر من میزد من خیلی دلم می‌شکست ولی هیچی نمیگفتم بماند که خواهرمم چند سال پیش مریض شد وشوهرش ولش کرد رفت والان طلاق گرفته ،،،خلاصه من هیچ اعتراضی به پدرم نکردم واومدم ولی خیلی از دستشون ناراحتم واونام خیلی مشکلات دارند نمی‌خوام این حرف منم یه مشکل بشه براشون از دستم ناراحت بشند ،،،بخدا مال دنیا اصلا برام مهم نیست شوهرم انقد دست دلباز وزندگیم خوبه ولی از این فرق گذاشتنشون خیلی ناراحتم 😔 اینم بگم پدرم واسه خواهر بزرگم که فوت کرد نماز روزه نگرفت گفت پول ندارم من با خواهر بزرگم خیلی جور بودیم یه کامپیوتر باهم خریده بودیم اونو برداشتم وبجاش نماز روزه خواهرمو خریدم ،،،نمیدونم حالا چکار کنم این ناراحتی مو به پدرم بگم یا نه میدونم اونا خیلی مشکلات دارن خیلی دعاشون کنید ،،از طرفی هم میگم حق من ضایع شده😔شوهرم میگه برو بگو ولی دلم نمیاد به مشکلات شون یکی دیگه اضافه بشه موندم چکار کنم؟؟؟ ایدی ادمین 👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام دوستان من ۳۰سالمه شوهرم ۳۶ سالشه ۱۲ساله ازدواج کردیم یه پسر ۷ساله ویه دختر۲ساله
🧡 سلام صحبتم در مورد خانمی ک قراره براشون مصاحبه فرهنگی انجام بشه و بنده جواب مختصری دادم و و خانم دیگه اعتراض کردند ک چرا گفتم ک باید حجاب و ساده پوشی داشته باشن... عزیزم من سوال این خانم همین بود ک جواب دادم ...شاید این خانم محجبه باشن ولی ساده پوش نباشن...شایدم بعد قبول شدنشون ساده پوشیشونو ادامه بدن...شایدم ی بد حجاب بخواد بعد قبول شدنش ب حجابش ادامه بده...خب چ اشکالی داره؟ ب قول شما ک تحقیق هم میکنند اگر کسی لایق نباشه خب رد صلاحیت میشه...این خانم راهنمایی میخواستن منم وظیفه دونستم جواب دقیق بدم . اگر هم کمکی کرده باشم خیلی خوشحال میشم. 🧡💚🧡🧡💚 اون خانمیکه میگه شوهرش مغروره هر کسی نقص هایی داره و شوهر شما هم اون نقص رو داره که باید خودش رو اصلاح کند ولی وقتی قبول نمیکنه غرور داره و میگه غرور مال خداست در حالیکه انسان هم میتونه مغرور باشه اصلاح شدنش سخت میشه فقط همین پیشنهاد رو بشما میدیم که در مقابل مغرور ،مغرور بودن امید است که باعث اصلاحش شود البته با سیاست اینکارو بکنید 🧡💚🧡💚🧡 خانمی که گفت بیخودی میخنده و اذیت میشه... منم یبار بهم گفتن پسرخالم رفته زیر ماشین سنگین..خندیدم🙂😂خب انگار شوک بهم وارد شده بود بیچاره هم فوت کرد یه هفته دیگه هم سالگردشه ممنون میشم یه فاتحه بخونین براش (مهدی علمدار)... بریم سر موضوعمون..خانم نگران نباش مریضی ک نیست خداروشکر..بیخیال باش بزار بخندی تازه خوشحالم باش..دیوونه نیستی نترس😜خودش حل میشه فکر کنم چون تو سن بلوغی و اینا..اگه هم بقیه بهت گیر دادن بگو دست خودم نیست! 🧡💚🧡💚🧡 سلام خواستم درجواب اون خانمی گفتند شوهرم مشکل التهاب مثانه وتکرارادارداره بگم بهترباسشوار به مثانه اش گرمابی نه گرمای زیاد که باعث سوختنش بشه مثانه همسرتون دچارسردی شده بااین روش خوب میشه حتما انجام بدید برادرم منم همینطوری بود بااین روش درمان شد امتحان کنید نتیجه خوبی میگیرید هرروز باسشوارگرما بدید انشالله بهترمیشند اگربااین روش بهترشدن حتماتو کانال درج کنید 🧡💚🧡💚🧡 سلام آن خواهری که شوهرشون مشکل مثانه دارند احتمال می دهم مثانه ایشان بیش فعال باشد واسترس هم موثر هست درباره التهاب ببینید باخوردن چه غذاها و میوه هایی این حالت شدیدتر می شود بعضی ها باقهوه وچای تکرر ادرارشان بیشتر می شود وبعضی با خوردن یک پرنارنگی یا پرتغال یا گیوی
🧡 سلام میخواستم ازدوستان مشورت و راهنمایی بگیرم من چندسالی ازدواج کردم وسه تابچه دارم همسرم بسیارمردخوبیه.ولی سه تاخواهرشوهردارم که واقعا نمیدونم ازدستشون چکارکنم مثلا وقتی مهمونی جایی دعوتیم ۳تاشون باهم یه جا میشینن و میگن ومیخندن ولی اصلا منوحساب نمیکنن موقع مشکل وگرفتاری؛یامثلا برای کمک تومهمونیاشون.یامثلا کارداشته باشن پسرا ودختراشونو میارن خونه من تامن مراقبشون باشم.کاش کم باشن ۵ تابچه اونا دارن وبابچه های خودم ۸تا میشن 🥴🥴🤕🤕 یادمن میفتن ولی وقت خوشگذرونی و دورهمی فقط خودشونن ودوستاشون.درباره منم رفتن به همه گفتن که زنداداشمون ازمهمون خوشش نمیاد پای همه روازخونه من قطع کردن.که چی بشه .مبادا من دورم شلوغ بشه...بعضی وقتاخیلی دلم میگیره هرچندخودموبه بیخیالی بزنم یااهمیت ندم ولی به هرحال ادمیه نیازبه توجه داره...یعنی باهمه خوبن وگرم میگیرن ولی منکه زنداداششونم.ازصدتاغریبه غریبه ترم.چیکارکنم که فکرمودرگیرشون نکنم!!!! ایدی ادمین 👇🏻🌱 @habibam1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a
سلام ایام به کام❤️ تا حالا شده با یه دعا یا ایه ی قران یا نذر خاصی حاجت گرفته باشی؟؟؟😍 به مام بگید یاد بگیریم 🙏🏻☺️ ادمین 👇🌹 @habibam1399 منتظریم ❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-•• و طب اسلامی 👇🏻🌱 https://eitaa.com/joinchat/2947940371Ce7f0ec817a ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۲۲۴🌹 @azsargozashteha💚
4_452715601975052701.mp3
1.52M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۲۲۴🌹 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🧡 سلام میخواستم ازدوستان مشورت و راهنمایی بگیرم من چندسالی ازدواج کردم وسه تابچه دارم هم
🧡 در مورد خانمی که گفتن سه تا خواهرشوهر دارن و بهش توجه نمیکنن میخواستم بگم اول باید همه جا همسرتون پشتتون باشه کم کم خودتون بهشون بفهمونی که نمیتونید بچه ها شونو نگه دارید بعد خودتون ازشون دوری کنید بزارید اونا دنبال شما بدوند درهمین حین سعی کنید مهمون دعوت کنید مثلا یه بار مادرشوهرتون و پذرشوهرتون یه بار سه تا خواهر شوهر ها یه بار برادر شوهر ها خونه هاشون هم سعی کنید کمتر برید من مادرم دقیقا همینطور بود وقتی ازشون و دوری کرد خودشون افتادند دنبالش البته خواهرشوهر های مادر من بدتر بودن اما با صبوری همه مشکلات حل میشه شما هم هر جا دلتون شکست بسپوردشون به خدا چوب خدا صدا نداره 😊 💙💙💙💙💙 سلام به همه ممبر های عزیز و ادمین گرامی من در باره ی مشکل اون خانمی که گفتن خواهر شوهر هاشون بهشون کم محلی میکنن پیام میدم عزیزم به نظر من شما هم باید بهشون کم محلی کنید وقتی هم که میخوان بچه هاشون رو بیارن خونه ی شما بهونه ای جور کنید مثلا بگید امروز میخوام برم خرید یا امروز میخوام برم خونه ی خواهرم چند بار کع اینجوری بگین دیگه خودشون بچه هاشون رو نمیارن برای مهمانی رفتن هم شما پیش قدم بشید برین مهمونی و اونهارو دعوت کنید بیان امیدوارم که مشکلتون حل بشه 😊 💜💜💜💜💜 در مورد خانمی که میگه سه تا خواهر شوهر داره عزیزم آنقدر خودت را ناراحت نکن.ماشاالله انقدر راه کار تو همین کانال گفته شده.که الان دیگه همه میدونن چیکار باید بکنن من عروس فامیل هستم. تا سالها مورد توجه خانواده شوهر بودم.ولی دقیقا موقعی که متوجه شدن.شوهرم همه کارهاش با مشورت من هست.شروع به برهم زدن زندگیم کردن. این دعواها را درست بعد از فوت مادرم‌ و قبل از چهلمش شروع کردن. فکر می کنی من چیکار کردم؟؟؟ نشستم غصه خوردم.نه عزیزم کلا هم صحبتی با اونا را از زندگیم حذف کردم. از فضای مجازی کارهای هنری یاد گرفتم. خودم را با بچه هام سرگرم کردم. مثل یه مهمون رسمی تا منو دعوت نکنند.دیگه خونشون نمی رم. و موقعی که میخوان بیان.رسما دعوتشون می کنم. خیلی سرسنگین رفتار می کنم. هر کاری ام ازم بخوان بهونه بچه هامو می گیرم. وای خسته‌ام.میخوام واسه دخترهام لباس بدوزم. این جوری اونا دنبالت میان. در ضمن من مامانم فوت شده.خواهر و خاله و عمه و دختر خاله و......ندارم. تو شهر غریبم عروسی کردم. ولی سعی می کنم.با بچه هام خوش باشم. الان ام یک ماهه رفتم تو کار یادگیری کیک والسلام 💚💚💚💚💚 اون خانمیکه سه تا بچه داره و همسرش مرد بسیار خوبیه و سه تا خواهر شوهر داره این مشکل شما بنظرم بدست خودهمسرت حل بایستی بشه مخصوصا که خیلی خوبه باهاش در میان بزار که او بهتر میتونه و تسلط بر خواهراش داره و اثر گزاره 🧡🧡🧡🧡🧡 سلام خانمی که خواهرشوهرات .... عزیزم مث من رفتارکن بگیر نیستند اصلا وجود ندارند ببین بدون توجه نگاه نکن که انرژی منفی بیاد سراغت ریلکس کن سر خودت گرم.کن تو مهمونی یا دورهمی که رفتید جایی بشین که نبینیشون عزیز نقطه ضعفت امده دستشون دارن میتازونند وقتیم بچه میخان برات بیارن بهونه بیار فکر نکن مثلا بچه براشون نگه داری میکنی بعدش رفتید مهمونی توجمع خودشون رات بدن و...لطف مکرر میشود حق مُسلم ببین خواهرشور منم خودش عقل کل .با کلاس با فرهنگ و.....میدونه درصورتی که از هر نظر کمتر از بقیه هست بخصوص شعور فرهنگ منم اولش خیلی اذیت شدم بعدش کاملا نادیدشون گرفتم ی چند دفعه هم تو روشون گفتم من رفتار طرفم میبینم بعدش مقابل به مثل میکنم شاید بگید نمیشه ولی برای شروع هیچ وقت دیر نیست شاید ادمین یا مدیر نزارند کانال ولی من برات نوشتم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
💚 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_یازدهم از اتاق بیرون اومدم و گفتم خجالت نمیکشید؟ اینا چیه تو بالشت من گذاشتید ؟ مادر احمد اولش
اومد جلو که یکی زدم رو سینش و گفتم با من درست صحبت کن پول خودم بوده دلم خواسته نگم ، تو هم حق نداری بهش دست بزنی .. خجالت نمی کشید خانوادگی چشمتون به پول جهاز منه؟ واسه چی مادرت جنبل و جادو کرده تو بالشت من ؟ مگه جادوگره ؟ اینو که گفتم افتادم زیر دست و پای احمد ، اولش سر و صدا میکردم ولی بعدش حتی نفسم بالا نمیومد ... اونقدر زد که دست و پاش خسته شد.. به زور پاشدم و گفتم من میرم از اینجا ازت شکایت میکنم ، ببین بیچارت میکنم .... یهو نفهمیدم چیشد که حس کردم چشمم از جا دراومد، انگاری چشممو کنده بودن و جاش ذغال داغ گذاشته بودن... دستم به چشمم بود و میگفتم کور شدم ولی احمد انگاری اصلا حالیش نبود و شروع کرد با کمربندش اونقدر زد که مطمئن شد جونی ندارم ، درو بست و رفت بیرون .. بلافاصله خواهرش اومد داخل ، آب قند ریخت تو دهنم و گفت خدا لعنتش كنه الهی همشون بمیرن تا من راحت بشم . صدامو خودم نمیشنیدم فقط میگفتم کور شدم ، دستمو میزدم به چشمم و حس میکردم داره خون میاد ولی جایی رو نمی دیدم.. خواهرش گریه میکرد و گفت نونت کم بود یا آبت که اومدی زن این شدی ؟ من دارم دعا دعا میکنم از این دیوونه خونه بیرون بیام با چه عقلی از بهشت اومدی تو جهنم ؟ پاشد رفت مادرشو صدا زد و گفت بیاین اینو ببرین دکتر، زیر چشمش ورم کرده انگاری خون جمع شده ، جایی رو نمیبینه .. این کور بشه چجوری میخواین جواب ننه باباشو بدين ؟ مامانش زد زير خنده و گفت خدا خیرت بده کدوم ننه بابا ، ننش که بچه بوده ولش کرده رفته پی خودش ، باباشم که رفته یه زن جوون گرفته و فقط بلده پول بده تا ما نندازیمش تو کوچه... خواهرش داد زد شما دیگه چه آدمایی هستین خدا رو خوش میاد دختر مردم کور بشه ؟ بیا ببین به چه روزی افتاده آخه... نفهمیدم مادرش چیکار کرد که آرزو جيغ کشید و میگفت ولم کن موهامو ول کن وحشی و بعدش صدای بهم خوردن در اومد . اون شب تا صبح درد می کشیدم ، من مرگو به چشم دیدم .. جون دادم و نمردم اونقدر درد میکشیدم که بی جون میفتادم و دوباره بلند میشدم. روز بعد تونستم چشمامو باز کنم یکیشون سالم بود و با اون یکی تار می دیدم ، رفتم جلوی آینه و دیدم دور تا دور چشممم به اندازه یه مشت بالا اومده و سیاه شده و اصلا چشمم دیده نمیشه... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#چالش_سوم سلام ایام به کام❤️ تا حالا شده با یه دعا یا ایه ی قران یا نذر خاصی حاجت گرفته باشی؟؟؟😍
❤️😍 حدود ده سال پیش موعد خونمون تموم بود ویه وام گرفته بودیم ودنبال خونه میگشتیم که بخریم وپیدا نمیکردیم منم یه چله حدیث کسا گرفتم وگفتم یا فاطمه زهرا برام دعا کن که اخرین روز چله رو تو خونه خودم بگیرم والهی شکر دو روز قبل تموم شدن چله ما تو خونه خودمون بودیم ولی خیلی هم تو خونه خودمون سختی کشیدم تا به امروز برام دعا کنید ❣❣❣❣ نذر صلوات برای مادر امام زمان نرجس خاتون من خیلی حاجت گرفتم ❣❣❣❣ امسال به مدت 14روز ذکر یا جواد ائمه ادرکنی روزی 1000بار خوندم که خواهرم خاستگار خوب گیرش بیاد خواهرم تو اوایل عید شوهر کرد رفت سر زندگیش 😁 ❣❣❣❣ من چندین بار با صد تا توحید بعد از نماز صبح تا یک هفته حاجت گرفتم البته نباید بین صدتا حرف زد و نماز هم نباید قضا بشه مخصوصا نماز صبح چون ختم به هم میخوره و از اول باید شروع بشه البته اگه حاجتم خیلی خیلی سنگین و واسه خودم مهم بوده به یک هفته رضایت نمیدم تا وقتی که حاجتم رو بگیریم ادامه میدم💪 و از حق نگذريم خیلی از مشکلاتم بحمدالله حل شده 🤲 ❣❣❣❣ من چند هفته پیش از همین ایتایک ختم که از شنبه یک هفته هفت تا یاسین بدون صحبت وسطش ...یک هفته خوندم برای امام رضا هدیه کردم ..حاجت همون هفته گرفتم یکی هم هست ده روز بداز نماز صبح یکم دعا قبل یاسین داره میخونی اونمم حاجا ت میده‌.....یا قدیم یا دائم.شروع میشه..تو اینترنت هست ❣❣❣❣ بله من با دعا و قرآن واقعا به نتیجه رسیدم.مثلا برای افزایش رزق و روزی ذکر یا جوادالائمه ادرکنی خیلی جواب میده(از ده روز مونده به شهادتشون روزی هزار وچهارصد بار که جمعا میشه چهارده هزار بار،وهمینطورچهارده بار بعد از هر نماز واجب وخوندن سوره واقعه)برای افزایش مهر و محبت بین زن و شوهر سوره طلاق ومزمل،برای گرفتن حاجات چله دعای مشلول،ذکرِ یا الله یا محمد یا علی ویا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی که اول وآخرش باید صلوات فرستاده بشه.انشالله هیچ وقت از دعا و قرآن محروم نشید☺️ ❣❣❣❣ من از توسل به حضرت رقیه حاجت گرفتم و شوهرم بیکار بودن یه کار خوب و آینده دار تو ادارات دولتی نصیبشون شد البته خیلی نذر و نیاز کردم ولی آخری برای حضرت رقیه بود و بعدها هم یه خانم مذهبی بهم گفتن حضرت رقیه درسته سه ساله بودن اما مقامشون خیلی بالاس و دستای کوچیکشون گره های بزرگ رو باز می کنه و منم تا عمر دارم خودمو کنیز حضرت رقیه می دونم حالا شاید دوستان بپرسن چطوری متوسل شدی بحضرت رقیه باید بگم تو ماه محرم تو شهری که هستم رسمه هر کس حاجت داره می تونه چیزی رو سفره حضرت رقیه بذاره خوراکی و‌... بعضیا هم گل و گیره می ذارن و پخش می کنن بین مردم هر کس حاجت گرفت خودش نذر می کنه و مجلس روضه حصرت رقیه تو خونش می گیره تو خونه یکی از دوستان روضه حضرت رقیه بود من باهاشون تماس گرفتم میشه من کاچی بیارم روی سفرت گفت باشه بیار منم کاچی درست کردم و گفتم یا حضرت رقیه اگر این کار برای شوهرم فراهم بشه منم تو خونمون روضتونو می گیرم و درست به ده پونزده روز نرسیده جواب کار شوهرم اومد و قبولش کردن منم همون ماه صفر روضشونو گرفتم کاش این کرونا بره بحق امام حسین بازم بتونیم روضه های خونگی داشته باشیم که توی همین جمع ها حاجت ها داده میشه ❣❣❣❣ دعای یستشیر خیلی خوب اتفاقا همین عید غدیر حاجت گرفتم چند تا مشکل داشتم که اینها مثل یک گره شده بودن هر طرف رو میکشیدم اون مشکلم بزرگتر میشد چله یستشیر برداشتم 7یا 8تا خونده بودم حاجت گرفتم انشاالله شما هم حاجت بگیرید ❣❣❣❣ من هر وقت نتونم برا رفتن ب جایی همسرمو راضی کنم قرآن را داخل پلاستیک قرار میدم میبرمش زیر شیر آب زیرش ظرف میزارم نیت میکنم سوره توحید میخونم ب آب فوت میکنم بعدش میریزم ت آب خوردن یا شربت میدم همسرم میل کنه.....نیم ساعت بعد ازش اجازه میگیرم برا رفتن انقدرررر خوبه ❣❣❣❣ ذکریاعلی چندهزارمرتبه گفتم ردخورنداردسریع اجابت میشددعاهام ❣❣❣❣ من پسرم چشمش به شدت آسیب دید وقتی بردندش اتاق عمل نماز استغاثه به حضرت زهرا خوندم خود خانم کمک کردند وبه اذعان پزشکان به طور معجزه آسایی چشمش خوب شد بحمدلله و المنه 🙏🙏