eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
171.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 شوهرم عاشق موهای بلنده اما من موهام کم پشت بود و رشد نداشت هرچی می‌گفت امتحان میکردم چقد خرج کردم امااااااا با یه چیز خیلی ساده که تو خونه همه هست موهام تو یکماه رشد عجیب و پر شد خدا خیرش بده تو این کانال دیدم https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 انقدر موهام ناز شده 😍
🕊 کمک برای درمان یک درد سنگین! 🏮پسر بچه ۱۰ ساله به علت برق گرفتی شدید ، هر دو دست و یک پاش رو از دست داده ، برای امکان پروتز و تقویت بازو در حال کار درمانیِ ! هزینه پروتز هم چند صد میلیونِ! متاسفانه خانواده اصلا توان پرداخت هزینه های سنگین رو ندارند. 🍃 تسلای دل امام زمان عج و به نیت فرج برای تامین بخشی از هزینه های درمانی این کودک معلول و بازگشت امید به زندگی اون ، با هر مبلغی که دارید سهیم باشید؛() شماره کارت‌ به‌ نام مجموعه جهادی 👇 ●
6063737005258387
6063731105809819
5041721112091989
5892107046668854
کد دستوری👈‎
*6655*1*33#
🪩 ارتباط مستقیم با گروه 👇 ┏━━━━━━━━━━━━━━━🇮🇷┓ https://eitaa.com/S7QfvmVIh2MaXNEm ┗🕊━━━━━━━━━━━━━━━┛ مبالغ اضافه صرف سایر امور خیر می شود.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
🕊 کمک #فوری برای درمان یک درد سنگین! #روایت_یک_غم 🏮پسر بچه ۱۰ ساله به علت برق گرفتی شدید ، هر دو دس
این کودک معصوم برای تهیه دست و پای مصنوعی، چشم امید به ما داره !! برای درمان ِاین کودک معصومِ معلول شده در حد توان سهیم‌ باشید...🙏 مجموعه جهادی ، مورد تایید کانال ماست ؛ با خیال راحت مشارکت کنید ✅✅
📢 هر روز بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه صد و سی و دو قرآن کریم سوره مبارکه الأنعام ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
Quran-page-132.mp3
2.55M
📢 هر روز بخوانیم 🔹 صفحه صد و سی و دو قرآن کریم، سوره مبارکه الأنعام با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
🌱 🍁 🍁 👈 بهترین زمان برای اسپند دود دادن وقت غروب است و کاملترین عمل برای دود دادن اسپند دستور زیر است؛ 👈🏻 مقداری اسپند را در دست راستتان بگیرید و نزدیک دهانتان کنید ۷ مرتبه سوره‌ی حمد ۷مرتبه سوره‌ی اخلاص ۷ مرتبه معوذتین را بخوانید و همینطور در وقت سوختن اسپند ۱ مرتبہ آیة الکرسی ، معوذتین را بخوانید و در آخر صلوات بفرستید. 🌿🌺🌿 🌿 ⬅️ هرکس در ورطه و بلیه‌ای گرفتار شود و راه نجات و خلاص شدن از هر طرف بر او بسته باشد ۱۹ مرتبه بگوید: 🌹✨ نجاهً مِنَکَ یا سَیِّدِ الکَریم،نَجِّنی وَ خَلِّصنی بِحَقِّ بِسم الله الرحمن الرحیم ✨🌹 👈 و اگر به عدد حروف 🔮 «بسم الله الرحمن الرحیم» که همان ۷۸۶ بار است بخواند، کامل تر و قوی تر خواهد بود. ان شاءالله مداومت بر این ذکر مبارکه، باعث نجات از جمیع بلاها و آفات است و موجب ایمنی می گردد و به رسیده است. 🌿🌺🌿 ❤️ به جهت محبت بین الزوجین که ما بین آن ها نزاع بوده باشد این دعا را خوانده به محبت بهم رسد ان شاء الله بسم الله الرحمن الرحیم وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ باسم فلانَ علی حُبِّ فلان بن فلان 📓 گنجینه دعا
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 ۲۷ شهریور | سنبله ۱۴۰۳ 🗓 ۱۳ ربیع الاول ۱۴۴۶ 🗓 17 سپتامبر 2024 🌹 متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 📆 روزشمار: ▪️4 روز تا ولادت پیامبر و امام صادق علیهما السلام ▪️21 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ▪️25 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️27 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️51 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه : یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین "ای مهربان‌ترین مهربانان" ❇️ خواندن روز باعث می‌شود که حاجت روا شوید این ذکر به نام علی بن الحسین علیه السلام و محمد بن علی علیه السلام و جعفر بن محمد علیه السلام می‌باشد بنابراین رعایت شده است در این روز امام خوانده شود. ❇️  (یا ) ۹۰۳ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. 📚 شب : طبق آیه ی ۱۴ سوره می‌باشد. ✅ برای و دادن روز مناسبی است. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ⛔️ برای روز مناسبی نیست‌. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌. ⛔️ امشب برای خوب نیست. ✅ برای رفتن روز مناسبی است. 🔰 زمان :از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر. 🔹امروز روز بسیار مناسبی است. 🔹امروز برای شروع کارها مناسب است.  🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد. 🔸کسی که امروز گم شود، خیلی زود پیدا میشود.ان شاء الله. 🔸قرض دادن و قرض گرفتن بسیار پسندیده است.  🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔸خرید و فروش و تجارت بخصوص وسایل منزل، موجب سود است. 🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب و موجب عزت است. 🔹صدقه دادن خوب است. 🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « نخـاع » است.👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔸مسیر رجال الغیب ،سمت جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. ☜ صبح 04:24 اذان ظهر 11:59 ☜ مغرب 18:27 طلوع آفتاب 05:49 ☜ آفتاب 18:08 نیمه شب 00:17 🌸 🌸 از رسول خدا (ص) روایت شده است که هر که در صبح هفت مرتبه بخواند این دعای دفع بلا را در آن روز از بلاها محفوظ باشد.«فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ‏. إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ» 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی عمود ۱۵:۲۸ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شرح حدیث پیامبر در رابطه با ویژگی های آخرالزمان و مردمانش 🔹به بیان شیرین آیت الله مجتهدی تهرانی رحمه الله علیه
❤️🍃 میخواستم یه کم درد دل کنم شاید یه کم دلم آروم بشه ۳۷سالمه شرایط مجردیم افتضاح بود بچه بزرگ خانواده بودم .پدرم کار دست حسابی نداشت وضع مالی مون خراب بود همیشه توحسرت همه جی بودیم.مادرم زن فداکاروازخودگذشته ای بود.همیشه میخواستم باازدواج کردن خوب بهشون کمک کنم ولی متاسفانه نشد.۱۷سالگی باپسرعموم‌ازدواج کردم و سه تادختر دارم. بخاطراعتیادو بیکاری بداخلاقی بعد۱۴سال مجبورشدم طلاق بگیرم.البته چندباربردمش‌کمپ .حتی توخونه کمکش میکردم ترک کنه ولی نشد.خانواده همسرمم هیچ کمکی بهم نمیکردن هیچ بیشتر سنگ اندازی هم‌میکردن واذیتم‌میکردن انکار اعتیادوبیکاری پسرشون تقصیرمن بود.چقدرازش کتک خوردم و سلامتیم به خطر افتاد.ازیه آقایی کمک خواستم که برای شوهرم کارپیداکنه.ولی ایشون‌منو بایه اقایی اشناکردن که زن وبچه داشت.گفت خیلی تنهاهست و زنش سرده ومریضه.ونیخوام‌طلاقش بدم.منم از بی محبتی وازبس سختی کشیده بودن بهش دل بستم.دیگه کارهای طلاقموشروع کردم.اون اقا پشتم‌بود.منومیبرد دادگاه ومیومد.بهم دلداری میداد.کمکم‌میکرد.میگفت خودم قدرت رومیدونم توخیلی خوش قلب ومهربونی.خیلی اذیت شدی حیف توهست و....این آقا با ادب ومنطقی بودکه زن ها گناه دارن میفهممت وازاین صحبتها.به موقع هم‌احساساتی بودبهم دلداری میداد.گذشت تا یکسال ونیم طول کشیدتاطلاق گرفتم وبعد عده صیغه این آقاشدم.قبلش این آقاهرگز باهیچکس دوست نشده بوده خیلی میترسید.استرس آبرو ریزی داشت و...ولی یه جورایی بامن بودن بهش دل وجرات داده بود. .یکسال صیغه موقت بودیم‌بهم‌گفت میخوام میخوام‌زنمو طلاقش بدم.خونمو آتیش زده ودست پاچلفتی هست همش خودم بایدمواظب خونه و بچهام‌باشم.هیچی براش کم نزاشتم.ولی اون اصلا احساساتی نیست به زورباهاش رابطه دارم.یه کم ساده هست.مهمانداری بلد نیست یهوالکی میخنده.جلوفامیل هام خجالت میکشم ...واینکه ازروی لجبازی که دخترعمه اش بهش جواب نه داده بودرفته بودخواستگاری این خانم.بعدیکسال بهم‌گفت‌من میخوام بیام خونه مادر مدرت باهاشون رفت وآمد کنم.اول تنها اومد بامادرم صحبت کردماهیچی نگفتیم پنهانی صیغه کردیم.مادرم‌گفت باید به پدرش بگید دخترمن خیلی سختی کشیده شمادیگه اذیتش نکنید قول داد خوشبخت وسربلندم کنه.البته مادرم یه بوهایی برده بود که من بایکی درارتباطم.بعدیه هفته این آقا بامادرش اومدن خونمون باپدرم صحبت کردن.به پدرم‌گفتن یکسال صیغه میکنم تازن اولم طلاق بدم وبعدعقددائم‌میکنم.پدرم قبول کردن.وقتی رفتیم‌درمحضراقابهم‌گفت سه سال صیغه کمم چون تویکسال طلاق تموم نمیشه ویه سری برنامه ریزی ها باید بکنم.مشکلاتموم حل بشه وعقدکنیم.یه جورایی توعمل انجام شده منوگذاشتن والبته که بهش دلبسته بودم ودوستش داشتم.قبول کردم چندماه بعدش خواهربزرگ این اقا وپسرعمه شون اومدن درخونه بابام.بجث کردن که باید تموم بشه.من به اون آقا گفتم گفتن صبرکن درستش میکنم.یه جورایی آقا کشیدن کنار.خواهربزرگش وزن اولش درخونه پدرشوهرسابقم هم رفته بودبااوناصحبت کرده بود که عروستون برگردونید حق وحقوقش روبهش بدیدبزارید بیادپیش بچهاش.سه ماه این اقا عقب کشیدن تاببینندپدرشوهرسابقم چیکارمیکنه.چون بچهاموازم گرفته بودن.دختربزرگموپیش خودشون نگه داشته بودن.ودوتا دیگه دخترامو برده بودن بهزیستی گذاشته بودن.بخاطرلج ولجبازی.شوهرسابقم وخانواده اش یه مزاحمت هاوتهدیدهایی واسمون ایجادمیکردن.ولی به ظاهرما دوتا باهم کات بودیم ولی مخفیانه باهم بودیم.تو این سه ماه که عقب کشیدمیگفت بروسرزندگیت.من نمیخوامت واشتباه کردم....تا اینکه یه روز که رفته بودم یه واسطه پیداکنم که این آقاروبرگردونم بایه آشنای قدیمی برخوردکردم که خواستگارم بودم.سرصحبت بازشد.از زندگیم خبرداشت.ناخواسته ارتباط درحد چت وزنگ برقرارشدبه مدت یکماه.اون آقایی کع صیغه شون یودم هم سردجوابم میدادن.تا اینکه گفتن بیابریم تهران واسه یه کاری.سه روزه پنهانی از خانواده اش باهم رفتیم وبعدش دوباره رابطمون خوب شد.منم با اون اقا قطع رابطع کردم.بعدکه ازمسافرت برگشتیم خونه اجاره کردن رفتیم وسائل خریدم.وزتدگیمون شروع کردیم به خانمش هم‌گفته بودبرو دنبال کارهای طلاقت .متاسفانه یه بارکه میخواستم یه چیزی روی گوشیم نشونش بدم مکالمه ضبط شده منو واون اقای آشنا روی گوشیم بودوشنیدبدجوری بهم ریخت.اول گفت دیگه نمیخوام.بعدگفت بهم‌مهلت بده باخودم کناربیام.کم کم دوباره همه جی خوب شد.بچهاشواوردتوخونه پیش خودمون.من تونستم یکی دخترهامو باتوافق که نفقه ازپدرش نخوام اوردم‌پیش خودم.خانواده اش هم باهام خوب بودن مثل زن وشوهرواقعی کنارهم زندگی میکردیم.زن اولش فهمیده بودولی بی تفاوت بود فقط میگفت خونه وماشین بزن بنامم ونفقموبده بروپیش اون زنت.همیشه فقط امکانات واسش مهم بود.تا اینکه صیغه سه ساله تموم شدودوباره یکسال تمدیدکردچون هنوزکارهای دادگاه تموم نشده بود.بهش گفتم برگردسرزندگیت گفت نه من میخوامت .
❤️🍃 ادامه .گفتم تونمیتونی به همین راحتی طلاقش بدی اینجوری هرسه نفرمون داریم اذیت میشیم.گفت درستش میکنم وکلی التماس که صبرکن .دوباره قبول کردم.شش ماه بعدش زنش رفته بودسرکارباماموروماشین توقیف کرد.عصرکه اومدخونه قلبش دردگرفته بودازخجالت چون جلوهمکاراش بحث کرده بودن وحرفهای زشتی بهش زده بودن.اقام خیلی ادن باادبی هست وابروواسش مهمه.میگه منم آدمم محبت میخواستم.احترام‌میخواستم.بعد شب رفتیم دکتر ویه دفعه لحظه ای ایست قلبی کردن که بهشون شوک دادن وبستریش کردن چندروز بیمارستان بوددکترامتوجه نمیشدن که بخاطر چی هست تااینکه ازسرش ام آر ای گرفتن ومتوجه شدن بخاطر کیست هایی که تومغزسرش هست باعث شده درست خونرسانی انجام‌نشه ولحظه ای ایست قلبی کردن.دیگه ازاون موقع علائم شروع شدنصف بدنش حدودا لمس بودگهگاه وتعادلش از دست میداد یه دفعه میخورد زمین اذیت میشد رفت تهران دکتردکتربهش گفت بیناری کیاری داره ومخچه پایین اومده به نخاع فشارمیاره وباید عمل کنه بعش نوبت عمل دادن وثرارشد سه ماه بعدش عمل کنه که متاسفانه دوباره بخاطر قلب دردبستری شدو متاسفانه آنژیو شد.وباعث شد عملش عقب بیفته .از وقتی مریض شدیه دفعه ازخونه رفت جواب تلفن هامونمیدادمنومسدود کردگفت دیگه نمیخوام باهات باشم ولم کن بزاربه دردخودم بمیرم همه جیزمو باختم وضررکردم.دوسه ماه بعدش چندبار رفتم سراغش کم کم دوباره یه ذره نرم شد ودوباره پنهان ازخانواده اش اومدخونه .به همه گفته بودبامن تموم کرده برگشته بودپیش زن اولش وگفته بودبیاازاول شروع کنیم.ولی میخواست به همه ثابت کنه که زنش اهل زندگی نیست ودرست بشونیست.خانواده اش میگفتن بیا اینم ازعشق وعاشقی حالاچوبش روخوردی زنی گرفتی که سه تابچه داره.مسئولیت بچهاش گردنت میفته و...دوباره خونه اومدن هاش شروع شد.من باچندتایی صحبت کردن که اینقدرتوزندگیمون دخالت نکنند.من بخاطر این آقا زندگیمو خراب کرده بودم درسته زندگی انچنانی نبود ولی خب به هرحال بالای سربچهام بودم.سریکسال که شدرفت سرش روعمل کرد آخرکارهای طلاقش هست زنش لج کرده خونه میخوادکه این هم بنام آقام نیست.ازوقتی عمل کرده دوباره منومسدود کرده فعلا سرکارنمیره دوسه بارپنهانی اومده خونه .باخانواده اش اومدن خونه گفت برو دنبال زندگیت من دیگه نمیتونم باهیچ کدومتون زندگی کنم.دنبال مریضیم هستم و توبهم خیانت کردی قبل اینکه خونه اجاره کنیم.ده روز بعدش دوباره چندین‌بارپنهانی اومد ورفت.من براش هیچی کم‌نزاشتم توعشق محبت .خودمو فداش کردم.هرجی‌گفت نه نگفتم.خواهراش ازاول دوستیمون خبرداشتن خودشون بهم‌گفتن هوای داداش ماروداشته باش سختی کشیده مردخوبی هست.ولی حالاخواهراش دخالت میکنند.میخوان برادرشون غلام‌حلقه به گوششون باشه.ازیه طرف بهم‌میگن بهش محبت کن ازیه طرف میگن تعارف برادرمون نکن بزاربیاد سرزندگیش.ولی زن اولش هم‌حاضرنیست دیگه باهاش زندگی‌کنه چون‌ آقامریض هست.وحتی خانمش هم زگیل تناسلی داره گفته برو ازدواج کن.ماهمه جاباهم رفتیم وآمدیم مثل زن وشهردائمی واقعی زندگی‌میکردیم.حالا اینجور داره با آبروی وآینده من بازی میکنه.دوستش دارم‌نمیتونم ازش دل بکنم اونقدری که بهش گفتم ازت شکایت میکنم تومنو گول زدی با آبرو بازی کردی وعده ازدواج دادی ازهیچی‌دیگه غمم نیست به همه میگم بخاطرتوطلاق گرفتم توباعث طلاقم هستی.ولی خودشو توجیح میکنه که نه شماازقبل باهم‌مشکل داشتید ومیخواستی طلاق بگیری به من ربطی نداره.منم‌گفتم توباحرفات منو دلبسته خودت کردی که طلاق گرفتم هردفعه سرهربحثی که میشه رابطه من با اون آشنامون به روم‌میاره ویه جورایی سواستفاده میکنه منوساکت میکنه که توخیانت کردی.هردفعه قهرمیکنه چندروز میره دوباره میادهمش من میرم دنبالش.بخاطرشوهرسابقم وزن اولشون‌بعضی جاهامجبور بودیم پنهانی باشیم.حتی بعضی وقتاکه کنارمن بود بااینکه خانواده اش ازحضورمن خبرداشتن وزنگش میزدن کجایی میگفت سرکارهستم.اگه جیزی واسه من‌میخریدمیگفت هرکی ازت پرسیدبگوخودت خریدی.حتی چندبارباخواهراش بحث کردیم‌میگفت برادرم کارهایی که واسه توکرده جیزهایی که خریده وجاهایی که توروبرده هیچکی توخوابش هم‌ندیده وهیچکی نکرده.معلوم بودازحرص وحسادت بودرفتارهاشون.حتی به من میگفتن رفتیم سرکتاب برای برادرمون بازکردیم براش دعاگرفتن.توخونش گشتیم پرازدعابوده حتما که کارتوبوده.منم‌گفتم هرکی دنبال سرکتاب بازکردن هست خودش این کارکرده.ازحسادت ولی متاسفانه گرفته به جان برادرتون که مریض شده.میدونم که سرزنشم‌میکنید ومیگیدحقم هست ازنفرین زن اولش وشاید بجهای خودم هست.شوهرم میگه بخاطراینکه باتوبودم اینجوری تاوان دادم.ولی قبول نداره که بخاطر رفتارش بامن هست که منومیپیچونه دلمومیشکنه زندگیمونوخراب میکنه.ابرومومیبره واینده موخراب میکنه بارفتنش.حتی زنگ دفترمکارم زدم وشرایط توضیح دادم.گفتن اگه منوهم رهاکنه بدجوربایدتاوان پس بده ولی آقامتوجه نیست.برام دعا کنیدخیلی خیلی سختی کشیدم
⚜ امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام: «مَنْ لَمْ یَتَدارَکْ نَفْسَهُ بِاِصْلاحِها اَعْضَلَ داؤُهُ وَ اَعْیى شِفائُهُ وَ عَدِمَ الطَّبیبَ» هر کس به اصلاح خود نپردازد، بیماری اش سخت می‌شود و در درمانش به رنج می‌افتد و طبیبی نخواهد یافت. 📓 منبع : تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۳۷، ح ۴۷۷۳ غررالحکم، ح ۹۰۲۵
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا ❤️🍃 پرسش سلام زن 26 ساله ای هستم که 2 ساله ازدواج کردم. من 4 سال قبل ازدواجم با مر
پاسخ اعضا 🌙🌺 ‌ درجواب خانم ۴۰ ساله که پریود منظم داشتن حالا عقب اندخته منم یکبار همینجوری شدم ۴۷ سالم بود حامله هم نبودم تعجب کردم ولی پیش خودم گفتم خب یائسگی داره شروع میشه وطبیعیه دکتر نرفتم و بعدازدوما پریود شدم دل درد شدید و خونریزی معمولی روز چهارم دل درد شدیدی گرفتم زیرشکمم یهو یه تیکه لخته ازمن دفع شد پشت سرش خونریزی شدید ترسیدم ولی درد دلم فوری اروم شد و سبک و راحت شدم اولش فک کردم بچه سقط کردم فوری رفتیم بیمارستان به خاطر خونریزی یکم ترسیده بودم دکتر سونو اورژانسی انجام داد گف سقط نبوده رحم طبیعی هیچ مشکلی نداری و سمت یائسگی هم نرفتی و برای خونریزیم یه امپول داد زدم خونریزی کم شد تا ده روز پاک شدم دکتر به من گف بعضی وقتا هورمون ها بهم میریزه و قرار نیس تا اخر منظم باشه یه قرصی هم داد که اسمش یادم نیس واز ماه بعدش دوباره منظم شدم الان که ۵۰ سالمه الحمدلله هنوز منظمه یادمه یه ازمایش کلی هم نوشت انجام دادم که مشکلی نبود شما هم نگران نباشید احتمالا هورمون بدنتون بالا و پایین شده دوباره منظم میشه یا احتمالا دارین یائسه میشین 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام جواب اون خانم که می گه فرهنگیان قبول شده ولی دوست نداره دوست عزیز شما که دوست نداشتی معلمی رو چرا رفتی امتحان دادی. حق بقیه رو گرفتی دختر من با دوتا بچه دو سال هست داره امتحان می ده چه شبها وروزهای که از خواب وخوراک خودش گذشته تا هم درس بخونه هم به شوهر و بچه هاش برسه میهمان داری کرده ولی از مسافرت وتفریح خودش زده تا به درسش برسه با نمرات بالا قبول شد مصاحبه هم خوب بود فقط با اختلاف 1 نمره قبول نشد حالا شما نا شکری می کنی 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام برای خانمی که همسرت لباس زنانه میفروشه وبهش مشکوکی عزیزم روی غذا وچایی که درست میکنی سوره ناس بخون با وضو ذکر یا ودود وذکر یونسیه بخون لازم نیست فوت کنی بعد که خوندی. واینکه صبح که میره بیرون به طرف شوهرت اروم ۷ مرتبه سوره مسد رو بخون. خیلی خوبه امتحان کن حتما 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام به ادمین گرامی و عزیزانی که تجربه های مفیدوکاربردیشونو اینجا به اشتراک میزارن خیلی خوشحالم که اینجا عضوم واز راهکارهای هموطنای عزیزم استفاده میکنم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام و خسته نباشی و تشکر بابت کانال خوبتون ...خاستم به دختر خانم دانشجویی که 21سالشون و معلم هستن وناراحتن که فرهنگی هستن ..دختر گلم چرا ناراحت من مادر سه بچه هستم آرزو داشتم دو تا بچه های اولم حتی پایین تر از شغل شما رو داشتن ولی به دلایلی نشد و فرزند کوچیکم امسال میره دوازدهم و خیلی خیلی دوست دارم تو فرهنگیان قبول بشه آرزومه براش دعا کنین ..الانم دخترم نا شکری نکن خیلی هم شغل قشنگ و لذت بخشی هست تو رو خدا نا امید نباش و با خوش حالی و عشق دنبال کارت باش امیدوارم یه روزی بیایی بگی یهو عاشق کارم شدم منم برات دعا میکنم انشاالا خدا کمکت کنه 🤲🤲🤲برای بچه های منم دعا کنین ممنونم 🙏🙏 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام به اعضا گروه ومخصوصا حبیبه خانم عزیز در پاسخ خانمی که معلم شده و دوست نداره چند توصیه از من معلم که باز نشسته شدم می کنم واقعا معلمی شغلی نیست که به خاطر حقوق بیایی معلمی واقعا عشق میخواهد تا به قول خودت ۳۰سال بتونی کار کنی . متاسفانه آلان معلمی هیچ جایگاهی در جامعه ندارد و نه هیچ احترامی براش قائل نیستند. همچنین بچه های حالا وخانواده هاشون برای معلم تعیین تکلیف می کنند . نمونه اش برنامه آقای قاضی در صورتی که نظر من هست معلم خدای کلاس هست . برو دنبال استعداد و علاقه ات. تا از شغلی که داری لذت ببری و پس از ۳۰ سال پشیمان نباشی . ولی من عاشق معلمی بودم. موفق باشید ببخشید طولانی شد مامان مریم ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمادگی لازم برای بارداری بعد از سقط ‌ ✅در این ویدیو با حضور دکتر مشهدی در مورد آمادگی های روحی روانی و همچنین اقدامات لازم برای بارداری بعد از سقط صحبت می کنیم . این پست رو با عزیزانتون به اشتراک بذارین ❤️ ‌
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 صبرا گفتم مجید یادته یک هفته قبل ازماهگرد نامزدیمون رفته بودیم پارک...گفت
❤️🍃 صبرا بهش گفتم اخه اون ساعت از شب تو رفتی اونجا چی بگی  گفت هم واسطه کیس اولمه هم دوست دختر دوستمه و اونجا خونشه و به من گفتن بیا راجع ب این قضیه صحبت کنیم منم رفتم... بهش گفتم اما اون اس ام اسا...گفت بازم دنبال این بودن ک منو بکشونن باهاشون حرف بزنم...و منم البته بهشون گفتم ک اون شب نمیتونم برم و نمی رم...  بهش گقتم ینی باز میخواستی بری اون خونه؟؟گفت با اون وصعی ک تو اون سری اومدی اونجا و این ماشین ضایع مگه دیوانه میبودم ک می رفتم  بهش گفتم اخه نوشته بود اومدم خونه.... بهش گفتم اما تو اون شب تو خونمون گفتی ده ساله این باهاته و ب همین دلیله ک خبر داره روزه ایو....گفت تو دعوا حلوا خیرات نمیکنن ی چیزی گفتم دیگه  بهش گفتم ببین برا خودت ایمطوری میگی اما من تاچیزی گفتم یا کاری کردم یادت میمونهـ...گفت اخه تو دیگه خیلی برخورد این طوری داری میکنی...بهش گفتم این قضیه بهمم ریخته... بهش گفتم زنگ برن ب این خانم صاحبی و بهش بگو ک امروز عقد کردیم و دیگه واسطه گریشو بذاره کنار... تلفنو برداشت و تماس گرفت...بهش گفته بودم بذاره رو اسپیکر... مکالمه ای ک داشت خیلی ضایع و از نظر من ساختگی می اومد...بهش گفت  +سلام مهندس خوبی اقات خوبه؟ -مکث کرد طرف مشخص بود داره فکر میکنه...جواب داد ممنون سلامت باشین +نامزدم بهش گفت..من و خانمم امروز عقد کردیم..و من به پدر زنم تعهد دادم ک خواهشا برا اون قضیه دیگه واسطه نشین و واسطه گری نکنین و الانم خانمم پیشم نشسته اگه میخواین بهش تبریکی بگین و گوشی هم رو اسپیکره و صداتو میشنوه (خواستم بهش بگم چقدرررر ضایعی تو عشق من ) خانمه جواب داد ک من  نمیدونستم داری ازدوواج میکنی و براتون ارزووخوشبختیمی کنم و لزومی هم نداره تلفنو بدی ب خانمت و منم واسطه ای بودمو به طرفم میگم دیگه  نامزدم بهش گفت ممنون...بهش بگو ک دیگه دست برداره هر چند خودشم دیدتمون بیرون اما خب بهش بگو... و بهش گفت با عرض پوزش من دیگه از این ب بعد هیچ کدومتونو نمیشناسم، و اگه تو خیابونم ببینمتون نمیشناسمتون و باید رومو کنم اون وری... خدافظی کردن و قطع کرد  نگاه نامزدم کردم دستشو گرفته بودم از قبل لبخند زدم بهش  نگام کرد اشگش ریخت بهش گفتم وای چرا گریه می کنی  گفت من ادمی نبودم ک بخوام خودمو ب کسی اثبات کنم، دارم برای تو همه کاری میکنم ولی تو اونطوریک باید و شاید دوست داشتن منو درک نمی کنی... اشکاشو پاک کردم بوسیدمش  بهش گفتم تو ک همیشه فک میکنی دوستت ندارم من  گفت بعصی وقتا اینقدرررر دوستم داری ک از سر و روم میریزه بعضی وقتا هم مثل امروز اصلا انگار دوستم نداری  بهش گفتم اینو نگو خیلی خری...دیشب از دوریت کلافه شدم برا خودم رو کاغذ نوشتم خیلی خری ک دلت تنگشه و گرفتموخوابیدم  گفت منم همینطور... بوش کردم...با بوشم اروم می شدم...داشتم ب این فکر می کردم ک خدایا این عشق اخرش ممنو می کشه..اخه چرا من اینقدر دوسش دارم با اینهمه داستاناش... تورو خدا برام دعا کنید نمیدونم گیجم که چکار دیگه باید بکنم شما بودید چکار میکردید اگه راهکاری به ذهنتون میرسه بهم بگید لطفا 🙏 پایان ✅✅✅
❤️🍃 سلام به همگی من یه بچه یک سال ونیمه دارم که چندروزه دستش دردمی کنه گریه می کنه اذیته دکتربردم گفت خداروهزارمرتبه شکرالحمدولله نشکسته کبود ،قرمز ،ورم هم نداره بعضی وقت هاارومه بعضی وقت هاهم دستش بی حرکته دردداره تکون نمی ده فکرکنم شانه دستش دررفته به نظرخودم کسی دراین مورداطلاعی داره راهنماییم کنه وچه کارکنم اجرهمتون باخداوصاحب الزمان ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت تون بخیر ممنون از گروه خوبتون . من یه دختر ۲۰ ساله دارم که از زمان کرونا دیگه درس نخوند .آرزو های زیادی داره ولی فقط بهشون فکر میکنه و هیچ اقدامی برای رسیدن به هدف هاش نمیکنه. از جای معتبر بررسی ماورایی انجام دادن و گفتند که سحر داره. ولی اصلا خودش این رو قبول نداره .دستور رفع سحر رو هم که نماز مخصوص و غسل بود رو دادن ولی قبول نداره که انجام بدم . لطفا راهنمایی کنید آیا برای رفع سحر دخترم راهی هست که خودم سحرش رو باطل کنم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام‌به‌سروران‌عزیز لطفا‌راهکار‌قوی‌ومورد‌تایید‌برای‌ابطال‌طلسم‌قوی‌بدین،واقعا‌یکی‌هست‌که‌شدید‌ا‌زندگیش‌گره‌کور‌خورده ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ب دوستان گل مجازی مشکل من اینه ک حدودده سالی هست آرتروز گردن دارم ک الان مدتی هست زده ب شونه هام والان باز حدود چندماهی هست ک فک هام صدامیدن هردکتری رفتم فقط مسکن وکورتون میدن و درمان موثری نمیدن واینکه الان حتی آب دهن قورت بدم یاگردنم تکون بدم فکم صدامیده واین خیلی نگرانم میکنه تازه ۳۰سالمه و میترسم ک درآینده آرتروزش شدیدتر بشه و نتونم غذابخورم یادهنم بازکنم لطفا کسی تجربه ی داره کمکم کنه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به همه دوستان عزیز وقت بخیر وایام به کام. یه زگیل تو سر پسرم زده بیرون،لابلای موهاش،عزیزان تا حالا همچین موردی دیدین؟؟لطفا درمان خانگی یا طب سنتی اگه اطلاعاتی دارید،لطفا راهنمایی کنید؟؟ممنون میشم از جوابهاتون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ممنون از کانال مفیدتون یه خواهشی داشتم ازاون خواهری که گفتن برادرم مسول استخدام افسری هستن یه پسر ۲۰ ساله دارم برا افسری سپاه شرکت کرد دراومد همه کاراش کرد ما شهرستان بودیم حدود ۳ساعت هرروز طی می کرد تا کاراش انجام داد همه کاراش باموفقیت انجام داد بش گفتن قبول شدی برو منتظر باش برج ۱۰ بش گفتن پروندت مشکل داره بخدا بچم بیرون نمی رهفقط باخودمون می رفت می اومد حالا میگن مشکل حفاطت داره حالا میگه به کسانی که زنگ می زدم حرف زشت می زدن البته بعضی مواقع درضمن یه پسر ۲۷ ساله دارم تشنجی خواهر عزیزم اگه راهی داره لطفا کمکم کن چون بچم علاقه داره افسردگی می گیره لطفا بیا پی وی یه راهنمایی کن ممنون لطفا پیامم راداخل گروه بزارید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ باسلام میخوام کمکم کنید وراهنمایی نوه ام برای کنکور خیلی تلاش میکند.اینقدردرگیر درساست .صبح زود همه خوابن به مدرسه میرود وشبها خسته از کلاس برمیگردد.مشکل اینجاس که بیاندازه عصبی وپرخاش گرشده باهمه دعوا دارد طوری عصبی میشود که میخواهدچشماش ازحدقه بیرون بیاد.به خاطر این کسی جرات نمیکند به اوحرفی بزند.زندگی را برا خود وخانواده تنگ کرده.غذا وداروی تقویتی هم قبول نمیکند استفاده کند خواهش میکنم اگر میتوانید راهنمایی کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان من دیسک کمر شدید دارم کسی جارو شارژی مارک خوب و خیلی سبک باشه داره به من اسمش بگه ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت همه عزیزان خانم عزیزی که گفته بودن با عرق زیره وگلاب وخاکشیر ودانه چیا وزن کم کردید لطفا به سوالم جواب بدید شما گفتید خاکشیر ودانه چیا وآب ولرم نصف لیوان بشه حالا درطول روز ما این نصف لیوان راذره ذره بخوریم یانه هردفعه نصف لیوان دانه چیاوخاکشیر درست کنیم وبخوریم واینکه چندبار درروز بخوریم وچه وقتهایی قبل از صبحانه وناهاروشام یابعدازغذا ممنون میشم جواب بدید 👇❤️ @adminam1400
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🐑طرز تهیه روغن دنبه 🧑🏻‍🍳مواد لازم دنبه ۲ کیلو هویج ۲ عدد سیب ۱ عدد ماست ۱ کاسه برگ بو ۳ عدد هل ۱۰ عدد سرکه انگور خمری ۱ لیوان آب ۱ لیوان 🧑🏻‍🍳طرز تهیه دنبه را چرخ کرده ، سپس به همراه مواد دیگر روی حرارت قرار داده تا دنبه ها کم‌کم آب شود و روغن دنبه آماده شود ✅ خواص 👈مزاج این روغن گرم و تر است این روغن در پخت و پز غذاها استفاده می‌شود. 🔹دنبه ورم‌ها را نرم کرده و تحلیل می‌برد. 🔹برای نرم کردن اعصاب و افزایش قابلیت انعطاف‌پذیری عضلات نیز مناسب است. 🔹در برنامه غذایی افرادی که تحرک و فعالیت بدنی مناسب دارند از مشکلات مفصلی و کمردرد جلوگیری می‌کند. 🔹موجب اصلاح حال کلیه‌ها می‌شود. (مصرف آن با نشاسته) ❌هر چه سن حیوان بیشتر باشد روغن دنبه آن سنگین‌تر و دیرهضم تر بوده و خون غلیظ‌تری تولید می‌کند لذا مصرف آن برای افراد کم تحرک و کسانی که معده ضعیف دارند توصیه نمی‌شود. ‌
❤️🍃 شهید علیرضا بلباسی
زندگینامه شهید علیرضا بلباسی "علی رضا بلباسی" در سال 1332 در روستای" آسور"در" فيروزکوه" به دنيا آمد. دوره ابتدايی را در شهرستان" فريدونکنار" گذراند و آن را با موفقيت پشت سر گذاشت. در همين ايام پدرش از دنيا رفت و او مجبور شد برای امرار معاش خانواده عازم" تهران" شد و در نتيجه برای مدتی ترک تحصيل کرد. وی که ششمين فرزند خانواده بود در بازار تهران مشغول به کار شد و پس از مدتی در مدرسه شبانه روزی به تحصيل ادامه داد و ديپلم متوسطه را اخذ کرد. پس از پايان تحصيل به سربازی رفت و در 15 مهر 1353 با اتمام دوره سربازی در آزمونی که در آموزش و پرورش "قائمشهر" برگزار شد، شرکت کرد. با کسب موفقيت در اين آزمون به مدت دو سال در آموزس و پرورش مشغول تدريس شد. به علوم و فنون هوايی علاقه بسيار داشت. به همين سبب پس از گذراندن دوره آموزشی مکانيک در باشاه هوايی ملی با عنوان تکنسين پرواز در تاريخ سه آبان 1354 جذب هواپيمايی ملی ايران (هما) شد. او در حين خدمت به آموزش زبان انگليسی پرداخت و در طول 5 سال خدمت در هواپيمايی ملی ايران موفق به اخذ درجه مکانيک هواپيما شد. در سال 1357 با آغار امواج انقلاب اسلامی، علی رضا بلباسی در پخش نوار و اعلاميه های حضرت امام (ره) فعاليت گسترده ای داشت. در حادثه جمعه سياه تهران در ميدان ژاله حضور داشت و از اعتصابيون هواپيمايی ملی بود که به فرمان امام (ره) دست به اعتصاب زده بودند. در سال 1358 به واسطه خواهرش با خانم "مريم صادقی" آشنا شد و زمينه ازدواج فراهم آمد. آنها در يک مراسم بسيار ساده زندگی مشترک خود را آغاز کردند. همسر وی درباره ويژگی های اخلاقی او می گويد : «نماز اول وقت علی رضا هيچ گاه ترک نمی شد در زندگی مشترک اگر از من اشتباهی می ديد با من صحبت می کرد و با نصيحت درصدد اصلاح اشتباه من بر می آمد.» پس از تشکيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از محل خدمت خود هواپيمايی جمهوری اسلامی ايران به مدت دو سال مرخصی بدون حقوق گرفت و به قم رفت. به فراگيری فنون نظامی و دوره فرماندهی پرداخت و سپس در سپاه پاسداران قائمشهر مشغول به کار شد. در تاريخ 8 خرداد 1359 به سمت مسئول عمليات سپاه شهرستان "نور" منصوب شد . دو ماه بعد، پس از ايجاد پايگاه مقاومت سپاه در نور و جذب نيروهای رزمنده به قائمشهر بازگشت و در واحد عمليات سپاه قائمشهر مشغول به کار شد. با آغاز جنگ تحميلی از سوی سپاه پاسداران قائمشهر به جبهه اعزام و در واحد های عملياتی مسئوليت عمليات را از 11 اسفند 1359 بر عهده گرفت. پس از آن مسئوليت آموزش عقيدتی واحد بسيج قائمشهر را از 8 مهر 1360 تا 19 بهمن 1362 بر عهده گرفت. در همين زمان در مقاطع مختلف در جبهه حضور يافت. با اعزام بسيج سراسری طرح لبيک يا خمينی، علی رضا بلباسی پس از اعزام به جبهه در تاريخ 20 بهمن 1362 جانشين فرمانده گردان مالک اشتر از لشکر 25 کربلا شد. فرماندهی گردان مالک اشتر برعهده سردار بابايی بود و وظايف عملياتی و هدايت نيروها را برعهده داشت و علیرضا در تماسی فشرده با نيروهای گردان بود. او با سخنرانی های مهيج و تحليل شرايط سياسی و اجتماعی کشور،اطلاعات ارزشمندی را در اختيار رزمندگان می گذاشت. نگارنده که خود از نيروهای مالک اشتر بود شاهد تلاش ها و دانش گسترده وی در موضوعات مختلف بخصوص احاديث و آيات قرآن بود. فرمانده گردان سردار بابايی در جريان عمليات والفجر 6 در منطقه چيلات در همان دقايق اوليه عمليات در کنار جاده اسفالته روبروی پاسگاه در مقابل شهر علی غربی عراق بر اثر اصابت ترکش و موج زخمی شد و فرماندهی گردان عملاً به عهده بلباسی گذاشته شد. درون کانالی نسبتاً بزرگ به همراه شهيد بلباسی جمع بوديم که ناگهان صدای سوت خمپاره ما را به خود آورد. خمپاره 120 ميلی متری درست و سط ما درلای شن های رسی فرود آمد، ولی منفجر نشد. بلباسی فوراً دستور داد که نيروها پخش شوند. بعد از عمليات، حسرت و ناراحتی شهدا و مجروحان بر جای مانده را می خورد. يکی از کارها جالب توجه وی در گردان مالک اشتر نماز غفيله جمعی بود. چون نمی شد نماز مستحبی را با جماعت به جا آورد او با قراعت سوره ها پشت بلندگو نماز غفيله را به صورت جمعی برگزار می کرد. مهم تر از همه روحيه تعبد و بندگی و نماز شبهای طولانی وی مثال زدنی بود. علی رضا هر گاه به پشت جبهه باز می گشت به ديدار خانواده های شهدا می رفت . وقتی از مرخصی به جبهه بازگشت همرزمان خود را جمع کرد و گفت : اين بار که به مرخصی رفتم، ابتدا به ديدار خانواده شهيد نور علی يونسی جانشين فرمانده گردان امام محمد باقر (ع) رفتم که سه دختر از او به ياد گار مانده است. وقتی بچه های يونسی را ديدم از دنيا سير شدم و نمی خواستم چشمان نگران يتيمان شهيد يونسی در چشمان من گره بخورد.
يکی از همرزمان علی رضا در اين باره می گويد : زمانی که علی رضا اين حرف ها را می زد اشک در چشمانش حلقه زده بود و گفت : « اگر من شهيد شدم مبادا در کنار بدنم حلقه بزنيد، زيرا جنگ و ادامه آن مهمتر است و اسلام عزيز نبايد در خطر باشد. » او در طول سال های حضور مستمر در مناطق عملياتی عده ای از دوستانش را از دست داد از داد از جمله سرداران شهيد حسين بصير، علی اصغر خنکدار، جعفر شير سوار، موسی محسنی، محمد حسن قاسمی طوسی و حميد رضا نوبخت. علی رضا به جانشينی فرمانده گردان امام محمد باقر (ع) از لشکر 25 کربلا در تاريخ 19 آبان 1363 و پس از دو ماه با به شهادت رسيدن فرمانده گردان شهيد علی اصغر خنکدار ـ به فرماندهی گردان منصوب شد. با وجود مسئوليت های مختلف همواره از متانت و آرامش خاصی برخوردار بود. زمانی که همسرش از حضور دايم او در جبهه گلايه می کرد با آرامش او را دلداری می داد. در مسائل عبادی بسيار دقيق بود. احاديث فراوانی را از حفظ داشت به خوبی سخنرانی می کرد و همواره معتقد به انضباط و مقررات بود. با نظمی که در گردان برقرار کرده بود. همه رزمندگان در نماز اول وقت و جماعت شرکت می کردند. در مراسم مذهبی و دعای کميل و توسل حضور می يافتن و کسی اجازه سيگار کشيدن در گردان را نداشت. با وجود اين، همواره سعی می کرد در کنار رزمندگان يک رزمنده عادی باشد . روزی لباس فرم نو آوردند تا لباس مندرس را از تن بيرون کند. زمانی که لباس را بر تن کرد متوجه شد که لباس همه رزمندگان کهنه است. برای اينکه بسيجی ها ناراحت نشوند سريع لباسش را آغشته به گل کرد تا نو بودن لباس به چشم نيايد. "علی رضا" در عمليات والفجر 8 در تاريخ 23 بهمن 1364 ازناحيه پای چپ در فاو مجروح شد و بستری گرديد اما به قدری احساس مسئوليت می کرد که حاضر نشد برای عمل جراهی در بيمارستان بماند. در کنار بچه ها می نشست و برای آنان از روزقيامت و شهادت صحبت می کرد. به همسرش می گفت : «شما خواهر دو شهيد هستی و اين را بدان که لياقت همسر شهيد شدن را هم داری. پس در حق من دعای خير کن تا به آرزويم برسم و اين را بدان که اگر شهيد شدم شما هم در ثواب آن شريک هستی. يادت باشد که بعد از شهادت فرزندانم را با قرآن و اهل بيت آشنا کن. به پسرم ياسر راه شهيد مطهری را نشان بده و به دخترم آمنه بياموز که حضرت زينب (س) چگونگی کرد.» در تاريخ 12 تير 1365 در "مهران" در عمليات کربلای 1 از ناحيه کتف ،گردن و دست راست به سختی مجروح شد ولی بلا فاصله پس از طی مراحل درمان دوباره به جبهه بازگشت. سرانجام علی رضا بلباسی در عمليات کربلای 8 در شلمچه در 21 اسفند 1365 بر اثر اصابت خمپاره به سر و سينه به شهادت رسيد. جنازه علی رضا بلباسی در منطقه عملياتی به جا مانده و پس از 9 سال در سال 1374 شناسايی شد و پس از انتقال به زادگاهش در گلراز شهدای "قائمشهر" به خاک سپرده شد. از وی يک پسر به نام ياسر و يک دختر به نام" آمنه" به يادگار مانده...
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
❤️🍃 شوهرم عاشق موهای بلنده اما من موهام کم پشت بود و رشد نداشت هرچی می‌گفت امتحان میکردم چقد خرج کردم امااااااا با یه چیز خیلی ساده که تو خونه همه هست موهام تو یکماه رشد عجیب و پر شد خدا خیرش بده تو این کانال دیدم https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 انقدر موهام ناز شده 😍
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام به همگی من یه بچه یک سال ونیمه دارم که چندروزه دستش دردمی کنه گریه می کنه ا
پاسخ اعضا 🌙🌺 ‌ سلام خسته نباشید امیدوارم حالتون خوب باشه برای سوال های داخل کانال مزاحمتون میشم. ببخشید واسه باد بی اختیار جدوا مصرف کنن وبرای دانه های کنار مقعد همروئید هست پماد دارن داروخانه ها وبرای شپش وازلین باروغن بادام تلخ باشانه دندانه ریز استفاده کنن باتشکر 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام و وقت بخیر. درجواب خانمی که خودش و بچش شپش گرفتند من دخترم و پسرم دوبار متاسفانه از اطرافیان گرفتند هر دو بار هم شپشش زیاد شد چون دیر متوجه شدم اما با روش هایی که میگم سر یک هفته درمان شدند تمام روبالشی و ملافه و پتو های بچه ها و حتی خودمون رو شستم که چیزی توش نباشه و اینکه موقع خواب روی بالشت هر کدوم یک روسری که نمیپوشیدم رو پهن میکردم که اگر احتمالا رشک یا شپش افتاد روی بالش بیافته روی روسری و بعد از هر خواب بچه ها روسری رو قشنگ بیرون تکان میدادم و میشستم و بعد که خشک شد دوباره میذاشتم روی بالشت. روغن زیتون شپش رو خفه میکنه و واسه موها هم خیلی خوبه . از صبح روغن زیتون بذارید و روش یه نایلون بذارید که اصلا هوا نخوره به موهاتون سرتون تا شب باشه و درطول روز چند بار با همون روغن زیتون برید توی حمام و موهاتون رو باشانه دندانه ریز شانه کنیدبعدش شب برید حمام و بشورید هر روز یک کار رو تکرار کنید تا رشک هایی که روزانه تبدیل به شپش میشن روی سرتون خفه بشن. هر روزداخل موهای فرزندتون رو نگاه کنید و تخم رشک هایی که روی سرش هست رو با دست بگیرید و بذارید روی دستمالی جایی که بعدا جمع کنید روی فرش و اینا ندازید که دوباره خونه پر شپش میشه میتونید یه روز درمیون از سس مایونز هم استفاده کنید به همون روش روغن زیتون شپش هارو خفه میکنه و اما حتما حتما حتما نیازه تا میتونید موهاتون رو با شانه دنده ریز شانه کنید توی حموم روزی ۱۰بار ۲۰بار همش شانه دستتون باشه. و تخم رشک رو فقط باید یکی یکی با دست بگیرید تا تموم بشن. من هر دوبار سر یک هفته بچه هام با این روش درمان شدند. موفق باشید 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام دختر عزیزی ک داری طرح پرستاریتو میگذرونی عزیزم ازدواج کردن مهم نیس ازدواج با شخص شایسته مهمه منم همین اشتباه شما رو کردم بااین تفاوت ک شما شاغلی چرا میگی من هیچ توقع مالی ندارم اتفاقا شما باید برای خودت ارزش قائل شی تا طرفت هم برات ارزش قائل شه اگر از حقوقتون پرسید بگید من حقوقمو پس انداز میکنم و از شما انتظار دارم برای امورات منزل تلاش کنید و هروقت خواستین خونه بگیرید یا زمینی بخرید یا ماشینو ارتقا بدید من کمکتون میکنم حتی اگر دیدید شرایطش فراهمه تو زندگی پولتونو به عنوان قرض بدید و پس بگیرید نمیگم اصلا از حقوقتون برا زندگیتون خرج نکنیدولی بیشترشو برای خودتون نگه دارید تا طرف مقابلتون احساس مسئولیت داشته باشن و هر بار ک ازتون کمک یا قرض میگیره ب چشمش بیادو براش عادی نباشه و این کمک ها وظیفه شما تلقی نشه 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام ممنون از کانال خوبتون ک برپاکردین و خانم ها باهم درد دل میکنن اگ میشه پیام منم بدار کانالتون منم میخواستم درددل کنم دختری مجردمتولد ۶۵هستم هرخواستگار میاد برام جورنمیشه نمیدونم چکارکنم بقولن چله یا هرراهی ک شده رفتم دخترمذهبی هستم وهمش تو مراسمات اهل بیت هستم ولی نمیدونم چراجورنمیشه ممنون میشم فقط برام دعاکنید شاید دعاهای شماخداوندج بده و بوشهری هستم وتعجیل درظهورامامزمان عج یه صلوت بفرستین🌹 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 سلام در مورد خانمی که گفته سه ماه پیش مهمانی به منزلشون اومده که شپش داشته و خودش و دخترش گرفتن. بهترین داروی شپش،قطره معجزه هست من دوسال شپش داشتم و دیگه نا امید شده بودم از رفتنشون. طبق گفته یکی از دوستان از قطره ضد شپش معجزه استفاده کردم و واقعا معجزه میکنه.استفاده اش هم خیلی راحته. روی خود دارو نوشته چطور استفاده کنی از عطاری تهیه کن و البته اگه استفاده کردی برای احتیاط چند روز بعد دوباره استفاده کن تا اگه شاید یه دونه تخمش هم مونده باشه کلا ریشه کن بشه ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹👆👆🌹👆👆🌹 *.... آثار پزشکی سینه زدن* ....دکتر پرهام صادق زاده امین...فوق تخصص جراحی عمومی دانشگاه پنسیلوانیا ...آمریکا ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام خیلی دلم پره از روزگار. خصوصا از دوره ی کثیفی که توش قرار گرفتیم. باورهام همه نابود شده و جاش رو ناامیدی، شک و بدبینی و هزار جور فکر و خیال درب و داغون گرفته. اونم تو اوج جوونی. مقطعی که باید پر از امید و انگیزه باشم تبدیل شدم به یه مرده ی متحرک. من توی زندگی سختی زیاد کشیدم و تا به این سن صورتم رو با سیلی سرخ نگه داشتم. چون وجدان و اعتقاداتم نمیذاشت کج برم و حق الناسی به جونم بخرم. به امید اینکه خدا هوای بنده هایی که تقوا پیشه میکنن رو داره ! ! بهترین دوستم که مثل داداشم بود و خیلی بهتر از من بود به خاطر پستی و رذالت یه دختر نابود شد و رفت پی کارش. به همین سادگی! پسری که از همه لحاظ همه چی تموم بود. ماشاء الله تحصیلکرده و با معرفت ، خوش چهره و خوش قد و بالا. هنرمند و ورزشکار. با وضعیت مالی خوب و از همه مهمتر بسیار بسیار پاکدامن و ساده دل بود!همین پاکی و سادگیش باعث شد گول شعارها و میتینگ های یه دختر پست فطرت رو بخوره. دختری که خدا خدا از دهانش نمی افتاد و جوری نقش بازی میکرد که فکر میکردی یه قدیسه س ولی همین آدم نمای بی وجدان زمانی که با ترفندهای موزیانه دل برادرم رو برد و اون رو اسیر خودش کرد و کشوند اون رو برای اینکه بره خواستگاریش. بعد اینکه خرش از پل گذشت با کمال وقاحت یه روز در عین ناباوری پشت برادرم رو خالی کرد و یهو زد زیر همه چی! برادرم در طول زندگیش حتی با یه دختر حرفم نزده بود و برای اولین بار بود که بعد 30 سال عاشق دختری شده بود! به خدا الان که دارم این ها رو مینویسم جگرم میسوزه و اشکام سرازیره.  چرا بعضی از دختر و پسرای این دوره و زمونه اینقدر پست و رذل و از خدابی خبر شدند ؟. به خدا اگه به چشم خودم نمیدیدم باورم نمیشد این هجم از رذالت و وقاحت! خب اگرم میخواین بازی کنید و به بازی گرفتن آدم ها براتون سرگرمی و تفریحه. برید سراغه ... مثل خودتون. چرا دست میذارید روی آدم های ساده و پاک که زودباورن و صادقانه و عاشقانه دل میبندن! شما یا مریضید و پر از عقده های روانی. از جای دیگه پرید چرا انتقامش رو از آدمای ساده دل و بی شیله پیله میگیرید ؟  میدونید همین بازی لجن و کثیف تون به قیمت نابودی این دسته از آدمهای رو به انقراض تموم میشه ؟ مثال همونیه که میگن بچه ها شوخی شوخی به گنجشک ها سنگ میزنن و اونا هم جدی جدی میمیرن! اون دختره ی پست فطرت با بازی دادن برادرم باعث شد اون در اوج جوونی و موفقیت دچار افسردگی شدید بشه و یه شب در عین ناباوری خوابید و دیگه صبح بیدار نشد ...  بعد دکترها گفتن که دچار ایست قلبی شده در خواب اونم کی ؟ کسی که هزار ماشاء الله ورزشکار بود و شدیدا مراقب سلامتیش. سالی یه بارم دچار کسالت نمیشد ولی این اتفاق شوم باعث شده زیر و رو بشه و جدی جدی به خاطر یه انسان ناچیز و بی ارزش به فنا بره. اف به این دنیای کثیف و بی هویت . دختران پسران تو رو به هر چی که میپرستید و بهش اعتقاد دارید احساسات هیچ کس رو به بازی نگیرید. اگه بیمار روانی هستید و پر از عقده که تکلیف تون معلومه! ولی اگه غیر اینه تا از احساسات تون مطمئن نشدید کسی رو وابسته ی خودتون نکنید و دلخوشی الکی بهش ندید.خصوصا آدمای ساده.  به خدا قسم بدجوری دامنتون رو میگیره. زمین گرده! اگه میخواین با کسی بازی کنید برید سراغ یکی  خودتون که به ککشم نگزه !! ولی آدمای ساده زود باورن و زود اعتماد میکنن و همه چیزشون  رو میذارن وسط حتی جونشون رو!  ولی اگه پشت شون خالی بشه و به بازی گرفته شن نابود نمیکنن تون ! بلکه خودشون نابود میشن. پیامبر میگه بترس از آه مظلوم ، حتی اگر کافر باشد. چون در برابر آه او  هیچ پرده و مانعی وجود ندارد!! یه روز یه جا بدجوری دامنتون رو میگیره. از روزی که این اتفاق برای برادرم افتاد منم نابود شدم. آخه اون تنها رفیقم بود که از برادر به هم نزدیکتر بودیم! الان تنهای تنها موندم و فقط میخوام یه شب بیاد دست منم بگیره و ببره پیش خودش و از این زندان کثیف و حال به هم زن خلاصم کنه!  این چند صباحم قاچاقی زنده موندم. اونم چه جور زنده بودنی! روزی هزار بار مرگ رو به چشمام میبینم. شدم پوست و استخون. موها و ریش هام داره هر روز سفید و سفیدتر میشه اونم تو اوج جوونی! نتونستم رفتنش رو بپذیرم و باور کنم هنوز. البته اون جاش تو بهترین جای بهشته. اینو مطمئنم. به خدا راحت شد.  این اخری ها خیلی خیلی غصه میخورد و یه چشمش خون بود و یه چشمش اشک!! همش با خودش کلنجار میرفت و همش میگفت مگه من جز محبت و خوبی و صداقت چه بدی مرتکب شدم که مستحق این رفتارم   ولی خب این رسمش نبود تنها داداشش رو با کوله باری از غم و غصه تو اوج تنهایی تنها بذاره و بی خبر پر بکشه و بره واسه همیشه... آخه 16 سال با هم بودیم! تو سرما تو گرما تو خوشی و ناخوشی و بهترین خاطراتمون رو با هم داشتیم.