eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
167.8هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🍏 📚: 👈 برای پیشگیری از سرطان تغذیه مهم است . ✍ بسیاری از خانم‌ها کم کم متوجه می‌شوند که سبک و روش تغذیه‌ای که دارند نشانه‌های بیماری را کم یا تشدید می‌کند . 👈 اگر در میان زنان درجه یک فامیل سابقه و وجود دارد، سبک تغذیه سالم‌تری را در پیش بگیرید . ✍ با تغییر سبک تغذیه تا حدود زیادی هم سطح انرژی خود را بالا می‌برید و هم در صورت ابتلا به سرطان تخمدان به پروسه درمان واکنش بهتری نشان خواهید داد . ✍ در رژیم غذایی خود میوه و سبزیجات را بگنجانید و خوردن گوشت قرمز را محدود کنید👈 به جای گوشت قرمز، گوشت سفید و گوشت ماکیان کم‌چرب، ماهی، چربی‌های غیر اشباع و حبوبات میل کنید .   👈 غذاهای سرد بوی غذا را کم می‌کنند و حالت تهوع را کاهش می‌دهند. 👈 وعده‌های غذایی را کوچک و تعداد آن را بیشتر کنید . 👈 آهسته غذا بخورید،بساربجوید و موقع غذا خوردن قوز نکنید . 👈 آب میوه‌های طبیعی کاهش وزن شما را جبران می‌کنند . 👈 پیشگیری از : ✍ پیشگیری از سرطان تخمدان به طورقطع امکان‌پذیر نیست، با این حال مواردزیر، خطر ابتلا به سرطان تخمدان را در زنان کاهش می‌دهند :   1-- استفاده منظم از داروهای ضد‌بارداری مثل قرص ضد‌بارداری برای مدت بیش از ۱۰ سال . 2-- شیر دادن به نوزاد .. 3-- بارداری . 4-- مصرف روزانه آسپرین 〰〰〰〰〰〰〰〰 🌱 و 1⃣ ناخن های دست و پا را بگیرید و روی ران یا کمر یا گردن بگذارید و ببندید یا چسب بزنید به مدت 2 الی 3 روز متوالی بماند. 2⃣  داروی ابن مسعود 3⃣  سویق نخود 4⃣  داروی لخته خون 5⃣ دعای سیاتیک وکمر درد : بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللهِ و بِاللهِ أَعُوذُ بِسْمِ اللهِ الْکَبیرِ وَ أَعُوذُ بِسْمِ اللهِ الْعَظیِمِ مِنْ شَرِّ کُلِّ عِرْقٍ نَقَّارٍ وَ مِنْ شَرِّ حَرِّ النَّارِ . 🔴 معرفی برخی داروها به صورت خلاصه ☘داروی امام کاظم(ع)☘ (زمستانه) 📘📘خواص: برای پیشگیری و درمان بیماری های پاییز و زمستان نظیر سرما خوردگی، آنفولانزا، گلو درد، مشکلات تارهای صوتی، تب و بهترین تقویت کننده ی سیستم ایمنی بدن. (واکسن طب اسلامی) ☘ داروجامع امام رضا(ع)☘ 📘📘خواص: به اذن خداوند تبارک وتعالی درمان تمام بیماری ھا از جمله بیماری سل, مار و عقرب گزیدگی،مسمومیت و درمان سردی بدن, ,سرفه ی کهنه و نو,  شوصه ( التهاب دیافراگم والتهاب درونی),انواع فلج و لقوه, معده ، طپش قلب و درد پهلوی سمت راست, بیماری های طحال, درد پهلوی سمت چپ, اسهال ,سنگ کلیه و کلیه سنگ ساز ,ضماد زخم, بیماری های روده ، تب و عفونت,تیروئید , افسردگی, سنگ صفراء ,باز شدن زبان و لکنت زبان , عفونت مثانه ,تقویت عصب و ضد عفونی کننده ,کمر درد ,تقویت مو ، رشد مو ، بوی بد دهان ، انسداد عروق ، قولنج و نقرس , پوکی استخوان  و افزایش توان مغز , بیش فعالی ،کم عقلی ، زیبایی صورت و خوش اخلاقی , تقویت تخم دان, زحیر ، خونریزی روده ، کولیت روده  و زخم روده , عفونت زنان و تقویت اسپرم ، آب منی ، سنگ مثانه و شستشوی مثانه و ... ☘سنام( پماد مفاصل)☘ 📘📘خواص: درمان دردهای مفصلی ☘روغن بنفشه پایه زیتون☘ 📕📕خواص: درمان بیماریهای پوستی، درمان سوزش پا و ضد آفتاب مناسب برای پیاده روی 📚 : ✍ با مواد غذایی مفید و مُضر در آشنا شدید : 👈 خوراکی های مفید🔰 ۱- کلم بروکلی: ماده ی معدنی ای که بیش از همه در های دوران از بدن شما از دست می رود، آهن است. مصرف کلم بروکلی به شما کمک خواهد کرد این کمبود را جبران کنید👌 ۲- موز: میوه ی موز بهترین میان وعده برای دوران پریود شما ست👌 ۳- شکلات تلخ: فلاونول ها برای جریان خون مفید هستند و می توانند به آرام شدن عروق خونی کمک کنند👌 ۴- ماهی سالمون: در دوران پریود ماهی سالمون بخورید تا التهاب بدن تان کاهش پیدا کند👌 ۵- زنجبیل: زنجبیل برای کنترل التهاب بسیار مفید است👌 ۶- پرتقال و لیموترش: این میوه ها در صورت شدید بودن خونریزی، جریان خون را کاهش می دهند👌 👈 خوراکی های مُضر🔰 ۱- شیر: مصرف شیر می تواند مشکلات پریود شما را به شدت تشدید کند⚠️ ۲- تنقلات: تنقلات به دلیل قندهای تصفیه شده ی زیادی که در خود دارند باعث نفخ، افزایش گاز معده و روده و التهاب می شوند⚠️ ۳- کافئین: تحقیقات نشان می دهد مصرف کافئین در دوران پریود می تواند مدت آن را افزایش دهد⚠️ ۴- غذاهای تند: خوردن غذاهای تند می تواند فشاری اضافی به معده ی شما وارد کند⚠️ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#زندگینامه 🌸🍃 .. زندگینامه شهید شاهرخ ضرغام حر انقلاب شهید ابوالفضل ((شاهرخ )) ضرغام گوینده عراق ه
. ولایت فقیه را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح می داد. از همان دوستان قبل از انقلاب، یارانی برای انقلاب پرورش داد. وقتی حضرت امام فرمود: به یاری پاسداران در کردستان بروید. دیگر سر از پا نمی شناخت. حماسه های اورا در سنندج، سقز، شاه نشین و بعدها در گنبد و لاهیجان وخوزستان و… هنوز در خاطره ها باقی است. شاهرخ از جمله کسانی است که پیر جماران در رسایشان فرمود: اینان ره صد ساله را یک شبه طی کردند. من دست و بازوی شما پیشگامان رهائی را می بوسم و از خداوند می خواهم مرا با بسیجیانم محشور گرداند . وقتی از گذشته زندگی خودش حرف می زد داستان حُر را بازگو می کرد خودش را حُر نهضت امام می دانست. می گفت: حُر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید، من هم باید جزء اولین ها باشم. در همان روز های اول جنگ از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت. آنقدر دلاورانه جنگید که دشمنان برای سرش جایزه تعیین کردند. آنقدر شجاعانه رفت تا کسی به گرد پایش نرسد. رفت و رفت. آنقدر رفت تا با ملائک همراه شد . شاهرخ پروازی داشت تا بی نهایت. پس از سی و یک سال زندگی پر فراز و نشیب درهفدهم آذر پنجاه و نه در دشتهای شمال آبادان این پرواز را ثبت کرد. پروازی با جسم و جان. کسی دیگر او را ندید ؛ حتی پیکرش پیدا نشد. روایت زندگینامه شهید، از تحولی روحی و معنویِ شهید ضرغام در جریان حوادث قبل از انقلاب تا انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی حکایت می کند. تحولی که ریشه در مفاهیم و معارف عمیق اسلام دارد و بازگشت به خویشتن و توبه نصوح را برای هر انسانِ طالبِ حقیقت بازگو می کند با اشاره به آیات آخر سوره فرقان : «شاهرخ را به راستی می توان مصداقی کامل برای این آیه قرآن(کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، اینها کسانی هستند که خدا بدیهایشان را به خوبی تبدیل می کند) معرفی کرد. چرا که او مدتی را در جهالت سپری کرد. اما خدا خواست که او برگردد. داستان زندگی او، ماجرای حُر در کربلا را تداعی می کند فرماندهان بزرگی در گروه کوچک شاهرخ تربیت شدند.آن ها درس ایمان و شجاعت را از شاهرخ گرفتند. بعدها بسیاری از آنان را در واحدهای شناسایی و اطلاعات عملیات لشکرهای مختلف دیدیم. وجود سرداری مانند شاهرخ در روزهای اول جنگ نعمتی بود برای فرماندهان. دو ماه از جنگ گذشته بود ، شاهرخ خیلی تغییر کرده بود ، کم حرف میزد نماز جماعت و اول وقت او ترک نمی شد. در دعای کمیل و دعای توسل با صدای بلند گریه می کرد.از سادات گروهش خواسته بود برای او دعا کنند که شهید شود. در زیر به خاطره مفقود شدن پیکر مطهر شهید اشاره می شود: هفده آذر ۵۹ برای انجام عملیات به سمت جاده ی ماهشهر رفتیم.از کانال عبور کردیم و در سکوت به سنگرهای دشمن نزدیک شدیم ، عملیات موفق بود. سیصد کشته از نیروهای دشمن در منطقه افتاده بود.اما با روشن شدن هوا نیروهای تحت امر بنی صدر از ما پشتیبانی نکردند. و با پاتک نیروهای دشمن مجبور به عقب نشینی شدیم. شاهرخ در سنگر ماند تا نیروها بتوانند به عقب بروند با شلیک های پیاپی گلوله های آر پی جی و هدف قرار دادن تانک های دشمن مانع پیشروی آنها می شد. چند تانک دشمن را منهدم کرد. ساعت ده صبح بود. فشار دشمن هر لحظه زیادتر می شد برای زدن ار پی جی بلند شد و بالای خاکریز رفت. یکدفعه صدایی آمد. برگشتم وناباورانه نگاه کردم. گلوله ای به سینه ی شاهرخ اصابت کرده بود. او روی خاکریز افتاده بود. عراقی ها نزدیک شدند. مجبور شدم برگردم. پیکر شاهرخ روی زمین مانده بود. از کمی عقب تر نگاه کردم عراقی ها بالای سر او رسیده بودند از خوشحالی هلهله می کردند. همان شب تلویزیون عراق پیکر بدون سر او را نشان داد. گوینده عراقی گفت:ما شاهرخ،جلاد حکومت ایران را کشتیم. دو روز بعد دوباره حمله کردیم. به همان خاکریز رسیدیم. اما هیچ اثری از پیکر شاهرخ نبود هر چه گشتیم بی فایده بود. او از خدا خواسته بود همه گذشته اش را پاک کند. می خواست چیزی از او نماند. نه نام ، نه نشان ، نه قبر ، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. پیکر سردار شهید شاهرخ ضرغام هرگز پیدا نشد.. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام من خانم 48ساله هستم یاس شدم ولی هر یک سال یا چند ماه یه با د و سینه نام دردمی
❤️🍃 سلام خواهرام روی صحبتم با اون خواهرم ک گفتن نسبت ب اقامه نمازه کاهل هستن ،خواهرم شما همین ک فکرشا کردی ک باید ب واجباتت اهمیت بدی نصف راه و رفتی ،بنظرم چله بردار ،نذر صلوات بردار ،کارهاتو با برنامه ریزی انجام بده سر ساعت اذان برو مسجد محل....اپلیکیشن هست داخل بازار ب اسم باد صبا نصب کنید تنظیم کنید روی ساعت اذان شهرتون و ب محض هشدار. دادنش نمازتون را اقامه کنید ، خواهرم ب خدا الان تو این اوضاع مملکت فقط خدا و ائمه میتونن دست بنده را بگیرن هر بنده ی به یه دردی مبتلاس❤️‍🩹 برا مشگلات زندگیت غیر از تلاش ب خدا و نماز پناه ببر ،با خودت عهد کن ...توی برنامه روزانه ت حتما قرار بده و بنویس ...من خودم توی دفتر برنامه ریزیم ساعات نماز را نوشتم قرار عاشقی❤️حتی برا روزا برنامه نوشتم ک چ روزی بعد کدوم نماز چ دعا و سوره ی بخونم ...... ایشالله ک خواهر خدا دستت بگیره ❤️(ماه شب چهارده) 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام درموردخانمی که گفتن خواهرشون فیستول مقعدی دارن ازآشناهای مایکی داشت سالهااذیت میشدتاراضی شدعمل کنه عمل راحتیه خلاص شدبنده خدا. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خانمی که پسرت ۳۳سال داره و چون دوبار از جانب دخترهایی که میخواسته خیانت دیده،دچار شوک شده و دکتر گفته بیماری دوقطبی داره عزیزم بهترین کار برای پسر شما همون ازدواج هستش اما موقت یا صیغه ضمنا از مشاوره ی استادمحسن پوراحمد خمینی هم استفاده کنید بعضی وقتا دکترها شلوغش میکنن و انگ روی بیمار میزارن جیب خودشون پر بشه اگه پسرتون نمیتونن با یه دختر ازدواج دایم کنن نگران هستن که ازش دلزده بشن یا خدای نکرده کتکش بزنن خب اون کاریکه دین اسلام گفته انجام بدین بگردین خانم با ابرویی که مطلقه هستن یا بیوه،ولی قصد ازدواج دارن و نیاز مالی برای پسرتون صیغه کنید اگه تونستن خب ادامه میدن اگه نشد پسرتون و اون خانم راحت میتونن جدا بشن و اینطوری نیاز جنسی پسر شما هم رفع میشه یه زن بیوه هم تامین مالی و جنسی میشه هم خدا راضی میشه هم بنده ی خدا اینکه پسرت میگه به فکر من نیستی دلیلش همینه نمیتونی کامل مشکلش رو حل کنی موقتا مشکلش رو حل کن خدا بزرگه شاید پسرت اینجوری فهمید که اصلا بیمار نیست و اعتمادبنفسش برگشت و حتما حتما حتما از مشاوره ی دکتر پوراحمد استفاده کنید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام گلم پیامای کانال رو میخوندم خانمی در مورد واریس پرسیده بودن لطفا جوابشو بزارین داخل کانال تا به خودشون رسیدگی کنند من چندسالی بود زیر زانوم حالت ورم برآمدگی داشت با رگهای نازک قرمز رنگ پاهام خیلی تپل شده بودن وقتی زیاد کار میکردم بیشتر چاق میشدن . سه هفته پیش رفتم شیراز داخل بیمارستان کوثر شیراز یک آگهی زده بودن کلینیک واریس طبقه ی پنجم رفتم نوبت گرفتم دکتر برام سونو نوشت .سونو انجام دادم بردم پیش دکتر گفتن باید عمل بشی خلاصه گفتن عمل باز سخته و زجر آور میتونی لیزر انجام بدی مبلغ 26 میلیون هزینش میشه چون رگ بزرگی داخل پا هست عین بادکنک باد میشه و خون جمع میکنه احتمالا چاقتر شدن پات خیلیه چاره ای نبود جز تسلیم شدن لیزر کردن برام ینی خون داخل رگ را کشیدن و رگ را سوزوندن .دوتا جوراب واریس هم به قیمت دو میلیون روی هم برام پوشیدن گفت تا یک هفته بیرونش نیار تا ورم پات بخوابه کش بالا و پایینش خیلی اذیتم میکرد .حالا گفتن یکیشو در بیار خداروشکر خوبم لیزرم یک ساعت و نیم طول کشید 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام وقت بخیر می خواستم از عزیزان گروه بپرسم کسی از ژل رویال استفاده کرده و نتیجه گرفته که این قدر تبلیغشو می کنن.؟ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام به اون خانومی که مشکل خالای پوستی دارند بگید به استاد تبریزیان پدر طب اسلامی مراجعه کنند 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام بیزحمت جواب اون خانمی که کفته خواهرم فیستول مقعدی داره بکید با زالو درمانی از بین میره ما انحام دادیم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام .جواب اون خانمی که گفته بود سوراخ الت پسرش تنگه .وقتی ادرار میکنه میگه میسوزه .میخاستم بگم پسر منم وقتی کوچیک بود ‌میگفت دسشویی میره میسوزه .متخصص بردم گفت سوراخش تنگه .اگه ادرار دوشاخه بیاد ینی از داخل چسبندگی داره اگه تک شاخه بیاد مشکلی نیس بعد دکتر بهم گفت یک دماسنج که براتب هست تهیه کن روزی چن بار اول سرالت رو با پماد چشم چرب کنم بعد سر دماسنج رو داخل سوراخ کنم منم این روش رو چن باری انجام دادم . البته بچه یکم اذیت میشه خداروشکر خوب شد تا الان که بیست سالش هست دیگه مشکلی نداره ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام عزیزم ممنون از زحمات شما.من مشکلیکه دارم اینهکه ۵سال پیش زایمان کردم ولی متاسفانه بخاطر دردیکه داشتم نتونستم شکممو ببندم بچمم بیمارستان بستریبود تا ۱۰روز.ازونموقع شکمم بزرگ و آویزان شده.طوریکه چندین نفر بهم گفتن حامله ای!باز دوباره مهرماه زایمان کردم که اینبار بزرگترمشده شکمم ولی دیگه بستن فایده ای نداشت و کوچیک نشدو نمیشه!من خودم تمام حالات افسردگیو دارم خیلی جوش میزنمو غصه میخورم‌.حالاکه شکمم اینجوریشده بدترشدم و شبوروز بهش فکرمیکنمکه چیکارکنم باید.شغل شوهرم متاسفانه جوریهکه خونه نیست ۱۵روز درماه هست.تمام مسئولیت بچها بامنه.منظوراینکه نمیتونم برم بیرون برای ورزش.توروخدا بگین من چیکارکنم؟فقط توخونه چجوری این شکم باید جمعشه؟تحرکم ندارم تا یکم توخونه بدوبدو میکنم سریع خسته میشم.درازنشستم همینطور.ان شالله خدا گره کار هممونو بازکنه🤲 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ممنون از گروه خوبتون ببخشید من یه سوال داشتم من بعضی وقتها تپش قلب میگیرم خیلی شدید دکتر رفتم اکو انجام داد و نوار قلب بهم گفتن باید رگ قلبت رو بسوزانی حالا دنبال یه دکتر خوب تو اصفهان هستم که این کار رو انجام بده از شما عزیزان اگه کسی هست که این عمل رو انجام داده خواستم نظرش رو بدونم و یا معرفی دکتر خوب بازم ممنون از گروه بسیار خوب و همراهی عزیزان که دلسوزانه به سوالات جواب میدن اجرتون با خانم فاطمه زهرا سلام الله علیه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ باسلام وعرض ادب خواهرا خواهش میکنم مرا راهنمایی بفرماییدمدتی است احساس سوزش مورمور درسرم دارم مخصوصا پشت سرم شب که می خوابم انگارتوی سرم مثل صدای ضربان میاد کمی دیسک گردن هم دارم تیروئید کم کار هم دارم که ناشتا نصف قرص می خورم ام آرای هم دادم مشکلی نبوده خیلی این علائم ذهنم درگیر کرده اصلا خواب ندارم یک حالت افسردگی بهم دست میده ازدکتر رفتن خسته شدم خواهش می کنم برای رضای خدا اگر دکتری درگروه هست کمکم کنه سپاسگزارم برای سلامتی همه ی مریضا ازجمله من حقیر دعا کنید ویک لرز خفیفی پشت سرم وبدنم دارم اجرتون با سید الشهدا ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ من یه خانم ۴۶ ساله هیتم میخاستم ک بعد ۴ تا دختر اقدام ب پسر داررشدن کنم از سال ۹۵ درگیرم بعد مشکلات خانوادگی پیش اومد ک منصرف شدیم پارسال رفتم ای وی اف تعین جنسیت ۴ تا تخمک داشتم ک همه دختر بود یکیشم دختر ناسالم بود یکسال ناامید بودم تا اینکه چند روز پیش رفتیم‌مام و اونجا ب شوهرم گفتن از همسرت امیدی نیست و باید تخمک اهدایی بگیره زخیرش نیم و تخمکات پیر شده بماند ک اسپرم همسرم‌هم تخرک صفر و اوضاعش خرابه حالا میخاستم‌بپرسم‌میشه با تقویت همسرم و خودم ب طور طبیعی اقدام کنیم ت این سن ایا بوده تو نزدبکانتون کسی تو سن ۴۶_۴۷سالگی بچه سالم بدنیا بیاره یا منصرف بشم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام . ممنون میشم سوال من رو تو گروه بزارید تا اگر کسی تجربه ای داره منو راهنمایی کنه. تو کیسه صفرام چند تا پلیپ دارم. نمیدونم علت بوجود اومدنش چیه؟ وراه درمانی داره؟ یا کسی پزشکی میشناسه که کمکم کنه؟ انشاالله که سلامت و موفق باشید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام...یک ماهی هست دچار ابسه مقعدی شدم کسی دچار شده گفتن جراحی میخواد ... ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام سوالم اورژانسی هست ،ماماناکسی روانشناس یاروانپزشک کودک خوب دراصفهان میشناسه؟لطفاکسی اگرجایی مراجعه کرده که مطمئن هستیدخوبه لطف میکنیدبگید پسرم ۵سال ونیمش هست هنوزدرست جمله نمیگه وحرفاش بیشترش نامفهومه حتی کلمات راپس وپیش میگه ۳جاگفتاردرمانی بردم اثری نداشته وگفتندیکم پیش فعال ونقص توجه داره الان موندم چکارکنم ؟😳😭پیش روانشناس کودک برم یاروانپزشک کودک یاکلامرکزی جایی برای تشخیص درست پیش فعالی نیست که مطمئن بشم یکی میگفت اگربچت نتونه درسنجش قبل ازمدرسه قبول بشه بایدبره مدرسه استثنایی کسی میدونه چقدراین مطلب درسته؟ توروبه خانم حضرت فاطمه(س)اجرتون باایشون کمکم کنیداول توکلم به خداست بعدبه شماممنون🙏😔 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید میشه بگید درمان فیستول چیه وبرادرم فشار خون داره با دارو پایین نمیاد کسی تجربه یی داره 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽q
داستان واقعی ✅ من مریم هستم، 22 سالمه ... 2 سال پیش با کاوه ازدواج کردم ولی زندگیمون خیلی سرد و بی روح و کسل کننده بود 😔 تا جایی که تصمیم به جدایی گرفتیم 😭 چند هفته بعد رفته بودیم دادگاه .. مردی مُسن و خوش رو بود ازم یه چیز عجیب خواست. گوشیمو گرفت و بعد ۲دقیقه بهم پس داد. گفتم چی شد جناب؟ گفت مدتی فقط شب ها ب توصیه های این کانال گوش کن..گفتم کدوم کانال گفت من شما رو عضو کانالی کردم که تاکنون زندگی دختر و پسر رو داده. اگر جواب نداد برگرد و من حکم شمارو مینویسم.. این داستان واقعیه و الان شوهرم جوری ی من شده که حتی های بهشتی هم نمیتونن توجهشو جلب کنن و زندگی مون بهشت شده 😍 ... اینم لینک کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2311979298C8b0197e42c
🌱 🌅 *«اگر گذر تان به بهشت زهراء افتاد!.»* ⬅️ سعی کنید حتما به مزار این دو قلو ها سر بزنید!. برادران دو قلوی غریبی که هیچ‌ گاه پدر یا مادری به خود ندیده اند و کسی زائر مزار شان نبوده است!. من سال ۶۱ و در اوج جنگ ایران و عراق ثابت و ثاقب شهابی نشاط، را برای اولین‌ بار در منطقه سومار دیدم. دو برادری که آماده بودند تا به عنوان امداد گر در خدمت جنگ باشند!، طوری که هم رزمان این دو برادر شهید نقل می‌ کردند وقتی پست چی نامه‌ ها را به خط مقدم می‌ آورد معمولاً ثابت و ثاقب غیب شان می‌ زد!. یک‌ بار یکی از رزمندهگان متوجه شده بود که وقتی همه سر گرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عکس‌ های شان را با خوش حالی نگاه می‌ کنند این برادران دو قلو دست در گردن هم در کنج سنگر، های های گریه می‌ کنند!. بعد ها که موضوع را جویا شدیم، فهمیدیم آن ها بی‌ سر پرست هستند. و در پرورش گاه بزرگ شده اند، هر بار دل‌ شان می‌ شکند که کسی آن سوی جبهه چشم انتظار شان نیست. عکس‌ های کودکی و زنبیل قرمزی که در آن سر راه گذاشته شده‌ اند، را بغل کرده، گریه می کنند. جنگ شوخی بر دار نیست، زن و بچه و برادر و دوست و رفیق نمی‌ شناسد، او نمی فهمد که وقتی از دار دنیا فقط و فقط یک برادر داری یعنی چه!؟. جنگ بی رحم است، این دو برادر حتی مرخصی هم نمی رفتند، چون کسی پشت جبهه چشم به راه شان نبود!. پس از مدتی تلاش و فدا کاری ثاقب برادری که فقط چند ثانیه از ثابت بزرگ تر بود، بهشدت مجروح و در نهایت شهید شد و بردارش را تنها گذاشت!. اما مگر ممکن است کسی که در این دنیا تنها یار و غم خوار و مونس تنهایی اش برادرش بوده، او را تنها بگذارد و این چنین شد تا ثابت دوری برادر را تاب نیاورد و تنها به فاصله ی چند ساعت طوری که هنوز جنازه ی برادر را به پشت جبهه منتقل نکرده بودند، او نیز بر اثر استنشاق گاز های شیمیایی شهید شود!. و اما قصه ی پر غصه ی این دو برادر شهید به نقل از دفتر خاطرات خود شان: روزی شخصی ثاقب و ثابت را پشت به یک دیگر داخل زنبیل کوچک قرمز رنگی گذاشته بود، زیر شُر شُر باران کنار درب ورودی بهزیستی رها می کند!. حال درد نان بوده یا درد جان کسی نمی‌ دانست! از آن پس بود که آن زنبیل کوچک شده بود تنها یاد گاری از پدر و مادر ندیده‌ ی شان. ثاقب و ثابت سال ها از کرمانشاه و غرب کشور گرفته تا اهواز و خرمشهر به هر کجا که اعزام می‌ شدند در درون ساک شان اعلامی ه‌هایی را به هم راه داشتند که، عکسی از دوران کودکی‌ شان به هم راه دست نوشته‌یی به این مضمون به در و دیوار شهر ها می‌ چسباندند:« پدر و مادر عزیز از آن روزی که ما را تنها در کنار خیابان رها کردید و رفتید، سال ها می گذرد حال امروز دیگر ما برای خود مان مردی شده‌ ایم ولی هم چنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم!». ولی هیچ گاه از پدر و مادر شان خبری نشد ( شاید هم مرده بودند ). اما از شیر خوار گاه تا آسمان برای این دو برادر راه طولانی و پر پیچ و خمی نبود... آن چه که امروز از ثاقب و ثابت شهابی نشاط، باقی است دو قبر مشکی رنگ شبیه به هم و در کنار هم در قطعه ی ۵۰ گل زار شهدای بهشت زهراء است. سعی کنید اگر چنان چه روزی گذار تان به بهشت زهراء افتاد سری به گل زار شهداء قطعه ی ۵۰ ردیف ۶۷ شماره ی ۱۹ و ردیف ۶۶ شماره ۱۹ این دو برادر شهید غریب آرام کنار یک دیگر خفته اند. آنان شب‌ های جمعه هیچ‌ گاه پدر و مادری زائر مزار شان نبوده است و سخت چشم به راه پدر و مادر و دوستان اند. توجه کنید که آن ها خیلی غریب اند، هیچ کس را ندارند، ولی به‌ گردن‌ تک‌ت ک‌ ما‌ حق‌ دارند!. لطفاً برای شادی روح همه ی در گذشته گان که دست شان از دنیا کوتاه است، به خصوص این دو برادر شهید و غریب فاتحه و صلواتی قرائت کنید. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌻🍃 سلام من خانم 48ساله هستم یاس شدم ولی هر یک سال یا چند ماه یه با د و سینه نام دردمی
❤️🍃 سلام خدمت شما دوستان عزیزم خواستم عرض کنم به مامان ملیسا بگم که دختر منم ۵ سالشه همش یبوست داره تازگی ها یه دارو گیاهی بهش می دم نوک قاشق چای خوری بعد نیم ساعت بعد دست شویی رفت اول بگم دفعه اول توشلوارش کرد چون می ترسید ولی برای بار دوم به بعد می رفت دست شویی یه مدت بهش بده وروغن زیتون روی غذا بریز تا خوب بشه به روال عادی بیاد انشالله که هر زود تر خوب بشه اسم دارو هم با ریج 💙زرالاکس معجون گلقند ❤️از گل محمدی وعسل درست شده 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام اون خانمی که گفتن دختر ده ماهه شون موهاش کم پشته اصلا نگران نباش من چهار تا بچه دارم که تا سه چهار سالگی موهاشون کم پشت بودن ولی الان ماشاالله همه شون پر پشت بلند هستن من بچه هام موقع تولد کچل کچل بودن ولی الان موهای خیلی مهکم بلندی دارن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خدمت دوستان عزیزم درمو رد اون خانمی که گفتن یه برادر شوهر دارن مجرد هم هست تنبل کار نمی کنه برادرهاش بهش میرسن وبه بچه هاش کمتر میرسه بگم عزیزم تو که خوبی من یه برادر شوهر دارم تنبل هست زن داره با دوتا بچه فقط یه زبان دراز داره پیش پدر مادرش زندگی می کنه دم به دقیقه ازشوهرم پول می گیره پس نمی ده خودمون خیلی قرض داریم لباس درست حسابی تن بچه هام نیست ولی اون خانمش بهترین لباس خوراک دارن که پولشون از شوهرم یه برادر دیکه می گیره هر چی هم بهش کنایه میزنم از رو نمی ره شوهرم به اونا بیشتر اهمیت میده تاما میگه به خاطر بابا ومامانمه اگر بچه ام مریض بشه حق دکتر رفتن ندارم باید تو خونه خوبش کنم ولی بچه اون داداش تنبل که سرما می خوره همین شوهر خودم بهترین دکتر می بره داداشش چیزیش نیست فقط تنبل آماده خور شما بگید من چکار کنم توزندگی خودم موندم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خانمی ک عنوان کردین ممکنه ، یک خونواده را طلسم کرده باشن ک نتونن رابطه داشته باشن ،بله متاسفانه از این گونه کارهای شیطانی از آدمای حسود و از خدا بی خبر بر میاد ...خانوم شما ،باید ازشون بخاییین مرتب ب واجبات شون اهمیت بدن ،نماز سر موقعه باشه ،اذان توی خونه ها پخش بشه ، تا حد امکان خانوما با وضو باشن ،سوره های معذوتین، حمد ،توحید ، مزمل،یس روی آب تمیز خونده بشه توی غذا مصرف کنن تو خونه بپاشند...حتی المکان اگ میتونن یه سفر برن مشهد مقدس ،با اولین نظر ب حرم آقامون همه طلسم ها باطل میشن ،صد در صد،ازشون بخاین از آقا امام زمان کمک بخان انشالله ک مشگل حل بشه و خدا آدم حسود و زندگی خراب کن ب راه راست هدایت کنه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خاهری ک گفتی ، خونه مادرشوهرت کنار خونوادش تو یه اتاق زندگی میکنی ...عزیز دلم ما همه مون یه جوری بالاخره با زندگی دست و پنجه نرم کردیم شما م خواهر باید عزم ت جزم کنی و بجنگی تا یه زندگی مستقل بتونی مهیا کنی ، گفتی همسرت میگ کفش فروشی بزنی ،اگ ارتباط اجتماعی ت قوی و راه و چاه کار بلدی یا علی اما قبلش بشین مث دوتا شریک ن زن و شوهر باهاش حرف بزن شرط بزار بگو کمکت میکنم ب شرطی ک توام برام یه زندگی مستقل بسازی ،بگو شرط کاریت اینه خواهر ،با زبون خوش و روی خوش بگو خیالتم از بابت شکم ش راحت باشه ک اونموقع سیره😂بشین براش دو دوتا چهار تا کن ،زبون بریز بگو پا ب پا ت میام ب شرطی ک خودت بکشی بالا و یه خونه مستقل شده اجاره کنی بکنی...ب رفتارهای مادرشوهرتم حساس نشو اگ غذای میپزی براشون مرتب ذکر یا ودود ب غذا بخون و فوت کن همین طور سوره قدر ...ایشالله مشگلت حل شه(ماه شب چهارده) 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام خانمی ک از سقط دخترت گفتی و گفتی روز خوش ندیدی و ب تکون های دخترت ب حسی نداشتی .این آوارگی سر منم اومد شما تنها نیستی...من دخترم ۶ساله بود ک فهمیدم باردارم ب خود خدا ک بخاطر خرجی ندادن شوهرم و خسیس بودن بیش از حدش زیر بار نرفتم و با کمک یه دوست دارو خوردم و سقط شد .....از اون روز ب بعد من روز خوش ندیدم 😭😭😭😭روزی نبود ک گریه نکنم و بخابم ،گرسنه نخابم ......یه شب خیلی سر سجاده گریه کردم و بعدش خابیدم خواب دیدم سر یه قبر کوچیک دارم شیون میکنم، یه خانمی از پشت سر بهم گفت دردای ک میکشی تاوان خون پسری ک با دست خودت کشتیش😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭و خدای ک شاهده همین جمله را دو بار گفتن و بعد گفتن صبور باش ک خدا الرحمن الراحمین انند😭😭😭😭از خاب ک پا شدم فهمیدم هیهات ک چ کردم با خودم ،منی ک جونم برا یه بچه پسر شیطون میره خدا شاهده بخاطر خساست این مرد 😔مجبور شدم این چنین کاری کنم .......قرآن بخون خاهر ،و خودت ب خدا و ائمه گره بزن .(ماه شب چهارده) ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 سوگند زنگ زد و باهاش حرف زدم اینقدر گریه کزد که نوه امو ۱۵ سال ازم گرتن نذاشتن
🌸🍃 خواهر برادرای ناتنیم درسته که ناتنی بودن وولی وضع مالی خوبی داشتن ینی حتی از رییسسمم وضع مالیشون بهتر بود من کارمیکردن چون افسرده شده بودم و میخواستم مشغول بشه ذهنم واسه همین اوضاع خونوادگی خوبی داشتم در عین حالی ک از نظر روحی جنگو دعواداشتیم ولی وضع مالی خوبی داشتم چندروزی باهم صحبت کردیم درمورد هم سوال پرسیدیم عشق هردوی مارو کور کرده بود دیگه هیچی جز خودمون دوتا نمیدیدیم باهم لاو نمیترکوندیم ولی حسابی هوای همو داشتیم حدود ۱ ماه باهم صحبت کردیم این مدت من زیاد امتحانش کردم چون تحمل ی ضربه دیگه رو نداشتم.. تا اینکه بعد از یک ماه اقا مهدی اومدن خاستگاری من! واسه خاستگاری زنگ زده بودن که هماهنگ کنن بیان مادر مهدی گفته بود میخوایم ی جلسه بیایم دخترتونو ببینیم ک اگه قسمت بود دفعه بعد باپسرمون بیایم چون ما تاحالا دخترتونو ندیدیم! ک زنبابام بهش میگه باشه مشکلی نیست فقط ماهم میخوایم پسرتونو ببینیم بلاخره ماهم پسرتونو ندیدیم باید بپسندیم! این شد ک مامانش گفت پس پسرمم میارم  اینجا زنبابام خیلی خوب کاری کزد یعنی چی ک مابیایم دخترتونو ببینیم اگه قسمت بود دفه بعد بیایم ؟؟؟ زنبابام خوب حرفی بهش ید گفت مام باید پسرتونو بپسندیم🙄 خلاصه شب خاستگاری شد و من یه شومیز سبز و روسری طرحدار سبز و شلوار مشکی و صندل نقره ای و طلایی پوشیدم تو دیدار اول مادر خواهراش خوب پسندیدنم منم صورتم پر بود و سفید بودم یه چادر رنگی سبزم سرم گردم که قشنگ مورد پسند خونوادش واقع شدم و البته شازده دومادم خونوادم پسندیدن خونوادم  شب اول صحبتا شد از هردری گفتیم بجز اینکه من بچه واقعی این زن بابام نیستم همیشه وقتیوخاستگار میومد شب اول جریانو یهش میگفتیم ولی اینبار من فکر کزدم مهدی جریانو بهش گفته براهمین خونوادم چیزی نگفتن خاستگاری تموم شد خیلی ذوق داشتم مهدی زود زنگ زد گفت خونوادم خیلی خوششون اومده میگفت خاستگاری زیاد رفتن برام ولی هیچ دختریو نپسندیدن ولی تورو پسندیدن خودتو خونوادتو اینقدر ذوق کردم نمیدونستم چی بگم که یه دفه ذوق مهدی پشت تلفن کور شد و گفت.... ولی گفتم چی؟ گفت چرا رازتو مطرح نکردین؟؟؟ گفتم مگه قراز بود من بگم توبهشون نگفتی؟ گفت دوست داشتم این جریانو خودتون مطرح کنی شاید بخوای چیزیشو نگی از این ماجرا همین صداقتت ک کلشو واسه خودم گفتی کافی بود ولی اگه بخوای کسی ندونه این جریانو مشکلی ندارم ... مهدی فکرکرده بودمیخواستم قایم کنم گذشتمو که همونجا گفتم نه من از اولش با صداقت اومدم جلو چیزی واسه قایم کردن ندارم من ک گناهی نکردم ک بخوام پنهون کنم رفتم ب خواهرای ناتنیم و زنبابام گفتم زنبابام گفت شب دوم خودم مطرح میکنم باهاشون دوباره استرس وجودمو گرفته بود فکراینکه نکنه خونوادش قبول نکنن نفرتمو ازمادرم بیشتر میکرد ...چون قبل این خاستگار داشتم که وقتی بهش نیگفتم پدر مادرم ندارم ول میکرد میرفت منم زیاد برام مهم نبود ولی مهدی عشقم بود عاشقش شده بودم یک سال پیشش کارمیکردم و عشقشو یواشکی تودلم داشتم نمیتونستم زندگیمو بدون اون ادامه بدم رفتنش نابودم میکرد...  حتی رفتم سرخاک مادرم نشستم اینقدر نفرین کردم و بهش گفتم فقط در یک صورت میبخشمت.... اونم اینه که بشینی دعاکنی مهدی ولم نکنه ...که اگر بکنه تاابد ازدواج نمیکنم و تاابد هروز نفرینت میکنم ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 🌹 (عج) 🌹 🌼دو رکعت نماز صاحب الزمان(ع) به این صورت که: چون سوره «حمد» به «إِیّٰاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّٰاکَ نَسْتَعِینُ؛ پروردگارا! تنها تو را مى‌‌پرستیم و تنها از تو یارى مى‌‌جوییم» برسد. آن را صد مرتبه بگوید. و بعد سوره «حمد» را به پایان برساند. و در رکعت دوم نیز به همین طریق عمل کند و تسبیح رکوع و سجود را هفت مرتبه بگوید. و چون نماز به پایان رسید. «لا إله إلّا اللّه؛ نیست خدایی مگر الله» بگوید و  «تسبیح حضرت زهرا»  بجای آورد. و پس از تسبیح فاطمه سر به سجده گذارد. و صد مرتبه بر محمّد و آلش (صلوات‌الله‌علیهم) صلوات فرستد؛ و این جمله عیناً از آن حضرت روایت شده: "فَمَنْ صَلَّاهُما فَكَأَنَّمَا صَلَّىٰ فِي الْبَيْتِ الْعَتِيقِ." کسی که این دو رکعت را بجا آورد، گویا در خانه کعبه نماز خوانده است.🌼 📚مفاتیح الجنان ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 حکم غسل با آبی که از لوله و اتصالات تهیه‌شده از حرام خارج می‌شود پرسش :شخصی لوله و اتصالات دوش و آبگرمکن را با پول حرام خریداری نموده است، غسل او چه حکمی دارد؟ پاسخ :تصرف چنین شخصی جایز نیست و بناتر احتیاط واجب غسل باطل است، مگر این‌که تکلیف مال حرام را مشخص نماید. شرط پرداخت پول برای غسل واجب توسط مدیر خوابگاه یا مدرسه پرسش :چنانکه مدیر مدرسه یا خوابگاه بگوید بابت هر دفعه حمام واجب باید وجهی پرداخت شود، آیا لازم است پرداخت شود؟ پاسخ :بنابر احتیاط واجب پول را پرداخت نمایند. حکم غسل با آبِ پمپِ منازل آپارتمانی پرسش :غسل در مکانی که آب آن توسط پمپ به طبقات می‌رسد چه حکمی دارد؟ پاسخ :اگر به این صورت باشد که بعد از کنتور، منبع آبی قرار دهید تا آب به‌طور عادی وارد منبع شود و پمپ، آب را از درون آن منبع بکشد مانعی ندارد و غسل صحیح است. حکم غسل در صورت قصد عدم پرداخت پول به حمّامی پرسش :اگر شخصی بخواهد در حمام‌های عمومی غسل نماید اما قصد دارد پول آن را به صاحبش ندهد، غسل او چه حکمی دارد؟ پاسخ :کسى که قصد دارد پول حمّامى را ندهد، یا بدون علم به رضایت او می‌خواهد نسیه بگذارد بناتر احتیاط واجب، غسل او باطل است. حکم غسل با آب تهیه‌شده از پول حرام یا غیر مخمّس پرسش :چنانچه فردی پول آبی را که برای غسل مصرف می‌نماید از حرام یا از مالی که خمس داده نشده، پرداخت نماید، غسل او چه حکمی دارد؟ پاسخ :با توجه به آنچه نوشته‌اید بناتر احتیاط واجب غسل او باطل است، مگر این‌که رضایت صاحب پول را به دست آورد یا خمس آن را پرداخت نماید، در این صورت غسل صحیح می‌باشد. حکم غسل در صورت پرداخت قبوض از مال حرام یا غیر مخمّس پرسش :چنانچه مردی قبوض آب و برق یا گاز خود را از اموال خمس داده نشده یا حرام پرداخت می‌کند، تکلیف غسل افراد خانواده چیست؟ پاسخ :خمس اموالى را که در آن تصرّف مى‌کنید به ذمّه بگیرید و هر زمان توانایى پیدا کردید، بپردازید و در مورد اموال آلوده به حرام، چنانچه مقدار آن را نمى‌دانید و صاحبش را نمى‌شناسید براى آن‌هم خمس را بر ذمّه بگیرید و هر موقع توانایى پیدا کردید بپردازید، در این صورت اعمال شما صحیح و تصرّفات شما جایز مى‌باشد. حکم غسل در مصرف بیش‌ازاندازه‌ی آب پرسش :اگر فردی به علت غسل کردن آب زیاد مصرف نماید، غسل او چه حکمی دارد؟ پاسخ :کسى که بدون رضایت صاحب آب، زیادتر از معمول در حمّام آب می‌ریزد، غسل او اشکال دارد، مگر این‏که تصمیم داشته باشد صاحب آب و اداره‌ی مربوطه را با پول اضافى راضى کند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 در عیون اخبارالرضا از بزنطی نقل میكند كه گفت از حضرت رضا علیه السلام شنیدم فرمود مردی از بنی اسرائیل یكی از بستگان خود را كشت و كشته او رابر سر راه مردی از بهترین بازماندگان یعقوب (اسباط بنی اسرائیل ) گذاشت بعد مطالبه خون او را كرد حضرت موسی علیه السلام گفت گاوی بیاورید تا كشف حقیقت كنم حضرت رضا علیه السلام فرمود هر نوع گاوی می آوردند كافی در اطاعت و پیروی امر بود ولی سخت گفتند چون توضیح خواستند خداوند هم بر آنها سخت گرفت پرسیدند چگونه گاوی باشد؟ گفت : (بقره لافارض ولابكر عوان بین ذلك ) نه كوچك و نه بزرگ بلكه ما بین این دو باشد. باز پرسیدند چه رنگ داشته باشد؟ حضرت موسی گفت : (صفراء فاقع لونها تسر الناظرین ) زرد رنگ نه مایل بسفیدی و نه پر رنگ مایل بسیاهی باز بر خود دشوار گرفتند خداوند هم بر آنها سخت گرفت گفتند ای موسی گاو بر ما مشتبه شده واضح تر از این توصیف كن موسی گفت (لا ذلول تثیر الارض ولاتسقی الحرث مسلمه لاشیه فیها) گاوی كه بشخم زدن آرام و نرم شده و برای زراعت آبكشی نكرده باشد بدون عیب و غیر از رنگ اصلیش رنگ دیگری در آن وجود نداشته باشد بالاخره آن گاو منحصر شد بیكی و آن هم در نزد جوانی از بنی اسرائیل بود وقتی كه برای خرید باو مراجعه كردند گفت نمیفروشم مگر اینكه پوست این گاو را پر از طلا نمائید! بحضرت موسی اطلاع دادند گفت چاره ای نیست باید بخرد. بهمان قیمت خریدند و آن را كشتند. دم گاو را بر مرد مقتول زدند زنده شد و گفت یا رسول الله پسر عمویم مرا كشته نه آنكسی كه بر او دعا میكنند: بدین وسیله بنی اسرائیل قاتل را شناختند. یكی از پیروان و اصحاب موسی گفت یا نبی الله این گاو را قصه شیرینی است حضرت فرمود آن قصه چیست ؟ مرد گفت جوانیكه صاحب این گاو بود خیلی نسبت بپدر خویش مهربانی میكرد. روزی آن جوان جنسی خرید و برای پرداختن پول پیش پدر آمد، او را در خواب یافت و كلیدها را در زیر سرش چون نخواست پدر را از خواب شیرین بیدار كند. لذا از معامله صرفنظر كرد هنگامیكه پدرش بیدار شد جریان را باو عرضكرد پدر گفت نیكوكاری كردی این گاو را بجای سود آنمعامله بتو بخشیدم حضرت موسی گفت نگاه كنید نیكی به پدر و مادر چه فوائدی دارد. داستانها و پندها, ج1/ مصطفي زماني وجداني 🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹 امام حسن(علیه السلام ) در عین اینكه پارسا و عابد بود و بیست بار پیاده از مدینه به مكه برای انجام مناسك حج رفت ، و سه بار همه اموال خود را صدقه داد، خوشپوش و با وقار و آراسته بود. روزی با لباس خوب و تمیز سوار بر قاطر زیبا از منزل بیرون آمد، و با شكوه و نورانیت خاصی در كوچه های مدینه می گذشت و به بیرون شهر می رفت . یك نفر یهودی نزدیك آمد و عرض كرد: سوالی دارم ، امام فرمود: بپرس . او گفت : جدت رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) فرمود: الدنیا سجن المومن و جنه الكافر: دنیا برای مؤ من ، زندان است و برای كافر بهشت . ولی اینك می بینم تو از مواهب دنیا بهره مندی ولی من در سختی هستم ! امام حسن (علیه السلام ) فرمود: این تصور تو غلط است كه مؤمن باید از همه چیز محروم باشد، و اگر تو مقام ارجمند مؤمن را در بهشت با جایگاه پست جهنم برای كافر را مقایسه كنی ، و با دنیای مؤمن و كافر بسنجی بخوبی درمیابی كه سخن رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) درست است كه دنیا برای مؤمن زندان است و برای كافر بهشت می باشد. داستان صاحبدلان / محمد محمدي اشتهاردي ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️😍 توي دوران نامزدي يكبار كه تلفني با همسرم صحبت مي كردم سر يك موضوعي جر و بحثمون شد و من قهر كردم. با اعصاب خورد و ناراحت و شاكي از تمام دنيا رفتم كه بخوابم. خواب بودم كه ناگهان يك چيز پشمالوي گنده افتاد روم... با تعجب چشمهامو باز كردم ديدم يك خرس گنده پشمالو (شاسخين) كه از بچگي آرزوي داشتنش رو داشتم روي منه. و همسرم بالاي سرم ايستاده و مي خنده. اونقدر ذوق كرده بودم كه ياد رفته بود باهاش قهرم. بعدش همسرم برام تعريف كرد كه بعد از جر وبحث ما و قطع كردن تلفن از طرف من، با ناراحتي تمام مي خواست بياد ديدن من تا صحبت كنيم كه سر راه خرسي رو مي بينه ولي پول كافي نداشته كه اونو بخره. خيلي ناراحت و دلشكسته شده بود ولي كمي جلوتر اين خرس رو مي بينه و فروشنده هم يك تخفيف حسابي بهش مي ده و اونو برام مي خره. (آخه قبلاً بهش گفته بودم كه از بچگي آرزوي داشتن يك خرس گنده داشتم) ولي خنده دار تر از اون اين بود كه بهم گفت با چه دردسري اونو برام آورده. مي گفت توي اتوبان با اون خرس هم قد خودش هيشكي سوارش نمي كرد   بعدش هم توي راه پله خونه مان كه داشت خيلي آروم مي اومد تا با كسي مواجه نشه يكهو با همسايه مان رو برو شده بود و سعي كرده بود اون خرس رو پشتش قائم كنه. همسايه مان هم ديده بود و گفته بود برا نامزدت عروسك خريدي الان اون آقا خرسه (شاسخين) توي پذيرايي خونه مان روي يكي از مبلها نشسته و جاشو به هيچ كس هم نمي ده!!!! 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 هفته گذشته خیلی رومانتیک شده بودم و دوست داشتم بدون مناسبت به همسرم یه هدیه بدم ولی نمیخواستم خیلی گرون باشه که همسرم بدونه کادو حتی اگه خیلی از لحاظ هزینه کم ارزش باشه ولی حسش یه دنیا ارزش داره واسه همین وقتی از سرکار تعطیل شدم رفتم یه چرخی زدم و یه مرکز خرید پیدا کردم رفتم واسش یه هد واسه پیشونیش که بذاره و سرش سرما نخوره و دو جفت جوراب خریدم اومدم خونه کادوش کردم گذاشتم رو میز ناهار خوری به کارام رسیدم و 2 ساعت بعدش همسرم اومد منم مشغول کار بودم در کیفش رو باز کرد و یه نایلن از تو کیفش در آورد منم اصلا هواسم نبود یهو آوردش جلو چشمام دیدم 4 تا لاک رنگا رنگ واسم خریده کلی ذوق کردم و کلی پریدم هوا و بوسش کردم یهو یادم افتاد که منم واسش کادو خریدم بهش گفتم ااااااااا منم واسط کادو خریدم بهش دادم و بازش کرد کلی اون هم ذوق کرد ولی هدی که واسش خریده بودم 2 سانت کوچکتر از دور سر همسر بود  حالا گذاشتم یه کش پهن بخرم که بهش اضافه کنم که اندازه سر مبارک همسر بشه ... خیلی شب جالبی بود واسه دوتامون 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸 تازه زندگی مشترکمون رو شروع کرده بودیم و حسابی اوضاع اقتصادی مون قمر در عقرب بود واقعا وضعیت سختی بود.چند روز مونده بود به تولدم..ولی اصلا حرفشو نمیزدم تا شوهری تو این موقعیت تو معذوریت نیوفته..دو روز مونده بود به تولدم...با مامانم رفتیم جایی..موقع برگشت شب بود به مامانم گفتم شوشو سر خیابون میاد دنبالم شما برید زنگیدم به خونه..گفتم بیا دنبالم ..گفت نمیشه خودت بیای..آخه سرده منم خسته ام..خودت بیا دلم گرفت توقعشو نداشتم عوض اینکه با سر بیاد دنبالم منو از سرش وا کنه..منم با جدیت و عصبانیت گفتم یا میای دنبالم یا هیچی!..البته بیشتر واسه این بود که مثلا مسئولیت پذیرش کنم نه ترس و این چیزا.. اونم با اکراه گفت باشه میام...اومد.ولی همش با عجله و تقریبا بدو راه میرفت و من بهش نمیرسیدم..هی میگفتم آرومتر منم بهت برسم کفشام مناسب نیس نمیتونم بدوئم..میگفت مشکل خودته...منم حرص میخوردم ازینهمه بی توجهیش...خلاصه جلوتر دویید رفت در کوچه رو بازگذاشت و با آسانسور رفت و حتی رفت خونه درو بست برام واقعا اوج دلخوری بود..کسی که همیشه درو باز میکرد میگفت اول شما بفرمایید حالا اینطوری اینقد بی تفاوت.. با بغض تو گلوم با کلید خودم در خونه رو باز کردم..خونه تاریک بود..یهو چراغا رو روشن کرد.بغلم کرد و بوسیدم گفت تولدت مبارک....با تزیینات خونه و کیک تولد و کادوی پیچیده شدش خیلی غیر منتظره بود اون لحظه همه بغض و دلخوریم تبدیل شد به شور و محبت و عشق...واقعا باور کردنی نبود بعدم گفت اون برخوردا رو کرده یکم حرصمو دربیاره و تا دیده من بیرونم موقعیت مناسب دیده برای روبراه کردن خونه سورپرایز خوبی بود قربونش برم ادمین : شمام خاطرات قشنگتونو برامون بفرستید حالمون خوب بشه😍👇 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽