eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
167.9هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 🍃🌻 شهید محمد رضا کارور☀️🍃 ذکر صد صلوات و قرائت زیارت عاشورا هدیه به روح بلند و جاودانه ی این شهید عزیز🌱 کسانی که در چله شرکت کردند لطفا تا شب انجام بدن 🙏 به امید حاجت روایی ان شالله🤲💜 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
زیارت-عاشورا-صوتی-–-فرهمند.mp3
1.95M
قرائت زیارت عاشورا ❤️ صوتی 🌱 با نوای استاد فرحمند🌸🍃
🌸🍃 زندگینامه شهید محمدرضا کارور تاریخ تولد :۱۳۳۶ نام پدر :ابوالقاسم تاریخ شهادت : ۴/۱۲/۱۳۶۲ محل شهادت :جزیره مجنون مزار شهید :مفقودالجسد محمد رضا در اسفند ماه ۱۳۳۶ درروستای درده فیروزکوه به دنیا آمد. در کودکی در کارگاه نجاری پدر به فرا گرفتن حرفه نجاری پرداخت، اما چون روستا فاقد امکانات تحصیلی و آموزشی بود به اتفاق خانواده به شهر «ورامین» هجرت کرد. او ایام خود را با کار و تحصیل سپری می‌کرد، اما از اوضاع اجتماعی پیرامون خود نیز غافل نبود. پس ازرمدتی محمدرضا به تنهایی به شهر «ری» هجرت کرد. در آنجا روزها کار می‌کرد و شبها در پس دستیابی به اعلامیه‌های روشنگر امام خمینی (ره) و تکثیر و پخش آنها تا صبح بیدار می‌ماند. هنگامی‌که به سن سربازی رسید عهد بست که به هیچ قیمتی حتی برای یک ساعت به رژیم طاغوت خدمت نکند. به این دلیل مجبور به فرار از خانه و کاشانه شد. جرم او علاوه بر فرار ازخدمت سربازی، مبارزات سیاسی هم بود. محمدرضا در اغلب صحنه‌های سرنوشت‌ساز که سال ۵۷ در تهران رخ می‌داد، حضوری فعال داشت و در عین حال با ادامه تحصیل موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد. پس از شروع جنگ تحمیلی به عضویت سپاه در آمد و در جبهه مسئولیت‌های متعددی را عهده‌دار شد. ا ز جمله فرماندهی گردان مقداد، مسئولیت طرح و برنامه تیپ ۲۷ حضرت محمدرسول الله (ص)، عزیمت به لبنان به همراه شهید همت و حاج احمد متوسلیان و فرماندهی گردان مالک. سرانجام محمدرضا پس از رشادت‌ها و حماسه آفرینی‌های بسیار در تاریخ ۴/۱۲/۱۳۶۲ در عملیات خیبر به شهادت رسید و پیکر پاکش هنوز میهمان جزیره مجنون است بازی دراز ( از خاطرات شهید محمد رضا کارور )🌸🍃 یکی از همرزمانش برایم تعریف کرد؛ «بچّه‌ها محاصره شده بودند و راه به جایی نداشتند. ارتباط هم قطع شده بود. نیروهای پشتیبانی، نمی‌توانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند. «کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد و کوشش او، بی‌ثمر ماند. هرکس در گوشه‌ای نشسته بود. در همین لحظه، بچّه‌ها «کارور» را دیدند که با قدم‌های استوار، به طرف «تپّه‌های بازی دراز» می‌رود. تیمّم کرد و روی یکی از تپّه‌ها ایستاد. «تکبیره الاحرام» را با صدای بلند گفت و شروع کرد به نماز خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقه‌ای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دست‌هایش را بالای سرش برد و چشم‌هایش را بست. نمی‌دانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّه‌ها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد.» ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پاسخ_اعضا ❤️🍃 هر روز 5 بار سوره انسان دعای 25 صحیفه سجادیه و همزمان توسل به یک شهید مثلا خواندن
❤️🍃 باسلام درمورد خانمی که گفتند 27 ساله هستند وهمیشه خسته هستند. 1_شاید شما تیروئید داشته باشید. 2_شاید هم کم خونی داشته باشند، روزی 14 عدد بادام بخور. کشمش. انجیر. خرما. زیتون. تازه زایمان کردی، انرژیت تموم شده 3_اگر کبد چرب داری. بذر خار مریم از عطاری بگیر آسیاب کن. روزی یه قاشق بخورتا یکماه. بیست روز صبر کن، دوباره بخور. بعد سونو بده، کبدت از گرید 3 به صفر میرسه. مجربه. امتحان شده است. قیمتش هم زیاد نیست. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 با سلام خانمی که گفتند 12 ساله با مادر شوهر زندگی می‌کنند و هیچ مشکلی ندارند و به تازگی کاغذ دعا تو لباس پیدا کردند، اول اینکه دلت رو صاف کن، انشاالله که چیزی نیست، بعد هم کاغذ رو با گلاب بشور و به آب بده بره. اگر بدترین جادو ها هم باشه، باطل میشه. همیشه تو خونه ات گلاب بپاش. گلاب بخورید همگی. صورتتون رو با گلاب بشورید. طبق روایات گلاب پانصد سال نوری، جن کافر و سحر رو فراری میده. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 باسلام درمورد خانمی که گفتند مادرشون ده سال پیش، پیش دعانویس رفتند. والان به همه شک دارند، میخواستم بگم که سوره های قرآن رو روی آب بخونید وبدید مادرتون بخوره. سوره ی جن رو باگلاب و زعفرون بنویسید، بشورید. آبش رو تو کل خونه. لباسها. راهرو، پارکینگ، ماشین، همه جا بپاشید. به مادرتون هم بدید بخوره، تو چایی. سوره ی بقره رو با صدای بلند تو خونه بذارید. یه قرآن کوچک و حرز امام جواد رو روی کاغذ بنویسید. چسب بزنید. بزارید تو کیف کوچولو ها. همیشه همراه مادرتون باشه. گلاب. سرکه بپاشید توی خونه. سعی کنید مادرتون رو به زیارت ببرید. صدقه بدهید انشاالله حال مادرتون خوب میشه. 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 باسلام در مورد خانمی که گفتند که خواستگار دکتر داشتند که زن مریض و دو تا بچه داشته. بعد از چند سال الان 5 تا بچه داره. میگه بیا پنهانی صیغه کنیم. خواهر من این دکتر خیلی خوش اشتها تشریف دارند. عجبا. چی فکر کرده این آقای دکتر!!!بعد از دوتا زن و دوجین بچه، میگه عاشقته!!؟؟ میگه می‌سپارم به قیامت!!!! بهش بگو برو گم شو مرتیکه ی هوسباز. خواهرم این دکتر واسه ی تو شوهر نمیشه. اونم پنهانی، بعد از یه مدت ولت میکنه و میره. خدا میدونه تا به حال چند تا زن پنهونی داشته. ولش کن. به خدا بسپار، انشاالله بخت خوبی نصیبت میشه. بیخودی خودتو بدبخت نکن. به فکر عاقبت کارت باش. با یه مشاور یا برادرت مشورت کن. مطمئن باش که مخالفند. عقل سلیم میگه که از این رابطه ها دوری کن. موفق باشی گلم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وقتتون بخیر به اون خانم بگین برا درمان توهم شوک درمانی انجام نده من برا پدرمم انجام دادیم نه تنها خوب نبود بلکه بدتر هم شد 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام در جواب خانمی که میگفتن خواهرم وضعش از ما بهتره ولی ظرف و اینا نمیخره و مهمان براش میاد ظرف های من رو می‌بره خانم بنظرم یه یکی دو بار بیاد بهش ندین با زبان خوش باهاش حرف بزنید بگین خواهرم تو که خدا رو شکر وضعت از من بهتره اگه هم زمان برای هر دو تامون مهمون اومد میخوام چیکار کنی برای خودت ظرف بخر بعدش شاید شوهر شما راضی نباشه شما ظرف ب خواهرتون بدین ببخشید که زیاد شد 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام . دوست عزیزی که برای کسادی مغازه گله دارن . منم شاغلم .فروشگاه کالای خواب دارم خداروشکر خیلی کم پیش اومده که فروش نداشته باشم .کاری که خودم انجام میدم .هرروز صبح با پای راست وارد مغازه میشم . دعا و ذکر که خوندم یه دفترچه دارم شکرگذاری هرروز مینویسم . بابت فروش و سلامتی ..... . و یه کاسه برکت از گوگل سرچ کنین .تو خونه انجام بدین . مطمئن باشین فروشتون زیاد میشه .در پناه خدا 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام عزیز خانومی گفتن مادرشون درد معده دارن و دارویی اثربخش نیست دم نوش ریشه شیرین بیان را جایگزین چای کنند نا آشتا هم قبل خواب هر وعده ی استکان بزرگ نوش کنند مصرف سردیجات و خامخوری را کم وعدهای غذاییشونم سبک تا مدتی که خودشون متوجه بهبودیشون میشن چند سال پیش تجربه خودم هستش مامان آرزو🌺 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 خانومی گفتن ناخونای دست یا پای پسرش سیاه شده عسل طبیعی را توش زردچوبه اصل باشه بریزین مخلوط کنین کامل روش و دور ناخناش و با این مواد قالب بگیرین و با پارچه دورش بپیچین و گره بزنین بمونه هر شب هم عوضش کنین عسل ضد عفونته و زردچوبه هم ضد التهاب و هم خونه مردگی را لیس زده و می کشه و درست میشه اگه وضعیتش خیلی خرابه که به دکتر نشونش بدین خدای نکرده مشکلی پیش نیاد 🌸 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام خانومی گفتن بچشون یبوست گرفته البته این راه کار که می گم واس بزرگترها هم کاربرد داره نا آشتا یه لیوان آب جوشیده و کمی ولرم شده توش یک یا دو قاشق بزرگ روغن زیتون بریزین هم بزنید و سر بکشید اگه نیاز دیدین قبل خواب هم تکرار همین کار 👌
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا بیتا ادامه داد :تو خیلی خوشگلی مهسا ...مگه میشه حمید حسی بهت نداشته باشه س
🌸🍃 مهسا نم که انگار یهو بد..نم گُر گرفت اخمی کردم و گفتم از من فاصله بگیر ..‌تویی که جلوی بیتا جرئت نمیکنی بگی منو میخوای الان تازه یاد دلتنگیت افتادی؟ محسن گفت عشقم درک کن به خاطر خودت میگم .‌‌..بزار دور از چشم بیتا یه عشق قشنگ رو تجربه کنیم ! منم که شاید اگه حرفای بیتا نبود یکم با محسن راه میومدم تا جایگاه خودمو توی اون خونه پیدا کنم به خاطر حمید محسن رو پس زدم و گفتم سریع از اتاقم برو بیرون تا بیتارو صدا نزدم! محسن پوزخندی زد و گفت مردم ارزوی شوهری مثل منو دارن که ۱۳ سال ازشون کوچیک تر باشه و اینقدر خوشتیپ باشه ...تو قدر نمیدونی! چیزی نگفتم و محسن از اتاقم رفت بیرون که یهو دیدم گوشیم داره زنگ میخوره دیدم حمیده ضربان قلبم بالا رفت با خودم گفتم حتما حمید هم میخواد بهم بگه دوست دارم و بی تو نمیتونم سریع و بدون صبر کردن گوشی رو جواب دادم که صدای پرجذبه ی حمید گوشم رو نوازش کرد گفت سلام مهسا خانم خوب هستید! منم از خدا خواسته گفتم مگه میشه شما به من زنگ بزنین و خوب نباشم ! که حمید بدون توجه به حرفم گفت فردا صبح اماده باشید یه آدرس میفرستم بیاین! منم فکر کردم حمید میخواد بهم ابراز علاقه کنه سریعا قبول کردم و گوشی رو قطع کردم بی صبرانه منتظر فردا بودم با خودم میگفتم یعنی حمید چه حرفای قشنگی میخواد تحویلم بده ! با رویا بافی اون روزم رو گذروندم و فردا رسید زود اماده شدم و یه ارایش ملایم کردم که از خونه بزنم بیرون که یهو محسن گفت مهسا کجا به سلامتی؟ یه لحظه قلبم وایساد که مبادا محسن نزاره من با حمید برم بیرون منم گفتم حق ندارم از این خونه پام رو بزارم بیرون؟ محسن گفت میتونی ولی اگه فرار کنی چی؟ ابروهام رو بالا انداختم و پوزخندی زدم و گفتم شناسنامه ام اینجاست چجوری میخوام فرار کنم آخه ؟!...اگه دوستم داشتی ازادم میزاشتی...میخوام برم بیرون یه نفسی تازه کنم ...یکم از خفقان این خونه خلاص شم ! محسنم وقتی این حرفامو شنید راضی شد و گفت برو گفتم خب یکم بهم پول بده لازم میشه اونم به طور عجیبی بهم پول داد و رفتم بیرون سریع یه تاکسی گرفتم و ادرس رو بهش دادم دل تو دلم نبود تا زودتر برسم و حمید رو ببینم با خودم میگفتم یعنی امروز میخواد از علاقه ی قلبیش بهم بگه توی ذهن کوچیکم حرفای عاشقانه رو مرور میکردم و میگفتم کاش حمید امروز دستم رو بگیره و اینارو بهم بگه اینقدر رویا بافتم و خیالبافی کردم که اصلا نفهمیدم کی به اون آدرسی که حمید بهم داده بود رسیدم سریع از تاکسی پیاده شدم و موهام رو جمع و جور کردم و رفتم داخل کافه اطراف رو نگاه کردم تا حمید رو پیدا کنم که یهو دیدمش لبخند روی لبام نشست و سریع به سمتش رفتم و سلام کش داری کردم چشمام ذوق داشتن لبام میخندیدن همه ی اینا نشونه ی عشق کورکورانه ی من به حمید بود حمید سرش رو انداخت و زیرلب سلامی گفت و بهم اشاره کرد که بشینم سریع نشستم و بهش زل زدم خواستم شروع به حرف زدن کنم که یهو یه مرد غریبه اومد سمت میزمون و یه لبخند بهم زد و سلام کرد حمیدم یه لبخند ساختگی زد و گفت عه اومدی منصور ...بفرما بشین از اینکه حمید اون مرد رو میشناخت و بهش تعارف کرد تعجب کردم اونم فوری نشست و سریع با من گرم گرفت و گفت خوب هستید مهسا خانم؟... تعریف شمارو زیاد شنیدم! اون لحظه هنگ بودم و گفتم زنده باشین بد نیستم اونموقع نمیدونستم که قضیه از چه قراره به خاطر همین فقط سکوت کردم مرده حدودا ۴۰ساله میخورد موهاش جوگندمی بود و چشم قهوه ای و قد متوسط و یکم شکم داشت ولی اونقدر بد نبود که بخوای بگی بد اندام بود در کل یه مرد معمولی ولی باشخصیت بود ما همینجوری نشسته بودیم و من هنگ بودم و نمیدونستم قضیه از چه قراره که حمید یهو گوشیش رو برداشت و گفت من برم بیرون یه تماس بگیرم میام .‌‌شما هم بیشتر اشنا شین با خودم گفتم من چرا باید با این مرد بیشتر اشنا شم که یهو پیشنهاد حمید اومد توی ذهنم مغزم سوت کشید با خودم میگفتم بیتا که میگفت حمید منو دوس داره پس چرا میخواد منو با منصور اشنا کنه؟ همینجوری مشغول فکر کردن بودم که یهو منصور گفت مهسا خانم نمیخواین چیزی بگید؟! اخم کردم و گفتم چی بگم ؟ منصور درجواب اخم من با خوش اخلاقی خندید و گفت ماشالله شما خیلی پرابهت هستین درعین زیبایی! _ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍏 📚: 👈 سه روش برای هاو جهت سفت کردن پوست شل شده بعد از زایمان یا لاغری🔰 🩱برای  ها، ماسک تهیه شده از خیار و زرده تخم مرغ مفید است، خیار دارای خواص طبیعی برای درمان پوست و زرده تخم مرغ دارای سطح بالایی از پروتئین و ویتامین ها است که می تواند به درمان  کمک کند . 🩱خیار کوچکی را در یک مخلوط کن پوره کنید و بایک عدد زرده تخم مرغ ویک قاشق چای خوری کره مخلوط و خمیر درست کنید وحداقل 30 دقیقه بر روی سینه ها مالش دهید، سپس با آب سرد بشویید . 🩱شنبلیله  اغلب برای تقویت سینه استفاده می شو، چون شنبلیله دارای ویتامین ها وآنتی اکسیدان ها است که پوست سینه را صاف و سفت می کند . 🩱مخلوط 1/4 فنجان پودر شنبلیله را با آب مخلوط کنید تا خمیری درست شود، با این خمیر سینه را به مدت چند دقیقه ماساژ دهید، سپس  با آب گرم  بشوئید. 🩱یک ماسک پستان با 1/2 فنجان ماست و 10 قطره روغن شنبلیله و ویتامین E و 1  عددسفید تخم مرغ درست کنید، مواد تشکیل دهنده را  تا زمانی که  یک خمیر صاف درست شود مخلوط کنید، آن خمیر را بر روی سینه خود مالش دهید، حدود 30 دقیقه بماند.سپس  با آب سردبشوئید .  🩱ماساژ سینه  با روغن جوانه گندم یک روش بسیار عالی برای سفت کردن سینه است .  🩱روغن جوانه گندم غنی ازآنتی اکسیدان ها و اسیدهای چرب است که می تواند سینه را تقویت کند . 🩱مقداری روغن جوانه گندم را بر روی کف دست خود  بمالید تا گرم شود سپس با کف دست با حرکات رو به بالا، حدود 15 دقیقه ماساژ دهید تا جریان خون افزایش یابد و سلول ها ترمیم یابند . 🩱همچنین می توانید به جای روغن جوانه گندم از روغن بادام یا روغن آوکادو یا روغن جوجوبا و یا روغن زیتون استفاده کنید . ➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚جهت : 👈 رفع توده‌ی سینه‌ها در زنان : از نمک و آرد ضمادی درست کنید وبه قطر یک سانتی‌متر روی پارچه ای تمیزپهن کنیدو روی سینه هاقراردهید وسوتین ببندید وحداقل چهارده روز( هرصبح وشب عوض کنید) این ضماد حتی توده‌های سرطانی را از بین می‌برد👌 ✍ هربار بعد از شستن، روغن مالی با بابونه توصیه می‌شود، پس از روغن مالی یک ساعت بماند وپس از شستن آن روغن، دوباره دارورا روی آن قراردهید . 👈 رفع افتادگی سینه‌ها : باخاک رُس نرم ومقداری، شیر خمیری بسازید وشب تا صبح به مدت دوازده ساعت روی سینه‌ها ببندند وسوتین بپوشید واین کار راتانتیجه کامل ادامه دهید . 👈 کوچک کردن سینه ها : مالیدن روغن لاغری مثل روغن فلفل، روغن سیر، روغن اسفند، روغن کندر، روغن زیره مفیداست،(روزی دو یاسه مرتبه). 👈 بزرگ کردن سینه‌ها : هرروز مصرف جوشانده رازیانه ایرانی و سپس بادکش کردن سینه‌ها و روزی سه مرتبه مالش باروغن خراطین اصل، نتیجه بخش است . ❌ نکته: 👈 کم خونی و تنظیم نبودن عادت ماهانه، وضعیت سینه‌ها را تغییر می دهند . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 آقای عبداللّه چایچی از قول مرحوم حجه الاسلام دكتر محمّد هادی امینی فرزند علاّمه امینی رحمه الله نقل می كند: وقتی پدرم را دفن كردیم مرحوم علاّمه بحرالعلوم آمد و به من تسلیت گفت و معانقه نمود. سپس فرمود: من در این فكر بودم ببینم مولا امیرالمؤمنین علیه السلام چه مرحمتی در مقابل زحمات و خدمات مرحوم امینی می نمایند. در عالم خواب دیدم : حوضی است آقا امیرالمؤمنان علیه السلام بر لب آن ایستاده اند. افراد می آیند و مولا از آن حوض آب به آنها می دهند. گفتند: این حوض كوثر است . در این حال آقای امینی به نزدیك حوض رسید حضرت ظرف را گذاشتند، آستینها را بالا زده و دستان مباركشان را پر از آب كردند و به علامه آب خورانیدند و خطاب به او فرمودند:( بَیّضَ اللّه وَجهك كما بَیَّضت وجهی) پروردگار رو سفید كند تو را كما اینكه مرا رو سفید كردی. مولا در این عبارت دو حقیقت را بیان كردند. علامه نسبت به حضرات معصومین علیهم السلام بسیار ادب داشت . وقتی وارد حرم مطّهر حضرت امیر علیه السلام می شد از پایین به بالای سر نمی رفت . روبروی حضرت می ایستاد و گریه شدیدی می نمود. خود ایشان به من فرمودند: از آن وقتی كه در نجف هستم از سمت بالای سر حرم نرفته ام . از پایین وارد شده و از همان سمت خارج می شدند. (اِنّما یَخشی اللّهَ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ) همانا تنها مردمان عالِم خداترسند. داستانهايي از علما/عليرضا حاتمي 🍃🔹🍃🔹🍃🔹🍃 آقای عبداللّه چایچی از قول مرحوم حجه الاسلام دكتر محمّد هادی امینی فرزند علاّمه امینی رحمه الله نقل می كند: وقتی پدرم را دفن كردیم مرحوم علاّمه بحرالعلوم آمد و به من تسلیت گفت و معانقه نمود. سپس فرمود: من در این فكر بودم ببینم مولا امیرالمؤمنین علیه السلام چه مرحمتی در مقابل زحمات و خدمات مرحوم امینی می نمایند. در عالم خواب دیدم : حوضی است آقا امیرالمؤمنان علیه السلام بر لب آن ایستاده اند. افراد می آیند و مولا از آن حوض آب به آنها می دهند. گفتند: این حوض كوثر است . در این حال آقای امینی به نزدیك حوض رسید حضرت ظرف را گذاشتند، آستینها را بالا زده و دستان مباركشان را پر از آب كردند و به علامه آب خورانیدند و خطاب به او فرمودند:( بَیّضَ اللّه وَجهك كما بَیَّضت وجهی) پروردگار رو سفید كند تو را كما اینكه مرا رو سفید كردی. مولا در این عبارت دو حقیقت را بیان كردند. علامه نسبت به حضرات معصومین علیهم السلام بسیار ادب داشت . وقتی وارد حرم مطّهر حضرت امیر علیه السلام می شد از پایین به بالای سر نمی رفت . روبروی حضرت می ایستاد و گریه شدیدی می نمود. خود ایشان به من فرمودند: از آن وقتی كه در نجف هستم از سمت بالای سر حرم نرفته ام . از پایین وارد شده و از همان سمت خارج می شدند. (اِنّما یَخشی اللّهَ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ) همانا تنها مردمان عالِم خداترسند. داستانهايي از علما/عليرضا حاتمي 🔹🍃🔹🍃🔹🍃🔹 لیث بن سعد می گوید: روزی پیامبر (ص) نماز جماعت می خواند و جمعی به او اقتدا كرده بودند، حسین (ع) كه كودك بود، در همان نزدیكی ها بود، وقتی كه رسول خدا (ص) به سجده می رفت ، حسین (ع) می آمد و به پشت پیامبر (ص) سوار می شد و پاهایش را حركت می داد، می گفت حل حل (كه شتر را با تكرار این واژه می رانند) هنگامی كه رسول خدا (ص) می خواست ، سر از سجده بردارد، حسین (ع) را می گرفت و آرام به زمین می گذاشت و بلند می شد، و وقتی كه به سجده می رفت ، باز حسین می آمد و بر پشت رسول خدا (ص) سوار می شد و پاهایش را حركت می داد و می گفت : حل حل . این موضوع تا آخر نماز تكرار شد، یك نفر یهودی این منظره را می دید، به عنوان اعتراض ، نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت : ای محمد! شما با كودكان به گونه ای رفتار می كنید، كه ما این گونه رفتار نمی كنیم . پیامبر (ص) فرمود: اگر شما به خدا و رسولش ایمان داشته باشید، به كودكان ، مهربانی می كنید و با مهر و نوازش به آنها رفتار می نمائید. یهودی از این دستور مهرانگیز تربیتی اسلام و بلند نظری پیامبر (ص) مجذوب اسلام شد و هماندم قبول اسلام كرد، و به صف مسلمین پیوست. داستان دوستان/ محمد محمدي اشتهاردي ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام گاهی یادمون رفته محبت های دیگران رو ،گاهی هم کلا یادمون رفته باید بخندیم و کمتر غصه گذشته و فکر آینده رو کنیم .دیدم دوستان از ادمای مهربون گفتن منم میخوام براتون بگم راستش من مهربونی زیاد دیدم خداروشکر. تواین زمونه ای که فکر میکردم مگه آدم مهربون هم وجود داره؟!چندتا شو براتون میگم ،یه بار منو همسرم و دوتا بچه هام داشتیم با ماشین خودمون میرفتیم زیارت امام رضا ع نزدیک سبزوار توی بِرّ و بیابون سر ظهر تو تابستون یهویی صدای وحشتناکی پیچید توی ماشین من چنان ترسیدم که فقط چشامو بستم و حَضرت عباسو صدا میکردم یدفعه پشت سرمو نگاه کردم دیدم یه ماشین خیلی گنده فکر کنم ترانزیت بود داره باسرعت میاد و متاسفانه لاستیک ماشین ما ترکیده بود و با سرعت زیاد داشت وسط جاده متوقف میشد بچه هام همو بغل کرده بودن و خیلی ترسیده بودن 😧 اینایی که گفتم در چند ثانیه شاید اتفاق افتاد و اون ماشین یهویی از کنار ما رد شد خدارحم کرد جاده خالی بود ،و همسرم تونست ماشینو کنار جاده متوقف کنه ،بعدش دیگه پیاده شدیم و بااون حال بدمون نشستیم کنار جاده هیچ ماشینی ازاونجا عبور نمی‌کرد خیلی گرم بودپیش خودم گفتم امام رضا ما زائر توییم خودت کمکمون کن چند دقیقه بعدش یه ماشین سمند اومد رد شد بعد دوباره دنده عقب اومد نگه داشت و ماشین مارو بروکسل کرد و اونجاها تو،یه روستا یه مکانیک خوب می‌شناخت مارو برد پیشش ماشینمون تعمیر کردن و خیلی ام اصرار کرد که بیایید سبزوار منزل ما بعدش میرید مشهد ولی ما تشکر کردیم و به راهمون ادامه دادیم شمارشو داد بهمون که حتما بریم خونشون ولی همسرم از توی حرم امام رضا بهش زنگ زد و گفت من اینجا از آقا خواستم که واسطه بشه و هرچی از خدا میخوای بهت بده خیلی به ما لطف کردی .دیگه چند وقت بعد شوهرم گفت شمارش خودبخود از گوشیم پاک شده امیدوارم هرجاهست بهترین رو خداوند نصیبش کنه 🤲 و یکی دیگه هم اینکه خداوند لطفش شامل حالم شده و بااینکه شهر غربت زندگی میکنم دوستان خیلی مهربان و بی ریایی برام قرار داده که گاهی از خواهر برام مهربونتر بودن و خیلی جاها غمخوارم بودن خیلی جاها کمک حالم و...البته منم درحد توانم سعی کردم جبران کنم ولی اخلاقم طوریه که اگر کسی ذره ای بهم محبت کنه هزاران بار ازش تشکر میکنم و سعی میکنم حتما بهترشو جبران کنم ،و خیلی خیلی مهربونی های دیگه که اگر بگم یه کتاب میشه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 ( سلام ،این عکس رو که اینجا گزاشتم عکس دست یکی از دوستان هست که اینجا گزاشتم تا هرکسی بنا به تجربه بتونه راهی رو پیشنهاد بده تا گره گشای این مشکل باشه،داستان از اونجا شروع شد که چند وقت پیش بدون هیچ علائمی این دست شروع به زخم شدن و بیرون ریختن عفونت کرد که با پیگیری هایی که شد معلوم شد در اثر نیش یک حشره به این روز افتاده حالا با مصرف داروهایی برای مهار عفونت هنوز هیچ تغییری ایجاد نشده،اگه کسی اینجا تجربه ای داره یا پزشکی رو میشناسه که میتونه این زخم رو بهتر کنه خدا ازش راضی باشه واقعا کسی که اینجا مشکلی رو میزاره برای دیدن یه عده و تجربه نیست اینو بدونید واقعا به بن بست خورده که دنبال راهکاره،اگه کسی شناختی از داروهای گیاهی یا پزشک ماهر یا تجربه مشابهی داره به حد توان راهنمایی بده 👇❤️ @adminam1400
29.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای باران دعای نوزدهم صحیفه سجادیه بخوانیم با اضطرار بخوانیم تا خداوند عنایت کند. خدا چشم های اشکبار را بی پاسخ نمی گذارد. 😭 دنبال علت نگردید. علت العلل و رافع حاجات خود خداوند است.
☀️🍃 وظیفه زنانى که در حیض عادت مرتب ندارند و پس از حمل یک ماه خون مى بینند پرسش :چنانچه زنی که عادت ماهانه مرتب ندارد، بعد از زایمان یک ماه یا بیشتر خون ببیند وظیفه ی او چیست؟ پاسخ :در فرض سؤال ده روز اوّل نفاس است و ده روز دوم استحاضه و بعد از آن اگر نشانه ‏هاى حیض را داشته باشد، حیض وگرنه آن هم استحاضه است. شامل نشدن جفت به عنوان اجزاء جنین پرسش :آیا برای محاسبه نفاس، جفت به عنوان آخرین جزء بچه محسوب می شود؟ پاسخ :آخرین جزء بچه شامل جفت نمى‌شود. وظیفه زن در صورت شک در کامل بودن جنین سقط شده پرسش :چنانچه زنی که سقط‌جنین کرده، شک داشته باشد که جنین کامل بوده یا نه؛ وظیفه‌ی او چیست؟ پاسخ :هرگاه شک کند جنین سقط شده اگر می‌ماند انسان می‌شد یا نه خونى که از او خارج می‌شود خون نفاس نیست و لازم نیست جستجو کند. حرمت انجام عبادات مشروط به طهارت برای نفساء پرسش :انجام عباداتی که طهارت در آن شرط می‌باشد مانند نماز و روزه، برای زن نفساء چه حکمی دارد؟ پاسخ :تمام عبادت‌هایی که با وضو یا غسل یا تیمّم انجام می‌شود، مانند نماز و روزه و طواف خانه خدا، برای زن نفساء حرام می‌باشد؛ ولى به‌جا آوردن عباداتى که طهارت در آن شرط نیست مانند نماز میّت مانعى ندارد. حکم نزدیکی در حال نفاس پرسش :نزدیکی باهمسر در حال نفاس چه حکمی دارد؟ پاسخ :نزدیکی کردن با زن در حال نفاس حرام است، اما بعد از نفاس اگر زن در استحاضه قلیله باشد مانعی ندارد ولی در استحاضه کثیره باید قبل از نزدیکی، غسل روزانه را انجام داده باشد. استحباب پرداخت کفاره برای نزدیکی در نفاس پرسش :با توجه به حرمت نزدیکی با زن در ایام نفاس، این کار کفاره هم دارد؟ پاسخ :چنانچه در ایام نفاس نزدیکی صورت بگیرد علاوه بر این‌که زن و مرد مرتکب گناه شده‌اند، بهتر است مرد کفاره بدهد (اختصاص به مرد دارد) و کفّاره آن، در ثلث اوّل روزهاى حیض، یک مثقال طلاى سکه‌دار، یا قیمت آن است (مثقال شرعى ۱۸ نخود مى‏باشد) و اگر در ثلث دوم باشد نیم مثقال و اگر در ثلث سوم باشد یک‌چهارم مثقال است. بناتر این، اگر ایّام عادتش روز باشد دو روز اوّل یک مثقال، دو روز وسط نیم مثقال و دو روز آخر یک‌چهارم مثقال شرعی کفّاره دارد. چگونگی مصرف کفّاره نزدیکی در نفاس پرسش :کفاره‌ی نزدیکی در نفاس را به چه کسی می‌توان داد؟ پرداخت آن به سادات چه حکمی دارد؟ پاسخ :کفاره‌ی نزدیکی در نفاس را باید به فقراء و نیازمندان بدهند و با توجه به مستحب بودن آن، می‌توان به سادات یا واجب النفقه نیز پرداخت نمود. چگونگی محاسبه طلا در کفاره ی نزدیکی در نفاس پرسش :چنانچه مرد بخواهد کفاره ی نزدیکی در نفاس را به قیمت طلا بدهد، چگونه قیمت آن را محاسبه نماید؟ پاسخ :هرگاه بخواهد قیمت طلا را بپردازد باید به قیمت روزى که مى‏ پردازد حساب کند. برای اطلاع از قیمت دقیق آن می توانید به زرگرها مراجعه نمایید.
🍏 💐 طب اسلامی در محضر شریف امیر المومنین علیه السلام . 🔰 وقتی سر سفره ی غذا نشستید ، مانند بندگان بنشینید و قطعا نباید یک پای خود را روی پای دیگرش بیندازد و چهار زانو بنشیند ، زیرا خدا چند نشستن را دوست ندارد و با هر کس این گونه بنشیند ، دشمن می باشد. 🔰 شام پیامبران ، پس از عشا می باشد و شام خوردن را ترک نکنید ، زیرا شام نخوردن ، باعث از بین رفتن جسم می شود. 🔰 تب ، پیام آور مرگ و زندان خدا در روی زمین است ، که خدا هر کدام از بندگان را که بخواهد در زندانی می کند ، وهمان تب گناهان را می ریزد ، همان گونه که کرک از کوهان شتر میریزد. 🔰 همه دردها از درون جسم است ، مگر زخم و تب که این دو از بیرون وارد جسم می شوند. 🔰 حرارت تب را با گل بنفشه و آب سرد کم کنید ؛ زیرا حرارت آن از گرمای دوزخ است. 🔰 مسلمان تا زمانی که بیماری بر سلامتی اش غلبه نکند ، به درمان نمی پردازد. 🔰 دعا قضا و قدر قطعی را بر می گرداند ، پس آن را به عنوان اسلحه خود قرار بدهید. 🔰 از کسالت و تنبلی پرهیز کنید ، که هر کس تنبلی کند ، حق خدا متعال را نمی پردازد. 🔰 بوی بد متعفن بدن را با آب پاکیزه بر طرف کنید. 🔰 خودتان را بررسی کنید که خداوند متعال بندگان کثیف را دوست ندارد ، زیرا هر کس کنار او می نشیند ، از کثافت او روی گردان می شود. 🔰 بیماران خود را با صدقه درمان کنید. 🔰 غصه نیمی از پیری است. 🔰 هر کس پدر و مادرش را ناراحت کند در واقع عاق آنها شده است.