eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
166.3هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام حبیبه جان لطفا سوال منو بذارید توگروه شاید دوستان لطف کردن جواب دادن البته سوا
💜🍃 سلام اون خانمی که گفتن پریودشون بیست روزه هنوز خوب نشدن باید برن آزمایش تیروئید بدن احتمالا از تیروئیدشون باشه خانمی که اسنترا میخوره برای وسواسش ..شما حتما از دکترت بپرس اگر ضرر داشته باشه یه قرص جایگزین بهت میده 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام شبتون بخیر.ممنون بابت کانال خوبتون.در مورد خانمی که اهل اصفهان هستن.و دکتر خوب در تهران میخواستن برن بیمارستان امام خمینی.دکترای ماهری داره.دکتر ایرج هریرچی فوق تخصص آنکولوژی. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام وعرض ادب احترام لطف کنید روی اون زخم یه خمیر آرد وقند بالاب دهان خودشخص درست کنید بذارید انشاالله که خوب بشه 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 عزیزی که پریود شدن خونریزیشون ۲۰روز طول میکشه میتونن از سویق عدس اب هویج و یک قاشق نشاسته حل شده در یک لیوان اب استفاده کنن ولی حتما سونو انجام بدن اگه خدایی نکرده توده یا میوم و.. باشه باید اقدامات بعدی رو انجام بدن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 عزیزی که مجرای اشک بچشون بسته اس با دست کنار چشم در امتداد بینی رو ماساژ بدن اجازه بدین اشک چشم خارج بشه اگه با دارو خشک کنن رطوبت تو مغز میمونه اگه حالت عفونی پیدا کرد با چای غلیظ ایرانی سرد شده خارجش رو بشورید میل زدن هم عمل سختی نیس نگران نباشن 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام واحترام ،خانمی که ابسه گازی دارند وتهران دکتر می خواستند دکترفصیحی دستجردی متخصص عفونی هستند ودرضمن دکترای طب سنتی واسلامی دارند بسیار حاذق هستند ازاینترنت ادرس ومشخصاتشون ببینین سخت میشه وقت گرفت برین مطب به منشی بگین اورژانسیه وبین مریض ببیننتون 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام ، دختر من هم مجرای اشکش بسته بود یک ورزشی داره دستتون تمیز بشورین وقتی نوزاد شیر می خوره ازتیغه بینی گوشه داخلی چسم به سمت بینی کامل ماساژ بدین درست میشه ،وقتی هم چشمش قی می کنه باچای کم رنگ وتازه دم وپنبه چشمش اروم شستشوبدین 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام به همگی وحبیبه جان انشاالله که همیشه سلامت باشید درمورد اونیکه سردردشدید داره من هم مثل شمابودم سردردام همیشگی بودتاموقع سردردشدید رفتم فشارخون گرفتم فشارم بيست بودازاون موقع که فشارم کنترل میکنم خیلی بهترم امیدوارم که کمکی کرده باشم😊 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام،ببخشید میگم که راجب قفلی که گفتن برای زبان بند؟؟؟و اینکه تجربه داشتن خانمای عزیز خواهشاا جواب بدین 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام عزیزم اینو حتما بزار خانمی که میگه دختر ۱۸سالم خیلی خوبه همه دوستش دارن ولی هیچ خواستگاری نداره آخه خواهر عزیزمن داشتن خواستگار چه کلاسی داره بعدم چه اشتباه بزرگی میکنید برای چی به همه میگین دخترم ,خیلی خواستگار داره قبول نمیکنم شاید یکی از همونا بخواد بیاد خواستگاری بخواد یکی معرفی کنه اینجور نگو خواهر عزیزم بگو خواستگار داره خوب نبوده مثلا همچین عیبی داشته اینجوری که شما میگی بقیه هم میگن برای چی بریم بهمون بگن نه .انشالله بهترین ها نصیب دخترت بشه .برای مشکل من هم دعاکن من هستم (😁گلبرگ ) 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 اینو بزار برای خانمی که میگه شوهرم چندبار بهم خیانت کرده همه سوره ها رو خوندم ولی جواب نداد گلم عزیز دلم اگر دیدی التماست کرد گفت نرو طلاق نگیر ازش .بشین سر زندگی بخاطر بچهات کلاس یوگا ثبت نام کن باهاش زیر یه سقف باش ولی فکر کن مرده تو همین گروها دیدم خانمی گفت شوهرم دیگه برام مثله عابر بانک ازش استفاده میکنم.همه جوانب در نظر بگیر انشالله هرچی خیره پیش بیاد.ولکن بابا آخرش که چی بخاطر کی خودت مریض کنی بزن به بیخیالی بالاخره هرکس یه مشگلی داره 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام ودرود در مورد خانم یا اقایی که انگشتشون عفونت داره راهکاری هست بسیار عالی این راهکار حتی زخم بسترهای فوق پیشرفته را هم درمان میکنه یک تکه الوئه ورا را برداشته پوست یک طرف ان را بگیرید وروی ژله ها را با نوک چاقو خراش دهید داخل انگشت دشتکش یکبار مصر ف که ازانتها بریده شده انداخته شود وروی محل عفونت کرده با چسب مهار شود اگر یک طرف پوست الوئه ورا برداشته شود ویک طرف بماند راحت تر میتوان مهار کرد در ضمن الوئه ورا برای التیام سوختگی هم بسیار مفید است وهمچنین خارشها وسوزشها هر کجای بدن که باشد وهمه اینها به اذن خداوند کریم است خدایا سپاس سپاس سپاس 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام دوستی که گوشه چشمشون برجستگی مثل جوش داره، اون جوش نیست. چربی هست که زیر پوست تجمع کرده. منم روی پلکم داشتم. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 برای خانمی که پریودهاش طولانیه و 20روز طول میکشه خوب باید بری دکتر زنان و حتما سونو بدی به احتمال کیستی یا فیبرومی داری.من چند سال پیش یه همچین مشگلی داشتم سونو دادم کیست بزرگ تخمدان داشتم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مهسا منصور بازم جواب تلفنم رو نداد ...بااینکه از منصور خوشم نمیومد ولی بازم اشک
🌸🍃 مهسا همینجوری به حمید زل زدم و که حمید گفت مهسا چرا نمیفهمی نمیخوامت؟...چرا تو کله ات نمیره دوست ندارم؟...حتما باید دلت رو بشکنم؟ بغض کردم و دیگه چیزی‌نگفتم ! چند ثانیه گذشت! تا گفتم خب تو که منو نمیخوای منصور رو برام جور کن!...به خاطر زندگی خواهرت ...یه کاری کن که زودتر از زندگیتون برم...هم تو از دست ابراز علاقه های وقت و بی وقت من راحت میشی هم بیتا رنگ و روی ارامش رو میبینه! که حمید یه نیم نگاه بهم انداخت و بعد گاز ماشین رو گرفت و رفت ازش نپرسیدم کجا میره تا اینکه خودمو جلوی یه شرکت دیدم حمید پیاده شد و بهم اشاره کرد پیاده شم! پرسیدم کجا؟ که گفت مگه منصور رو نمیخوای؟...آوردمت پیشش! تو دلم با تعجب گفتم پس منصور خیلی آدم حسابیه که شرکت به این بزرگی داره! پیاده شدم و پشت سر حمید قدم قدم میرفتم تااینکه حمید رفت پیش یه منشی! که هرچی از خوشگلیش بگم کم گفتم ! با خودم گفتم وقتی منصور همچین آدمای درست حسابی دور وبرشن چرا منو با هزار تا مشکل میخواد؟ حمید به منشی گفت و بعد از ده دقیقه منشی گفت بفرمایید داخل! حمید رفت رو صندلی نشست و بهم گفت برو داخل هرچی میخوای بگو! خجالت میکشیدم ولی رفتم تا هم خودمو هم بیتارو از این مصیبت خلاص کنم! داخل که رفتم منصور رو دیدم پشت یه میز بزرگ نشسته بود تا منو دید توی چشمای غم آلودش اشک جمع شد از خجالت سرم رو انداختم پایین که منصور گفت اینجا اومدی چیکار؟ بدون تعارف رفتم نشستم رو صندلی و گفتم اومدم بگم میخوام از محسن جدا شم !...قبول میکنی با من باشی؟ منصور یه پوزخند پرغم زد و گفت فکر میکنی وقتی اینو میپرسی جواب من نه هست؟‌...بااینکه بد کردی باهام و بد شد ولی ازت نمیگذرم مهسا! من خیلی وقته توی فکرتم ! از شنیدن این جمله به فکر فرو رفتم و گفتم چطور منصور خیلی وقته توی فکر منه؟ما که تازه باهم اشنا شدیم همینجوری توی فکر فرو رفته بودم که یهو منصور گفت مهسا تصمیمت چیه؟...میخوای چیکار کنی؟ جا خوردم و گفتم خب چیکار کنم ؟ تا منصور که تا حالا عص...بانیت و ناراحتیش رو ندیده بودم اخمی کرد و گفت نکنه باز میخوای بری تو خونه ی اون محسن؟ سرم رو انداختم پایین و گفتم خب مگه چاره ی دیگه ای هم دارم ؟ کجارو دارم که برم؟ منصور از پشت میز بزرگش بلند شد و گفت مهسا چقدر بهت بگم؟...دارم میگم برات خونه میگیرم!...حتی با منم نه ! ...تنها زندگی کن تا وقتی که منو میشناسی بعدش عقد کنیم منم که دیگه تصمیمم رو گرفته بودم با منصور باشم اخه این تنها راه خلاصی از این وضعیت بود قبول کردم از اتاق منصور اومدم بیرون و دیدم که حمید منتظره نگاهی بهش انداختم و آروم گفتم میشه منو برسونی خونه ؟...میخوام وسایلام رو بیارم منصور گفته میخواد واسم خونه بگیره و تا وقتی که خونه بگیره توی هتل میمونم! حمید یه لبخند ریز زد و سرش رو تکون داد و گفت باشه انگار همه از این وضعیت راضی بودن به جز منو محسن من چون دلم پیش حمید گیر بود و محسنم چون نمیدونم عاشقم بود یا بچه میخواست!یا تنوع طلب بود ! خلاصه با حمید رفتیم خونه که دیدم ماشین محسن دم دره دلم لرزید واقعا دیگه پتانسیل دعوارو نداشتم نگاه مظلومانه ای به حمید انداختم و گفتم خب حالا چیکار کنم ؟...چجوری وسایلم رو بیارم؟..که حمید گفت من محسنو میبرم بیرون تو توی ماشین قایم شو ما که دور شدیم برو داخل وسایلاتو جمع کن بزار تو ماشین تا بیام قبول کردم و حمید همین کارو کرد و محسن رو سوار ماشین کرد و برد منم سریع رفتم داخل خونه که دیدم بیتا کف حیاط نشسته و چشماش پر اشکه ! دلم سوخت براش و گفتم چی شده؟ ...من دارم میرم! بیتا پوزخندی زد و گفت وقتی محسنو عاشق خودت کردی داری میری؟...چشم اون به جز تو کسیو نمیبینه مهسا...امروز رسما بهم گفت دوستم نداره و تورو دوس داره!...تو مگه چی داری مهسا که محسنمو ازم گرفتی ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍏 ♦️ از ناحیه مرد - علل مختلف دارد و یا از جانب مرد است یا زن یا هر دو. ▫️ : - در مردان اگر آب منی سفید رنگ باشد سالم و بچه دار می شود و اگر کدر و یا مایل به قرمز رنگ باشد معلوم است مشکل دارد و نازا است و نیاز به درمان دارد.  ▫️درمان -در مردان: ✅- تین فیل ✅- پودر کَوَر ✅ پودر کاسنی ✅مرکب چهار ✅املج ✅لبان ✅ابن مسعود ✅ شبها بدون شام نخوابد بلکه شام مقوی و مفصل بخورد. ▫️دستور غذایی (یک یا دو ماه): ۱- صبحانه از روز هفتم قاعدگی تا روز سیزدهم سرخ شده پیاز با روغن زیتون و تخم مرغ ۲- یک لیوان مخلوط شیر با عسل هر شب از هفتم تا سیزدهم قاعدگی ۳- ناشتا یک قاشق مرباخوری عسل (مخلوط سی گرم ژل رویال (عسل ملکه) با نیم کیلو عسل خوب) با هفت عدد سیاه دانه. - برای مردان (علاوه بر موارد فوق) ۴- زیاد خوردن خرما، انجیر و هویج. ۵-دستور آب نیسان..تخم زردک شیره انگور..نخود..به شیرین هلیم.گوشت کبابی..طبخ گوشت باشیر تخم مرغ باگوشت... شام شیروخرما شیرباعسل ازهفتم تا سیزدهم قاعدگی زن ▫️دستور معنوی: ۱- خواندن دعاهای طلب فرزند. ۲- درحال سجده بگوید"اللهم آدم فیهن لذتی وکثرفیهن رغبتی و قو علیهن ضعفی جلالا من عندک یاسیدی" ۳- نیت کند اگرپسر باشد نامش را محمد یا علی بگذارد و اگر دختر می خواهد نامش را فاطمه بگذارد. استغفار. حجامت انتهای ستون فقرات شستن دهان بعد از سعد لثه 🔹بعد از این کارها در شب چهاردهم که تخمک پایین می آید و در رحم قرارگیرد همبستر شود و باذن الله درهمان ماه یا ماه بعدی باردارمی شود. شما سالم هم  که باشید باید مزاجتون سرد نباشه واسه بچه داری و توصیه های غذایی رو درموارد بالا رعایت کنید. ♦️ ازناحیه زن علت: درمان: ✅ مخلوط سویق جو و گندم ، پیاز ✅ دستور آب نیسان ✅ انجیر ✅ سویق با روغن زیتون ✅ تخم مرغ با پیاز و روغن زیتون ناشتا ✅ جرجیر ✅ مرکب چهار ✅ قراص ✅ حجامت انتهای ستون فقرات ⛔️ ممنوعات خوردن سرکه، گشنیز، سیب ترش ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
📝 ❤️ امروز چای را من دم میکنم نان صبحانه را من گرم میکنم نوای صبحگاهی رادیو را من در خانه پخش میکنم... کنارت مینشینم با دستانم موهایت را نوازش میکنم و با صدای آرام کنار گوشت زمزمه میکنم نمیخواهی بیدار شوی خورشید طلوع کرده... امروز من پرده های خانه را کنار میزنم تا آفتاب مهمان خانه شود... امروز من برایت با عشق غذای دلخواهت را آماده میکنم و مدام حین خرد کردن پیازها گوش هایم را تیز میکنم که بگویی خوب ریزشان کن که زیر دندان هایم لمسشان نکنم... امروز من برایت یک سفره ی رنگین پهن میکنم و هزار و یک جور سلیقه به خرج میدهم که غذا باب میلت باشد... و مدام حین غذا خوردن میپرسم دوست داشتی یا سری بعد کمی رنگ و لعابش را بیشتر کنم... امروز من به شلوغی های هفته و روزهایت نگاه میکنم و کمد لباس هایت را باز میکنم تا با شستن رخت هایت کمی از سنگینی کارهایت را کم کنم... امروز من به گلدان های کنار پنجره آب میدهم و زیر لب برایشان آواز میخوانم... امروز من میان هزار کار نکرده حواسم را جمع سکوتت میکنم و چای را بهانه میکنم که بیایی کنارم بنشینی و از حرف های در دل مانده ات برایم سخن بگویی... میدانی امروز من به اندازه یک عمر برایت مادری میکنم... تو امروز همان دخترک لباس صورتی کمر باریک باش که موهایش را خرگوشی بسته و به آرزوهایش فکر میکند... و من همان مادری که سالهاست در پیچ و خم این روزگار روزهای جوانیش را برای رسیدن من به آرزوهایم گم کرده... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌿 موانع بین زوجین حدس زدن نیازها 🤔 باور نادرست «همسر من باید خودش چیزی که من نیاز دارم رو بفهمه» از خودتون دور کنید. با تمرین و تکرار یاد بگیرید نیازها و احساساتتون رو به زبون بیارین و از همسرتون درخواست کنید. قدردان نبودن ☹️ کارهایی که همسرتون برای شما انجام میده، فارغ از این که از جانب شما ابراز نیاز شده یا نه، ارزشمنده و باید بخاطر اونا کنید. ترس از اختلاف‌نظر 😶 نظر تو زندگی مشترک طبیعیه و لزوماً به معنای اشتباه یکی از طرفین نیست. از طریق همین اختلاف‌نظرها همسرتون رو بیشتر بشناسین و مسائل رو بهتر حل کنید. با سکوت و حرف نزدن زندگی رو تلخ نکنید. ابراز نیاز رو نشونه ضعف دونستن ☺️ با حفظ ، نیاز به همسر و درخواست کمک ازش رو نشونه ضعف ندونید و از ابراز خواسته‌ و نیازهاتون به همسرتون خودداری نکنید. ترس از واکنش همسر 🤭 از ترس قطع گفتگو، مخالفت، پند و اندرز، قضاوت و.... از بیان احساسات پرهیز نکنید و حس‌های درونی‌تون رو ابراز کنید. 👴تاثیر پدر بر رشد جنسی دختر👸 دختربچه ها خیلی زود یاد میگیرند که برای جلب تایید و تحسین پدر، باید چه بازی هایی انجام دهند. آنها ممکن است خود را باهوش، زیرک، محجوب و اغواگر نشان دهند. 👧اولین مردی که دختر به او ابراز علاقه میکند، پدر اوست. پاسخی که پدر به ابراز علاقه او میدهد برای رشد جنسی دختر بسیار حیاتی است. گرما، بازیگوشی و عشق پدر برای رشد جنسی سالم دختر بسیار مهم است. درغیر این صورت اولین دلبستگی یعنی مادر، همچنان موضوع عشق اولیه و اصلی او باقی میماند. از سوی دیگر سلطه جویی، تملک طلبی و انتقاد پدر از دختر میتواند در آینده، رشد جنسی و علاقه دختر را به جنس مخالف مخدوش یا نابود سازد. ▪️پدری که نقش طبیعی خود را به عنوان حامی جنسیت دختر جوان خود نادیده میگیرد، بیشتر به روحیه دختر آزار میرساند و بعلت نیاز به سلطه مذکر، رشد جنسی عادی دختر را از طریق معاشرت با محارم متوقف میکند. چنین دختری باید بقیه عمر خود را صرف بازپس گیری جنسیت خود کند و این واقعیت را که بعنوان زن از حقوقی برخوردار است درک نماید. 🔸دختربچه های دیگر یاد میگیرند که وقتی دور و بر بابا هستند، استعداد خود را چندان بروز ندهند. آنها ممکن است مورد تمسخر، انتقاد، عدم تایید و آزار جسمی قرار بگیرند، بنابراین می آموزند که جلوی مردان خود را خیلی "با عرضه" نشان دهند. آنها به سرعت یاد میگیرند که اجازه دهند بابا بازی یا شطرنج را ببرد. این دخترها آرزوهای خود را فراموش میکنند و تلاش میکنند که همواره کسی که در نظر آنها به عنوان رئیس پذیرفته شده است، یعنی پدر، خیلی خوب به نظر بیاید. سرانجام آنها نسبت به آنچه که در زندگی آنها در رابطه با پدر اتفاق افتاده، احساس تلخی و انفعال میکنند و شکاک و عیب جو میشوند. 👩دخترانی که در دوران کودکی از بی توجهی پدر رنج برده اند در هر رابطه ای دنبال ان توجه گمشده میگردند. 📚 کتاب ژرفای_زن_بودن نوشته مورین_مورداک 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 در كنار شهری خاركنی زندگی می‌كرد كه فقر و فاقه او را به شدت محاصره كرده بود. روزها در بیابان گرم، همراه با زحمت فراوان و بی‌دریغ مشغول خاركنی بوده و پس از به دست آوردن مقداری خار، آن را به پشت خود بار نموده به شهر می‌آورد و به قیمت كمی می‌فروخت. روزی در ضمن كار صدای دور شو، كور شو، شنید، جمعیتی را با آرایش فوق العاده در حركت دید، برای تماشا به كناری ایستاده دختر زیبای امیر شهر به شكار می‌رفت، و آن دستگاه با عظمت از آن او بود. در این حین چشم جوان خاركن به جمال خیره كننده‎ی او افتاد و به قول معروف دل و دین یكجا در برابر زیبایی خیره كننده او سودا كرد. قافله عبور كرد و جوان ساعت‌ها در اندوه و حسرت می‌سوخت. توان كار كردن نداشت، لنگ لنگان به طرف شهر حركت كرد. به حال اضطراب افتاد، دل خسته و افسرده شده، راه به جایی نداشت، میل داشت بدون هیچ شرطی، وسیله ازدواج با دختر شاه برایش فراهم شود. دانشوری آگاه او را دید، از احوال درونش باخبر شد، تا می‌توانست او را نصیحت كرد ولی پند دانشور بی‌فایده بود و نصیحت او اثر نداشت و آنچه عاشق را آرام می‌كرد فقط رسیدن به محبوبش بود. مرد دانشور آخر به او گفت: «تو كه از حسب و نسب و جاه و مال، شهرت و اعتبار و زیبائی بهره‌ای نداری و عشق خواسته تو از محالات است و اكنون كه راه به بن‌بست رسیده، برای پیدا شدن چاره‌ی درد جز رفتن به مسجد و قرار گرفتن در سلك عابدین راهی نمی‌بینم. مشغول عبادت شو شاید از این راه به شهرت رسیده و گشایشی در كارت حاصل شود.» خاركن فقیر پند دانشور را به كار بست،‌كوه و دشت و كار و كسب خویش را رها كرد و به مسجدی كه نزدیك شهر بود و از صورت آن جز ویرانه‌ای باقی نمانده بود آمد و بساط عبادت خود را جهت جلب نظر اهالی در آنجا پهن كرد. كم‌كم كثرت عبادت و به خصوص نمازهای پی‌درپی، به تدریج او را در میان مردم مشهور كرد، آهسته آهسته ذكر خیرش دهان به دهان گشت و همه جا سخن او به میان آمد. آری سخن از عبادت و پاكی و ركوع و سجود او در میان مردم آنچنان شهرت گرفت كه آوازه او به گوش شاه رسید و شاه با كمال اشتیاق قصد دیدار او كرد. شاه روزی كه از شكار باز می‌گشت، مسیرش به كلبه‌ی عابد افتاد برای دیدن او عزم خود را جزم كرد و بالاخره همراه با ندیمان، با كبكبه شاهی قدم در مسجد خراب گذاشت. پادشاه در ضمن زیارت خاركن فقیر و دیدن وضع عبادت او، به ارادتش افزوده شد، شاه تصور می‌كرد به خدمت یكی از اولیاء بزرگ الهی رسیده، تنها كسی كه خبر داشت این همه عبادت و آه و ناله قلابی و توخالی است خود خاركن بود. در هر صورت پادشاه سر سخن را با آن جوان باز كرد و كلام را به مسأله ازدواج كشید، سپس با یك دنیا اشتیاق داستان دختر خود را مطرح كرده كه ای عابد شب زنده‌دار، تو تمام سنت‌های اسلامی را رعایت كرده‌ای مگر یك سنت مهم و آن هم ازدواج است، می‌دانی كه رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر مساله ازدواج چه تأكید سختی داشت. من از تو می‌خواهم به اجرای این سنت مهم برخیزی و فراهم آوردن وسیله‌ی آن هم با من، علاوه بر این من میل دارم كه تو را به دامادی خود بپذیرم، زیرا در سراپرده خود دختری دارم آراسته به كمالات و از لطف الهی از زیبایی خیره كننده‌ای هم برخوردار است، من از تو می‌خواهم به قبول پیشنهاد من تن در دهی، تا من آن پری‌روی را با تمام مخارج لازمه در اختیار تو قرار دهم! ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
! جوان بعد از شنیدن سخنان شاه در یك دنیا حسرت فرو رفت و در جواب شاه سكوت كرده و شاه به تصور این كه حجب و حیاء و زهد و عفت مانع از جواب اوست چیزی نگفت، از جوان عابد خداحافظی كرد و به كاخ خود رفت، ولی تمام شب در این فكر بود كه چگونه زمینه‌ی ازدواج دخترش را با این مرد الهی فراهم كند. صبح شد، شاه یكی از دانشوران را خواست و داستان عابد را با او در میان گذاشت و گفت به خاطر خدا و برای اینكه از قدم او زندگی من غرق بركت شود نزد او رو و وی را به این ازدواج و وصلت حاضر كن. عالم آمد و پس از گفتگوی بسیار و اقامه و دلیل و برهان و خواندن آیه و خبر، ‌جوان را راضی به ازدواج كرد. سپس نزد شاه آمد و رضایت عابد را به سلطان خبر داد، سلطان از این مساله آن چنان خوشحال شد كه در پوست نمی‌گنجید. مأموران شاه به مسجد آمدند و با خواهش و تمنا لباس دامادی شاه را به او پوشاندند و او را مانند نگینی در حلقه گرفتند و با كبكبه و دبدبه شاهی به قصر آورند. در آنجا غلامان و كنیزان دست به سینه برای استقبال او صف كشیده بودند و امیران و دبیران و سپاهیان جهت احترام به داماد شاه گوش تا گوش ایستاده بودند. وقتی قدم به بارگاه شاه گذاشت و چشمش به آن همه جلال و شكوه و عظمت افتاد، غرق در حیرت شد و ناگهان برق اندیشه درون جان تاریكش را روشن كرد، به این مساله توجه نمود، من همان جوان فقیر و آدم بدبختم، من همان خاركن مسكین و دردمندم، من همانم كه مردم عادی حاضر نبودند سلامم را جواب بدهند، من همان گدای دل سوخته‌ ام كه از تهیه‌ی قرص نان جویی و پارچه‌ای كهنه عاجز بودم، من همان پریشان عاجز و بینوای مستمندم! آری جوان بر اساس آیات الهی به فكر فرو رفت، كه من همان خاركنم كه بر اثر عبادت میان تهی، و طاعت ریایی به این مقام رسیدم، آه بر من، حسرت و اندوه از من، اگر به عبادت حقیقی و طاعت خالص اقدام می‌كردم چه می‌شدم؟ در غوغای پر از آرایش ظاهری دربار، چشم دل خاركن باز شد، جمال دوست در آئینه‌ی دلش تجلی كرد. با قدم اراده و عزم استوار، پای از دربار بیرون گذاشت و از كنار آغوش آن پری‌وش كناره گرفت و به سوی نماز و عبادت واقعی و بندگی حقیقی خدا حركت كرد. وقتی نماز ریائی و میان تهی و الفاظ بی‌معنی این گونه برای حل مشكل مدد كند، نماز واقعی و عبادات خالصانه، و طاعت بی‌ریا چه خواهد كرد؟[1] سرود شكفتن / لطيف راشدي __________ [1] . كتاب عرفان اسلامی، جلد 5، به نقل از كتاب طاقدیس مرحوم ملا احمد نراقی. سرود شكفتن / لطيف راشدي ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
خواهر عزیزی که دعا برای وابسته کردن شوهر خواستند. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 سلام من یه پسر شیش ساله دارم .پیش دبستانی میره بچه ها را اذیت میکنه .میزنیشون امروز دماغ یکی از بچه ها را زخم کرده بود همه شا کی هستن ازش . خودم استرس چکارش کنم .لطفی کنین راهنمایی کنین خیلی هم بچه دلسوز مهربانی هست توی خونه .اونجا میره با بچه ها درگیر میشه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید آدمین جان خدا قوت لطفا پیام من هم بزارید تو گروه شاید دوستان عزیز لطف کن جواب من هم بدن ممنون من نوه ام سیزده سالش هست دختر خیلی دل درد داره طوری که از مدرسه زنک میزنن دخترم بله دنبالش حالش خوب نیست سونوگرافی هم داده چیزی معلوم نشده دکتر گفته باید به دکتر گوارش بره خیلی نگرانش هستم ممنون میشم دوستان راه کاری داشته باشن به من بگن سپاسگزارم 🌻❤🌻 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت به خیرشهرقم چشم پزشک خوب کسی سراغ داره برادرم یه چشمش دکتر گفته بینایشو از دست داده ظاهری هم معلومه یه چشمش کوچیک شده کسی خبر داره خوب میشه ممنون میشم راهنایی کنید خواهش میکنم دعا کنید من برای همه ی کسانی که مشگلشونو اینجا میگن دعا میکنم با تشکر از دیر گروه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیزم.وقتتون بخیر. سلامت وزنده باشید .من دوروزه عادت ماهیانه میشم بعد قطع میشه دوباره بعد چندروز لک بینی وی چیزایی خیلی معذرت می‌خوام کش مانند رنگ خون وقهوه ای خارج میشه ممنون میشم راهنمایی کنید .کیست سینه دارم ونمیتونم رازیانه بخورم .ممنون از راهنمایی شما پایدار باشید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام آدمین عزیزممنون بابت کانال خوبت سوالی که داشتم میشه توراخدازودتر بفرستی توگروه دخترخواهرم ۱۵سالشه رفته سونوکیست ۱۰ سانتی داره توروخدا میشه راهنمایی کنید که باید چکارکنه خیلی ناراحت ونگرانیم کسی بلده ؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ 😔😔سلام من خیلی زندگی خوب واحساس خوشبختی میکردم یه ظهری تا شب رفتم به باغ مون که درخت داره سربزنم دم برگشتنی گفتم برم یه سری بزنم ازشوهرم که بیرون محل کارش که با بلدوزر کارمیکنه وهمیشه ساعت ۵ کارش تموم میشه میره وسایلشو یه خونه مخصوص که وسایل کارش رواونجا میذاره بعد میادمنزل ازقضا منم رفتم اونجا یه سری بزنم یه چایی باهم بخوريم چون اونجا مجهز ه همه چی داره رفتم نزدیک بلدوزروماشینمون بیرون بود رفتم درروباز کنم دیدم کلید روی در بیرون حیاط محوطه روبازکردم دیدم چراغ اتاق اون محوطه روشنه درروباز کردم دیدم وای چه خبره شوهرم سرپیکنیک. لوله ومواد چشام 😳 منونگو تعجب زده هیچی نگفتم کفش هامو هنوز خاستم دربیارم برگشتم ساکت سوارماشین شدم برگشتم نمیدونم چرا واز کی این بلا سرمون آمده ومن خبر ندارم چیکارکنم خیلی امشب ناراحتم چطور متقاعد کنم وبفهمونم این راهش نیس از اعتماد من سواستفاده کرده😢 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام من یک پسر ۱۸ساله دارم از بچه گی دچار استرس زیاد وناخن خوری وتیک عصبی تمرکز نداره جدیداً بیشتر شده وقتی ۸تا۹ساله بود یک روانپزسک بردمش ۲تا ۳ ماه تحت درمان بود هیچ تاثیری نداشت لطفاً اگه کسی روانپزشک حاذق در شهر مشهد مشنا سه معرفی کنه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام چند وقته مانتو ی من گم شده آیه انه رجعه لقادر و خوندم پیدا نشد از وقتی گم شده نمیدونم جن برده ؛چیشده نمیدونم عصبی شدم همش مریضم ؛من و شوهرم همش دعوا داریم ؛میگم نکنه کسی چیزی لباسم وبرده و تا بلایی سرمون بده ؛خودم فکر وخیالی شدم شما رو بخدا کمکم کنین روح وروانم داغونه ؛ همسایه ام ازاینجور کارهای جادوگری هم انجام میده توی خونه اگه بخندیم سرمون وبلا میاره اصلا با این همسایه در ارتباط نیستیم هر چی این آیه برای پیدا شدن ومیخونم؛پیدا نمیشه تو رو خدا کمکم کنین چیکار کنم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دخترم همزاد داره خیلی اذیت میشه توی تمام کارش گره میندازه تنش کبود میشه؛توی خواب میبینه خیلی اذیت میشه دعای ابودجانه گردنش هست حرز امام جواد داره ؛اصلا توی همه کارهاش گره میندازه چهار قل ومیخونه حتی توی خواستگار هم در حد حرف میشه خیلی داره نا امید میشه بخدا برای یک مار خیلی درد آوره بچه ام جلوی چشمم داره نابود میشه نمیدونم چیکار کنم من چیکار کنم ؛امیدش واز دست داده شبها سوره جن میخونم یکسره توی قرآن و دعا هستم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام برادرم حدودیکماه بدنش بشدت خارش داره ازسر تاپا آزمایش کبد داده مشکلی نداره علتش چی میتونه باشه 👇❤️ @adminam1400
و ❤️ هیچ وقت به گوشی عباس دست نمیزدم ولی اون روز بلافاصله بعد از رفتنش موبایلش رو که هنوز توی بازی بود رو برداشتم و رفتم توی پیامهاش .. اسم نرگس رو مامان پسرم سیو کرده بود .. دستهام میلرزید .. پیامهای اخیرشون رو خوندم .. نرگس تو همه ی پیامهاش عباس رو عباس جونم خطاب کرده بود و دلم میخواست الان نزدیکم بود و تکه تکه اش میکردم .. آخرین گفتگوشون همین یک ساعت پیش بوده که نرگس گفته بود نگرانم بچه به دنیا بیاد و یک دونه لباس نداره تنش کنیم .. عباس جواب داده بود نگران نباش نرگس گلی فردا میریم هر چی لازمه میخریم .. دیگه چیزی نمیدیدم .. عباس .. عباس من .. به کسی غیر از من هم گفته بود گلی ... مگه من فقط گل عباس نبودم .. دیگه حتی یک ثانیه نمیتونستم و نمیخواستم عباس رو ببینم .. سریع ساک کوچکی برداشتم و وسایل شخصیم رو جمع کردم .. در تمام این مدت اشکهام بی اختیار میریخت و باعث کند شدن کارم شده بود .. وسط سالن مانتو میپوشیدم که عباس برگشت .. با تعجب نگاهم کرد و پرسید مریم .. چی شده .. چرا گریه میکنی .. قدمی به سمتم برداشت که بلند داد زدم سمت من نیا .. عباس هم با صدای بلند پرسید چی شده؟ کی بهت حرفی زده؟ با دست اشاره ای به موبایلش کردم و گفتم اون ... حرفهای خصوصیت با نرگسسس گلییی جونت رو بهم گفت .. ساکم رو برداشتم و دیگه منتظر یک کلمه حرف از جانب عباس نشدم و از خونه زدم بیرون .. 👇👇👇 ادامه 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2674983167C1a6cf754d5 داستان عباس و مریمه ها😍🙈👆🏻 ترکونده کل رو💪🏻 از دستش نده این داستان 😍🔞👆🏻👆🏻 کاملش سنجاق شده✅✅
😍 با سلام میخواستم در مورد چالش جهیزیه نظر بدم برا کسانی که وسعشون نمیرسه در جهیزیه باید چیزهای ضروری رو در نظر گرفت عروسی داشتیم که چند نوع خرد کن داشته که اصلا کاربردی نداشته یه رنده ساده کار همش رو انجام میداده چیزهایی که واقعا مورد نیازه رو تهیه کنند وطوری باشه که سر کوفت هم نشنوند 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁 سلام وقت بخیر خواستم تو چالش جهیزیه تون شرکت کنم من دخترم را شیش ماه پیش جهیزیه دادم و خدا را شکر اینقدر همچی باکلاس خوشگل وبا سلیقه بود که همه دهنشون باز مونده بود خواستم به مادران و دختران بگم که توی فروشگاه و مغازه اولی که میرین خرید نکنید یه کم همه جا را ببینید از بهترین برند ها تا کمترین و قیمتها را داشت باشین و تفاوت قیمت را هم ملاحظه کنید میتونی بهتر ین جهاز را با بهتر برند با قیمت مناسب تهیه کنید اگه یه کم حوصله و سلیقه به خرج بدین مثلاً مبل را از بهترین برند با بهترین چوب و پارچه تو فروشگاه ببین و بعد شما خودتون کلاف خام بگیرین با بهترین پارچه رنگ و تودوزی انجام بدین و میبینی که چند برابر کمتر پول میدیند و بهترین چیز را خرید میکنید و تازه با اون رنگ و پارچه ای که خودتون دوست دارین انشاالله که همه همیشه دست شون به کارهای خیر باشه و خوشبخت بشن مامان یاسین هست 🙏 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁 سلام عزیزم، در مورد چالش خرید جهیزیه، به نظر بنده وسایل برقی بزرگ مارک خوب خریده بشه، وسایل پذیرایی مهمان حتما خیلی شیک خریده بشه، مبل و قالی باکیفیت، حتما به اینکه وسایل باهم ست باشه توجه کنید، نیازی نیست که از یه چیز چند تا بخرید اصلا زیادی خرید نکنید مثلا نیاید چند تا سرویس ظرف بخرید واقعا نیاز نیست خصوصا وقتی از خودتون خونه ندارید وباید مستاجر باشید. برا دکوراسیون خونه سعی کنید از گل های طبیعی استفاده کنیدوسایل برقی کوچک که کاربرد کمی دارند نخرید ان شاالله عروس دامادا خودشون تو زندگی اگه احساس کردن خیلی نیاز خودشون بخرن ممکنه یه وسیله برا بعضی خیلی مهم و کاربردی باشه اما برا بعضی ها نه کاربردی نباشه، سعی کنید سرویس خواب خیلی خوبی بخرید خوش خواب طبی، روتختی هم باید خیلی جلوه داشته باشه، سرویس قاشق چنگال و ظرف ظروف یه شش نفره برا تو دست بخرید وهجده نفره برا مهمان. کتر وقوری هم قشنگه برا رو گاز حتما بخرید صفا میده به اشپزخانه😍ممنون طولانی شد. البته اینم بگم من خودم کارمند بودم جهیزیم را خودم خریدم حتی برا مامانم هم بعضی مواقع وسایل خونه میخرم😊😊 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁 سلام به دوستان گلم بنظرم برای خرید جهیزیه وسیله کم ولی با کیفیت بخرید وسایل برقی همه چیز استفاده نمیشه و خیلی کاربرد ندارن بعد هم توی کابینت هستن و در روشون بسته و توی دید نیستن به جاش سرویس و ظروف پذیرایی مهمان (سینی و استکان و قندون،میوه خوری و شیرینی و ظرف شکلات و پیش دستی و کاسه آجیل و... که ست هم باشن) ،سرویس قاشق چنگال وسایل سفره که تو دید مهمون هستن آنتیک و شیک باشن ❌️وسایلی مثل سرخکن مخصوصا اون سرخکن هایی که روغن زیاد میخان ❌️سبزی خوردکن،تخم مرغ آبپزکن،ساندویچ ساز بخارپز و سرویس پلاسکو و سماور و پاسماوری و ساعت ایستاده و گرامافون و خیلی چیزا دیگه که دوستان اشاره کردن کاربرد آنچنانی ندارن ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽