eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫( کانال اصلی اینجاست باقی کانالهای هم نام برای ما نیستند❌❌❌)
141.6هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
12 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ ایدی ادمین( ارسال پرسش و پاسخ)👇💗 @adminam1400 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب وبنر کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃 من که بچه بودم حدود دو سه سال داشتم زلزله میاد(کرمانشاه حدودا زیاد زلزله میاد) همه میرن بیرون من و یادشون میره من طبقه 5 خونمون بودم ابجیم برمیگرده منو میاره حدود دو سال پیش که 18 سال داشتم همین ماجرا تکرار شد اما اینسری من برگشتم و بچه خواهرمو اوردم😄 کارما عجیبی رخ داد 💚💚💚💚💚 مسخره ک چ عرض کنم....بارداربودم بااتوبوس میرفتیم دکتر ی خانم وآقایی هم باماهم مسیربودن بچشون5روزه بود شوهرم ازرودلسوزی گفت ببین بنده خدارو تازه زایمان کرده بااتوبوس اوردن(آخه ماهمیشه بادربست یاتپسی میرفتیم اینبارب اصرارمن سواراتوبوس شدیم ک کرایمون کم شه)منم دلم سوخت اواخربارداریم ی اتفاق خیلی بدی توزندگیمون افتاد ک وضع مالیمون خیییلی بدشد وقتی زایمان کردم شوهرم ازکاربی کارشده بودو مدام شهردیه دنبال کاربوددیه حتی پیش دکترم نمیتونستم برم باکلی وساطت توبهداشت ثبتنام کردم وپیاده تابهداشت میرفتم تک وتنها حالامن فک میکنم خدا اوروز ارحرف مابدش امد هرچند ماحرفمون ازرودلسوزی بود وحتی اون خانواده متوجه حرف مانشدن برای رفع مشکل ما اگ دوست داشتید ی صلوات بفرستیدالتماس دعا🙏🙏 💚💚💚💚💚💚 سلام. داداشم چند سال پیش ماشین سنگین قسطی خرید، قسطها سنگین بود و نتونست پرداخت کنه و افتاد زندان و.... من همش میگفتم خانومِ ایشون این وسط چکاره بوده؟ اون باید جلوی شوهرشو میگرفت. اون نباید میذاشت شوهرش پاشو بیشتر از گلیمش دراز کنه و این حرفا. بعد از چند سال، پارسال ما با کلی قرض و قوله و وام و فروش طلا، قصد کردیم خونه بخریم البته پولمون در حد مسکن مهر بود و توی شهر ما هنوز اینقدددددر خونه گرون نشده بود خلاصه ما بدنبال خونه مناسب میگشتیم که یهو شوهرم بدون مشورت و اطلاع دادن رفت یه واحد نیم ساخته یجای دیگه خرید حالا بعد از گذشت یکسال تکلیف اون خونه روشن نیست و ما هم بلاتکلیف😔 احساس میکنم دارم تقاص پس میدم😣 💚💚💚💚💚💚💚 آره به قانون کارما خیلی اعتقاد دارم چون همه چیز رو درست می‌گردونه و میاره سر خودت من مسخره یا چیز دیگه ای نکردم ولی بشدت خیر ک بخوام بر میگرده روی خودم بنظرم مثل یه چرخ و فلک ملیکام 💚💚💚💚💚💚💚 یه بار یکی از پله ها افتاد من بهش خندیدمو مسخرش کردم چند روز بعد همون بلا سرم اومد😑یکی هم تو زمان مدرسه یکی از بچه ها دندوناش خراب بودن من هی مسخره می کردم الان دندونای خودم خراب شدن. 😢 در کل به اینکه یکی رو مسخره کنی یابهش بخندی اون بلا سرت می یاد خیلی اعتقاد دارم 💚💚💚💚💚💚 سلام اره شوهر عمم مسخره دختر عمه دیگریم که چشماش ضعیفه رو کرد گفت از بس گوشت نخوردی کور شدی . عمم و دخترش خیلی ناراحت شدن بعد از یک ماه پسر عمم چشماش ضعیف شد عمم هم گفته بود شما که زیاد گوشت میخورید چرا کور شدید😂😅🙊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 دخترداییم همه چیز و بہ روم میاره.من هیچ وقت دل کسیو نمیشکنم.اگرم چیزی بگم دیگه کاسه ی صبرم لبریز میشه. صورتم و روی بینیم جوش زده بود.دخترداییم جوری مسخره اش کرد که وقتی رفت میوه بیاره اشکم دراومد. الان خودش هم همون‌نقاطی که من رو صورتم جوش داشتم اونم جوش زده😂' حتی همچین بدی های کوچیکی هم تاوان داره😂 ❣❣❣❣❣ سلام یه روز ظهر از محل کار میرفتم به سمت منزل دو تا چهار راه قبل از محله تصادف شده بود یکی از راننده ها خانم بود افسر راهنمایی و رانندگی درحال بررسی بود و می‌گفت مقصر خانم بوده بنده خدا دستپاچه شده بود و بجای پدال ترمز پدال گاز رو فشار داده بود منو همکارم خیلی بهش خندیدیم و مسخره کردیم دقیقا پنج دقیقه بعد که داشتم توی بلوار رانندگی میکردم و سرعتم بالا بود یکدفعه یه خاور اومد وسط راه منم خواستم ترمز بگیرم که دستپاچه شدم و محکم پدال گاز رو فشار دادم خاور رو رد کردم ولی زدم به تیر برق ماشین تا داشبورد لوله شد منم مجروح و سر تا پا خونی شدم خلاصه آمبولانس اومد و بیمارستان و بقیه مسائل ماشین دیگه قابل تعمیر و بازسازی نبود همینجوری اوراقی فروختمش یعنی از مسخره کردن تا تصادف پنج دقیقه نشد یکی از همکلاسی ها دیر کرده بود و کلاس شروع شده بود در زد و وارد شد گردنش کج شده بود جاش کنار من بود اومد نشست منم شروع کردم به خندیدن و اذیت کردنش خیلی ناراحت شد ولی هیچی نگفت فردا صبح وقتی از خواب بیدار شدم درد شدیدی رو در گردن و پشتم حس میکردم سر و گردنم هم کج شده بود هیچی دیگه همینجوری رفتم مدرسه دقیقا مثل روز قبل دوستم شده بودم یعنی 24 ساعت طول کشید ❣❣❣❣❣ یبار داداشم مریض بود مریضیش خیلی سخت بود گریه میکرد بزرگ بوداخه😂 بعداز چندروزک خوب شد من اداشو درمیاوردم باخواهرام پیش خودش گف خداکنه بگیری اون مریضیمو اونوخت میفهمی چ دردی کشیدم 😒یک هفته بعد مریض شدم میشدم گریه مثل بچه ها من کلا از تهوع میترسم گریه میکنم تهوع کنم دیدم داداشم امد گفت دیدی چه مریضی سختیه😂😂😂 تازه فهمیدم توبه کردم کسی رومسخره نکنم چون سرم میاد😂😂 ❣❣❣❣❣ ی روز با خاهر شوهرم ک دختر عمومم میشه داشتیم غیبت دختر داییشو میکردیم ک گفت واه واه انقد جوش میزنه ک نگو بعد منم گفتم اره😏و فلان و کلی غیبت .شاید باورتون نشهه چون خودمم باورم نشد ۲ روز بعد هردوتامونم جوش زدیم .😐 من رو لپام اون رو پیشونیش .😑 اومد بهم گفت دیدی چی ب سرمون اومد از بس ک بهش خندیدیم سرمون اومد . خودمونم فهمیدیم ک نباید مسخره میکرویم اما متاسفانه برامون درس عبرت نشده و همجنان در حال غیبت پشت این و اونیم☹ ❣❣❣❣❣ سلام چندسال پیش عموم برشکسته شد خیلی قرض‌بالا اورد منم پیش چندنفر از روی دل سوزی گفتم زنوبچه خوب موندن باهاش زندگی میکنن😞بعد‌یه مدت شوهرم همون جوری برشکسته شده همیشه میگم کاشکی لال میشدمو چیزی نمیگفتم😔😔😔😔😔 ❣❣❣❣❣ سلام چندسال پیش شوهر خاله زن داداشم جوون بود مریضی سرطان گرفت همه میگفتن حالش بده شاید به همین زودیا تموم کنه من با خودم میگفتم بیچاره زنش ، اگه من شوهرم همچین مریضی بگیره از پسش بر نمیام البته اونا وضع مالی خوبی دارن مانه خلاصه که همش توی ذهنم بود که زنش چکار میکنه بعد چند سال شوهر منم همچین مریضی گرفت ومن دوساله که گرفتارم اون آقا هنوز زنده است ماشالله ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌻🍃 دخترداییم همه چیز و بہ روم میاره.من هیچ وقت دل کسیو نمیشکنم.اگرم چیزی بگم دیگه کاسه ی صبرم لبریز میشه. صورتم و روی بینیم جوش زده بود.دخترداییم جوری مسخره اش کرد که وقتی رفت میوه بیاره اشکم دراومد. الان خودش هم همون‌نقاطی که من رو صورتم جوش داشتم اونم جوش زده😂' حتی همچین بدی های کوچیکی هم تاوان داره😂 ❣❣❣❣❣ سلام یه روز ظهر از محل کار میرفتم به سمت منزل دو تا چهار راه قبل از محله تصادف شده بود یکی از راننده ها خانم بود افسر راهنمایی و رانندگی درحال بررسی بود و می‌گفت مقصر خانم بوده بنده خدا دستپاچه شده بود و بجای پدال ترمز پدال گاز رو فشار داده بود منو همکارم خیلی بهش خندیدیم و مسخره کردیم دقیقا پنج دقیقه بعد که داشتم توی بلوار رانندگی میکردم و سرعتم بالا بود یکدفعه یه خاور اومد وسط راه منم خواستم ترمز بگیرم که دستپاچه شدم و محکم پدال گاز رو فشار دادم خاور رو رد کردم ولی زدم به تیر برق ماشین تا داشبورد لوله شد منم مجروح و سر تا پا خونی شدم خلاصه آمبولانس اومد و بیمارستان و بقیه مسائل ماشین دیگه قابل تعمیر و بازسازی نبود همینجوری اوراقی فروختمش یعنی از مسخره کردن تا تصادف پنج دقیقه نشد یکی از همکلاسی ها دیر کرده بود و کلاس شروع شده بود در زد و وارد شد گردنش کج شده بود جاش کنار من بود اومد نشست منم شروع کردم به خندیدن و اذیت کردنش خیلی ناراحت شد ولی هیچی نگفت فردا صبح وقتی از خواب بیدار شدم درد شدیدی رو در گردن و پشتم حس میکردم سر و گردنم هم کج شده بود هیچی دیگه همینجوری رفتم مدرسه دقیقا مثل روز قبل دوستم شده بودم یعنی 24 ساعت طول کشید ❣❣❣❣❣ یبار داداشم مریض بود مریضیش خیلی سخت بود گریه میکرد بزرگ بوداخه😂 بعداز چندروزک خوب شد من اداشو درمیاوردم باخواهرام پیش خودش گف خداکنه بگیری اون مریضیمو اونوخت میفهمی چ دردی کشیدم 😒یک هفته بعد مریض شدم میشدم گریه مثل بچه ها من کلا از تهوع میترسم گریه میکنم تهوع کنم دیدم داداشم امد گفت دیدی چه مریضی سختیه😂😂😂 تازه فهمیدم توبه کردم کسی رومسخره نکنم چون سرم میاد😂😂 ❣❣❣❣❣ ی روز با خاهر شوهرم ک دختر عمومم میشه داشتیم غیبت دختر داییشو میکردیم ک گفت واه واه انقد جوش میزنه ک نگو بعد منم گفتم اره😏و فلان و کلی غیبت .شاید باورتون نشهه چون خودمم باورم نشد ۲ روز بعد هردوتامونم جوش زدیم .😐 من رو لپام اون رو پیشونیش .😑 اومد بهم گفت دیدی چی ب سرمون اومد از بس ک بهش خندیدیم سرمون اومد . خودمونم فهمیدیم ک نباید مسخره میکرویم اما متاسفانه برامون درس عبرت نشده و همجنان در حال غیبت پشت این و اونیم☹ ❣❣❣❣❣ سلام چندسال پیش عموم برشکسته شد خیلی قرض‌بالا اورد منم پیش چندنفر از روی دل سوزی گفتم زنوبچه خوب موندن باهاش زندگی میکنن😞بعد‌یه مدت شوهرم همون جوری برشکسته شده همیشه میگم کاشکی لال میشدمو چیزی نمیگفتم😔😔😔😔😔 ❣❣❣❣❣ سلام چندسال پیش شوهر خاله زن داداشم جوون بود مریضی سرطان گرفت همه میگفتن حالش بده شاید به همین زودیا تموم کنه من با خودم میگفتم بیچاره زنش ، اگه من شوهرم همچین مریضی بگیره از پسش بر نمیام البته اونا وضع مالی خوبی دارن مانه خلاصه که همش توی ذهنم بود که زنش چکار میکنه بعد چند سال شوهر منم همچین مریضی گرفت ومن دوساله که گرفتارم اون آقا هنوز زنده است ماشالله ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 کارما یا بازتاب گناه بخدا قسم، هیچ چیز و هیچ کاری مثل قضاوت کردن ومخصوصا مسخره کردن دامن آدمو زود نمیگیره، از من که بلافاصله میگیره نهایتش یکسال دوسال بعد میگیره، خیلی توبه کردم اما چه فایده،بخدا قسم کافیه بگم فلانی پاچه شلوارش کجه بخدا دقیقا همون بلا بسرم میاد اما دیدم خیلیا همه رو مسخره میکنن اما طوری شون نمیشه به نظرم اونا به خدا و کارما وهیچی اعتقاد ندارن، دوتا چیز خیلی بد رو برا کسی گفتم، که نمیتونم عنوان کنم دقیقا همون چیزا افتاد تو کاسم، خیلی خیلی توبه کردم اما نمیدونم خدا چرا نبخشید منو، بنده ناسپاسی نبودم ندونسته یا رو عصاب خوردی یه چیزی گفتم دقیقا به همون درد گرفتار شدم، که بعد از اون همیشه میگم خدایا من بنده نفهمی بودم نفهمیده قضاوت کردم شما ببخش، الان گاهی تو دلم کسی رو قضاوت میکنم، یا درموردش به قولی غیبت میکنم البته به اجبار بلافاصله توبه میکنم میگم خدایا ببخش منظوری نداشتم، دیدین گاهی تو مجلسی همه کسیو مسخره میکنن یا درموردش حرف میزنن مام مجبوریم گوش بدیم حتی تواین شرایطم گیر میکنم توبه میکنم چون میدونم خدا میزاره تو کاسم، بچه ها به سیدالشهدا قسم درمورد هرچی وهرکی هرچی گفتم خدا نصیبم کرده توروخدا شماها نکنید، از من به شما نصیحت،، التماس دعا دارم، توروخدا دعام کنید بچم سقط نشه، دختری از دیار کریمان 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام ووقت بخیر خدمت دوستان عزیز وحبیبه جون در رابطه با چالش مسخره کردن من خیلی خیلی اعتقاد دارم به این مسئله جوری که اگر ناخواسته هم کسی رو مسخره کنم سرم میاد ۱.سال ۹۹ زایمان زود رس داشتم و۲۰ روز بیمارستان بودم اولش که دخترم تو دستگاه بود شب میرفتم خونه وصبح میومدم همه چی عالی پیش رفت تا اینکه میرفتم پیش دخترم شبا میموندم یکی از هم تختی هام شیر نداشت ومن شیرم خیلی بود تا اینکه فقط یه نیش خند زدم گفتم این کارایی رو که بهت میگم انجام بده شیرت زیاد میشه باور میکنید اینقدر من استرس برام پیش اومد که شیرم خیلی کم شد.همون جا یه خانوم اومد جای سزارینش باز شده بود فقط برام جالب بود چرا مگه میشه چه بد. که جای بخیه خودم اندازه دوتا بند انگشت باز شد ۳.خودم وهمسایمون با هم خیلی صمیمی بودیم همیشه ساعت یک ظهر شروع می‌کرد نهار درست کردن البته ساعت پنج صبح بلند میشد ولی من همیشه نهارم ۱۲آماده بود چند مدت بعدش من از اونجا رفتم ودخترم تا ۳ مدرسه بود من هم اونجوری شدم ویه مدت زنگ ما خراب شده بود هی به من می‌گفت شوهرت نمیتونه این زنگ رو درست کنه تا اینکه شوهرم زنگ رو درست کرد وزنگ اونا خراب شد ‌ویه مدت طول کشیدولی ما باهم راحت بودیم بنده خدا گفت منع کردم سرم اومد.یه مثال هست میگن منع کن دامنت رو پهن کن.برای سلامتی امام زمان صلوات 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام میخواستم تو چالشتون شرکت کنم من خودم ب شدت از مسخره کردن میترسم چون شدیدا اعتقاد دارم ک سرم میاد چندین سال پیش یه خانومی از فامیل تو حموم اومد موهای مامانمو بشوره موهای مامانم خیییلی فر و وزه ایشون بیشتر برای خندیدن این کارو میکرد هی میشستو هی غش غش میخندید بعدها ک بچه دار شد پسراش همه موهاشون صاف شد ولی دختراش موهاشون بشدت وز شد طوری ک اصلا رشد نمیکرد و از مادرم بدتر ک حتی بندگان خدا ک الان بزرگ شدن و ازدواج کردن تو خونه نمیتونن سرلخت و ازاد باشن چون از همسراشون خجالت میکشن و مادرشون ک ب حقیقت اعتراف کرده دختراش دائم مامانشونو منت میکنن ک چرا این کارو کردی جالبش اینجاست ک کل فامیل موهاشون ب شدت صافه و فقط مادر من موهاش بشدت وزه و اونام ب مامانم رفتن😂 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام برای چالشتون مزاحم شدم بنده یه خواهر دارم ک از وقتی ازدواج کرده و با فامیل شوهرش دم خور شده مسخره میکرده ایشون یکیو مسخره کرد ک اه چقد بچش کثیفه دائم سرما میخوره و دماغش کثیفه وخدا بهش یه دختر داده ک اونم دقیقا همینطوره دائم مریضه و ابریزش بینی داره من بارها باهاش صحبت کردم ک کارت اشتباهه و خدا رو شکر الان دیگه این کارو نمیکنه قبلا یکیو مسخره میکرد ک فکش جلو هس دخترشم همینطوری شد 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام چالش من یکیو میشناسم ک پز داد ک همه خونواده پسر دارن جز زن داداش،خانم برادرش نشسته بود چیزی نگف ولی قطعا دلش شکست بعدها ک خودش بچه دار شد خدا بهش ۲تا دختر داد ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 سلام برای چالش کارما و قضاوت** اولش اینو بگم ک تو ی موردش اصلا قصدم قضاوت نبود دلسوزی بود و تو ی موردش دنیای بچگی بود ولی جفتش بهم برگشت.و اگر اشتباه نکنم حضرت صادق فرمودن هر کسی دیگری رو قضاوت کنه از دنیا نمیره تا همون مورد براش پیش بیاد. یکیش ک مال بچگیم بود،ی همکلاسی داشتم ک داداشش بر اثر واکسن اشتباه ی پاش فلج شده بود رو زمین میکشید راه میرفت ،بچه بودم و درکی نداشتم از این ماجرا.پیش خودم میگفتم طاهره چطوری خجالت نمیکشه داداشش فلجه.ببینید چقد بچه بودم ک این فکرو داشتم.ب هجده سالگی نرسیدم ک برادر خودم ی ماشینو رو از چاله کشید بیرون سیاتیک پاش قطع شد دیر رفت دکتر پاش قطع شد. ماجرای بعدی واسه دختر همسایمون پیش اومد ک باردار بود و زمان بارداریش اومد قهر خونه پدرشون.بخدا من فقط قصدم دلسوزی بود گفتم چقدر بد ک شوهر آدم بالا سرش نباشه موقع زایمان. ک خودم بچه ام رو تو شرایطی بدنیا اوردم ک باباش نبود. ی مورد دیگه هم بگم من پونزده روز بعد از فوت پدرم بدنیا اومدم،یکی بهم میگفت این بابا نداره انگار فحشم میدادن.ی دوستام نمیدونم این ماجرا رو میدونست ک نقطه ضعفمه یا نه،ولی کلاس دوم بودم بهم گفت تو بابا نداری دلم خیلی شکست،تو راه مدرسه بودیم باباش پیش ماشین ضایعاتی داشت وسیله میفروخت،از مدرسه برگشتیم دیدم تو خونه اشون صدای صوت قران می اومد.متوجه شدم پدرشون فوت شدن.تو همون عالم بچگی هم راضی نبودم اینطور بشه.حتی ی همکلاسیامم اینو گفت ک بخاطر این حرفی بود ک ب تو زد.از این موارد زیاد دارم.چون خودم ب قانون جذب و کائنات و کارما خیلی اعتقاد دارم.شاید دلیل اعتقادم این اتفاقا باشه. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام چالش یکیو میشناسم ک ب یکی تیکه انداخت ک شما تموم زمیناتونو فروختین الان هیچی ندارین خدا کاری کرد ک همسر دخترش زمینشو فروخت اتفاقا همون کسی خرید ک روزی مسخرشون میکرد یکیو میشناسم ک فامیلشو مسخره میکرد ک چرا بعد مرگ شوهرش ازدواج کرده در حالی ک اون خانم ۱۹سالش بود ک همسرشو از دست داد و فخر میفروخت ک من همسرم فوت شده شوهر نکردم در حالی ک خودش ک شوهرش مرد دامادو عروس داشت بعدا دخترش از همسرش جدا شد و مجدد ازدواج کرد و متاسفانه بازم زندگیش از هم پاشید و جدا شد ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ با سلام.. بله خواهر شوهرم یه دختر داره بچه که بود سر به هوا و کمی بیفکر و موقع حرف زدن اصلا فکر نمی‌کرد چی بگه چی نگه البته الانم که دو تا بچه داره هنوز اون رفتارا رو داره.. من میدیدمش خیلی حرصم می‌گرفت میخواستم بگیرم بزنمش از دست کاراش😁. حالا دختر من هم همونطوری شد نه به اون شدت ولی کفر منو در میاره. الان 15 سالشه بیشترکارهاش مثل اونه وحتی حرف زدنش.. خیلی پشیمونم از اینکه به اون طعنه زدم 😔 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام ادمین عزیز چالش. اینکه تا حالا شده کسی را قضاوت یا مسخره کنم و ب سرم بیاد .بله من زن بسیار پاکی بودم شوهرم را خیلی دوست داشتم از نگاه ب نامحرم هم دوری میکردم حتی در احوال پرسی .زنی بدی خیلی بد ک فاسد بود باهمه مردهای شهرم بود شهرمون کوچیک بود همه میشناختن شوهرم را اغفال کرد و زندگی منا خراب کرد من با دو تا بچه جدا شدم.من همش ب اون زن گفتم خراب کثافت خدا نابودت کنه تو خراب زندگیما پاشوندی .‌البته فقط،یکبار گفتم و جدا شدم ‌اما بعد بیست سال من ک نماز،شبم غلط نمیشد ب اجبار و پیله های یک مرد.بخدا دو سال مداوم اذیت کرد مزاحم شد محبت کرد روانیم کرد تا قبولش کردم از،سر اجبار .زن این مرد همین حرفا را بهم زد ..ب این خانم ها بگین حتی قضاوت ب حق هم تاوان داره حتی اگه پاک باشی قضاوت ی زن خراب هم سرتون میاد 🥲
❤️🍃 سلام برای چالش کارما و قضاوت** اولش اینو بگم ک تو ی موردش اصلا قصدم قضاوت نبود دلسوزی بود و تو ی موردش دنیای بچگی بود ولی جفتش بهم برگشت.و اگر اشتباه نکنم حضرت صادق فرمودن هر کسی دیگری رو قضاوت کنه از دنیا نمیره تا همون مورد براش پیش بیاد. یکیش ک مال بچگیم بود،ی همکلاسی داشتم ک داداشش بر اثر واکسن اشتباه ی پاش فلج شده بود رو زمین میکشید راه میرفت ،بچه بودم و درکی نداشتم از این ماجرا.پیش خودم میگفتم طاهره چطوری خجالت نمیکشه داداشش فلجه.ببینید چقد بچه بودم ک این فکرو داشتم.ب هجده سالگی نرسیدم ک برادر خودم ی ماشینو رو از چاله کشید بیرون سیاتیک پاش قطع شد دیر رفت دکتر پاش قطع شد. ماجرای بعدی واسه دختر همسایمون پیش اومد ک باردار بود و زمان بارداریش اومد قهر خونه پدرشون.بخدا من فقط قصدم دلسوزی بود گفتم چقدر بد ک شوهر آدم بالا سرش نباشه موقع زایمان. ک خودم بچه ام رو تو شرایطی بدنیا اوردم ک باباش نبود. ی مورد دیگه هم بگم من پونزده روز بعد از فوت پدرم بدنیا اومدم،یکی بهم میگفت این بابا نداره انگار فحشم میدادن.ی دوستام نمیدونم این ماجرا رو میدونست ک نقطه ضعفمه یا نه،ولی کلاس دوم بودم بهم گفت تو بابا نداری دلم خیلی شکست،تو راه مدرسه بودیم باباش پیش ماشین ضایعاتی داشت وسیله میفروخت،از مدرسه برگشتیم دیدم تو خونه اشون صدای صوت قران می اومد.متوجه شدم پدرشون فوت شدن.تو همون عالم بچگی هم راضی نبودم اینطور بشه.حتی ی همکلاسیامم اینو گفت ک بخاطر این حرفی بود ک ب تو زد.از این موارد زیاد دارم.چون خودم ب قانون جذب و کائنات و کارما خیلی اعتقاد دارم.شاید دلیل اعتقادم این اتفاقا باشه. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام چالش یکیو میشناسم ک ب یکی تیکه انداخت ک شما تموم زمیناتونو فروختین الان هیچی ندارین خدا کاری کرد ک همسر دخترش زمینشو فروخت اتفاقا همون کسی خرید ک روزی مسخرشون میکرد یکیو میشناسم ک فامیلشو مسخره میکرد ک چرا بعد مرگ شوهرش ازدواج کرده در حالی ک اون خانم ۱۹سالش بود ک همسرشو از دست داد و فخر میفروخت ک من همسرم فوت شده شوهر نکردم در حالی ک خودش ک شوهرش مرد دامادو عروس داشت بعدا دخترش از همسرش جدا شد و مجدد ازدواج کرد و متاسفانه بازم زندگیش از هم پاشید و جدا شد ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ با سلام.. بله خواهر شوهرم یه دختر داره بچه که بود سر به هوا و کمی بیفکر و موقع حرف زدن اصلا فکر نمی‌کرد چی بگه چی نگه البته الانم که دو تا بچه داره هنوز اون رفتارا رو داره.. من میدیدمش خیلی حرصم می‌گرفت میخواستم بگیرم بزنمش از دست کاراش😁. حالا دختر من هم همونطوری شد نه به اون شدت ولی کفر منو در میاره. الان 15 سالشه بیشترکارهاش مثل اونه وحتی حرف زدنش.. خیلی پشیمونم از اینکه به اون طعنه زدم 😔 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام ادمین عزیز چالش. اینکه تا حالا شده کسی را قضاوت یا مسخره کنم و ب سرم بیاد .بله من زن بسیار پاکی بودم شوهرم را خیلی دوست داشتم از نگاه ب نامحرم هم دوری میکردم حتی در احوال پرسی .زنی بدی خیلی بد ک فاسد بود باهمه مردهای شهرم بود شهرمون کوچیک بود همه میشناختن شوهرم را اغفال کرد و زندگی منا خراب کرد من با دو تا بچه جدا شدم.من همش ب اون زن گفتم خراب کثافت خدا نابودت کنه تو خراب زندگیما پاشوندی .‌البته فقط،یکبار گفتم و جدا شدم ‌اما بعد بیست سال من ک نماز،شبم غلط نمیشد ب اجبار و پیله های یک مرد.بخدا دو سال مداوم اذیت کرد مزاحم شد محبت کرد روانیم کرد تا قبولش کردم از،سر اجبار .زن این مرد همین حرفا را بهم زد ..ب این خانم ها بگین حتی قضاوت ب حق هم تاوان داره حتی اگه پاک باشی قضاوت ی زن خراب هم سرتون میاد 🥲
🌻🍃 سلام چند سال پیش دوستم بچه کوچیک داشت باز دوباره ناخواسته حامله شده بود وقتی برام تعریف کرد گفت حامله ام بهش خندیدم ،منم بچه کوچیک داشتم یعنی دقیقا همین بلا سرخودم اومد،یعنی‌دقیقا بعد شاید ی هفته از خنده نگذشته بود که منم با بچه ۶ ماهه دوباره حامله شدم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام عزیزان برا چالش مسخره کردن و قضاوت باید بگم ما تازه ازدواج کرده بودیم زنداداشم اینا مهمونم بودن برنجم کمی شفته شده بود و مسخره می‌کرد تا مدتها ولی از اون موقع تا حالا که ده سال گذشته میتونم قسم بخورم هر دفعه که مارو دعوت میگیره یا حتی چند بار اتفاقی رفتیم خونشون برنجش شفته میشه اونم در حد المپیک و باهم میخندیم بیچاره میگه بابا غلط کردم دیگه بسه خدا 😂😂😂 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام ممنونم بابت کانال خوب و پر محتوا و آموزنده ،در مورد قضاوت بگم که یکنفر میشناسم ،که خودش به من گفت من کسی را که شوهرداشت و راهه خلاف میرفت زنا می‌کرد را منع کردم و تا چند سال گذشت و در جای قرار گرفتم الآن از اون خانم بدتر شدم و دیگه حالم از خودم بهم میخوره ،میگن منع کن خداوند تو اون شرایط قرارت میده پس کارما در است 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام در مورد قضاوت کردن دیگران من این کار رو کردم و چوبش رو هم خوردم حیاط خونه همسایه مون‌خیلی کثیف و نامرتب بود هر جا نشستم گفتم فلانی شلخته هست تو حیاط خونه شون نمیشه راه رفت شده آشغا ل دونی به سال نکشید شوهرم شغلش رو عوض کرد بس که آت و اشغال تو حیاط جمع شده بود بابت شغل جدیدش راه نبود بریم حتی دسشویی همون موقع فهمیدم از کجا خوردم هزار بار درگاه خدا توبه کردم و عذر خواهی کردم الان بعد چند سال یه مقدار حیاطمون مرتب شده ولی من بزرگترین اشتباه رو کردم و نتیجه اش رو هم دیدم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 چالش قضاوت: دوتا خواهرام سنشون یکم بالا رفته بود وازدواج نکرده بودن یه روز خونه یه خواهر دیگم روضه حضرت رقیه بود.یه خانم از اقوام خیلی دور جلو جمع بلند گفت اینا فلانی وفلانی ( دوتا خواهرام)هستن.من که پیرشدم شمادوتاهم اینقد پیر شدید نشناختمتون!!! بحدی من دلم شکست وخواهرامم😔 الان دوتا خواهرام ازدواج کردن اما دختر دسته گل خودش تو عقدطلاق گرفته😔 وسنش خیلی بالا رفته وبالای سی سالشه خدا بهش کمک‌کنه.اما (دل شکستن هنر نمیباشد) 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وخسته نباشید.چالش قضاوت برامن چندموردازبچگی بوده هشت ساله ام بودهمسایه مون هیچ وقت نمی ذاشت دختراش که بامن همسن بودیم بیرون بیان بازی کنن همیشه برام سوال بودکه چراومیگفتم حتماخانواده اش آدم های بدی هستن والان همسرم خوشش نمیادکه بچه هاکوچه برن واجازه نمیده نوجوون بودم هروقت خانواده ای رومیدیدم که سوارنیسان(جلو)نشستن پیش خودم میگفتم ای بابامگه نیسان سواریه که باهاش میگردن همسرخودم نیسان سواره وماباهاش میگردیم نامزدبودم پسرخواهرشوهرم خیلی شیطون وفضول وخراب کاربود😁همش توروش میگفتم اگه این بچه من بودمیکوبیدمش به دیوارهمش میدیدمش حرص میخوردم دقیقاباخصوصیات اون بچه شیطونی دارم هشت سالش شده وهمچنان حرص میده وخراب کاره🙄یه بارهم تازه عروسی کرده بودم رفتیم خونه یه بنده خدایی مهمونی دوتابچه پشت هم داشت وهمش خونه اش نامرتب وشلخته بودمیگفتم چرااین خونه اش انقدرکثیف میشه مگه دوتابچه چقدرمیریزن وچیززیادی نگذشت که دوتابچه تقریباپشت هم آوردم وهمیشه به لطفشون خونه شلخته اس خلاصه بگم نبایدهیچ وقت کسی روقضاوت کنیم موردکسی برامون سوال بشه یاحتی دلمون خیلی بیش ازحدواندازه براکسی بسوزه چون دلسوزی شدیدفقط برای خداست امیدوارم همه عزیزان عاقبت بخیر بشن🌺 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 بذارید از قانون جذب و کاراما براتون بگم ،بشخصه برای زندگی خودم اتفاق افتاده ،ما نسبت به همه ی فامیلاوضع مالیمون ضعیف ،یه خواهر شوهر دارم خیلی ثروتمندن ،دوتا خونه ،دوتا ماشین ،یه روز پیش یکی از فامیلاشون برکشت به من گفت بلد نیستی مدیریت کنی ،من دوتا دوتا ماشین در خونه دارم چقدر حساب بانکی دارم ،خدا سر شاهد که من الان ماشین خریدم ،ولی اون یه مشکلی پیش اومدبراش که هر دو ماشین فروخت الان ماشین ندارن،حبیبه خانم طولانی میشه ولی دلم میخواد چیزایی که اتفاق افتاده را بگم که هیچ موقع مسخره نکنیم ،من شوهرم معتاد یکی از اقوام که خیلیم نزدیگ بهمون اومدن خونمون گفتن وخندیدن ولی پشت سر شوهرم مسخره کردن که فعلانی معتاد یه خدا من که راضی نبودم که به سرشون بیاد ولی پسرش الان گرفتار معتادی شده ،یکی دیگه این که خودم ادم با دین و ایمانی بودم که هیچ وقت بی راه نرم ولی چند نفر که بی راه رفتن تهمت زدم بخدا قسم دقیقا سر خودم اومد وخیلی اعتقاد دارم که همین دنیا به سرمون میاد نکنیم مسخره وتهمت از زندگیمون دور کنیم با امید روزی که یاد بگیریم به کسی تهمت نزنیم 🙏🙏 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام راجع به چالش قضاوت و کارما هم خودم دچار شدم هم به عین دیدم کسانی که تعنه زدن و دچار شدن دختر که بودم همیشه با خودم فک میکردم چرا اینایی که تو زندگیشون مشکل دارن انقد زجر میکشن و جدا نمیشن. خدا شاهده که هرگز به کسی نگفتم فقط تو ذهن خودم بود متاسفانه با عمق وجود درک کردم 😔😔😔و یه روز یه بنده خدایی داشت جارو برقی میکشید نگاه ساعت کردم تو دلم گفتم عجب زن نازنی سر ظهر چه وقت جارو کردن.این فقط از ذهن من گذشت و اصلا به زبان نیاوردم.متاسفانه بیشتر مواقع که جارو میزنم نگاه ساعت میکنم میبینم ظهر شده و حرف خودم تداعی میشه 😅گاهی میگم خدا کوتاه بیا اون بنده خدا که اصلا نشنید چرا انقد میزنی😂😂و اونایی که به طعنه زدن نمیگم که غیبتشون نشه ولی خدایی خدا بد میزنه تو گوش بنده مواظب باشیم ☺️❤️ 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام خدمت ادمین عزیز وخانم های محترم گروه امیدوارم که به لطف خدا مشکلاتمون حل بشه .راجب چالش قضاوت همسایمون برا عروسی برادر ش یه شلوار از حراجی خرید من پیش شوهرم سرزنشش کردم .مدتی بعد یه جوری شد که خودم واسه عروسی برادرم لباس قرض کردم 🤣🤣🤣باوجود شرایط مالی خوب و شوهر دستو دل باز 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام در موضوع قضاوت منم دوسه مورد برام پیش آمده یکی اینکه من همسایه ای داشتم سالها قبل خیلی براش تمیزم مهم نبود میامد خونه من خودش داخل خونه نمیامد تو حیاط فرش پهن میکردم همش میگفتم ای چطوری زندگی میکنه خدا کار ی کرد بامن که مجبور شدم یکسال تمام مستاجر این همسایه بشم یک خونه داد دستم وسرویس بهداشتیمون یکی شد تقریبا شدیم همخونه ویکی دیگه من 10 سال پیش خونه خودم چند واحد بود خودم طبقه دوم بودم از پنجره بیرون نگاه میکردم خونه همسایه دید داشت دو بچه داشت کلا 50 متر خونش بود میگفتم این بنده خدا چطوری تو 50 متر زندگی میکنه من این همه واحد دستمه میگم کمه خدا کاری کرد که به 6ماه نرسید همسرم ورشکست شد ومن با 3 بچه رفتم یک خونه 40 متری ودقیقا یک دو طبقه روبروی من از بالا که به من نگاه میکرد یاد خودم میافتادم من هرچه بگم به سرم میاد ولی کسای میشناسم هرچه دوست دارن میگن هیچ اتفاقی براشون نمیفته قسم خوردم دیگه هیچی به کسی نگم ممنون از حبیبه خانم که این گروه خوب درست کردند 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 در مورد چالش کارما.دختر من برگشت ادرار داشت.تقریبا،سه سال درگیر بیماریش بودم.دائما میرفتم،عکس،سونو،اسکن،ازمایش، دست اخر هم، عمل شد،تا الحمدلله،سلامتی حاصل شد.اما تو این رفت و امد من،همسایم بهم میگفت،تو که اینقدر به بچت میرسی،همش تو مسیر دکتر هستی. حقیقتا من از حرفش ناراحت نشدم. چون معتقد بودم،در رابطه با بیماری دخترم چیزی نمیدونه.( اخه برگشت ادرار جز بیماری های خاموش محسوب میشه.طوری که بچه دایما خیس بود،و شب ادراری شدیدی داشت)خلاصه که دوستان الان همون مشکل دختر من،با همون کیفیت،برا دختر خودش پیش اومده.به حدی که،دقیقا پیش همون متخصصی میره،که من میرفتم.انشالله که زودتر درمان شه.وگرنه من ناراحت نشده بودم.اما خب خدا برنامه های خاص خودش رو داره دیگه🤷‍♀ میدونید،من الان مدتیه به این نتیجه رسیدم،علاوه بر اینکه نباید،به هیچ وجه کسی رو قضاوت کنیم،حتی نیاید بدون اینکه اَزمون بخوان،نظر بدیم. و اینکه از سر دلرحمی،دلمون برای کسی نسوزه.چون خدا اون شرایط رو برای بنده ش گذاشته.و از درک و فهم و شعور ما خارجه.تنها کاری که در این شرایط از دستمون برمیاد،که اگر در توانمون هست،گره ای از کارشون باز کنیم.و دعای عاقبت بخیری براشون داشته باشیم. و سپاس از همگی،بابت این چالش بی نظیر 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام ادمین عزیز خوبین در مورد چالش مسخره کردن بگم براتون که خواهرم ۶ تا خواهر شوهر داره و من همیشه مسخرش میکردم و خواهرمم ناراحت میشد 😄 زد و‌ منم ازدواج کردم و خدا بهم ۸ تا😳 خواهرشوهر داد 😭 الان خواهرم بروم میاره میگه حالا هی مسخره کن 😂 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 سلام می‌خوام توچالش منم بگم .که همسایمون حامله بود همش بهش میگفتم وای برای چی با ز حامله شدی همش بهش می‌خندیدم وناراحتش میکردم و افسرده میشدبیچاره .میگفت بقران قسم ناخواسته شد نمیخواستمش ولی من حرف شوباورنمیکردم وپیش همه سرزنشش میکردم و بهش می‌خندیدم. منم دوتاپسرسه ساله ودوساله داشتم که یهوفهمیدم حاملم ناخواسته 😭انقدررگریه میکردم خودموکتک میزدم هرکاری میکردم که فقط بیفته اماچسبیدبه شکمم ونیافتاد که نیفتاد . افسرده شده بودموهمش گریه میکردم تاماه پنجم نزاشتم کسی بفهمه فقط شوهرم میدونست اونم میگفت بزاربمونه دیگه کاریه که شده . ماه ششمم دیگه همه فهمیدن و عروس همسایمون انقد ب من خندیدومسخرم کرد گفت خدارا شکر که سرتوام اومد . نباید هیچ کس قضاوت کرد😭 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 چالش تا حالا شده یک کاری کرده باشی بعد به خودت برگردد سلام عزیزانِ همگروهی دوستتون دارم .هموطنای عزیزم شما دلخوشی روزهای تنهایی من هستید . امسال عید نوروز برای مسافرت شیراز رفتیم ما چهار تا خواهریم خواهر شماره ۱ و خواهر شماره ۲ و خواهر شماره ۳ ولی خواهر شماره ۴ به دلایلی نتوانست همراه ما به مسافرت بیاید چند روزی شیراز بودیم یک روز از این روزا هوس کردیم ‌به جای ماشین شخصی با اتوبوس واحد بیرون برویم .(بماند که دلیل خودش را داره)😫 اونروز قصد داشتیم بریم آثار تاریخی شیراز ببینیم .صبح ساعت هشت از محل سکونتمان بیرون رفتیم . آثار تاریخی شهر شیراز بازدید کردیم .ظهر بود و خیلی هم خسته و گرسنه😴😫😡 شده بودیم و تلاش می کردیم خودمان را به منزلگاهمان برسانیم . برای برگشتن دوباره سوار اتوبوس واحد شدیم .مسافران یکی یکی پیاده شدند و رفتند و فقط ما سه خانواده داخل اتوبوس باقی مانده بودیم .مردهای خانواده جلو نزدیک راننده بودند و ما سه تا خواهر سمت عقب اتوبوس نشسته بودیم . یواش یواش سرگرم حرف زدن شدیم صحبت ما خواهر ها کشیده شد به سمت غیبت . آنهم پشت سر شوهر خواهر شماره ۴ . داشتیم [میگفتیم یک بار فلانی (شوهر خواهر شماره ۴)سوار اتوبوس(اتوبوسهای پایانه) شده میخاسته از تهران بیاد اصفهان توی اتوبوس خوابش می بره اتوبوسه میاد شیراز .راننده می بینه یکی تواتوبوسش خوابه صداش میکنه میگه اینجا شیرازه ..... دوباره سوار یک اتوبوس دیگه می شه تا بیاد اصفهان دوباره خوابش می بره اتوبوس میره تهران . ما هم می خندیم 🤣و میگفتیم واااای آخه یعنی🧐 این آدم گشنه اش نمیشده 🤪 دستشویی اش نمی گرفته که بیدارنشده 😜 عجب شوهر نا لایق خواب پرست و تنبلی و بی مسئولیتی داره ...... .] بعد از ساعتی اتوبوس ایستاد .مردا که جلو بودند پرسیدند چرا ایستادی😡 گفت دیگه من ایستگاه آخرم .😍 مردا گفتند آخه ما میخایم بریم خیابان سفیر .😎 راننده گفت کسی از شما به من حرفی نزد که کجا میخاین برید .(راست میگفت،) 😱😓😰😰 مردا گفتند حالا چیکار کنیم ؟😓😰راننده گفت اولا به من ربطی نداره شما سه تا مرد یک نفرتون به من نگفت کجا می خواهید بروید (البته اینو بگم مرد های ما یا همون شوهرای ما چون همه خسته بودند وحال نداشتند هر کدام فکر کرده بودند اون یکی به راننده گفته و از گردن خودشون ساقط کرده بوده .مثل آشپز که دوتا شد آش یا شور میشه یا بی نمک .) ما سه تا خواهر متعجب مانده بودیم چه طور شما سه تا مرد😀 یکی هم نه😃 سه تا مررررد 😁 یک نفرتان مسئولیت پذیر نبودید و آدرس را به راننده ندادید.آن هم در آن شرایط خستگی و گرسنگی ما زن و بچه هاکه هر چه زودتر باید به محل اسکانمون برسیم. همان موقع گفتیم که ما تازه داشتیم غیبت شوهر خواهر شماره ۴ را می کردیم به سر خودمان آمد .یکی هم نه ،سه تا 😄 واقعا نتیجه گرفتیم هیچوقت غیبت نکنیم و عیب دیگران را بازگو نکنیم . بلاخره با تاکسی اسنپ خودمان را به مقصد رساندیم .
🌻🍃 سلام گُلام🌷 چالش کارما 👈 داداش من میخواست ازدواج کنه واسش دختری رو معرفی کردند اون دختره تو مدرسمون بود و من میشناختمش تقریبا (شهر ما کوچیکه همه همو میشناسن) چون دختر سنگینی نبود و من با اون سنم میفهمیدم بدرد داداشم نمیخوره همش به داداشم میگفتم ک این سنگین نیست و بی ادبه و اهنگ های مهراب گوش میده رو دستش جای تیغه و اینا ، اون ب حرف من اعتنایی نکرد و از چن نفر دیگه پرسید یکی گفت این دختر سرقرار میره با پسرا ،خلاصه داداشمم دیگه نخواست چون خودش پسر پاکی بود (من هیچ وقت نگفتم دوست پسر داره و چون نمیدونستم و ندیده بودم) خلاصه بعد مدتی خودم علاقه پیدا کردم ب اهنگ های مهراب گوش میکردم یبارم میخواستم خودکشی کنم و دستمو خطی کردم و فکر کردم کارما باشه اون دختر واقعا اینکاره بود و بعد مدتی اوازه اش هم جا پیچید اما من مثل اون نشدم و یک اتفاق دیگه اینکه ی داداش دیگم ازدواج کرد با دختری ک تقریبا همسن من بود چن ماه بزرگتر و این همیشه ک باباش میاومد خودشو بهش میچسبوند و ی دستش رو میزاشت رو پای باباش و دست دیگش رو پای داداشم و زیر چشمی بمن نگاه میکرد و پز میداد (چون بابام چن ساله فوت شده) من خیلی ناراحت میشدم ن چون بابا داشت چون بهم پز میداد خلاصه بعد یکی دوسال باباش زن دوم گرفت و مامان باباش جدا شدن ، باباش عینا جلو همه گفت ی تار موی زن جدیدمو با صد تا مث تو عوض نمیکنم و ابروش رفت ، الانا شاید سالی یبار باباشو ببینه😶 (ترانه) 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام ودرود خداوند به همه دوسنان درخصوص چالش قانون کارما من به شدت معتقدم برای خودم بارها اتفاق افتاده ونتیجه گرفتم که هیچ وقت آدما را چه خوب وچه بد قضاوت نکنم سه تا از همسایه های ما خیلی مردم آزار هستن وکلا نظم ساختمون بهم زدن چند سال پبش جلسه گذاشته بودیم مدیر ساختمون تعیین کنیم مدیریت قبلی فقط پول میگرفت ریالی هم برای ساختمون هزینه نمیکرد تو اون جلسه که همسر من حضور نداشت مدیر قبلی و یکی از همسایه ها خیلی به من توهین کردند طوری که من مجبور شدم علیرغم اصرار سایر همسایه ها جلسه را ترک کنم خیلی خیلی ناراحت بودم که بی جهت بهم توهبن شده متاسفانه همسرم در حضور بچه هام بدون اینکه شاهد ماجرا باشه از همسایه ها طرفداری کرد وگفت ببینید مادرتون اخلاق نداره 😔 خیلی ناراحت شدم از قضاوت نابجاش وبدتر ازهمه تخقیر شدنم جلو بچه ها چندروز پیش همون دونفر بی جهت بهش توهین کردن داره خودش میکشه😂 من که خوشحال نیستم ولی بهش گفتم خوبه منم الان تورا قضاوت کنم عزیزان هیچ وقت حتی اگر طرف مقابل مقصر هم باشه قضاوت نکنید وبگید نمی دونم شاید من هم جای او بودم بدتر از این بودم بهترین قاضی خداوند هست . 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام منم میخام تو چالش بگم ک خواهرم ۳تا از بچه هاش بیمارن ومن مدام بهش میگفتم چرا بدبختشون کردی وخیلی وقتا به روش میگفتم بچه هات روز به روز بدتر میشن تا بعد از ی سال خدا به من ی پسر داد عین بیماری‌های بچه هاش داشت وتا آخر عمرش باید تحت درمان باشه😭نباید کسی رو ک خواسته خدا باشه قضاوت کنیم😔 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽