eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
165.9هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🍎 🍅 بخوریم یا نخوریم؟ 🍅 ▫️ گوجه فرنگی و مصرف بسیار شایع است و در سبد غذایی بسیاری از خانوار ها جای گرفته است،  بسیاری از مردم بدون در نظر گرفتن طبایع محصولات به مصرف آن می پردازند که ممکن است بسته به فصل، بدن انسان را دچار مشکل کند. ❓حال این مشکل ها چیست ؟ ✍🏻 طبع گوجه فرنگی سرد و تر است و مصرف آن باعث افزایش بلغم در بدن خواهد شد. در فصل زمستان غلبه بلغم در بدن انسان بیشتر می شود و باید از مصرف سردی ها پرهیز کرد و با مصرف گوجه فرنگی، آسیب های ناشی از سرمای این محصول بسیار زیاد خواهد بود. پس بهتر است در مصرف هر چیزی، اعتدال را رعایت کرده و از مصرف بیش از حد جلوگیری شود. 🔴 در ادامه برخی از واکنش‌های خطرناک بدن در اثر مصرف گوجه‌فرنگی را برایتان معرفی کرده‌ایم : 🔺 گوجه‌فرنگی ممکن است باعث شود 🔺 مصرف زیاد گوجه‌فرنگی در برخی افراد باعث بروز می‌شود 🔺برخی افراد با مصرف زیاد گوجه‌فرنگی دچار می‌شوند 🔘 علت تبلیغات بسیار سنگین غرب بر روی مصرف گوجه فرنگی و تعریف و تمجیدهای اغراق آمیز از این گیاه با اینکه خود مقالات غربی هم به وجود گلیکوآلکالوئید سمی در این گیاه اذعان دارند به علت مقاصد سود جویانه باشد که می تواند موجب پر شدن جیب شرکت های غول آسای دارویی جهان شود که با ایجاد مسمومیت های خفیف مزمن در مردم جهان و کاهش قدرت سیستم ایمنی بدن آنان موجی از بیماری های خود ایمنی مانند لوپوس، آتریت روماتوئید و ام اس حتی سرطان را ایجاد کند چیزی که امروزه در برخی کشورها متاسفانه سونامی بیماری لقب گرفته است. ▫️ سنگ کلیه ودرمان آن ▫️ 👈🏻 بیماری است که امروزه به علت عادات اشتباه در نحوه آشامیدن آب و همچنین کیفیت پایین آب های تصفیه شده به شدت شایع شده است و بسیاری از افراد را دچار این مشکل بسیار دردناک کرده است. نمک های اسیدی و املاح باعث رسوب می شوند و سنگ کلیه را تشکیل می دهند و ایجاد این سنگ ها علل متنوعی ممکن است داشته باشد. سنگ تا حرکت نکند درد نخواهد داشت و با ، احساس زیاد دفع ادرار، درد در ناحیه کمر یا پهلو دقیقا زیر دنده ها شروع می شود . ⚪️ جامع امام رضا (ع) همراه با که نام آن سنگ کلیه است اولین ترکیبی است که برای دفع سنگ کلیه استفاده می شود. جامع امام رضا (ع) به صورت کامل در پست های گذشته توضیح داده شده و همان گونه که از نام این ترکیب پیداست دارویی جامع برای درمان همه بیماری ها می باشد، اما لازم است در کنار این ترکیب، حاملی برای مصرف دارو استفاده شود تا تاثیر مطلوب و نهایی خود را بگذارد که حمال اصلی برای درمان سنگ کلیه گیاه می باشد. ⚪️ درمان کم کاری ⚪️ ✍🏻 یک بیماری است که در آن بدن دچار شده و از آن جهت که کار اصلی تیروئید انجام متابولیسم بدن است، در افرادی که مبتلا به این بیماری هستند نشانه های مرتبط با سوخت و ساز بدن بسیار آهسته خواهند شد. میزان شیوع بیماری تیروئید باور نکردنی است و میلیون ها نفر از انسان ها مبتلا به کم کاری تیروئید هستند. اما کم کاری تیروئید چه علائمی دارد و از کجا بدانیم دچار کم کاری تیروئید هستیم؟ ▫️ ▫️ 👈🏻 در ادامه بحث کم کاری تیروئید، لازم است که در کنار مصرف داروی جامع امام رضا با آب مرزنجوش نمک دریا استفاده شود و جایگزین نمک های تصفیه شده شود. در روایات خاصیت های متعددی برای نمک دریا ذکر شده و به آن نمک جریش می گویند. یعنی نمکی که ناهماهنگ است یک دانه اش درشت و یک دانه ریز است. نمک دریا بخاطر ته نشین شدن کف دریا، دارای کلرید، سدیم، منیزیم و سدیم است و برخلاف نمک تصفیه شده باعث ابتلا به فشار خون نمی شود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 باعرض سلام حضور حبیبه خانم وهم گروههای عزیز میخواستم درمورد اون خانم که تو مدفوعشون خون دیدن بگم که من هراز چند گاهی که یبوست میگیرم‌یا مشکل دارم تومدفوعم خون هست ووشوهرم هم یبوست داره خون تو مدفوعش هست سالی دو سع بار خیلی از اطرافیانم این مشکل و دارن نفخ روده ام دارم شدید البته والا دکتر هم نرفتم خدارو سکر هبچ مشکلی هم ندارم ولی شوهرم بواسیر داره اصلا نترس بعداش خواهرای گلم تو رو خدا به خاطر کوچکترین علاعم نزنین گوگل علت بیماریم چیه من موقع کرونا شوهرم زونا گرفت واقعا وقتی دیدمش وحشت زده شدم زدم گوگل علت زونا چیست که علت هاشو خوندم که شوهرم هیچ یک از اون علت ها نداشت که زونا بگیره فقط دیدم که شوهرم رفتار پر خطر داره ۰یکی از علت های ایدز هم زونا بود منم فکر کردم‌گفتم حتمان شوهرم این بیماری و داره نه میتونستم به کسی بگم نه جرات آزمایش دادن داشتم به شوهرم هم هیچی نگفتم فقط تو دلم داشتم دیونه میشدم اینقدر غصه خوردم که چهار روز غدا نخوردم میخواستم خودکشی کنم هی گفتم منم اون بیماری و دارم تا اینکه من که عمل کرده بودم بچه نیارم ناخواسته حامله شدم چشتمتون روز بد نبینه گفتم وای خدایا این بچه برای جیم بود اگه خودم ناقل باشم بجه ام هم میگیره و اینها بعد رفتم دکتر زنان گفتم میخوام سقط کنم رفتم سقط کنم استخاره گرفتم گفت سقط نکردم ۰رفتم متخصص زنان دکتره گفت چند تا ازمایش برات مینوسم که چکاب کامل بچه ات این مشکل نداشته باشع یکیشون ایدز بود من اینقدر ترسیدم گریه کردم گفتم اگه تو آزمایشام این جوابش مثبت باشع چی رفتموآزمایشگاه آزمایش دادم اینثدز ترسیدم غش کردم اب بهم دادن به هوش اومدم تا جواب آزمایش اومد مردمو زنده شدم رفتم جواب ازمایش دادم آزمایش دادم پاک پاک خداروشکر ۰میخواموبگم گوگل فقط آدمو میترسونع تو رو خدا اینقد ر تو گوگل نرین ۰ود ر آخردبرای تمام بیماران بخصوص صعب العلاج یه صلوات بفرستین دعا کنید شفا پیدا کنند واقعا مریضی سخته باهم بگیم الهی آمین ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌸🍃 سلام صبح بخیر این عکس پای خانمی ۶۲ساله بیشتر از یکماهه که سر هردو زانو ضایعات پوستی زده کمی سوزش داره ولی خارش نداره اگر کسی اطلاع داره لطفا راهنمایی بفرمایید ممنون 👇❤️ @adminam1400
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مرجان . هرچی بیشتر میخوندم بیشتر میفهمیدم سهم من ازون مرد عاشق پیشه اروم همین
🌸🍃 مرجان . "حق با حسام بود ایرانیا تو خارج از ایران یه جور بدی میشن این نگار مثلا دوست صمیمیه منه، چند ماهه باهم دوستیم، چقدر باهم زمان گذروندیم، امشب داشت جلوی چشمم واسه شوهرم دلبری میکرد، انگار حسام منو ول میکنه مچسبه به اون، به یه بهونه ای رابطمو باهاش قطع میکنم. از بارداریش نوشته بود ازین که خوشحال بود که بچه از تنهایی درش میاره و از خدا خواسته بود کمکش کنه مادر خوبی برای بچه اش بشه. یه جا نوشته بود این ارامش حسام بعضی وقتا کلافم میکنه دلم میخواد شیطنت کنه، دیوونه بازی در بیاره، دلم هیجان میخواد. خیلی ازالاله نوشته بود و کارای بامزش یه جای دیگه نوشته بود: باورم نمیشه دوباره حامله ام، من طاقت تکرار اون روزا و حالتا روندارم، حسام نمیزاره بچه رو بندازیم میگه گناهه وقتی حرف سقط بچه رو پیش کشیدم خیلی عصبانی شد تا حالا اینجوری ندیده بودمش، ازش ترسیدم. محاله راضی بشه، ولی من واقعا دست تنها از پس دو تا بچه برنمیام. ای خدا خودت یه کاری کن برام. بعدشو کمتر نوشته بود. در حد یه شعر یا توضیح کارای بچه ها. فرداش که بچه ها رو بردم مدرسه رفتم اون جایی که برای مهاجرا کلاسای زبان رایگان میذاشتن، حسام چند باری ساخمونشو نشونم داده بود. اونجا فهمیدم دو جلسه از دوره جدیدشون گذشته ولی من ثبت نام کردم و تصمیم گرفتم خیلی زود المانیمو قوی کنم که بتونم دانشگاه شرکت کنم. اون شب به حسام گفتم کلاس ثبت نام کردم خوشحال شدو تشویقم کرد و گفت سعی کن با بچه ها  بیرون بری ، هم برای روحیه خودت بهتره هم باعث میشه رابطه ات با بچه ها بهتر شه. فکر خوبی بود قبلا تو دفتر خاطرات مینا خونده بودم که داخل پارک اون ور خیابون یه کافه هست که بیشتر مواقع مینا بچه ها رو میبرده پارک و خودشم تو اون کافه یه قهوه ای میخورده و حواسشم به بچه ها بوده.یه جوری اونجا پاتوقش شده بوده  منم تصمیم گرفتم همین کارو کنم یه روز به بچه ها گفتم بیاین بریم پارک یه کم خو بگذرونیم ولی الاله گفت دوست نداره بیاد و میخواد تو خونه بمونه تلویزیون ببینه، من به ارین گفتم پس تو بیا بریم ولی الاله گفت نه ارینم دوست نداره بدون آلاله بیرون بره و بعدم که اصرار کردم  گفت نمیخواد برادرش بدون خودش و با کس دیگه بیرون بره. آلاله منو دوست نداشت و نمیذاشت ارینم منو دوست داشته باشه و من هرکاری میکردم که رابطمو باهاشون بهتر کنم به در بسته آلاله میخوردم منم وقتی میدیدم اینجوریه سعی میکردم بهش زمان بدم که خودش کم کم بهم عادت کنه و باهام کنار لیاد ولی حسام فکر میکرد من برای بهتر شدن رابطم با بچه ها کاری نمی کنم.8 یه روز که داشتم دفتر مینا رو میخوندم دیدم یه جا نوشته بود: "خدایا یه احساسی داره تو قلبم ریشه میدوونه که میدونم نباید باشه، خودت کمکم کن الان که ریشه هاش ضعیفه بکنم و بندازمش دور " بعدش نوشته بود: "حالم خوبه ، مثل ۱۷ سالگیمم، عذاب وجدان دارم  واسه این حالم" "دارم حسایی رو دوباره تجربه میکنم که فکر میکردم دیگه سراغم نمیاد حالم خوبه ولی میترسم چرا نمیتونم جلوشو بگیرم" با خوندن اون کلمات دلشوره گرفتم، مینا داشت از چه حسی حرف میزد؟ چرا حالش خوب بوده ولی واسه حال خوبش عذاب وجدان داشته؟ یه حس بدی تو همه وجودم دویید. انار قرار بود یه اتفاق بدی بیافته. ورق زدم ، نوشته بود: امروز دوباره دیدمش ، نمیتونست چشم ازم برداره، مات من شده بود ، فکر کنم بد جور دلش گیر کرده،  جلوترش نوشته بود "امروز فهمیدم ایرانیه چه جالب قیافش بیشتر به این المانا میخورد تا ایرانیا، مثل اینا بور و خوش قیافه و خوش تیپه." صفحه بعدی نوشته بود: "امروز از دور که داشتم می اومدم بی پروا، جلوی اون همه آدم دستشو زده بود زیر چونشو  عاشقانه زل زده بهم، وقتی رفتم تو و از کناش رد شدم گفت :  شرط عقلست که مردم بگریزند از تیر من گر از دست تو باشد مژه بر هم نزنم. پرسیدم از کی بود این؟ گفت سعدی گفتم چه قشنگ بود نشنیده بودم تا حالا از روی میز یه دستمال برداشت و برام روش شعرو نوشت و گذاشت جلوم رو میز" جلوتر نوشته بود "انگار به دیدنش بدجوری عادت کردم ، به اون نگاهای عاشقانه اش عادت کردم، امروز بعد از اینکه بچه ها رو رسوندم از قصد راهمو دورتر کردم و از پشت پارک اومدم که نبینمش ، ولی  تو خونه بی قرارم انگار یه چیزی گم کردم. چم شده من؟" یه جای دیگه نوشته بود: "لعنت بهت نباید بهت فکر کنم، ولی نمیتونم" "تو بهم همه حسایی رو میدی که فکر میکردم دیگه برام دیره، با تو من  تو این سن با داشتن دوتا بچه دوباره یه دختر بچه دبیرستانی شدم که دلم مثل یه گنجشک تو این قفس داره تاپ تاپ میکنه" صفحه بعدی نوشته بود: "خدایا اگه این سیبو گاز بزنم منو از بهشتت بیرون میکنی؟" .... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام وقت بخیر در مورد فردی که گفتن زانو شون آب آورده خواستم بگم من پسرم در سن ۹سالگی زانوش آب آورد دو روز مونده بود به عید واصلا پسرم نمیتونست راه بره تب کرده بود بردمش بیمارستان گفت باید بستری بشه قبول نکردم چون در عید بود دکتر نبود دکتر خوب نبود یعنی بردمش به زور التماس وخواهش پیش یه متخصص اونم گفت باید بستری بشه تا آب زانوش رو بکشن ولی من قبول نکردم بعد نامه بهم داد بردمش متخصص اطفال چون همه دلشون به حال منو بچم میسوخت چون فلج شده بود بردم پیش اون وایشونم میگفت بستری بشه بهتر است دیگه من شرایط زندگیم بهش گفتم برا پسرم آزمایش نوشت که همون روز انجام دادم به کمک نامه دکترا به هر حال ۱۰ تا آمپول نوشت روزی دوتا بزنه ولی آزمایشش معلوم شد ویتامین دی بدنش خیلی خیلی پایین بود بعد قرص ویتامین دی ۵۰۰۰۰ هزار نوشت هفته ای یک دونه یه مدل کپسول نوشت که نمیدونم اسمش چی بود خلاصه اینا رو مصرف کرد وبعد عید براش سونو نوشت که گفت خوب شده ولی یه ذره کوچولو مایع هست دیگه الانم هم خوبه ولی تا به پاش ضربه میخوره یا سرما دوباره درد میگیره حالا اگه دکتر خوب می‌شناسید برید آب زانوتونو بکشید سفیده تخم مرغ با شکر ویه خورده زرد چوبه هم مخلوط کن بزن روش شب تا صبح بمونه یه چیزی بکش روش که کثیف کاری نشه اونم خیلی خوب هست دو سه بار بزار در هفته دیگه تا میتونم موادی که کلسیم و ویتامین دی دارن مصرف کن کلم بروکلی خیلی خوبه مغزی جاتم خوبه مخلوط کن بخور به امید خدا نتیجه خوب میگیری التماس ودعا تورو خدا برا منو بچه هام هم دعا کنید مشکل مالی زیادی داریم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
سلام خداقوت لطفااین عکس روبزارین برای خانمی که میگفت یائسه زودرس شدن من خودم بعدازکلی دوندگی وآزمایش وسونووکلی خرج کردن آخرش بااین قرصاوحجامت ازساق پا پریودشدم بزارین گروه ان شالله گره گشاباشه ممنون التماس دعا درضمن شوهرمن یه چندوقتی هست دیسک وآرتروزگردن شده ماتوبافق زندگی میکنیم میخاستم ازعزیزان گروه بپرسم راهی غیرعمل میشناسین قطعی باشه درمان کنه واینکه توبافق یایزدوکرمان جایی کسی میشناسین که دیسک روجابندازه وماهرباشه وامتحان شده باشه یاعلی 👇🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ و نيز نقل كردنداز عالم بزرگوار جناب حاج سيد محمد رضوى كشميرى فرزند مرحوم آقا سيد مرتضى كشميرى كه فرمود در كشمير به دامنه كوهى حسينيه اى است و اطراف آن طورى است كه مى توان از بيرون داخل آن را ديد و پشت بام آن جهت روشنايى و هوا، مقدارى باز است و هر ساله ايام عاشورا در آن اقامه عزاى حضرت سيدالشهداء عليه السّلام مى شود و جمعى از شيعيان جمع مى شوند و عزادارى مى كنند و ازشب اول محرم از بيشه نزديك شيرى مى آيد مى رود پشت بام حسينيه و سرش را از همان روزنه داخل مى كند و عزاداران را مى نگرد و قطرات اشك پشت سر هم مى ريزد تا شب عاشورا هر شب به همين كيفيت ادامه مى دهد و پس از پايان مجلس مى رود. و فرمود در اين قريه ، اول محرم هيچ وقت مشتبه و مورد اختلاف نمى شود و با آمدن شير معلوم مى شود شب اول عاشوارى حسينى - عليه الصلوة والسلام است . ظهور آثار حزن از بعضى حيوانات در عاشوارى حسينى عليه السّلام مكرر واقع شده و از موثقين نقل گرديده و در اينجا براى زيادتى بصيرت خواننده عزيز تنها يك داستان عجيب از كتاب كلمه طيبه نورى نقل مى شود: عالم جليل و كامل نبيل صاحب كرامات باهره و مقامات ظاهره ((آخوند ملا زين العابدين سلماسى - اعلى اللّه مقامه )) فرمود: چون از سفر زيارت حضرت رضا عليه السّلام مراجعت كرديم ، عبور ما به كوه الوند افتاد كه در نزديكى همدان واقع شده است ، پس در آنجا فرود آمديم و موسم بهار بود پس همراهان مشغول خيمه زدن شدند و من نظر مى كردم به دامنه كوه ناگاه چشمم افتاد به چيز سفيدى چون تاءمل كردم پيرمرد محاسن سفيدى را ديدم كه عمامه كوچكى بر سر داشت و بر سكويى نشسته كه قريب به چهار ذرع ارتفاع داشت و بر دور آن سنگهاى بزرگى چيده كه بجز سر چيزى از او نمايان نبود، پس نزديك او رفتم و سلام كردم و مهربانى نمودم پس به من انس گرفت و از جاى خود فرود آمد و مرا از حال خود خبر داد كه از گروه ضاله نيست كه به جهت بيرون رفتن از عمده تكاليف اسمهاى مختلفه بر خود گذاشته اند و به اشكال عجيبه بيرون مى آيند بلكه براى او اهل و اولاد بوده وپس از تمشيت امور ايشان براى فراغت در عبادت از آنها عزلت اختيار كرده و در نزد او بود رساله هاى عمليه از علماى آن عصر و هيجده سال است كه در آنجا بود. و از جمله عجايبى كه ديده بود پس از استفسار از آنها گفت اول آمدن من به اينجا ماه رجب بود، چون پنج ماه و چيزى گذشت شبى مشغول نماز مغرب بودم ناگاه صداى ولوله عظيمى آمد و آوازهاى غريبى شنيدم ، پس ترسيدم و نماز را تخفيف دادم و نظر نمودم در اين دشت ديدم بيابان پر شده از حيوانات و روى به من مى آيند، اضطراب و خوفم زياد شد واز آن اجتماع تعجب كردم چون ديدم در ايشان حيوانات مختلفه و متضاده اند چون شير و آهو و گاو كوهى و پلنگ و گرگ با هم مختلطند و به صداهاى غريبى صيحه مى زنند پس در اين محل دور من جمع شدند و سرهاى خود را به سوى من بلند نموده فرياد مى كردند، با خود گفتم دور است كه سبب اجتماع اين وحوش و درندگان كه با هم دشمنند براى دريدن من باشد در حالى كه خود را نمى درند اين نيست مگر براى امرى بزرگ و حادثه اى عجيب . چون تاءمل كردم به خاطرم آمد كه امشب شب عاشوراست و اين فرياد و فغان و اجتماع و نوحه گرى براى مصيبت حضرت سيدالشهداء است چون مطمئن شدم عمامه از سر برداشتم و بر سر خود زدم خود را از اين مكان انداختم و مى گفتم حسين حسين ، شهيد حسين وامثال اين كلمات . پس حيوانات در وسط خود جايى برايم خالى كردند و دور مرا حلقه گرفتند پس بعضى سر بر زمين مى زدند و بعضى خود را در خاك مى انداختند و به همين نحو بوديم تا فجر طالع شد، پس آنها كه وحشى تر از همه بودند رفتند و به همين ترتيب مى رفتند تا همه متفرق شدند واز آن سال تا به حال كه مدت هيجده سال است اين عادت ايشان است حتى اينكه گاهى عاشورا بر من مشتبه مى شود پس از اجتماع آنها در اين محل بر من ظاهر مى گردد آنگاه عابد برخاست و خميرى كرد و آتش افروخت كه دو قرص نان براى افطارى و سحرى خود تدارك كند، از او خواهش كردم فردا ميهمان من باشد كه طبخى كنم و برايش بياورم گفت روزى فردا را دارم اگر فردا را چيزى نرسيد روز بعد مهمان تو مى باشم چون شب شد به همراهان خود گفتم طعامى نيكو بسازيد به جهت مهمان عزيزى كه سالهاست مطبوخى نخورده . پس شب مهيا شدند و صبح از برنج طبخى نمودند و من روى سجاده ام نشسته مشغول تعقيب بودم ، نزديك طلوع آفتاب مردى را ديدم كه به شتاب بر كوه بالا مى رود، ترسيدم و به خادم خود كه ((جعفر)) نام داشت گفتم او را نزد من آور پس او را آواز داد كه بيايد، گفت تشنه ام آبى به من رسان . چون به نزد عابد رفتم آنگاه مى آيم به نزد شما. چون نزد عابد رفت و چيزى به او داد و عابد از او بگرفت ، برگشت به سوى ما و سلام كرد و نشست . ....
☀️🍃 روش تطهیر کوزه هاى گلى نجس پرسش :کوزه اى که از گل نجس ساخته شده، یا آب نجس در آن فرو رفته را چگونه باید پاک کنیم؟ پاسخ :اگر در آب کر یا جارى بگذارند و آب در باطن آن نفوذ کند و خارج شود پاک مى شود و اگر آب در آن نفوذ نکند ظاهرش پاک مى شود، با آب قلیل نیز مى توان ظاهر آن را شست. روش تطهیر ظروف با آب قلیل پرسش :ظرف ها را با آب قلیل چگونه می توان پاک کرد؟ پاسخ :براى آب کشیدن ظروف با آب قلیل مى توان آن را سه مرتبه پر و خالى کرد و یا هر بار قدرى آب در آن بریزند و طورى بگردانند که به جاهاى نجس برسد، بعد بیرون بریزند. روش تطهیر ظرف های بزرگ پرسش :اگر ظرف هاى بزرگ مثل خمره و پاتیل نجس شود براى شستن و تطهیر آن باید چه کرد؟ پاسخ :هرگاه آن را سه مرتبه با آب پر کنند و بعد خالى کنند پاک مى شود و راه آسانتر این است که هر دفعه آب را از بالا به پایین به تمام اطراف آن بریزند و هربار آبى که ته آن جمع مى شود بیرون آورند و لازم است در هر دفعه ظرفى را که با آن آبها را بیرون مى آورند، بشویند. روش تطهیر ظرفى که سگ آن را لیسیده پرسش :هرگاه سگ ظرفى را لیسیده، یا از آن، آب یا مایع دیگرى، خورده باشد، چگونه می توان آن را پاک کرد؟ پاسخ :اوّل باید آن را با خاک پاک که مخلوط با کمى آب باشد خاک مال کرد و بعد دومرتبه در آب قلیل، یا یک مرتبه در آب کر یا جارى شست و اگر آب دهان سگ در ظرفى بریزد، احتیاط مستحبّ آن است که همین کار انجام شود، امّا اگر جاى دیگرى از بدن سگ با رطوبت به ظرف ملاقات کند خاک مال کردن واجب نیست بلکه باید آن را در آب قلیل سه مرتبه و در آب کر یا جارى یک مرتبه شست. اگر دهانه ظرفی که سگ لیسیده تنگ باشد پرسش :هرگاه دهانه ظرفى که سگ دهان زده، تنگ باشد و نتوان آن را خاک مال کرد، تکلیف چیست؟ پاسخ :چنانچه ممکن است باید پارچه اى را به چوبى پیچید و توسّط آن خاک را با کمى آب به آن ظرف بمالند و اگر ممکن نشود مقدارى خاک و کمى آب در آن بریزند و تکان دهند، سپس طبق دستور بالا آب بکشند. روش تطهیر ظرفى که خوک چیز مایعى در آن خورده پرسش :ظرفى را که خوک از آن، چیز مایعى را خورده را چگونه می توان پاک کرد؟ پاسخ :باید هفت مرتبه با آب قلیل و یا یک مرتبه با آب کر شست و لازم نیست آن را خاک مال کنند. تطهیر ظرفی که موش صحرایی در آن مرده پرسش :اگر ظرفى در آن موش صحرایى افتادهباشد، چگونه باید آنرا پاک کرد؟ پاسخ :بنابر احتیاط واجب باید هفت مرتبه با آب قلیل شست و یک مرتبه با آب کر. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#یک_نکته_از_هزاران 🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ و نيز نقل كردنداز عالم بزرگوار جناب حاج
🌱 . پرسيدم سبب اين شتاب چه بود و چه كار داشتى و به عابد چه دادى و تو كيستى و از كجا آمدى گفت اصل من از شهر خوى آذربايجان است در كوچكى مرا دزديدند فلان حاجى دباغ همدانى مرا خريد و نزد معلم گذاشت خط نوشتن و مسائل دينى را به من آموخت پس مرا عيال و سرمايه داد و مستقل نمود، شب گذشته در خواب حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام را ديدم به من فرمود پيش از طلوع آفتاب يك من آرد حلال پاكيزه برسان به عابدى كه در كوه الوند است ، گفتم فدايت شوم ! از كجا بشناسم حليت و پاكيزه بودن آن را فرموده در نزد فلان حاجى دباغ . از خواب بيدار شدم و وقت شب بر من مشتبه شد از خانه بيرون آمدم از بيم آنكه مبادا پيش از طلوع آفتاب به عابد نرسم و خانه دباغ را درست نمى شناختم چون قدرى رفتم شب گردها مراگرفتند ونزد داروغه بردند گفت اى پسر! اين چه وقت بيرون آمدن است گفتم مرا شغلى با فلان حاجى دباغ است با هم معاهده كرديم كه در آخر شب او را ملاقات كنم از خواب بيدار شدم وقت را نشناختم از خانه بيرون آمدم از ترس خلف وعده ، شبگردان مرا گرفتند و نزد تو آوردند و آن مرد دباغ معروف بود. داروغه گفت در سيماى اين جوان آثار صدق و صلاح مشاهده مى كنم او را به خانه حاجى دباغ بريد، اگر او را شناخت و به خانه اش برد او را رها كنيد وگرنه او را بر گردانيد نزد من ، پس مرا آوردند تا درب خانه حاجى دباغ ، گفتند اين خانه اوست و به كنارى رفتند، پس درب خانه را كوبيدم خود حاجى بيرون آمد، بر او سلام كردم ، جواب گفت و مرا در بغل گرفت و پيشانيم را بوسيد و داخل خانه كرد، آن جماعت برگشتند. گفتم يك من آرد حلال مى خواهم . گفت به چشم و رفت و انبانى آورد سربسته و گفت اين همان مقدار است . گفتم قيمت آن چند است ؟ گفت آنكه تو را امر كرد به اين ، مرا نيز امر كرد كه از تو بها نگيرم ، پس انبان را به دوش كشيده و نماز صبح را هنگام بالا رفتن از كوه به تعجيل انجام دادم از ترس فوت وقت . و اين فضل خداست كه به هركس خواست مى دهد. جناب آخوند - اعلى اللّه مقامه - فرمود در نزديكى دامنه آن كوه كه ما منزل كرده بوديم ، جماعتى از صحرانشينان گوسفند داشتند نزد ايشان فرستاديم كه قدرى دوغ و پنير بگيرد آنها از فروختن امتناع كردند و او را از ميان خود بيرون نمودند واو با دست خالى و حالتى پريشان برگشت . ساعتى نگذشت كه جماعتى از ايشان با حالت اضطراب رو به ما كرده و گفتند چون ما از فروختن دوغ و ماست ابا كرديم و فرستاده شما را بيرون نموديم در گوسفندان ما مرضى پيدا شده كه ايستاده به خود مى لرزند تا اينكه افتاده و مى ميرند و گمان داريم اين جزاى كردار ماست . پس به شما پناه آورده ايم كه اين بلا را از ما بگردانيد پس دعايى برايشان نوشتم و گفتم اين را در ميان گوسفندان بر بالاى چوبى نصب كنيد، چون آن را بردند بعد ازساعتى تمام مردان ايشان برگشتند و با خود مقدار زيادى دوغ و پنير آوردند كه ما نتوانستيم برداريم آنگاه نزد عابد رفتم ، عابد گفت ميان شما و اين جماعت حادثه عجيبى روى داده يك نفر از طايفه جن ساكن اين مكان مرا خبر داد به رفتن بعضى ازشما نزد اين جماعت و امتناع ايشان از فروختن و اذيت كردن و بيرون نمودن او را و تعصب كردن جنيان اين مكان براى شما و غضب آنها برايشان وتلف كردن آنها گوسفندان ايشان را و پناه آوردن ايشان به شما و گرفتن دعايى از شما كه مشتمل بود بر تهديد و وعيد بر جنيان و آنها چون نوشته شما را ديدند به يكديگر گفتند حال كه خودشان از ايشان راضى شدند و ما را تهديد مى كنند دست از گوسفندان ايشان بداريد. پس عابد دست در زير فرش خود كرد و آن دعا را به من داد و نام آن عابد ((حسين زاهد)) بود! ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام .عیدتون مبارک خسته نباشید خواهر حبیبه جانم، مادرم ۳۰روز اسهال دکتر ا م تشخيص ندادن علت چیه قبلا ۲۰ روز یبوست بود ۱۰ روز اسهال الان همش اسهال با دل درد شکمش کار میکنه علت چیه راهکاری هست ممنونم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ ؟؟?؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟سلام،کسی بوده که آزمایش غربالگری بهش گفته باشه سندرم داون مثبت هست ولی جواب بعدیش خلاف این نشون داده باشه؟ من وشوهرم نسبت فامیلی نداریم ودراقوام درجه یک ودومون هم کسی سندرم داون نداشته تاسونوی ۱۳هفته هم گفتن همه چیزش عالی هست ولی جواب آزمایش غربالگری مثبت بودن سندرم داون رونشون می ده بچه ای که بعدانتظاروکلی دواودرمان ونذرباعث خوشحالی مون شده بودحالابعد۱۳هفته ودیدن جواب آزمایش غربالگری باعث نگرانی مون شده ازطرفی می گم هرچی خیروصلاح خداست وشایدآزمایشش هست وبایدنگهش دارم تاوجودش باعث خوشحالی وامیدخونم باشه ازطرفی می ترسم ازاینکه بعداکم بیاریم وازدیدن واکنش افرادجامعه بادیدنش خسته بشیم دکتراول گفت حدودیک ماه دیگه بیاسونوآنومالی بعدگفت آزمایش غربالگری سنتز اولاازخواهران گروه می خوام براسلامتی جنینم دعاکنن دوم برای عاقبت به خیری ماوخودشون سوم اگرکسی تجربه خوبی دراین زمینه داره لطفا مطلعم کنه ممنون ازهمراهی تون ؟؟؟؟؟؟؟؟??؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام،خدا قوت .فکر کنم این این کانال دیدم ،در مورد درمان پارکینسون یا همون لرزش دست. اگه ممگنه درمان رو دوباره بذارید ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید ممنونم از گروه خوبتون میخواستم درمورد لک سوال کنم کسی هست کرمی خریده باشه که جواب گرفته باشه لک تو پیشانیم هست هرچی کرم وسرم استفاده کردم جواب نمیده ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به ادمین وهمه خواهرای عزیزم مشکلی دارم لطفا راهنمای کنید باید چیکارکنم من۴۸سالمه وهمسرش ۵۸ و۳تافرزنددارم مسجرم توی زیرزمین نمورکه۳۰میلیون پول پیش دادم و۷میلیوم کرایه همسرم کارگرم مردمه،ما هیچی نداریم فقط پول پیش ولی به ما کالا برگ ندادند بفهمه دادند همسرم مریضه پاش ورم کرده نمیتونه خوب راه بره درادامه دکتر گفته خطرناکه رفتم پیشخان دولت براش دفترچه سلامت بگیرم گفتند شما دهک ۸هستید باید۹۰۰ بدید نفری تادفترچه بدیم توروخدا راهنماییم کنید باید چیکار کنم کجابرم عتراض کنم چند تاادرس سایت رفتیم ولی جوابگو نبودند ممنو ازلطفتون ببخشید زیادند ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقتتون بخیر میخواستم یخچال دوقلو بخرم میخواستم بدونم مارک امرسان خوبه؟ دوستان راضی هستند؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام بزرگوار انگشتر نقره دارم ک یکم سیاه شده راهی هست ک انجام بدم مثل اولش بشه؟ ممنونم 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 همه تو محضر منتظر ما بودند .. با ورودمون همه کل کشیدند.. عاقد خطبه ی عقد رو خواند و ما بعد از امضای عقدنامه ، رسما زن و شوهر شدیم .. بعد از تموم شدن امضاها عباس نفس بلندی کشید و کنار گوشم گفت دیگه هیچ کس نمیتونه ما رو از هم جدا کنه ... بعد از محضر همگی شام خونه ی ما دعوت بودند .. خانمها طبقه ی بالا بودند و مشغول رقص و پایکوبی شدند .. موقع شام من و عباس به اتاق من رفتیم تا اولین شام زندگیمون رو تنهایی بخوریم .. آبجی فاطمه سینی غذا رو زمین گذاشت و گفت خوردید صدا بزن بیام ببرم .. رفت و در رو بست .. عباس پشت سرش در رو قفل کرد و برگشت با شیطنت نگاهم کرد و گفت بیا که از گشنگی دارم میمیرم .. گفتم منم و خواستم بشینم که عباس بازوم رو گرفت و به سمت خودش کشوند 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2 طفلک دختره😢👆🙈🔞 کاملش سنجاق شده😍