#دعا_درمانی 🌱
صاحب خانه شدن
یکی از بهترین و مجرب ترین امور
جهت خانه دار شدن.
توسل به حضرت علی اصغر(ع) نموده
و آیه
”شهدا…”(سوره آل عمرانُ۱۸)
را هر شب ۳۰۰ بار تلاوت کنید.
منابع: ختم مجرب
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
😍😍😍😍
این کانالی که پیدا کردم پر از نونای جذاب
و خوشمزست😋😋😋
تازه غیر از پخت نون کلی فوت و فن و قلق هایی بهت یاد میده که هیچ جا ندیدی و نشنیدی🤩
آموزش این نون خوشگلم گذاشتن تو کانالشون بدو عضو شو تا پاکش نکردم
😍🤩🤩🤩👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4095148383Cea35e85ba5
میخای نونای حرفه ای بپزی جا نمونی👆🏻
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
😍😍😍😍 این کانالی که پیدا کردم پر از نونای جذاب و خوشمزست😋😋😋 تازه غیر از پخت نون کلی فوت و فن و قلق ه
چقدر راحت 😳برا آقاتون درست کن دلشو ببر😍
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🌸🍃 سلام صبح بخیر خسته نباشید ببخشید یه سوال داشتم من یه چند روزی میشه اسپاسم مقعد گرفت
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام به همه دوستان.
خانمی که قلب مادرشون بزرگ شده بهترین دکتر قلب در تهران دکتر مهرنوش مینویی. تلفن و آدرس رو از اینترنت پیدا کنید ایشون بسیار دکتر حاذق و دلسوزی هستند.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام به همه دوستان.
لطفاً این سوال من رو جواب بدهید .کسی در مشهد درمانگر روحانی به اسم سید بابک ؟؟؟؟ می شناسد ؟؟ چون خیلیییییییی ازشون توی نی نی سایت تعریف کردند .
ما توی گروه حبیبه خانم هستیم و با توجه به آخرت و خداوند رحمان که ناظر ماست همدیگر رو راهنمایی می کنیم پس خالصانه بگید. ممنونم.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام به اعضای گروه امید وارم که همه مشکلاتتون حل بشه در مورد اقایی که فرمودن زنش قهر کرده باید بگم یه کادویی بخرین برید پیشش وبهش بگو که واقعیت نداشته باهم یه مسافرتی برین از دلش در بیاد ان شا الا که مشکلت حل بشه 💐💐
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
👌#چــــاق شــــدن صورت
⬅️۴ عدد مغز پسته، بادام و فندق را با ۲ عدد خرما ترکیب و آنها را به صورت خمیری نرم درآورید.
⬅️ از این خمیر حبهای گرد کوچک تهیه کنید.
در طول روز ۱۰-۵ عدد از آنها را بخورید.
✍مشاور ودرمانگر طب ایرانی اسلامی.
شرمنده امام زمان روحی فداه وشهدا کمیل راد.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام عزیزم لطفاپیام قبلی واین پیام روتوگروه بزاریدسوره ی مسدکه خواهراگفتن برای دوری شوهراززنان دیگه همراه داشته باشدیعنی همراه مردباشه یاخانم❓
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
باعرض سلام وخسته نباشید خدمت شما دوستان عزیز وقتی درددلهاتون می خونم از ته دل براتون دعا می کنم امید وارم زندگی همه تون خوش خرم باشه همه مریض هاهم شفا بده گاهی درددلهای عزیزان بارندگی خودم یه جوره واقعا درک می کنم خدا کمکمون کنه ما زنها قشر ضعیف هستیم باید خودمون هوای خودمون داشته باشیم چون اگر خودمون به خودمون کمک نکنیم کسی به دادمون نمرسه من تو زندگیم ذکر ... ایاک نعبد و ایاک نستعین..... خیلی معجزه ها دیدم منم کسی ندارم دل گرمیم همین ذکره به خدا آبی روی آتیش شما هم مداومت داشته باشید از خدا کمک باید کمکتون می کنه
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام خوبین در جواب اون خانمی ک گفتن شپش گرفتن.من و دوتا دخترام هم شپش گرفتیم من همه راه های خونگی و ....رو امتحان کردم حتی موهای دخترم رو رنگ کردم ی مدت خوب شدن ولی دوباره شپش گرفتن تا اینکه توی سایت دیوار ی محصول پیدا کردم.اندازه در نوشابه ک پودر سفیدرنگی داخلشه با آب ولرم حل کردم و ب موهای خودم و دخترام اسپری کردم با این کار دیگه نیاز نیست ک بشینی تخم شپش رو از مو بکشی بلکه همه شپش ها وتخمشون پودر میشن و خودشون میریزن.ی هفته طول کشید و خداروشکر تمام شپش ها نابود شدن و الان دوساله ک دیگه ما شپش نگرفتیم.توی تبلیغ محصول هم نوشته بود غیرقابل بازگشت.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام در مورد خانوم ۳۵ساله ای ک تنبلی تخمدان داره و پریود نمیشه.منم مشکل شما رو داشتم و فقط با قرص و آمپول پریود میشدم ولی الان چند وقته قرص ال دی خریدم و زمان نزدیک ب عادت ماهانه ۵یا ۶قرص ال دی میخورم (روزی یکی)و وقتی ۶روز تموم شد مصرف قرص رو قطع میکنم و سر یک هفته پریود میشم... .ولی سعی کن برای تنبلی تخمدان حتما دکتر بری.
خانومی ک بارداری برای صبوری بچه سوره والعصر رو زیاد بخون.و برای زیبایی سوره یوسف رو ب سیب قرمز بخون و بخور
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام دوستان میخوام یک ذکر معجزه گر بهتون یاد بدم که غرق برکتش میشین و به همه هم یاد بدین بسم الله الرحمن الرحیم (اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان ) البته این ذکر بسم الله نداره اشتباه نکنید خودم با بسم الله شروعش کردم براتون هر وقت چیزی خریدین ۳ بارگید هر وقت چیزی فروختین ۳ بار بگید وقتی غذا خوردین ۳ بار بگید وقتی چیزیی یاد گرفتین ۳ بار بگید یا حتی بیشتر هم اگه حالت خوبه این ذکر بگو وقتی دور هم خانواده شاد و خندان هستین این ذکر بگو اگه افسردگی هم دارین با این ذکر درمان میشین واقعا معجزه اس خودم تجربش کردم واقعا عالی بود از برکت وجود امام زمان علیه السلام و (عج) الحمدلله بابت وجود امام عزیزمون این ذکر بگید ۳ بار ۱۰۰ بار ۱۰۰۰ هرچقدر که دوست دارین بگین و معجزشون همینجا بیایید تعریف کنید
🍀برای سلامتی و ظهور امام زمان صلوات الله صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🍀
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام خوبی ادمین جان.به خانمی که سوال کردن برا چاقی کسی ماکا استفاده کرده.بله من یک دوره استفاده کردم.تا حدودی تاثیر داشته برام اما باید دو سه دوره استفاده کنی
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
سلام در رابطه با عزیزی که عکس صورت پسرشون رو گذاشته بودن که لکه سفید داشت .صورت دختر منم اینطوری بود بردم دکتر .کرم ضد آفتاب براش تجویز کرد و گفت جلوی آفتاب نباشه به مرور لکه ها میره.و همینطور هفته ای دوبار بیشتر تخم مرغ نخوره تا لکه ها بره
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
این را پدر حامد می گوید و حمیده پادبان ، مادر حامد دنباله حرفش را میگیرد و میگوید:« ما شماره تماس
#مسافر_بهشت ❤️
#ادامه
حالا نوبت پدر حامد است که برسد به ماجرای شهادت پسرش؛ لحظههایی که آنها به چشم ندیدهاند،اما حکایتش را ازدوستان وهمرزمان حامد شنیدهاند و در این دوسال ، بارها و بارها موقع خواب وبیداری ، توی ذهنشان به تصویر کشیدهاند:« من از دوستانش شنیدم که در منطقه لاذقیه یک روستای شیعهنشین در محاصره تکفیریها بوده و اوضاعش آنقدر وخیم بوده که حتی خود نظامیهای سوری برای آزادی آنجا پیشقدم نمیشدند اما حامد و چند نفر ازدوستانش داوطلبانه برای دفاع ازمردم مظلوم ومسلمان آنجا به آن روستا میروند. خوشبختانه چون حامد متخصص توپ وموشک بود، توانسته بودند ضربههای مهلکی به تکفیریها بزنند و آنها را تا اندازه ای عقب برانند. اما آنها حامد را شناسایی کرده بودند و بالاخره 23 اردیبهشت او را از چهارطرف غافلگیر کرده و زده بودند. حامد از همان روز به کما رفت.» حالا تن صدای پدرآهستهتر است؛ بغض راه گلویش را بسته ،چند لحظه سکوت میکند و بعد دوباره میگوید:« ما سوم خرداد بود که از این ماجرا مطلع شدیم، درچند روزی که بیخبر بودیم چون خودش گفته بود یک ماموریت مهم میرود و امکان تماس برایش وجود ندارد،خیلی نگران نبودیم...حتی یادم است،آخرین بار سه روز قبل از مجروحیتش با او صحبت کردم، زنگ زد و گفت : بابا من یک چیزی از شما میخواهم.گفتم بگو پسرم. گفت: فقط از شما میخواهم من را از ته دل حلال کنید.... انگار که به خودش هم الهام شده بود که این مکالمه آخرمان است. » سوریها به او میگفتند شهید ابوالفضلی « حامد جانباز شده... اسیر شده... شهید شده..چون قابل شناسایی نیست شما را میبرند سوریه.» خبر ماجرا اینطوری به خانواده حامد رسید؛همینقدر متفاوت...همینقدر سردرگم...همین شد که از همان ابتدا ته دلشان لرزید. حرفو حدیث ها درباره حامد زیاد بود، تا اینکه به آنها اطلاع دادند برای رسیدگی به وضعیت حامد ، باید به سوریه بروند و این شد اولین دیدار پدر و پسر بعد از حمله تکفیریها به او:« وقتی به من گفتند که باید خودت به سوریه بروی، فهمیدم که وضع حامد خیلی حاد است، حس پدریام میگفت که شرایط خوبی ندارد اما جزئیاتش را نمیدانستم.» جعفر جوانی ، وقتی به سوریه رسید،بالای پلکان هواپیما ایستاد و از همان جا به چهار طرف چرخید و به حضرت زینب (س) سلام کرد وگفت:« من نمیدانم حرم مطهرت کدام سمت است،اما خانم این را شنیدم که آخرین وداع اباعبدالله شما خیلی بیتابی میکردید، حضرت اباعبدلله دستش را گذاشت روی سینه شما و شما آرام گرفتید، شما را به مادرتان قسم میدهم که این آرامش را به قلب من هم برسانید چون من هم می خواهم بروم بالای سر پسر مجروحم...»
#ادامه_دارد..
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#همسرداری 🌿
اگر دیدین شوهرتون از جایی ناراحت یا عصبانیه و خدایی نکرده میخواد تو خونه عصبانیتش رو تخلیه کنه،به قول معروف دنبال بهانه ست،شما بهانه رو به دستش ندید.
یعنی چی؟؟؟
یعنی:
❌باز چی شده داری سر من خالی میکنی ممنوع
❌جواب دادن ممنوع
❌سوال پرسیدن و سین جیم کردن ممنوع
فقط سکوت و حفظ آرامش،بعد چند دقیقه همه چیز رو عوض میکنه
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عاشقانه❤️
جلسه
اوائل زندگیمون بود و حاج مهدی بعضی از جلسه های کاریش رو توی خونه می گرفت. فکر می کردم پذیرایی از کسایی که واسه جلسه میان سخته. به همین خاطر به مادرم گفتم بیاد واسه کمک.
همین که مهدی متوجه شد گفت: «نه! برای این جلسه نه قراره خودت به زحمت بیوفتی نه دیگران، خودم همه کارها رو انجام می دم».
شهید عبدالمهدی مغفوری🌸
کوچه پروانه ها، صفحه44
مقام معظم رهبری
در روایات داریم«المرأة ريحانه» زن گل است. حالا شما ببینید اگر مردی با یک گلی با خشونت و بی اعتنایی رفتار کند و پاسِ گل بودن او را ندارد، چقدر ظالم و بد است. مثل تحمیل کردن، زیاده روی کردن، زیاده خواهی کردن.
مطلع عشق، صفحه50
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 کلافه بودم و روزهای خونه پدری مثل برق و باد از جلو چشمم می گذشت.دلم برای مدرسه ر
#داستان_زندگی 🌸🍃
مریم
همه سرشون تو کار خودشون بود و حرفی نمیزدند هراز گاهی میدیدم دوتا خواهر محمد بهم چطوری زل می زنند و در گوش هم پچ پچ میکنند. خواهرای خودمم که غم عالم به دلشون بود و یه گوشه نشسته بودندو سکوت کرده بودند.یکی و دوساعت گذشت تا زنعمو اومد جلو و گفت: مادیگه میریم.بلدی که امشب چیکار کنی.سرمو انداختم پایین و گفتم : بله.گفت: دخترها این دوره و زمونه حیا ندارند....برای دل خوشی من میگفتی نه....حالا من وظیفمه که بهت بگم با اینکه شما خودتون استادید....این رو بهم گفت و لبخند زشتی بهم زدو شروع کرد توضیح دادن.حرفاش که تموم شد رو به محمد گفت:مامانجون خوشبخت بشی پسرم....حواست رو امشب جمع کن که خون ببینی...با حرفاش حالم از خودم بهم خورد چطوری میتونست اینقد راحت بهم توهین کنه،و شوهرم رو بهم بدبین کنه.چشمام پر از اشک شد و یک قطرش چکید.مامان اومد سمتم و گفت: مامان ما میریم خوشبخت بشید.محمد آقا دخترم رو به تو سپردم مواظبش باش.مهمونا یکی یکی بلند شدند و رفتند و برامون آرزوی خوشبختی کردند.دلم میخواست منم از اونجا باهاشون برم.تو صورت بابا و عمو نگاه کردم و سرمو انداختم پایین درسته که اونا اسمش رو شرم و حیا گذاشتند اما من اسمش رو تنفر و بیذاری گذاشتم و دلم نمیخواست نگاشون کنم.چند ساعت بعد کسی تو خونه نبود.رفتم تو اتاق که لباسم رو عوض کنم که صدای در خونه رو شنیدم که محمد رفت بیرون.دلم براش میسوخت حتما اونم انتظار جشن و پایکوبی داشت و مثل من از دیدن این عروسی مسخره شوکه شده بود.پیش خودم گفتم خوشبحال مردها که هر وقتناراحتند میتونن فرار کنن،و از اونجا دور بشن.میتونن یه نخ سیگار بکشن و تو خیابونا با خیال راحت قدم بزنند.لباس عوض کردم و موهامو باز کردم و یکم از آرایش صورتم کم کردمو تو اتاق خواب منتظرش نشستم.تا کم کم خوابم برد....نمیدونم چقد خوابم برد که صدای در خونه اومد.بلند شدم و خودم رو مرتب کردم و چشم به در نشستم.محمد اومد تو و بدون توجه به من لباسش رو عوض کرد من خجالت کشیدم اما اون راحت و خونسرد بود.بهم لبخند زد و گفت:بلند شو چایی درست کن بخوریم و بخوابیم من خیلی خستم. گفتم : چشم.اونشب محمد بهم گفت باید با سرنوشت بسازیم. اونشب برای من و محمد اتفاقایی افتاد که شب عروسی هر عروس و دامادی میفته اما شاید تلختر و بی احساستر.خب میدونستم مردی که الان تو آغوشش میخوابم عاشق و دیوونم نیست.خب میدونستم با عشق ازدواج نکردیم اما امیدوار بودم عشقی بینمون بوجود بیاد.محمد به توصیه مامانش گوش داده بود و حواسش بود که من حتما دوشیزه باشم که یه وقت کلاه سرشون نره دل چرکین بودم و ناراحت اما...
ادامه دارد..
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#درد_دل_اعضا 🌸🍃
سلام به همگی
حبیبه جان ممنونم که این کانال رودرست کردی که سنگ صبورمن وبقیه هست
راستش زنگی من خیلی پیچیده هست من خانمی ۳۳ساله دوتابچه دارم مادرپدرم وقتی کوچیک بودم ازهم جداشدن مادرم ازدواج کردومن پیش خانواده پدرم زنگی میکردم پدرم هم رفت یه جای دیگه براکارعیدتاعیدمیدیدمش تااینکه یه روزتوسن ۱۹سالگی بایکی ازفامیلای مامانم ازدواج کردم همچی خوب پیش میرفت ومن زندگی خیلی خوبی داشتم تااینکه بعدازشش سال ازازدواجمون متوجه شدم شوهرم که بسیارمقیدوچشم پاکه کلاتغییرکرده وچش چرونی میکنه حتی به خواهرم هم رحم نکردوبه خواهرم پیشنهاددوستی دادالان ۷سال هست که همسرم دوچارخودارضایی شده وفیلم های مبتذل میبینه وهمیشه میگه که زن میخوادهمه خیانتاش روبخشیدم وصبرکردم ۷سال صبرکردن کم نیست الان خیلی بریدم وکم اوردم دلم نمیادبچه هام روول کنم جایی ندارم برم اونم بین دوست داشتن ونداشتنش گیرکردم حتی دیگه نمیدونم دوسش دارم یانه میگه دوستم داره ولی یکی دیگه میخوادمنم طلاق نمیده افسرده شدم به خاطراین کاراش وخیلی شکاک حتی میترسم دخترم روتنهاتوخونه باهاش بزارم منم خانمی هستم زیباوباحجاب که خیلیا آرزودارن یکی مثل من زنشون بشه اینومن نمیگم خیلی ازدوستام وفامیل میگن سرتون رودردنیارم این روزابدجوربریدم ونمیدونم چکارکنم هیچ پس اندازی ندارم وهمش فکرجداشدن به سرم میزنه خواهش میکنم کمکم کنیدبگیدچکارکنم دست ازخودارضایی وچشم چرونی وهوس زن دوم کردن برداره ودوباره آرامش به زندگیم برگرده
#ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 🌸🍃
سلام خسته نباشید توروخدا کمکمون کنید شش ساله که پشت گوش دخترم اینجور پوست پوست میشه زخم برمیداره چن بار هم دکتر بردیم موقتی خوب میشه ولی دوباره شروع میکنه 😔😔😔یه بار گفتن اگزماس حالا هم میگن صدف هستش خیلی در عذابیم خواستم کسی تجربه ای داره راهنماییمون کنه
#ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400