#نکات_سلامتی 🍎 💎 صبحانه در #طب_اسلامی 💎 در روایت آمده است: مَنْ‌ أَرَادَ الْبَقَاءَ وَ لَا بَقَاءَ فَلْيُبَاكِرِ الْغَدَاءَ وَ... /من لا يحضره الفقيه، ج ۳، ص ۵۵۵ 🔸 کسی که جاودانگی می‌خواهد و البته جاودانگی نیست، پس زود #صبحانه بخورد و... 🔰 #چای چی بخوریم؟ 🌿 چاي #بادرنجبويه 🌿 چاي #زعفران 🌿 چاي #سنبل_الطيب 🌿 چاي #دارچين 🌿 چاي #زنجفيل 🌿 چاي #آويشن 🌿 چاي #مرزنگوش ( #مرزنجوش ) 🌿 چاي #به 🌿 چاي #سیب 🌿 چاي #نعنا 🌿 چاي #پونه 🌿 چاي #گزنه 🌿 چاي #چلتوک_برنج ( #ارز ) 🌿 چاي #عناب 🌿 چاي #مرزه 🌿 چاي #رازيانه 🌿 چاي #جو 🌿 چاي #زيره_سياه 🌿 چاي #زنيان 🌿 چاي #بابونه ( #قراص ) 🔰 #قند و #شکر چی بخوریم؟ 🔺 #شکر_سرخ_نیشکر 🔺 #قند_شکر_سرخ 🔺 #خرما 🔺 #شیره_خرما 🔺 #انجیر 🔺 #شیره_انجیر 🔺 #انگور 🔺 #شیره_انگور 🔺 #عسل 🔺 #توت_خشک 🔰 #نان چی بخوریم؟ 🍪 #نان_گندم_کامل_محلی 🍪 #نان_جو_کامل_محلی 🍪 #نان_برنج_کامل_محلی 🍪 #نان_گاورس غذای مقوی #معده یکی از معضلات اکثر افراد در جامعه امروز، معده ضعیف است سیرابی معده را تقویت میکند 💠خواص درمانی سیرابی 🔺صفرابر و باعث تولید سودای صافی 🔺درمان کم خونی 🔺مفید در رشد و تقویت کودکان 🔺بهترین برای تقویت معده و روده 🔺تقویت و درمان ریزش مو 🔺مفید برای افراد مبتلا به بیماری ام اس MS 🔺تقویت سیستم ایمنی بدن 🔺تقویت و کمک به تولید اسپرم سالم 🔺کمک در درمان بیماری های عصبی و افسردگی 🔺درمان زخم معده و اثنی عشر 🔺ضد سرطان ✍🏻سیرابی را هفته ای دوبار در برنامه ی تغذیه ای خود بگنجانید 🟢 #خواص_حنا 🔹 #حنا برای پوست های شُل مفید است چرا که به #اندام‌ها قوام می دهد و #بافت_بدن سفت می شود. 🔸 پف و بیریختگی صورت و بدن ناشی از #بلغم را رفع می کند، (برای #افتادگی_و_شلی_سینه_ها نیز خوب است) 🔹 #ترشحات_زیاد_زنان را رفع می کند،‌ (به دلیل خاصیت خشک کنندگی که دارد) 🔸 مانع #عفونت_های_مداوم_زنان می شود 🔹 #باد_رحم و #ورم_رحم را درمان می کند 🔸 همچنین درمان مشکلات‌ #کلیه، #پروستات ، #کبد_چرب ، #فشار_خون و #دیابت است. 🔹 حنا این خاصیت را دارد که وارد #عروق شده و رگها را پاک می کند. 🔸 حنا نهادن به کل بدن توصیه می‌شود. 🔹 حنا هم‌ #پیشگیری و هم #درمان_کننده است. 🔴 دروان #بارداری و #قاعدگی استفاده نشود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#داستان_زندگی 🌸🍃 رها تا قطع کرد بچه ها با ذوق و شوق در مورد  مراسم عروسیمونو ساق دوش و لباس و.. حرف می زدن فرداش رفتنی فقط تمام تلاشمو می کردم عادی جلوه بدم همه چیزو بعد ظهر بچه ها خونه ی ما جمع شدن تو اتاق نشسته بودیم نیم ساعت اول فقط توجیح می کردم که چی بگه و چطور بگه _الو سلام _ سلام خوبی _ ممنون حسام بی مقدمه برم سر اصل مطلب با رها حرف زدم _ خب _ اول اینکه گفت از احساست مطمئن نیس و می گه اگه می خواست چرا تا حالا به خودم چیزی نگفته _ خب تو چی گفتی؟ _  گفتم خودت بهش می گی بعدا ولی یه خبر خوب دارم _  بگو _ گفت اگه جدی هستی بیشتر آشنا شین _  الکی نه به جون مامانم همین طوری گفت _ پس یعنی اوکیه؟ _ اوکی اوکی که نه.. گفتم که هنوز ازت مطمئن نیس. البته حقم داره طفلک  انگار کلا تو باغ نیستی.. _ خب حالا _ حسام می گم تو رو خدا اگه با کسی هستی دختر مردمو سر کار نذاری آبروم بره... ببین اگه واقعا می خوایش بگو بهش فردا پس فردا سنگ رو یخ نشم _ نه بابا در مورد من چی فکر کردی فکر می کردم این شروع یه خوش بختی بی انتهاست ولی کسی از فردا خبری نداره کی می دونه سرنوشت چی برای من رقم می زنه کاش اون حس انقدر طولانی بود که تمام زندگی رو بشه  ازش پر کرد ولی افسوس حسام بهم زنگ زد و کمی حرف زدیم بهم گفت براتون همیشه احترام خاصی قائل بودم تا یه جایی به عنوان یه خانم با کمالات تو ذهنم تحسینتون کردم گاهی به ذهنم خطور می کرد که چه خوب می شد اگه شریک زندگیم باشین اما واقعیتش جسارت بیانشو نداشتم و برام سخت بود که نه بگین و غرورم بشکنه بهش گفتم. اگه پس غرورت مهم تره نه مهم تر نیست می خواستم موقعیتی ایجاد بشه که نه نشنوم. ولی پیش نمی اومد خیلی رسمی باهم بودیم بهش گفتم تو شرکت می خوام رسمی و معمولی باشیم. در مقابل کاری که می کنم حقوق بگیرم عزت نفسم برام خیلی مهمه نمی خوام در برابر احساست بهم حقوق بدی... البته وقتش که شد باید خرج کنی چن ماهی  ارتباط ما طول کشید تا ازدواج کردیم بعد ازدواج سر کار نمی رفتم. گشت و گذارام کم شده بود.. حسام واقعا دوسم داشت آتنا هم بعد من با نامزدش عقد کرد... اون دوران قشنگ ترین روزایی بود که داشتم حسام از وقتی با من بود عوض شده بود دیگه اون مرد خجالتی همیشگی نبود پیش همه دستمو می گرفت بهم محبت می کرد مامانمم خیلی خوش حال بود انگار سیاستش جواب داده بود نمی دونست اون ثروتی که به چشمش قصر بود یه روزی مردابی برا جوونی و زیبایی من می شد بعد از عقد فامیلای حسام ما رو پاگشا می کردن همشون آدمای ثروتمندی بودن حسام یه دایی داشت که تو کار واردات دارو بود ما رو دعوت کرد خونشون برا پاگشا خونشون انگار قصر بود یه خونه ی ویلایی که طبقه ی پایینش یه استخر بزرگ بود و دو طبقه خونه ی واقعا مجلل امروزی وقتی وارد خونه شدیم یه خدمت کار خانم به استقبالمون اومد و ما رو تا  پذیرایی همراهی کرد که اون جا دایی  حسام و همسر و دخترش که هم سن و سال من بود با یه پسر حدودا ده یازده ساله اون جا بودن خانم و دخترش کلا روسری نداشتن و با یه لباس شیک بدون  آستین ایستاده بودن  باهامون سلام کردن چشمای اون دختره خیلی سرد و مغرور بود  انگار می شد تنفر رو ازشون خوند ولی با خودم گفتم من مگه آدم شناسم یه روزی فکر می کردم حسام باید آدم خشکی باشه اما الآن شده زندگیم. کسی چه می دونه شاید روزی بهترین دوست من همین دختر باشه تا نشستیم تیکه پروندنای دختر داییش که اسمش ساناز بود  و مادرش شروع شد شما خونتون کحاس ... آخی  راه طولانی رو از اون سر شهر تا این جا اومدین؟ واقعا یعنی الآن مانتو با این قیمتم پیدا می شه من دیروز یه لباس زیر خریدم انقدر... فخر فروشی از تک تک کلماتی که می گفتن پیدا بود بغض کرده بودم  دختره دعوتم کرد برم اتاقش منم با وجود اینکه اصلا ازش خوشم نیومد معذب شدم و گفتم باشه همین جور داشت به فخر فروشی هاش ادامه می داد  می گفت تختی هر روز می خوابم  اجاره بهای چن ماه یه خانواده  هست واقعا ناراحت کنندس دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم گفتم آره حق با توئه خیلیا تو پول اجاره شون موندن خیلیا نمی تونن ماشین آخرین سیستم سوار شن شاید حتی تو پول تاکسیشونم موندن ولی من عقیده دارم خیلیا معرفتی دارن که به همشون می ارزه هیچ کسی کامل نیست بستگی داره کمبود چی باشه فکر می کردم آتیش گرفته ولی خندید و گفت آره اتفاقا منم با وجود تمام چیزایی که دارم یه چیزو ندارم اما به دستش می یارم تو چشماش اقتدار عجیبی بود حسی بهم می گفت این شروع یه جنگ بزرگیه اما کی برنده بود رفتیم پایین واسه شام روی میز یه بره ای که درسته پخته شده بود و کنارش لیمو و چن تا ظرف سالاد و چن نوع غذا و فینگر فود و همه چی واقعا هر چیزی که به فکر می رسه اون جا بود اما خیلی کم تر از بقیه ی روزا غذا خوردم #ادامه_دارد...

#یک_نکته_از_هزاران 🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ شنيدم از عالم عامل و فاضل كامل جناب حاج شيخ محمد رازى مؤ لف كتاب آثارالحجه و غيره كه فرمود شنيدم از جناب سيدالعلماء مرحوم حاج آقا يحيى (امام جماعت مسجد حاج سيد عزيزاللّه در تهران ) و از جمعى ديگر از اهل علم كه نقل فرمودند از مرحوم حاج شيخ ابراهيم مشهور به صاحب الزمانى كه فرموده روز تولد حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام (11 ذيقعده ) قصيده اى در ولادت و مدح آن حضرت گفتم و از خانه بيرون آمدم به قصد ملاقات نايب التوليه كه قصيده ام را براى او بخوانم . چون عبورم از صحن مقدس افتاد با خود گفتم نادان ، سلطان اينجاست كجا مى روى ؟ قصيده ات را براى خودشان چرا نمى خوانى ؟! پس ، از قصد خود پشيمان و تائب شدم و به حرم مطهر مشرف شدم و قصيده ام را مقابل ضريح مقدس خواندم ، پس عرض كردم يا مولاى از جهت معيشت در فشارم ، امروز هم عيد است اگر صله اى عنايت فرماييد بجاست ناگاه از سمت راست كسى ده تومان در دست من گذاشت ، گرفتم و عرض كردم يا مولاى كم است ، فورا از سمت چپ كسى ده تومان ديگر در دستم گذاشت ، باز عرض كردم كم است ، ده تومان ديگر در دستم گذاشتند، خلاصه تا شش مرتبه استدعاى زيادتى كردم و در هر مرتبه ده تومان مرحمت فرمودند (البته ده تومان آن زمان مبلغ قابل توجهى بوده است ) چون مبلغ شصت تومان را كافى ديدم ، خجالت كشيدم كه باز طلب زيادتى كنم ، پول را در جيب گذاشته تشكر كردم و از حرم مطهر خارج شدم ، در كفشدارى عالم ربانى مرحوم حاج شيخ حسنعلى تهرانى را ديدم كه مى خواهد به حرم مشرف شود، مرا كه ديد در بغل گرفت و فرمود حاج شيخ خوب زرنگ شده اى با حضرت رضا عليه السلام نزديك شده و روى هم ريخته ايد، تو شعر مى گويى و آن حضرت به تو صله مى دهد، بگو چه مبلغى صله دادند؟ گفتم شصت تومان ، فرمود حاضرى شصت تومان رابدهى و دو برابر آن جراج بگيرى ؟ قبول كردم شصت تومان را دادم وايشان 120 تومان به من مرحمت فرمود، بعدا پشيمان شدم كه آن وجهى كه امام مرحمت فرمودند چيز ديگر بود، خدمت شيخ برگشتم و آنچه اصرار كردم ايشان معامله را فسخ نفرمود. بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ جناب آقاى حاج آقا معين شيرازى ساكن تهران نقل فرمودند كه روزى به اتفاق يكى از بنى اعمام در خيابان تهران ايستاده منتظر تاكسى بوديم تا سوار شويم و به محل موعودى كه فاصله زيادى داشت برويم . قريب نيم ساعت ايستاديم هرچه تاكسى مى آمد يا پر از مسافر بود يا نگه نمى داشت و خسته شديم ، ناگاه يك تاكسى آمد و خودش توقف كرد و به ما گفت : آقايان بفرماييد سوار شويد و هرجا مى خواهيد بفرماييد تا شما را برسانم ، ما سوار شديم و مقصدمان را گفتيم ، در اثناى راه من به ابن عمم گفتم شكر خداى را كه در تهران يك راننده مسلمانى پيدا شد كه به حال ما رقت كرد و ما را سوار نمود! راننده شنيد و گفت : آقايان ! تصادفا من مسلمان نيستم و ارمنى هستم ، گفتيم پس چطور ملاحظه ما را نمودى ؟ گفت اگر چه مسلمان نيستم اما به كسانى كه عالم مسلمانها هستند و لباس اهل علم در بر دارند عقيده مندم و احترامشان را لازم مى دانم به واسطه امرى كه ديدم . پرسيدم چه ديدى ؟ گفت : سالى كه مرحوم آقاى حاج ميرزا صادق مجتهد تبريزى را به عنوان تبعيد از تبريز به كردستان (سنندج ) حركت دادند من راننده اتومبيل ايشان بودم ، در اثناى راه نزديك به درخت و چشمه آبى شديم ، آقاى تبريزى فرمودند اينجا نگه دار تا نماز ظهر و عصر را بخوانم ، سرهنگى كه ماءمور ايشان بود به من گفت اعتنا نكن و برو! من هم اعتنايى نكرده رفتم تا محاذى آب رسيديم ، ناگهان ماشين خاموش شد هرچه كردم روشن نگرديد، پياده شدم تا سبب خرابى آن را بدانم ، هيچ نفهميدم . مرحوم آقا فرمود حالا كه ماشين متوقف است بگذاريد نماز بخوانم ، سرهنگ ساكت شد. آقا مشغول نماز گرديد من هم سرگرم باز كردن آلات ماشين شدم بالاخره هنگامى كه آقا از نماز فارغ شد و حركت كرد، فورا ماشين روشن گرديد. از آن روزمن دانستم كه اهل اين لباس ، نزد خداى عالم ، محترم وآبرومندند. در موضوع و شرافت علماء و لزوم اكرام و احترام آنها روايات و داستانهايى است كه ذكر آنها از وضع اين رساله بيرون است ، به كتاب كلمه طيبه مرحوم نورى مراجعه شود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#مهم ✅✅ سلام به روی ماهتون ایام به کام آقا این کم سعادتی منم داستانی شده ها خیلی وقته میخوام بیام باهاتون حرف بزنم اما چون بیشترین وقتم آخر شبا هست معمولا خستگی امون نمیده ولی باور کنید هر روز به یادتون هستم و دعاتون میکنم که انقدر قلباتون پاک و دلاتون بزرگه گاهی مطالب ارسالیتونو میخونم و افتخار میکنم که همچین خانم های صبور و شیرزنی واقعا توی این کانال عضو هستن و همینطور از مهربونیتون ممنونم که خواهرانه و دلسوزانه تجربه هاتونو در اختیار بقیه قرار میدید ان شالله به حرمت این ماه عزیز همگی سالم و شاد و حاجت روا باشید مهربونای خوش قلب 😘 اما یه نکته ی خیلی مهم اومدم بهتون بگم نکته ای که خداروشکر میبینم اکثرتون آگاهی دارید بهش ولی برای یاداوری و جهت آگاه سازی باقی دوستان گفتنش فکر میکنم بد نباشه متاسفانه میبینید که حجم سوالات مربوط به بیماری ها زیاده 😢 و خیلی ها درگیر بیماری هستند و درمان هم سخت شده اما عزیزای دلم علت اصلی این مشکلات #سبک_زندگی غلط ما هست یعنی چی؟ یعنی تغذیه ی اشتباه ❌ این یه کلمه ی ساده هستش ولی تمام مشکلات ما از همین قضیه ناشی میشه دوستان تورو خدا به آب و غذاتون اهمیت بدید باور کنید خیلی مشکلات یا ایجاد نمیشه یا بهتر و راحت تر درمان میشه لطفا مطالبی که ادمینمون میزارن به نام #نکات_سلامتی حتما دقیق و کامل مطالعه کنید نکاتش واقعا کاربردی و جالبه اینکه خانما از لک های پوستی از جوش و از تیرگی پوست و از کیست و فیبروم ناراحتن همه و همه ناشی از تغذیه ی غلط هست روزهای آینده بیشتر درباره ی این قضیه صحبت میکنیم ان شالله بحثو بازتر میکنیم و سعی میکنیم راهکارای طب اسلامی رو هم بیان کنیم دوستان عزیزی هم که اطلاعات در این مورد دارن حتما برای ادمین بفرستن دوستتون دارم و التماس دعا دارم ازتون❤️ #ارادتمند #حبیبه ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام دخترم اززیرپوست ناخنش دونه های ریز زده سفت هست گاهی وقتا میگه سوزن سوزن میشه اگه کسی تجربه ای داره لطفا راهنمایی کنه ممنون #ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_پاسخ 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پاسخ_اعضا ❤️🍃 عزیزی که بچه ۱۸ ماهه دارن که موهاش کم پشته ممکنه از کمبود روی باشه 👇👆جایگزین های طبیعی قرص زینک 🔹استفاده از ظروف برنجی با توجه به اینکه برنج آلیاژی از مس و فلز روی می باشد 🔸 مصرف آب جوشیده که در سماور یا کتری برنجی جوشانده شده است 🔹عسل، گوشت پرندگان، پسته، بادام، فندق، انجیر و زیتون و گوشت گوسفند ، سیرابی و خرما استفاده نمایید. 🔸حبوبات (نخود، ماش ، عدس ، لپه و..) مهم ترین منابع روی در طب اسلامی هستند. 🔹غلات سبوس‌ دار / انواع مغزها (گردو، بادام زمینی، فندوق و بادام) 🔸نمک طبیعی 🔹گوشت (بره یا کبوتر) 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 خانمی که رحمشون نازک و پریود نشدن تا زماتی که ضخامت رحم کم باشه امپول پروژسترون و .. جواب نمیده اول باید ۴زیره بخورن که ضخامت افزایش پیدا کنه زیره سبز و زیره سیاه و رازیانه و زنیان که رازیانه یک قاشق غذاخوری بقیه یک قاشق چایخوری تا یک هفته بعد از یک هفته رازیانه اندازه بقیه و عروسک پشت پرده(فیسالیس) ۷_۸ دانه اضافه کنه تا ۲_۳روز البته اگه قصد بارداری دارید از فیسالیس استفاده نکنید اگه نشد بادکش وحجامت ساق پا خضاب حنا روی سر 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 خانمی که سقط کردن و بقایا دارن زیر ۳سانت مشکلی نداره پیش پزشکشون برن بهشون قرص میزوپریستول یا مترژن میدن خودش دفع میشه 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 عزیزی که بعد از سقط فشارشون پایین نمیاد به متخصص قلب مراجعه کنن بالاخره یکی از داروها روشون اثر داره 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 عزیزی که با خانواده شوهرش تو یه ساختمون زندگی میکنن و از رفت و امدشون ناراحتن اگه خودتون نمیتونین با یه بزرگتر تو فامیل(خاله؛ عمو و..) بخواین که محترمانه باهاشون صحبت کنن ماهم همین مشکل رو داشتیم.خداروشکر حل شد علتش هم اختلاف فرهنگی من از خانواده ای بودم که پدرم هم که میخواست بیاد اتاقم در میزد و پرایوسی و محیط خصوصی بسیار رعایت میشد واونا تو خونه ای بودن که خونه عمو پدر هم بدون در زدن میرفتن و حیاطشون باهم یکی بود ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#داستان_مریم_عباس 🌸🍃 برای یک لحظه نگاهم کرد و جوابم رو داد .. وقتی در رو بستم هر دو نمیدونستیم چکار کنیم .. وسط اتاق ایستاده بود .. با دست اشاره کردم و گفتم بفرمایید بشینید من الان میام .. به سمت آشپزخونه میرفتم که گفت من چیزی نمیخورم .. برگشتم و با فاصله ازش نشستم .. قلبم طوری خودش رو به سینه ام میکوبید که میترسیدم صداش رو بشنوه .. با انگشتم با گلهای فرش بازی میکردم .. حس کردم نگاهم میکنه .. سرم رو بلند کردم برای یک لحظه چشم تو چشم شدیم .. ته دلم لرزید .. چقدر جذاب بود، حتما زنش هم خوشگله .. نگاهش رو ازم دزدید .. گوشه ی سبیلهاش رو گرفته بود و بازی میداد .. چند دقیقه هر دو تو سکوت نشسته بودیم .. نفس بلندی کشید و گفت میشه یه لیوان آب بیاری .. بلند شدم و گفتم بله .. حتما .. هنوز قدمی برنداشته بودم که گفت قراره همش با چادر بگردی ؟؟ مگه من نامحرمم گفتم آخه.. خجالت میکشم .. با جدیت گفت خجالت میکشیدی چرا قبول کردی؟ من الان دیگه شوهرتم از لحنش ناراحت شدم .. بدون حرف ، چادرم رو رها کردم و بدون چادر رفتم یه لیوان آب آوردم .. برگشتم و همون جای قبلی نشستم .. کمی از آب خورد و اومد نزدیک من نشست با اینکه حس خوبی بهش پیدا کرده بودم ولی معذب بودم و سرم رو کمی عقب بردم با اخم گفت مگه نامحرمم که فرار میکنی؟👇👇👇 ادامه شو اینجا بخونید👇❌ https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2 داستان جنجالی مریم وعباس🙈🔞👆 سنجاق شده ها👆😍

با سلام 🌱 میدونی دردهای جسمی پدرو مادرهایمان چطور ایجاد شده 🤔⁉️ آیا ماهم موجب نگرانی نسل بعدیمون خواهیم شد 😔 نگران نباش تو این کانال با طرحی آشنا میشی که به تمام سوالات مربوط به نگرانی های جسمیتون رایگان پاسخ داده میشه ✅ ♦️لینک ورود به کانال 👇🏻👇🏻 ✅ https://eitaa.com/joinchat/2762998224C31d06b599a ♦️سایت ............👇 ✅ http://abilitysport.ir

#پاسخ_اعضا ❤️🍃 سلام خدمت همه ی شما خوبان و حبیبه خانم عزیز نمی‌دونم از کجا بگم ولی می‌خوام حرف زده باشم وازاین روزگار نامرد شکایت کنم که هرچقدر نذر و نیاز و به درگاه خدا کردیم انگار خدا اصلا ما رو نمی‌بینه وهرچی ظالم ظلم می‌کنه دعاشون بیشتر مستجاب میشن و بیشتر زندگی به کامشون خدایا ما سه خواهر ویک برادریم که همه ازدواج کردن وپدر مهربونم من که براستی یک فرشته بود ،😔😔 وچندسالی که برحمت خدا رفته از زمان کودکی که به یاد دارم تا الان که نزدیک 35سال دارم همش گرفتاری ومشکلات که در گیر زندگی هامون است که الان بدترین مشکلمون که سه سال گرفتارش شدیم برادرم که سه تا بچه بزرگ که زمان ازدواجشان هست ورشکست مالی شد و دای بدجنسمون که پولی رو که بهش داده بودبرای کمک اومد بعداز یک مدت نزولشو گرفت ووضع بدتربدتر شد و اون ظالمها هم از اول زندگیشون تا الان که نزدیک شصت سال میگذرد مشکلی نداشتن ولی ماکه حتی مادرم مظلوم تر ین زن عالم اینقدر مصیبت دیده که یک طومار ولی نمی‌دونم دیگه چیکار کنیم چطوری از خدا بخواهیم کمکون کنه بخدا دیگه ما سه خواهر و برادر ومادر از این دنیا خسته شدیم نمی‌کشیم طور خدا بگین چیکار کنیم خسته شدیم وازاین همه بی عدالتی بریدیم وهرروزمون برامون جهنم شده طور خدا فاطمه بانو پیام من هم بزارین شاید با حرفی سخنی ازشما عزیزان مرحمی به دل ماشد،🙏🙏🙏😔😔😔 ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ عزیزی که پادرد دارن و بهشون گفتن روماتیسم داری تشخیص روماتیسم با ازمایشات مخصوصش و باید متخصص تشخیص بده برای درد با روغن سیاه دونه( همراه با روغن کوهان شتر یا به تنهایی) چرب کنین گرم نگه دارید از زانو بند پشم شتر استفاده کنین از ترکیب شنبلیله و انجیر استفاده کنین امام کاظم (ع) فرمودند: 《 برای درد کل مفاصل بدن ، خلط نارس و سردی مفاصل (رماتیسم) یک کف (مشت) شنبلیله و یک کف انجیر خشک می گیری ، روی آنها را آب می ریزی تا آب روی انها برسد و آنها را در یک قابلمه تمیز می پزی سپس صاف می کنی و اجازه می دهی سرد شود . آنگاه یک روز درمیان از آن می نوشی تا اینکه ظرف چند روز به اندازه یک قدح پر ( دو یا سه لیوان ) از آن نوشیده باشی .》 📚الاصول من الکافی، کلینی، ج8، ص191،ح 221 🚧با توجه به روایت جوشیدن کافی نیست و باید پخته و له شود و به احتمال بیشتر منظور برگ شنبلیله است زیرا تخم شنبلیله به راحتی پخته نمی‌شود ولی می‌توان از باب احتیاط از هر دو استفاده کرد. 🚧 باتوجه به مقدار مصرف که دو یا سه لیوان می‌باشد باید حدود چهار الی شش روز و هر بار نصف لیوان از این دارو نوشید، و همراه آن از طریفل استفاده کرد که در روند درمان بسیار مؤثر خواهد بودو باید صبح ناشتا به اندازه یک قاشق مرباخوری تناول کرد. ☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️ عزیزی که ازمایش دادن و گفتن داری یائسه میشی این فرایند ممکنه ۲_۳سال طول بکشه معمولا هم اول بی نظمی ایجاد میشه بعد قطع میشه و یکباره نیس اگه قصد بارداری دارید معطل نکنین روز ۱۳ پریود سونو بدید که مشخص بشه فولیکول دارید یا نه اگه نداشتین باید از داروهای کمک باروری مثل کلومیفن زیر نظر پزشک متخصص استفاده کنین تا دیر نشده اقدام کنید ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#نکات_سلامتی 🍎 💎 صبحانه در طب اسلامی 💎 در روایت آمده است: مَنْ‌ أَرَادَ الْبَقَاءَ وَ لَا بَقَاءَ فَلْيُبَاكِرِ الْغَدَاءَ وَ... /من لا يحضره الفقيه، ج ۳، ص ۵۵۵ 🔸 کسی که جاودانگی می‌خواهد و البته جاودانگی نیست، پس زود صبحانه بخورد و... 🔰 #غذا چی بخوریم؟ ✔️ #صبحانه عمومی ☕️ #تخم_مرغ_محلی #آب _پز ☕️ #تخم_مرغ محلی عسلی ☕️ تخم مرغ محلی سرخ کردنی ☕️ #خاگینه ☕️ #خرما و تخم مرغ محلی ☕️ #نان و #شیر_محلی ☕️ شیر و #شکر_سرخ ☕️ #پنیر و #گردو ☕️ #انگور با #نان_محلی ☕️ #شیره ها مانند انگور، #انجیر، خرما و... ☕️ نان و خرما ☕️ #تلبینه ( #فرنی شیر با آرد) ☕️ #عدسی با #کدو ☕️ لب لبی ( #نخود_آب ) ☕️ شیر نخود ☕️ #حلوا_ارده ی شیره ای، شکر سرخی و... ☕️ #خامه_محلی و #عسل_طبیعی ☕️ #سرشیر محلی ☕️ #کره_محلی ☕️ #سوپ ها مانند:جو، شیر و... ☕️ #حلیم ها مانند گوشت، بادمجان ☕️ #سیراب_شیردان ☕️ #کله_پاچه ☕️ #مرباها مانند #زردک، #آلبالو، به، #بالنگ، #سیب و... ☕️ #ارده_شیره ☕️ #شیر_برنج ☕️ #آش ها ☕️ #سویق ها مانند گندم، جو، نخود، سنجد و... ✔️ #صبحانه_کودکان ☕️ فرنی سویق و آرد برنج ☕️ حلوای آردسبوسدار ☕️ پوره زرده تخم مرغ محلی و روغن زرد ☕️ فرنی چهار مغز ☕️ حریره بادام ✔️ صبحانه #زنان_باردار ☕️ #کاچی_طبرزد ☕️ حلوا سویق و شیره ☕️ ارده و شیره ☕️ پوره چهارمغز و شیره 🦵 درمان #رماتیسم ✋ ضمن پرهیز از #لبنیات و #ترشی ها و #سردیها 👇 استفاده از ترکیب زیر: 🥣 مواد لازم: یک کف دست #انجیر یک کف دست #تخم_شنبلیله یک کف دست #شنبلیله_خشک هر سه را در حدود سه لیوان آب، شب بخیسانید. صبح به مدت حدود ۲۰ دقیقه بجوشانید تا یک فنجان آب بماند. این مخلوط را صاف نموده و پس از سرد شدن یک فنجان آب را بنوشید. این عمل را یک روز درمیان جمعا چهار روز تکرار نمایید. (حتماً یک روز درمیان باشد) در صورتی که روز هشتم بهبودی کامل دست نیافت، بعد از یک هفته یک بار دیگر توصیه فوق تکرار شود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#داستان_زندگی 🌸🍃 رها حسام که دید اینا دست بردار نیستن گفت زن دایی کاش نمی اومدیم هر کی به جا رها بود  خوب جواب مهمون داری شما رو می داد ما بهتره زود تر رفع زحمت کنیم تو راه بر گشت نمی دونستم از حسام چیزی بپرسم یا نه خیلی شب  بدی بود  حسام متوجه ناراحتیم شد. گاهی بهم یه نگاه می نداخت می دونستم می خواد از دلم در بیازه با حالت  خجالت زده گف رها من واقعا شرمندم اینا همیشه اینطورن  تازه به دوران رسیدن زیاد باهاشون رفت و آمد نداریم _چرا تو شرمنده باشی تو که خوب هوامو داشتی _ نباید می اوردمت تو رو در وایسی گیر کردم _فدای سرت _ کاش به مامانت نگی _ باش حسام اون قدر هوامو داشت که تو فامیل دستش می نداختن یه خونه خیلی شیک نزدیک خونه ی مامانش گرفت عروسیمون تک بود دخترای فامیلمون همه می گفتن خوش به حالت دست راستت رو سرمون.. حتی تو کارای خونه کمکم می کرد جارو می کشید سفره پهن و جمع می کرد اون مرد مغروری که همیشه یه خشم و غرور تو چشماش بود تو خیابون بند کفشمو هم می بست و من غرق در خوش بختی بودم و عاشقانه منتظر این بودم که یه روزی مادر بشم و حاصل عشقمونو به دنیا بیارم حسام واقعا عاشق بچه بود مخصوصا دختر بچه اما انتظار داشت طولانی می شد نزدیک یه سالی می شد از عروسیمون می گذشت و من هنوز مادر نشده بودم ..   رفتیم پیش متخصص و معلوم شد مشکل از حسام هست و پروسه ی درمان ممکنه طولانی باشه ، حسام می گفت حتی شده بهترین دکترای آمریکا و اروپام می ریم تا حسرت بچه نداشته باشی  و  جای نگرانی نیست اما یه مدت بعد متوجه شدم حسام  سرد شده ازم خیلی سرد انگار حتی نمی تونست تو چشمام نگاه کنه.. حسم می گفت داره یه چیزی رو ازم مخفی می کنه  رفتارش عجیب بود  حتی گاهی می شد بغلش می کردم و پسم می زد از رفتاراش داشتم دیوونه می شد نکنه داشت خیانت می کرد گوشیشو چک می کردم ولی هیچ چیز غیر عادی نبود. بهش گفتم بیا جدی حرف بزنیم اونم قبول کرد نشست رو مبل و تلوزیونو خاموش کرد گفتم حسام احساس می کنم ازم دور شدی یعنی خودت می خوای که دور باشی  اگه مشکلی هست بهم بگو باهم حرف بزن من یه زنم می فهمم تو دلت چی می گذره انگار دوسم نداری چن لحظه سکوت کرد. _ رها من چیزی برات کم گذاشتم _منظورت چیه _ جواب منو بده. من چیزی برات کم گذاشتم _معلومه که نه _ احساسی، مالی، هر چیزی که از نظرت باید می بود و نیست.؟ _ حسام یعنی چی این سوال من مگه چیزی بهت گفتم که باعث ناراحتیت شده یا اینکه فکر کنی واسم کم گذاشتی حسام تو خیلی بیشتر از ایده آل منی، تو زندگیمی اینو بار ها بهت گفتم چیزی نگفت و بلند شد و رفت منم رفتم دنبالش _کجا داری می ری؟ داشتیم حرف می زدیم... حسام... حسام... وایسا یه دیقه حس خیلی بدی داشتم.. چی شده؟ چرا حسام باید همچین فکری کنه چن باری بازم سعی کردم باهاش حرف بزنم اما جواب سوالمو نمی داد مثل افسرده ها شده بود. بار ها گریه های شبونشو دیده بودم از من بدش می اومد.. من فقط به یه جوابی می رسیدم از ازدواج با من پشیمونه واسه همین ناراحته ولی خودش که می گفت نه بعد ازدواج  گشت و گذارام  خیلی کم شده بود اصلا وقت نمی کردم اما می خواستم روحیم عوض شه واسه همین پیشنهاد نهال و آتنا رو قبول کردم و قرار گذاشتیم یه روزی بریم بیرون نهال خواهر بزرگ تر آتنا  که دو سالی می شد با یه پسری در ارتباط بود من از جیک و پوکش خبر داشتم چون باهم صمیمی شده بودیم دختر خیلی ساده ای بود و  زیبا آتنا  شب قبل گفت نمی یام و با نهال تنها برین به حسام گفتم می خوام برم بیرون با تردید گفت برو اما انگار ناراحت بود نهال سوار ماشین شد می خواستم حرکت کنم که نهال گفت رها یه لحظه وایسا _واسه چی _ می خوام یه چیزی بهت بگم _خب بذار برسیم بعدا بگو دیر می شه _نه نمی سه باید الان بگم راستش من با نامزدم کات کردیم یعنی می خوام که کات کنم ولی دس بردار نیست _خب _ راستش ما باهم رابطه داشتیم داره تهدیدم می کنه می ترسم به کسی بگم... آبروم می ره _ نباید بترسی اگه بترسی جری تر می شه _ رها لطفا گوش کن بهم من خودم داغونم تو دیگه داغون ترم نکن بهش گفتم همه خانوادم می دونن ولی باور نداره تو رو قبلا دیده  پیشم اگه تو بری. و تهدیدش کنی که به پلیس می گی باور می کنه _ من نمی تونم... بذار به حسام بگم خیلی خواهش و التماس کرد و گریه که بیا فقط بگو ازش نمی ترسیم ناچار رفتم دو دقیقه فقط برا پسره خط و نشون کشیدم نهال جلو نیومد و گف نمی خوام باهاش رو در رو بشم  تصمیم داشتم شب  قضیه رو به حسام بگم چون این یه مساله ی خانوادگیه و می دونستم حسام منطقی بر خورد می کنه با اینکه خیلی دعوا و درگیری داشتیم اما نباید می ذاشتم نهال اذیت بشه #ادامه_دارد... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام خدمت ادمین محترم و همه اعضا یه سوال اورژانسی داشتم حدود دو هفته میشه شبا که میخوابیم یه چیزی دست منو نیش میزنه که میخواره و ورم میکنه اما هرچی میگردیم چیزی نمیبینیم تمام وسایلام چوبی و نو هست خونمون نو ساز هست نگرانم ساس باشه کسی تجربه داره چطور باید باهاش مقابله کرد؟من دوتا بچه کوچیک دارم لطفا کمکم کنید ممنون عزیزان ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام حبیبه خانوم عزیز ممنون بابت کانال عالیتون، سوالی ک از عزیزان داشتم صورتم بر اثر جای جوش فرو رفتگی داره میخام لیزر صورت انجام بدم میترسم صورتم بدتر شه کسی انجام داده یا تجربه ایی داره ممنون. ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت مدیر گروه و تمام خواهرای گلم.انشالله ک هرکجاهستید حال دلتون و تنتون خوب خوب باشه ❌❌لطفاسوالم را اورژانسی داخل گروه بزارید❌❌خییلی ممنون میشم 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 خواهرای گلم یه سوالی دارم؛ مادرم ۵۸سالشه ی هفته پیش عمل کمر انجام داده حدود ۱۱تا ازمهره های کمرش دچار ساییدگی بوده ک پیچ و مهره کردن.عملش خیلی سخت بوده حدود ده ساعت تو اتاق عمل بوده.الان بعد چند روز علاوه بر اینکه از ناحیه کمر درد داره..سردرد های خیلی شدیدی هم داره بخصوص شبها سردردش شدیدتر میشه در حدی ک گریه میکنه .دچار یبوست هم شده .بعد دوتا رون پاهاش هم میگه بی حس هس و حی میگه میخوام چنگ بزنم و کلافه ش کرده از شما خواهرای گل خواهش میکنم اگر در این زمینه تجربه ای دارید بهم بگید تا بتونم به مادرم کمک کنم .چون این چندروز خیییلی درد کشیده و اذیت شده ممنون از لطفتون🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خوبی عزیزم من چندبارپیام دادم هیچکی جواب منا نداد 😭😭میخاستم ببینم کسی ریزش موداره وسفیدی مو من 37سالمه ولی موهام خیلی میریزه وکم پشت شده جلوسرم بخصوص والان حدودن یه سالی هست خیلی سفیدشده مخصوصن جلوسرم وشقیقهام نمیدونم دکترم نرفتم چون هم پول ندارم هم سردردی هستم داروشیمیایی نمیتونم استفاده کنم دوستان اگه کسی راهکارا داره لطف میکنه بهم بگه موهامم رنگ میکنم ممنون عزیزان😘 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ادمین عزیزم من یه سوال داشتم یکی از دوستان پوست پاش مثل پوست پای مرغی شده از شما ممنون میشم بزاری تو گروه کسی بوده این مشکل و داشته باش ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام پسرم ۸ سالشه‌ از وقتی از ۲ طبقه افتاده و مشکلاتی براش پیش اومد خیلی میترسه.وقتی افتاد ۶ سالش بود الان بعد ۲ سال هنوزم میترسه تو خونه تنها نمیمونه رستشویی تنها نمیره .شبها میترسه موقه خواب.شدیدا میترسه.نمیدونم چکار کنم.تو رو خدا هرکی میدونه بگه.پیش دکتر ببرمش چکار کنم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام چند وقته خواهرم ۳۲ سالشه و به خاطره یبوست زیاد کنترل مدفوع شو از دست داده.چند روز یبار اینجور میشه.و مقعدش هم خیلی خارش داره.کسی هست راهنمایی کنه.چکار باید کنه .چه دکتری بره؟با دارو رفع میشه یا عمل لازم داده؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خوبین لطفا میشه پیام منو اورژانسی بزارید گروه مامانم ۷۸ ساله هست الان ۱۵ ساله افتاده و زمین گیر شه دائما روی تخت هست اصلا نمیتون کارهای شخصی شو انجام بده اصلا نمیتونه راه بره وزنش هم خیلی زیاده برای ادرار براش لگن میزاریم و مدفوع شو چند روز یکبار برادر هام با ویلچر مییبرن سر توالت فرنگی انجام میده الان سوزش ادرار شدید داره و چند ساله زیر دنبالیچه اش وسط دو درز باسن اش چند ساله یه ترک خورده زخم بستر شده خوب نمیشه دوستان میشه راهنمایی کنید چه پماد و یا چه دارویی براش استفاده کنیم که خوب بشه و اینم بگم عسل و روغن زیتون مخلوط میکردیم براش میزاشتیم و روغن شتر مرغ و روغن کهان شتر و روغن دست ساز دکتر هم براش استفاده کردیم ولی همچنان خوب نشده لطفا اگه تجربه ایی دارید راهنمایی کنید بینهایت ممنونم 🙏🏻 #ایدی_ادمین_جهت_ارسال_پرسش_پاسخ 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#پاسخ_اعضا ❤️🍃 سلام دوست عزیز که تپش قلب دارید من این مشکل را داشتم رفتم دکتر قلب یه قرص به نام کنکور ۵ داده روزی یکی میخورم مشکلم برطرف شده اگر در توانتون هست برید کاشان دکتر دشتی متخصص قلب خیلی دکتر خوبی هستن ایشون شما را معاینه کن به امید شفای همه بیماران 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام ببخشید من دنبال کارهستیم میشه بزارید گروه کرمان شهرستان چترود حالا سرایداری مدرسه یه جوری باشه ازصب تا ظهرباشه ممنون اجرتون با بی بی دوعالم گرفتارم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وعرض ادب خدمت همه ی شما عزیزی که عکس دست برادر زادشو گذاشته برا پسرمنم این جوری بوده کاری کردم خوب نشد بردم دکتر گفت اگزماست یه کرم ترکیبی داد خیلی بهتر شد 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام حبیبه خانم ممنون از کانل خوبتون درپاسخ به اون خانمی که دستهای برادرزادشون خشکی زده بود وزخم شده بود میخواستم بگه دستهای پسرمن هم همینطوری شده بود نزدیک به ۳ سال خیلی دکتر بردم انواع کرم ها رو هم زدم کرم ثمین وازلین روغن زیتون آبرسان حتی آزمایش هم بردم ولی خوب نمشد کرم دست ساز هم دادن خوب نمشد که نمشد تا اینکه خودم رفتم از عطاری ایندفعه روغن بابونه گرفتم وروغن نارگیل یک روز نارگیل زدم روزی دو سه بار یک روز بابونه ظرف یکماه دستاش خوب شد والان ۳ ساله که دیگه اینجوری نشده برای شفای همه مریض ها صلوات 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام وقتتون بخیر در باره ی سوال خواهر عزیزی که برا یارانه ی یک تمن فرزندشون سوال کردن،شما باید بریدخانه ی بهداشت محل جایی که پرونده بهداشت دارین ،آنها اسم بچه که وزنش کم هست را رد میکنن،از اونجا باید پیگیری کنید. و خواهری که گفتن بارداربودن وبه بارداری پزشک خاتمه داده والان نگرانن که شاید زود عجله کردن،خواهرم اینطوری نیست جاری خواهرم همین مشکل راداشت چند دکتر رفت ولی آخر سقط توسط پزشک انجام شد،بعدشم بچه ای که روزی خوار دنیا باشه میمونه بعضی وقتا شاید خدانمیخاد شاید الان بده فردا در اوج جوانی بگیره پس خدا هر چی که خودش صلاح میدونه رابه بنده اش میده،خودم بچه اولم صددرصدداشت سقط میشدولی روزی خوار دنیابود الان۱۸سالشه،،خواهرم بگوتقدیر وقسمت وخواست خدا این بوده،برا منم حتما دعاکنید گرفتاریم زیاده 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام به همه ی دوستان ومدیرمحترم گروه،مامان الینا که گفتن پسرشون قدش کوتاه هست حتما به پزشک غدد مراجعه کنید برا ی منم حتما دعاکنید گرفتارم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام بر همه دوستان، خانمی که گفتن برای زبر بودن کف پا برید کف سابی،،،من نمیدونم کف سابی یعنی پیش طب سنتی برم مطب هست،کجا میباشه،میشه بیشتر راهنماهی کنید ممنونم ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#مسافر_بهشت ❤️🍃 روايت اول: درتيپ زرهي 20 رمضان ، قبل ازعمليات والفجر درجفير برادران براي اولين بار با پوكۀ توپ به شماره ها و اندازه هاي مختلف ميل ورزش باستاني درست كردند. اين ورزش تا حد لشكر و قرارگاه توسعه يافت. روايت دوم: در اوضاع و احوالي كه سخت نياز به تحرك بود كاستي هاي لو ازم جنگي نمود نداشت. بعضي باستاني كار مي كردند درحالي كه قابلمۀ غذا ضربشان بود و تفنگ ميل و تخته ي شنايشان و قبضۀ آر.پي.جي. كباده شان. از پوكۀ توپ 106 ميل درست مي كرديم، دسته اي به آن جوش مي داديم و اگر قابلمۀ غذا نبود منبع آبي را كه با تركش ضد هوايي آبكش شده و بلا استفاده بود طبل مي كرديم و به هر ترتيب، خودمان را حركت مي داديم. 🔹🔹🔹🔹🔹 بعد از ظهر گرمي بود. كم و بيش همه چرت مي زدند و چشمانشان يكي پس از ديگري گرم مي شد و پلك ها روي هم مي آمد، مگر دوست اصفهاني ما. مي گفت:" عادت ندارم عصرها بخوابم"يكي از بچه هاي باحال به نام جواد گفت:" ولي من تو را امروز خواب مي كنم" دوست جديد مان جواب داد:"نمي تواني " جواد گفت:" امتحان مي كنيم".بعد به يكي از برادران گفت:" بلند شو برو يك شيشه آب ليمو و يك ليوان بردار بياور". شستمان خبردار شد كه قضيه از چه قرار است . وسايل آماده شد. ليوان و شيشه را داد دست آن طفل معصوم . قرار شد زير پيراهنش را بزند بالا و ته ليوان را زير آن قرار بدهد و درحالي كه به دست او حركت آونگ گونۀ پلاك در فضا نگاه مي كند با شيشۀ آب ليمو روي عرق گيرش بزند. بازي شروع شد. به تدريج پلاك سرعت مي گرفت و متعاقب آن بايد دوست اصفهاني ما ضربات محكم تري روي زير پيراهن و ليوان مي زد. اين قضيه حدوداً ده دقيقه طول كشيد. بعداز ده دقيقه جواد رو به او كرد كه : كه تو حالا خواب هستي" و او از همه جا بي خبر خيلي جدي گفت:" نه ،اتفاقاً كاملاً بيدار هستم و چشم هايم باز است" جواد دوباره با تأكيد بيش تري گفت:" قسم مي خورم كه تو خوابيده اي . اگر فكر مي كني واقعاً هنوز بيداري زير پيراهنت را به بچه نشان بده"آقا چشمت روز بد نبيند! زير پيراهن نو و خوش فرمي كه تازه از انبار تحويل گرفته بود به اندازۀ قطر ليوان سوارخ شده بود. بيچاره نمي دانست بخندد يا گريه كند. توي خواب هم نمی ديد كه كلاهي به اين گشادي سرش برود. 🔹🔹🔹🔹 از بازي هاي دو نفره است . مربعي روي زمين يا روي قطعه اي كاغذ به ابعاد 40، 50 سانتي متر رسم مي كنند . سپس با يك خط افقي و عمودي آن را چهار بخش مي كنند وبعد از آن، از گوشۀ چپ و راست با دو خط اريب، 9 محل تقاطع در مربع به وجود مي آوردند. هر بازي كن بنا به شرايط سه قطعه شي كوچك از جنس هستۀ خرما، فشنگ، سفال، تخمۀ هندوانه يا كدو و متمايز از آنچه حريف او انتخاب كرده برمي دارد و بازي شروع مي شود. هر بازي كن به نوبت يكي از سه قطعه نشانۀ خود را روي مقاطع قرار مي دهد. هر كدام از بازي كنان سعي مي كنند سه قطعۀ خود را بدون مانع در طول يكديگر قرار دهند و البته طرف ديگر بازي هم سعي مي كند با قرار دادن نشان، خود سر راه او مانع اين كار شود . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره #ق❤️ جزء #بیستو_ششم🍃 صفحه ی ۵۱۸🌼 @azsargozashteha💜

تزجمه☀️🍃

🌞روزی یک صفحه قران بخوانیم🌞 سوره #ق❤️ جزء #بیستو_ششم🍃 صفحه ی ۵۱۸🌼 @azsargozashteha💜

#دعا_درمانی 🌱 نماز عجیب التاثیر شفای هرنوع بیماری فرزنددر هرسنی که باشدوازنظر پزشکی عاجزشده باشند پدرش به نیت شفای فرزند۲رکعت نماز در شب دوشنبه بخواند. دررکعت اول پس ازحمد۱۱مرتبه ودررکعت دوم پس ازحمد۱۳مرتبه سوره «تکاثر» بخواند،سپس تسبیح حضرت فاطمه زهراعلیه السلام را انجام دهد،آنگاه به سجده رفته ۱۰۰مرتبه بر روح مطهرونازنین حضرت محمد(ص)خاتم الانبیاءوخاندانش صلوات بفرستدونذرکند که اگربیماری فرزندش خوب شود۴۰۰مرتبه درسجده شکربرپیامبرصلوات بفرستد.بعدسرازسجده بردارد. یکنفر ازسادات درتهران شکایت میکرد که دخترش بطورناگهانی دچار نقصان عقل شده است.به اودستورخواندن این نماز داده شد.بعد خبردادکه بلافاصله همان شب پس ازخواندن نماز به لطف پروردگارجهانیان خوب شده است. منابع: دوهزار دستورالعمل مجرب نمازی منسوب به امام محمد تقی علیه السلام برای ادای قرض و توسعه رزق نماز به صورت زیر است و دقت شود دو عدد نماز دو رکعتی بخواند در نماز اول در رکعت اول آن بعد از حمد ده مرتبه «سوره فلق »بخواند و در رکعت دوم بعد از حمد سوره «کافرون » و «آیة الکرسی» و آیه امن الرسول بما انزل الیه من ربه (آیه ۲۸۵ سوره بقره ) را تا به اخر سوره بخواند سپس سلام داده وبعد از نماز ده مرتبه بگوید «سُبْحانَ اللهِ الاَبَدِ الاَبَدِ سُبْحانَ اللهِ الْواحِدِ الاَحَدِ سُبْحانَ اللهِ الفَرْدِ الصَّمَدِ سُبْحانَ اللهِ الّذی رَفَعَ الْسّماءَ بِغَیْرِ عَمَدٍ المُتَفَرِّدِ بِلا صاحِبَةٍ وَ لا وَلَدٍ» و اما نماز دوم نیز در رکعت اول بعد از حمد سه مرتبه سوره تکاثر را بخواند و در رکعت دوم بعد از حمدسه مرتبه سوره قدر و سه مرتبه سوره زلزلة را بخواند و نماز را تمام کند سپس به سجده رفته و هفت مرتبه بگوید: «اللهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ التَّیْسیرَ فی کُلِّ عَسْیرٍ فَاِنَّ تَیْسیرَ الْعَسیرَ عَلَیْکَ یَسیرٌ» وسر از سجده برداشته و ده مرتبه این آیات را بخواند ایات ۳۶و ۳۷ سوره جاثیه: «فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴿۳۶﴾وَلَهُ الْکِبْرِیَاء فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ﴿۳۷﴾» به جهت توسعه در رزق و انواع گشایش کارها و دفع فقر این نماز سریع الاثر و مجرب است منابع : منتخب الختوم صفحه ۱۲۶و ۱۲۷ در مکارم الاخلاق صفحه ۳۳۶ با اندکی اختلاف این نماز ذکرشده است ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#سوره_حشر ❤️🍃 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#چله_سوره_حشر ❤️ #روز_بیستو_پنجم🌱 قرائت سوره ی حشر و صد بار ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه 🍃 به نیت سلامتی و تعجیل در فرج 🤲 و بخت گشایی جوانان 🤲 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

ترتیل سوره حشر با صدای استاد پرهیزگار🌻🍃

اسحاق بن عمّار میگوید: از موسی بن جعفر(ع)پرسیدم: آیا روح مؤمن که مرده، به زیارت خانواده خود میآید، فرمود: آری، عرض کردم: در چه مدت و زمان، فرمود: به مقدار رتبه و فضیلتی که مؤمن دارد، بعضی از آنها هر روز به کسان خود سر میزنند، بعضی دو روز یک بار، برخی در سه روز یک مرتبه و کمترین فرد مؤمن از نظر منزلت، در هر جمعه به بستگان و خانواده خود سرکشی میکند، اسحاق میپرسد در چه ساعتی؟ حضرت فرمود: هنگام زوال خورشید، روح مؤمن وقتی میبیند بستگان او در طاعت وبندگی خدا مشغول هستند، مسرور و شادمان میشود در روایت دیگر امام صادق(ع) میفرماید: هیچ فرد مؤمن و کافری نیست، مگر این که هنگام زوال شمس، به خانه خود میآید، هنگامی که خانواده و بستگان خود را مشغول به عمل صالح میبیند، مسرور میشود و حمد و ثنای الهی به جای میآورد، ولی کافر اگر خانواده خود را مشغول به کار خیر ببیند، باعث حسرت و حُزن او میشود، زیرا خود او به واسطه ترک اعمال خیر، گرفتار عذاب شده در لحظه ی مرگ چه اتفاقی میفتد👇 1. قلب متوقف می شود 2. پوست سفت و رنگ خاکستری به خود می گیرد 3. همه عضلات شل می شوند 4. مثانه و روده ها خالی می شوند 5. دمای بدن بطور معمول 1.5 درجه F در ساعت شروع به کاهش میکند. (این مورد به شدت وابسته به دمای محیط می باشد و نظر قطعی نمی توان داد، محققان و پزشکان از همین روش و با در نظر گرفتن دمای محیط، زمان دقیق مرگ را تخمین می زنند) منبع:پورتال آسمانی ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

📅 #تقویم_روز 🗓 #یکشنبه ۲۲ بهمن | دلو ۱۴۰۲ 🗓 ۱ شعبان ۱۴۴۵ 🗓 11 فوریه 2024 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 🇮🇷سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران ❇️ #ذکر روز #یکشنبه ۱۰۰ مرتبه : یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام "ای صاحب جلال و بزرگواری" ❇️ #ذکر روز #یکشنبه که به اسم امیرالمومنین علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها می‌باشد، #موجب_فتح_و_نصرت می‌شود، روایت شده است که در این روز #زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها خوانده شود. ❇️  #ذکر (یا #فتاح) ۴۸۹ مرتبه بعد از نماز صبح موجب #فتح_و_نصرت_یافتن می‌شود. 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا ولادت امام حسین علیه السلام ▪️3 روز تا ولادت حضرت عباس علیه السلام ▪️4 روز تا ولادت حضرت سجاد علیه السلام ▪️10 روز تا ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام ▪️14 روز تا ولادت حضرت صاحب الزمان (عج) ⛔️ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی نیست. ⛔️ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی نیست‌‌‌‌‌. ⛔️ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی نیست. ✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی است‌‌‌‌‌. ✅ برای #زایمان روز مناسبی است‌. ⛔️ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی نیست‌‌. ✅ امشب برای #مباشرت خوب است. ✅ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی است‌‌‌‌‌‌. 🔰 زمان #استخاره :از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. 🔹امروز روز خوبی است. 🔹امروز برای شروع کارها روز مناسبی است. 🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد. 🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔸 خرید و فروش و تجارت،انجام شود.سودمند خواهد بود. 🔸کسی که امروز گم شود زود پیدا میشود. 🔸قرض دادن و قرض گرفتن خوب است. 🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز متولد شود دارای خرد بالایی میشود. 🔹رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔹صدقه دادن بسیار پسندیده است. 🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « سینه » است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔸 خواب در این شب دارای تعبیر است. 🔸مسیر رجال الغیب، جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. 🔹 #اوقات_شرعی_به_افق_تهران 🔹 اذان صبح ۵:۳۲:۱۶ طلوع آفتاب ۶:۵۷:۰۶ 🔹 اذان ظهر ۱۲:۱۸:۲۸ غروب آفتاب ۱۷:۴۰:۲۰ 🔹 اذان مغرب ۱۷:۵۹:۰۶ نیمه شب شرعی ۲۳:۳۶:۱۸ 🌸 #دعائی_عظیم_بهنگام_قطع_امیدازهمه 🌸 مرحوم نراقی در کتاب شریف خزائن آورده است که:هرگاه امیدهایت همگی به یاس مبدل شد بر درب مسجدی می ایستی و رو به قبله می گویی: یا مُن عِلمُهُ لا یَحتاجُ اِلی مِثال وَ یا مَن جُودُهُ لا یَحتاجُ اِلی سُوَالِ اِنَّ العَرَبَ اِذا وَقَفوُا علی اَبوابِهِمِ اَجابُوا وَ اَنتَ یا سَیِّدي رَبُّ العَرَبِ وَ العَجَمِ وَ اَنا واقِفٍ علی بابِ بیتٍ مِن بُیُوتِکَ اَغِثني یا مُغیث اِغِثتی یا مُغیثُ اَغِثنی یا مُغیث لِهذا رَجَوت 📓 رهنمای گرفتاران، صحفه ۲۵۸ 🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #یکشنبه است‌‌. ⏰ ذات الکرسی عمود ۶:۴۴ #صبح 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.

#پاسخ_اعضا ❤️🍃 سلام در جواب خانومی ک گفتن بچه ۱۱ ماهشون بی قراری میکنه عزیزمم بچه شما ک الرژی داره باید خیلی حواست به غذاش باشه متاسفانه الان اکثرا بچه ها این مشکل رو دارن خواهرزاده و برادرزاده منم این مشکل رو داشتن ولی با رعایت کردن کاملا خوب شدن شما باید چیزهایی ک رنگ دانه دارن مثل هویج ، گوجه فرنگی ، رب ، و خیلی چیزای دیگ رو به بچتون ندید تنها میوه ایی ک تا وقتی الرژی داخل بدنش هس میتونه بخوره سیب و گلابی هس اگ خودتون بهش شیر میدید باید خودتونم این رعایت رو انجام بدید خواهر من همیشه غذا ک میپخت برا خودش جدا درست میکرد و بجای ادویه و رب از زعفران استفاده میکرد تا ۱۸ ماهگی بچه اش مطمئن باش اگ رعایت غذایی کنی و چیزایی ک میخوره اصلا از مشتقات گاوی داخلش نباشه مشکلش حل میشه یکم سخت هس ولی نتیجه بخشه 🌼اگ ساکن قم هستید یبار پیش دکتر قاسم زاده برید ک واقعا تو این کار خبره هستن. بچه شیرینی زندگی ب شرطی ک ب خوبی ازش مراقبت بشه یاحق🌸❤️ سلام وقت بخیر برین از تهران شوش بگیرید قیمت ها پایین تر هستش من شنیدم 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام وقتتون بخیر.ممنون ازکانال خوبتون وزحمتی که میکشید. برای اون خانمی که بچه ۱۱ماهه دارن وزیادگریه میکنه..خواهرعزیزم بعضی وقتها آدم برای حل مسئله راههای سختی رو میره درصورتی که جواب همون جلودستش هست...باتوضیحاتی که دادیدبه نظرمیرسه بچه تشنه هست!..فقط آب بهش بدید..باتوجه به اینکه شیرخشک وغیره...هم میخوره،به اندازه کافی آب بدیدلطفا.. بچه منم همین مشکل داشت..یه پام مطب دکتربودویه پام خونه..هیچ دکتری نفهمیدبچه ازتشنگی اینقدرگریه میکنه..جوان بودم وبی تجربه توی بیمارستان بهمون میگفتن بچه روتاشش ماهگی به هیچ وجه آب ندید!..هنوزم بابت این موضوع عذاب وجدان دارم...هربچه ای میبینم گریه میکنه وبانوشیدن آب آروم میشه..دلم میسوزه. دخترم بااینکه الان یه جوونی شده هنوزم عطش آب براش مونده😔 سلامتی امام زمان(عج) صلوات 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام خدمت اون خانمی که ریزش موی سکه ای دارن ریزش موی سکه ای از حرارت وگرمی کبد هستش برن پیش. دکتر طب سنتی خوب میشن 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام خدمت اون خانمی که گفته بودن مادرم شلخته مهمان داری بلد نیست مقام مادر خیلی بالاست اگه هم خطایی داره زیاد به خطاهاش فکر نکن ونادیده بگیر همیشه سعی کن دوسش داشته باشی وبهش احترام بزاری اگر خدای نکرده دلش بشکنی وازارش بدی زندیگیت همیشه تلخ میشه ورنگ خوشی نمی‌بینی چون من خودم تجربه کردم میگم انشاالله به حق آقا امام زمان تمام مشکلات ورچیده بشه التماس دعا ..... 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 سلام روزتون بخیر خواهش میکنم پیام من را یا بزارید توی کانال یا بفرستید برای خواهر عزیزی که سه تا انگشت پسرشون قطع شده. دکتر فتح اله حر برای عمل پیوندانگشت در اصفهان بهترین هستند. از توی گوگل آدرس و شمارشون را پیدا کنند. انشاالله به حق بی بی دو عالم دست پسرشون خوب بشه. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽

#داستان_زندگی 🌸🍃 رها اما چن شب حسام خونه نیومد به بهانه ی ماموریت کاری حتی گوشی رو هم جواب نمی داد واقعا مستاصل بودم خواستم چن روزی برم قهر اما مشاور بهم گفت نرو و مساله رو بین خودتون حل کنین روز تولدم  حتی نیومد خونه نهال و آتنا قبل  ظهر اومدن پیشم نهال ناهار پیشم موند اما آتنا کار داشت و رفت بعد رفتنش نهال از کیفش یه کادو در اورد و گفت یه لباس قرمزه آتنا گفت نخرمش واس همین پیشش بهت ندادم که ناراحت نباشه کاش بپوشیش ببینم چطوری می شی باهاش لباس  یه نیم تنه ی قشنگ قرمز رنگ بود واقعا باهاش زیبا و جذاب می شدم وقتی تو تنم دید گفت درش نیار تا شب حسام اومدنی ببینتت قند تو دلش آب شه گفتم باش بعدش پاشد و رفت چه روز سیاه و بدی بود نحس ترین روز زندگیم خاطره ی تلخش مثل سرطان تمام زندگیمو نابود کرد داشتم تلوزیون می دیدم که آیفون زنگ خورد نهال با یه شماره ی دیگه بهم زنگ زد گفت منم باز کن _چرا زنگ زدی خب پشت آیفون حرف بزن _ دارم حرف می زنم اما انگار صدام نمی یاد درو باز کردم اومد در خونه رو هم باز گذاشتم رفتم سمت آشپز خونه حس ترس داشتم صدا اومد برگشتم و گفتم نهال چیزی جا گذاشتی که برگشتی _ دیدم نامزد نهال با نیم تنه ی لخت  وایساده جیغ زدم گفتم برو بیرون آشغال چاقد در اورد و گفت کاریت ندارم طلاهاتو در بیار تا برم _ باش فقط برو داشتم زنجیرمو در می اوردم که حسام اومد تو و اولش با پسره در گیر شد اما تونست فرار کنه رفت دنبالش قدای قدم های حسام به گوشم می رسید وقتی برگشت گفتم حسام نامزد نهاله اما گوش نداد اومد و منو کتکم زد اون قدر با مشت و لگد زد که داشتم می مردم واقعا مرگو با چشمای خودم دیدم نفسم بالا نمی اومد موهامو می کشید خودشم نفس نفس می زد و بغض داشت _ آشغال مگه این  عوضی چی داست که من ندارم بگو مدام کتکم می زد نمی ذاشت حتی حرف بزنم بی هوش افتادم دیگه نفهمیدم چی شد وقتی چشامو باز کردم مادرمو دیدم _ خوبی رها _ نمی تونستم حرف بزنم اما می خواستم با حسام حرف بزنم _ مامان حسام کجاست _ حسام رفته... رها تو چی کار کردی _ یه رو تعریف کردم _ قضیه گوشی در اورد و بهم نشون داد _این مال توئه؟ _ نه واسه من نیست _ پس تو خونه ی تو چی کار می کرد حسام پیداش کرده تو گالری عکس من و نامزد نهال توش بود _ فهمیدم تو یه تله ی بزرگ گیر کردم همه چیزو تعریف کردم انگار اونام باورشون نمی شد مامانمم یه سیلی بهم زد _مگه تو چی کاره ی نهالی که با نامزدش حرف بزنی آبرومون رفت تو اون گوشی کلی چت و تماس با شماره ای که نهال آخرین بار بهم زنگ زد بود و سیم کارتی که توش بود شاید باور کردنی نباشه اما یه سیم کارت با شماره ی نا شناس اما به اسم من #ادامه_دارد.... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽