#نکات_سلامتی 🍎
🔴 درمان تاری و رطوبت در چشم 🔴
🔹 #سرمه_سنگ_اثمد
🔹 #سرمه_کافوری
🔹 #سرمه_توتیا ( سنگ آبی رنگ )
در روایت آمده است به علت مشکل چشمم با سختی مواجه شدم و برای امام عسگری (ع) نوشتم و از او خواستم برایم دعا کند ، وقتی نامه را فرستادم پیش خودم گفتم : ای کاش برای او می نوشتم سرمه ای به من معرفی کند که با آن سرمه بکشم ، امام جواب داد و دعا کرد چشمم خوب شد ، چون یکی از چشمانم کور شده بود . پس از آن نوشت شما خواستار این بودی که سرمه ای برایتان معرفی کنم ، بر تو باد #اثمد ، کافور و توتیا زیرا تاری چشمم را برطرف و رطوبت چشم را قطع می کند ، راوی می گوید : من از آن استفاده کردم و چشمم خوب شد .
♦️ در روایت دیگری نقل شده که میگوید بر توباد صبر ، اثمد ، کافور و توتیا .
🔶 درمان التهابی که موجب رویش مو در چشم شود.
#تاری_چشم #رطوبت_چشم #چشم #دردچشم #درد_چشم #چشم_درد #التهاب_چشم #عفونت_چشم #سرمه #سرمه_اثمد
🔴 #سفیدی_چشم ( #آب_مرواید ) 🔴
🔹 دو احتمال وجود دارد یک اینکه مراد از سفیدی چشم ، آب مروارید است و دیگر اینکه مردمک چشم از بین برود و سفید شود ، البته احتمال اول قوی تراست حقیقت در مورد آب مروارید حقیقت این است که عدسی ( لنز ) چشم کدر می شود. اصطلاح علمی آن Catacts است و در قرآن نیز راجع به حضرت یعقوب (ع) ذکر شده ( وَابیَضَّت عَینَاهُ مِنَ الحُزنِ فَهُوَ کَظِیمٌ ) در این آیه علت سفید شدن چشم ، حزن معرفی شده است . البته در روایتی دیگر می گوید علت گریه بوده و شاید بتوان گفت حزن سبب گریه سبب سفیدی چشم شده است .
🔶 پیشگیری از سفیدی چشم
🔹 سرمه کشیدن
🔹 زیاد عطسه کردن
🔹 خواندن حمد بعد از عطسه کردن و مسح کردن صورت
🔶 کسی که عطسه می زند اگر یک مرتبه سوره حمد را بخواند و صورتش را با آب مسح کند ایمن می شود از التهاب چشم ، میگرن ، سفیدی چشم ، گری ، سیاهی صورت و خون دماغ شدن .
پس مشخص می شود عطسه در پیشگیری از بیماری چشم نقش دارد .
🔴 #فواید_سرمه_کشیدن 🔴
🔷 #سرمه_کشیدن باعث ایمنی از #آب_مروارید و #آب_سیاه می شود
🔶 امام صادق فرمود " #سرمه کشیدن هنگام خواب باعث ایمنی از آب مروارید و آب سیاه است
🔷 سرمه کشیدن سبب رشد مژه ها می شود
در روایت آمده سرمه سبب رویش مو می شود
همچنین امام صادق (ع) می فرمایند : سرمه #نور_چشم را زیاد می کند و مژه ها را می رویاند
🔷 سرمه کشیدن آب دهان را شیرین می کند
🔷 سرمه کشیدن انسان را در طولانی کردن سجده کمک می کند
🔷 سرمه کشیدن اشک ریزی چشم را قطع می کند
🔷 سرمه کشیدن سبب #تقویت_بینایی می شود
🔶 در روایت آمده است " سرمه #بینایی را تیز می کند
♦️ امام صادق (ع) سرمه کشیدن #نور_چشم را زیاد می کند
🔸 البته تعداد دفعات سرمه کشیدن بر چشم ها در مجموع باید فرد باشد
🔴 از چه سرمه ای استفاده کنیم ؟
1⃣ #سرمه_کافوری ( صبرزرد ، مرمکی ، کافور )
2⃣ #سرمه_صبرزرد و پیل زهره
3⃣ سرمه ای که در آن مشک ، زعفران و ورس وجود دارد
4⃣ سرمه هلیله زرد و فلفل
⚠️ نکته
🔹 استفاده از سرمه ای که در آن مواد مست کننده به کار رفته ممنوع است
🔹 از میل سرمه برنجی استفاده شود
🔹 از سرمه هایی که حاوی روغن سوخته هستند اجتناب شود
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 مینا سلام به همگی تقریبا ۱۶سالم بود و نزدیک عروسی دختر خالم رفته بودم حموم از حمو
#داستان_زندگی 🌸🍃
مینا
تا این که ما دوباره با وساطت بابام اشتی کردیم من تو این مدت حتی پرینت گوشی هم گرفتم اولش با وساطت بابام آشتی کردیم فقط خانواده خودم خبر داشت بار دوم که پرینت گرفتم صبح مامانش زنگ زد گفت پسره دیوونه شد ما به عروسیمون اعتماد داریم و... خلاصه منم رفتم پرینت گرفتم نگم ک چه قدر بد نگام میکردن بقیه وقتی پرینت گرفتم با قیافه داغون و خسته ما دوباره با وساطت برگشتیم قول گرفتم که دیگه بس کنه
دوباره یه روز اومد گفت گوشیتو بده دوباره واسه مشتری هام زنگ بزنم اینم بگم بچها من دیگه چشمم خیلی ترسیده بود از گوشی وحشت داشتم گوشیمو دادم دوباره گفت مشتری ها خاموش تا عصر شماره ناشناس برا گوشیم زنگ زد
من دادم به بابام
بعد ها کاشف به عمل که در اومد باگوشی من میخواسته شماره پسر عمه بابام سرچ کنه زنگ خورده
بعد به من گفت تو با این هستی حالا چی پسر عمه بابام سال تا ماه نمیدیدم طرفم زن داشت که میشد دختر عمو بابام منم به شدت باهاش خوب بودم حرفش برام خیلی گرون تموم شد
اینجا ما گفتیم بریم روانپزشک یعنی اول خانوادش از دهنشون در رفت گفتن پسر ما حالش خراب که این حرفارو میرن چون در کنارش حرفای عجیب هم میزد و این که خیلی هم عصبی میشد
ما رفتیمو روانپزشک گفت دیلوژن داره اغا دارو بهش داد و من که یه چشم اشک بود و یه چشمم خون
یه روز که از پیش روانپزشک برمیگشتیم گفتم هنوزم شک داری ؟ گفت من قانع نشدم واگذار کردم به خدا دلم خیلی شکسته بود از این قسمت داغونم از این همه سختی
یه روز پدر نامزدم چرت و پرت گفت منم عصبانی شدم قرآن دست گرفتم
گفتم خدا شاهد من اهل دروغ نیستم خدا بزن کمر هرکی که دروغ میگه مادر نامزدم خیلی مومن بود بلند بلند گریه کردم و گفتم به همون خدایی که میپرستی تا وقتی که تهمت بزنید نمازتون حرام قرآن خوندنتون حرام
بچها مادر نامزدم خیلی زن خوبی بود من همیشه اینو گفتم اما پدرش یکی دوبار دلمو شکست
تا بابام اسم جدایی آورد
برای جدایی پر از تردید و ترس بودیم ما اقوام بودیم و خیلی برامون سخت بود پدرم شده بود پوست استخون مادرم دیگه با خانوادش زیاد رفت و آمد نمیکرد و از خونه بیرون نمیرفت داداشم حالش بد بود
خودمم دلم گرفته بود که چرا این قدر دردسر زندگیم
هرکس مارو از دور میدید میفهمید روحمون مریض مادرم خیلی ساکت شده بود متاسفانه مادرم خیلی تحت فشار بود
تا این که بابام گفت بهتر جدا بشی از هیچی نترسی
بعد از یه مدت من دوباره خاستگار داشتم و تحت فشار این بار خانواده خودم نه ولی مثلا مادربزرگم میگفت خاستگاراش خوبه ازدواج کنه منم دوباره گریه پشت گریه که چرا راحتم نمیزارن چه گناهی کردم مگه تا اینکه همسر فعلیم اومد منم که یه چشمم ترسیده بود گفتم مثل قبلی نشه
این از همه خاستگارام شرایطش بهتر شرط گذاشتم صحبت کنیم صحبت کردیم خوب بود الانم ازدواج کردم گرچه ازدواج هر طور باش بازم سختیای خودشو داره اما شکر
من همه اینارو به صورت کلی گفتم بچه ها حرفای پدر نامزدم و کلی حرفای دیگرو فاکتور گرفتم
ولی خیلی سختی کشیدم هنوزم بهش که فکر میکنم برام تلخ اینقدر تلخ که آثارش برام بجامونده من تو دوران طلاق و پزشک قانونی خیلی تلخ بود برام
با اینکه از بیرون کسی متوجه نمیشه
همیشه پر از تردید و ترس هستم متاسفانه همش فکرم میره سمت منفی تا با نامزدمیه بحث کوچیکی کنیم میشکنم و میترسم اینا همش از آثار تلخ گذشته و جداییم هست هنوز امید دارم به مرور زمان درست بشم
#پایان✅✅✅
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
تقريبا پانزده سال قبل ، از جمعى از علماى اعلام قم و نجف اشرف شنيدم كه پيرمرد هفتاد ساله اى به نام كربلائى محمد كاظم كريمى ساروقى داستان عجيب
(ساروق از توابع فراهان اراك است ) كه هيچ سوادى نداشته ، تمام قرآن مجيد به او افاضه شده به طورى كه تمام قرآن را حافظ شده به طرز عجيبى كه ذكر مى شود.
عصر پنجشنبه ، ((كربلائى محمد كاظم )) به زيارت امامزاده اى كه در آن محل مدفون است مى رود، هنگام ورود، دو نفر سيد بزرگوار را مى بيند و به او مى فرمايند كتيبه اى كه در اطراف حرم نوشته شده بخوان .
مى گويد آقايان ! من سواد ندارم و قرآن را نمى توانم بخوانم . مى فرمايند بلى مى توانى . پس از التفات و فرمايش آقايان حالت بى خودى عارضش مى گردد و همانجا مى افتد تا فردا عصر كه اهالى ده براى زيارت امامزاده مى آيند او را افتاده مى بينند، پس او را بلند كرده به خود مى آورند. به كتيبه مى نگرد مى بيند سوره جمعه است ، تمام آن را مى خواند و بعد خودش را حافظ تمام قرآن مى بيند و هر سوره از قرآن مجيد را كه از او مى خواستند، از حفظ به طور صحيح مى خوانده و از جناب آقاى ميرزا حسن نواده مرحوم ميرزاى حجة الاسلام شيرازى شنيدم فرمود مكرر او را امتحان كردم هر آيه اى را كه از او مى پرسيدم فورا مى گفت از فلان سوره است و عجيبتر آنكه هر سوره اى را مى توانست به قهقرا بخواند؛ يعنى از آخر سوره تا اول آن را مى خواند.
و نيز فرمود: كتاب تفسير صافى در دست داشتم برايش باز كرده گفتم اين قرآن است و از روى خط آن بخوان ، كتاب را گرفت چون در آن نظر كرد گفت آقا! تمام اين صفحه قرآن نيست و روى آيه شريفه دست مى گذاشت و مى گفت تنها اين سطر قرآن است يا اين نيم سطر قرآن است و هكذا و مابقى قرآن نيست .
گفتم از كجا مى گويى تو كه سواد عربى و فارسى ندارى ؟ گفت : آقا! كلام خدا نور است ، اين قسمت نورانى است و قسمت ديگرش تاريك است (نسبت به نورانيت قرآن ) و چند نفر ديگر از علماى اعلام را ملاقات كردم كه مى فرمودند همه ما او را امتحان كرديم و يقين كرديم امر او خارق عادت است و از مبداء فياض جل وعلا به او چنين افاضه شده .
در سالنامه نور دانش ، سال 1335 صفحه 223 عكس كربلائى محمد كاظم مزبور را چاپ كرده و مقاله اى تحت عنوان (نمونه اى از اشراقات ربانى ) نوشته و در آن شهادت عده اى از بزرگان علما را بر خارق العاده بودن امر او نقل نموده است تا اينكه مى نويسد:((از مجموع دستخطهاى فوق ، موهبتى بودن حفظ قرآن كربلائى ساروقى به دو دليل ثابت مى شود.
1 - بى سوادى او كه عموم اهالى ده او شهادت مى دهند و احدى خلاف آن را اظهار ننموده است . نگارنده شخصا از ساروقيهاى ساكن تهران تحقيق نمودم و با اينكه موضوع بى سوادى او در جرايد كثيرالانتشار چاپ و منتشر شده ، معذلك هيچكس تكذيب نكرده است
2 - بعضى از خصوصيات حفظ قرآن او كه از عهده تحصيل و درس خواندن خارج است ، به شرح زير:
1 - هرگاه يك كلمه عربى يا غير عربى بر او خوانده شود، فورا مى گويد كه در قرآن هست يا نيست .
2 - اگر يك كلمه قرآنى از او پرسيده شود، فورا مى گويد در چه سوره و كدام جزو است .
3 - هرگاه كلمه اى در چند جاى قرآن مجيد آمده باشد تمام آن موارد را بدون وقفه مى شمارد و دنباله هركدام را مى خواند.
4 - هرگاه در يك آيه يك كلمه يا يك حركت غلط خوانده شود يا زياد و كم كنند بدون انديشه متوجه مى شود و خبر مى دهد.
5 - هرگاه چند كلمه از چند سوره به دنبال هم خوانده شود محل هر كلمه را بدون اشتباه بيان مى كند.
6 - هر آيه يا كلمه قرآنى را از هر قرآنى كه به او بدهند آنا نشان مى دهد.
7 - هرگاه در يك صفحه عربى يا غير عربى يك آيه مطابق ساير كلمات نوشته شود، آيه را تميز مى دهد كه تشخيص آن براى اهل فضل نيز دشوار است .
اين خصوصيات را خوش حافظه ترين مردم نسبت به يك جزوه بيست صفحه فارسى نمى توان دارا شود تا چه رسد به 6666 آيه قرآنى )).
و پس از نقل شهادت چند نفر از علما، مى نويسد: موهبت قرآن ((كربلائى كاظم )) براى مردمى كه فكر محدود خود را در چهارديوارى ماديات محدود و منكر ماوراى طبيعت هستند اعجاب آور بوده و سبب هدايت عده اى از گمراهان گرديده است ، ولى اين امر با همه اهميتش در نظر اهل توحيد يك شعاع كوچك از اشعه بيكران افاضات خداوندى و از كوچكترين مظاهر قدرت حق است ، نه تنها امور خارق العاده به وسيله انبيا و سفراى حق به كرات به ظهور رسيده و در تواريخ ثبت و ضبط است ، در عصر حاضر نيز كسانى كه به علت ارتباط و پيوند با مبداء تعالى صاحب كراماتى هستند وجود دارند كه اهميت آن به مراتب از حافظ قرآن ما بيشتر مى باشد.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#یک_نکته_از_هزاران 🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ تقريبا پانزده سال قبل ، از جمعى از علما
نكته اى كه در پاپان اين مقاله لازمست تذكر دهم اينكه در نتيجه انتشار شرح حال حافظ قرآن و معرفى او به مردم تهران از عده اى از متدينين بازار شنيدم كه در چند سال قبل ؛ يعنى در زمان ((مرحوم حاج آقا يحيى )) يك مرد كورى به نام حاجى عبود به مسجد ((سيد عزيزاللّه
)) رفت وآمد داشت كه در عين كورى حافظ قرآن باخصوصيات كربلائى ساروقى بود، او نيز محل آيه را در عين كورى نشان مى داده و براى مردم با قرآن استخاره مى كرده ...
مى گويند روزى كتاب لغت فرانسه به قطر قرآن مجيد به او دادند استخاره كند، فورا آن را پرت كرد و عصبانى شد و گفت اين قرآن نيست .
در مجلسى كه حافظ قرآن حضور داشت ، جناب آقاى ابن الدين استاد محترم دانشگاه ، خصوصيات حاجى عبود را تاءييد و اظهار كردند كه نامبرده را در منزل آقاى مصباح در قم در حضور مرحوم آيت اللّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى ملاقات و آزمايش كرده اند.
اينها از آثار قدرت حق است كه گاهى براى ارشاد مردم و اتمام حجت ظاهرى است :(ذلِكَ فَضْلُاللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَاللَّهُ ذُواْلفَضْلِ الْعَظيمِ).(16)
#حرف_اعضا ❤️🍃
عزیزان یه درخواستی دارم.همه ی ما از این کانال چیزهای خیلی مفیدی یاد گرفتیم.که خدا باعث و بانی شو خیر بده.و درخواستم اینه،مطالبی که از این کانال استفاده کردیم،و در زندگیمون موثر واقع شده.
برای همدیگه به اشتراک بزاریم.اینطوری دوستان خیالشون راحت میشه،که این روش ها موثره.
در ابتدا خودم شروع میکنم:
استفاده از روغن بنفشه کنجدی به مدت دوهفته هرشب دو قطره در هر سوراخ بینی،که بسیار موثر در سردرد های میگرنی هست.الحمدلله رو دختر ۷ ساله ی من جواب داد.و دیگه خبری از سر درد نبود.خدا ازتون راضی باشه😊
و تلاوت سوره ی انسان و دعای ۲۵ صفیحه سجادیه،برای سر براه شدن فرزند.پسر خواهر شوهر من،بسیار بی ادب و پرخاشگر بود.که من شات این پیام رو که یکی از کاربر ها فرستاده بود،براش ارسال کردم.به طور چشمگیری این پسر بچه ی خشن،آروم شد.خواهر شوهرم معتقده از معجزه ی قرانه😇
و دیگری:ترکیب،یک استکان رازیانه،اب نصف لیمو ترش و یک قاشق عسل،به مدت چهل شب،که برای پیر چشمی و کم سویی،اب مروارید،توصیه شده بود،من هم برای همسرم انجام دادم،حداقل ۴۰ درصد بیناییش بهتر شد.البته من دو هفته بیشتر انجام ندادم.اگه طبق دستور ۴۰ روز انجام میدادم،قطعا در صد بیناییش بیشتر از چهل درصد میشد.
و باز اموخته ی دیگر:
دنبال دکتر مغز و اعصاب خوب تو کرج برای دخترم میگشتم.دوتا دکتر تهران برده بودم،ولی هیچ کدوم تکلیف من رو روشن نکرده بودن،راجبه بیماری دخترم.
دکتر علیرضا رونق،خیلی صریح در مورد تشنج دخترم باهام صحبت کرد و گفت اصلا مساله ی حادی نیست.خدا ایشون رو هم خیر بده،و بنده خدایی که این پیام رو از یزد برای من گذاشته بودن.و البته ادمین های کانال و مدیر محترم.انشالله که نگاه ویژه ی آقا صاحب الزمان روی زندگی هاتون
و تردید من در تهیه ی مام اسپری سورملینا،تعدادی از دوستان در این کانال،سورملینا رو خریداری کرده بودن و راضی بودن.و حالا یک ساله که من مشتری دائمی سورملینا هستم.فقط به خاطر اعتمادی که به شما عزیزان داشتم.
خلاصه که بسم الله ش با من بود رفقا،باقیش هم با شما.😉😊و اینکه به نظرم جالب میشه،اسم شهری که هستیم رو زیر پیام ها بزاریم.یا حق
☘☘☘☘☘☘☘
برام سوالی پیش اومد.داروی لاغری و داروی کاهش دهنده ی اشتها،که تو این کانال برا لاغری معرفی کردین.باید از داروخانه تهیه بشه یا عطاری؟؟؟؟؟🧐🧐
☘☘☘☘☘☘☘☘
بعد از مدت ها،از خوندن داستان زندگی گوهر سهیلا مهسا،که خیلی ناراحتم میکرد.
داستان رها،حالم رو خوب کرد.
زمانی که همه مخالفمون باشن.
و فقط خدا رو داشته باشیم،برا همه دنیامون کافیه.رها پاداش با خدا بودنش رو گرفت که ازش رفع تهمت شد.انشالله حس امنیت و عشق پاک،مجدد به زندگیشون برگشته باشه.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
با سلام خدمت هم گروه های عزیز قابلمه روحی باش چقندر پختم داخلش سیاه شده هر کاریش میکنم سفید نمیشه خواهش میکنم کسی راه کاری داره راهنمای کنه باتشکر از دوستان و ادمین جان
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام من یه پسر کلاس ششمی دارم
امسال ریاضیش خیلی سخته خیلی
از سالهای قبل چیز زیادی بلد نییت تو مساله حل کردن خیلی ضعیفه
از بس ناراحتم بابت این موضوع که دیگه گریه م گرفته
کسی میدونه چجوری باهاش کار کنم کسی میتونه کمکم کنه یا گروهی تو ایتا سراغ ندارین
کلاس جبرانی هم میره کلا معلمشون خیلی تدریسش جالب نیس کلا دو روز در هفته معلم دارن🤕🤕😭😭😭
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خسته نباشید
من زنی 38ساله هستم وزنم 80 کیلو بود رمانتیسم دارم و هرچی دارو میخورم که چاق بشم نمیشه و دوست دارن ران و باسن بیشتر بشه میشه چیزی که خوبه راهنمایی کنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وعرض ادب خدمت دوستان
لطفا اگه تو گروه وکیل هست سوال منو جواب بده
پدرم چند سال پیش ۱/۵ دانگ از منزل مسکونی را در وصیت نامه محضری به نام خواهرم زدن پدرم دو سال سه ماه مرحوم شدن (برای شادی روح همه ی پدران آسمانی صلوات ) وخواهرم با مادر در منزل پدر ساکن هستند .
چند روز پیش برادرم گفته که از یه وکیل پرسیدم چون پدر بدون اجازه بقیه فرزندان این کار رو انجام دادن فقط نیم دونگ از خونه به تو میرسه که این حرف باعث نگرانی خواهرم شده (همه ی ما ازدواج کردیم وخواهرم مجرده )لطفا ُ سوالم را جواب بدین ممنون از محبت شما
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به شما خواهران بزرگوار و آدمین عزیز با گروه خوبشون . پسرمن ۲۲ ساله هست دو ساله که دیابت داره و انسولین میزنه و تا حالا زیر نظر هیچ پزشکی نبوده .از دوستان اصفهانی خواهش میکنم یک دکتر متخصص غدد خوب و حاذق که می شناسید معرفی کنید تا پسرم را ببرم پیشش تا براش پرونده تشکیل بدهد و همیشه زیر نظرش باشه . ما ساکن مبارکه هستیم. سلامتی آقا امام زمان صلوات
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان مارک لباس شویی وظرف شویی چی خوبه ؟؟؟میخوام بعدسالها بخرم بابدبختی جورکردم اگه خراب باشه برام سخته دوباره بخرم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عزیزان یه مشکلی دخترم داره گوشه ناخنش همیشه زخم ریش ریش میشه ازروغن کنجد و آبلیمو مخلوط کردم استفاده کردم یه مدت خوبه دوباره شروع میشه آخه همش انگشتش تو دهنشه
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
#داستان_مریم_عباس 🌸🍃
برای یک لحظه نگاهم کرد و جوابم رو داد .. وقتی در رو بستم هر دو نمیدونستیم چکار کنیم .. وسط اتاق ایستاده بود ..
با دست اشاره کردم و گفتم بفرمایید بشینید من الان میام ..
به سمت آشپزخونه میرفتم که گفت من چیزی نمیخورم ..
برگشتم و با فاصله ازش نشستم .. قلبم طوری خودش رو به سینه ام میکوبید که میترسیدم صداش رو بشنوه .. با انگشتم با گلهای فرش بازی میکردم .. حس کردم نگاهم میکنه .. سرم رو بلند کردم برای یک لحظه چشم تو چشم شدیم .. ته دلم لرزید .. چقدر جذاب بود، حتما زنش هم خوشگله .. نگاهش رو ازم دزدید .. گوشه ی سبیلهاش رو گرفته بود و بازی میداد ..
چند دقیقه هر دو تو سکوت نشسته بودیم .. نفس بلندی کشید و گفت میشه یه لیوان آب بیاری ..
بلند شدم و گفتم بله .. حتما .. هنوز قدمی برنداشته بودم که گفت قراره همش با چادر بگردی ؟؟ مگه من نامحرمم
گفتم آخه.. خجالت میکشم ..
با جدیت گفت خجالت میکشیدی چرا قبول کردی؟ من الان دیگه شوهرتم
از لحنش ناراحت شدم .. بدون حرف ، چادرم رو رها کردم و بدون چادر رفتم یه لیوان آب آوردم ..
برگشتم و همون جای قبلی نشستم ..
کمی از آب خورد و اومد نزدیک من نشست
با اینکه حس خوبی بهش پیدا کرده بودم ولی معذب بودم و سرم رو کمی عقب بردم با اخم گفت مگه نامحرمم که فرار میکنی؟👇👇👇
ادامه شو اینجا بخونید👇❌
https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2
داستان جنجالی مریم وعباس🙈🔞👆
سنجاق شده ها👆😍
سلام میکنم به همه ی اعضای کانال👋🌱
من یه خانمم و خیلی وقته عضو این کانال خوب و محبوب هستم و همه ی پیام ها رو میخونم🌷؛
دیدم که خیلی از عزیزان دنبال یه آبرسان قوی برای پوستشون بودن، و از اونجایی که ما خودمون یه محصول گیاهی (۱۸ ترکیب گیاهی) داریم که علاوه بر اینکه به عنوان یه آبرسان قوی عمل میکنه☺️، هر گونه جوش و جای جوش، لک و ککو مک، چروک های ریز و خط اخم و لبخند رو از بین میره و پوست رو تا ۴ درجه روشن میکنه و تیرگی رو از بین میبره😊
و در پر کردن منافذ باز پوست هم نقش داره👌🌱
همونطور که گفتم این کرم فقط از ۱۸ ترکیب گیاهی تهیه شده و مواد شیمیایی نداره👌🌹
و قیمتش هم به نسبت کاراییش خیییلی مناسبه...😊🌱
عزیزای دلم، برای این محصولمون یه کانالی داریم که عکس قبل و بعد و ویس رضایت مشاریای عزیزمون رو قرار دادیم...🦋✨
💕این لینک کانالمونه💕:
https://eitaa.com/joinchat/4038459853Cfea95e868f
هر سوالی داشتین هم در خدمتم😊:
┏━❤️🌸━━••••••••••━━━┓
@nr_mogeze_702
┗━━━━••••••••••━━❤️🌸┛
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 با سلام خدمت هم گروه های عزیز قابلمه روحی باش چقندر پختم داخلش سیاه شده هر کاریش می
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام بر ادمین عزیز لطفا جواب منو زود برا اون خانم که پای راست دختر چهارده سالش دونهای قرمز زیز پوستی زده اون دختر باید بره ازمایش پلاکت بده چو ن من خودم تجربه ش دارم پلاکت نباید دست کم گرفت خدا خیرت بده حبیبه خانم کار شما یک کار خدایی است
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
با سلام
درمورد خانمی که گفتند خواهرم دلپیچه ی شدید گرفته.
بهش بگی از داروخانه کپسول یوموگی بگیره ، روزی دو تا سه تا بخوره.
عالیه. بزنه گوگل خواصش میاد.
انشاالله که بهتر بشه.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
با عرض سلام و خدا قوت خدمت حبیبه خانم و اعضای محترم گروه.
راه درمان خلط پشت گلو و کسانی که فکر میکنن دائما یه چیزی تو گلو گیر کرده این هست که شبها بعد از مسواک داخل یک استکان خیلی کم نمک و آب جوش ولرم شده بریزید و تا ته گلو قرقره کنید و صبح ها اولین چیزی که میخورید آب جوش ولرم شده باشه .
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برای خارش مقعد هم یا حساسیت به جنس لباس زیر هست و یا اینکه لباس زیر رو زود به زود عوض نمیکنیم چون محل تجمع باکتری هاست...بهتره وقتی توی خونه هستیم از لباس زیر استفاده نشه...کسی که خارش مقعد داره باید زود زود لباس زیرش رو پرت کنه و جدید بخره منتها جنسش پلاستیک نباشه نرم و نخی باشه...و همچنین باید لباس زیر با شامپو بچه شسته بشه و موقع خشک کردن جلوی آفتاب در هوای آزاد روی طناب خشک بشه.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
خانم 47 ساله که تمام مفاصلتون درد میکنه و ارتوپد هم تشخیص نداده...پیش متخصص داخلی یا روماتولوژی برو خدای نکرده ممکنه روماتیسم باشه بگو برات آزمایش رماتیسم بنویسن...انشاالله خوب میشی .
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
سلام
برای اون مادر عزیزی که دخترشون رفلکس شدید معده دارن بهتره که به دخترشون رب به بده .
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
سلام عزیزان و حبیبه خانم.
خواهرعزیزی که آدرس سید ایمان عالمشاه گفتن.من ایتا زدم نیاورد.لطفا اگر شماری داره بفرست برامون خدا خیرتون بده بنده سه سال میخوام بچه دار بشم .😔😔
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
💐 #عسل_درمانی در طب اسلامی
♥️ مصرف #عسل با شیر تازه گاو موجب فزونی آب کمر می شود.
🍯 امام کاظم علیه السلام:کسی که اب کمرش بر او دگرگون می شود،شیر تازه همراه با عسل برایش مفید است.
♥️ مصرف روزانه سه قاشق مرباخوری عسل در زمستان موجب پیشگیری از سرماخوردگی می شود.
🍯 امام رضاعلیه السلام:کسی که می خواهددر تمام زمستان از سرماخوردگی در امان باشد،هر روز ،سه قاشق عسل میل کند.
♥️ خوردن عسل،موجب فزونی حافظه می شود.
🍯 امام رضاعلیه السلام:خوردن عسل همراه با کندر و مربای زنجفیل با عسل موجب تقویت حافظه می شود.
♥️ مصرف عسل، موجب رفع اسهال می شود.
🍯 مردی به محضر پیامبر صلی الله علیه واله امد و گفت:برادرم به اسهال دچار شده است.پیامبرصل الله علیه واله فرمود:به او عسل بنوشان.
♥️ مصرف عسل، دور شدن بادهای زائد بدن می شود.
🍯 پیامبر صل الله علیه واله:عسل شفائی است که باد را دور می کند.
♥️ مصرف عسل،تب را طرد میکند.
🍯 پیامبر صل الله علیه واله:عسل شفائی است که تب را دور می کند.
♥️ مصرف عسل،موجب رفع بلغم می شود.
🍯 امام رضا علیه السلام:در عسل،درمان تمام دردهاست.کسی که در حالت ناشتا یک انگشت از ان را بلیسد،این عسل،بلغم او را قطع می کند،صفرا را خاموش می کند،و مانع سوداء می شود.
♥️ مصرف عسل،از قلب مراقبت می کند.
🍯 پیامبرصل الله علیه واله:عسل،چه خوب نوشیدنی ای است!از قلب مراقبت میکند.
♥️ مصرف عسل،سردی سینه را برطرف می کند.
🍯 پیامبر صل الله علیه واله:عسل چه خوب نوشیدنی ای است!سردی سینه را برطرف می کند.
♥️ مصرف عسل با سیاه دانه،برطرف کننده غرغر شکم است.
🍯 امام صادق علیه السلام به کسی که دچار غرغر شکم شده بودفرمود:چرا برای درمانش،از سیاه دانه و عسل استفاده نمی کنی؟
♥️ مصرف شربت عسل با زعفران برای رفع تب ربعی(تبی که روز چهارم دوباره بر می گردد)مفید است.
🍯 امام هادی علیه السلام:بهترین چیز برای تب ربعی انست که در روز چیرگی تب،فالوده ای که با عسل درست شده و زعفران زیادی دارد،میل شود و در ان روز،چیز دیگری خورده نشود.
♥️ مصرف عسل،موجب شادابی جسم می شود.
🍯 پیامبرصل الله علیه واله:سه چیز است که جسم،با انها شاداب می گردد و رشد می کند:بوی خوش،لباس نرم،ونوشیدن عسل
♥️ توصیه به خوردن عسل بعد از میل ماهی .
🍯 امام صادق علیه السلام:کسی که ماهی بخورد و بخوابد و بعد از خوردنش،چند عدد خرما یا مقداری عسل نخورد،تا صبح،رگ فلج، بر او زده می شود.
♥️ توصیه به عسل درمانی درمورد همه بیماری ها
🍯 امام رضا علیه السلام:در عسل،درمان تمام دردهاست.
♥️ توصیه به نوشیدن عسل بعد از امیزش .
🍯 امام رضا علیه السلام:پس از امیزش غسل کن و همان موقع،مقداری مومیایی با شربت عسل یا با عسلی که کف ان را برداشته اند،میل کن؛زیرا این کار،مثل ان ابی که از تو خارج شده است،به تو بر می گرداند.
🌸منابع:
دراسه فی طب الرسول المصطفی ج۴
بحار الانوار ج۶۲ص۱۰۰
الکافی ج۶ص۳۲۳
مکارم الاخلاق
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#داستان_زندگی 🌸🍃
نازگل
بچه ها تا حد ممکن سعی کردم خلاصه بگم دست ب قلمم خوب نیس نتونستم رنجایی ک کشیدمو براتون تصویر سازی کنم فقط بدونید بریدم من 🖤. بچگی خیلی سختی داشتم فقیر بودیم تو روستا زندگی میکردیم خیلی کار میکردیم با جسه ریزم روستا سرما شدید. پدر مادرم ن ک بد باشنا ولی اصلا درکی از نگهداری بچه نداشتن پول داشتن اما نمیدونم چطوری خرجمون میکردن ک ی لباس خوب تنمون نبود یا همیشه مامانم غذاهاش کم بود یا ی تشک درست و حسابی زیر پامون نبود. من زشت نبودم ولی خیلی لاغر و قد کوتاه بودم همیشه با الفاظ زشت دیگران ( پسر و دختر عموهام )متوجه میشدم ک قد کوتاهیمو مسخره میکردن. تو روستامون فقط مدرسه ابتدایی بود . تو مدرسه من همیشه نفر اول بودم. البته نا گفته نمونه پدرم تنها کارمند روستا بود و قرب و ارزش زیادی داشتم بین همکلاسی هام و کلا محبوبشون بودم
وقتی دوازده سالم شد برا خوندن راهنمایی مجبور شدم برم خونه پدر بزرگم درس بخونم پدر بزرگ پیر و بداخلاقم. تنهایی هام دلتنگی هام برا خانواده ک از اول پاییز تا عید نمیدیدمشون ی طرف غر های پدر بزرگ مادر بزرگم سر خواب و غذا خوردن و کار نکردن و ... ی طرف کل روز و شبم با بغض و حالت افسردگی میگذشت تو مدرسه چون روستایی بودم ارزش زیادی نداشتم از نظر دیگران حتی دختر خاله و دختر دایی هام ک همکلاسیم بودن منو بشددت مسخره میکردن ک قدت کوتاهه با ما جایی نیا و ... با اینکه افسرده و دل غمگین بودم همیشه و ی روز هم یادم نمیاد تو اون روزا حالم خوش بوده باشه اما سر زنده و خوش خنده بودم و همچنین جز نفرات ممتاز مدرسع ( حتی مدیر و معلم پرورشی و معاون و... هم از من خوششون نمیمود نمیدونم چرا )
تو همون سال هفتم توی ایام عید برای اولین بار پسر خالم علی رو دیدم ( چون روستا بودیم اصلا رفت امد نداشتیم و ندیده بودمش مگه تو بچگییییی ک یادم نمیاد ). علی ی سال از من بزرگ تر بود کلاس هشتم بود ی پسر با چشمای قهوه ای و درشت. همون بار اول ک دیدمش ی حس عجیبی بهش پیدا کردم اون ایام عید تمام شد و حال روزم همونطور دلگیر گذشتتتت
دیگه علی یادم نمیومد گذشت تا تابستون همون سال ک عروسی یکی از دایی هام بود و جشنش تو خونه علی اینا قشنگ یادمه وقتی در زدم و در باز شد همون چشمای قهوه ای و قشنگ یهو جلوم ظاهر شد باز علی رو دیدم همون لحظههه همون لحظه ی حس عجیببب و غیر منتظره ای توی تمام تنم پیچید حسی ک انگار از تو چشماش میومد و مث ساعقه برخورد میکرد ب تمام قلبم میلرزید ی حس عجیب و بدون منطق و دلیل حسی ک اصلا دست خودم نبود
عروسی تمام شد پاییز شد و بازم تو خونه پدر بزرگم رفتم مدرسه کلاس هشتم و درو از خانوادم این بار علاوه بر دلتنگی خانواده و غر های پدر بزرگ دلتنگی علی هم اضافه شده بود. تا وقتی ک عید شد یکی دو بار علی و البته کل اعضای و نوه های خانواده مادری رو میدیدم و میومدن خونه بابا بزرگم ایام تعطیل
علی همیشه با من سر سنگین بود برعکس اینکه بشدتتتتتتت پیش فعال و فضول و برونگرا بود و بقیه رو اذیت میکرد ولی من چون عاشقش بودم باهاش خشک بودم اونم همینطور با من برخورد میکرد خدا میدونه چقدرررر عاشقش بودم و دلتنگی میکشیدم و دوست داشتم بهش بفهمونم ک دوستش دارم ولی هیچوقت جرعتشو پیدا نکردم حتی ی بار صداش کردم بهش بگم اینقد لرزیدم افتادم زمین ک اون ترسید
من ۱۳ سالم بود و علی ۱۴ . عید همون سال ک رفتم روستامون کم کم همهمه بلند شد ک نازگل رو دادن ب پسر عمش رضا ( رضا پسر عمم بود و ۳۵ سالششششش بود و بخدا فقیر فقیر هم بود ) . من اصلا خبر نداشتم ولی غافل از اینکه پدر مادرم اینقدر قدیمی فکر میکردن ک مث دهه ۲۰ یا ۳۰ بدون اینکه نظر منو بپرسن واقعا قرار خاستگاری گذاشتن
خدا میدونه اون چند روز ایام عیدو چقدر اذیت شدم چقدر خانوادم با کتک با تهدید به طرد شدن با قوربون صدقه و .... منه ۱۳ ساله ک هنوز ب امام حسین به سن بلوغ جسمی نرسیده بودم رو احساساتمو تحت تاثیر گذاشت ک پسر عمت رو قبول کن خدا میدونه چقدر دو دل بودم و چقدر حالم گرفته بود از فکر اینکه قراره علی رو از دست بدم
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا 💜🍃
سلام حبیبه جان محبت کنید این کلیپ و جواب منو برا خانمی که داغ پسر جوانشون و دیدن و .... بزارین
عزیزم من از صمیم قلبم بهتون تسلیت میگم خیلی خیلی درکتون میکنم و میدونم که این داغ به شدت سخته...چون خودمونم تجربه دیدن و داشتیم و..
اما خواهر گلم شما نباید بخاطر این امتحان خدا ایمانت و کلا ببازی و خدایی نکرده حتی به خودکشی و.. حتی فکر کنی که فکرشم اشتباهه .عزیزم هرکی و خدا بیشتر دوست داشته باشه امتحانات سخت تری ازش میگیره و شما تنها کسی نیستید که این اتفاق و تجربه میکنید و هزاران نفر مثل شما این امتحانات سخت و دادن ناشکری نکنید ما که به مادر های شهدا که بعضی چند جوانسون و ازدست دادن و به مصیبت های ائمه و ...فکر کنید ماکه عزیز تر از ائمه نیستیم ببینید چه امتحانات سختی میشدن ..
شما کلا فراموش کردین که این دنیای فانی خیلی خیلی زودگذر و ما ابدیت در پیش داریم و شما هم میتونی با بالا بردن ایمانت و دعا و خیرات برای پسر عزیزت آرام تر شی و ان شاالله که در بهشت همنشین هم باشید اما اگه خدایی نکرده اشتباهی بکنی نه دنیارو داری و نه آخرتی.. پس صبور باش نماز صبرحضرت زینب بخون با عبادت و تکیه به خدا آروم شو به مصیبتهای حضرت زینب و امام حسین ع فکر کن و با عبادت و توکل و دعا و خیرات برای پسرتون روزگار سپری کن بالاخره دختر شما هم امیدش به شماست و باید تکیه گاهش باشید و ایشون هم از شما صبوری و یاد بگیره مطمئن باشید جایگاه پسرتون هم در اون دنیا بهشته و براش دعا و خیرات کنید ..ان شاالله که خدا بهتون صبر زینبی بده و کمکتون کنه .این کلیپ و هم براتون گذاشتم حتما ببینید .باز هم تاکید میکنم خواهر گلم ایمانتان و قوی کنید از صبرو نماز کمک بگیرین اماکن مذهبی برین نماز شب بخونین و از خدا کمک بخواین سخنرانی های استاد شجاعی و..رو گوش بدین و از کانال همسران خوب از استاد پور احمد خمینی مشاوره بگیرین وبه دخترتون هم کمک کنید یا حضوری هم خودتون و هم دختر گلتون به مشاور خوب و مومن برین و کمک بگیرین. التماس دعا عزیزم این کلیپ و هم براتون گذاشتم حتماببینید.سلامتی و فرج آقا صاحب الزمان صلوات
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام ممنون میشم راهنماییم کنین
بعضی از انگشتان پام ناخنش نزدیک یکسال هست ضخیم و صفت شدن اولا وقتی با ناخن گیر میگرفتم پودر میشد الان آنقدر صفت شده کنده نمیشه دکتر رفتم پوماد داد ولی اثر نکرد میشه بگید چیکارش کنم؟ امروز ناخنم رو گرفتم خون اومد پام خیلی زشت شده و اینکه کف پاهام لکه های قرمز زده هیچ درد و خارشی نداره علتش چیه؟
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
راه ثابت شدن نجاست اشیاء
پرسش :از چه راه هایی می توان حکم کرد که چیزی نجس است؟
پاسخ :نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مىشود: اوّل آن که انسان یقین پیدا کند، ولى گمان حتّى گمان قوى کافى نیست؛ بنابراین، غذا خوردن در بعضى از اماکن عمومىکه گاه انسان گمان قوى به نجس بودن آنها دارد جایز است، مگر آنکه یقین به نجاست پیدا کند. دوم آن که «ذوالید» یعنى کسى که چیزى در اختیار اوست (مانند صاحب خانه و فروشنده و خدمتکار) خبر دهد که آن چیز نجس است. سوم دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى دهد.
منظور از رطوبت سرایت کننده
پرسش : منظور از رطوبت مسرى چقدر است؟ اینکه سردی حس کنیم کفایت می کند؟
پاسخ :منظور از رطوبت براى سرایت این است که وقتى دست خشک بر آن شىء مرطوب بگذارد، انسان به آسانى آثار ترى را ببیند. سردى دسته در هیچ ارتباطى به رطوبت ندارد، و نجاست به آن منتقل نمى شود، و این سؤال دلیل وسواسى بودن شماست.
تماس با شیئی که قسمت نجس آن معلوم نیست
پرسش :اگر فردی بداند قسمتى از فرش، یا لباس نجس شده امّا نمى داند کدام قسمت آن است اگر دست، به قسمتى از آن بزند، تکلیف چیست؟
پاسخ :دست او نجس نمى شود، همین طور هر دو چیزى که مى داند یکى از آن دو نجس شده، ولى نمى داند کدام نجس است ملاقات با یکى از آن دو سبب نجاست نمى شود.
شک در نجس یا پاک بودن آب
پرسش :اگر شک کنیم آب پاک است یا نجس، با فرض اینکه حالت سابقه اش را می دانیم چه حکمی دارد؟
پاسخ : آبى که قبلًا پاک بوده شک داریم نجس شده یا نه، پاک است و آبى که قبلًا نجس بوده شک داریم پاک شده یا نه نجس است.
شک در نجاست یکی از دو ظرف یا دو لباس مورد استفاده
پرسش :اگر دو وسیله داشته باشیم و شک کنیم که کدام نجس است تکلیف چیست؟
پاسخ :هرگاه مىداند یکى از دو ظرف، یا دو لباس که هر دو قابل استفاده اوست نجس شده و نداند کدام است باید از هر دو اجتناب کند (مثلاً در مورد خوردن یا استفاده برای لباس نمازگزار)، امّا اگر مثلًا نداند لباس خودش نجس شده، یا لباس شخص بیگانهاى که مورد استفاده او نیست، اجتناب لازم نمىباشد.
رفع شبهه تعارض از مساله ۱۳۸ و ۱۴۵ رساله
پرسش :لطفا در مورد دو مساله ۱۳۸ و ۱۴۵ بیشتر توضیح دهید که چگونه دستمان نجس نمی شود اما باید از آن وسیله اجتناب کنیم؟
پاسخ :در ملاقی اصل بر طهارت است ولی در شبهه محصوره، احتیاط واجب است که از دو طرف شبهه اجتناب شود ولی اگر چیزی فقط با یک طرف از آنها ملاقات کند حکم طهارت را دارد.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#مسافر_بهشت ❤️🍃
به سر دوراهی كه رسیدیم راننده ترمز كرد و گفت: «آقایون به سلامت، قدم رو تا پادگان».
باقر از پشت وانت تویوتا جست زد پایین؛ و دست من و مرتضی را هم كشید.
بعد از یك هفته مرخصی و بوهای جور به جور توی شهر، حالا دوباره بوی منطقه جنگی حالی به حالیم می كرد.
مرتضی نگاهی به ساعتش انداخت و گفت: «باز هم تنگِ غروب رسیدیم».
باقر پشت بند حرف او را گرفت و بی حال ادامه داد: «...
و باز هم دوراهی غُصه».
مرتضی ساكش را روی شانه انداخت و به راه افتاد.
باقر كنار شانه خاكی جاده نشست و به سرخی غروب خیره شد.
مانده ام با مرتضی بروم یا كنار باقر بنشینم.
«خُل شده.» به رقتن مرتضی نگاه می كنم و می گویم: «كدام مان خُل نیستیم؟».
باقر كه انگار خلق تنگش از جوش و خروش افتاده از جا بلند می شود و مثل گوریل به سینه اش می كوبد: «به این جناب خُل بگو صبر كند تا با هم برویم».
انگشت چرك و شورم را تو دهانم می كنم و سوت می زنم.
مرتضی برمی گردد و نگاه مان می كند؛ و تا برسیم ساكش را وسط جاده می كوبد و روی آن می نشیند.
چند لكه ابرِ سرخ و خاكستری در هم پیچیدند و خورشید زوركی به آسمان بند شده.
چفیه ام را مثل حوله حمام به سر و سینه و زیر بغلم می مالم و پُف پُف می كنم.
حالا دیگر گرمای جنوب را خوب می شناسیم و بفهمی نفهمی به آن عادت كردیم.
به مرتضی كه می رسیم مثل مجسمه ای بی جان خودش را به زمین می اندازد و تاق باز دراز می كشد.
باقر ساك او را هم برمی دارد و روی شانه دیگرش می اندازد و می گوید: «فكر كردی نفهمیدیم خُلی كه دارای نقش مجسمه را بازی می كنی؟».
مرتضی شاد و شنگول از جا می پرد سر باقر را در بغل می گیرد: «آخرش به حرفِ این آقا خُلِ رسیدی یا نه؟ اگر می خواهی دوراهی غصه دق مرگت نكند باید بزنی به سیم آخر، پیاده!» هر سه نفرمان می دانیم برای رسیدن به پادگان حداقل باید پنجاه كیلومتر راه برویم.
باقر كلافه است و حرفهایش با حرص از دهانش بیرون می زند: «من...
آخرش از دست تو سر به كوه و بیابان می گذارم».
مرتضی دستش را زیر بند ساك می اندازد و با مهربانی به باقر نگاه می كند: «رفیق هم رفقای امروزی، هم قهر می كنند هم ساك آدمهای خُلِ كول كش می كنند.» هر سه می خندیم و مرتضی می گوید: «موافق اید چیق صلح بكشیم؟».
بعد دستش را فرو می كند تو ساك و نخودچی كشمش هایی را كه مادرش توشه راهش گذاشته بیرون می آورد و با ما قسمت می كند.
یك ساعت بیشتر است كه راه می رویم.
وقتی هوا حسابی تاریك می شود به این نتیجه می رسیم كه عجب غلطی كردیم.
«بچه ها به نظرم جلوتر نرویم بهتر است، می ترسم اسیر بشویم.» باقر كه حالا پاك بی خیال شده و چند قدم جلوتر حركت می كند؛ برمی گردد و لگدی به طرف مرتضی می اندازد.
مرتضی فرار می كند و از خنده ریسه می رود.
باقر می گوید: «اگر تو فرمانده جنگ بودی بعید نبود كه سربازانت صدكیلومتر دورتر از خط مقدم اسیر بشوند».
مرتضی دوباره یك مشت نخودچی كشمش به طرف باقر می گیرد و صدایش را كلفت می كند و می گوید: «درست است رزمنده.
بهتر است دوباره چیق صلح بكشیم».
وقتی برمی گردم به شكلك درآوردن مرتضی نگاه كنم درجا خشكم میزند.
دو تا فندق نورانی می بینم كه هر لحظه بزرگتر می شود.
ذوق زده به جاده خاكی خیره می شوم.
مرتضی ساكش را روی شانه جابجا می كند و می گوید: «یا جدّا».
فندق نورانی بزرگ و بزرگتر می شود.
باورم نمی شود.
وانت تویوتا چند متر جلوتر ترمز می كند و گرد و خاك جاده به سر و مغزمان هجوم می آورد.
راننده چراغ كابین را روشن می كند.
فقط یك نفر كنار راننده نشسته جلو می رویم.
مرتضی خوشمزگی می كند: «سواره كه از پیاده خبر ندارد».
مردی كه چفیه سفید روی شانه اش انداخته و كنار راننده نشسته لبخند می زند و می گوید: «خبر دارد».
راننده اخم می كند و دنده معكوس می كشد و پدال گاز را بی خودی فشار می دهد.
«بپرید بالا».
مرد چفیه سفید كه لباس بسیجی رنگ و رخ رفته ای به تن دارد، دستش را روی دست راننده می گذارد و با سر عقب ماشین را نشان می دهد.
بعد به ما نگاه می كند و می گوید: «این جلو برای دو تا شیربچه جا هست، من كه می خواهم بروم عقب آب و هوا عوض كنم.» باقر فرز می پرد بالا و تنگِ راننده می نشیند.
مرتضی ساكش را می اندازد عقب تویوتا و بدون استفاده از دست و با یك جست بلند بالا می رود.
برای تصمیم گرفتن معطل نمی شوم و می روم عقب.
باقر سرش را از پنجره بیرون می آورد و برایم خط و نشان می كشد.
ماشین حركت می كند و هوای گرم روی صورت گُر گرفته مان بازی می كند.
«حتماً می خواهید بروید پادگان؟» به صورت آفتاب سوخته مرد چفیه سفید نگاه می كنم و می گویم: «بله».
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#مسافر_بهشت ❤️🍃 به سر دوراهی كه رسیدیم راننده ترمز كرد و گفت: «آقایون به سلامت، قدم رو تا پادگان».
#ادامه
مرتضی ساكش را زیر سرش می گذارد و یله می دهد: «نگوئید پادگان، بنویسید جهنم - راه ابریشم هم اینقدر سخت و طولانی نیست.» مرد چفیه سفید دستی به ریش های مشكی و به قاعده اش می كشد و سرش را مثل معلم حساب و هندسه تكان می دهد.
حدس می زنم زیر زبانش پر از حرف باشد.
قیافه اش كه اینجوری می گوید.
«مگر شما بسیجی نیستید؟» مرتضی یله اش را از روی ساك برمی دارد و می گوید: «بفرمایید حالا كه بسیجی شدیم الفاتحه».
مرد چفیه دستش را روی دست مرتضی می گذارد و لحظه ای بی آنكه حرف بزند او را نگاه می كند.
مرتضی دست دیگرش را كه آزاد است روی سینه می گذارد و خم می شود.
«مخلصیم اخوی، می خواهید معجزه كنید؟» مرد چفیه سفید از حرفهای مرتضی یك دلِ سیر می خندد و آخرسر می گوید: «ماشاا...
به این روحیه».
مرتضی لب و دهانش را كج و معوج می كند؛ زیپ ساك را باز می كند و مشتی نخودچی كشمش بیرون می آورد و به طرف مرد چفیه سفید می گیرد.
«بخورید برای فك تان خوب است.
ما به اش می گوئیم چیق صلح، چون باعث می شود حرفهای اضافی نزنیم و زیر مشت لگد دوستان نیفتیم.» به آسمان نگاه می كنم.
ماه همراه مان می آید.
از مرد چفیه سفید خوشم آمده دلم می خواهد مرتضی با احترام بیشتری با او حرف بزند؛ اما انتظار بیهوده ای دارم.
«شما هم بسیجی هستید؟ قیافه تان كه به از ما بهتران می خورد.» مرد چفیه سفید كه لبخند از لبش دور نمی شد، سرش را تكان می دهد و می گوید: «مثل خودت، اما نه به مخلصی تو».
خسته ام و چشمهایم را می بندم.
مرتضی یك ریز حرف می زند.
انگار چیق صلح نتوانسته فك اش را از كار بیندازد.
«... شنیدم فرمانده لشكر عوض شده.
خدا كند به فكر مشكلات بچه بسیجی ها باشد.
یعنی...
من كه چشمم آب نمی خورد.» حرفهای مسلسل وار مرتضی آرامش را از مغزم گرفته است.
چاره ای ندارم باید قید یك چرت خواب را برنم.
از قرار معلوم تا به پادگان برسیم او مرد چفیه سفید را تخلیه اطلاعاتی كرده است.
«... اگر من فرمانده لشكر بودم دستور می دادم ده تا دیو ارتشی به قطار صف بكشند اول دوراهی غصه تا بسیجی های بخت برگشته ای مثل ما راحت به پادگان برسند».
«یعنی غصه تو همین است؟» مرتضی صدایش را تو گلو می اندازد و چپ چپ به مرد چفیه سفید نگاه می كند.
«ای بابا مثل اینكه تو باغ نیستی، اصلاً می دانی دوراهی غصه كجاست؟ همین جاده ای را كه الان دارد برایمان لالایی می خواند را می بینید؟ برو تا برسی به اولش».
مرد چفیه سفید با اشاره سر حرفهای مرتضی را تأیید می كند و لبخند می زند.
نگاهم به شیشه عقب ماشین می افتد.
باقر چِشم و ابرو بالا و پایین می كند و انگار می خواهد موضوعی را بفهماند.
مدام به مرد چفیه سفید اشاره می كند و با دست به سرش می كوبد.
یقین فهمیده مرتضی مثل همیشه آب و روغن قاطی كرده.
«... مشكل دیگری نداری؟ فقط همین؟» مرتضی دوباره روی ساك یله می دهد و با دلخوری می گوید: «نه جناب فرمانده، باقی سلامت، بعدش شهادت».
مرد چفیه سفید دستش را روی شانه مرتضی می گذارد و صمیمانه نگاهش می كند.
«چرا ناراحت می شوی؟ راحت حرفت را بگو، اصلاً فكر كن من فرمانده لشكر هستم.» مرتضی این بار چشمهایش را می بندد و دراز می كشد و سرش را روی ساك می گذارد.
فكر می كنم چیق صلح اثرش را گذاشته است.
صدایش خواب آلود است.
«نه اخوی من و تو گروه خونی مان به این حرفها نمی خورد.
فعلاً لالایی بهتر است.» از دیدن چشمهای بسته مرتضی همان قدر خوشحال می شوم، كه از دیدن تویوتا.
تو خواب و بیداری هستم كه ماشین ترمز می كند و صدای باقر را می شنوم: «رسیدیم.» مرد چفیه سفید هم با ما پیاده می شود و هر سه نفرمان را در آغوش می گیرد.
در آخرین لحظه می گویم: «ببخشید، این رفیق ما خیلی زود صمیمی می شود».
مرد چفیه سفید با دو دست بازوهایم را می گیرد و لبخند می زند.
«همین جوری خوبه، اصل، اخلاص است، كه دارد.» وقتی تویوتا دور می شود باقر به دست با پیشانی اش می كوبد و می گوید: «فهمیدید كی بود؟» مرتضی بند ساك را روی شانه اش جابجا می كند؛ و نخودی را به هوا می اندازد و دهانش را زیر آن می گیرد: «آره فهمیدیم، پسرِ بابایش بود.» باقر سكوت می كند و به راه می افتیم.
شب وقتی تو آسایشگاه دراز كشیدیم و به سقف نگاه می كنیم، صدای باقر را می شنویم.
انگار با خودش حرف میزند: «كسی كه عقب تویوتا نشسته بود فرمانده لشكر بود.
حاج عباس كریمی».
ناگهان مرتضی مثل برق گرفته ها تكان می خورد.
می بینیم كه چشمهایش گرد شده و رنگش پریده.
به باقر نگاه می كند.
چشمهای باقر هم خیس اشك است.
دیگر هیچ شك و شبهه ای برای مرتضی باقی نمانده.
مثل یك تكه گوشت بی جان در جایش می افتد.
بعد دست لرزانش را دراز می كند و تو گرمای كلافه كننده آسایشگاه پتو را به سرش می كشد؛ و تا صبح زار زد سه ماه بعد وقتی می خواهیم به مرخصی برویم خیال مان راحت است.
می دانیم وقتی برمی گردیم چند دیو ارتشی به قطار صف كشیدند.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 با سلام خدمت هم گروه های عزیز قابلمه روحی باش چقندر پختم داخلش سیاه شده هر کاریش می
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام خدمت دوستان گلم خانمی عکس پای بچه اش گذاشته لکه هاقرمزمانندهست حتماخواهرعزیزم ببردکتربگوآزمایش پلاکت واسه اش بنویسدممکنه پلاکتش مشکل داره حتماچکاب بشه
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
پمادکورتام ۵%براخارش وزخمهایی که دوستان گفتن ازشستن ظرف ولباس میگیرن عالیه خواهرزاده من پشت دستهاش وپشت گردنش میخاریدبعدزخم میشدوپینه میبست باکلی دکتری فایده،ی دوست این پنادومعرفی کردن زدوخداروشکرعالی شد،خودمم پشت گردنم توموهام بعدازخارش زخم میشدهمینومیزنم عالیه.
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام خواهش میکنم سوال منم بزاریدتوگروه تادوستان کمکم کنند،دوستان براشفای مریض سرطانی اکرکسی تابه حال شفایی پیداکرده بگین باچه دعایی ذکری ختمی خواهش میکنم،دخترخواهرشوهم طفلی سرطان داره براش دعاکنیدخواهرکوچیکشم فوت شدازهمین سرطان دیگه مادرش طاقت خدایی نکرده داغ دیگه نداره،التماس دعا.
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام براخارش مقعدکه دوستان پرسیدن فقط راه حلش وازلین بزنندوهمیشه تمیز باشه .
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
براترک پاهاوپوسته پوسته شدن فقط کره بدن عالیه که مخصوص بدن به صورت نبایدزدمن خشخاشی شوگرفتم ،کرم نه کره بدن.
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام در مورد خانمی که گفتن نوه ۱۳ سالش کیست داره نگفتین تو چه قسمتی هست اگر درتخمدان باشه من خودم ۲۶ ساله کیست دارم از سن۱۷ سالگی گاهی اوقات خیلی بزرگ میشه با مصرف دارو برطرف میشه و الان ۳ تا بچه دارم با وجود کیست حامله هم میشدم اما بعضی کیست ها با دارو برطرف نمیشه حتما باید عمل بشه اگر کیست تخمدان هست پیش یک دکتر زنان حاذق ببرید انشالله خوب میشه
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام خانمی گفت اگر دیسک پاره بشه راه درمان هست به جز عمل بله خانم راه حلی هست مادر شوهرم رفتیم پیاده اربعین حسین (ع) دیسکش پاره شد اگر اهواز هستین دکتر شرافتمند دکتر عموی اما دکتر حاذقی هستن چند جلسه آمپول زد تو کمرش ماشالله زود خوب شد
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹
سلام صبحتون بخیر
یه خانمی پیام داده بودن در مورد تپش قلبشون گفته بودند میخواستم بگم منم تپش قلب داشتم خیلی دکتر رفتم متوجه نمیشدندتا اینکه یه بار حالم بده شد رفتم پیش دکتر حکمت اصفهان گفتند قلبم رگ اضافه داره باید بسوزونیم اینکار کردم خداراشکر خوب شدم حالا شماهم با یه متخصص خوب صحبت کنید ببینید نظرشون چیه.انشالله شفای کامل پیدا میکنید
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام خانم عزیزی ک گفتین پودرزنجبیل یک قاشق،باریکذقاشق خردل ودویاسه قاشق عسل برا گرمی مغز بدیم بچه ها برای حافظشون روزی چ مقداری ازش باید روزانه بخورن یا ب بچه هامون بدیم ممنون میشم جواب بدین وبراتون دعا میکنم باتشکر از خانم حبیبی بزرگوار وهمه دوستان هم گروهی
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خسته نباشید یه سوال داشتم و راهنمایی میخواستم خوا هرای گلم من مو هام خیلی میریزه هر دارویی و استفاده کردم. ولی درمان موقتی داشته. اگه کسی از دارو و شامپو ریزش مو. محقق تبریزی که در برنامه میدون هم در تلویزیون اومدن. کسی استفاده کرده و نتیجه گرفته و خوب بوده تجربه داره لطفاً راهنمایی کنید ممنون میشم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عیدتون مبارک عزیزم تورخدا اورژانسی بزار ش مادرم سنگ صفرا داره از دل درد میناله سکته مغزی کرده نارسایی قلبی داره دیابت و فشارم داره سنگش ۲۴ از درد می ناله نمیشع عمل شم کرد ۲۳روزاسهال دل درد شدید داره تورخدا راهکاری هست
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان ،ازتون راهنمایی میخواستم واسه مشکلم اگع میشع کمکم کنید، من تقریبا ۱۰روزه که فک کنارگوشم وشقیقه همون جایی که غذا مجویم تکون میخوره منظورم هست هنگام که خمیازه میکشم درد میاد موقع عطسه که تب به جونم میاد چون خیلی درد میگیره درحالت عادی درد نداره اولش پیش خودم گفتم خوب میشع رفتم بهداشت به دکتر گفتم گفت شاید بد خمیازه کشیدی اینجور شده در حالی که همچین چیزی نبود. من دندون عقلم همون طرف خرابه و موقع که چیزی توش بره مخم آتش میگیره نمیدونم بخاطر دندونمه یا گوشم مشکلی پیدا کرده ، همیچی مشکلی داشتید که راهنمایی ام کنید .همین الان عطسه کردم اشکم درامد از درد نمیدونم چه کنم راستش خیلی هم میترسم برم دکتر بگع مشکلی هس😭 😭
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام حبیبه خانم گل خوبی عزیزم.عیدتون مبارک❌خواهش میکنم این پیام منا بذار تو گروه دوستان کمکم کنند❌❌❌یه شوهر بداخلاق وبد دهن دارم با یه بچه که ضعف اعصاب گرفته از دست باباش توراخدا دوستان اگه دعایی ذکری راه حلی دارین برام بفرستین...تو راخدا دعا کنید شوهرم بره یه جا راه دور خسته وافسرده شدم بسکه بداخلاقه بخدا روز وشب ندارم از دستش..کارم فقط شده گریه و آه..جلو دخترم هم نمیتونم گریه کنم میریزم تو خودم ..توراخدا اگه میتونید بانفسهای گرمتون دعام کنید.یه راهنمایی کنید من چیکار کنم از دست این به ظاهر مرد❌❌❌❌
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دکتر مغز واعصاب کودکان درقم کسی میشناسه که پیشش رفته باشه جواب گرفته باشه یه دختر ۸ساله پیش فعال دارم کل زندگی رو به کام ماتلخ کرده هممون عصبی شدیم انضباط ودرسش افتضاحه... خواهشاً کمک کنید...مادر دلنگران 😢
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عزیز اگه میشه پیام منو هم داخل گروه بزار شاید یکی از خواهرا تجربه ای داشته باشه و بتونه کمک کنه
دوستان گلم دوسه سال پیش همسر جوانم دچار بیماری سرطان شد و بماند که چه روزهای سختی رو گذروندیم و به لطف خدا و کمک امام رضا علیه السلام داروها جواب دادن و ....فعلا درمان شده و مدتیه که فقط چکاپ میره اما من آروم و قرار ندارم همش دلشوره دارم که نکنه خدایی نکرده اتفاقی براش بیفته آخه خیلی خیلی دوستش دارم و دوتا بچه کوچیک هم دادم
تو رو خدا اگه کسی دعای مجرب یا هر کاری برای طول عمر عزیزان بلده بهم بگه تا انجام بدم ودل پر غم منم آروم بگیره ... اجرتون با حضرت زهرا س
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقت بخیر لطفا مشکل منم بزارید شاید راهکاری پیدا کردم پسر دوازده ساله دارم که از نظر خورد و خوراک عالی ولی همیشه از اول مهر سرما میخوره تا مدرسه ها تعطیل بشه همیشه هم با آبریزش ساده شروع میشه و به عفونت ریه و تنگی نفس منجر میشه واقعا دیگه نمیدونم چه کار کنم همش دکتر و دارو. که حتی به بیشتر داروها مقاوم شده و اثری نمیکنه خواهش میکنم اگه تجربه ای دارید کمک کنید
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
♂️بهبود مشکلات آقایان(طب شفاء)🚹
🔴 درمان قطعی و بدون بازگشت مشکلات آقایان به روش گیاهی و بدون عوارض را به شما هدیه می دهیم.
✅بی میلی و سردی..
✅اختلالات نعوظ...
....
🔶زیر نظر حکیم خیراندیش🔶
و پشتیبانی کادر حرفهای طب سنتی🌱
🚧برای درمان مادامالعمر و ریشه ای مسائل آقایان به کانال زیر مراجعه کنید.👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2547319445C646af6902d
┈••✾•🌹•✾••┈
☝🏻مجوز رسمی داخل کانال مشاهده کنید.
💯عارضه شما قابل درمانه فقط کافیه اعتماد کنید.
(با رضایت 5 هزار درمانجو)
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام خانم عزیزی ک گفتین پودرزنجبیل یک قاشق،باریکذقاشق خردل ودویاسه قاشق عسل برا گرمی مغز بدیم بچه ها برای حافظشون روزی چ مقداری ازش باید روزانه بخورن یا ب بچه هامون بدیم ممنون میشم جواب بدین وبراتون دعا میکنم باتشکر از خانم حبیبی بزرگوار وهمه دوستان هم گروهی
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خسته نباشید یه سوال داشتم و راهنمایی میخواستم خوا هرای گلم من مو هام خیلی میریزه هر دارویی و استفاده کردم. ولی درمان موقتی داشته. اگه کسی از دارو و شامپو ریزش مو. محقق تبریزی که در برنامه میدون هم در تلویزیون اومدن. کسی استفاده کرده و نتیجه گرفته و خوب بوده تجربه داره لطفاً راهنمایی کنید ممنون میشم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عیدتون مبارک عزیزم تورخدا اورژانسی بزار ش مادرم سنگ صفرا داره از دل درد میناله سکته مغزی کرده نارسایی قلبی داره دیابت و فشارم داره سنگش ۲۴ از درد می ناله نمیشع عمل شم کرد ۲۳روزاسهال دل درد شدید داره تورخدا راهکاری هست
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان ،ازتون راهنمایی میخواستم واسه مشکلم اگع میشع کمکم کنید، من تقریبا ۱۰روزه که فک کنارگوشم وشقیقه همون جایی که غذا مجویم تکون میخوره منظورم هست هنگام که خمیازه میکشم درد میاد موقع عطسه که تب به جونم میاد چون خیلی درد میگیره درحالت عادی درد نداره اولش پیش خودم گفتم خوب میشع رفتم بهداشت به دکتر گفتم گفت شاید بد خمیازه کشیدی اینجور شده در حالی که همچین چیزی نبود. من دندون عقلم همون طرف خرابه و موقع که چیزی توش بره مخم آتش میگیره نمیدونم بخاطر دندونمه یا گوشم مشکلی پیدا کرده ، همیچی مشکلی داشتید که راهنمایی ام کنید .همین الان عطسه کردم اشکم درامد از درد نمیدونم چه کنم راستش خیلی هم میترسم برم دکتر بگع مشکلی هس😭 😭
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام حبیبه خانم گل خوبی عزیزم.عیدتون مبارک❌خواهش میکنم این پیام منا بذار تو گروه دوستان کمکم کنند❌❌❌یه شوهر بداخلاق وبد دهن دارم با یه بچه که ضعف اعصاب گرفته از دست باباش توراخدا دوستان اگه دعایی ذکری راه حلی دارین برام بفرستین...تو راخدا دعا کنید شوهرم بره یه جا راه دور خسته وافسرده شدم بسکه بداخلاقه بخدا روز وشب ندارم از دستش..کارم فقط شده گریه و آه..جلو دخترم هم نمیتونم گریه کنم میریزم تو خودم ..توراخدا اگه میتونید بانفسهای گرمتون دعام کنید.یه راهنمایی کنید من چیکار کنم از دست این به ظاهر مرد❌❌❌❌
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دکتر مغز واعصاب کودکان درقم کسی میشناسه که پیشش رفته باشه جواب گرفته باشه یه دختر ۸ساله پیش فعال دارم کل زندگی رو به کام ماتلخ کرده هممون عصبی شدیم انضباط ودرسش افتضاحه... خواهشاً کمک کنید...مادر دلنگران 😢
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عزیز اگه میشه پیام منو هم داخل گروه بزار شاید یکی از خواهرا تجربه ای داشته باشه و بتونه کمک کنه
دوستان گلم دوسه سال پیش همسر جوانم دچار بیماری سرطان شد و بماند که چه روزهای سختی رو گذروندیم و به لطف خدا و کمک امام رضا علیه السلام داروها جواب دادن و ....فعلا درمان شده و مدتیه که فقط چکاپ میره اما من آروم و قرار ندارم همش دلشوره دارم که نکنه خدایی نکرده اتفاقی براش بیفته آخه خیلی خیلی دوستش دارم و دوتا بچه کوچیک هم دادم
تو رو خدا اگه کسی دعای مجرب یا هر کاری برای طول عمر عزیزان بلده بهم بگه تا انجام بدم ودل پر غم منم آروم بگیره ... اجرتون با حضرت زهرا س
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقت بخیر لطفا مشکل منم بزارید شاید راهکاری پیدا کردم پسر دوازده ساله دارم که از نظر خورد و خوراک عالی ولی همیشه از اول مهر سرما میخوره تا مدرسه ها تعطیل بشه همیشه هم با آبریزش ساده شروع میشه و به عفونت ریه و تنگی نفس منجر میشه واقعا دیگه نمیدونم چه کار کنم همش دکتر و دارو. که حتی به بیشتر داروها مقاوم شده و اثری نمیکنه خواهش میکنم اگه تجربه ای دارید کمک کنید
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#دعا_درمانی 🌱
شاه ذکر رزق و روزی
آیت ا... نخودکی(ره):
بعد از هرنماز اینها را بخونید:
اول تسبیحات حضرت زهرا
دوم آیت الکرسی تاوهوالعلی العظیم
سوم 3 تا قل هو الله
چهارم 3 تا صلوات
پنجم آخر آیه 2 سوره طلاق از من
یتق الله
و آیه 3
« و مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً
وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ
یَتَوَکِّلْ عَلَی الله فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ
بالغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ
شَیْءٍ قَدْرا» ۳مرتبه
« ختم الله الصمد»
در شب جمعه 41 هزار بار بسیار
مجرب است.
جهت توانگری: در 3 شب جمعه هر
شبش دو رکعت نماز بگذار
در هر رکعت 10 مرتبه سوره حمد
و 11 مرتبه سوره توحید را بخواند
و بعد از سلام 100 مرتبه صلوات
بفرستد و حاجت خود را ذکر کند.
منابع: درمان با قرآن، ص 177
بی قراری از عشق:
این آیـہ را بر خرما بخواند و بدمد و بـہ
آن ڪسی ڪـہ مطلوب اوست بدهد
تا بخورد از عشق بی قرار گردد .
مجرب است
«بخشے از آیـہ ۳۱ سورہ رعد»
«ولَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ
قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى
بَل لِّلّهِ الأَمْرُ جَمِيعًا
برحمتڪ یا ارحم الرحمین »
منابع:مخزن تعویذات ص ۶۱
جواب مثبت گرفتن وراضی شدن خانواده بہ ازدواج:
فردی ڪہ قصد خواستگاری رفتن دارد و هدفش جواب مثبت گرفتن و راضی شدن خانواده بہ ازدواج می باشد و می خواهد محبتش در قلب خانواده مطلوبش بیافتد ، تعویذ ذیل را در دو برگه کاغذ بدون خط بنویسد.
یڪے از برگہ های نوشتہ شده را با خود همراه نماید و یڪے را در آب حل ڪند و درب منزل مطلوب بپاشد
«بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم یا رب مغیشا یا مثیثا یا طلیطیشا یا صکا
یا حشاء بالع لحالی ۱۸ ۱۱۲ ۱۱ ۶۲ ۲۲ ۱۲ ۱۱۲ ۱۰ مبارک باد به اسم فلان بنت فلانه یا الله یا شکیکفی یا قاهرو یا بدوح یا الله»
توجه
۱- در کاغذ بدون خط و با گلاب و زعفران بنویسد
۲- بجای فلان بنت فلانه (یا فلان ابن فلانه) نام فرد و مادرش را بنویسد.
۳- صرفا در امر حلال استفاده شود.
منابع: مخزن التعویذات
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
📅 #تقویم_روز
🗓 #پنجشنبه ۲۶ بهمن | دلو ۱۴۰۲
🗓 ۵ شعبان ۱۴۴۵
🗓 15 فوریه 2024
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري (ع)
🌹 وقایع مهم شیعه:
🌹 ولادت حضرت سجاد علیه السلام، 38ه-ق
📆 روزشمار:
▪️6 روز تا ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
▪️10 روز تا ولادت حضرت صاحب الزمان (عج)
▪️25 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان
▪️34 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️39 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
❇️ #ذکر روز #پنجشنبه ۱۰۰ مرتبه: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ المَلِک الحقّ المُبین نیست خدایی جز الله فرمانروای حق و آشکار
❇️ #ذکر روز #پنجشنبه به اسم امام حسن عسکری (ع) است روایت شده در این روز زیارت امام حسن عسکری (ع) خوانده شود. #ذکر روز #پنج_شنبه #موجب_رزق_و_روزی میشود.
❇️ #ذکر (یا #رزاق) ۳۰۸ مرتبه بعد از نماز صبح موجب #رزق_فراوان میشود.
⛔️ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی نیست.
✅ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی است.
✅ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی است.
✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی است.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
✅ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی است.
✅ امشب برای #مباشرت خوب است.
⛔️ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی نیست.
🔰 زمان #استخاره :از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر.
🔹امروز روز مناسبی است.
🔹امروز براے شروع کارها روز خوبے است.
🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان نیکو است.
🔹کسے که در این روز بیمار شود خیلے زود خوب میشود.
🔸کسے که امروز گم شود، زود پیدا میشود. ان شاء الله.
🔸قرض دادن و قرض گرفتن پسندیده است.
🔸کشاورزے و باغبانے وآبیارے و خرید و فروش محصولات زراعے خوب است.
🔸خرید و فروش و تجارت، با سود همراه باشد.
🔹میانجیگیرے براے اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔹کسے که در این روز متولد شود، خوش روے خواهد بود.
🔹رسیدگے به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔹صدقه دادن خوب است.
🔸رَڪ اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در《 ساق پاها 》 است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبے نرسد.
🔸تعبیر خواب خوب، خوب و تعبیر خواب بد، بد میباشد.
🔸مسیر رجال الغیب از سمت جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانے که حاجتے دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یارے بطلبید.چون کسے در نزد شروع در شغلے و سفرے روے خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانے که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
🔹 #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
🔹 اذان صبح ۵:۲۷:۴۲ طلوع آفتاب ۶:۵۱:۵۸
🔹 اذان ظهر ۱۲:۱۸:۲۴ غروب آفتاب ۱۷:۴۵:۲۲
🔹 اذان مغرب ۱۸:۰۳:۵۸ نیمه شب شرعی ۲۳:۳۶:۳۲
🌸 #برای_حل_گرفتاری
🌸 اگر در حال اضطرار و قطع امید برای حل گرفتاری این دعا را بخوانی ان شاء الله برطرف خواهد شد : وضوی کامل بگیر و دو رکعت یا چهار رکعت نماز بخوان و بگو : يا مَوْضِعَ كُلِّ شَكْوَى وَ يَا سَامِعَ كُلِّ نَجْوَى وَ يَا شَاهِدَ كُلِّ مَلَأٍ وَ يَا عَالِمَ كُلِ خَفِيَّةٍ وَ يَا دَافِعَ مَا يَشَاءُ مِنْ بَلِيَّةٍ يَا خَلِيلَ إِبْرَاهِيمَ وَ يَا نَجِيَّ مُوسَى وَ يَا صَفِيَّ آدَمَ وَ يَا مُصْطَفِيَ مُحَمَّدٍ أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ قَلَّتْ حِيلَتُهُ وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُهُ دُعَاءَ الْغَرِيبِ الْغَرِيقِ الْمُضْطَرِّ الَّذِي لَا يَجِدُ لِكَشْفِ مَا هُوَ فِيهِ إِلَّا إِيَّاكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ 📓 دعوات راوندی ص 130
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #پنجشنبه است.
⏰ ذات الکرسی عمود ۶:۲۸ #صبح
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.
#سوره_حشر ❤️🍃
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#چله_سوره_حشر ❤️
#روز_بیستو_نهم🌱
قرائت سوره ی حشر و صد بار ذکر استغفرالله ربی و اتوب الیه 🍃
به نیت سلامتی و تعجیل در فرج 🤲
و بخت گشایی جوانان 🤲
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽