شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_ششم شروع کردم به جمع کردن فکر کردم که چقدر خوب بودیم چقدر امیر خوب بود تو فامیل و خانوادم همه
#بخش_پایانی ❤️
مادرمم با الناز و خانوادش یه دعوای کوچیکی کرد و آبروی الناز و تو کوچه برد
بعد چند وقت مادر امیر سرو کلش پیدا شد میومد دم خونمون مامانم نمیزاشت با من حرف بزنه ولی اخر خودم رفتم جلو گفتم چیکار دارین با من
برگشت گفت زندگیتو خراب نکن امیر و که میشناسی یه تار موی تو رو با هزارتای این دختره عوض نمیکنه همه کرم از دوست خودت بوده خودت اشتباه کردی که پاشو باز کردی تو زندگیت
گفتم اولا اونی که زندگی رو خراب کرد خود امیر بود
دوما مردی که یبار با چهارتا عشوه و شیرین زبونی خر میشه و خیانت میکنه هیچوقت لیاقت بخشش نداره
خیلی حرفا زدیم اتفاق زیاد افتاد اما دیگه تموم شد
قبل و بعد طلاق وضعیت خیلی داغونی داشتم هرشب کابوس میدیدم
از طرفی علاقه و وابستگیم به امیر هنوز از بین نرفته بود و خیلی باعث عذابم میشد
تا مدتها آرامبخش استفاده میکردم
جالبه بدونین هنوز با الناز اینا تو یه کوچه ایم خیلی وقتا چشم تو چشم میشیم وقتی میبینمش انگار نه انگار که آدمی هست از کنارش رد میشم
اما یبار دوتا خیابون پایین تر دیدم که سوار ماشین یه پسره میشد و من با نیشخند نگاش کردم
واقعا لایق کلمه هرزه اس
میدونستم امیر بی پول بشه النازم باهاش نمیمونه چون آدمی نبود که با بی پولی کنار بیاد
بالاخره امیرم باید میفهمید اونی که با همه بدبختیاشو نداریاش سر کرد من بودم
من تازه دو ساله یه زندگی عادی پیدا کردم سرکار میرم تو کتابخونه کار میکنم خداروشکر خدا هوامو داشت بچمو نگه نداشت والا یه بچه این وسط بدبخت میشد
الان واسه آیندم کلی برنامه ریزی کردم
دوست ندارم مثل شکست خورده ها باشم آخه سنی ندارم که تازه اول راهم
راستش یکی هست که بهم ابراز علاقه کرده و قصدش جدیه
اما واقعا تردید دارم از ازدواج میترسم
فقط از خدا میخوام هرچی به صلاحمه برام اتفاق بیوفته
هدفم از گفتن جریانات زندگیم این بود که بگم واقعا هرچقدرم که به شوهرت اعتماد داشته باشی نباید پای یه غریبه رو به خونت باز کنی
امیدوارم داستان زندگیم براتون عبرت باشه
خود من هیچوقت فکر نمیکردم النازی که انقدر دلسوزانه نصیحتم میکنه بخواد بلای زندگیم بشه
امیدوارم هیچ آدم ناتویی سر راهتون قرار نگیره.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام خدمت ایدی عزیز و دوستان گلم دوستان من ۲ دختر دارم یکی ۱۵ ساله و یکی۷ ساله زایما
#پاسخ_اعضا ❤️
اصلا راهکار علمی نداره و تقدیره. یک راهی رو شنیدم بوعلی در قانون گفته که معلوم میکنه تا بچه چندم مرد پسر یا دختر میشه و شنیدم بعضیا که چند تا بچه داشتند امتحان کردند و با واقع مطابق بوده.
اما یک نکته دیگه به نظرم برمیگرده به شرایط محیطی و زندگی افراد در شرایط سخت مثل جنگ، گویا تولد نوزاد دختر بیشتر از تولد پسر هست. میتونید با تقویت جسمی همسرتون و خوردن عسل و کاسنی و بعضی چیزهای گرم احتمال پسر بودن بچه رو بالا ببرید ولی خدا فرموده لله ما فی السموات والارض یهب لمن یشاء اناثا و یهب لمن یشاء الذکور او یزوجهم ذکرانا و اناثا یعنی هرچه در آسمانها و زمین است برای خداست به هرکس بخواهد دختر میدهد و به هر کسی خواست پسر میدهد یا دختر و پسر با هم میدهد و بعضی را هم عقیم قرار میدهد.
❤️❤️❤️❤️
سلام
برای خانمی که میخوان بچه شون پسربشه سه ماه قبل ازاقدام به بارداری خودشون وهمسرشون هیچ نوع لبنیاتی استفاده نکنندوهرروزتعدادده عددخرمااستفاده کنندوتاوقتیکه ازبارداری شون مطمئن بشن این کارروادامه بدهندبعداازاطمینان ازبارداری دیگه لازم نیست عرق کاسنی یادمنوش کاسنی همسرشون استفاده کنندونیت کننداگه بچه شون پسرشدنام محمدیاعلی بگذارند وبقیه شوبسپارندبه خدااگه صلاحشون باشه انشالله پسردارمیشن
❤️❤️❤️❤️
سلام
در جواب اون خانومی که میخواستن بچه اشون پسر بشه
چهارده روز بعد از عادت ماهیانه با شوهرتون نزدیکی داشته باشین🙈🙈🙈🙈
منم خواهرم یه دختر خانوم ناز داشت و دلش بچه ی پسر میخواست که بااین روش خدا بهشون یه گل پسر هم داد
یه روش دیگه هم میتونین برین دکتر و زیر نظر دکتر تغذیه باشین و اونا راهنماییای لازم رو بهتون میگن
انشالله که یه گل پسر ناز خدا بهتون بده☺️☺️
❤️❤️❤️❤️
سلام
خانمی که دو دختر دارند و سومی رو ان شاءالله قصد پسر دارید
من دو دختر دارم هر دو سزارین و سومی رو قصد پسر داشتم
کرج هستیم یه ماما رو بهم معرفی کردن برا تعیین جنسیت قبل از بارداری از همسرم و خودم آزمایشهای لازم رو گرفت
بعد رژیم غذایی برا هر دومون و رژیم دارویی و تقویتی برا همسرم داد
سه ماه رژیم رو رعایت کردیم مجدد آزمایش ها تکرار شد که همه چی به حد نرمال برا پسر رسیده بود
برا هر ماه اقدام به بارداری سونو و آزمایش دادم و کاملا تحت نظر خانم ماما بودیم
خودم ۳۹ سالم بود باردار شدم😂
الان گل پسرم دو سال و دو ماهشه
دوستم و خواهر زاده ام هم زیر نظر همین خانم باردار شدن خداروشکر هر دو پسر دار شدن
دوست عزیز حتما با ماما یا پزشک مشورت کن رژیم هم دارویی هم غذایی رو رعایت کنید ان شاء الله جواب میگیرید
فقط اینو بگم پزشک ها خیلی اعتقاد به این چیزها ندارن و سریع میگن آی وی اف کنید
بگردید یه ماما کار بلد پیدا کنید
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_سی بدون اینکه سرم بلند کنم گفتم اسد بنویس و برو .. اسد کاری که گفتم رو انجام داد و بعد از رفت
#قسمت_سیو_یک
بی تفاوت گفتم امشب چیزی برای من مهم نیست. .. مطمئن باش اگه امشب تو این حال بمونم قلبم از کار میوفته..
اسد دستش رو گذاشت پشت سرم و به سمت کافه هدایتم کرد..
منی که حتی دوست نداشتم از جلوی همچین جاهایی رد بشم بی معطلی وارد کافه شدم و پشت اولین میز نشستم ..
اسد خم شد نزدیک گوشم و پچ زد بریم اون طرف تر .. اینجا سر راهه .. هر کی بگذره میبینه..
بلند شدم و به سمت ته کافه جایی که فقط یه میز بود رفتیم... اسد قلیون و غذا سفارش داد
تو ذهنم یعقوب رو تصور میکردم ..
اسد گفت بخور .. امشبم میگذره و دوباره زندگیت رو میسازی ..
دستم رو روی میز کوبیدم و گفتم آره میگذره ولی درد امشب تا آخر عمر با هیچ مسکنی خوب نمیشه..
وقتی چشمهام رو باز کردم از تلخی دهنم حالم بهم میخورد .. نگاهی به اطراف انداختم .. خونه ی اسد بود ولی کسی تو اتاق نبود بلند شدم تا اسد رو صدا بزنم ..
سردردی داشتم که تا به حال تجربه نکرده بودم .. دستم رو گذاشتم روی سرم و دوباره دراز کشیدم ..
اسد در اتاق رو باز کرد و با سینی چای داخل شد .. کنارم نشست و گفت پاشو یه چای بخور سردردت خوب بشه ..
به سختی نشستم و گفتم از کجا فهمیدی سردرد دارم؟
اسد استکان رو به دستم داد
کمی از چای سر کشیدم و گفتم اسد همین الان پاشو برو ببین اون مرتیکه رفته یا نه ؟ باهاش قرار بزار برید طلاقش رو بگیر و پولی که قراره بهش بده تا قال این قضیه کنده بشه که عمرم رو تموم کرد..
اسد نگاهی به ساعتش انداخت و گفت اگه نبود چیکار کنم برم نونوایی؟
باقی چای رو سرکشیدم و گفتم نونوایی یا سر قبر باباش... فرقی نداره .. هر جاست امروز طلاق صنم رو میگیری و برمیگردی ....
اسد پوفی کشید و گفت یا خدا .. امروز این ماجرا تموم بشه که من یکی پیرم در اومد..
کتش رو تنش کرد و گفت پاشو تو هم ببرم حجره ..
بلند شدم و گفتم نه .. حوصله ی حجره رو ندارم ... منو برسون خونمون برم حموم کنم ..
موقع پیاده شدن از ماشین گفتم اسد منتظر خبرتم ..
سلطانعلی در باز کرد و با دیدنم داد زد خانوم .. آقا یوسف... سالمه خداروشکر ..
دستم رو گرفت و گفت آقا کجا موندید که خانوم تمام دیشب رو گریه و بی تابی کرده .. از نگرانی...
با قدمهای بلند خودم رو با اتاق رسوندم .. مادر سرش رو با دستمال بسته بود و دراز کشیده بود .
چشمهاش پر از اشک شد و گفت یوسف نمیایی خونه نمیگی مادرت جون به لب میشه ..
خم شدم سرش رو بوسیدم و گفتم کاری برام پیش اومد نتونستم بیام ..
مادر صورتش رو جمع کرد و با غیض گفت یوسف ؟؟
بلند شد نشست و به آفت گفت برو برای آقا ناشتایی آماده کن در اتاق رو هم پشت سرت ببند ..
همین که آفت درو بست مادر با اخم پرسید یوسف .. یوسف.. چه کاری کردی؟ چطور تونستی تن پدرت رو تو گور بلرزونی.. تو که حتی دوست نداشتی با کسی که کافه میره سلام و علیک کنی چطور تونستی....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پرسش_اعضا ❤️
سلام ادمین جان میشه لطفا مشکل من رو بزارید توی کانال خوبتون 🙏
راستش مشکل من با مادرم هست
ایشون خیلی بد اخلاق هستن و مدام من و پدرم رو اذیت میکنند
سر کوچکترین مسائل دعوا میکنند و فوق العاده بدبین هستند
مثلا من اگر چیزی توی گوشیم ببینم و بخندم داد و بیداد راه میاندازند که من به چی خندیدم و با کی صحبت میکنم در صورتی که اصلا اینطور نیست وبا هیچکس در ارتباط نبودم و نیستم😔
همش من و پدرم رو تحقیر میکنند و بد اخلاقی میکنند
دلیل این کار هاش رو نمیدونم من خیلی سعی کردم بهش نزدیک بشم و باهاش خوب رفتار کنم اما جواب نمیده😭
و مشکل بعدی من خانواده مادرم هست
اونا اصلا به من توجه نمیکنند و فقط به پسر خاله هام و دختر خاله هام توجه میکنند
حتی مادرم طوری رفتار میکنه که انگار اصلا من وجود ندارم
راستش بخاطر این رفتار هاشون و اینکه خودمم تک فرزند هستم شک کردم که شاید بچه پرورشگاه باشم😭
خواهش میکنم اگر خانمی میتونه کمک کنه و بگه که من چطور باهاشون برخورد کنم و چیکار کنم که یکم بهم توجه کنن و البته چطوری این فکر پرورشگاه رو از سرم بیرون کنم 😞
البته جرئت ندارم از خودشون بپرسم چون خیلی برخورد بدی ممکنه بکنند 😢
ایدی ادمین 👇🏻🌹
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
سلام ایام به کام ❤️
کانال #داستانهای_واقعیمون😍👇
فقط داستان و روزی چهار تا پنج قسمت😋👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2188509274C9b8b76b961
لطفا همه عضو بشید بهترین داستاامون بدون سانسور اینجاس🙈👆
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام ادمین جان میشه لطفا مشکل من رو بزارید توی کانال خوبتون 🙏 راستش مشکل من با مادرم
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام ،دررابطه با( دختر خانم یا آقا پسر)
که گفتند مادرشون بداخلاقه ،وتوی جمع فامیل تحویلشون نمیگیرن،
نمیدونم چند سالتونه،ولی فکر کنم باید اول ارتباط قلبی با پروردگار را بیشتر کنی وهمچنین نماز اول وقت،وبعدش هم دقت کنی ببینی چه استعدادهایی را خدابهت داده هم اونا را پرورش بدی تا توانائیهات بیشتر بشه واعتماد به نفست بالاتر بره ، اینطوری هم دیگه خیلی به توجه دیگران اهمیتی نمیدی وهم ناخودآگاه وقتی مقبولیتت پیش خودت بیشتر بشه روابط دیگران هم بهتر میشه🌸
❤️❤️❤️❤️
عزیزم منم بچه بودم همین فکرو میکردم😂
تازه مامان بابام ۸ سال بچه دار نشدن و باهم دخترعموپسرعمو هستن🙂
میگفتم باخودم نکنه مشکل ژنتیکی داشتن من بچهء یکیشون نیستم😆
اما با گذشت زمان متوجه شدم چون انقد واسه به دنیا اومدنم ناز کردم به قول مامانم
اونام دیگه دوست داشتنشونو اینجوری ابراز میکنن
حتی همین الانم خیلی محدودم میکنن اما همش به خاطر دوست داشتن زیاده
گاهی آدما علاقشونو با تنفر ابراز میکنن
بعدم عزیزم مرگ یه بار شیونم یه بار
شما بشین با هردوشون صحبت کن و بگو چرا اینطور رفتار میکنید با من
فوقش یکم داد و بیداد میکنن و تمام میشه😊
موفق باشی گلم🌷
❤️❤️❤️❤️
سلام
برای اون خانم محترمی که میگن مادرشون بد اخلاقه
از در خوش اخلاقی وارد بشید
احترام و جوری رفتار کنید که خودشون پشیمون بشن میدونم سخته ولی شدنیه
از جهت اینکه بچه پرورشگاه هستید یا نه
به شباهت ها و چهره ها توجه کنید
و میتونید به مدارک مهمی که یه جا محفوظ گذاشتن مراجعه کنید و بفهمید
من خودم یکی از دوستانم هم بچه سر راهی بوده و یک دفعه طی صحبت هایی که اونها داشتند شنیده
فال گوش زیاد خوب نیست
ولی خب ممکنه که بگن
بنظرم بهتره که مدارک رو نگاه کنی و تفاوت های چهره
تو اینها بیشتر نمایانه گلم
موفق باشی
❤️❤️❤️❤️❤️
درجواب دختر خانومی که مادرشون بد اخلاق هست و فکر میکنند بچه پرورشگاه هستن و خانواده مادرشون بهش اهمیت نمیدن.
اولا من اگه جای شما بودم اصلا به خونه خانواده مادرم نمیرفتم کلا جایی که مهم نباشم و وجودم احساس نشه کلا پامو نمیزارم.
سعی کنید بیشتر به باباتون نزدیک بشید چون دوتایی از پسش برمیاید.
همین فکر پرورشگاهی هم که فکرتونو درگیر کرده میتونید از پدرتون بپرسید.
و میخوام اینم بگم سنتون رو نمیدونم ولی اگه هنوز یه دانش آموز یا دانشجو هستید لطفا دست از سر درس خوندن برندارید شما این همه سختی رو تحمل کنید و واسه خودتون یه آینده ای بسازید که همه و حتی مادرتون و خانواده اش دهن باز بمونن.
مادرتون هم پشتتون نباشه یه پدری دارین که پشتتونه پس اگه درمورد آیندتون با پدرتون صحبت کنید اونم حمایتتون میکنه.
❤️❤️❤️❤️
سلام در مورد خانمی که گفته دوتا دختر داره میخواد این بچه ش پسر باشه سه روز بعد از پریودت ناشتا تخم هویج بریز تواب جوش سه روز بخور من خودم این کار کردم البته این کار برای تنبلی تخمدان هم خیلی جواب میده اگه جواب گرفتی برای من هم دعا کن
❤️❤️❤️❤️
برای خانومی دلشون پسر میخواد
علاوه بر رژیم غذایی و اینها
بهتره به مرکز ناباروری شهرشون مراجعه کنن
و آی یو آی انجام بدن
هزینش در حد ۱ تا ۲میلیون بیشتر نمیشه ولی نسبت به بقیه روشها مطمئن تره
اسپرمها رو از شوهرشون میگیرن پسرهاشو جدا میکنن و وارد رحم خانم میکنن
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام روزتون بخیر
اون آبجی گل که راهنمایی
کردن داخل فاضلاب گازوئیل بریزن عزیزم گازوئیل خطرناک هس و موجب انفجار فاضلاب میشه
داخل فاضلاب خودش پراز سم و گازهای آتش را هس
دیگه گازوئیل هم اضاف بشه واقعا خطرناک هس باید احتیاط کرد و چیزی که امتحان شده هس رو پیشنهاد بدید 💐🙏
❤️❤️❤️❤️
در رابطه با اون مادر عزیزی که گفتن دخترم ۹ سالشه
عزیزم دختر منم همین طوری بود بردم پیش فوق تخصص غدد براش آزمایش نوشت و از مچ دستش هم عکس گرفتن نشون دادم به دکتر گفتن که عکس مچ و آزمایش ها سن یازده رو نشون میده درصورتی که دختر من تازه ۹سالش شده بود
گفتن که چند ماه دیگه پریود میشه و نمیتونه خودش رو جمع و جور کنه با تحقیقو مراجعه به یه دکتر دیگه به این نتیجه رسیدم که تحت نظر پزشک باشه و آمپول استفاده میکنه هر ۲۸ روز یکبار
گفتنخیلی شایع شده و خیلی از مادرها اهمیت نمیدن درصورتی که توی روحیه بچه تاثیر داره توی سن کم پریود بشه
نظر من این هست که به یه فوق تخصص غدد اطفال مراجعه کنید با نظر ایشون پیش برید شاید طبیعی باشه شاید هم نیاز به استفاده از آمپول باشه
دختر بزرگترم که کلاس چهارم بود دوتا از بچه ها توی کلاسشون پریود شده بودن و مشکلات زیادی داشتن توی مدرسه و روحیه بچه هم داغون بود
مسائل پزشکی رو از طریق پزشک پیگیر بشیم خیلی بهتر هست تا با مشورت افراد معمولی
انشاالله که چیز خاصی نیست عزیزم ولی دکار میری حداقل وظیفه مادریتون رو انجام دادید و بعدا عذاب وجدان ندارید
#پرسش_اعضا ❤️
سلام
راهنمایی میخواستم
شوهر من ازاول عقدمون یه اخلاقی داشت که به من پول نمیداد هربارهم میگفتم بده میگفت میخوای چیکارکنی،ندارم،
الانم که چندساله خونه دارم همین اخلاقش هست همه چی واسه خونه میخره ها!ولی پول توجیبی به من نمیده
خونه داره ماشین داره کارشم خوبه ولی هربار میگم بده نمیده،ازهرروشی بگین استفاده کردم چون عصبیه تایه کلمه اروم میگم میشه بهم یکم پول بدی خیلی لآزم دارم میگه بروگمشو ازجلوچشمام دهنتوببند،اعصابموبهم نریز انتهاش به زور ۱۰هزار کف دستم میزاره
ولی جالبه واسه دخترم همه چی میخره حتی اسباب بازیای خیلی گرون واسه خودشم بهترین لباسارو میخره
فقط به من نمیده
خانوادش کلا اینطورین جاریام هم این مصیبت رودارن
تا الان یاکار توخونه انجام میدادم یا ازپولاش یواشکی برمیداشتم که الان دیگه یه هزاری خونه نمیاره کارهم نیس
اخلاقی داره که اجازه نمیده ازخونه برم بیرون که حداقل خودم کارکنم خرجمودربیارم
چیکار کنم؟
یعنی امکان داره دراینده بهتربشه!؟
خانومایی که شوهرخسیس دارین چیکار میکنین!؟
کسی هست که شوهرش خسیس بوده ولی خوب شده!؟
باتشکر ازکانال خوبتون
ایدی ادمین 👇🏻🌹
@habibam1399
باتجربه ها لطفا راهنمایی کنید🙏🏻🌹
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_سیو_یک بی تفاوت گفتم امشب چیزی برای من مهم نیست. .. مطمئن باش اگه امشب تو این حال بمونم قلبم
#قسمت_سیو_دو
نتونستم انکار کنم و زیرش بزنم .. دستهام رو به صورتم کشیدم
مادر محکم زد روی صورتش و گفت .. آخه چی شده که اینقدر تو بی تابی ..
این چند روز مثل مرغ سرکنده شدی..
زیر لب گفتم هیچی نپرس و از اتاق بیرون رفتم ..
حمام کردم و بخاطر سردردی که هنوز هم داشتم چشمهام رو بستم و منتظر اسد موندم ..
تا غروب خبری از اسد نشد ..
تو حیاط قدم میزدم و با هر صدایی به خیال اسد ، سمت در رو نگاه میکردم ..
هوا تاریک شده بود که اسد در زد..
قبل از سلطانعلی خودم رو به در رسوندم و با دیدن اسد دستش رو گرفتم و گفتم تو ماشین حرف میزنیم ..
چی شد طلاق داد تموم شد؟
اسد چشمهاش رو مالید و گفت یعقوب نیست..
با عصبانیت پرسیدم چی؟ یعنی چی که یعقوب نیست؟
_از صبح در به در دنبالشم.. رفتم خونه ی صنم اون گفت رفته.. رفتم نونوایی نبود.. آدرس خونش رو گرفتم و رفتم اونجا هم نبود .. زنش گفت از دیروز خونه نیومده...
صدام بالا رفت و گفتم یعنی چی که نیست .. مگه بچه است که گم بشه..
اسد کنار چشمش رو خاروند و گفت گم نشده .. خودش رو گم کرده...
هاج و واج به اسد نگاه کردم و گفتم یعنی چی ؟ چرا همچین کاری کرده؟
این بار اسد جوش آورد و گفت یوسف .. یوسف.. چرا منو مجبور میکنی چیزهایی که نباید رو بگم ؟
حرفی که چندین روز بود ته اعماق مغزم رژه میرفت و خودخوری میکردم .. نکنه مثل خودم که همون روز اول عاشق صنم شدم ، اون مرد هم بیاد و عاشقش بشه ..
اسد دستش رو گذاشت روی پام و گفت یوسف .. شنیدی چی گفتم؟
+غلط کنه مرتیکه عوضی .. پدرش رو در میارم ..
زدم روی داشبورد و گفتم برو سمت حجره ، من ماشینم رو بردارم .. بالاخره که باید برگرده خونش .. وایسا ببین چه پدری ازش در میارم ..
_تو که گفتی نمیخواهی تو رو ببینه و بشناسه ..
+گور باباش بزار ببینه .. حرکت کن زود باش...
اسد به سمت حجره راهی شد ولی بین راه پشیمون شد و گفت ماشین نمیخواد باهم میریم .. تنها نری بهتره باز یه کاری میکنی که باید یه سال بدوییم تا راست و ریستش کنیم ..
حرفی نزدم .. اسد دور زد به سمت پایین ..
از جلوی نونوایی رد شدنی ، مغازه رو با دقت نگاه کردم .. نبود ..
چند کوچه پایین تر سر کوچه ای ماشین رو پاک کرد با دست خونه ای رو نشون داد و گفت خونه اش اونجاست ..
زودتر پیاده شدم و در خونه رو که نیمه باز بود زدم ..
صدای بازی بچه ها از حیاط میومد .. پسر بچه ی نه، ده ساله ای درو باز کرد .. پرسیدم تو پسر یعقوبی؟
سرش رو تکون داد گفتم بابات خونه است صداش کن بیاد..
پسر بچه گفت بابام هنوز نیومده خونه ..
صدای زنی اومد که پشت سر پسر اومد..
زن نسبتا چاقی بود .. دستش رو گذاشت روی چهارچوب در و پرسید هااا... با کی کار دارین؟
+یعقوب کجاست؟
زن پوزخندی زد و گفت امروز چقدر یعقوب خواهان پیدا کرده اونم همش ژیگول میگول... من چه بدونم کجاست ..
نفس بلندی کشیدم و گفتم ببین خانوم .. من باید شوهرت رو پیدا کنم ، هر جا که فکر میکنی ممکنه بره بگو برم دنبالش..
زن با مشت کوبید به سینه اش و گفت ایشالا که ایندفعه زیر خاکه ..
صورتش رو جمع کرد و گفت آخه من چه بدونم کجا رفته .. اولین بارش نیست که .. هر وقت دو قرون بیشتر کار کنه اونو میبره تو اون خراب شده ها خرج میکنه و برمیگرده .. من و این توله هاش میمونیم ....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#تجربه_اعضا ❤️
سلام در جواب خانومی که گفت رنگ پوستش سبزه هست و خاستگار سفید داره
عزیزم واقعا جای تعجب داره چرا انقدر شما اعتماد به نفس پایینی داری مردم همیشه حرف های زیادی میزنن از قدیم هم گفتن که دهن مردم رو نمیشه بست خدا هر کسی رو یه جوری آفریده اگه قرار بود همه مثل هم باشن یا همه سفید باشن که دنیا این تفاوت و قشنگی رو نداشت تازه عزیزم میگن سبزه ها جذاب تر و با مزه ترن 😍
منم یه مشکل این شکلی داشتم ، یه خاستگار داشتم که خیلی از موقعیت عالی داشت و از نظر اعتقادی خیلی خوب بود ولی مشکل من اونجا بود که این آقای جوان قد بلندی داشت و هیکلی بود ولی من خیلی ریز نقش بودم و به قول معروف بی بی فیس یعنی اگه کسی منو میدید خیلی کمتر از سنم نشون میدادم و من خیلی از اطرافیانم حرف شنیدم که کوچولویی یا شاید بهم کمتر محل میدادن ومن هم اصلا اعتماد بنفس نداشتم .
خاستگارم خیلی پیگیر جواب من بود ولی من روی این قضیه فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که مهم روابط دونفره خودمونه نه حرف مردم ، خیلی فکر کردم که اگه کسی روزی این موضوع رو به روی من آورد چی جوابش رو بدم که شخصیت خودم بالا تر بره (مثلا بگم هر کس یه ویژگی هایی داره یا خدا هرکسی رو یه جور آفریده ) و سعی کردم توی خیابون کفش پاشنه بلند بپوشم😅
سبزه بودن پوست بایه کرم پودر حل میشه ولی فیل و فنجون بودن راه حل نداره خواهر😂
به هرحال من با اون آقا ازدواج کردم و فعلا که ۱سالی از ازدواجمون میگذره خوشبختم شاید اوایل برای خودت این موضوع سخت باشه اما به مرور زمان برات کم رنگ میشه سعی کن به خودت اعتماد به نفس بدی و اصلا از خودت ضعف نشون ندی جلوی هیچکس و اگه واقعا اون آقا عشقش واقعی باشه و واقعا پسر خوبی باشه و شما رو برای خودت بخواد ایراد های شما به چشمش نمیاد و این رو به عنوان یه خواهر میگم که اگه ادم واقعا عاشق باشه میتونه چشمش رو روی همه چی ببنده به هرحال هرکس ایرادی داره
عزیزم طوری تصمیم بگیر که در آینده پشیمون نشی کسی که تورو اون جوری که هستی میخواد واز همین چهره ی تو خوشش اومده و واقعا همه امیدش به تو بستگی داره رو نا امید نکن یا حد اقل برای جواب منفی که داری میدی دلیل قانع کننده داشته باش .
امید وارم یه کمک خواهرانه کوچیکی بهت کرده باشم🌷
ان شاءالله که موفق باشی
خیلی مشتاقم ببینم چطور از پس این موضوع بر میای حتما نتیجه اش رو توی کانال بزار 💫
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دردو_دل_اعضا ❤️
#پرسش
سلام من ۲۷ سالمه شوهرم ۳۰ سالشه. شوهرم تو یه شرکت کار میکرد و با وجود کرونا تعدیل نیرو شد مجبور شدیم بریم شهر دیگه اسنپ کار کنه، چون خودمون شهرستان بودیم و شرایط شغلی خوب نبود.
زندگی خوبی داریم، من از وقتی با شوهرم عقد کردیم بابام حاضر نشد هیچ جهیزیه ای به من بده و بعد از عقد به نامزدم گفت هیچی نمیدم دختر دادم دیگه جهیزیه هم بدم؟؟ ما رسم نداریم.
حتی طوری شده بود که اصرار داشت زودتر عروسی کنیم و در طول عقد من همش خونه مادرشوهرم بودم چون اگه میرفتم خونه خودمون بابام کلی غر میزد که ندارم خرجتو بدم
منم دو سال کلنجار رفتم و آخرش تصمیم گرفتم از شهرمون برم شهر بزرگتر اونجا تو خونه ها از خانمهای مسن پرستاری کنم اما به نامزدم گفتم تو آرایشگاه کار میکنم با جای خواب که نگران نشه
با تمام ناامنی هاش کار کردم و تونستم جهیزیه در خور تهیه کنم و برم سر خونه زندگیم.
شاید فکر کنید اغراق میکنم اما هیچ شاد باشی پدرم شب عروسی به من نداد فقط برا ظاهر گفتن یه تیکه زمین، من که میدونستم زمینی در کار نیست، اما سر ازدواج داداشم که تازه ازدواج دومش بود بابام ۱۵ میلیون پول داد الانم که خانومش حاملس وقتی خبر بارداری رو شنیدن ۸ میلیون پدرم هدیه داد به عروس و الانم دارن وام میگیرن برا کادو تولد بچشون
منم حاملم بعد از یه سقط که تو پنج ماهگی داشتم خدا میدونه چقدر با شوهرم سختی کشیدیم دوباره باردار شدم بعد از پنج سال تلاش و کلی هزینه برای درمان چون بعد از سقطم کل هورمونام بهم ریخت شوهرم همه جوره پا به پام بود و خم به ابرو نیاورد نگفت چرا خانوادت هیچ جوره حمایت نمیکنن، اما الان واقعا کم آوردیم شوهرم میگه چطور واسه زن داداشت طلا خریدن الانم دنبال وامن برا هدیه به بچه پس تو چی دختر اونا نیستی؟؟
خانوادم به شدت پسر دوستن خصوصا داداشم که یدونه هست و خیلی لوس بار اومده .
#ادامه_دارد✅
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا ❤️ #پرسش سلام من ۲۷ سالمه شوهرم ۳۰ سالشه. شوهرم تو یه شرکت کار میکرد و با وجود کرونا
#بخش_اخر
هرچی بخواد بی چون و چرا واسش انجام میدن واسه خانومش تولد میگرفت مامان و بابام و کل خانواده به هول و ولا میفتادن که چی بخرن برا عروس که پسرشون شرمنده نشه، اما یادمه یبار شوهرم اومد منو سوپرایز کنه کیک و کادو خرید هیچکس به من کادو نداد و کلی بیچاره متلک شنید که با یه کیک خریدن میخواستی پول جمع کنی و هدیه بگیری ما به داماد چیزی نمیدیم
شوهرم چیزی نگفت تنها که شدیم گفتم خودمو خودتو عشقه از این به بعد تنهایی تولد میگیریم
وقتی به مامانم گلایه میکنم که چرا انقد تفاوت میزارین میگه نمیخوایم زندگی داداشت از هم بپاشه نمیخوایم جلو زنش سرافکنده بشه میگم پس من چی
میگه شوهرت که خوبه گله ای نکرده همه کارم واست میکنه
خدا شاهده شوهرم اگه گله کنه بابام قشقرق به پا میکنه و آبرومونو میبره چون خیلی عصبیه و میگه دختر دادم دیگه چی بدم، به مامانم میگم سیسمونی برا بچم چی میخری میگه ما نداریم اما خاله مریم لباسای بچشو هنوز داره میخوای واست ازش بگیرم؟؟
شده روزها از این همه بی تفاوتی چقدر تو تنهاییام گریه کردم و غصه خوردم، شوهرمم میگه مامانت نصف هزینه سیسمونی رو بده نصفشم خودم میدم وگرنه به کل قطع رابطه میکنم باهاشون
منم جز مامانم کسیو ندارم که بعد زایمان پیشم باشه از طرفی نمیخوام خانواده همسرم چیزی از این موضوع بفهمن، تو این مدت با سیلی صورت خودمو سرخ کردم نمیخوام بفهمن خانوادم واسم ارزشی قائل نیستن
شوهرم میگه بعد زایمان برو خونه مامانم اما من نمیخوام اونجا باشم و سرافکنده بشم
از دوستان میخوام راهنماییم کنین تو این مدت کم چیکار کنم پولی جور کنم و به شوهرم بگم مامانم داده و چه برخوردی با خانوادم داشته باشم؟ قطع رابطه کنم یا نه؟ هرچند اگر قهر کنمم کسی واسش مهم نیست، دلم شکسته واقعا بریدم
ایدی ادمین 👇🏻🌹
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••