7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ڪلیپ_صوت_مهدوے
#پادکسٺ
💽 چیزی تا ظہور نموندھ؛ قسمت اوݪ
🎤 استاد #رائفۍ_پور
🔅 ما اصل ڪار رو انجام دادیم، یک قدمے چشمہ هستیم... کلید ظہور در دستان ماسٺ
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
در و دیـوارِ اتاقت، کامپیوترت، موبایلت بوی
امام زمـان میده ؟ آقا بگهـ دلاتون رو بذارید
روی میز نوت بوک و موبایلهاتـونم بزارید روی
میز میخوام همه رو باهم چکـ کنم ببینم رومون میشه ؟!
_حاجحسینِیکتـا🌱'
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
کسی کهـ محبتِ خدا او را پر نکردهـ است
دیگر محبتـ چه کسی او را سـرشار میکند ؟!
_مرحومعلیصفائیحائری💙'!
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌷ازشوقشھادٺ🌷
#شعبان_و_آشتۍ_ڪنان فایل صوتے دوم؛ شعبان، بعد از استحمام رجب... میرسد؛ برایِ پیراستنِ دݪ! ظرف دل ک
@ostad_shojae4_5836965206437136114.mp3
زمان:
حجم:
12.32M
#شعبان_و_آشتۍ_ڪنان
فایݪ صوتے سوم؛
اول از رحمِ رجب عبورت داد؛
تا فرو بریزی از هرآنچه که بودی...🚶🏻♂
بعد در شعبان، فرصت داد؛
تا آماده ی پایه ریزی و بناکردن ساختارِ جدیدت بشی!
یه ساختارِ نورانی و آرام 💫
#ماھ_شعبان
🌷ازشوقشھادٺ🌷
ولـےاینلحظہآرزوےهمہمونہ😌🧡
-
رهبرانقلاب:⇣(:❗️
‹جوانھایامروز›جوانهایانقلابیامروز،
ازجوانھایانقلابیاولانقلاببهترند.
معرفتشانبیشتراست،عمقشانبیشتراست.
بصیرتشانبیشتـراست !(:☝️🏿✨
#پایآرمانهایانقلابهستیم ..
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
˼پسازتوبہڪردن˹
اَللّـهُمَّاِنیاسْتَغْفِرُکَ؛
لِماتُبْتُاِلَیکَمِنْهُثُمَّعُدْتُفیهِ
خدایامـنآمرزشمیخواهم
بـراۍگناهانۍڪہپسازتوبہڪردن!
دوبارهبہآنهادسـتزدهام🙂💔
⌝ #عـٰارفانہ ⌞
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
↻🔗🗞••||
انقدربیمعرفتیمنسبتبهاماممون
کههر روزبایدیهنفریادمونبندازه
امامزمانیمتوزندگیمون
وجود داره...!!
#تباهیات🖐🏻
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آنھاڪہازپلصراط مۍگذرند ،
قبلا ازخیلۍچیزهاگذشتہاند؛
بایدبگذرۍتابگذر؎ ..💚🌱'
💚⃟🌱|↜#شہـیدانھ
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#طنز_جبهه🤣 #طنز😅
محمدرضا داخل سنگر ⛺️ شد. دور تا دور سنگر رو نگاه کرد و گفت: «آخرش نفهمیدم کجا بخوابم؟! هر جا می خوابم مشکلی برام پیش میاد.😑
یکی لگدم میکنه ☹️. یکی روم میفته. یکی...» 😫
از آخر سنگر داد زدم: «بیا این جا. این گوشهٔ سنگر. یه طرفِت من و یه طرفتم دیوار سنگره. کسی کاری به کارِت نداره. منم که آزارم به کسی نمی رسه».😁
کمی نگاهم کرد و گفت: «عجب گفتی! گوشه ای امن و امان 👏🏻. تو هم که آدم آروم و بی شرّ و شوری هستی»😊
و بعد پتوهاشو آورد، انداخت آخرِ سنگر.
😴 خوابید و چفیه اش رو کشید رو سرش.
منم خوابیدم و خوابم برد.🤭
خواب دیدم با یه عراقی 👾 دعوام شده. عراقی زد تو صورتم.😑 منم عصبانی شدم. دستمو بردم بالا و داد زدم: یا ابوالفضلِ علی!
و بعد با مشت، محکم کوبیدم تو شکمش.👊🏻
همین که مشتو زدم، کسی داد زد: یا حسین!
از صداش پریدم بالا. 😰
محمدرضا بود.
هاج و واج و گیج و منگ، دورِ سنگر رو نگاه می کرد و می گفت: «کی بود؟! چی شد؟!» 😧
مجید و صالح که از خنده ریسه رفته بودند، گفتند: 🤦🏻♂«نترس کسی نبود؛ فقط این آقای آروم و بی شر و شور، با مشت کوبید تو شکمت».😂
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•