«🧡🍊»
-
-
اِۍآقـٰاۍِمـٰا
اِۍنَفَسهـٰابِہفَداۍِڪَفِنَعلِینِشُمـٰا
اَندَڪۍتُندقَدَمبَردارِید..!
-
-
«🧡🍊»↫ #منتظرانه•••
«🧡🍊»↫ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
「⚓️ ⃝⚙」
•
•
.
ا؎شھیددࢪهوا؎بےقࢪاࢪ؎ام..
هوایمࢪاداشتہباش..!
•|شھیدبابڪنوࢪ؎ھِࢪیس|•
¦⚓️ ⃟⚙¦ #شهید
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋
🦋 •°﷽•°
رمان دو مدافع🕊
#part27
در راه برگشت به مغازه لوازم حجاب رفتم و روسری حریر صورتی خوشرنگی برایش انتخاب کردم .
در این بین انگشتری هم چشمم را گرفت یکی برای ریحانه و یکی برای خودم گرفتم.
به خانه که برگشتم باز من بودم و باز هم بحث جدالهای مامان...
مامان_حجاب میگیری...چادر میزاری...نماز و قران میخونی! چشمم روشن بی اجازه منم که را میفتی اینور اونور!!
من_مامان! من موقعی که بی حجاب بودم سه روز سه روز خونه ارغوان نیلوفر بودم نمیگفتی من بچه ای به اسم بهار دارم یا نه!! حالا که ظاهراً بر خلافتون شده یادتون اومده باید بهم گیر بدی و کنترلم کنی؟!! مامان من ۲۱ سالمه! بچه نیستم.
مامان_بله! ارغوانم شنیدم چیکار کردی...
من_ خودش خواست بره. با نیلوفر هنوزم هستم چون خودش خواست بمونه. در ضمن، از این به بعد یکشنبه و سه شنبه ها کلاس دارم فردا هم تولد دوستمه دارم میرم.
و بلند شدم و بدون اینکه اجازه حرف دیگری بدهم، به اتاقم برگشتم.
صبح فردا وقتی درمورد حوزه و جلسه ی روز قبل به نیلوفر گفتم کمی مشتاق شد که بیاید ببیند چه میگویند و قرار شد جلسه بعدی او را هم با خودم ببرم.
کمی ناراحت بود چون ارغوان به او گفته بود یا مرا انتخاب کند یا او را که نیلوفر مرا انتخاب کرده بود و ارغوان کلا از ما جدا شده بود.
نگاه مرددش را که به چادرم دیدم فهمیدم در دلش چه می گذرد.
چادرم را در آوردم و گفتم که سر کند.
مقنعه اش را جلو کشید و چادر گذاشت.
لحظه ای چهره زیبا و صورت گردش را با روسری لبنانی بسته شده تصور کردم...
از ذوق را بقل گرفتم و گفتم:
من_ نیلوفر فوق العاده شدی!!
نگاهی سردرگم به خودش انداخت و گفت:
نیلوفر_ مطمئنی؟؟
✍به قلم بهار بانو سردار
#ادامہ_دارد...
𝕵𝖔𝖎𝖓 ↯
@azshoghshahadat
🦋
✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
🌷ازشوقشھادٺ🌷
🦋✨🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋 🦋✨🦋 ✨🦋 🦋 •°﷽•° رمان دو مدافع🕊 #part27 در راه برگشت به مغازه لوازم ح
الان اینجا باید به نیلوفر این رو گفت :
چادر عجیب روی سرت عشق میکند✨😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هف جدو آبادم
فدای یه کاشی حرم بی بی!
همین قدربا اخلاص...
#شهیدانه 💚🕊
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
رمان زیبای تلنگر شهید🌸🌼
https://eitaa.com/azshoghshahadat/12
#تمام_شده
رمان زیبای دو مدافع🦋✨
https://eitaa.com/azshoghshahadat/1749
#درحال_تایپ...
داستان کوتاه
ماجرای حقیقی معجزه دعای شهدا🕊❤️
https://eitaa.com/azshoghshahadat/2004
#تمام_شده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[•🌈🌸💕•]
#استوری📽😍
یتیممکهآقایجهانشد.💙
محمّدسیدپیغمبرانشد.💚
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
ساقه طلایی اینجوریه ک ۱۰ درصدش وارد معدت میشه ۹۰ درصدش سیمان میشه میچسبه به دندونات.
🚶🏻♂ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ#طنز😂
[----✨----]
وَ الـصُبحِ اِذا تَنَفَّس ...
سلامـ به صُبح
و به همهی پـرنده هـایی که
وقت آمدنش
تسبیح میکنند ..
#صبحتونقشنگ♥✨
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•