eitaa logo
🌷از‌شوق‌شھادٺ🌷
644 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
45 فایل
༻﷽༺ گفتم: دگࢪقݪبم‌شۅق‌شهادت‌نداࢪد! گفت:) مࢪاقب‌نگاهت‌باش♥️🕊 شرایطمون:↯ @iaabasal شَھـٰادت‌شوخۍٓ‌نیسٺ‌؛قَلبٺ‌رابو‌میکُند بو؎ِ‌دُنیـٰابِدهَد‌رھـٰایَٺ‌مۍ‌کُند:)!🥀 .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷از‌شوق‌شھادٺ🌷
چون‌‌مرگ‌رسد. . برڪفنم‌بنویسید. . من‌خاڪ‌ِڪف‌ِپاۍ‌ِعزادارِحسینم:)♥️!
«🐻🎻» تـٰاپـٰاۍِجـٰان‌دِلدادِه‌ۍفَرمـٰان‌مولـٰاییم؛طوفـٰان‌اَگَـربـٰاشَد‌چِه‌غَم‌مـٰا‌مَرد‌دَریـٰاییم! ‌‌‌‌•┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
❌میدونید لف میدید مدیر چقد ناراحت میشه:) میدونید شاید اونا به سختی ممبر جمع کردن🙂 ❌میدونید شاید اونا مادر پدرشون عصبانی بشن بخاطر اینکه تو گوشی میرن تا فعالیت کنن🙂 ❌میدونید شاید بخاطر چنلشون شاید چشماشون ضعیف بشه🙂 میدونید شاید بخاطر چنل دستاش درد بگیره🙂 ❌میدونید مدیره وقتی چنل میزنن و میبینند داره ممبرا بالا میره ذوق میکنن🙂 ❌میدونید مدیرا عاشق ممبراشونن🙂 ❌میدونید مدیرا سعی میکنن همچی تموم بزارن واسه چنلشون🙂 ❌میدونید مدیرا با چه سختی ادیت میزنن بعد نظرسنجی میزارن خوب شده شما میزنید نه چقدر ناراحت میشن🙂❌ ❌میدونید بعضی موقع ها همه چیو میزارن نمیدونن چی بزارن میرن سریع یه ادیت ساده واستون میزنن ک لف ندید🙂 سرتونو درد نمیارم🙂❣ درک کنید مدیر و ادمین هارو🙂🌹 بمونین برامون🥺🙏🏻♥
﷽ شاگردی از استاد خود پرسید: معنای زندگی چیست؟ استاد جواب داد: به جایی که تاریک و ظلمانی است، نور ببریم. به جایی که امید نیست، امید ببریم. به جایی که دروغ هست، راستی ببریم. به جایی که ظلم هست، عدالت ببریم. به جایی که کدورت هست، مهر ببریم . به جایی که جنگ هست، صلح و انسانیت ببریم .... و …. این ساده ترین و قابل فهم ترین معنای زندگیست.... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃
^^ °•|بہ‌‌رفیقش‌پشت‌تلفن‌گفت: ذکر"الهےبہ‌ࢪقیہ‌"بگومشکلټ‌حل‌میشہ رفیقش‌یك‌تسبیح‌برداشت بہ‌ده‌تانرسیده دوستاش‌زنگ‌زدن‌وگفتن‌سفر کربلاش‌جورشده..!💔 🕊 ﹏🌙⃟🌻﹏﹏ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
میگفت رفیق اونیھ ڪھ بخندونت.. اما رفیق تر اونیھ ڪھ تو غمِ اباعبدالله'ع' بگریونتت :)) حقیقتا راست میگفت! +در‌بندڪسی‌‌باش‌ڪھ‌دربند‌حسین‌(ع)است. ✾͜͡🍁🍂• •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🌷از‌شوق‌شھادٺ🌷
«‌📼⛓»↯ بسیجۍچڪیده‌عشق‌است‌ونمـٰادغیـرت.. سمبل‌تعصـب‌است‌وپـٰاسدارمڪتـب••! •┈┈••✾❣✾••┈┈• @azshoghshahadat •┈┈••✾❣✾••┈┈•
🥀🍂🥀🍂🥀 🥀🍂🥀🍂 🥀🍂🥀 🥀🍂 🥀 ♡﷽♡ رمان مگه آدم بدا عاشق نمیشن لیال یه فرشته بود بعد مادرم این فرشته رو خدا بهم داد واسه دومین بار خدارو شکر میکردم اولین بار مادرم سر اخرین سفره ای که باهام بود گفت بگو خداروشکر که خدا بیشترش کنه من از وقتی دست چپ و راستمو فهمیدم انگلیس بودم سه ساله که اومدم اینجا لیال رو مبل خوابش برده بود بلندش کردم بردمش تو اتاق پتورو کشیدم روش:خوب بخوابی فرشته کوچولو ... از اینکه سردردم تمام شده بود تعجب کرده بودم شاید بخاطر دارو ها باشه صبح روز بعد با لیال به بیمارستان رفتم آزمایشهای قبل عمل رو انجام دادم بعد به پرورشگاه رفتیم لیال :من همیشه به اینجا میام همیشه از تو واسشون گفتم بچه ها خوشحال میشن تورو ببینن _بریم ببینیم این بچهارو.... وارد پرورشگاه شدیم چندتا بچه ریختن دور لیال لیال:اروم باشید خوشگال آروم یکی از دختربچه ها گفت:خاله کجایی دو هفته نیستی دلم واست تنگ شده لیال:کار داشتم عزیزم حواسم رفت پی دختر بچه ای که به درخت تکیه داده بود رفتم سمتش:چی شده دختر کوچولو بغض کرده دختر بچه:امروز یکی از دوستام پدر مادر پیدا کرد منم دلم پدر مادر میخواد عمو _اسمت چیه خوشگله دختر:سارینا _چه اسم قشنگی توام پدر مادر پیدا میکنی عزیزم مگه میشه دختر به این خوشگلی بدون پدر مادر بمونه صدایی لیال از پشت سرم اومد:به به سارینا خانم چی شده سارینا:هیچی خاله لیال: من این عموتو قرض میگیرم فعال رو به من گفت:بریم عزیزم؟ _بریم رفتیم داخل پیش مدیر پرورشگاه این بچه ها جایی بدی بودن لیال داشت با مدیر حرف میزد پریدم وسط حرفشون:ببخشید این بچه ها جای دیگه ای ندارن برن؟اینجا جایی مناسبی نیست واسه زندگی بچه ها مدیر:اقای راد همینجا هم قرار ازمون بگیرن باید بچه هارو انتقال بدیم _چندتا بچه هستن؟ مدیر:۲۰تا _من یه خونه ی قدیمی دارم میشه تمیزش کرد بچه هارو برد اونجا چشمای مدیر برق زد :راست میگید اقا راد _بله من بهش نیازی ندارم میتونه مال این بچه ها باشه خانه رو بنام لیال میکنم اون به شما اجازه میده شاید من .... لیال:امیرخواهش میکنم _باشه باشه. اون خانه پنج تا اتاق داره حیاطشم مناسبه چطوره؟بدرد میخوره؟ مدیر:عالیه فقد راجب هزینش و.... _من دیگه صاحب اونجا نیستم قرار بنام لیال بشه با ایشون حرف بزنید لیال:اما امیر... _اما نداره ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ @azshoghshahadat ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ 🥀 🥀🍂 🥀🍂🥀 🥀🍂🥀🍂 🥀🍂🥀🍂🥀
•|بِسمِ‌اللھِ‌‌الذۍخَݪق‌الْمَھد؎💚‌•.