اسیرشدهبود⛓
+ مأمورعراقےپرسید:اسمتچیه؟!😡
- عباس😊
+ اهلکجایـے⁉️
- بندرعباس😁
+ اسم پدرتچیه❓
- بهشمیگنحاجعباس🌱
+ کجااسیرشدے؟!
- دشتعباس!🦋
افسرعراقےڪهڪمڪمفهمیدهبودطرف
دستشانداختهونمےخواهدحرفبزند🤦🏻محکمبهساقپاۍاوزدوگفت:
+ دروغمےگویـے!😡
اوکہخودرابهمظلومیتزدهبودگفت:🥺
- نهبهحضرتعباس(؏) !!😂😂😂
✨⇉| #طنزجبهہ
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
✨😂↫ #طنزجبهه
اولین عملیاتے بود كه شركت میكردم.🪖
بس كه گفته بودند ممكن است موقع حركت به سوے مواضع دشمن، در دل شب عراقیها بپرند تو ستون و سرتان را با سیم مخصوص از جا بكنند، دچار وَهم و ترس شده بودم..!
ساكت و بے صدا در یك ستون طولانے كه مثل مار در دشتے میخزید جلو میرفتیم . جایے نشستیم ؛ یك موقع دیدم یك نفر كنار دستم نشسته و نفس نفس میزند . كم مانده بود از ترس سكته كنم. فهمیدم كه همان عراقے سرپران است . تا دست طرف رفت بالا معطل نكردم با قنداق سلاحم محكم كوبیدم توے پهلویش و فرار را بر قرار ترجیح دادم:))
لحظاتے بعد عملیات شروع شد . روز بعد در خط بودیم كه فرمانده گروهان مان گفت: «دیشب اتفاق عجیبے افتاده ، معلوم نیست كدام شیر پاك خوردهاے به پهلوے فرمانده گردان كوبیده كه همان اول بسم الله دنده هایش خرد و روانه بیمارستان شده»
از ترس صدایش را در نیاوردم كه آن شیر پاك خورده من هستم
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#طنزجبهه📿
.
رفیقم مۍگفت لب مرز یه
داعشۍ رو دستیگیر کردیم
.
داعشۍ گفت تــا ساعت¹¹ من
رو بکشید تـا نهار رو با رسول
خدا و اصحابش بخورم!
.
اینام لـج کردن ساعـت²
کشتنش ،گفتـن حالا برو
ظرفاشونرو بشــور 😂🤞🏼!
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•