🦋✨🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋
🦋 •°﷽•°
رمان دو مدافع🕊
#part73
سوار شدم و با هم به رستوران آرامی رفتیم.
آنجا از علی گفت... از پدرش که مرد جانباز و مرد با آبروی است...
از علی که مثل من گرافیک میخواند...
از مادرش گفت که خیاطی می کند...
از خواهرش گفت که در حوزه درس میخواند و از وضع مالی معمولیشان گفت...
از اینکه برایم سخت نیست با مشکلاتشان بسازم و خلاصه از هر دری حرف زد و جواب گرفت...
من_ داداش شاید با فربد زندگی آروم و بی دغدغه ای داشته باشم، اما حتی یه روز از زندگی با سیدو با صد سال زندگی با فربد عوض نمیکنم...! من پای علی هستم.
حتی اگه سختی بکشم...!
و لبخند گرم بهآمین بود که دل گرمم می کرد اما با یاد اوری اینکه شاید بابا و مطمئنا مامان مخالف اند، تمام حس های خوبم باد هوا میشد...
قرار بود زحمت راضی کردن بابا و مامان بیفته گردن بهامین و نقش من فقط ارسال اس ام اس به سید با مضنون
" سلام. خوب هستین؟ من مقداری وقت نیاز دارمبرای فکر کردن"
چند روزی از آن ماجرا می گذشت و من مشغول درس خواندن، وقت هیچ کار دیگری را نداشتم.
انقدر ذهنم مشغول درس بود که جز اخر شب ها که فکر علی مثل ستاره ای دنباله دار از ذهنم میگذشت، دیگر وقت فکر کردن به او را نداشتم.
در جواب پیامم گفته بود تا هر وقت بخواهم میتوانم فکر کنم و او منتظر میماند.
جزوه هایم روی تخت پخش بودند و سخت با مسئله ای درهم درگیر بودم که صدای در اتاقم بلند شد.
" بیا تو" کوتاهی گفتم و سعی کردم ورقه ها را کمی سرو سامان بدهم.
سایه سری را بالای سرم حس کردم، سر بالا بردم.
بابا بود.
صندلی کامپیوترم را سمت خودش کشید و نشست.
✍به قلم بهار بانو سردار
#ادامہ_دارد...
𝕵𝖔𝖎𝖓 ↯
@azshoghshahadat
🦋
✨🦋
🦋✨🦋
✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋
✨🦋✨🦋✨🦋
🦋✨🦋✨🦋✨🦋
🌷ازشوقشھادٺ🌷
🦋✨🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋 🦋✨🦋 ✨🦋 🦋 •°﷽•° رمان دو مدافع🕊 #part68 اولین فرد خانواده بود که از چ
الوعده وفا، اینم ۶ پارت تقدیم نگاهتون👀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
≺•●🤍🕊●•≻
-
-
دَرونتچِہدٰار؎ڪِہمـٰارا
شیفتِہومَبھوتِتوڪَردھآقـٰا..!シ
#رهبرانه
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
#سرگذشت_ارواح
در عالم برزخ
(قسمت اول)
💠مقدمه:
نوشتار حاضر نوعی برداشت از تجسم و بازتاب اعمال آدمی در جهان آخرت است که با استفاده از آیات و روایات به تصویر ذهنی درآمدهاند و ان شاالله که منشأ تذکر و بیداری قرار گیرد. 🌻لازم به ذکر هست که ما از کتابی استفاده میکنیم که در آن از احادیث و روایات معتبر استفاده شده و مورد تایید عالم گرانقدر «آیت الله جعفر سبحانیست» و مورد استقبال قرار گرفته است...
قسمت اول:
حالت احتضار:
💠چند روز بود که درد سراسر وجودم را فرا گرفته و به شدت آزارم میداد. سرانجام مقدمات مرگ من با فرا رسیدن حالت احتضار فراهم شد. 💥کم کم پاهایم را به سمت قبله چرخاندند. همسر، فرزندان، خویشان و برخی دوستان اطرافم را گرفته بعضی از آنها اشک در چشمهایشان حلقه بسته بود. ❄️چشمانم را به آرامی فرو بستم و در دریایی از افکار فرو رفتم. با خود اندیشیدم که عمرم را چگونه و در چه راهی صرف نموده و اموال هرچند اندک خود را از کدام راه به دست آورده و در کدامین مسیر خرج کردهام. فکرش به شدت آزارم میداد، از شدت اضطراب چشمانم را گشودم. ⚡️در این هنگام ناگاه متوجه سفید پوش بلند قامتی شدم که دستانش را بر نوک انگشتان پاهایم نهاده بود و آرام و آهسته به سمت بالا میکشاند، 🍀 در قسمت پاها هیچگونه دردی احساس نمیکردم اما هرچه دستش به طرف بالا میآمد درد بیشتری در ناحیه فوقانی بدنم احساس میکردم گویا همه دردهای وجودم به سمت بالا در حرکت بود. 🌾تا اینکه دستش به گلویم رسید. تمامی بدنم بی حس شده بود اما سرم چنان سنگینی میکرد که احساس میکردم هر آن ممکن است از شدت فشار بترکد و یا چشمانم از حدقه درآید. 🍃عمویم که پیرمردی ریش سفید بود جلو آمد و با چشمان اشک آلود گفت: عمو جان شهادت را بگو... 🌱من میگویم و تو تکرار کن:
اشهد ان لااله الاالله و اشهد انّ محمداً رسول الله و انّ علیاً ولی الله و ... او را میدیدم و صدایش را میشنیدم. 🔅لبهایم به آرامی تکانی خورد و چون خواستم شهادتین را بر زبان جاری کنم یکباره هیکلهای سیاه و زشتی مرا احاطه کردند و به اصرار از من خواستند شهادتین را نگویم
✅ شنیده بودم شیاطین هنگام مرگ برای گرفتن ایمان تلاش میکنند اما هرگز گمان نمیکردم آنها در اغفال من توفیقی داشته باشند....
ادامه دارد...🔥
نشر این پست ثواب جاریه در پی دارد
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
‹🎙📻›
-
رفاقتبا،امامزمانخیلیسختنیست!
تویاتاقتونیهپشتیبزارین..
آقارودعوتکنین..
یهخلوتنیمهشبکافیه..
آقاخیلیوقتهچشمانتظارمونه!
حاج حسین یکتا
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارزش عاقبت بخیری 💎
شما نمی ترسید⁉️ به قران والله من میترسم✔️
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
@azshoghshahadat
•┈┈••✾❣✾••┈┈•
✒️📃
👌🏼یـــــــ❗️ــــک تلنــــــ⚠️ـــــگر
☀️ امام صادق فرمودند:
یکی از #دلایل_غیبت (یخاف القتل) ترس از شهادت امام زمانه...
🛡 روزی که شیعه بتواند جان امام زمان رو حفظ کنه ظهور شكل ميگيره.. اولش نمیتونستیم..🛡
🌹 امام حسین به شهادت رسید شيعه نتونست كارى کنه...
تو شهر گارد ویژه گذاشتن، ریختن دور تا دور شهر رو گرفتن که کسی کمک نکنه...
دو نفر مثل حبیب و مسلم بن عوسجه ،به شط زدن، خودشون رو رسوندن...
⭕️ امام کاظم 14 سال توی زندان انفرادی بوده...
کارایی کردن با امام کاظم، رقاصه میاوردن جلوی امام که اذیت بشه،آسیب روحی ببینه.
😔 امام هادی رو متوکل توی زندان انفرادی نگه داشته بود و جلوی حضرت قبر کنده بود و سنگ لحد گذاشته بود جلو چشماش که ببینه، بخیال خودش شکنجه روحی بده...
❓چه کردن با این امامان...❗️
😔 میگن وقتی اومدن پیکر مطهر امام کاظم رو ببرن، یک پارچه انداخته بودن روی امام مثل اینکه پارچه روی زمین بود..اینقدر لاغر شده بود...
❓میفهمید یعنی چی؟ این صبر امامِ..❗️.
خود زندانبان نامه نوشت به هارون میگه این کیه فرستادی اینجا؟
✅ توی زندان همش میگه خدایا شکرت الحمدالله... چه فرصتی برام آماده کردی تنهایی عبادتت کنم...
😔پیکر مطهر حضرت رو روی یک در قرار دادن..پاها از در زده بود بیرون، پاها رو شکستن که اندازه در بشه..
♨️جنایت های عظیمی صورت گرفته،، اما دیگه نخواهیم گذاشت کسی نگاه چپ به امام زمانمون بندازه... اون زمان کسی رو نداشتیم، عده ای نداشتیم... ما پای ولی فقیه وایسادیم...
❓پای امام زمان وای نایستیم؟؟❗️
💭 خدایا ما که سر در نمیاریم اما شاید دیگه وقتشه...
🎤 #سخنرانی استاد رائفی پور
واقعا شرمنده نظرتون رو بگید سوال های شرعی پاسخگو نیستم 👇
https://harfeto.timefriend.net/16310064172856
🌷ازشوقشھادٺ🌷
واقعا شرمنده نظرتون رو بگید سوال های شرعی پاسخگو نیستم 👇 https://harfeto.timefriend.net/16310064172
اگه سوال شرعی دارید باید از مراجع تقلیدتون بپرسید نظر هر کس فرق میکنه شرمنده نمیخوام واقعا مدیونتون بشم🌱