گزارش تصویری دور دوم اردوی تربیتی فرهنگی طرح شهید بهنام محمدی
دانش آموزان شهرستان های دیر،کنگان،عسلویه و جم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙حلول ماه مبارک رجب، ماه مناجات ، استغفار و بندگي و ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام بر امام زمان (عج) و نایب بر حقشان و شما عزیزانِ همراه مبارک باد.💚
🌺 أین الرّجبیون...؟
التماس دعا🙏
🇮🇷 @nojavanbu
...
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
✅@nojavanbu
✨شیخ رجبعلے خیاط تعریف میکرد:
❄️در نیمه شبے سرد زمستانے
در حالے که برف شدید میبارید و تمام کوچه و
خیابان ها را سفید پوش کرده بود ؛
از ابتداے کوچه دیدم که در انتهاے کوچه کسے
سر به دیوار گذاشته و روے سرش برف نشسته است!
🍃باخود گفتم شاید #معتادے دوره گرد است که سنگ کوب کرده❗️
جلو رفتم دیدم او یک جوان است❗️
او را تکانے دادم!
🍃بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه میکنے!
گفتم : جوان مثه اینکه متوجه نیستے !
برف، برف ! روے سرت برف نشسته❗️
ظاهرا مدت هاست که اینجایــے
خداے ناکرده مے میرے‼️
🔹جوان که گویے سخنان مرا نشنیده بود!
با سرش اشاره اے به روبرو کرد!
دیدم او زل زده به پنجره خانه اے!
❌فهمیدم " عاشــــق " شده!
🔹نشستم و با تمام وجود گریستم !!!
🔻جوان تعجب کرد ! کنارم نشست !
گفت تو را چه شده اے پیرمرد!
آیا تو هم عاشـــــق شدے⁉️
🔻گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر میکردم عاشـــــقم......!
❤️" عاشـــق مـــهدے فاطـــمه "❤️
🍃ولے اکنون که تو را دیدم چگونه براے رسیدن به
عشقت از خود بے خود شدے فهمیدم
من عاشق نیستم و ادعایے بیش نبوده !😔
🍃مگر عاشق میتواند لحظه اے به یاد معشوقش نباشد؟؟؟؟
✅از خیابان شهدا آرام در حال گذر بودم!
🔸اولین کوچه به نام شهید همت بود؛نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
🔹دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و ائمه بود.
چه کردی؟
🔸به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: قرآن و نهج البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم.
🔹به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
برای بصیرتت چه کردی؟ حرفی برای گفتن نداشتم...
🔸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
🔹ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...هیبت خاصی داشت...مشغول تدریس بود!مبارزه با هوای نفس،نگهبانی دل...کم آوردم...گذشتم...
🔸هفتمین کوچه انگار کانال بود! بله؛شهید ابراهیم هادی...
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در دنیا خطر لغزش و غفلت تهدیدشان میکرد!
🔹هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را تفحص میکردند!
آنها که اهل عمل به وصیت شهدا بودند.برای ارباب
از کوچه پس کوچه های دنیا!بی شهدا،نمی توان گذشت...
@nojavanbu