eitaa logo
『 ازطُ‌چھ‌پنهان :)؟! 』
8.9هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
612 ویدیو
3 فایل
- بھ‌نامِ‌او!🌙💛 ⸤‌از تۅ چھ پِنھــٰان مݩ همین حۅالے اݦ ...! حۅالے دۅست داشتَنـــت⸣ اَزهـــَـردࢪے‌سُخن↶ 〘 @sokhanpenhan 〙 جَھت‌تبــٰادلات↶ 〘 @tabpenhan 〙 جَھت‌تبلیغات↶ 〘 https://eitaa.com/joinchat/1487930112Cd5c310e460 〙 مدیر↶ 〘 @gol_ii
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله النور..☁️
『 ازطُ‌چھ‌پنهان :)؟! 』
____
یادمه آقاجون یه آینه ی گرد دالبری سبز رنگ می گرفت دستش و مینشست لب باغچه روی اون بلوکای شطرنجی! مادرجون هم شونه و قیچی به دست می ایستاد پشت سرش و سر و گردن آقاجون رو اصلاح میکرد.. همیشه ی خدا هم غر غر آقاجون به راه بود که ببین چه کردی خاتون! خط گردنم کجه و سرمو زخم و زیلی کردی.. مادرجون هم کم نمیاورد و میگفت : کله ی تو کج و کوله س.. به من چه! تا شبم سر هم نق میزدن و دوهفته بعد بازم آقاجون لب باغچه آینه بدست نشسته بود.! چند سال بعد که آقاجون رفت آسمون، یادمه مادرجون هر روز مینشست لب باغچه، آینه ی آقاجون رو میگرفت دستش و زیر لب حرف میزد.. یه روز پرسیدم مادرجون ؟ چی تو این آینه میبینی که تموم نمیشه؟ آینه رو‌ داد دستم و گفت : آدمی وقتی دلش پیش کسی گیره ،خودشو از یاد می بره! به هر جا نگاه میکنه اونو میبینه.. به آینه هم که نگاه میکنه شکل و شمایل خودشو یادش میره.. هرچی میبینه چشمای همون که حواسشو پرت از دنیا کرده! چشمای آقاجونت تو تمام آینه های این خونه س.. مادرجون رفت و من به آینه نگاه کردم.. تو با لبخند به من زل زده بودی..! _نسرین قنواتی_
ماجرای نبودنت را شنیده ای؟؟ :)
کسی چون من،اگر دیدی برای ماندنت جان داد از او بستان تو جانش را،ولی با اون بمان لطفاً! ☁️🍂
چقدر از او نمی دانستی و امیدوار بودی!