eitaa logo
بنیاد چهارم خرداد
412 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
43 فایل
اخبار و گزارش ها از مقاومت در جهان و ایران با محوریت مردم پایتخت مقاومت و شهر نمونه دزفول مدیر کانال: @b4khordad_asli
مشاهده در ایتا
دانلود
جانشین اطلاعات لشکر ولیعصر عج بود. برای یکی از نیروهای اطلاعات یک یادداشت خصوصی نوشت. گفته بود نیروهای اطلاعاتی بخاطر شرایط خاصی که دارند گاهی ممکن است چند روز بی آب و غذا بین نیروهای دشمن گیر‌ بیفتند. هر کسی نمی‌تواند توی اطلاعات بماند. بروید نیروهایی انتخاب کنید که سیم‌شان وصل است و اهل دعا هستند. نيرو‌های واحد بايد هميشه با خدای خود راز ونياز كنند. دعا است كه ما را در عمليات‌ها پيروز كرد و در شناسايی‌ها ما را به آخرين نقاط دشمن رساند و دشمن را هم كور كرد. ما را در پناه خودش حفظ كرد. هر ناهمواري را برای ما هموار كرد وهر مشكلي را براي ما آسان كرد. میگفت اطلاعات جای آدمهايی‌ست که اهل ارتباط با خدا هستند و یک پشتوانه قوی دارند. به مارا‌به‌دیگران‌معرفی‌کنید: ایتا: https://eitaa.com/b_4khordad سروش: http://splus.ir/b_4khordad روبیکا: https://rubika.ir/b_4khordad سایت: http://www.b4khordad.com
بچه‌ها که میرفتند شناسایی، آرام و قرار نداشت. دائم پیگیر احوال شان بود. سراغشان را می‌گرفت که چه اتفاقی افتاد، برنگشتند؟! خواب و خوراک نداشت تا برگردند. وقتی بچه‌ها سلامت بر‌می‌گشتند سجده شکر به جا می آورد. ؛ جانشین اطلاعات عملیات لشکر ولیعصر (عج) به مارا‌به‌دیگران‌معرفی‌کنید: ایتا: https://eitaa.com/b_4khordad سروش: http://splus.ir/b_4khordad روبیکا: https://rubika.ir/b_4khordad سایت: http://www.b4khordad.com
توی اردوها معمولا کارها تقسیم می‌کنند. یکی جارو بزند. یکی غذا درست کند. یکی‌ ظرف‌ها را بشوید. یکی جمع کند. نوبت به یکی از رفقا رسیده بود که ظرف‌ها را بشوید، آمد و گفت ظرف‌ها را نیست. بعدا متوجه شدیم ظرف‌ها را سید هبت فرج الهی و حاج کریم پور محمدحسین شسته بودند. کار همیشه‌شان بود. بی سر و صدا می‌رفتند کارها را انجام می‌دادند. فرماندهان بی‌ریا که با این کارهایشان قلب نیروها را تسخیر کرده بودند. به مارا‌به‌دیگران‌معرفی‌کنید: ایتا: https://eitaa.com/b_4khordad سروش: http://splus.ir/b_4khordad روبیکا: https://rubika.ir/b_4khordad سایت: http://www.b4khordad.com
یک ماهی بود که بعنوان راننده در اطلاعات و عملیات لشکر مشغول شده بودم یک روز که از پادگان کرخه عازم منطقه بودم، گفتند فلانی حالا که منطقه می روید ایشان را هم با خود ببرید. نگاه کردم جوان لاغر اندامی با سری تراشیده که در دستش یک کوله پشتی بود جلوی ستاد لشکر ایستاده بود، با لبخند سلامی گفت و جلوی وانت کنارم نشست. نیم نگاهی به او کردم با خودم گفتم حتما برای سربازی آمده و او را به واحد اطلاعات و عملیات فرستاده اند. از پادگان خارج شدیم توی مسیر ساکت بود و با تسبیحی که دستش بود آرام صلوات می فرستاد. کم کم حوصله ام سر رفت و ازش پرسیدم تازه آمده‌ای جوابش مثبت بود من هم گفتم خوبه، از حالا حساب دستش بیاید و بداند که قراره کجا خدمت کند بنابراین شروع کردم به توضیح دادن و از اهمیت کار اطلاعات برایش گفتن و قدری هم سربسرش گذاشتم! خلاصه بعد از دو سه ساعت به منطقه رسیدیم و وارد قرارگاه شدیم به محض اینکه جلوی سنگر اطلاعات ترمز کردم از ماشین پیاده شدیم یک دفعه دیدم همه بچه‌های اطلاعات و عملیات آمدند و دور او را گرفتند و زیارت قبول می گفتند من مانده بودم که این سرباز کیه که اين قدر مورد توجه و احترام بچه‌ها ست! پرسیدم کیه؟ گفتند ایشان حاج کریم پور محمد حسین جانشین اطلاعات و عملیات لشکر است که تازه از مکه برگشته. خجالت کشیدم جلو بروم وقتی روبوسی بچه‌ها با تمام شد و راهی سنگر شدند حاج کریم آمد و دست انداخت گردن من و گفت بیا داخل سنگر اینجا نمان... @b_4khordad