eitaa logo
حوزه حضرت خدیجه (س)
131 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
10.4هزار ویدیو
724 فایل
شبهات و سوالات بصیرتی خود را به ادمین انتقال دهید و پاسخ را از کارشناسان ما دریافت کنید؛ ادمین: @zhmpour60
مشاهده در ایتا
دانلود
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄* چگونه مي توان يک فرد ناراضي از وضع موجود را به حضور پای صندوق رأی ترغیب كرد؟ در مواجهه با این قبیل افراد در ابتدا باید بررسی شود در ذهن آنها چه عامل یا عواملی مانع از حضور و مشارکت در انتخابات شده است. معمولا افراد یا از سر بي اعتمادی به دولت و سیستم حکومتی مشارکت نمی کنند یا از روی نارضايتي اجتماعی و انتظاراتی که داشته اند، اما در انتخابات های پیشین برآورده نشده است، یا این که اساسا، نسبت به اهمیت و ضرورت انتخابات ناآگاه هستند. طبیعی است که باید با هر سنخ از این افراد رفتار تبیینی و عملی متناسب داشت. البته در حوزه جلب رضایت عمومی از عملکرد ساختارها و کارگزاران لازم است بخش های مختلف وارد عمل شوند و اقداماتی در راستای حل مشکلات و جلب رضایت مندی مردم انجام دهند. اما برای کسانی که ناآگاه از وضعیت و اهمیت انتخابات در تغییر وضعیت موجود هستند یا نسبت به انتخابات و اثربخشی آن و حتی کفایت دولت و نظام سیاسی در ساماندهی امور دچار تردید و شبهه شده اند، باید سعی شود تا وظیفه ملی و شرعی بودن شرکت در انتخابات برای آنها تبیین شود. ثانیاً مزایا و کارکردهای حضور حداکثری در انتخابات و ثالثاً تبعات و خسارت های عدم مشارکت در انتخابات مورد توجه قرار گیرد. واقعیت آن است که هرگز ضعف ها و نارسایی های موجود نمیتواند سبب غفلت از پرداختن به مصالح کلان کشور و منافع عامه شود. بر این اساس، درست است که در جامعه مشکلات و تبعیض هایی وجود دارد، اما این نارسایی ها نباید موجب غفلت از حضور در انتخابات شود. باید این موضوع برای مردم تبیین شود که اتفاقاً با شرکت در انتخابات و انتخاب فرد اصلح و کارآمد و همچنین با مطالبه ی عمومی حل مشکلاتی چون مبارزه با تبعیض، فساد، ناکارآمدی و... از کاندیداها، می توان امیدوار بود که گامهایی برای رفع این نقیصه ها (ناکارآمدی ها و ضعف عملکردها)برداشته شود، اما با عدم حضور در انتخابات و نرساندن مطالبه ی خود به گوش مسئولان نمی توان امیدوار بود که برای تحقق مطالبات ما قدمی برداشته شود. شرکت نکردن در انتخابات به صورت ناآگاهانه، نتیجه ای جز استمرار وضع موجود ندارد. علاوه بر این، باتوجه به نقشی که انتخابات می تواند در افزایش پرستیژ بین المللی کشور و نظام جمهوری اسالمی داشته باشد، باید مزایای مشارکت و خسارت های عدم شرکت در انتخابات برای این قبیل افراد تبیین شود. از جمله اینکه عدم شرکت در انتخابات ممکن است باعث تنگتر شدن حلقه ی تحریم های ضدایرانی و در مرحله بعد بروز مخاطراتی برای امنیت ملی کشور شود. این موضوع آن قدر اهمیت دارد که رهبر معظم انقالب در دیدار با مردم تبریز به مناسبت 29 بهمن در سال گذشته؛ «مشاركت مردم در انتخابات را موجب خنثي سازی طراحيهای دشمنان انقلاب و تضمین امنیت ملي كشور» بیان کردند. همچنین ترسیم صحیح وضعیت امروز ما در جهان و اشاره درست به جبهه بندی نظام سلطه و استکبار با تمام توان در برابر جبهه ی انقلاب اسلامی و مقاومت، می تواند در پرتو آگاهی بخش به مردم نسبت به توطئه بزرگ ی که دشمن در پیامد عدم مشارکت و یا کاهش مشارکت برای ملت ایران تدارک دیده، مشارکت آفرین باشد. امروز دو جبهه روياروی هم قرار دارد؛ یکی ، جبهه متحد دشمنان انقلاب اسلامي اعم از سران و سیاست مداران نظام سلطه جهانی و صهیونیسم بین الملل و معاندان و معارضان نظام اسلامی که کارنامه سیاهی از تحمیل جنگ تا ترورهای وحشیانه و تحریمهای ظالمانه و ضد انسانی علیه ملت ایران دارند تا عوامل خودفروخته و مزدور آنان در امپریالیسم رسانه ای و تروریسم فرهنگی که یک صدا ملت ایران را به عدم مشارکت فرامی خوانند. دیگری، جبهه وفاداران به انقلاب اسلامي است که با وجود زخم ها و آسیب هایی که از عملکرد لیبرال ها و غرب زده ها در امور کشور بر پیکر دارند، همچون سردار و دیگر دلاورمردان، همچنان راه عزت اسلامی و پیشرفت انقلاب را در ولایت مداری و پیروی از رهبر فرزانه انقلاب می دانند. مردم همیشه در همه انتخابات ها با بصیرت مثال زدنی تلاش کرده اند در جبهه دشمن ایفای نقش نکنند و این بار هم انشاالله همین مسیر را طی خواهند کرد و صحنه های با شکوهی از انسجام و وحدت ملی را به نمایش خواهند گذاشت.
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄* ❓چرا شورای نگهبان فقط افراد صددرصد انقلابی را تایید صلاحیت نمی کند تا آینده کشور و مسیر درست حرکت نظام اسلامی تضمین شود ؟ برای پاسخ به این سوال به چند نکته باید توجه نمود: 🔹 ابتدا باید توجه نمود که مسئله صلاحیت ها را می توان دال مرکزی توزیع قدرت در نظام سیاسی در اسلام دانست .در نظام اسلامی هیچ مسند قدرتی نیست که صاحب آن بدون داشتن صلاحیت ،مشروعیت تکیه زدن بر آن را داشته باشد . هر فرد در نظام اسلامی اگر به اندازه ذره‌ای از قدرت برخوردار باشد ،باید به همان اندازه از صلاحیت برخوردار باشد، و گرنه حق اعمال آن قدرت را ندارد و قدرت مذکور نامشروع خواهد بود .به واقع ،صلاحیت رمز مشروعیت به حساب می‌آید و این منطق جاری در نظام اسلامی است که حاصل آن شایسته‌سالاری و تکیه زدن صاحبان صلاحیت بر مسند قدرت است . 🔹در نظام اسلامی برای تحقق شایسته‌سالاری، فرایندی دو مرحله ای طرح‌ریزی شده است. شورای نگهبان نهاد مرجعی است که مطابق با قانون اساسی بررسی صلاحیت‌ها در انتخابات مختلف کشور را بر عهده دارد .شورای نگهبان با استعلام از نهادهای قانونی اطلاعات، اعم از دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی صلاحیت حداقلی نامزدها را مطابق با قانون نوشته شده کشور بررسی می‌کند و صالحان را به جامعه معرفی می کند. اما گام دوم احراز صلاحیت ها که از آن می توان به عنوان احراز صلاحیت حداقل و حداکثری یاد کرد، برعهده مردم گذاشته شده است . آنچه از آن به عنوان انتخاب اصلح یاد شده است، به واقع مرحله تکمیلی و پایانی احراز صلاحیت هاست که تشخیص و انتخاب آن به مردم واگذار شده است نه مسئولان و نخبگان. 🔹 اگر قرار باشد که اصلح را نیز شورای نگهبان معرفی کند ،دیگر مفهوم انتخاب مردمی رنگ خواهد باخت و نظام مردم سالاری دینی به نظامی نخبه سالار و دیکتاتوری تبدیل خواهد شد که رای مردم در آن جایی ندارد و نخبگان و اقلیت حاکم به جای مردم تصمیم می‌گیرند ! 🔹در میان نامزدهای انتخاباتی باید تنوعی از گرایش‌ها و سلیقه های مختلف نیز باشد تا مردم با سلیقه های مختلف گزینه ای را برای انتخاب داشته باشند، وگرنه رغبتی برای شرکت در انتخابات نخواهند داشت و حاصل آن کاهش مشارکت خواهد بود که در تعارض با سیاست مشارکت حداکثری نظام اسلامی است . 🔹توجه داشته باشیم که مفهوم انقلابی‌گری مفهومی تشکیکی است .بدین معنا که همه از صفت انقلابی‌گری به یک اندازه برخوردار نیستند. اما کمرنگی در انقلابی گری به معنای خروج از دایره آن نیست. توضیحات رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره روشنگر است: « انقلابی گری مقول به تشکیک است .ممکن است یک نفر نسبت به مفاهیم انقلاب و عمل انقلابی بهتر حرکت کند، یک نفر به آن خوبی حرکت نکند، اما در همان راه دارد حرکت می‌کند . اینکه ما هر کسی خوب حرکت نکرد یا به طور کامل حرکت نکرد را متهم کنیم به غیر انقلابی یا ضد انقلابی این هم خطا است؛ نه ،ممکن است یک نفری صد درجه میزان حرکت او ارزش دارد، یک نفری کمتر ارزش دارد، یک نفری از او کمتر ارزش دارد، اما همه در این راه حرکت می کنند. مهم این است که آن شاخص ها تطبیق بکند.»(۱۳۹۵/۳/۱۴)
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄* ❓ يکي از سوالات مهم اين روزها، سوال از نسبت سپاه با انتخابات رياست جمهوری است. سیاست سپاه مبني بر عدم ورود مصداقي در انتخابات، در عین ترغیب به مشاركت حداكثری و ضرورت انتخاب اصلح چگونه محقق ميشود؟ سپاه یک نهاد انقلابی است که اقدام و عمل و رفتار سیاسی دارد، امّا نه مثل یک حزب سیاسی. سپاه، باند و گروه سیاسی نیست و تابع احزاب و گروههای سیاسی هم نیست و اجازه هم نمی دهد احزاب و گروه های سیاسی بخواهند در درون سپاه ورود کنند. سپاه در ورود به حوزه سیاسی قلمرو مجاز و ممنوعه دارد، یعنی مجاز است کارها و اقداماتی را انجام دهد و همچنین از انجام یکسری کارها ممنوع شده است. این قلمرو مجاز و ممنوعه در اسنادی همانند قانون اساسی، اساسنامه، آئین نامه انضباط و دکترین رفتار سیاسی سپاه مشخص شده است. سند بالادستی *«دکترین رفتار سیاسی سپاه»* با 12 اصل و تعدادی شاخص های تجویزی(بایدها)و تحذیر ی(نبایدها) ، که مبتنی بر مفاد قانون اساسی ، اساسنامه سپاه، فرامین امام و رهبری تدوین و از سوی نماینده محترم ولی فقیه و فرمانده محترم کل سپاه ابلاغ شده است، تلاش کرده با روشن کردن این نسبت، نه بیتفاوت به بایدها از جمله تلاش برای مشارکت آفرینی حداکثری و انتخاب اصلح باشد و نه اذن ورود مصداقی کارکنان و سازمان سپاه در انتخابات را مجاز می شمارد. علاوه بر این، برای انتخابات1400 ،سندی در آبان و بهمن ماه سال گذشته به ترتیب با امضاهای نماینده محترم ولی فقیه و فرمانده ی محترم کل سپاه به همه رده های سپاه و بسیج ابلاغ شده است که پنج هدف راهبردی را مشخص کرده و کنش سپاه در انتخابات را معطوف به تحقق این اهداف پنجگانه کرده است . در راس این اهداف، زمینه سازی، بسترسازی و کمک به مشارکت حداکثری مردم درانتخابات و تبیین معیارها و ملاک های انتخاب اصلح مطابق با بیانات و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب است. بنابراین، سپاه در قبال انتخابات بی تفاوت نیست اما یک حزب سیاسی هم نیست که رفتار سیاسی حزبی داشته باشد ؛ بلکه در راستای عمل به دکترین رفتار سیاسی، دنبال تحقق انتخاباتی دشمن شکن، امن، با مشارکت بالا و با رویکرد صیانت از هویت سازمانی سپاه، از ورود مصداقی به انتخابات و هزینه کردن سپاه برای رای آوری جریانات و افراد نیز ممانعت به عمل آورد.
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄* ❓ يکي از سوالات مهم اين روزها، سوال از نسبت سپاه با انتخابات رياست جمهوری است. سیاست سپاه مبني بر عدم ورود مصداقي در انتخابات، در عین ترغیب به مشاركت حداكثری و ضرورت انتخاب اصلح چگونه محقق ميشود؟ سپاه یک نهاد انقلابی است که اقدام و عمل و رفتار سیاسی دارد، امّا نه مثل یک حزب سیاسی. سپاه، باند و گروه سیاسی نیست و تابع احزاب و گروههای سیاسی هم نیست و اجازه هم نمی دهد احزاب و گروه های سیاسی بخواهند در درون سپاه ورود کنند. سپاه در ورود به حوزه سیاسی قلمرو مجاز و ممنوعه دارد، یعنی مجاز است کارها و اقداماتی را انجام دهد و همچنین از انجام یکسری کارها ممنوع شده است. این قلمرو مجاز و ممنوعه در اسنادی همانند قانون اساسی، اساسنامه، آئین نامه انضباط و دکترین رفتار سیاسی سپاه مشخص شده است. سند بالادستی *«دکترین رفتار سیاسی سپاه»* با 12 اصل و تعدادی شاخص های تجویزی(بایدها)و تحذیر ی(نبایدها) ، که مبتنی بر مفاد قانون اساسی ، اساسنامه سپاه، فرامین امام و رهبری تدوین و از سوی نماینده محترم ولی فقیه و فرمانده محترم کل سپاه ابلاغ شده است، تلاش کرده با روشن کردن این نسبت، نه بیتفاوت به بایدها از جمله تلاش برای مشارکت آفرینی حداکثری و انتخاب اصلح باشد و نه اذن ورود مصداقی کارکنان و سازمان سپاه در انتخابات را مجاز می شمارد. علاوه بر این، برای انتخابات1400 ،سندی در آبان و بهمن ماه سال گذشته به ترتیب با امضاهای نماینده محترم ولی فقیه و فرمانده ی محترم کل سپاه به همه رده های سپاه و بسیج ابلاغ شده است که پنج هدف راهبردی را مشخص کرده و کنش سپاه در انتخابات را معطوف به تحقق این اهداف پنجگانه کرده است . در راس این اهداف، زمینه سازی، بسترسازی و کمک به مشارکت حداکثری مردم درانتخابات و تبیین معیارها و ملاک های انتخاب اصلح مطابق با بیانات و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب است. بنابراین، سپاه در قبال انتخابات بی تفاوت نیست اما یک حزب سیاسی هم نیست که رفتار سیاسی حزبی داشته باشد ؛ بلکه در راستای عمل به دکترین رفتار سیاسی، دنبال تحقق انتخاباتی دشمن شکن، امن، با مشارکت بالا و با رویکرد صیانت از هویت سازمانی سپاه، از ورود مصداقی به انتخابات و هزینه کردن سپاه برای رای آوری جریانات و افراد نیز ممانعت به عمل آورد.
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄* * ❓دولت جوان انقلابي(حزب اللهي )چه ويژگي هايي دارد كه مي تواند حلال مشکلات كشور باشد؟ * لازم به ذکر است که منظور از واژه «جوان» در دولت جوان حزب اللهی یا دولت جوان مومن انقلابی، صرفا براساس معیار سن و سال تقویمی افراد تعیین نمی شود، بلکه «جوان» در اینجا مفهومی استعاری است که بر صدق وجود ویژگی ها و اوصاف جوانی اعم از مسئولیت پذیری ، پیشگامی، چابکی، نشاط ، چالاکی، روحیه پیگیری و جهادی داشتن برای به ثمر رساندن سیاست ها و برنامه‌ها در دولت دلالت دارد. به بیان دقیقتر، در دولت جوان حزب الله، لازم نیست شخص رئیس جمهور جوان باشد بلکه منظور داشتن روحیه و رویکرد جوانانه در دولت برای کار بیشتر و جهادی تر است. دولت جوان حزب اللهی، دولتی برخوردار از روحیه و انگیزه جهادی، ولایت مداری، نشاط کاری و کارآمدی برای حل مشکلات کلان کشور است. چنین دولتی در بزنگاههای اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و بین‌المللی به جای بهانه تراشی برای فرار از مسئولیت، از تمامی ظرفیت های موجود کشور و محیط پیرامونی آن برای رفع موانع حرکت نظام جمهوری اسلامی به سمت اهداف مادی و معنوی خود، بهره می برد. آنچه که اعتبار بخش به این گزاره ادعایی است، همانا تجربیات مختلف موفق برای خنثی سازی تحریم ها در داخل کشور در بزنگاههای بحرانی و خطیری همانند دوران دفاع مقدس و سازندگی و تقویت قدرت بازدارندگی دفاعی و خوداتکایی صنعتی کشور است. با توجه به برخی از برداشت های نادرست از مفهوم دولت جوان حزب اللهی، مقام معظم رهبری در تاریخ 29 اردیبهشت 1399 در بخشی از بیاناتشان در نشست تصویری با مجموعه ای از جوانان دانشجو و تشکل های دانشگاهی، با اشاره به لزومِ داشتن دولت جوان حزب اللهی، فرمودند: «مکرر گفته ام که به چنین دولتی معتقد و امیدوارم، اما معنای این حرف صرفا این نیست که یک جوان سی و چند ساله رئیس دولت باشد؛ بلکه معنای دولت جوان حزب اللهی، یک دولت سرپا، پای کار، آماده و با نشاط است که بتواند کار کند و خسته و از کار افتاده نباشد. بعضی ها تا سنین بالا به یک معنا جوان هستند، همین شهید عزیزی که شما اسم بردید یعنی شهید سلیمانی عزیز که بنده شب و روز به یادش هستم، ایشان نزدیک 60 سال سن داشتند و جوان نبودند، اگر 10 سال دیگر هم زنده می ماند، و بنده هم زنده می ماندم و بنا بود که من مشخص کنم، او را در همینجا نگه میداشتم و کنار نمی گذاشتم.» *
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄* * ❓ گفته مي شود اگر در انتخابات، دولتي انقلابي به قدرت برسد، جنگ ميشود، چقدر اين ادعا قابل قبول است؟ * این گزاره برای رقیب هراسی در میان مردم از سوی جریان غیرانقلابی مطرح می شود. اعتبار این ادعا به اندازه این ادعا که گفته می شود در آمریکا دموکرات ها مؤدب تر و صلح طلب تر از جمهوریخواهان هستند ، می باشد؛ زیرا تاریخ ثابت کرده است که خشنترین اقدامات علیه ملت ایران ازجمله تحریم های ظالمانه را دموکرات ها(همانند دولت دموکرات کلینتون و اوباما) انجام داده اند. به هر حال در رد این ادعا می توان به چند نکته اشاره کرد: 1 -تهدید نظامی ایران با این گزاره که «همه ی گزینه ها روی میز است»، جزو لفاظی های دائمی بیگانگان بویژه آمریکایی هاست که گاه و بی گاه تکرار می شود. با این حال، آنچه مانع عملی شدن این تهدیدها می شود، نه وجود دولت یا دولت هایی با ادبیات مذاکره و دیپلماسی است، بلکه توان بازدارنده دفاعی کشور است که در سایه ی هدایت های عالمانه رهبری و مجاهدت های انقلابی نیروهای مسلح ایجاد شده است . 2 -تجربه، عکس مفروض نهفته در سؤال را اثبات می کند؛ بدین معنا که افزایش ادبیات تهدید نظامی علیه ایران همواره در شرایطی صورت گرفته که دشمنان از طریق مذاکره موفق به کسب امتیازات چی از ایران شده و تصور کرده اند که توانسته اند ایران را تضعیف کنند. به عنوان مثال، شاید بتوان گفت که بیشترین حجم تهدید نمایی دشمنان در برهه بعد از انقلاب را در روزهای پایانی دولت ترامپ دیدیم. این در حالی بود که دولتی در ایران روی کار بود که ادبیات و گفتمانش مبتنی بر مذاکره و تعامل بود. 3 -اتفاقاً روی کار آمدن یک دولت انقلابی می تواند سایه تهدید را بیش از پیش از سر کشور کم کند؛ زیرا این دولت با کارآمدسازی دستگاه ها در حوزه های مختلف، به ترمیم نقاط ضعف کشور می پردازدو مانع از تهدیدنمایی های دشمنان می شود. *
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄* ❓بزرگترين انحراف و لغزش احمدی نژاد چیست؟ چرا جريان انقلابي راهش را از وی جدا كرد؟ احمدی نژاد چهره سیاسی بود که با بالا بردن پرچم عدالت خواهی و انقلابی گری و احیاء آرمانهای امام و انقلاب در سال 1384 مورد توجه نیروهای انقلاب و مردم قرار گرفت و توانست بر رقیب سرسخت خود پیروز شود. اما پس از پیروزی به و یژه از نیمه دولت دوم مسیری را در پیش گرفت که انتهای آن واگرایی و خروج از دایره نیروهای انقلاب بود! در واقع، این احمدی نژاد بود که با فاصله گیری از اندیشه های انقلابی و آرمانهای امام و رهبری به گونه ای مسیر خودش را از جریان انقلابیی جدا کرد که تلاش ها و دلسوزی های فراوان نیروهای انقلابی برای حفظ وی در این مسیر به دلیل پاره ای ویژگی های شخصیت ی میسر نشد!! بزرگترین انحراف و لغزش احمدی نژاد را می توان در سه عامل *ولایت مداری، استحاله فکری و سازش در برابر دشمنان* ذکر کرد. متاسفانه احمدی نژاد در کنار نقاط قوتی که به ویژه در دولت اولش داشت، از نقاط ضعف هایی نیز رنج می برد که در نهایت همان نقاط به پاشنه آشیل وی تبدیل شد و سرنوشت او را از اردوگاه نیروهای انقلاب جدا کرد. برخی از این نقاط ضعف عبارتند از؛ 1 -غرور، خودشیفتگي و فاصله گرفتن از ولایت که با خانه نشینی 11 روزه آشکار شد و روز به روز بر آن افزوده گردید. 2 -روحیه خود محوری و خودسری و خود نخبه بیني،یکی از معضلات شخصیتی او بود که اجازه نمی داد انتقادات و راهنمایی های دیگران بر او کارگر افتد و مانع انحراف وی شود. 3 - اسیر شدن در حلقه جريان انحرافي و اعتماد بیش از حد به آنها کافی بود که روز به روز شاهد واگرایی بیشتر او از اردوگاه نیروهای انقلاب باشیم. این حلقه به تدریج احمدی نژاد را از دوستان و مشاوران دلسوز و انقلابی اش دور کرد و در دایره تنگ مشایی و بقایی و ... محدود نمود و امکان اثرپذیری و تفکر صحیح را از او گرفت! 4 -گیر كردن در حلقه مشاوران محدود، وی را در مسیر شاذگرایی قرار داده و مواضعی را در گفتار و رفتار از او ثبت کردکه با گفتمان انقلاب اسلامی و ولایت فاصله داشته و دارد. به تدریج این عملکرد حساسیت نیروهای انقلاب را نسبت به وی دو چندان کرد، تا آنجا که کار وی در ماجرای عزل وزیر اطلاعات به مقابله مستقیم با رهبری و تمرد و خانه‌نشینی انجامید. روند فاصله گیری احمدی نژاد از نظام و رهبری بعد از دوران ریاست جمهوری روزافزونتر شد تا جائی که در انتخابات 1396 بر خلاف توصیه رهبر معظم انقلاب برای نامزدی انتخابات ثبت نام کرد و شورای نگهبان صلاحیت وی را احراز نکرد و در شرایط امروز به نظر برخی تحلیل گران وی به گونه‌ای سخن می گوید و رفتار میکند که تمایلش برای حفظ شهرت و زیست رسانه ای و لیدری جریان اپوزیسیون داخلی با هدف هزینه سازی برای نظام اسلامی مشهود است.