امسال همه با لباس نو کنار سفره هفت سین می نشینیم...♥️
#تقسیم_شادی
#جشن_نیکو_کاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥴 واکنش #عبدالحمید وقتی شنید مردم استان #سیستان_و_بلوچستان حضور بالای ۶۰درصدی در #انتخابات داشتن 😂
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🚖برخورد پلیس راهور با مدیر متخلف دولتی و اعمال قانون او
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
#مرغ_همسایه
#زن
⚛ #اروپا همان است که همان است
▪️واقعیت را بخواهید اروپای قبل از رنسانس با اروپای بعد از رنسانس در تحقیر زن هیچ تفاوتی نکرده بلکه با تغییر شیوهها و بهرهمندی از جاذبه جنسی آن را برای مخاطب شیرین کرده است. درتصاویری که از تاریخ اروپا به جامانده و مشاهده میکنید، مردان برای تحقیر و تنبیه زنان از پوزهبند استفاده میکردند، و بدتر از آن زنانی که پوزه بند بسته بودند را شوهرانشان در شهر میچرخاندند و از مردم میخواستند بر سر آنها تف کنند تا تأدیب شوند. باید افتخار کنیم زمانیکه ما در سرزمین اسلامی منزلت زنان را آموزش میدادیم و حدیث زن ریحانه و بهشت زیر پای مادر را نقل میکردیم غربیها اینگونه زن گردی کرده و آنها تحقیر میکردند.
▪️اما فیلم دوم اروپای امروزی است. تحقیر چند زن بی خانمان برای تفریح و سرگرمی توسط همان اروپاییان
‼️حال شاید عدهای بگوید مگر در کشور ما زنی تحقیر نشده یا کتک نخورده است؟ باید بگوییم در هر جامعه افراد خشن و پرخاشگر وجود دارد اما انچه که مهم است معماری فرهنگی جامعه است. آیا جامعه ما اجازه تحقیر زنان توسط شوهرانشان را به آنها داده و یا با آنها همکاری کرده است؟ ایا ارزشهای اجتماعی ما به مردان اجازه داده که زنان خود را آزار دهند؟
✍عالیه سادات
___________________
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚
بچه های ایران 🇮🇷
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #رمان📙 #قصه_دلبری #قسمت_چهل_و_یکم بهش گفتم چرا فقط مردا رو راه میدن منم میخو
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#رمان📙
#قصه_دلبری
#قسمت_چهل_و_دوم
نمیرفت از خُدام تقاضای تبرکی کند.
میگفت:« اقا خودشون زوار را میبینن.اگه لازم باشه خدام رو وسیله قرار میدن»
معتقد بود همان آب سقاخانه ها و نفسی که تو حرم میکشیم همه مال خود اقاست😍
روزی قبل از روضه داخل رواق حوس چایی کردم.
گفتم: « اگه الان چایی بود چقدر میچسبید! هنوز صدای روضه می امد ک یکی از خدام دوتا چایی برایمان آورد.. خیلی مزه داد»😁
برنامه ریزی میکرد تا نماز ها را داخل حرم باشیم.
تا حال زیارت داشت در حرم میماند.
خسته ک میشد یا میفهمید من دیگر کشش ندارم، میگفت: نشستن بیخودیه!
خیلی اصرار نداشت دستش را ب ضریح برساند. مراسم صحن گردی داشت.
راه می افتاد در صحن ها دور حرم میچرخید. درست شبیه طواف😢
از صحن جامع رضوی راه می افتادیم، میرفتیم صحن کوثر بعد انقلاب، ازادی جمهوری تا میرسیدیم باز به صحن جامع رضوی.
گاهی هم در صحن قدس یا رو ب روی پنجره فولاد داخل غرفه ها مینشست و دعا میخواند و مناجات میکرد ..
چند بار زنگ زدم اصفهان جواب نداد..
بعد خودش تماس گرفت.
وقتی بهش گفتم پدر شدی، بال در اورد!😍
بر خلاف من ک خیلی یخ برخورد کردم!
گیج بودم، ن خوشحال ن ناراحت..
پنچ شنبه و جمعه رو مرخصی گرفت و خودش رو زود رساند یزد
با جعبه کیک وارد شد
زنگ زد ب پدر و مادرش مژده داد❤️
اهل بریز و ب پاش ک بود، چند برابر هم شد😬
از چیزایی ک خوشحالم میکرد دریغ نمیکرد: از خرید عطر و پاستیل و لواشک خریده تا موتور سواری.
با موتور من را میبرد هیئت...
هر کس میشنید کلی بد و بیراه بارمان میکرد:« مگه دیونه شدین؟
میخواین دستی دستی بچتون رو ب کشتن بدین؟؟؟»
حتی نقشه کشیدیم بی سر و صدا بریم قم.
پدرش بو برد و مخالفت کرد☹️
پشت موتور هم میخواند و سینه میزد..
حال و هوای شیرینی بود .دوس داشتم
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
____♡_بچه های🇮🇷ایران_♡____
🆔کانال @b_iran
💚
🤍❤️
❤🤍💚