فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و عشــ♥️ـق همان عهدی بود که مادرش با خدا بست!
فرزندش را بدرقه کرد تا برود که اسلام بماند... :)🌱
#روایت_فتح_راهیان
✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
#دلنوشته 📜🙃🍃
#کد_۱۱
وقتی که به طلائیه مقر حضرت ابالفضل العباس علیه السلام رسیدیم، به سه راهی شهادت رفتیم وقتی که روایت شهدا را شنیدم شهدایی که پیغام زمان شهادت به آنها الهام شده بود و راه و روش حضرت اباعبدلله الحسین علیه السلام را در پیش گرفته بودند و درست مانند شهدای کربلا با لبه تشنه به شهادت رسیدند و مادرانی که دنبال یه نشونه از طرف بچه هاشون بودند، ماجرای نام گذاری حسینیه ی حضرت ابولفضل و ابولفضل ها و عباس هایی که تو طلائیه پیدا شدند با دست قطع شده و شرایط رزمنده ها از شهدا خواستم که کمکم کنند حداقل یکم بتونم مانند آنها رفتار کنم و شرمنده ی آنها و امام حسینعلیه السلام نشم، انگار جای جای طلائیه اسم خدا رو فریاد می زد انگار یک قطعه از بهشت بود که هیچ وقت نمی خواستی از آنجا دور بشی .
روز آخر رسید و آخرین یادمان که ما می رفتیم شلمچه بود، فکر اینکه دارم از این سرزمین مقدس و این آرامش دور میشم برام دردناک بود وقتی که سر به روی خاک پاک شلمچه می گذاشتی و با شهدا حرف می زدی انگار دیگر در این دنیا نبودی، با هر سختی ای که بود از شهدا دل کندم تو این سفر، شهدا با من خیلی حرف زدن خیلی چیز ها رو یادآوری کردند، من از شهدا یاد گرفتم گذشت یعنی چی؟ معنای عشق چیه؟ رفیق واقعی چه رفیقیه؟ اینکه حجابه من چقدر با ارزشه! اینکه با رضایت پدر و مادره که میشه رضایت خدا رو هم کسب کرد! اینکه برای خدا باید از ارزشمند ترین چیزات بگذری حتی از خودت .
امیدوارم که منم بتونم راه این انسان های غیور را ادامه دهم و شرمنده آنها نشم راستی من الان یه رفیق شهید هم دارم که می تونم حرفامو بهش بزنم و ازش درس های بیشتری بگیرم...🌷🌷🌷🌷🌷
✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرستو های خسته ای بودیم که از همنشینی با شهدا وجودمان آرام شد....
#روایت_فتح_راهیان
✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
🦋🍃🌷🦋🍃🌷🦋🍃🌷🦋🍃
💢 جلسه دوم #بچههایایران
پنجشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۱۱
⏰ ساعت ۱۰ صبح
🔰 گلستان شهدای اصفهان
🌟 سالن شمع (فرهنگسرای پایداری) روبروی #قطعهشهدایگمنام
🌐 کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
دلم برای شهدا گرفته است،آنقـــــدر که گاهی اضافه اش از چشمانم می چشکد...)💔
#دلتنگی
#روایت_فتح_راهیان
✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
شهیدان از بهترین و گرانبها تریک چیزی که در دنیا داشتند یعنی از جانشان گذاشتند...
#دلتنگی💔
📽#روایت_فتح_راهیان
✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
#دلنوشته 📜🙃🍃
#کد_۱۲
من آنچنان که باید پایبند حجابم نبودم .نمی گویم که اصلا حجاب نداشتم و نماز نمیخواندم ؛اصلا اینطور نبود نماز ام را میخواندم . پشت رهبر و اسلام هم بودم اما آنطور که باید نه...
وقتی بحث راهیان نور پیش آمد زمزمه هایی در کلاس به راه افتاد بیشترین حرفی که بین بچه ها رد و بدل میشد حرف راهیان بود یکی میگفت میرم یکی میگفت نه از این جور حرفا توی کت من نمی رود یکی هم از راه دور و خطر تصادف میترسید .اما دغدغه من این نبود ترس این در جانم بود که شاید لایق این سفر نباشم شاید اصلا شهدا من را نطلبیده باشند بیشترین حاجتی که در دل داشتم و بعد از نماز از خدا میخواستم این بود که کمکم کند بروم، حتی ۲هزار صلوات هم نذر کردم تا قسمت من هم بشود...
بلاخره شهدا من را طلبیدند و من و دیگر دوستانم به راه افتادیم ..از حال و هوای طلائیه و شلمچه نمیگویم چون باید خودت حس کنی باید لذت و شیرینی اش را خودت بچشی فقط آنقدر میگویم که وقتی در سه راهی شهادت قدم گذاشتم قلبم لرزید وقتی راوی از شهدا گفت قلبم در سینه فشرده شد نمیتوانم حس و حالم را توضیح بدم فقط میتوانم بگویم که تا کنون انقدر گریه نکرده بودم نفسم از شدت گریه بالا نمی آمد وقتی روی آن خاک متبرک قدم میذاشتم و به این فکر میکردم که چه جوان های رشیدی برای من و امثال من پرپر شدند گریه ام شدت می گرفت.
من در هر کجا که رفتیم آنچنان حس خاصی نداشتم، اما امان از طلائیه که قلب غرق در گناهم را دگرگون کرد.
به خاطر چه بود نمی دانم شاید همه دوست داشتن در شلمچه بدون کفش راه بروند اما آنچنان که طلائیه مدهوش ام کرده بود متوجه نشدم که کی خم شدم و کفش از پای درآوردم و به راه افتادم راه رفتم و فکر کردم آنقدر غرق در فکر بودم که نفهمیدم که کی این راه را طی کردم ولی وقتی به خود آمدم دیدم روبه روی ورودی قرارگاه حضرت ابوالفضل العباس بودم ...
از شلمچه ام نگویم که در آنجا دل بیقرارم آرام گرفت نگویم که چه بر سر این قلب بی جنبه ام آورد فقط این را بگویم که هنوز وقتی داشتم وسایل ام را جمع می کردم در فکرش بودم...
با بغضی در گلو مشغول جمع وسایلم بودم دروغ چرا نمیخواستم برگردم دوست داشتم تا ابد تنها مسیری که می روم مسیر طلائیه و شلمچه باشد میترسیدم دیگر نتوانم بیایم میترسیدم...
حال تنها چیزی که به آن امید دارم این است که دوباره بیایم طلائیه دوباره من باشم و طلائیه و طلائیه قلب غرق در گناه ام را پاکیزه کند.....
وسلام
✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
شهدا توانستند...
آمده ایم تا ماهم بتوانیم...
#روایت_فتح_راهیان
✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
فرازی از ندبه.m4a
3.18M
🎧 #بنفسیانت 💗 #جانمبهفدات
💠 جملات عاشقانه #دعای_ندبه 💚
حاج آقا رحیمی 🎤
✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
بچه های ایران 🇮🇷
🎧 مدح #حضرتعلیاکبر(ع) 🎉 🔮 بمناسبت میلاد 🎊🎈 حاج آقا رحیمی 🎤 ✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷 🆔 @b_iran
💢 هر کی گفت نکته این صوت چی بود؟ 🧐🤪
✅ امروز روز #جمعهوفرصت خوبی برای #ارتباط بیشتر و بهتر با #امام_زمانه بچه ها
💠 دعای ندبه
💠 زیارت جامعه
💠 زیارت آل یس
💠 نماز امام زمان (۲ رکعت در هر رکعت ۱۰۰ مرتبه آیه #ایاکنعبدوایاکنستعین در سوره حمد را تکرار میکنید و بعد نماز دعای الهی عطم البلا را میخونید)
🔶🔹هر کدومش براتون مقدوره انجام بدید 🌷
ما رو هم دعا کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙زیارت آل یس
برای فرج وظهور حضرت ولی عصر ارواحنا فدا عارفانه و صادقانه دعا کنیم 🌸🌿
✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
#دلنوشته 📜🙃🍃
#کد_۱۳
بسم الله الرحمن الرحیم
نمیدانم از عشق بنویسم یا از بوی باروتی که بعد از گذشت چهار دهه همچنان در فضا پیچیده بود.
از همت های و خرازی هایی بنویسم یا از غواص ها و گمنام ها .
از طلائیه بنویسم یا از شلمچه .
فقط میدانم قلمم قدرت نوشتن عشق واقعی و الهی را ندارد
فقط میتوانم بنویسم که فضا ، فضای عاشقی بود. عاشقی میان معبود و شهدا همان بندگان مخلص خدا ،همان اولیاالله ،همان ادامه دهندگان راه حسین (ع)، ابولفضل العباس و زینب (س) ،همان هایی که تا صدای هل من ناصر ینصرنی رهبرشان را شنیدند به یاریش شتافتند
✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷
سلام✋
دیشب منزل اوس علی که یکی از رفقامونه دعوت بودیم
💢 پسر بزرگترش آقا امین(۲۰ ساله) که یکی از نیروهای فعال #مجموعهفطرس هست با یکی از دخترای فعال فطرسی(۱۸ساله) #ازدواج کردند چند وقت پیش عقدشون بود 🎊🎈
البته دو سال پیش اقدام کردند و قرار شد باهم ازدواج کنند
که اونروز بر خلاف عرف طبیعی جامعه بود و کلی هم مانع داشتند
ولی بهترین کارو کردند 🧡
و عشق اولی که انتخاب کردند عشق اول و آخر بود و پاکی نوجوانی را با این کار حفظ کردند موانعشم با جنگندگی برطرف شد ☺️
✅ دیشب اوس علی بمناسبت #میلادحضرتعلیاکبر (ع) جشن گرفته بود تازه فهمیدم تولد عباس (اون یکی پسرش) هم هست
🎧 #مولودی هایی که قشنگ بود یه تیکه هایی اش را برا شما هم فرستادم 🎤
تیکه آخر یکی از بچه ها یه شعر معروف داره (صوت آخر)
یه دل و یه دل و یه دل و یه دل دارم
دیشب گفت
یه دل و یه دل و یه دل و یه دل دارم
شام🍔🍖 ندادی اوسا علی دوستت دارم 😂
بچه های ایران 🇮🇷
💢 هر کی گفت نکته این صوت چی بود؟ 🧐🤪
💢 نکته این صوت هم
همینجور که خیلی از بچه ها درست گفتند
این بود که
وسط صوت یکی میگه درو واکن
حالا اون کیه ؟😅
خودم بودم 😂
دیدم خیلی گرم شد وسط خوندن به یکی از بچه ها گفتم درو باز کن
بعد دیدم وااای 😃 اینم توی صوت هست
خودم خندم گرفته بود
⭕️ حالا اونایی که درست گفتند یه هدیه دارند
اونم اینه که همه با هم سلامتیشون محکم بگند صلوات 💐🤪
سلام. 😊
🔶 بچه ها اگه کسی دلنوشته داره یا داستان جالبی براش اتفاق افتاده یا کلیپی تولید کرده یا عکسی از راهیان نور داره به آیدی های زیر ارسال کنه تا به مرور زمان توی کانال بارگزاری کنیم
🔥ان شاالله میخوایم یه #مسابقه هم بین دلنوشته ها و کلیپ ها و عکس ها برگزار کنیم 🏆
ارسال دلنوشته 👈 @reyhane_alnabii
ارسال فیلم و عکس 👈 @M_barati313
✅ کانال #بچه_های_ایران 🌷
🆔 @b_iran 🇮🇷